Forwarded from Jafar Danesh Parvar
چشمان پدرت در توهم سرزمین شیشه ای این بار تو را چگونه دید؟!
کجای تو شبیه حیوانی آزار دهنده است که پدرت میخواست با آجر تو را بکشد؟!
کجای تن کوچک و نهیفت توان ضربات شیلنگ به خاطر نیاوردن پول مواد پدر را دارد؟!
عجب قلب بزرگی داری...
تو را می زنند و باز هم آنها را دوست میداری
و با تمام هستی ات، که مقداری آب است برای شستن سنگ قبر مردگان ، کمر بر شکستن این تاریکی بسته ای
تو را چگونه میبینند؟!
پدرت تو را حیوان می بیند اما برایش پول می آوری...
من زندگیم را از پس چشمان پر از شوق کودکی تو دیدم...
راستی
مردم ما تو را چه میبینند...؟!
انسان؟!
یا تکه ای اضافه در خیابان؟!
من که تو را تجلی پاک خداوند دیدم...
#جعفرآباد کرمانشاه
#کودک_کار
همایش کوچه گردان عاشق:وعده ما جمعه 28 خرداد
به کانال #جمعیت_امام علی(ع)کرمانشاه بپیوندید
@jamiatkermanshah
کجای تو شبیه حیوانی آزار دهنده است که پدرت میخواست با آجر تو را بکشد؟!
کجای تن کوچک و نهیفت توان ضربات شیلنگ به خاطر نیاوردن پول مواد پدر را دارد؟!
عجب قلب بزرگی داری...
تو را می زنند و باز هم آنها را دوست میداری
و با تمام هستی ات، که مقداری آب است برای شستن سنگ قبر مردگان ، کمر بر شکستن این تاریکی بسته ای
تو را چگونه میبینند؟!
پدرت تو را حیوان می بیند اما برایش پول می آوری...
من زندگیم را از پس چشمان پر از شوق کودکی تو دیدم...
راستی
مردم ما تو را چه میبینند...؟!
انسان؟!
یا تکه ای اضافه در خیابان؟!
من که تو را تجلی پاک خداوند دیدم...
#جعفرآباد کرمانشاه
#کودک_کار
همایش کوچه گردان عاشق:وعده ما جمعه 28 خرداد
به کانال #جمعیت_امام علی(ع)کرمانشاه بپیوندید
@jamiatkermanshah
🔷عید سعید قربان،عید بندگی خدای مهربان بر خیرین و اعضای جمعیت مبارک.
🔷امروز وارد دوازدهمین سال فعالیت جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه شدیم،در حالی که افق های دردناکی از معضلات اجتماعی به خصوص آسیب های مرتبط با کودکان در محله هایی مثل #زورآباد و بخش هایی از #جعفرآباد در مقابل ما گشوده شده است.
🔵 به خواست خدا برآنیم تا در کنار رنج های کودکان این محله ها تمام قد بایستیم.
🔵 ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای خیرین ارجمند و اعضای خستگی ناپذیر، یازدهمین سالگرد تولد جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی (ع) کرمانشاه را به شما تبریک عرض می نماییم.
@jamiatkermanshah
🔷امروز وارد دوازدهمین سال فعالیت جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه شدیم،در حالی که افق های دردناکی از معضلات اجتماعی به خصوص آسیب های مرتبط با کودکان در محله هایی مثل #زورآباد و بخش هایی از #جعفرآباد در مقابل ما گشوده شده است.
🔵 به خواست خدا برآنیم تا در کنار رنج های کودکان این محله ها تمام قد بایستیم.
🔵 ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای خیرین ارجمند و اعضای خستگی ناپذیر، یازدهمین سالگرد تولد جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی (ع) کرمانشاه را به شما تبریک عرض می نماییم.
@jamiatkermanshah
چند روز پیش به خانه ما آمد
الینا را می گویم
دختری خوش مشرب با اعتماد به نفسی بالا،یازده ساله و کمی سبزه،موهای سرش را از دوطرف بافته بود و با چشمانی مورب به من خیره شد
گفت لیلا ،دخترخاله اش، از او خواسته از بچههایش دل بکند
اخر مگر میشود دختر باشی و از بچگی، مادری نکرده باشی؟؟
کیسه بزرگی را به دستم داد و مهربانانه به کیسه خیره شد
اشک در چشمانش حلقه زد....
کیسه را باز کردم تا محتویات آن را ببینم
حدود دوازده،سیزده عروسک زیبا درون آن بود
الینا از لیلا شنیده بود دخترانی در حوالی شهر زندگی میکنند که هنوز طعم مادر عروسک شدن را نچشیده اند
لیلا از او خواسته بود از عشق خودش بکاهد و شادیش را به اشتراک بگذارد
الینا اما آهسته به من گفت به دخترها بگو با بچههایم مهربان باشند
فکر میکنم که آنها را به سفر فرستاده ام،جای خالیشان در اتاقم دلم را به لرزه می اندازد اما تصور اینکه درآغوش مهربان وگرم دختری دیگر خوابیده،آرامم می کند...
عروسکها را برداشتم و راه افتادم
هرچه از محل خود دور میشوم خانه ها کوچکتر و زخمی تر میشنوند
کوچه ها تنگ تر و دیوارها سیاهتر
انگار دود و سیاهی در این محله بیشتر مشهود است اگرچه ماشینها در جایی دورتر در رفت و آمدند
به خانه ایرانی می رسم که قرار است با دوستانم دور هم جمع شویم و درباره بچههای این محل برنامه ریزی کنیم.
صبا می گوید امروز تولد یکی از بچههاست
تولد بیتا...
بیتا دختری است یازده ساله،با قدی متوسط، لاغر اندام و با رنگی زرد
انگار پیش از آنکه به بهار نوجوانی برسد، پژمرده شده
صبا می گوید بیتا یک خواهر و یک برادر دارد
پدر و مادرش هردو معتادند .
مادر که البته سالهاست اثری از او نیست
پدر هم که خانه را پاتوق رفت و آمد زنان و مردانی کرده که....
کیک تولد بیتا را می آورند
و روی میز میگذارند
سادات، امیر،محمد صادق،میلاد،سارا،سهیلا،سعید و بقیه برای بیتا دست میزنند و شعر میخوانند
بیتا خوشحال اما چهره اش همچنان زرد است
دستم را در کیسه می کنم و یکی از عروسکهای الینا را بیرون می آورم و به بیتا می دهم
بیتا خوشحال تر میشود اما همچنان چهره اش زرد است
نمیدانم وقتی بر می گردم به الینا چه بگویم؟
او آرزو داشت بچههایش در آغوش، اتاق و خانه گرمی جا بگیرند،ولی خانه ای که بیتا در آن زندگی میکند همیشه سرد است
سرد و تاریک!!!
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد #جمعیت_امام_علی (ع) #کرمانشاه
@jamiatkermanshah
الینا را می گویم
دختری خوش مشرب با اعتماد به نفسی بالا،یازده ساله و کمی سبزه،موهای سرش را از دوطرف بافته بود و با چشمانی مورب به من خیره شد
گفت لیلا ،دخترخاله اش، از او خواسته از بچههایش دل بکند
اخر مگر میشود دختر باشی و از بچگی، مادری نکرده باشی؟؟
کیسه بزرگی را به دستم داد و مهربانانه به کیسه خیره شد
اشک در چشمانش حلقه زد....
کیسه را باز کردم تا محتویات آن را ببینم
حدود دوازده،سیزده عروسک زیبا درون آن بود
الینا از لیلا شنیده بود دخترانی در حوالی شهر زندگی میکنند که هنوز طعم مادر عروسک شدن را نچشیده اند
لیلا از او خواسته بود از عشق خودش بکاهد و شادیش را به اشتراک بگذارد
الینا اما آهسته به من گفت به دخترها بگو با بچههایم مهربان باشند
فکر میکنم که آنها را به سفر فرستاده ام،جای خالیشان در اتاقم دلم را به لرزه می اندازد اما تصور اینکه درآغوش مهربان وگرم دختری دیگر خوابیده،آرامم می کند...
عروسکها را برداشتم و راه افتادم
هرچه از محل خود دور میشوم خانه ها کوچکتر و زخمی تر میشنوند
کوچه ها تنگ تر و دیوارها سیاهتر
انگار دود و سیاهی در این محله بیشتر مشهود است اگرچه ماشینها در جایی دورتر در رفت و آمدند
به خانه ایرانی می رسم که قرار است با دوستانم دور هم جمع شویم و درباره بچههای این محل برنامه ریزی کنیم.
صبا می گوید امروز تولد یکی از بچههاست
تولد بیتا...
بیتا دختری است یازده ساله،با قدی متوسط، لاغر اندام و با رنگی زرد
انگار پیش از آنکه به بهار نوجوانی برسد، پژمرده شده
صبا می گوید بیتا یک خواهر و یک برادر دارد
پدر و مادرش هردو معتادند .
مادر که البته سالهاست اثری از او نیست
پدر هم که خانه را پاتوق رفت و آمد زنان و مردانی کرده که....
کیک تولد بیتا را می آورند
و روی میز میگذارند
سادات، امیر،محمد صادق،میلاد،سارا،سهیلا،سعید و بقیه برای بیتا دست میزنند و شعر میخوانند
بیتا خوشحال اما چهره اش همچنان زرد است
دستم را در کیسه می کنم و یکی از عروسکهای الینا را بیرون می آورم و به بیتا می دهم
بیتا خوشحال تر میشود اما همچنان چهره اش زرد است
نمیدانم وقتی بر می گردم به الینا چه بگویم؟
او آرزو داشت بچههایش در آغوش، اتاق و خانه گرمی جا بگیرند،ولی خانه ای که بیتا در آن زندگی میکند همیشه سرد است
سرد و تاریک!!!
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد #جمعیت_امام_علی (ع) #کرمانشاه
@jamiatkermanshah
توی اتوبوس غرق خواندن رمان تخیلی بودم. با تکان شدید اتوبوس براثر ترمز سرایستگاه ، سرم را ازکتاب برداشتم. بادیدن آن همه آدم که توی راهروی سرپا ایستاده بودن تعجب کردم.البته همیشه روزهای پایانی سال اتوبوس شلوغ ترمی شد. دوباره مشغول مطالعه شدم که صدای آواز به گوشم رسید.
به بهانه دیدنش یک سروگردن خودم را بالاکشیدم. صندلی ردیف دوم نشسته بودم. بنابراین نیازی نبود زیاد تلاش کنم . به راحتی توانستم قیافه اش راببینم. پسری 9 ساله با موهای مشکی ژولیده .یک بسته آدامس سبزرنگ توی دستش گرفته بود .سرش پایین بود و آواز می خواند. نگاه های مسافران اتوبوس اذیتش می کرد.انگاری خجالت می کشید. هرچند ازصورت سبزه اش کمتر می شد رنگ خجالت را فهمید. صدای زیبایی داشت اما غم ودلتنگی از صدایش می بارید.پیرزنی که صندلی اول نشسته بود اسکناسی توی کاپشن سبز رنگ پسرک گذاشت اما اوقبول نکرد بسته آدامس را روبه روی پیرزن گرفت" مادر من که دندان درست حسابی ندارم"پسرک مثل آدم بزرگها گردن کج کرد"برای نوه ات بخر"وبا چشمانش به دختربچه 8ساله ایی که کنار پیرزن نشسته بود اشاره کرد.پیرزن آدامسی برداشت دختربچه تا می توانست خودش را توی بغل مادربزرگش جاکرد وبه آرامی گفت"نمی خوام دستاش کثیفه" پسرک آوازه خوان نگاهی به دستانش انداخت وبه سمت درورودی رفت. صدای آوازش دیگر قطع شد.دوتاپسربچه شیک پوش کنارش نزدیک در ایستاده بودند وبه مسخره گفتن" نگاه چه ستی کرده!!! رنگ کاپشنش با رنگ آدامساش سته، ".وهردو خندیدن.نگاههای شیطنت آمیزشان خبراز درگیری می داد که هرآن ممکن است صورت بگیرد. اتوبوس توقف کرد.پسرک پیاده شد" لااقل یک شونه بگیر. موهات خیلی فشن ان"صدای ریزخنده های پسر بچه با مادرشان که به شیرین زبانی پسرهایشان می خندید در صدای چرخیدن لاستیک هاو هیاهوی مسافرین گم شد.
بانگاه پسرک را دنبال کردم توی ایستگاه نشست سنی نداشت اما مثل آدم بزرگها دستی به صورتش کشید انگاری ریشش را نوازش می کرد بسته آدامس را کنارش گذاشت وموهایش را مرتب کرد.با خودم گفتم " کودکان کار ، حتی اگر بتوانندباصدای غمگینشان صدها نفررا آرام کنند ، این کاررامی کنند، هرچند کسی به فکر ساختن یک آینده آرام برایشان نباشد"صورتش زیرباران نم نم زمستان ، درپشت شیشه غبارگرفته کمرنگ شد..
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی
#جعفرآباد
#کودکان_کار
#کرمانشاه
@jamiatkermanshah
به بهانه دیدنش یک سروگردن خودم را بالاکشیدم. صندلی ردیف دوم نشسته بودم. بنابراین نیازی نبود زیاد تلاش کنم . به راحتی توانستم قیافه اش راببینم. پسری 9 ساله با موهای مشکی ژولیده .یک بسته آدامس سبزرنگ توی دستش گرفته بود .سرش پایین بود و آواز می خواند. نگاه های مسافران اتوبوس اذیتش می کرد.انگاری خجالت می کشید. هرچند ازصورت سبزه اش کمتر می شد رنگ خجالت را فهمید. صدای زیبایی داشت اما غم ودلتنگی از صدایش می بارید.پیرزنی که صندلی اول نشسته بود اسکناسی توی کاپشن سبز رنگ پسرک گذاشت اما اوقبول نکرد بسته آدامس را روبه روی پیرزن گرفت" مادر من که دندان درست حسابی ندارم"پسرک مثل آدم بزرگها گردن کج کرد"برای نوه ات بخر"وبا چشمانش به دختربچه 8ساله ایی که کنار پیرزن نشسته بود اشاره کرد.پیرزن آدامسی برداشت دختربچه تا می توانست خودش را توی بغل مادربزرگش جاکرد وبه آرامی گفت"نمی خوام دستاش کثیفه" پسرک آوازه خوان نگاهی به دستانش انداخت وبه سمت درورودی رفت. صدای آوازش دیگر قطع شد.دوتاپسربچه شیک پوش کنارش نزدیک در ایستاده بودند وبه مسخره گفتن" نگاه چه ستی کرده!!! رنگ کاپشنش با رنگ آدامساش سته، ".وهردو خندیدن.نگاههای شیطنت آمیزشان خبراز درگیری می داد که هرآن ممکن است صورت بگیرد. اتوبوس توقف کرد.پسرک پیاده شد" لااقل یک شونه بگیر. موهات خیلی فشن ان"صدای ریزخنده های پسر بچه با مادرشان که به شیرین زبانی پسرهایشان می خندید در صدای چرخیدن لاستیک هاو هیاهوی مسافرین گم شد.
بانگاه پسرک را دنبال کردم توی ایستگاه نشست سنی نداشت اما مثل آدم بزرگها دستی به صورتش کشید انگاری ریشش را نوازش می کرد بسته آدامس را کنارش گذاشت وموهایش را مرتب کرد.با خودم گفتم " کودکان کار ، حتی اگر بتوانندباصدای غمگینشان صدها نفررا آرام کنند ، این کاررامی کنند، هرچند کسی به فکر ساختن یک آینده آرام برایشان نباشد"صورتش زیرباران نم نم زمستان ، درپشت شیشه غبارگرفته کمرنگ شد..
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی
#جعفرآباد
#کودکان_کار
#کرمانشاه
@jamiatkermanshah
Forwarded from گروه تبلیغاتی جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه
🔵
#جمعیت_امام_علی(ع) #کرمانشاه برای کودکان آسیب دیده و درمعرض آسیب تحت پوشش چند برنامه دارد:
1-تشخیص دقیق وضعیت کودک،خانواده ، اطرافیان و اقوام با کنکاش و جستجوی دقیق
2-شرکت دادن مستمر کودک در کلاس های #خانه_ایرانی #جعفرآباد و یا #خانه_علم نقلیه با برنامه های زیر:
پیگیری ثبت نام مدرسه ، تامین پوشاک و وسایل مورد نیاز برای تحصیل،شرکت در کلاس های آموزش درسی در خانه ایرانی،ارائه غذای گرم روزانه در خانه ایرانی،حل مشکلات درمانی و سایر نیازهای کودک،شرکت در کلاس های فرهنگی،هنری شامل تئاتر،موسیقی،سرود،سفال،کتابخوانی،نقاشی،نمایش فیلم،خلاقیت،قرآن،مهارت های زندگی و... با هدف بازسازی فرایند ناقص رشد روحی روانی و توانمند نمودن و هویت بخشی به کودک.
3-شرکت مادران قابل توانمندشدن در کلاس های اشتغالی و روانشناسی #خانه_اشتغال_جعفرآباد .
4-شناسایی اقوام نزدیک قابل اعتماد برای کودکانی که سرپرست قابلیت نگهداری کودک را ندارد ، و تلاش برای زندگی کودک در محیط خانواده یکی از اقوام معتمد و تایید شده همراه با حمایت جمعیت از آن خانواده.
5-مطالبه سلب حضانت از خانواده و نگهداری کودک،برای کودکانی که هیچ راه حلی ندارند از نهادهای دولتی مرتبط.
6-آگاه سازی جامعه از وضعیت این کودکان با هدف ایجادظرفیت اجتماعی لازم به سمت حل معضلات محله های محروم نشین.
🔵 در ادامه در پست های بعدی تصاویر بیشتری از فعالیت های خانه ایرانی خواهد آمد.
🔵 خانه ایرانی جعفرآباد 120 کودک و خانه علم نقلیه 40 کودک تحت حمایت دارد.
http://s1.picofile.com/file/8285775434/IMG_20170210_042829.jpg
✔️به کانال جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه بپیوندید.
@jamiatkermanshah
#جمعیت_امام_علی(ع) #کرمانشاه برای کودکان آسیب دیده و درمعرض آسیب تحت پوشش چند برنامه دارد:
1-تشخیص دقیق وضعیت کودک،خانواده ، اطرافیان و اقوام با کنکاش و جستجوی دقیق
2-شرکت دادن مستمر کودک در کلاس های #خانه_ایرانی #جعفرآباد و یا #خانه_علم نقلیه با برنامه های زیر:
پیگیری ثبت نام مدرسه ، تامین پوشاک و وسایل مورد نیاز برای تحصیل،شرکت در کلاس های آموزش درسی در خانه ایرانی،ارائه غذای گرم روزانه در خانه ایرانی،حل مشکلات درمانی و سایر نیازهای کودک،شرکت در کلاس های فرهنگی،هنری شامل تئاتر،موسیقی،سرود،سفال،کتابخوانی،نقاشی،نمایش فیلم،خلاقیت،قرآن،مهارت های زندگی و... با هدف بازسازی فرایند ناقص رشد روحی روانی و توانمند نمودن و هویت بخشی به کودک.
3-شرکت مادران قابل توانمندشدن در کلاس های اشتغالی و روانشناسی #خانه_اشتغال_جعفرآباد .
4-شناسایی اقوام نزدیک قابل اعتماد برای کودکانی که سرپرست قابلیت نگهداری کودک را ندارد ، و تلاش برای زندگی کودک در محیط خانواده یکی از اقوام معتمد و تایید شده همراه با حمایت جمعیت از آن خانواده.
5-مطالبه سلب حضانت از خانواده و نگهداری کودک،برای کودکانی که هیچ راه حلی ندارند از نهادهای دولتی مرتبط.
6-آگاه سازی جامعه از وضعیت این کودکان با هدف ایجادظرفیت اجتماعی لازم به سمت حل معضلات محله های محروم نشین.
🔵 در ادامه در پست های بعدی تصاویر بیشتری از فعالیت های خانه ایرانی خواهد آمد.
🔵 خانه ایرانی جعفرآباد 120 کودک و خانه علم نقلیه 40 کودک تحت حمایت دارد.
http://s1.picofile.com/file/8285775434/IMG_20170210_042829.jpg
✔️به کانال جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه بپیوندید.
@jamiatkermanshah
#جعفرآباد می تواند الگوی کشوری اخلاق باشد،اگر ما نقش درستی در قبال کودکانش ایفا کنیم.
تبریک به تیم کودکان کار #پرشین کرمانشاه به خاطر کسب کاپ اخلاق در رده نونهالان👏👏
#لیگ_پرشین
@jamiatkermanshah
تبریک به تیم کودکان کار #پرشین کرمانشاه به خاطر کسب کاپ اخلاق در رده نونهالان👏👏
#لیگ_پرشین
@jamiatkermanshah
💢💢دردهايت را به كه ميگويي
وقتي گوشي حتي برا شنيدن دردهايت وجود ندارد💢💢
⭕️با #رويا اولین بار در يكي از همين كوچه هاي جعفراباد روبرو شدم.
او منو شناخت و ازم دعوت كرد یه روز برم خونشون.
گفتم ميخواي امروز بيام؟
گفت نه خاله الان مهمون داريم....
گفتم باشه،
هر وقت خاستي ميام،
ولي در جمعیت برا تو همیشه بازه.
گفت ميشه الان بيام؟
باهم رفتيم خانه ايراني.
⭕️اونجا نشستم كنارش
چشماي سياهش انقد معصوميت و گيرايي داشت
كه نتونستم چيزي ازش بپرسم
اشك كه از همون چشما سرازير شد
خودش شروع كرد حرف زدن
از مادري كه معتاد شده بود و رويا و پريا رو سپرده بود به پدر معتادشون و تركشون كرده بود
از مادربزرگ پيري كه زمين گير شده بود
از پدربزرگي كه انگار تنها چيزي كه به ارث برده بود دود بود و مواد
که اونم به هر چهار پسرش این ارثیه رو بخشيده بود.
و الان روياي يازده ساله و خواهر كوچيكش مجبور به زندگي تو پاتوقي شده بودن
كه بجز پنج معتاد نسبيش، هميشه پر از دود و چندین معتاد بود...
⭕️از ترسهاش گفت
از وقتي كه با جیغ خواهرش به خاطر چاقویی که پدر در اثر توهم شيشه زیرگردنش گذاشته بود بيدار شده بود
ديگه نميتونست راحت بخوابه.
⭕️گفت خاله مادربزرگم مريضه و وقتي مرضيش بدترم ميشه دكتر نميبرنش
خيلي حواسش بهمون هست
هميشه ميترسم از روزي که نباشه و......
گفتم نترس عزيزدلم
شمارمو بهش دادم
گفتم هر وقت حالش خيلي بد شد
بهم زنگ بزن
هر جا كه باشم خودم ميام ميبرمش دكتر
اشكاشو پاك كردم
برق خوشحالي و اميد تو چشاش ديده ميشد
گفت خاله پس همه شماره هاتو جواب بده
چون معلوم نيست با گوشي كي بهت زنگ ميزنم
چون ما گوشي نداريم
گفت باشه
حتما
⭕️تا در خونشون همراهيش كردم
خونه اي كه مدتها بود تبديل به پاتوق شده بود.......
💢داستان #رويا ادامه دارد......
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد
@jamiatkermanshah
وقتي گوشي حتي برا شنيدن دردهايت وجود ندارد💢💢
⭕️با #رويا اولین بار در يكي از همين كوچه هاي جعفراباد روبرو شدم.
او منو شناخت و ازم دعوت كرد یه روز برم خونشون.
گفتم ميخواي امروز بيام؟
گفت نه خاله الان مهمون داريم....
گفتم باشه،
هر وقت خاستي ميام،
ولي در جمعیت برا تو همیشه بازه.
گفت ميشه الان بيام؟
باهم رفتيم خانه ايراني.
⭕️اونجا نشستم كنارش
چشماي سياهش انقد معصوميت و گيرايي داشت
كه نتونستم چيزي ازش بپرسم
اشك كه از همون چشما سرازير شد
خودش شروع كرد حرف زدن
از مادري كه معتاد شده بود و رويا و پريا رو سپرده بود به پدر معتادشون و تركشون كرده بود
از مادربزرگ پيري كه زمين گير شده بود
از پدربزرگي كه انگار تنها چيزي كه به ارث برده بود دود بود و مواد
که اونم به هر چهار پسرش این ارثیه رو بخشيده بود.
و الان روياي يازده ساله و خواهر كوچيكش مجبور به زندگي تو پاتوقي شده بودن
كه بجز پنج معتاد نسبيش، هميشه پر از دود و چندین معتاد بود...
⭕️از ترسهاش گفت
از وقتي كه با جیغ خواهرش به خاطر چاقویی که پدر در اثر توهم شيشه زیرگردنش گذاشته بود بيدار شده بود
ديگه نميتونست راحت بخوابه.
⭕️گفت خاله مادربزرگم مريضه و وقتي مرضيش بدترم ميشه دكتر نميبرنش
خيلي حواسش بهمون هست
هميشه ميترسم از روزي که نباشه و......
گفتم نترس عزيزدلم
شمارمو بهش دادم
گفتم هر وقت حالش خيلي بد شد
بهم زنگ بزن
هر جا كه باشم خودم ميام ميبرمش دكتر
اشكاشو پاك كردم
برق خوشحالي و اميد تو چشاش ديده ميشد
گفت خاله پس همه شماره هاتو جواب بده
چون معلوم نيست با گوشي كي بهت زنگ ميزنم
چون ما گوشي نداريم
گفت باشه
حتما
⭕️تا در خونشون همراهيش كردم
خونه اي كه مدتها بود تبديل به پاتوق شده بود.......
💢داستان #رويا ادامه دارد......
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد
@jamiatkermanshah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دومین مرحله توزیع اقلام مدرسه
کیف،کفش،مانتو،شلوار،پیراهن و بسته های لوازم تحریر
#جعفرآباد
#زورآباد
@jamiatkermanshah
کیف،کفش،مانتو،شلوار،پیراهن و بسته های لوازم تحریر
#جعفرآباد
#زورآباد
@jamiatkermanshah
🔷🔸برخی از فعالیت های جمعیت امام علی(ع) از ابتدای امسال تاکنون را با هشتگ های زیر می توانید در کانال جستجو کنید:
🔸شروع سال نو در کنار کودکان خانواده های محروم با #جشن #سال_تحویل
🔸فعالیت مستمر و روزانه در عمق محله های حاشیه به خصوص #جعفرآباد و #زورآباد در قالب #خانه_ایرانی_جعفرآباد و تیم های مددکاری ،درمان،آموزش،هنری و... که با هدف توانمندسازی کودکان انجام می شود
🔸 #توانمندسازی در راستای #اشتغال مادران در خانه اشتغال جعفرآباد
🔸شناسایی و تشکیل پرونده آنلاین و گسترده و حمایت از خانواده های محروم در دورافتاده و محروم ترین مناطق و #روستاها در #هرسین ، #ثلاث ، #سرپل_ذهاب ، #جوانرود و روستاهای محروم منطقه #جلالوند و #عثمانوند
🔸اجرای طرح #کوچه گردان_عاشق در مناطق محروم #شناسایی شده
#ثبت_نام مدرسه و ممانعت از #ترک_تحصیل صدها دانش آموز
#خرید_مدرسه و تهیه #پوشاک و #لوازم_تحریر در آستانه سال نو تحصیلی
🔸 #اعزام تیم های مختلف درمانی و .... به صورت مستمر در مناطق #زلزله زده
🔸 تشکیل تیم #فوتبال کودکان محله های محروم با هدف #پیشگیری از #بزهکاری در کنار سایرفعالیت های پیشگیرانه جمعیت در خانه های ایرانی
🔸صدها مورد #ویزیت رایگان و ده ها میلیون تومان تحویل رایگان #داروی بیماران تحت حمایت
🔸مددکاری ویژه ده ها کودک در معرض #کودک_آزاری ، #در_معرض_آسیب و #آسیب_دیده در محله های #حاشیه
🔸برگزاری نشست های علمی، پژوهشی و کارگاه های آموزشی با هدف آگاه سازی جامعه و آگاهی بخشی نسبت به وضعیت معضلات اجتماعی
🔸🔹🔸🔹و هزاران طرح و برنامه دیگر....
🔹هیچ روزی از سال نیست که جمعیت امام علی در یک یا چندین نقطه از محله های حاشیه مشغول فعالیت نباشد چرا که خوب می دانیم سرعت بالای رشد معضلات هر جامعه خواب زده ای را به نابودی خواهد کشاند.
@jamiatkermanshah
🔸شروع سال نو در کنار کودکان خانواده های محروم با #جشن #سال_تحویل
🔸فعالیت مستمر و روزانه در عمق محله های حاشیه به خصوص #جعفرآباد و #زورآباد در قالب #خانه_ایرانی_جعفرآباد و تیم های مددکاری ،درمان،آموزش،هنری و... که با هدف توانمندسازی کودکان انجام می شود
🔸 #توانمندسازی در راستای #اشتغال مادران در خانه اشتغال جعفرآباد
🔸شناسایی و تشکیل پرونده آنلاین و گسترده و حمایت از خانواده های محروم در دورافتاده و محروم ترین مناطق و #روستاها در #هرسین ، #ثلاث ، #سرپل_ذهاب ، #جوانرود و روستاهای محروم منطقه #جلالوند و #عثمانوند
🔸اجرای طرح #کوچه گردان_عاشق در مناطق محروم #شناسایی شده
#ثبت_نام مدرسه و ممانعت از #ترک_تحصیل صدها دانش آموز
#خرید_مدرسه و تهیه #پوشاک و #لوازم_تحریر در آستانه سال نو تحصیلی
🔸 #اعزام تیم های مختلف درمانی و .... به صورت مستمر در مناطق #زلزله زده
🔸 تشکیل تیم #فوتبال کودکان محله های محروم با هدف #پیشگیری از #بزهکاری در کنار سایرفعالیت های پیشگیرانه جمعیت در خانه های ایرانی
🔸صدها مورد #ویزیت رایگان و ده ها میلیون تومان تحویل رایگان #داروی بیماران تحت حمایت
🔸مددکاری ویژه ده ها کودک در معرض #کودک_آزاری ، #در_معرض_آسیب و #آسیب_دیده در محله های #حاشیه
🔸برگزاری نشست های علمی، پژوهشی و کارگاه های آموزشی با هدف آگاه سازی جامعه و آگاهی بخشی نسبت به وضعیت معضلات اجتماعی
🔸🔹🔸🔹و هزاران طرح و برنامه دیگر....
🔹هیچ روزی از سال نیست که جمعیت امام علی در یک یا چندین نقطه از محله های حاشیه مشغول فعالیت نباشد چرا که خوب می دانیم سرعت بالای رشد معضلات هر جامعه خواب زده ای را به نابودی خواهد کشاند.
@jamiatkermanshah
✴️ #کوچه_گردان_عاشق راه مردی است که کوچه پس کوچه های خاکستری و تاریک حاشیه را گذرگاه هرشب خود کرده بود،تا هیچ شبی کودک دردمندی با بغض بی کسی در قصه خواب فرو نرود...
🔹آغاز شناسایی طرح کوچه گردان عاشق در کرمانشاه
🔸تعداد خانواده های سرکشی شده : ۲٠
🔸تعداد کودکان خانواده ها: ۵۴
🔸تعداد کودک کار : ۴
🔸تعداد معتادان: ۱۱
🔸تعداد مادران معتاد : ۲
🔸تعداد مادران بیمار: ۷
#جمعیت_امام_علی (ع)
#جعفرآباد
#کوچه_گردان_عاشق
@jamiatkermanshah
🔹آغاز شناسایی طرح کوچه گردان عاشق در کرمانشاه
🔸تعداد خانواده های سرکشی شده : ۲٠
🔸تعداد کودکان خانواده ها: ۵۴
🔸تعداد کودک کار : ۴
🔸تعداد معتادان: ۱۱
🔸تعداد مادران معتاد : ۲
🔸تعداد مادران بیمار: ۷
#جمعیت_امام_علی (ع)
#جعفرآباد
#کوچه_گردان_عاشق
@jamiatkermanshah
‼️تصویر یک پاتوق مصرف مواد مخدر در محله #جعفرآباد
#چمیاوی
#شناسایی_های_کوچه_گردان
🆔 @jamiatkermanshah
#چمیاوی
#شناسایی_های_کوچه_گردان
🆔 @jamiatkermanshah
جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه
🔸 دومین بازی در روز هفتم #ليگ_پرشين بین دو تیم نوجوانان کرمانشاه و دروازهغار این بازی با نتیجه 2⃣ - 0⃣ با پیروزی کرمانشاه پایان یافت. ⚽️ @PersianSportsClub
✴️درخشش نوجوانان پرشین کرمانشاه و صعود از مرحله یک هشتم و قرار گرفتن در جمع ۴ تیم برتر لیگ پرشین
#جعفرآباد
#نان_آوران_کوچک
#پرشین
#فوتبال
#ورزش
#نه_به_اعتیاد
@jamiatkermanshah
#جعفرآباد
#نان_آوران_کوچک
#پرشین
#فوتبال
#ورزش
#نه_به_اعتیاد
@jamiatkermanshah
🏆قهرمانی تیم نوجوانان کرمانشاه در فینال لیگ کشوری پرشین را به همشهریان،خیرین و حامیان همیشگی جمعیت امام علی(ع) تبریک عرض می نماییم.
⚽️دریافت کاپ قهرمانی توسط تیم کرمانشاه
⚽️دریافت کاپ اخلاق توسط تیم جوانرود
⚽️کسب عنوان بهترین دروازه بان توسط کرمانشاه
⚽️و کسب عنوان آقای گل رده نوجوانان توسط کرمانشاه
🌀بازی های مهیج و با کیفیت تیم کرمانشاه و کسب کاپ اخلاق توسط تیم جوانرود این نوید را به ما می دهد که اگر از نوجوانانی که روز و شب در حال جنگیدن در صحنه زندگی برای تامین نیازهای خانواده هایشان هستند اندکی حمایت کنیم آینده آنها یقینا بسیار درخشان تر از تصور ما خواهد بود.
#جمعیت_امام_علی
#لیگ_پرشین
#نه_به_اعتیاد
#کودکان_کار
#جعفرآباد
@jamiatkermanshah
⚽️دریافت کاپ قهرمانی توسط تیم کرمانشاه
⚽️دریافت کاپ اخلاق توسط تیم جوانرود
⚽️کسب عنوان بهترین دروازه بان توسط کرمانشاه
⚽️و کسب عنوان آقای گل رده نوجوانان توسط کرمانشاه
🌀بازی های مهیج و با کیفیت تیم کرمانشاه و کسب کاپ اخلاق توسط تیم جوانرود این نوید را به ما می دهد که اگر از نوجوانانی که روز و شب در حال جنگیدن در صحنه زندگی برای تامین نیازهای خانواده هایشان هستند اندکی حمایت کنیم آینده آنها یقینا بسیار درخشان تر از تصور ما خواهد بود.
#جمعیت_امام_علی
#لیگ_پرشین
#نه_به_اعتیاد
#کودکان_کار
#جعفرآباد
@jamiatkermanshah
Forwarded from جمعیت امام علی
🔸در طرح #فاصله_گذاری_با_گرسنگی جمعیت امام علی (با هدف حمایت از ۳۰۰۰ خانواده در سراسر کشور) تلاش شد برای خانوادههای شناسایی شده در استان #کرمانشاه در ابتدای ماه رمضان بستههای مواد غذایی تهیه گردد.
🔸در این راستا توزیع این اقلام در بین ۲۰۰ خانواده در محلات #جعفرآباد و #زورآباد در کرمانشاه و همینطور شهر #ثلاث_باباجانی در حال انجام است تا در شرایط سخت اقتصادی و همچنین شیوع بیماری #کرونا در کنار اقشار محروم جامعه باشیم.
🆔 @imamalisociety
🔸در این راستا توزیع این اقلام در بین ۲۰۰ خانواده در محلات #جعفرآباد و #زورآباد در کرمانشاه و همینطور شهر #ثلاث_باباجانی در حال انجام است تا در شرایط سخت اقتصادی و همچنین شیوع بیماری #کرونا در کنار اقشار محروم جامعه باشیم.
🆔 @imamalisociety
🔹توزیع ۲۰۰ کیسه مواد غذایی به ارزش بیش از ۵۰ میلیون تومان همراه با توزیع گوشت قربانی ۵ رأس گوسفند در روز عید قربان برای خانوادههای مورد حمایت جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه در محلههای #جعفرآباد، #شهیاد، #زورآباد و دیگر محلات این شهر.
#جمعیت_امام_علی
#کرمانشاه
@jamiatkermanshah
@imamalisociety
#جمعیت_امام_علی
#کرمانشاه
@jamiatkermanshah
@imamalisociety