https://telegra.ph/Ofogh-02-05
#یادداشت_منتخب
🔸 ردپای سیاستهای خصوصیسازی در اعتراضات کارگران
▫️مولود حاجیزاده: خصوصیسازی غیرساختاری در ایران طی بیش از یک دهه، آرام آرام دامنه تبعات خود را از حوزه اقتصادی فراتر برده و بحرانهای کارگری را یکی پس از دیگری برای کشور به همراه میآورد که نتایج آن به حوزه اقتصاد محدود نمانده و میتواند ابعاد تازهای از مسائل اجتماعی و امنیتی را ایجاد کند. از ابتدای سال 1380 تا آذرماه سال جاری، مجموعا بالغ بر 87هزار و 395میلیارد تومان از محل واگذاری بنگاهها توسط سازمان خصوصیسازی به خزانه کشور واریز شده است. براساس آمارهای این سازمان، میزان وجوه حاصل شده از واگذاریهای صورت گرفته در خلال 17 سال گذشته به تحقق حدود 75درصد از تکلیف قانونی سیاست خصوصیسازی در قالب اهداف بودجهای منجر شده که براین اساس ارزش کل واریزی حاصل از واگذاری بنگاهها به خزانه میبایست به رقمی بالغ بر 122هزار میلیارد تومان میرسید. اما آیا به ازای این منابع مالی واریز شده به خزانه، خصوصیسازی اتفاق افتاده است؟ / افق نو
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3415
#یادداشت_منتخب
🔸 ردپای سیاستهای خصوصیسازی در اعتراضات کارگران
▫️مولود حاجیزاده: خصوصیسازی غیرساختاری در ایران طی بیش از یک دهه، آرام آرام دامنه تبعات خود را از حوزه اقتصادی فراتر برده و بحرانهای کارگری را یکی پس از دیگری برای کشور به همراه میآورد که نتایج آن به حوزه اقتصاد محدود نمانده و میتواند ابعاد تازهای از مسائل اجتماعی و امنیتی را ایجاد کند. از ابتدای سال 1380 تا آذرماه سال جاری، مجموعا بالغ بر 87هزار و 395میلیارد تومان از محل واگذاری بنگاهها توسط سازمان خصوصیسازی به خزانه کشور واریز شده است. براساس آمارهای این سازمان، میزان وجوه حاصل شده از واگذاریهای صورت گرفته در خلال 17 سال گذشته به تحقق حدود 75درصد از تکلیف قانونی سیاست خصوصیسازی در قالب اهداف بودجهای منجر شده که براین اساس ارزش کل واریزی حاصل از واگذاری بنگاهها به خزانه میبایست به رقمی بالغ بر 122هزار میلیارد تومان میرسید. اما آیا به ازای این منابع مالی واریز شده به خزانه، خصوصیسازی اتفاق افتاده است؟ / افق نو
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3415
Telegraph
ردپای سیاستهای خصوصیسازی در اعتراضات کارگران
افقنو ـ مولود حاجیزاده: ماجرا از کجا آغاز شد؟ خصوصیسازیای که از دهه هفتاد با نسخه نئولیبرالی برگرفته از دستورالعمل نهادهای پولی و مالی بینالمللی برای اصلاح ساختار اقتصاد تازه از جنگ برگشته ایران تجویز شد، بعد از گذشت بیش از دو دهه حالا به یک آنارشی…
#یادداشت_منتخب
♦️معمای گوشت
◽ بازار گوشت منجمد و گوشت گرم گاو و گوسفند، با چند مسئله مواجه است: متوسط رشد قیمت آن بیش از رشد cpi است، چندنرخی است و نرخ دولتی کم یاب است و با صف مواجه است، رانت گسترده ای نصیب واردکنندگان و توزیع کنندگان آن می شود، تقلب گسترده ای در بازار شکل می گیرد و بازار با اخلال عمده مواجه است.
◽ برای تحلیل این پدیده ها، ابتدا مروری بر چند واقعیت آماری می کنیم:
⬅️ آمار واردات ماهانه گمرک نشان می دهد که میزان واردات گوشت منجمد گوساله و گوشت تازه گوسفند، نسبت به زمان مشابه سال قبل رشد داشته است. (عرضه از محل واردات افزایش یافته است)
⬅️ گوشت منجمد و تازه و نهاده های دامی مربوط به آن، از جمله اقلام اصلی فهرست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی است.
⬅️ بر اساس آمار گمرک، میانگین قیمت گوشت وارداتی طی چهار ماه گذشته در حدود ۱۷۰۰۰ تومان بوده است. از طرف دیگر متوسط قیمت مصرف کننده گوشت در کشور در دیماه ۶۹۰۰۰ تومان بوده است.
⬅️ گزارش جدید مرکز آمار نشان می دهد، میزان تولید انواع گوشت به طور متوسط در پاییز امسال نسبت به سال گذشته، ۲۰ درصد کاهش یافته است.
◽ واقعیت های آماری فوق نشان می دهد: اول آنکه سیاست تخصیص ارز دولتی تاثیری در کاهش شتاب قیمت کالاهای اساسی به ویژه گوشت نداشته است و در عمل نرخ ارز آزاد تعیین کننده قیمت بازار است. دوم آنکه، سیاست دولت در واردات گوشت با ارز دولتی، رانت گسترده ای نصیب شبکه واردات و توزیع اقلام اساسی کرده است. سوم آنکه، سرکوب قیمت و تعزیراتی کردن بازار و ایجاد مزیت قیمتی برای واردات گوشت، موجب کاهش تولید داخل شده است.
◽ جمع بندی مطلب آن است که، هم مصرف کننده و هم تولیدکننده و هم دولت، بازنده مطلق سیاست های غلط (سرکوب قیمت و توزیع رانت ارزی) بوده است و تداوم این سیاست برای سال آینده به صلاح کشور نیست.
◽ راه حل ایده آل و بی هزینه ای برای خروج از این شرایط وجود ندارد ولی کم هزینه ترین و مناسب ترین راه حل آن است که سیاست توزیع ارز دولتی در اسرع وقت به طور کامل متوقف شود. دولت اقلام اساسی را از فهرست تعزیرات و قیمت گذاری خارج کند و اجازه تعدیل به بازارها داده شود. در نهایت دولت برای حمایت از خانوار، منابع ریالی حاصل از اصلاح سیاست ارزی را از طریق افزایش یارانه مستقیم به خانوارها بازتوزیع نماید. / کانال چشمانداز اقتصاد ایران
🆔 @jameeno
♦️معمای گوشت
◽ بازار گوشت منجمد و گوشت گرم گاو و گوسفند، با چند مسئله مواجه است: متوسط رشد قیمت آن بیش از رشد cpi است، چندنرخی است و نرخ دولتی کم یاب است و با صف مواجه است، رانت گسترده ای نصیب واردکنندگان و توزیع کنندگان آن می شود، تقلب گسترده ای در بازار شکل می گیرد و بازار با اخلال عمده مواجه است.
◽ برای تحلیل این پدیده ها، ابتدا مروری بر چند واقعیت آماری می کنیم:
⬅️ آمار واردات ماهانه گمرک نشان می دهد که میزان واردات گوشت منجمد گوساله و گوشت تازه گوسفند، نسبت به زمان مشابه سال قبل رشد داشته است. (عرضه از محل واردات افزایش یافته است)
⬅️ گوشت منجمد و تازه و نهاده های دامی مربوط به آن، از جمله اقلام اصلی فهرست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی است.
⬅️ بر اساس آمار گمرک، میانگین قیمت گوشت وارداتی طی چهار ماه گذشته در حدود ۱۷۰۰۰ تومان بوده است. از طرف دیگر متوسط قیمت مصرف کننده گوشت در کشور در دیماه ۶۹۰۰۰ تومان بوده است.
⬅️ گزارش جدید مرکز آمار نشان می دهد، میزان تولید انواع گوشت به طور متوسط در پاییز امسال نسبت به سال گذشته، ۲۰ درصد کاهش یافته است.
◽ واقعیت های آماری فوق نشان می دهد: اول آنکه سیاست تخصیص ارز دولتی تاثیری در کاهش شتاب قیمت کالاهای اساسی به ویژه گوشت نداشته است و در عمل نرخ ارز آزاد تعیین کننده قیمت بازار است. دوم آنکه، سیاست دولت در واردات گوشت با ارز دولتی، رانت گسترده ای نصیب شبکه واردات و توزیع اقلام اساسی کرده است. سوم آنکه، سرکوب قیمت و تعزیراتی کردن بازار و ایجاد مزیت قیمتی برای واردات گوشت، موجب کاهش تولید داخل شده است.
◽ جمع بندی مطلب آن است که، هم مصرف کننده و هم تولیدکننده و هم دولت، بازنده مطلق سیاست های غلط (سرکوب قیمت و توزیع رانت ارزی) بوده است و تداوم این سیاست برای سال آینده به صلاح کشور نیست.
◽ راه حل ایده آل و بی هزینه ای برای خروج از این شرایط وجود ندارد ولی کم هزینه ترین و مناسب ترین راه حل آن است که سیاست توزیع ارز دولتی در اسرع وقت به طور کامل متوقف شود. دولت اقلام اساسی را از فهرست تعزیرات و قیمت گذاری خارج کند و اجازه تعدیل به بازارها داده شود. در نهایت دولت برای حمایت از خانوار، منابع ریالی حاصل از اصلاح سیاست ارزی را از طریق افزایش یارانه مستقیم به خانوارها بازتوزیع نماید. / کانال چشمانداز اقتصاد ایران
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔹گواهی سپردههای ریالی
▫️پویا ناظران: این هفته، گواهی سپردههای ریالی ۲۰٪ی سررسید میشن و من نسبت به تبعات تورمیشون نگرانم. تو این پست میخواهم توضیح بدم چرا.
عرفاً به پول میگیم پول، اما مثل اسکیموها که برای برف چند تا اسم دارند، اقتصاددانها هم برای پول چند تا اسم دارند: پایهپولی، پول، شبهپول، نقدینگی. علتش اینه که آثار اقتصادی هر کدوم از اینها متفاوته.
«پول» مجموع اسکناسهای تو جیب، و موجودی سپردههای جاریه.
«شبهپول» مجموع موجودی سپردههای مدتداره.
«نقدینگی» به مجموع «پول» و «شبهپول» میگن.
«پول» بیشتر تو اقتصاد میگرده، در حالیکه «شبهپول» تو بانک خوابیده. به همین دلیل رشد پول اثر تورمی فوری داره، در حالیکه اثر تورمی رشد شبهپول با تاخیر - گاهی چند سال - بروز میکنه.
نتیجه اینکه اگه کسی به شما گفت قراره یهو پول دو برابر بشه، نگران تورم بشید.
از شنبه ۲۸ بهمن ۹۶، تا پنجشنبه ۱۰ اسفند ۹۶، یعنی دقیقا دو هفته کاری، بانکمرکزی به بانکها اجازه داد گواهی سپرده ریالی با سود ۲۰٪ی بفروشند، این در حالی بود که پنج ماه پیشتر، نرخ سود سپرده بانکی رو کاهش داده بود. / وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/dd-02-15-5
🔹گواهی سپردههای ریالی
▫️پویا ناظران: این هفته، گواهی سپردههای ریالی ۲۰٪ی سررسید میشن و من نسبت به تبعات تورمیشون نگرانم. تو این پست میخواهم توضیح بدم چرا.
عرفاً به پول میگیم پول، اما مثل اسکیموها که برای برف چند تا اسم دارند، اقتصاددانها هم برای پول چند تا اسم دارند: پایهپولی، پول، شبهپول، نقدینگی. علتش اینه که آثار اقتصادی هر کدوم از اینها متفاوته.
«پول» مجموع اسکناسهای تو جیب، و موجودی سپردههای جاریه.
«شبهپول» مجموع موجودی سپردههای مدتداره.
«نقدینگی» به مجموع «پول» و «شبهپول» میگن.
«پول» بیشتر تو اقتصاد میگرده، در حالیکه «شبهپول» تو بانک خوابیده. به همین دلیل رشد پول اثر تورمی فوری داره، در حالیکه اثر تورمی رشد شبهپول با تاخیر - گاهی چند سال - بروز میکنه.
نتیجه اینکه اگه کسی به شما گفت قراره یهو پول دو برابر بشه، نگران تورم بشید.
از شنبه ۲۸ بهمن ۹۶، تا پنجشنبه ۱۰ اسفند ۹۶، یعنی دقیقا دو هفته کاری، بانکمرکزی به بانکها اجازه داد گواهی سپرده ریالی با سود ۲۰٪ی بفروشند، این در حالی بود که پنج ماه پیشتر، نرخ سود سپرده بانکی رو کاهش داده بود. / وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/dd-02-15-5
Telegraph
گواهی سپردههای ریالی
این هفته، گواهی سپردههای ریالی ۲۰٪ی سررسید میشن و من نسبت به تبعات تورمیشون نگرانم. تو این پست میخواهم توضیح بدم چرا. عرفاً به پول میگیم پول، اما مثل اسکیموها که برای برف چند تا اسم دارند، اقتصاددانها هم برای پول چند تا اسم دارند: پایهپولی، پول، شبهپول،…
#یادداشت_منتخب
https://telegra.ph/Ofogh-02-15-2
🔺رد خون در نرخ اشتغال و بیکاری کشور
▫️مینا قنبری: این روزها مدام پرسشی میان مردم ردوبدل میشود که منتسبان به خاندانهای در مسند قدرت چه میکنند؟ از کجا و کدام خاندان آمدهاند و در کجا شاغل هستند؟ در این گزارش و جداول آن سعی شده تا مشخصات تعداد کمی از وابستگان مقامات و مسئولین که به واسطه وابستگی به صاحبمنصبان و البته فارغ از جناح آنها توانستهاند به مقام و منصبی برسند، بیاید. در این تحقیق تنها نام افراد و اشخاصی آورده شده که مدارک آن موجود بوده است. و البته تا زمان انتشار این گزارش ممکن است تغییرات معمول سالانه شرکتها، اطلاعات این گزارش را به شکل جزئی تغییر داده باشد، از هرگونه توضیح و تصحیح استقبال خواهد شد. / افق نو
لینک مطلب در سایت افقنو:
http://ofogheno.com/?p=3444
https://telegra.ph/Ofogh-02-15-2
🔺رد خون در نرخ اشتغال و بیکاری کشور
▫️مینا قنبری: این روزها مدام پرسشی میان مردم ردوبدل میشود که منتسبان به خاندانهای در مسند قدرت چه میکنند؟ از کجا و کدام خاندان آمدهاند و در کجا شاغل هستند؟ در این گزارش و جداول آن سعی شده تا مشخصات تعداد کمی از وابستگان مقامات و مسئولین که به واسطه وابستگی به صاحبمنصبان و البته فارغ از جناح آنها توانستهاند به مقام و منصبی برسند، بیاید. در این تحقیق تنها نام افراد و اشخاصی آورده شده که مدارک آن موجود بوده است. و البته تا زمان انتشار این گزارش ممکن است تغییرات معمول سالانه شرکتها، اطلاعات این گزارش را به شکل جزئی تغییر داده باشد، از هرگونه توضیح و تصحیح استقبال خواهد شد. / افق نو
لینک مطلب در سایت افقنو:
http://ofogheno.com/?p=3444
Telegraph
رد خون در نرخ اشتغال و بیکاری کشور
افق نو: این روزها مدام پرسشی میان مردم ردوبدل میشود که منتسبان به خاندانهای در مسند قدرت چه میکنند؟ از کجا و کدام خاندان آمدهاند و در کجا شاغل هستند؟ در این گزارش و جداول آن سعی شده تا مشخصات تعداد کمی از وابستگان مقامات و مسئولین که به واسطه وابستگی…
#یادداشت_منتخب
🔻دلایل افزایش نرخ ارز طی روزهای اخیر | خبرهای خوب برای بازار ارز
🎙مجید شاکری، کارشناس اقتصادی:
به لحاظ فنی، ارتباطی بین FATF و نرخ ارز وجود ندارد و برخی تصمیمات اتخاذ شده اخیر، منجر به آرامش بازار خواهد شد.
دیروز مهم بود که بانک مرکزی بتواند روند افزایشی که برای مدتی ادامه داشت را بشکند که با رسیدن به بعد از ظهر، به این موضوع نزدیکتر شد.
بانک مرکزی چند بار شجاعانه نرخ ارز را در صرافیهای بانکی بالا برد و مانع از ایجاد آربیتراژ وسیع بین نرخ بازار و صرافی شد؛ همین که این فهم در بانک مرکزی وجود دارد که فروش زیر نرخ ارز نه تنها باعث کاهش نرخ آن نمی شود؛ بلکه افزایش نرخ ارز را به دنبال دارد، بسیار عامل ارزنده ای است.
در رسانه ها روی این موضوع که سر رسید شدن سپرده های یک ساله (گواهی سپرده هایی که در بهمن و اسفند پارسال فروخته شد) در این مساله تاثیر داشته، بحث بسیاری صورت گرفت؛ اما این موضوع نمیتواند چندان در افزایش نرخ ارز موثر بوده باشد؛ چراکه موازی این اثر افزایشی، یک اثر کاهشی بسیار مهم در نقدینگی داریم که کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی بدون ارتباط به موضوع تهاتر بدهیها را در برمیگیرد.
🔻در چند روز اخیر اخبار مهمی نشر یافت که بازار بسیار آنها را جدی گرفت:
1⃣ حمله به خط حواله کانادا توسط مقام قضایی در کانادا: در این موضوع پیش از آنکه با مقام قضایی کانادایی طرف باشیم، با خزانه داری آمریکا طرف هستیم؛ به نحوی که این اقدام کانادا میتواند در ادامه برنامه مبارزه با پولشویی در کازینوها و موضوع چینیها باشد؛ اما به طور خاص دلایلی وجود دارد که نشان میدهد این موضوع نمی تواند بدون هماهنگی با خزانه داری آمریکا و مشخصاً برای ضربه زدن به کانال حواله ایران انجام گرفته باشد.
اگرچه کانادا خط فرعی کانال حواله ایران است؛ اما با توجه به کثرت ایرانیان در این کشور و همچنین به این دلیل که تسویه برخی از کالاهای اساسی در کانادا انجام می شود، این کانال اثرات بسیاری دارد که البته مهم تر از موضوع کانادا، این است که صرافی هایی در این کشور مورد تهاجم قرار گرفتند که صرافیهای بزرگی بودند و نقش مهمی را در صرافان تهران داشتند و این مساله اثر جدی داشت.
2⃣ نشر برخی شایعات منفی در بازار دبی: شایعاتی در دوبی مطرح شد مبنی بر اینکه قرار است در آینده با برخی صرافان برخوردهایی صورت بگیرد که این منجر به شکل گیری جو منفی شد؛ اگرچه شایعه جدی نبود؛ اما صرافها این خبر را جدی گرفتند.
3⃣ ممنوعیت Re-Export میعانات و فرآوردهها از کردستان عراق: خزانه داری آمریکا یک تهاجم را به سمت منشا ارز غیرنفتی آغاز کرده که به نظر میرسد یک خط سازماندهی شده خبری وجود دارد برای اینکه موضوع نرخ ارز در تهران را به موضوع FATF و عدم تصویب پالرمو وصل کنند.
❎ به لحاظ فنی واقعاً در وضع موجود ارتباطی بین نرخ ارز و FATF وجود ندارد.
👈 بنابراین اینکه این خط رسانهای تا این حد شدید پیگیری میشود نشان میدهد که انگیزه های سیاسی در داخل یا خارج درباره این موضوع وجود دارد.
به طور طبیعی یک افزایش گردش پولی در ماه پایانی سال وجود دارد.
هیچ کدام از عوامل مذکور چندان پایدار به نظر نمی رسند.
اگر با روند کاهشی مواجه نشویم، معنایش این است که عوامل مقطعی دیگری متولد شدهاند؛ که البته چنین عواملی فعلاً ظرفیت تولدشان کم است
اجزای نقشه ارزی ایران نشان میدهد آمریکایی ها برای ایجاد اخلال در نظام ارزی ایران، به هسته سخت برخورد کرده اند، زیرا لایه هایی که می توانستند به راحتی بردارند را برداشتهاند.
دو خبر خوب بنیادین برای بازار ارز:
خبر خوب اول، موضوع بازار متشکل ارزی است. این بازار یک شکل معمول افزایش نرخ ارز، یعنی افزایش از طریق افزایش بازار فردایی (به این معنا که نرخ نقدی تهران از روی فردایی محاسبه شود) را تغییر خواهد داد و تعیین نرخ تهران از طریق دبی را نیز با تغییر مواجه خواهد کرد که از این بابت، جلوی بسیاری از افزایشها را میتواند بگیرد و از طرف دیگر دست بانک مرکزی برای مداخله منعطف، موزون و غیرشکسته بازتر شده و واکنشها سریعتر میشود.
خبر خوب دوم، اجرایی شدن توافقات رییس کل بانک مرکزی در عراق است؛ با توجه به اینکه هم مبادلات ما با عراق تقریباً تحریم ناپذیر است و با توجه به اینکه دینار ارز جایگزین دلار است، ظرفیت خوبی را برای میزبانی انتقالات مالی ایران در آینده دارد؛ پس در مجموع اگر روند کاهشی نرخ ارز، ادامه یابد یک روز تاریخی را از سر رد میکند.
⬅️ اگر ما فعال بوده و به طور دائم به دنبال راهحل ها باشیم، آینده خوبی قابل تصور است؛ نقش کنش گری بانک مرکزی در بلندمدت مهمتر از وقایع گذرا است و باتوجه به اینکه بانک مرکزی کنش خوبی میکند، به اقدامات و قدرت این بانک در مدیریت بازار امیدوار شدهایم./ مهر
🆔 @jameeno
https://bit.ly/2TU4qcl
🔻دلایل افزایش نرخ ارز طی روزهای اخیر | خبرهای خوب برای بازار ارز
🎙مجید شاکری، کارشناس اقتصادی:
به لحاظ فنی، ارتباطی بین FATF و نرخ ارز وجود ندارد و برخی تصمیمات اتخاذ شده اخیر، منجر به آرامش بازار خواهد شد.
دیروز مهم بود که بانک مرکزی بتواند روند افزایشی که برای مدتی ادامه داشت را بشکند که با رسیدن به بعد از ظهر، به این موضوع نزدیکتر شد.
بانک مرکزی چند بار شجاعانه نرخ ارز را در صرافیهای بانکی بالا برد و مانع از ایجاد آربیتراژ وسیع بین نرخ بازار و صرافی شد؛ همین که این فهم در بانک مرکزی وجود دارد که فروش زیر نرخ ارز نه تنها باعث کاهش نرخ آن نمی شود؛ بلکه افزایش نرخ ارز را به دنبال دارد، بسیار عامل ارزنده ای است.
در رسانه ها روی این موضوع که سر رسید شدن سپرده های یک ساله (گواهی سپرده هایی که در بهمن و اسفند پارسال فروخته شد) در این مساله تاثیر داشته، بحث بسیاری صورت گرفت؛ اما این موضوع نمیتواند چندان در افزایش نرخ ارز موثر بوده باشد؛ چراکه موازی این اثر افزایشی، یک اثر کاهشی بسیار مهم در نقدینگی داریم که کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی بدون ارتباط به موضوع تهاتر بدهیها را در برمیگیرد.
🔻در چند روز اخیر اخبار مهمی نشر یافت که بازار بسیار آنها را جدی گرفت:
1⃣ حمله به خط حواله کانادا توسط مقام قضایی در کانادا: در این موضوع پیش از آنکه با مقام قضایی کانادایی طرف باشیم، با خزانه داری آمریکا طرف هستیم؛ به نحوی که این اقدام کانادا میتواند در ادامه برنامه مبارزه با پولشویی در کازینوها و موضوع چینیها باشد؛ اما به طور خاص دلایلی وجود دارد که نشان میدهد این موضوع نمی تواند بدون هماهنگی با خزانه داری آمریکا و مشخصاً برای ضربه زدن به کانال حواله ایران انجام گرفته باشد.
اگرچه کانادا خط فرعی کانال حواله ایران است؛ اما با توجه به کثرت ایرانیان در این کشور و همچنین به این دلیل که تسویه برخی از کالاهای اساسی در کانادا انجام می شود، این کانال اثرات بسیاری دارد که البته مهم تر از موضوع کانادا، این است که صرافی هایی در این کشور مورد تهاجم قرار گرفتند که صرافیهای بزرگی بودند و نقش مهمی را در صرافان تهران داشتند و این مساله اثر جدی داشت.
2⃣ نشر برخی شایعات منفی در بازار دبی: شایعاتی در دوبی مطرح شد مبنی بر اینکه قرار است در آینده با برخی صرافان برخوردهایی صورت بگیرد که این منجر به شکل گیری جو منفی شد؛ اگرچه شایعه جدی نبود؛ اما صرافها این خبر را جدی گرفتند.
3⃣ ممنوعیت Re-Export میعانات و فرآوردهها از کردستان عراق: خزانه داری آمریکا یک تهاجم را به سمت منشا ارز غیرنفتی آغاز کرده که به نظر میرسد یک خط سازماندهی شده خبری وجود دارد برای اینکه موضوع نرخ ارز در تهران را به موضوع FATF و عدم تصویب پالرمو وصل کنند.
❎ به لحاظ فنی واقعاً در وضع موجود ارتباطی بین نرخ ارز و FATF وجود ندارد.
👈 بنابراین اینکه این خط رسانهای تا این حد شدید پیگیری میشود نشان میدهد که انگیزه های سیاسی در داخل یا خارج درباره این موضوع وجود دارد.
به طور طبیعی یک افزایش گردش پولی در ماه پایانی سال وجود دارد.
هیچ کدام از عوامل مذکور چندان پایدار به نظر نمی رسند.
اگر با روند کاهشی مواجه نشویم، معنایش این است که عوامل مقطعی دیگری متولد شدهاند؛ که البته چنین عواملی فعلاً ظرفیت تولدشان کم است
اجزای نقشه ارزی ایران نشان میدهد آمریکایی ها برای ایجاد اخلال در نظام ارزی ایران، به هسته سخت برخورد کرده اند، زیرا لایه هایی که می توانستند به راحتی بردارند را برداشتهاند.
دو خبر خوب بنیادین برای بازار ارز:
خبر خوب اول، موضوع بازار متشکل ارزی است. این بازار یک شکل معمول افزایش نرخ ارز، یعنی افزایش از طریق افزایش بازار فردایی (به این معنا که نرخ نقدی تهران از روی فردایی محاسبه شود) را تغییر خواهد داد و تعیین نرخ تهران از طریق دبی را نیز با تغییر مواجه خواهد کرد که از این بابت، جلوی بسیاری از افزایشها را میتواند بگیرد و از طرف دیگر دست بانک مرکزی برای مداخله منعطف، موزون و غیرشکسته بازتر شده و واکنشها سریعتر میشود.
خبر خوب دوم، اجرایی شدن توافقات رییس کل بانک مرکزی در عراق است؛ با توجه به اینکه هم مبادلات ما با عراق تقریباً تحریم ناپذیر است و با توجه به اینکه دینار ارز جایگزین دلار است، ظرفیت خوبی را برای میزبانی انتقالات مالی ایران در آینده دارد؛ پس در مجموع اگر روند کاهشی نرخ ارز، ادامه یابد یک روز تاریخی را از سر رد میکند.
⬅️ اگر ما فعال بوده و به طور دائم به دنبال راهحل ها باشیم، آینده خوبی قابل تصور است؛ نقش کنش گری بانک مرکزی در بلندمدت مهمتر از وقایع گذرا است و باتوجه به اینکه بانک مرکزی کنش خوبی میکند، به اقدامات و قدرت این بانک در مدیریت بازار امیدوار شدهایم./ مهر
🆔 @jameeno
https://bit.ly/2TU4qcl
#یادداشت_منتخب
🔸فریبهای بزرگ برای غارتهای بزرگ
احسان سلطانی: در دو ماه اخیر همان نحله اقتصادی-رسانه ای نئولیبرال که در یک سال اخیر همه تلاش خود را برای افزایش هر چه بیشتر نرخ ارز و استمرار رشد آن مبذول کرد، برای دور جدید افزایش نرخ ارز فعال گردیده است، هر چند که در این دو ماه قیمت دلار آزاد، با ۲۰درصد رشد به ۱۲هزار تومان رسید،اما باز هم جوابگوی آزمندی و فرصت طلبی رانت جویان ارزی نیست.
ذینفعان و قلم به دستهای وابسته اقدامات زیادی را در جهت استمرار افزایش نرخ ارز در دستور کار قرار داده اند که بعضی موارد آن به شرح زیر است:
۱-فشار به بانک مرکزی برای کاهش عرضه ارز به بازار(تحت عنوان صیانت از ذخائر ارزی!)و از سوی دیگر احتکار ارزهای حاصل از صادرات غیر نفتی و همچنین مهندسی عرضه با کاهش عرضه برنامه ریزی شده و اختلال در نظم طبیعی بازار
۲-مهندسی افکار عمومی با القای حس جهش نرخ ارز و ایجاد التهاب و جو ناامنی اقتصادی و تحریک خرید ارز
۳-استفاده ابزاری تحت عنوان «علم اقتصاد» و فریب افکار عمومی برای القای این موضوع که تورم شدید سال جاری و گران شدن کالاها ربطی به نرخ ارز ندارد! و از سوی دیگر فشار به دولت برای افزایش نرخ ارز
۴-مهندسی افکار عمومی و جوسازی و اعمال فشار در جهت افزایش نرخ ارز ترجیحی به ۹۰۰۰ تومان و به تبع آن بالا رفتن نرخ ارز آزاد به بالای ۱۵ هزار تومان
۵-انتشار ادعاهای غیر علمی و غلط برای جوسازی، توجیه و حمایت از افزایش شدید نرخ ارز،مانند ارتباط نرخ ارز با نقدینگی،آن هم در شرایطی که در خیلی اوقات و بسیاری از اقتصادها (مانند منطقه یورو) حتی تورم با نقدینگی همبستگی خود را از دست داده است
۶-عددسازی و جعل ارقام نقدینگی با اعلام ورود ۲۴۰ هزار میلیارد تومان پول! (از محل سررسید سپرده های یکساله)به چرخه اقتصاد. اعلام هجوم سیل عظیم پول به اقتصاد، ضمن القای جهش نرخ ارز (ایجاد جو روانی برای بالا رفتن نرخ ارز) و درخواست از بانک مرکزی برای این که جلوی افزایش نرخ ارز را نگیرد
الف-طبق آمار رسمی بانک مرکزی در کل اسفند ماه سال ۱۳۹۶ فقط ۷۴ هزار میلیارد تومان به سپرده های مدت دار بانکی اضافه شده است
ب-در پایان آذر ماه ۱۳۹۷، ۲۴۵ هزار میلیارد تومان پول و ۵۳۵ هزار میلیارد تومان سپرده کوتاه مدت (سپرده با سیالیت بالا)و در مجموع ۷۸۰ هزار میلیارد تومان پول یا سپرده با قابلیت تبدیل سریع به پول وجود داشته است
ج-کل سپرده سرمایه گذاری بلند مدت حدود ۹۰۰ هزار میلیارد تومان است که ماهانه حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان آن سررسید می شود
بنابراین سررسید شدن سپرده های یکساله تاثیر معنی داری بر روی عرضه پول ندارد.
د-اعلام شده که تزریق ارز توسط بانک مرکزی در تابستان منجر به تمام شدن ذخائر ارزی شده است! و در نتیجه دلواپسان نگران اتمام ذخائر ارزی شده اند که بایستی صیانت شود. اول این که اگر بانک مرکزی ارز تزریق می کرد، قیمت دلار ۳ برابر نمی شد. دوم این که آمار رسمی بانک مرکزی نشان می دهد که ذخائر ارزی در سال جاری تغییر چندانی نداشته است. البته تاکید بر روی «ته کشیدن ذخائر ارزی» به صورت هوشمندانه و در جهت القای کمبود ارز و تحریک خریداران صورت می گیرد.
بیش از ۳۶میلیارد دلار کالا در ده ماهه اخیر از کشور خارج شده و فقط حدود یک-چهارم ارز حاصل از آن به چرخه اقتصاد رسمی برگشته است و به عبارتی تا کنون ۲۵میلیارد دلار ارز به اقتصاد کشور باز نگشته است.
هم اکنون که دولت برای برگشت ارزهای صادراتی جدیت به خرج میدهد، همه نزاع بر سر این است که این به اصطلاح صادرکنندگان، تا میتوانند از محل رانت افزایش نرخ ارز منافع و سودهای کلان بیشتری (آن هم با معافیت مالیاتی و …) کسب کنند.دعوا بر سر کسب ده ها هزار میلیارد تومان منافع و سودهای کلان (از محل افزایش مجدد نرخ ارز) از جیب مردم است و در نتیجه لابی ها، اشخاص و قلم فروشان زیادی بسیج شده اند تا نرخ ارز بالا برود.
مسئولیت همه گرفتاری ها و مشکلات کنونی و همچنین بحران های آتی به عهده دولت(به ویژه بانک مرکزی و وزارتخانه های صنعت، معدن و تجارت و امور اقتصادی و دارایی)است. اگر دولت در مقابله با اخلال گران و رانتی های ارزی صداقت دارد، بایستی با کسانی که ارزها را در پشت مرزها پارک کرده اند و همچنین فضاسازی های لابی ها و وابستگان رسانهای آنها با قاطعیت برخورد کند و قوه قضاییه نیز در این راستا سریعا فعال شود.
اخلال گران و تروریست های اقتصادی که برای کسب منافع شخصی و گروهی در جهت بی ثبات سازی هر چه بیشتر اقتصاد کلان و تشدید فشار اقتصادی به مردم و تحریک آنها فعالیت میکنند، هیچ تفاوتی با امثال اخلالگران بازار سکه ندارند.
دلالان و سفته بازان و جوسازانی که تحت عنوان اقتصاددان و کارشناس و صادرکننده آتش تهیه جهشهای نرخ ارز را فراهم می کنند، به مراتب خطرناک تر و تاثیرگذارتر از دلالان خیابانی هستند/جامعه خبری تحلیلی الف
🆔 @jameeno
🔸فریبهای بزرگ برای غارتهای بزرگ
احسان سلطانی: در دو ماه اخیر همان نحله اقتصادی-رسانه ای نئولیبرال که در یک سال اخیر همه تلاش خود را برای افزایش هر چه بیشتر نرخ ارز و استمرار رشد آن مبذول کرد، برای دور جدید افزایش نرخ ارز فعال گردیده است، هر چند که در این دو ماه قیمت دلار آزاد، با ۲۰درصد رشد به ۱۲هزار تومان رسید،اما باز هم جوابگوی آزمندی و فرصت طلبی رانت جویان ارزی نیست.
ذینفعان و قلم به دستهای وابسته اقدامات زیادی را در جهت استمرار افزایش نرخ ارز در دستور کار قرار داده اند که بعضی موارد آن به شرح زیر است:
۱-فشار به بانک مرکزی برای کاهش عرضه ارز به بازار(تحت عنوان صیانت از ذخائر ارزی!)و از سوی دیگر احتکار ارزهای حاصل از صادرات غیر نفتی و همچنین مهندسی عرضه با کاهش عرضه برنامه ریزی شده و اختلال در نظم طبیعی بازار
۲-مهندسی افکار عمومی با القای حس جهش نرخ ارز و ایجاد التهاب و جو ناامنی اقتصادی و تحریک خرید ارز
۳-استفاده ابزاری تحت عنوان «علم اقتصاد» و فریب افکار عمومی برای القای این موضوع که تورم شدید سال جاری و گران شدن کالاها ربطی به نرخ ارز ندارد! و از سوی دیگر فشار به دولت برای افزایش نرخ ارز
۴-مهندسی افکار عمومی و جوسازی و اعمال فشار در جهت افزایش نرخ ارز ترجیحی به ۹۰۰۰ تومان و به تبع آن بالا رفتن نرخ ارز آزاد به بالای ۱۵ هزار تومان
۵-انتشار ادعاهای غیر علمی و غلط برای جوسازی، توجیه و حمایت از افزایش شدید نرخ ارز،مانند ارتباط نرخ ارز با نقدینگی،آن هم در شرایطی که در خیلی اوقات و بسیاری از اقتصادها (مانند منطقه یورو) حتی تورم با نقدینگی همبستگی خود را از دست داده است
۶-عددسازی و جعل ارقام نقدینگی با اعلام ورود ۲۴۰ هزار میلیارد تومان پول! (از محل سررسید سپرده های یکساله)به چرخه اقتصاد. اعلام هجوم سیل عظیم پول به اقتصاد، ضمن القای جهش نرخ ارز (ایجاد جو روانی برای بالا رفتن نرخ ارز) و درخواست از بانک مرکزی برای این که جلوی افزایش نرخ ارز را نگیرد
الف-طبق آمار رسمی بانک مرکزی در کل اسفند ماه سال ۱۳۹۶ فقط ۷۴ هزار میلیارد تومان به سپرده های مدت دار بانکی اضافه شده است
ب-در پایان آذر ماه ۱۳۹۷، ۲۴۵ هزار میلیارد تومان پول و ۵۳۵ هزار میلیارد تومان سپرده کوتاه مدت (سپرده با سیالیت بالا)و در مجموع ۷۸۰ هزار میلیارد تومان پول یا سپرده با قابلیت تبدیل سریع به پول وجود داشته است
ج-کل سپرده سرمایه گذاری بلند مدت حدود ۹۰۰ هزار میلیارد تومان است که ماهانه حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان آن سررسید می شود
بنابراین سررسید شدن سپرده های یکساله تاثیر معنی داری بر روی عرضه پول ندارد.
د-اعلام شده که تزریق ارز توسط بانک مرکزی در تابستان منجر به تمام شدن ذخائر ارزی شده است! و در نتیجه دلواپسان نگران اتمام ذخائر ارزی شده اند که بایستی صیانت شود. اول این که اگر بانک مرکزی ارز تزریق می کرد، قیمت دلار ۳ برابر نمی شد. دوم این که آمار رسمی بانک مرکزی نشان می دهد که ذخائر ارزی در سال جاری تغییر چندانی نداشته است. البته تاکید بر روی «ته کشیدن ذخائر ارزی» به صورت هوشمندانه و در جهت القای کمبود ارز و تحریک خریداران صورت می گیرد.
بیش از ۳۶میلیارد دلار کالا در ده ماهه اخیر از کشور خارج شده و فقط حدود یک-چهارم ارز حاصل از آن به چرخه اقتصاد رسمی برگشته است و به عبارتی تا کنون ۲۵میلیارد دلار ارز به اقتصاد کشور باز نگشته است.
هم اکنون که دولت برای برگشت ارزهای صادراتی جدیت به خرج میدهد، همه نزاع بر سر این است که این به اصطلاح صادرکنندگان، تا میتوانند از محل رانت افزایش نرخ ارز منافع و سودهای کلان بیشتری (آن هم با معافیت مالیاتی و …) کسب کنند.دعوا بر سر کسب ده ها هزار میلیارد تومان منافع و سودهای کلان (از محل افزایش مجدد نرخ ارز) از جیب مردم است و در نتیجه لابی ها، اشخاص و قلم فروشان زیادی بسیج شده اند تا نرخ ارز بالا برود.
مسئولیت همه گرفتاری ها و مشکلات کنونی و همچنین بحران های آتی به عهده دولت(به ویژه بانک مرکزی و وزارتخانه های صنعت، معدن و تجارت و امور اقتصادی و دارایی)است. اگر دولت در مقابله با اخلال گران و رانتی های ارزی صداقت دارد، بایستی با کسانی که ارزها را در پشت مرزها پارک کرده اند و همچنین فضاسازی های لابی ها و وابستگان رسانهای آنها با قاطعیت برخورد کند و قوه قضاییه نیز در این راستا سریعا فعال شود.
اخلال گران و تروریست های اقتصادی که برای کسب منافع شخصی و گروهی در جهت بی ثبات سازی هر چه بیشتر اقتصاد کلان و تشدید فشار اقتصادی به مردم و تحریک آنها فعالیت میکنند، هیچ تفاوتی با امثال اخلالگران بازار سکه ندارند.
دلالان و سفته بازان و جوسازانی که تحت عنوان اقتصاددان و کارشناس و صادرکننده آتش تهیه جهشهای نرخ ارز را فراهم می کنند، به مراتب خطرناک تر و تاثیرگذارتر از دلالان خیابانی هستند/جامعه خبری تحلیلی الف
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔸دو روش برای آرام کردن بازار ارز
▫️پویا ناظران: هدف همه سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی اینه که دیگه هرگز جهش ارزی رخ نده، اما در روش اختلاف نظر هست. در این متن دو تا اختلاف نظر اساسی رو بررسی میکنیم.
برخی، باور دارند که با تثبیت نرخ ارز میشه از جهش ارزی جلوگیری کرد. اما برخی دیگه، معتقدند که فقط با افزایشهای تدریجی و تغییرات کوچیک، میشه از جهش ارزی جلوگیری کرد. من با گروه دوم همنظرم. گروه اول گمان میکنند جهش ارزی ناشی از توطئهست، لذا به جهت مقابله با توطئهگر، بدنبال تثبیت هستند. این در حالیه که جهش ارزی بخاطر دور شدن از قیمت تعادلی رخ میده. با افزایشهای تدریجی، دیگه بازار از قیمت تعادلی دور نمیمونه.
چرا افزایش لازمه؟ بخاطر اینکه موتور خلق نقدینگی کماکان با سرعت ۲۰ تا ۲۵٪ در گردشه، لذا قیمت تعادلی ارز پیوسته در حال افزایشه. هر زمان سرعت خلق نقدینگی کم بشه، ارزش ریال هم تثبیت میشه. اما فعلا که سرعت رشدش ۲۰ تا ۲۵٪ هست، اگه بانک مرکزی اجازه افزایش تدریجی و ملایم نرخ ارز رو نده، وقتی که نرخ از قیمت تعادلی خیلی دور بشه، یک جهش بزرگ دیگه رخ میده.
پس به منظور اجتناب از جهش ارزی، باید تغییرات کوچیک و افزایشهای تدریجی رو پذیرفت.
یه اختلاف نظر دیگه هم هست. طرفداران تثبیت نرخ ارز، باور دارند که بازار تحت تاثیر حرفهای افراد و اصطلاحا «جوسازیها» حرکت میکنه. لذا میگن نباید تحلیلی ارائه کرد که افزایش نرخ ارز از اون استنباط بشه.
اما میبینیم که نیمه آذر ۹۶ که دلار از ۴۰۰۰ تومن رد شده بود، آقای سیف گفتند این افزایش فصلیه و بزودی ارز کاهشی میشه، در صورتی که نشد. یا مثلا تابستون امسال آقای دکتر راغفر گفتند دلار ۴۵ هزار تومن میشه، اما دیدیم که نشد.
چرا؟ بخاطر اینکه بازار به حرف کسی گوش نمیکنه، بلکه متاثر از واقعیتهای اقتصاد، به سمت تعادل حرکت میکنه. حتی حرفهای رییس کل بانک مرکزی و آقای دکتر راغفر، با اون همه مخاطب، برای بازار بی ارزشه. بازار دیر یا زود تعادل رو پیدا میکنه. متعاقبا حرفهای تحلیلگران هم هیچ اثری بر بازار نداره. تحلیلگر میتونه محل تقریبی نقطه تعادل رو تخمین بزنه، یا ریسکهایی که نقطه تعادل رو جابجا میکنند بررسی کنه، اما تحلیلها بر بازار بیاثرند، چرا که بازار همواره بر مبنای واقعیتهای اقتصاد به تعادل میرسه.
هفته اول مهر یادتونه؟ وقتی دلار به ۱۹ هزار تومن رسید؟ به یاد بیارید از همکاران و اطرافیان چه پیش بینیهایی در مورد دلار میشنیدید. اون زمان همه صحبت از ۴۰ هزار تومن و ۵۰ هزار تومن میکردند. اما دیدیم که بازار خلاف این عمل کرد.
چرا راه دور بریم؟ ۱۸ دی ماه امسال، وزیر اقتصاد سیر نزولی دلار رو پیش بینی کرد اما میبینیم که بازار به حرف ایشون هم اعتنا نکرد و اتفاقا ۲۵٪ هم رشد کرد.
نتیجه:
۱- مادامی که فاصله رشد نقدینگی و رشد اقتصادی کشور از آمریکا بیشتره، تثبیت ریال در برابر دلار پایدار نیست. اگه به افزایشهای تدریجی تن ندیم، افزایشهای ناگهانی خودشون رو به ما تحمیل میکنند.
۲- ملاک بازار، حرف نیست، واقعیتهاست. بازار نه به حرف وزیر و رییسکل اعتنا میکنه، نه به شایعهها و تحلیلها. بازار میره به سمت تعادل واقعی. ایکاش وقتی سیاستگذاری غلط به تعادلهای نامطلوب منجر میشه، فرافکنی نکنیم، بلکه درس بگیریم و سیاستگذاری رو اصلاح کنیم/ وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
🔸دو روش برای آرام کردن بازار ارز
▫️پویا ناظران: هدف همه سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی اینه که دیگه هرگز جهش ارزی رخ نده، اما در روش اختلاف نظر هست. در این متن دو تا اختلاف نظر اساسی رو بررسی میکنیم.
برخی، باور دارند که با تثبیت نرخ ارز میشه از جهش ارزی جلوگیری کرد. اما برخی دیگه، معتقدند که فقط با افزایشهای تدریجی و تغییرات کوچیک، میشه از جهش ارزی جلوگیری کرد. من با گروه دوم همنظرم. گروه اول گمان میکنند جهش ارزی ناشی از توطئهست، لذا به جهت مقابله با توطئهگر، بدنبال تثبیت هستند. این در حالیه که جهش ارزی بخاطر دور شدن از قیمت تعادلی رخ میده. با افزایشهای تدریجی، دیگه بازار از قیمت تعادلی دور نمیمونه.
چرا افزایش لازمه؟ بخاطر اینکه موتور خلق نقدینگی کماکان با سرعت ۲۰ تا ۲۵٪ در گردشه، لذا قیمت تعادلی ارز پیوسته در حال افزایشه. هر زمان سرعت خلق نقدینگی کم بشه، ارزش ریال هم تثبیت میشه. اما فعلا که سرعت رشدش ۲۰ تا ۲۵٪ هست، اگه بانک مرکزی اجازه افزایش تدریجی و ملایم نرخ ارز رو نده، وقتی که نرخ از قیمت تعادلی خیلی دور بشه، یک جهش بزرگ دیگه رخ میده.
پس به منظور اجتناب از جهش ارزی، باید تغییرات کوچیک و افزایشهای تدریجی رو پذیرفت.
یه اختلاف نظر دیگه هم هست. طرفداران تثبیت نرخ ارز، باور دارند که بازار تحت تاثیر حرفهای افراد و اصطلاحا «جوسازیها» حرکت میکنه. لذا میگن نباید تحلیلی ارائه کرد که افزایش نرخ ارز از اون استنباط بشه.
اما میبینیم که نیمه آذر ۹۶ که دلار از ۴۰۰۰ تومن رد شده بود، آقای سیف گفتند این افزایش فصلیه و بزودی ارز کاهشی میشه، در صورتی که نشد. یا مثلا تابستون امسال آقای دکتر راغفر گفتند دلار ۴۵ هزار تومن میشه، اما دیدیم که نشد.
چرا؟ بخاطر اینکه بازار به حرف کسی گوش نمیکنه، بلکه متاثر از واقعیتهای اقتصاد، به سمت تعادل حرکت میکنه. حتی حرفهای رییس کل بانک مرکزی و آقای دکتر راغفر، با اون همه مخاطب، برای بازار بی ارزشه. بازار دیر یا زود تعادل رو پیدا میکنه. متعاقبا حرفهای تحلیلگران هم هیچ اثری بر بازار نداره. تحلیلگر میتونه محل تقریبی نقطه تعادل رو تخمین بزنه، یا ریسکهایی که نقطه تعادل رو جابجا میکنند بررسی کنه، اما تحلیلها بر بازار بیاثرند، چرا که بازار همواره بر مبنای واقعیتهای اقتصاد به تعادل میرسه.
هفته اول مهر یادتونه؟ وقتی دلار به ۱۹ هزار تومن رسید؟ به یاد بیارید از همکاران و اطرافیان چه پیش بینیهایی در مورد دلار میشنیدید. اون زمان همه صحبت از ۴۰ هزار تومن و ۵۰ هزار تومن میکردند. اما دیدیم که بازار خلاف این عمل کرد.
چرا راه دور بریم؟ ۱۸ دی ماه امسال، وزیر اقتصاد سیر نزولی دلار رو پیش بینی کرد اما میبینیم که بازار به حرف ایشون هم اعتنا نکرد و اتفاقا ۲۵٪ هم رشد کرد.
نتیجه:
۱- مادامی که فاصله رشد نقدینگی و رشد اقتصادی کشور از آمریکا بیشتره، تثبیت ریال در برابر دلار پایدار نیست. اگه به افزایشهای تدریجی تن ندیم، افزایشهای ناگهانی خودشون رو به ما تحمیل میکنند.
۲- ملاک بازار، حرف نیست، واقعیتهاست. بازار نه به حرف وزیر و رییسکل اعتنا میکنه، نه به شایعهها و تحلیلها. بازار میره به سمت تعادل واقعی. ایکاش وقتی سیاستگذاری غلط به تعادلهای نامطلوب منجر میشه، فرافکنی نکنیم، بلکه درس بگیریم و سیاستگذاری رو اصلاح کنیم/ وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔹ضرورت نوسازی بنیادین اصلاحطلبی و اصلاحطلبان در ایران
🖌سیدعلی محمودی
▫️ واقعیت آن است که بهویژه پس از ناآرامیهای ستیزهجویانه و ساختارشکنانۀ دیماه 1396 در بیش از 80 شهر ایران و شعارهایی که در نفی اصلاحطلبی و اصولگرایی سر داده شد، جنبش اصلاحات با چالشهای جدی مواجه شده است. مهمترین این چالشها، فقدان نظریۀ سیاسی منسجم، شفاف و روزآمد، و نیز عقبافتادن از تحولات پرشتاب اجتماعی-سیاسی داخلی و بینالمللی است. درشرایطی که کشور در وضعیت بالاگرفتن بحرانهای گوناگون و متراکم به سر میبرد، از اردوگاه اصلاحطلبان، صدایی، تحلیلی، طرحی، تدبیری، و راهحلی شنیده و دیده نمیشود.
از آنجا که اصلاحطلبان ترکیبی از جریانها و تشکلهای گوناگوناند، از نداشتن اجماع در نظریۀ سیاسی و سیاستگذاری رنج میبرند. این نیروها بطور عمده، شامل دموکراسیخواهان، جانبداران پدرسالاری (patrimonialism)، سلسلهمراتبروحانی، محافظهکاری و رادیکالیسماند. این چندگانگی، در ساحت نظر به تناقض و در عرصۀ عمل لاجرم به تضاد، فرسایش نیروها، آسیبپذیری و در مواردی به هدر رفتن سرمایۀ انسانی میانجامد.
به باور من، موضوع اصلاحپذیری و اصلاحناپذیری یک نظام حکومتی، میتواند امری نسبی و متغیر باشد. مرادم از نسبی و متغیر بودن، بستگی هر یک از این دو حالت به جنبش اصلاحطلبی، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی، فضای بینالملل، صورتبندی واقعبینانه از موارد اصلاح و تغییر، و مذاکره و چانهزنی اپوزیسیون با حاکمیت است. بنابراین، اصلاحپذیری و اصلاحناپذیری مطلق، سادهسازی امری پیچیده و چندوجهی و بیم درافتادن در جبرگرایی و جزمیت است. این توازن قدرتها است که اصلاحپذیری را ممکن میسازد.
لازم است در این اعلام خطر تأمل شود که راه حل اساسی مسائل ایران، شامل بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به ویژه فساد نظاممند، تبعیض، بیکاری و تنگی معیشت، فوران انرژی نارضایتیها به شکل ستیزهجویانه، مانند تخریت، غارت و چپاول اموال عمومی و ایجاد هرجومرج و ناامنی در خیابانها نیست. این روشها هیچ حاصلی برای ناراضیان دربرنخواهد داشت، جز افزودن به بار رنجها، داغها، دردها و محنتها.
🆔 @jameeno
tinyurl.com/y4m8x7pv
🔹ضرورت نوسازی بنیادین اصلاحطلبی و اصلاحطلبان در ایران
🖌سیدعلی محمودی
▫️ واقعیت آن است که بهویژه پس از ناآرامیهای ستیزهجویانه و ساختارشکنانۀ دیماه 1396 در بیش از 80 شهر ایران و شعارهایی که در نفی اصلاحطلبی و اصولگرایی سر داده شد، جنبش اصلاحات با چالشهای جدی مواجه شده است. مهمترین این چالشها، فقدان نظریۀ سیاسی منسجم، شفاف و روزآمد، و نیز عقبافتادن از تحولات پرشتاب اجتماعی-سیاسی داخلی و بینالمللی است. درشرایطی که کشور در وضعیت بالاگرفتن بحرانهای گوناگون و متراکم به سر میبرد، از اردوگاه اصلاحطلبان، صدایی، تحلیلی، طرحی، تدبیری، و راهحلی شنیده و دیده نمیشود.
از آنجا که اصلاحطلبان ترکیبی از جریانها و تشکلهای گوناگوناند، از نداشتن اجماع در نظریۀ سیاسی و سیاستگذاری رنج میبرند. این نیروها بطور عمده، شامل دموکراسیخواهان، جانبداران پدرسالاری (patrimonialism)، سلسلهمراتبروحانی، محافظهکاری و رادیکالیسماند. این چندگانگی، در ساحت نظر به تناقض و در عرصۀ عمل لاجرم به تضاد، فرسایش نیروها، آسیبپذیری و در مواردی به هدر رفتن سرمایۀ انسانی میانجامد.
به باور من، موضوع اصلاحپذیری و اصلاحناپذیری یک نظام حکومتی، میتواند امری نسبی و متغیر باشد. مرادم از نسبی و متغیر بودن، بستگی هر یک از این دو حالت به جنبش اصلاحطلبی، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی، فضای بینالملل، صورتبندی واقعبینانه از موارد اصلاح و تغییر، و مذاکره و چانهزنی اپوزیسیون با حاکمیت است. بنابراین، اصلاحپذیری و اصلاحناپذیری مطلق، سادهسازی امری پیچیده و چندوجهی و بیم درافتادن در جبرگرایی و جزمیت است. این توازن قدرتها است که اصلاحپذیری را ممکن میسازد.
لازم است در این اعلام خطر تأمل شود که راه حل اساسی مسائل ایران، شامل بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به ویژه فساد نظاممند، تبعیض، بیکاری و تنگی معیشت، فوران انرژی نارضایتیها به شکل ستیزهجویانه، مانند تخریت، غارت و چپاول اموال عمومی و ایجاد هرجومرج و ناامنی در خیابانها نیست. این روشها هیچ حاصلی برای ناراضیان دربرنخواهد داشت، جز افزودن به بار رنجها، داغها، دردها و محنتها.
🆔 @jameeno
tinyurl.com/y4m8x7pv
Telegraph
ضرورت نوسازی بنیادینِ اصلاحطلبی و اصلاحطلبان در ایران
مقدمه این مقاله آهنگ آن دارد که در عرصۀ ایران امروز که بحرانهای داخلی، و تحریمها و تهدیدهای خارجی مام میهن را از هرسو فراگرفته، به وضعیت اصلاحطلبی و اصلاحطلبان در ایران بپردازد و از این رهگذر، گامی در جهت کمک به رفع تنگناها و مشکلات بغرنج کشور بردارد.…
#یادداشت_منتخب
🔸در دفاع از "کارت الکترونیک رفاه"
▫️اگر چه مصوبه دیروز مجلس به منزله الزام استفاده دولت از کوپن الکترونیک نبود( اساسا بیشتر شبیه یک فیلم با پایان باز بود نه بخشی از فرآیند تقنین یک کشور)، اما بلافاصله واکنش های تند و تیز به "کوپنی شدن اقتصاد" بین بعضی از اقتصاددانان به راه افتاد. استاد محترمی مصاحبه کرده بودند که" کوپن اساسا برای شرایط جنگی است" و روزنامه محترمی تصویر رییس جمور را روی صفحه اول قرار داده که کوپن در دست دارد و شعار "به عقب بر نمی گردیم" بالای آن نقش بسته است. در این باره چندنکته ضروری قابل عرض است:
1️⃣تصور آن که تضمین حداقلی از سبد غذایی برای اقشار نیازمند صرفا مختص شرایط جنگی است به وضوح غلط است. از 1964 تامین حداقل های غذایی در آمریکا به صورت ثابت و بی وقفهبر بستر قانونى جديد در حال اجراست و کارت های اعتباری مربوط به این برنامه(EBT) به صورت فراگیر از سال 2004 در آمریکا مورد استفاده است بدون ان که این کشور درگیر شرایط جنگی باشد.
2️⃣بدون هيچ نوع سر و صدا و تنش،برنامه کارت الکترونیک رفاه( که دربسیاری جنبه ها شباهت به EBT دارد) بیش از چهار سال است که بدون تشکیل صف، بدون سر و صدا و بدون گزارش حتی یک مورد ناآرامی اجتماعی( شبیه به آن چه امروز در صف های گوشت شاهدیم و شبیه به آن چه در اوایل دولت آقای روحانی در توزیع سبد کالا شاهد بودیم) در حال خدمات رسانی است و دوره های متوالی توزیع سبد کالا توسط آن انجام شده است بدون ان که "کشور در شرایط جنگی باشد" یا " به عقب بازگشته باشد". در نسخه اجرا شده تا کنون شخص به سلیقه خود و در پایانه های توزیعی به اندازه تقریبا همه فروشگاههای زنجیره ای امکان دریافت حداقل های مورد نیاز خود را داشته و دارد، بدون آن که شان او لگد کوب شود یا نیاز به یافتن "توزیع کنندگان پاک" باشد.
همه نقدهای تیز و تند به دولت آقای روحانی به جای خود، کارت الکترونیک رفاه یکی از بهترین اجراهای یک طرح معقول رفاهی است که تا به حال در ایران دیده ام و فعلا محتملترین( و عاقلانه ترین) سناریوی ممکن درباره مصوبه مجلس گسترش پوشش کارت رفاه است.
مسائل ملی، "مسائل ملی" است و نباید آن را حتی به اندازه یک تیتر فدای انگیزه های جناحی کرد . / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
🔸در دفاع از "کارت الکترونیک رفاه"
▫️اگر چه مصوبه دیروز مجلس به منزله الزام استفاده دولت از کوپن الکترونیک نبود( اساسا بیشتر شبیه یک فیلم با پایان باز بود نه بخشی از فرآیند تقنین یک کشور)، اما بلافاصله واکنش های تند و تیز به "کوپنی شدن اقتصاد" بین بعضی از اقتصاددانان به راه افتاد. استاد محترمی مصاحبه کرده بودند که" کوپن اساسا برای شرایط جنگی است" و روزنامه محترمی تصویر رییس جمور را روی صفحه اول قرار داده که کوپن در دست دارد و شعار "به عقب بر نمی گردیم" بالای آن نقش بسته است. در این باره چندنکته ضروری قابل عرض است:
1️⃣تصور آن که تضمین حداقلی از سبد غذایی برای اقشار نیازمند صرفا مختص شرایط جنگی است به وضوح غلط است. از 1964 تامین حداقل های غذایی در آمریکا به صورت ثابت و بی وقفهبر بستر قانونى جديد در حال اجراست و کارت های اعتباری مربوط به این برنامه(EBT) به صورت فراگیر از سال 2004 در آمریکا مورد استفاده است بدون ان که این کشور درگیر شرایط جنگی باشد.
2️⃣بدون هيچ نوع سر و صدا و تنش،برنامه کارت الکترونیک رفاه( که دربسیاری جنبه ها شباهت به EBT دارد) بیش از چهار سال است که بدون تشکیل صف، بدون سر و صدا و بدون گزارش حتی یک مورد ناآرامی اجتماعی( شبیه به آن چه امروز در صف های گوشت شاهدیم و شبیه به آن چه در اوایل دولت آقای روحانی در توزیع سبد کالا شاهد بودیم) در حال خدمات رسانی است و دوره های متوالی توزیع سبد کالا توسط آن انجام شده است بدون ان که "کشور در شرایط جنگی باشد" یا " به عقب بازگشته باشد". در نسخه اجرا شده تا کنون شخص به سلیقه خود و در پایانه های توزیعی به اندازه تقریبا همه فروشگاههای زنجیره ای امکان دریافت حداقل های مورد نیاز خود را داشته و دارد، بدون آن که شان او لگد کوب شود یا نیاز به یافتن "توزیع کنندگان پاک" باشد.
همه نقدهای تیز و تند به دولت آقای روحانی به جای خود، کارت الکترونیک رفاه یکی از بهترین اجراهای یک طرح معقول رفاهی است که تا به حال در ایران دیده ام و فعلا محتملترین( و عاقلانه ترین) سناریوی ممکن درباره مصوبه مجلس گسترش پوشش کارت رفاه است.
مسائل ملی، "مسائل ملی" است و نباید آن را حتی به اندازه یک تیتر فدای انگیزه های جناحی کرد . / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
▫️آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است که ما و خوانندگانمان باید بپذیریم تأثیرپذیریم. ما که خودمان از دیگران میخواهیم شفاف باشند چرا باید خودمان را استثناء کنیم؟ اگر میخواهیم اعتمادی را که به حرفه ما وجود دارد حفظ کنیم، باید دیدگاههای سیاسیمان را به وضوح اعلام کنیم. در این مطلب گاردین، روی گرینسلید در تلاش است که بگوید لازم نیست خبرنگار بگوید به چه حزبی متمایل است. / افق نو
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Ofogh-03-12
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3466
▫️آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است که ما و خوانندگانمان باید بپذیریم تأثیرپذیریم. ما که خودمان از دیگران میخواهیم شفاف باشند چرا باید خودمان را استثناء کنیم؟ اگر میخواهیم اعتمادی را که به حرفه ما وجود دارد حفظ کنیم، باید دیدگاههای سیاسیمان را به وضوح اعلام کنیم. در این مطلب گاردین، روی گرینسلید در تلاش است که بگوید لازم نیست خبرنگار بگوید به چه حزبی متمایل است. / افق نو
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Ofogh-03-12
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3466
Telegraph
چرا روزنامهنگاران نباید بگویند به چه کسی رأی میدهند؟
نوشته: روی گرینسلید برگردان: تحریریه افقنو منبع: گاردین آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است…
#یادداشت_منتخب
🔸بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم؟
فضای وب، پر است از تحلیل هایی که سال 98 را دردناک ترین سال تاریخ اقتصاد ایران می دانند.( من این جمله را خودم بارها تا اوائل بهمن به کار برده ام) اما فهرستی از حقایق و پیش نشانه های مهم در بهمن و اسفند 97، قانعم ساخته که علیرغم بزرگی ریسک های موجود و آتی، حجم داده های مثبت سریعا رو به تزاید است:
1️⃣علیرغم کاهش دسترسی به درامد های نفتی( که می تواند در سال 98 هم تشدید شود) دسترسی آزادانه بانک مرکزی به دارایی های خارجی جدید با شیب قابل توجهی رو به افزایش است:
شرایط نقشه تجاری ایران اکنون به صورتی است که "داشتن ارز در جایی که به آن نیاز داریم" به مراتب مهم تر از حجم ارز قرار گرفته در ترازنامه بانک مرکزی است(پرونده گوشت نمونه معروف این موضوع است.) در بهمن و اسفند سال 97 شرایط دسترسی بانک مرکزی به مدد تغییر پاردایم به همکاری با کشورهای همسایه دچار تحول جدی شده است. ارز کشور اکنون گزینه هایی بسیار معقولتر از روپیه هند و لیر ترکیه روی میز دارد. این حقیقت شانس حفظ برابری ارزش ریال را در سال 98 را به مراتب از سال 97 بیشتر می کند.
2️⃣شاخص کارگاههای صنعتی احتمالا مثبت تر از چیزی خواهد شد که فکر می کردیم:
اگر چه هنوز داده های شاخص کارگاههای صنعتی به تفکیک صنعت منتشر نشده، ولی شرایط بخصوص درباره کالاهای مصرفی کاربر با نیاز کم به مواد اولیه خارجی به وضوح رو به بهبود است( به عنوان مثال پوشاک) اگر چه سیاست تحدید واردات اثر رکودی جدی بر اقتصاد دارد( با توجه به حجم بالای خدمات در جی دی پی و همپوشانی بالای بخش های مختلفی از خدمات با واردات) و تنظیم شیب این تحدید باید از دل یک استراتژی توسعه صنعتی استخراج می شد اما روی خوش ماجرا (گیرم بدون استراتژی و رها ) در حال رخ نمایی است.
3️⃣اگر چه شوک ارزی 97 نابرابری را تشدید می کنند ولی تغییر رویکرد سیاست گذار روند افزایش ضریب جینی را متوقف یا معکوس خواهد کرد:
دو عامل مهم به کاهش نابرابری در سال 98 کمک خواهد کرد. نخست نحوه افزایش حقوق به صورت قدر مطلق برای حقوقهای بالا که محاسبات اثر جدی آن را بر کاهش ضریب جینی نشان می دهد( قابل مقایسه با اثر هدفمند سازی یارانه های انرژی در هشت سال قبل) دوم تغیییر رویکرد كاملا محتمل حاکمیت در نحوه توزیع یارانه ها( بخصوص یارانه های ارزی)
4️⃣رویکرد بانک مرکزی به نقدینگی با احتمال بالا از منفعل به فعال تغییر می کند:
از 1392 تا امروز بانک مرکزی دائما با افزایش منفعلانه و بی نتیجه پایه پولی و نقدینگی مواجه بوده است. تلاش واقعی دولت برای کنترل نقدینگی از طریق افزایش سرعت رشد پایه پولی از طریق تحدید بدهی دولت به بانک مرکزی علیرغم همه سختی ها و تلخی های ان برای بودجه در عمل از سرعت رشد نقدینگی نکاست و5 سال تمام ترکیب پایه پولی درگیر افزایش منفعل و ناچار و مطلقا از طریق اضافه برداشت سیستم بانکی بود. خبر خوب آن است که این رویکرد شدیدا رکود زا با احتمال زیاد دیگر ادامه نخواهد یافت.
در مقابل همه این پیش نشانه های مثبت یک منبع ریسک بزرگ باقی است: بودجه دولت. ناکامی احتمالی دولت در درآمد زایی و یافتن منبع جدید درآمدی یا مولد کردن دارایی های خود اثر منفی جدی بر مورد چهارم دارد( در این سناریو افزایش فعالانه بدهی دولت به بانک مرکزی عملا مصروف بودجه جاری خواهد شد و جایی برای استفاده از این افزایش ناچار برای تامین مالی فرایند توسعه نخواهد ماند) همچنین این تخصیص پیشیینی پایه پولی به مصارف دولت از دریچه افزایش همزمان نقدینگی و سرعت گردش آن،عملا توان بانک مرکزی را در مورد اول هم تضعیف خواهد کرد.
سال بعد سال خوب یا بدی است؟ رفتار دولت نسبت به بودجه خود، پاسخ این سوال را تعیین خواهد کرد / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
🔸بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم؟
فضای وب، پر است از تحلیل هایی که سال 98 را دردناک ترین سال تاریخ اقتصاد ایران می دانند.( من این جمله را خودم بارها تا اوائل بهمن به کار برده ام) اما فهرستی از حقایق و پیش نشانه های مهم در بهمن و اسفند 97، قانعم ساخته که علیرغم بزرگی ریسک های موجود و آتی، حجم داده های مثبت سریعا رو به تزاید است:
1️⃣علیرغم کاهش دسترسی به درامد های نفتی( که می تواند در سال 98 هم تشدید شود) دسترسی آزادانه بانک مرکزی به دارایی های خارجی جدید با شیب قابل توجهی رو به افزایش است:
شرایط نقشه تجاری ایران اکنون به صورتی است که "داشتن ارز در جایی که به آن نیاز داریم" به مراتب مهم تر از حجم ارز قرار گرفته در ترازنامه بانک مرکزی است(پرونده گوشت نمونه معروف این موضوع است.) در بهمن و اسفند سال 97 شرایط دسترسی بانک مرکزی به مدد تغییر پاردایم به همکاری با کشورهای همسایه دچار تحول جدی شده است. ارز کشور اکنون گزینه هایی بسیار معقولتر از روپیه هند و لیر ترکیه روی میز دارد. این حقیقت شانس حفظ برابری ارزش ریال را در سال 98 را به مراتب از سال 97 بیشتر می کند.
2️⃣شاخص کارگاههای صنعتی احتمالا مثبت تر از چیزی خواهد شد که فکر می کردیم:
اگر چه هنوز داده های شاخص کارگاههای صنعتی به تفکیک صنعت منتشر نشده، ولی شرایط بخصوص درباره کالاهای مصرفی کاربر با نیاز کم به مواد اولیه خارجی به وضوح رو به بهبود است( به عنوان مثال پوشاک) اگر چه سیاست تحدید واردات اثر رکودی جدی بر اقتصاد دارد( با توجه به حجم بالای خدمات در جی دی پی و همپوشانی بالای بخش های مختلفی از خدمات با واردات) و تنظیم شیب این تحدید باید از دل یک استراتژی توسعه صنعتی استخراج می شد اما روی خوش ماجرا (گیرم بدون استراتژی و رها ) در حال رخ نمایی است.
3️⃣اگر چه شوک ارزی 97 نابرابری را تشدید می کنند ولی تغییر رویکرد سیاست گذار روند افزایش ضریب جینی را متوقف یا معکوس خواهد کرد:
دو عامل مهم به کاهش نابرابری در سال 98 کمک خواهد کرد. نخست نحوه افزایش حقوق به صورت قدر مطلق برای حقوقهای بالا که محاسبات اثر جدی آن را بر کاهش ضریب جینی نشان می دهد( قابل مقایسه با اثر هدفمند سازی یارانه های انرژی در هشت سال قبل) دوم تغیییر رویکرد كاملا محتمل حاکمیت در نحوه توزیع یارانه ها( بخصوص یارانه های ارزی)
4️⃣رویکرد بانک مرکزی به نقدینگی با احتمال بالا از منفعل به فعال تغییر می کند:
از 1392 تا امروز بانک مرکزی دائما با افزایش منفعلانه و بی نتیجه پایه پولی و نقدینگی مواجه بوده است. تلاش واقعی دولت برای کنترل نقدینگی از طریق افزایش سرعت رشد پایه پولی از طریق تحدید بدهی دولت به بانک مرکزی علیرغم همه سختی ها و تلخی های ان برای بودجه در عمل از سرعت رشد نقدینگی نکاست و5 سال تمام ترکیب پایه پولی درگیر افزایش منفعل و ناچار و مطلقا از طریق اضافه برداشت سیستم بانکی بود. خبر خوب آن است که این رویکرد شدیدا رکود زا با احتمال زیاد دیگر ادامه نخواهد یافت.
در مقابل همه این پیش نشانه های مثبت یک منبع ریسک بزرگ باقی است: بودجه دولت. ناکامی احتمالی دولت در درآمد زایی و یافتن منبع جدید درآمدی یا مولد کردن دارایی های خود اثر منفی جدی بر مورد چهارم دارد( در این سناریو افزایش فعالانه بدهی دولت به بانک مرکزی عملا مصروف بودجه جاری خواهد شد و جایی برای استفاده از این افزایش ناچار برای تامین مالی فرایند توسعه نخواهد ماند) همچنین این تخصیص پیشیینی پایه پولی به مصارف دولت از دریچه افزایش همزمان نقدینگی و سرعت گردش آن،عملا توان بانک مرکزی را در مورد اول هم تضعیف خواهد کرد.
سال بعد سال خوب یا بدی است؟ رفتار دولت نسبت به بودجه خود، پاسخ این سوال را تعیین خواهد کرد / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔻هدف ترامپ تغییر نظام ایران است؟ یاتحکیم آن؟
🖌برگردان: دکتر اسفندیار خدایی
▫️تجارب تاریخی نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی موجب میشوندکنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتدو روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود.تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند.مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد.لکن همین مجاهدین،القاعده را بوجودآوردندو با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند.تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹نشان دادکه تحریمهای ۱۹۸۱-۲۰۰۰وضعیت حقوق بشر درکشورهای هدف را خرابتر کرده بود.سال بعدتحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
1️⃣ تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت کند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق می دهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچه های توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
2️⃣ تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی می شود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمی شد و سرمایه های انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بی تجربه هوادار دولت اداره می شد.
3️⃣ تحریمها طیقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی می کنند و به جمعیت فقیری می افزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمی شود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد می کند و همبستگی اجتماعی را متلاشی می کند و زور را جانشین قانون می کند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد:
اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی گردد. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت.
🔸ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونه های خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم می کند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم را به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار نظامیان درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. این نظامیان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کنند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط را به حاشیه رانده شدند.
🔹دولت ترامپ باخروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته است و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردمسالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر میسازد و تنها راهی که پیش روی نخبگان می گذارد فرار مغزها خواهد بود.
پروفسور پیتر بینارت/ دانشگاه نیویورک
🆔 @jameeno
🔻هدف ترامپ تغییر نظام ایران است؟ یاتحکیم آن؟
🖌برگردان: دکتر اسفندیار خدایی
▫️تجارب تاریخی نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی موجب میشوندکنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتدو روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود.تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند.مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد.لکن همین مجاهدین،القاعده را بوجودآوردندو با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند.تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹نشان دادکه تحریمهای ۱۹۸۱-۲۰۰۰وضعیت حقوق بشر درکشورهای هدف را خرابتر کرده بود.سال بعدتحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
1️⃣ تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت کند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق می دهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچه های توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
2️⃣ تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی می شود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمی شد و سرمایه های انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بی تجربه هوادار دولت اداره می شد.
3️⃣ تحریمها طیقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی می کنند و به جمعیت فقیری می افزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمی شود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد می کند و همبستگی اجتماعی را متلاشی می کند و زور را جانشین قانون می کند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد:
اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی گردد. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت.
🔸ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونه های خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم می کند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم را به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار نظامیان درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. این نظامیان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کنند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط را به حاشیه رانده شدند.
🔹دولت ترامپ باخروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته است و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردمسالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر میسازد و تنها راهی که پیش روی نخبگان می گذارد فرار مغزها خواهد بود.
پروفسور پیتر بینارت/ دانشگاه نیویورک
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔸فشار درهمي
▫️محاذي ورود سپاه به فهرست تروريستي آمريكا، فشار شديد، عجيب و با انگيزه هاي كاملا غير اقتصادي از طرف خزانه داري آمريكا روي نرخ برابري جفت ارز ريال ايران-درهم امارات آمده. تقريبا همه ابزار رسانه اي خزانه داري يكپارچه در كنار اين فشار همه جانبه هستند. براي تكميل چارچوب تحليل نكات زير قابل ارائه است:
1️⃣اگر چه همه تلاش آن است كه اين افزايش به وجوه اقتصادي تروريستي اعلام شدن سپاه اسناد شود، ولي واقعا و در صحنه عمل اين اقدام هيچ اثر اقتصادي اي بيش از تحريم كاتسا ندارد. در واقع منطق مخرب اشاعه تحريم كاتسا انتهاي توان تحريمي اي بود كه خزانه داري مي توانست به نمايش بگذارد. اين كه يك تحريم قبلي در قالب وضعيتي جديد باز بسته بندي مي شود و وحشت آن به اگر چه به زور و ضرب فشار در دبي) مجددا به افكارعمومي ايران فروخته مي شود، نشانه ضعف ما در توضيح اين موارد( اگر چه واضح و بديهي) به افكار عمومي است.
2️⃣آمريكايي ها مي دانند كه بر سر اينده حضور مالي ايران در عراق جنگ بزرگي بين بانك مركزي ايران و خزانه داري آمريكا در جريان است و بانك مركزي ايران( ولو ميلي متر به ميلي متر) در حال پيشرفت در اين جبهه است. ان ها به خوبي مطلعند كه بافت مالي عراق به نحوي است كه بعد از استقرار بخشي از نظام تسويه بين المللي ايران روي دينار عراق، درهم امارات هيچ نقش محوري اي در ساخت مالي ايران نخواهد داشت و ضمنا اين نقش تازه دينار عراق با تحريم هم قابل محدود سازي نيست.
3️⃣آمريكايي ها مي دانند، بانك مركزي با تاسيس بازار متشكل ارزي، خيز بلندي به سمت تغيير روش محاسبه نرخ ارز در بازار برداشته و زود يا دير، مرجعيت درهم در نرخ گذاري هم كم رنگ خواهد شد.
4️⃣همه اين وقايع طرف آمريكايي را به اين نتيجه مي رساند كه در استفاده حداكثري از درهم براي فشار بر ريال لحظه اي نبايد عقب بنشينند چون زمان بنفع آنها نيست.
5️⃣در چنين وضعيتي توصيه مداخله صرف از طريق افزايش نرخ بازار ساز در صرافي هاي بانكي و تزريق دلار در تهران لزوما پكيج كاملي نيست. در برنامه فعلي به وضوح درصد و سرعت تغيير قيمت در هرات و دبي سريعتر و جلوتر از تهران است چرا كه جنس فشار از خارج به داخل است.
6️⃣از همه اينها مهمتر ان كه اساسا ادامه برنامه جاري آمريكايي ها ( فشار مصنوعي روي درهم) آن تا اين حد بدون ارتباط با واقعيات اقتصادي نمي تواند بلند مدت باشد. بيش از ان كه با يك كش و قوس برآمده از واقعيات اقتصادي مواجه باشيم با يك جنگ روايت ها مواجهيم./ اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
🔸فشار درهمي
▫️محاذي ورود سپاه به فهرست تروريستي آمريكا، فشار شديد، عجيب و با انگيزه هاي كاملا غير اقتصادي از طرف خزانه داري آمريكا روي نرخ برابري جفت ارز ريال ايران-درهم امارات آمده. تقريبا همه ابزار رسانه اي خزانه داري يكپارچه در كنار اين فشار همه جانبه هستند. براي تكميل چارچوب تحليل نكات زير قابل ارائه است:
1️⃣اگر چه همه تلاش آن است كه اين افزايش به وجوه اقتصادي تروريستي اعلام شدن سپاه اسناد شود، ولي واقعا و در صحنه عمل اين اقدام هيچ اثر اقتصادي اي بيش از تحريم كاتسا ندارد. در واقع منطق مخرب اشاعه تحريم كاتسا انتهاي توان تحريمي اي بود كه خزانه داري مي توانست به نمايش بگذارد. اين كه يك تحريم قبلي در قالب وضعيتي جديد باز بسته بندي مي شود و وحشت آن به اگر چه به زور و ضرب فشار در دبي) مجددا به افكارعمومي ايران فروخته مي شود، نشانه ضعف ما در توضيح اين موارد( اگر چه واضح و بديهي) به افكار عمومي است.
2️⃣آمريكايي ها مي دانند كه بر سر اينده حضور مالي ايران در عراق جنگ بزرگي بين بانك مركزي ايران و خزانه داري آمريكا در جريان است و بانك مركزي ايران( ولو ميلي متر به ميلي متر) در حال پيشرفت در اين جبهه است. ان ها به خوبي مطلعند كه بافت مالي عراق به نحوي است كه بعد از استقرار بخشي از نظام تسويه بين المللي ايران روي دينار عراق، درهم امارات هيچ نقش محوري اي در ساخت مالي ايران نخواهد داشت و ضمنا اين نقش تازه دينار عراق با تحريم هم قابل محدود سازي نيست.
3️⃣آمريكايي ها مي دانند، بانك مركزي با تاسيس بازار متشكل ارزي، خيز بلندي به سمت تغيير روش محاسبه نرخ ارز در بازار برداشته و زود يا دير، مرجعيت درهم در نرخ گذاري هم كم رنگ خواهد شد.
4️⃣همه اين وقايع طرف آمريكايي را به اين نتيجه مي رساند كه در استفاده حداكثري از درهم براي فشار بر ريال لحظه اي نبايد عقب بنشينند چون زمان بنفع آنها نيست.
5️⃣در چنين وضعيتي توصيه مداخله صرف از طريق افزايش نرخ بازار ساز در صرافي هاي بانكي و تزريق دلار در تهران لزوما پكيج كاملي نيست. در برنامه فعلي به وضوح درصد و سرعت تغيير قيمت در هرات و دبي سريعتر و جلوتر از تهران است چرا كه جنس فشار از خارج به داخل است.
6️⃣از همه اينها مهمتر ان كه اساسا ادامه برنامه جاري آمريكايي ها ( فشار مصنوعي روي درهم) آن تا اين حد بدون ارتباط با واقعيات اقتصادي نمي تواند بلند مدت باشد. بيش از ان كه با يك كش و قوس برآمده از واقعيات اقتصادي مواجه باشيم با يك جنگ روايت ها مواجهيم./ اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔸سوریهای شدن، با چراغ خاموش
▫️آرمان امیری: خبر ورود نیروهای حشدالشعبی عراق به خاک ایران را، نه مقامات رسمی، بلکه رسانهها منتشر کردند. هدف آن نیز که در ابتدا جلوگیری از ورود سیل به عراق عنوان شده بود، از جانب روزنامه کیهان تکمیل شد: شبهنظامیان منطقه، از حشدالشعبی عراق گرفته تا فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان، به درخواست و دعوت سردار قاسم سلیمانی و با هدف کمکرسانی وارد خاک ایران شدهاند.
تا همین جای مساله، سکوت و ای بسا بیخبری کامل مسوولان دولتی از ورود نیروهای شبهنظامی منطقه به خاک کشور به اندازه کافی جای حیرت دارد. درست به مانند تاسیس پایگاه نظامی روسها در فرودگاه همدان، این بار هم نه مجلس و نه دولت هیچ نشانی از اطلاع خود بروز ندادهاند و معلوم نیست چنین تصمیم عجیبی کجا گرفته شده است. در فهرست استقبال کنندگان از نیروهای عراقی نیز هیچ مقام دولتی، نمایندهای از وزارت خارجه و یا حتی مجلس به چشم نمیخورد. رسانهها فهرست استقبال کنندگان را بدین شرح ذکر کردهاند: امام جمعه مهران، فرمانده سپاه امیرالمومنین استان ایلام، فرمانده سپاه ناحیه مهران، فرمانده هنگ مرزی مهران و فرماندار شهرستان مهران.
این اتفاقات، وقتی در کنار مصاحبه نگران کننده دو ماه پیش رییس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران قرار گرفت، نگرانیها را دو چندان کرد. حجت الاسلام «موسی غضنفرآبادی» اسفندماه گذشته گفته بود: «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد»! بجز حوثیهای یمن، این دقیقا همان ترکیب نیروهایی است که امروز به اسم امدادرسانی وارد خاک کشور شدهاند. نگرانی ما اما از یک روند کلانتر جایگزینی «امت» به جای «ملت» است.
از زمان ورود نیروهای نظامی ایران به خاک سوریه، (که آن هم معلوم نشد در کدام نهاد به تصویب رسیده است) شاهبیت تبلیغات حمایتی، بر کلیدواژه «امنیت ملی» بنا شده بود. شعار «اگر آنجا نجنگیم، باید اینجا بجنگیم» مدعی بود که حدود ۲۰۰۰ کیلومتر پیشروی نیروهای نظامی ایران فراتر از مرزهای کشور، صرفا با هدف دور نگه داشتن تهدیدات خارجی از خاک وطن است. استدلالی که فارغ از صحت و استواریاش، احساسات ملیگرایانه بسیاری را تحت تاثیر قرار میداد. ادعای دستگاه نظامی، محوریت یافتن مفهوم وطن و ملیت در سیاست منطقهای کشور بود. ادعایی که هرچند با سابقه ضدملیگرایانه نظام سازگاری نداشت، اما دستکم شواهدی به سود خود جلب کرده بود؛ مساله اخیر اما میتواند مصداق بیرون افتادن دم خروس و رسوایی یک سیاست فریب به حساب آید.
رویای جایگزینی «امت واحده»، به جای «ملت ایران»، رویایی که زیر پوشش شعار «هلال شیعی» مرزهایاش تا مدیترانه نیز گسترش مییافت، سیاستی است که با ذات و گرایش نهادهای پادگانی کشور سازگاری و تطابق کامل دارد. در این سیاست، نه تنها مرزهای هیچ یک از کشورهای منطقه (از جمله خود ایران) هیچ اهمیتی ندارد، بلکه با مصادیق فراوان میتوان دریافت که در دل این سیاست، «ایرانی» بودن ملاک «خودی» بودن به حساب نمیآید، بلکه تنها ملاک محوری، همراهی با هسته ایدئولوژیک تشکیل شده برای این «امت واحده» است.
به یاد داریم که از سالها پیش، نیروهای بسیج با شعار «نواده روحالله، سیدحسن نصرالله» صراحتا نشان میدادند که نصرالله لبنانی را به سیدحسن خمینی ایرانی ترجیح میدهند؛ این مساله اما در ماجرای اخیر گستردگی خیره کنندهای به خود گرفت. انبوه تبلیغات و تصاویر منتشر شده، (معمولا با هشتگ «اول بیل بزن، بعدا حرف بزن») حملات تندی را متوجه منتقدان ایرانی کرده بود و آشکارا بیان میداشت که از نظر گردانندگان این سناریو، حشد عراقی، یا فاطمیون افغان و زینبیون پاکستانی، نه تنها به مراتب خودیتر از ایرانیان منتقد (تا سرحد صادق زیباکلام و پرویز پرستویی) هستند، بلکه حتی برای این گروههای غیرایرانی، حق و حقوق بیشتری برای تصمیمگیری در امور داخلی ایران قايل هستند! حقی که توجیه تبلیغاتی آن فعلا بیل زدن عنوان شده اما هر ناظر خردمندی میداند که این حق صرفا همراستایی با هسته ایدئولوژیک و نظامی حاکم است.
بدین ترتیب، پیش چشم خود میبینیم که مرزهای کشور ما چطور معنای خود را از دست دادهاند و حتی هویت و حقوق شهروندی و ملی ایرانیان چطور آشکارا انکار شده و مورد استهزا قرار میگیرد. فاجعهبارتر از همه و حتی رقتانگیز اینکه، بخشی از نیروهای داخلی که برای سالها تمام اقدامات محافظهکارانه خود را زیر پوشش نگرانی از بابت «سوریهای شدن ایران» توجیه میکردند، امروز به عروسک خیمهشببازی و توجیهگر این صحنه وحشتآور بدل شدهاند و به جای انتقاد از این موج ویرانگر ملیت، خودشان هم زیر بیرق سپاه سینه میزنند. /کانال «مجمع دیوانگان»
🆔 @jameeno
🔸سوریهای شدن، با چراغ خاموش
▫️آرمان امیری: خبر ورود نیروهای حشدالشعبی عراق به خاک ایران را، نه مقامات رسمی، بلکه رسانهها منتشر کردند. هدف آن نیز که در ابتدا جلوگیری از ورود سیل به عراق عنوان شده بود، از جانب روزنامه کیهان تکمیل شد: شبهنظامیان منطقه، از حشدالشعبی عراق گرفته تا فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان، به درخواست و دعوت سردار قاسم سلیمانی و با هدف کمکرسانی وارد خاک ایران شدهاند.
تا همین جای مساله، سکوت و ای بسا بیخبری کامل مسوولان دولتی از ورود نیروهای شبهنظامی منطقه به خاک کشور به اندازه کافی جای حیرت دارد. درست به مانند تاسیس پایگاه نظامی روسها در فرودگاه همدان، این بار هم نه مجلس و نه دولت هیچ نشانی از اطلاع خود بروز ندادهاند و معلوم نیست چنین تصمیم عجیبی کجا گرفته شده است. در فهرست استقبال کنندگان از نیروهای عراقی نیز هیچ مقام دولتی، نمایندهای از وزارت خارجه و یا حتی مجلس به چشم نمیخورد. رسانهها فهرست استقبال کنندگان را بدین شرح ذکر کردهاند: امام جمعه مهران، فرمانده سپاه امیرالمومنین استان ایلام، فرمانده سپاه ناحیه مهران، فرمانده هنگ مرزی مهران و فرماندار شهرستان مهران.
این اتفاقات، وقتی در کنار مصاحبه نگران کننده دو ماه پیش رییس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران قرار گرفت، نگرانیها را دو چندان کرد. حجت الاسلام «موسی غضنفرآبادی» اسفندماه گذشته گفته بود: «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد»! بجز حوثیهای یمن، این دقیقا همان ترکیب نیروهایی است که امروز به اسم امدادرسانی وارد خاک کشور شدهاند. نگرانی ما اما از یک روند کلانتر جایگزینی «امت» به جای «ملت» است.
از زمان ورود نیروهای نظامی ایران به خاک سوریه، (که آن هم معلوم نشد در کدام نهاد به تصویب رسیده است) شاهبیت تبلیغات حمایتی، بر کلیدواژه «امنیت ملی» بنا شده بود. شعار «اگر آنجا نجنگیم، باید اینجا بجنگیم» مدعی بود که حدود ۲۰۰۰ کیلومتر پیشروی نیروهای نظامی ایران فراتر از مرزهای کشور، صرفا با هدف دور نگه داشتن تهدیدات خارجی از خاک وطن است. استدلالی که فارغ از صحت و استواریاش، احساسات ملیگرایانه بسیاری را تحت تاثیر قرار میداد. ادعای دستگاه نظامی، محوریت یافتن مفهوم وطن و ملیت در سیاست منطقهای کشور بود. ادعایی که هرچند با سابقه ضدملیگرایانه نظام سازگاری نداشت، اما دستکم شواهدی به سود خود جلب کرده بود؛ مساله اخیر اما میتواند مصداق بیرون افتادن دم خروس و رسوایی یک سیاست فریب به حساب آید.
رویای جایگزینی «امت واحده»، به جای «ملت ایران»، رویایی که زیر پوشش شعار «هلال شیعی» مرزهایاش تا مدیترانه نیز گسترش مییافت، سیاستی است که با ذات و گرایش نهادهای پادگانی کشور سازگاری و تطابق کامل دارد. در این سیاست، نه تنها مرزهای هیچ یک از کشورهای منطقه (از جمله خود ایران) هیچ اهمیتی ندارد، بلکه با مصادیق فراوان میتوان دریافت که در دل این سیاست، «ایرانی» بودن ملاک «خودی» بودن به حساب نمیآید، بلکه تنها ملاک محوری، همراهی با هسته ایدئولوژیک تشکیل شده برای این «امت واحده» است.
به یاد داریم که از سالها پیش، نیروهای بسیج با شعار «نواده روحالله، سیدحسن نصرالله» صراحتا نشان میدادند که نصرالله لبنانی را به سیدحسن خمینی ایرانی ترجیح میدهند؛ این مساله اما در ماجرای اخیر گستردگی خیره کنندهای به خود گرفت. انبوه تبلیغات و تصاویر منتشر شده، (معمولا با هشتگ «اول بیل بزن، بعدا حرف بزن») حملات تندی را متوجه منتقدان ایرانی کرده بود و آشکارا بیان میداشت که از نظر گردانندگان این سناریو، حشد عراقی، یا فاطمیون افغان و زینبیون پاکستانی، نه تنها به مراتب خودیتر از ایرانیان منتقد (تا سرحد صادق زیباکلام و پرویز پرستویی) هستند، بلکه حتی برای این گروههای غیرایرانی، حق و حقوق بیشتری برای تصمیمگیری در امور داخلی ایران قايل هستند! حقی که توجیه تبلیغاتی آن فعلا بیل زدن عنوان شده اما هر ناظر خردمندی میداند که این حق صرفا همراستایی با هسته ایدئولوژیک و نظامی حاکم است.
بدین ترتیب، پیش چشم خود میبینیم که مرزهای کشور ما چطور معنای خود را از دست دادهاند و حتی هویت و حقوق شهروندی و ملی ایرانیان چطور آشکارا انکار شده و مورد استهزا قرار میگیرد. فاجعهبارتر از همه و حتی رقتانگیز اینکه، بخشی از نیروهای داخلی که برای سالها تمام اقدامات محافظهکارانه خود را زیر پوشش نگرانی از بابت «سوریهای شدن ایران» توجیه میکردند، امروز به عروسک خیمهشببازی و توجیهگر این صحنه وحشتآور بدل شدهاند و به جای انتقاد از این موج ویرانگر ملیت، خودشان هم زیر بیرق سپاه سینه میزنند. /کانال «مجمع دیوانگان»
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
♦️ بازخوانی یک توطئه؛ پرده اول - حمله به سفارت عربستان
🖌محمدرضا طایفه
▫️در ایران حوادث فراوانی رخ داده که تنها دلیل ممکن حادث شدنش، حماقت و بلاهت دهشتناک یک گروه قدرتمند بودهاست. اما حادثه به آتش کشیدن و غارت سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد آنچنان آشکار و واضح و در تمامی ابعاد و جوانب شدیدا به ضرر منافع ملی بود و آنقدر به روشنی و گستردگی و مستقیم منافع عربستان سعودی را تامین میکرد که برای هر ناظر بیطرفی توطئه بودن این سلسله رویدادها کاملا مشخص و بدیهی است. بررسی زوایای مختلف آن حادثه، مصدق آن است که اتفاقات و حوادث ایران بخشی از برنامه تنظیم شده سعودیها بود برای قتل نمر باقر النمر پیشوای کاریزماتیک شیعیان عربستان.
اگر عناصری در ایران به این اتفاق کمک کردهاند یا به کل فریب خوردهاند یا به دلیلی با پروژه همکاری داشتهاند، میبایست محاکمه و جایگزین شوند. آتشسوزی و غارت سفارت عربستان قتل نمر را در رسانهها از یاد برد. کمتر از سهسال قبل از آنکه محمد بنسلمان دستور اره کردن جمال خاشقجی را صادر کند، پدرش سلمان در دوم ژانویه ۲۰۱۶ فرمان سربریدن باقر النمر و ۴۶ تن دیگر از سران مخالف شیعه را در یک روز داد. این "کشتار جمعی" مخالفان اما به دلیل حوادث مشهد و تهران به تمامی به فراموشی سپرده شد، و در مقابل نه تنها خون نمر به هدر داده شد، بلکه عربستان با آن ضربهای عظیم به روابط خارجی ایران وارد کرد و روابط ایران با اغلب کشورهای مسلمان را به شدت تضعیف کرد یا برید.
ممنوعیت سفر شهروندان عربستان و بحرین به ایران هم در کنار ضربه اقتصادی سنگینی که با قطع ورود ۲ تا ۳ ملیون زائر و مسافر و ایرانگرد ولخرج به کشور وارد ساخت وسیلهای شد برای قطع کلی رابطه گروههای شیعی و دیگر مخالفان و اقلیتهای عربستان با ایران. شاید به یاد داشته باشید که دختری عربستانی در ایران مشغول به درس خواندن بود و وبلاگ معروفی داشت که از خاطراتش میگفت و به دنبال نزدیکی مردم دو کشور بود. توطئه حمله به سفارت و کنسولگری عربستان بخشی از طرحی بود که بنسلمان و پدرش پیاده کردند و به آسانی و با کمترین هزینه هم مهمترین مخالفان خود را حذف کردند.
بسیاری از اعضای خانواده نمر اکنون در زندانند، علی نمر پسر برادر شیخ به بریدهشدن سر و سپس به صلیب کشیده شدن محکوم شد و منتظر اجرای حکم است. ۲ تن دیگر از آنان هم به تازگی در حمله پلیس سعودی کشته شدهاند. هم رابطه شیعیان و ایران دوستان با ایران را بلکل قطع کردند، هم ایران را از رونق و درآمد سرشار توریستی محروم کردند، که در روزگار تحریم نجات بخش بود، و هم بزرگترین ضربات ممکن را به حیثیت عمومی و دیپلماتیک ایران و روابط ارزشمند ما با کشورهای دیگر زدند -بله شامل خصوصا جزایر قمر و جیبوتی- که هنوز که هنوز است بسیاری از این روابط به شرایط ۳ سال پیش باز نگشته است.
آیا میتوان در اینکه این حادثه بخشی از توطئه کثیف بنسلمان و پدرش بوده است شکی داشت؟ در این صورت آن گروه ها و اشخاصی که عامل این اتفاقات بودهاند یا در جلوگیری از وقوع آن غفلت عمدی کردهاند به شکلی آشکار عامل کشور متخاصم خارجی در کشور بودهاند و باید با آنان در همین سطح برخورد کرد و ریشه این اتفاق را پی گرفت تا شاید بشود از شر بخش بزرگی از سرطانی که در بدنه کاهل حاکمیت ایران در حال نزج و رشد است خلاص شد یا دستکم از وجود آن آگاهی درستی پیدا کرد. نه اینگونه که برخورد شد، با اتهام «اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی و مشارکت در تخریب عمدی اموال سفارت عربستان» که البته بعضی یک اتهام و بعضی هر دو اتهامات را داشتهاند و نهایتا هم برای هر کدام به ۳ ماه زندان محکوم شدند، یعنی ۳ ماه یا ۶ ماه حبس -که عمرا بروند- و همین و تمام. در حالیکه این یک خیانت آشکار نه فقط به کشور، بلکه به خون ۴۷ آزادیخواهیست که مظلومانه در این عصر یخبندان سر بریده شدند و برای احدی اهمیتی نداشت.
آن خیانت به محمدبنسلمان هم جرات داد تا نقشههای دیگرش را نیز با همین نیت خصمانه و فشار و خشونت و زور -صرفا ناشی از پول مفت- به پیش براند و منطقهای مصیبتزده و زخمی را هر روز بیشتر غرق جنگ و درگیری و خشونت و التهاب و درگیری کند. وقتی دشمن چنین واضح در کشور عاملانی قدرتمند دارد، نباید کشف و خنثی سازی این ایادی نخستین اولویت سازمانها باشد؟ آیا در این خطوط چیزی به غیر از یک توطئه میتوان یافت؟ / ایران ما
🆔 @jameeno
♦️ بازخوانی یک توطئه؛ پرده اول - حمله به سفارت عربستان
🖌محمدرضا طایفه
▫️در ایران حوادث فراوانی رخ داده که تنها دلیل ممکن حادث شدنش، حماقت و بلاهت دهشتناک یک گروه قدرتمند بودهاست. اما حادثه به آتش کشیدن و غارت سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد آنچنان آشکار و واضح و در تمامی ابعاد و جوانب شدیدا به ضرر منافع ملی بود و آنقدر به روشنی و گستردگی و مستقیم منافع عربستان سعودی را تامین میکرد که برای هر ناظر بیطرفی توطئه بودن این سلسله رویدادها کاملا مشخص و بدیهی است. بررسی زوایای مختلف آن حادثه، مصدق آن است که اتفاقات و حوادث ایران بخشی از برنامه تنظیم شده سعودیها بود برای قتل نمر باقر النمر پیشوای کاریزماتیک شیعیان عربستان.
اگر عناصری در ایران به این اتفاق کمک کردهاند یا به کل فریب خوردهاند یا به دلیلی با پروژه همکاری داشتهاند، میبایست محاکمه و جایگزین شوند. آتشسوزی و غارت سفارت عربستان قتل نمر را در رسانهها از یاد برد. کمتر از سهسال قبل از آنکه محمد بنسلمان دستور اره کردن جمال خاشقجی را صادر کند، پدرش سلمان در دوم ژانویه ۲۰۱۶ فرمان سربریدن باقر النمر و ۴۶ تن دیگر از سران مخالف شیعه را در یک روز داد. این "کشتار جمعی" مخالفان اما به دلیل حوادث مشهد و تهران به تمامی به فراموشی سپرده شد، و در مقابل نه تنها خون نمر به هدر داده شد، بلکه عربستان با آن ضربهای عظیم به روابط خارجی ایران وارد کرد و روابط ایران با اغلب کشورهای مسلمان را به شدت تضعیف کرد یا برید.
ممنوعیت سفر شهروندان عربستان و بحرین به ایران هم در کنار ضربه اقتصادی سنگینی که با قطع ورود ۲ تا ۳ ملیون زائر و مسافر و ایرانگرد ولخرج به کشور وارد ساخت وسیلهای شد برای قطع کلی رابطه گروههای شیعی و دیگر مخالفان و اقلیتهای عربستان با ایران. شاید به یاد داشته باشید که دختری عربستانی در ایران مشغول به درس خواندن بود و وبلاگ معروفی داشت که از خاطراتش میگفت و به دنبال نزدیکی مردم دو کشور بود. توطئه حمله به سفارت و کنسولگری عربستان بخشی از طرحی بود که بنسلمان و پدرش پیاده کردند و به آسانی و با کمترین هزینه هم مهمترین مخالفان خود را حذف کردند.
بسیاری از اعضای خانواده نمر اکنون در زندانند، علی نمر پسر برادر شیخ به بریدهشدن سر و سپس به صلیب کشیده شدن محکوم شد و منتظر اجرای حکم است. ۲ تن دیگر از آنان هم به تازگی در حمله پلیس سعودی کشته شدهاند. هم رابطه شیعیان و ایران دوستان با ایران را بلکل قطع کردند، هم ایران را از رونق و درآمد سرشار توریستی محروم کردند، که در روزگار تحریم نجات بخش بود، و هم بزرگترین ضربات ممکن را به حیثیت عمومی و دیپلماتیک ایران و روابط ارزشمند ما با کشورهای دیگر زدند -بله شامل خصوصا جزایر قمر و جیبوتی- که هنوز که هنوز است بسیاری از این روابط به شرایط ۳ سال پیش باز نگشته است.
آیا میتوان در اینکه این حادثه بخشی از توطئه کثیف بنسلمان و پدرش بوده است شکی داشت؟ در این صورت آن گروه ها و اشخاصی که عامل این اتفاقات بودهاند یا در جلوگیری از وقوع آن غفلت عمدی کردهاند به شکلی آشکار عامل کشور متخاصم خارجی در کشور بودهاند و باید با آنان در همین سطح برخورد کرد و ریشه این اتفاق را پی گرفت تا شاید بشود از شر بخش بزرگی از سرطانی که در بدنه کاهل حاکمیت ایران در حال نزج و رشد است خلاص شد یا دستکم از وجود آن آگاهی درستی پیدا کرد. نه اینگونه که برخورد شد، با اتهام «اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی و مشارکت در تخریب عمدی اموال سفارت عربستان» که البته بعضی یک اتهام و بعضی هر دو اتهامات را داشتهاند و نهایتا هم برای هر کدام به ۳ ماه زندان محکوم شدند، یعنی ۳ ماه یا ۶ ماه حبس -که عمرا بروند- و همین و تمام. در حالیکه این یک خیانت آشکار نه فقط به کشور، بلکه به خون ۴۷ آزادیخواهیست که مظلومانه در این عصر یخبندان سر بریده شدند و برای احدی اهمیتی نداشت.
آن خیانت به محمدبنسلمان هم جرات داد تا نقشههای دیگرش را نیز با همین نیت خصمانه و فشار و خشونت و زور -صرفا ناشی از پول مفت- به پیش براند و منطقهای مصیبتزده و زخمی را هر روز بیشتر غرق جنگ و درگیری و خشونت و التهاب و درگیری کند. وقتی دشمن چنین واضح در کشور عاملانی قدرتمند دارد، نباید کشف و خنثی سازی این ایادی نخستین اولویت سازمانها باشد؟ آیا در این خطوط چیزی به غیر از یک توطئه میتوان یافت؟ / ایران ما
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔸 نقش مشارکتهای مردمی و جامعه مدنی در بحران سیل گلستان
🖌 محدثه جلیلی؛ پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک
سالانه میلیونها نفر متأثر از خطر سیلاند. آمارها نشان میدهد که سیلاب در ۵ دهه اخیر نیمی از کل خسارات ناشی از بلایاي طبیعی در دنیا را به خود اختصاص داده است. تحقیقات نشاندهنده افزایش دفعات وقوع و بزرگی سیل در دهههای اخیر است.
مقابله با فجایع نیازمند تدابیر استراتژیک است و یکی از این استراتژیها، «کاهش خطر فاجعه» است که در سال ۲۰۱۵ توسط ۱۸۷ کشور عضو سازمان ملل تأیید شد و دفتری با همین نام در سازمان ملل مشغول فعالیت است. دفتر کاهش خطر فاجعه سازمان ملل، در سالهای اخیر بر نقش جامعه مدنی در کاهش خطر تأکید دارد. بررسی اهمیت نقش جامعه مدنی در فاجعه از ملزومات توسعه اجتماعی است. بنابراین این گزارش به نقش مشارکتهای مردمی و #جامعه_مدنی در #بحران_سیل گلستان توجه دارد.
مرور تجربه سیل گلستان در جلب همکاری اجتماع محلی در زمان حادثه نشان میدهد «علقه مکانی»، افراد را به سمت #خدمت_داوطلبانه در جلوگیری از پیشروی سیلاب سوق داده است. بدون حمایت و تعهد نیروهای داوطلب امکان مهار بحران وجود نداشت. نیروهای داوطلب به سرعت ساماندهی شدند و بهطور گستردهای برای برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات حادثه، هماهنگی آنها در جمعآوریهای مالی از طریق رسانههای اجتماعی، مشاوره و پشتیبانی استفاده شد.
مجموع واکنشهایی که همیاران محلی نسبت به سانحه انجام دادند عبارتند از:
1️⃣ جلوگیری از خسارت جانی و مالی بیشتر
2️⃣ احیای نظم در دوران سانحه
3️⃣ برقراری وضعیت عادی
همیاران محلی توانستند خلأهایی را ساماندهی کنند. این خلاءها عبارتند از:
خلأ شناختی
خلأ اطلاعرسانی
خلأ مشارکتی
خلأ حضور تسهیلگران
خلأ آموزشی
اما همزمان به دلیل #مدیریت_دوگانه بحران، نوعی مکانیسمهای ناسازگار بروز یافت.
مکانیسم ناسازگار #اول، نمایش مدیران دلسوز برای کسب عنوان مسئول موفق بود. متأسفانه بخش دیگری از نمایش، حضور افراد ناآگاه و آموزش ندیده در زمان بحران است. تجمعهای نامنظم و ساماندهی نشده افراد در زمان حادثه که بخشی از آن ناشی از همدلی، اضطراب و بخشی ناشی از کنجکاوی و یا حتی رفتارهای ضداجتماعی مانند غارت از منازل تخلیهشده، که چه در صورت اجتماعی و چه ضداجتماعی، خروجی آن ایجاد مزاحمت و چالش برای مدیریت در زمان بحران بود.
مکانیسم ناسازگار #دوم، خطای نیروهای امدادی داوطلب و آموزش ندیده است که در کنار کمبود امکانات و تجهیزات، منجر به غرق شدن شهروندان گمیشان شد.
مکانیسم ناسازگار #سوم در سطح اجرایی، برخوردهای فیزیکی بین شهروندان محلات و روستاهای مختلف متشکل از گروههای خودیاری کوچک، برای نجات محله و شهر خود از خطر سیلاب بود.
تسهیلات دولت برای فعالیتهای مدنی در زمان بحران:
از حادثه پلاسکو تا کنون بارها درخصوص نقش شهروندان مدنی در مدیریت بحران گفته شد. متأسفانه، آمارها در خصوص فعالیت داوطلبانه در ایران چندان دلگرم کننده نیست. برحسب آخرین آماری که از زمستان ۹۴ مرکز آمار ایران در دست است افراد ۱۵ سال و بیشتر ایرانی ساکن در مناطق شهری در ۲۴ ساعت به طور متوسط، فقط دو دقیقه برای فعالیتهای داوطلبانه اختصاص میدهند. این آمار با این واقعیت مشارکت مدنی فاصله بسیاری دارد. در ادامه به مهمترین اقداماتی که برای تقویت چنین نمایشهایی ضروری است اشاره میشود:
همبستگی ناشی از بحران، تعامل برای نجات را افزایش داد. اما از نقششان تعریف رسمی نشد. داوطلبان باید مطمئن باشند که خدمات ارائه شده توسط آنها تحت حمایت کامل قرار دارد. افراد غرق شده در گمیشان ضروری است که تحت حمایت بیمه حوادث قرار گیرند. از خانوادههای آنها تقدیر شود و حتی ضروری است به عنوان نمادی از شهروندان مدنی در حادثه سیل شناخته شوند.
قطعا خلق چنین نمایش باشکوهی رهبران آگاه، توانمند و مؤثر در شبکهسازی محلی داشت. دولت میتواند پتانسیل و تجربه موفق موجود را به عنوان بخشی از دستورالعمل مواجهه با سیل تدوین کند. تجربه زیست بومی افراد درگیر حادثه در مدیریت بحران مؤثر بود. خوب است پیشوایان حرکت مدنی شناسایی و معرفی شوند.
شهروندان مدنی بدون هیچگونه آموزشی خدمات امدادی ارائه کردند. بخش مهمی از افراد داوطلب آموزش دیده نبودند و به امکانات اولیه برای امداد دسترسی نداشتند. دولت میتواند با ایجاد ارتباط مؤثر میان متولیان آموزش در زمینه امداد، ایمنی و بحران با داوطلبان، تسهیلگر مؤثری در این خصوص باشد. / کانال تحلیل اجتماعی
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://t.me/tahlyleejtemaaey/11546
🔸 نقش مشارکتهای مردمی و جامعه مدنی در بحران سیل گلستان
🖌 محدثه جلیلی؛ پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک
سالانه میلیونها نفر متأثر از خطر سیلاند. آمارها نشان میدهد که سیلاب در ۵ دهه اخیر نیمی از کل خسارات ناشی از بلایاي طبیعی در دنیا را به خود اختصاص داده است. تحقیقات نشاندهنده افزایش دفعات وقوع و بزرگی سیل در دهههای اخیر است.
مقابله با فجایع نیازمند تدابیر استراتژیک است و یکی از این استراتژیها، «کاهش خطر فاجعه» است که در سال ۲۰۱۵ توسط ۱۸۷ کشور عضو سازمان ملل تأیید شد و دفتری با همین نام در سازمان ملل مشغول فعالیت است. دفتر کاهش خطر فاجعه سازمان ملل، در سالهای اخیر بر نقش جامعه مدنی در کاهش خطر تأکید دارد. بررسی اهمیت نقش جامعه مدنی در فاجعه از ملزومات توسعه اجتماعی است. بنابراین این گزارش به نقش مشارکتهای مردمی و #جامعه_مدنی در #بحران_سیل گلستان توجه دارد.
مرور تجربه سیل گلستان در جلب همکاری اجتماع محلی در زمان حادثه نشان میدهد «علقه مکانی»، افراد را به سمت #خدمت_داوطلبانه در جلوگیری از پیشروی سیلاب سوق داده است. بدون حمایت و تعهد نیروهای داوطلب امکان مهار بحران وجود نداشت. نیروهای داوطلب به سرعت ساماندهی شدند و بهطور گستردهای برای برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات حادثه، هماهنگی آنها در جمعآوریهای مالی از طریق رسانههای اجتماعی، مشاوره و پشتیبانی استفاده شد.
مجموع واکنشهایی که همیاران محلی نسبت به سانحه انجام دادند عبارتند از:
1️⃣ جلوگیری از خسارت جانی و مالی بیشتر
2️⃣ احیای نظم در دوران سانحه
3️⃣ برقراری وضعیت عادی
همیاران محلی توانستند خلأهایی را ساماندهی کنند. این خلاءها عبارتند از:
خلأ شناختی
خلأ اطلاعرسانی
خلأ مشارکتی
خلأ حضور تسهیلگران
خلأ آموزشی
اما همزمان به دلیل #مدیریت_دوگانه بحران، نوعی مکانیسمهای ناسازگار بروز یافت.
مکانیسم ناسازگار #اول، نمایش مدیران دلسوز برای کسب عنوان مسئول موفق بود. متأسفانه بخش دیگری از نمایش، حضور افراد ناآگاه و آموزش ندیده در زمان بحران است. تجمعهای نامنظم و ساماندهی نشده افراد در زمان حادثه که بخشی از آن ناشی از همدلی، اضطراب و بخشی ناشی از کنجکاوی و یا حتی رفتارهای ضداجتماعی مانند غارت از منازل تخلیهشده، که چه در صورت اجتماعی و چه ضداجتماعی، خروجی آن ایجاد مزاحمت و چالش برای مدیریت در زمان بحران بود.
مکانیسم ناسازگار #دوم، خطای نیروهای امدادی داوطلب و آموزش ندیده است که در کنار کمبود امکانات و تجهیزات، منجر به غرق شدن شهروندان گمیشان شد.
مکانیسم ناسازگار #سوم در سطح اجرایی، برخوردهای فیزیکی بین شهروندان محلات و روستاهای مختلف متشکل از گروههای خودیاری کوچک، برای نجات محله و شهر خود از خطر سیلاب بود.
تسهیلات دولت برای فعالیتهای مدنی در زمان بحران:
از حادثه پلاسکو تا کنون بارها درخصوص نقش شهروندان مدنی در مدیریت بحران گفته شد. متأسفانه، آمارها در خصوص فعالیت داوطلبانه در ایران چندان دلگرم کننده نیست. برحسب آخرین آماری که از زمستان ۹۴ مرکز آمار ایران در دست است افراد ۱۵ سال و بیشتر ایرانی ساکن در مناطق شهری در ۲۴ ساعت به طور متوسط، فقط دو دقیقه برای فعالیتهای داوطلبانه اختصاص میدهند. این آمار با این واقعیت مشارکت مدنی فاصله بسیاری دارد. در ادامه به مهمترین اقداماتی که برای تقویت چنین نمایشهایی ضروری است اشاره میشود:
همبستگی ناشی از بحران، تعامل برای نجات را افزایش داد. اما از نقششان تعریف رسمی نشد. داوطلبان باید مطمئن باشند که خدمات ارائه شده توسط آنها تحت حمایت کامل قرار دارد. افراد غرق شده در گمیشان ضروری است که تحت حمایت بیمه حوادث قرار گیرند. از خانوادههای آنها تقدیر شود و حتی ضروری است به عنوان نمادی از شهروندان مدنی در حادثه سیل شناخته شوند.
قطعا خلق چنین نمایش باشکوهی رهبران آگاه، توانمند و مؤثر در شبکهسازی محلی داشت. دولت میتواند پتانسیل و تجربه موفق موجود را به عنوان بخشی از دستورالعمل مواجهه با سیل تدوین کند. تجربه زیست بومی افراد درگیر حادثه در مدیریت بحران مؤثر بود. خوب است پیشوایان حرکت مدنی شناسایی و معرفی شوند.
شهروندان مدنی بدون هیچگونه آموزشی خدمات امدادی ارائه کردند. بخش مهمی از افراد داوطلب آموزش دیده نبودند و به امکانات اولیه برای امداد دسترسی نداشتند. دولت میتواند با ایجاد ارتباط مؤثر میان متولیان آموزش در زمینه امداد، ایمنی و بحران با داوطلبان، تسهیلگر مؤثری در این خصوص باشد. / کانال تحلیل اجتماعی
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://t.me/tahlyleejtemaaey/11546
Telegram
تحلیل اجتماعی
🤝 نقش مشارکتهای مردمی و #جامعه_مدنی در بحران سیل گلستان
✍ محدثه جلیلی؛ پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک
⭕️ سالانه میلیونها نفر متأثر از خطر سیلاند. آمارها نشان میدهد که سیلاب در ۵ دهه اخیر نیمی از کل خسارات ناشی از بلایاي طبیعی در دنیا را به خود اختصاص…
✍ محدثه جلیلی؛ پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک
⭕️ سالانه میلیونها نفر متأثر از خطر سیلاند. آمارها نشان میدهد که سیلاب در ۵ دهه اخیر نیمی از کل خسارات ناشی از بلایاي طبیعی در دنیا را به خود اختصاص…
جامعه نو
▫️در ۹۲ سال گذشته، پیش نیامده که سه سال متوالی تورم زیر ۵٪ باشد، بجز یک استثناء. آن استثناء دهه ۴۰ شمسی است؛ وقتی به مدت ده سال، تورم زیر ۵٪ بود. همچنین، دهه ۴۰ تنها دههای است که رشد اقتصادی هر سال بالای ۶٪ بود. بسیاری از برندهای معروف صنعتی کشور، یا در…
#یادداشت_منتخب
🔻تحلیل ۹۲ سال تورم ایران
▫️پویا ناظران: اواخر سال ۴۱، در دولت اسدالله عَلَم و درست بعد از انقلاب سفید، وزارت اقتصاد ایجاد شد و علینقی عالیخانی، دکترای اقتصاد از فرانسه، وزیر اقتصاد شد. همزمان محمدعلی صفیاصفیا هم رییس سازمان برنامه شد. دو سال بعد، محمدمهدی سمیعی رییس کل بانک مرکزی شد و هویدا هم که تا اون زمان وزیر دارایی بود، نخست وزیر شد.
عالیخانی به کار کارشناسی و سیاستگذاری علمی معتقد بود، و اهل بله قربان گویی نبود. سمیعی و صفیاصفیا هم کاملاً با عالیخانی هماهنگ بودند. با سیاستگذاری این تیم، اقتصاد کشور یک دهه تورم زیر ۵٪ و رشد اقتصادی بالای ۶٪ رو تجربه کرد.
اما با تحقق رشد اقتصادی دهه چهل، جاه طلبی محمدرضا پهلوی هم گل کرد. چندین سال بود که شاه در سیاستگذاری دخالت میکرد، اما از نیمه دهه ۴۰، بتدریج شاه خودرایتر شد. بعد از مدتی، کار بجایی رسید که شاه به اقتصاددانهای کشور میگفت «شما نمیفهمید».
داستان رابطه شاه و تیم اقتصادی دهه ۴۰ رو از زبان خود عالیخانی بشنوید:
https://www.youtube.com/watch?v=hNxhXj9-rF8
از اونجا که تیم عالیخانی زیر بار اوامر غیرعلمی شاه نمیرفتند، در سال ۴۷ صفیاصفیا برکنار شد و در سال ۴۸ عالیخانی و سمیعی کنار گذاشته شدند تا از اون به بعد، کابینه هویدا مجری منویات محمدرضا پهلوی بشه. در نمودار «۹۲ سال تورم ایران»، روند رشد تورم بعد از عزل عالیخانی کاملا مشهوده. افسانههایی که در مورد تثبیت قیمت کبریت و خودکار در طول ۱۳ سال نخست وزیری هویدا گفته میشه واقعیت ندارند. تورم دهه پنجاه خیلی بیشتر از این حرفها بود.
اقتصادی که در دهه ۴۰ با سرعت ولی بدون تورم رشد میکرد، با غیرعلمی شدن سیاستگذاری اقتصادی، به انواع آفات اقتصادی از جمله تورم و بیماری هلندی مبتلا شد، و در سال ۵۶ رشد منفی رو تجربه کرد. از سال ۵۰ تا حالا، اقتصاد کشور نه رشد اقتصادی مثل دهه ۴۰ به خود دیده، نه تورم زیر ۵٪ تجربه کرده.
وضعیت اقتصادی کشور همیشه به بدی الان نبوده. یک زمانی کشورهای دیگه، از کره گرفته تا ترکیه، حسرت رشد اقتصادی و سیر توسعه صنعتی ایران رو میخوردند. اما جایی در تاریخ، نقطه عطفی رو گذروندیم که بعد از اون، اقتصاد از ریل رشد خارج شد.
اون نقطه عطف سال ۵۷ نبود، بلکه سال ۴۷ بود. اون نقطه عطف تغییر قانون اساسی نبود، بلکه تغییر نگرش حاکمیت به علم بود. مسئله کنار گذاشتن عالیخانی نیست. مسئله کنار گذاشتن نگاه علمی و کارشناسی به سیاستگذاری اقتصادیه. از سال ۴۸، سیاست بر علم غالب شده و الان پنجاه ساله که سیاستمداران علاقهای به تحلیل علمی و کارشناسی ندارند، بلکه بدنبال اطرافیان بله قربان گو هستند.
در تمام دولتهای گذشته جو حاکم بر جلسات کابینه چنان بوده که وزرا عموماً جرات نمیکردند ارزیابی کارشناسی وزارت خود رو منعکس کنند، بلکه بر مبنای منویات رییس دولت رای میدادند.
صفایی فراهانی، در ده دقیقه اول این مصاحبه، چند مورد تجربه خود در این زمینه رو نقل میکنه:
https://www.aparat.com/v/MP9eh
۵۰ ساله که سیاستمدارها، از محمدرضا پهلوی تا حسن روحانی، به اقتصاددانها میگن شما نمیفهمید، و نسبت به علم اقتصاد بیاعتنا هستند.
نقطه عطف اقتصاد ما سال ۴۸ بود، اونجا که سیاستمدار علم اقتصاد رو به مسلخ برد. / وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
🔻تحلیل ۹۲ سال تورم ایران
▫️پویا ناظران: اواخر سال ۴۱، در دولت اسدالله عَلَم و درست بعد از انقلاب سفید، وزارت اقتصاد ایجاد شد و علینقی عالیخانی، دکترای اقتصاد از فرانسه، وزیر اقتصاد شد. همزمان محمدعلی صفیاصفیا هم رییس سازمان برنامه شد. دو سال بعد، محمدمهدی سمیعی رییس کل بانک مرکزی شد و هویدا هم که تا اون زمان وزیر دارایی بود، نخست وزیر شد.
عالیخانی به کار کارشناسی و سیاستگذاری علمی معتقد بود، و اهل بله قربان گویی نبود. سمیعی و صفیاصفیا هم کاملاً با عالیخانی هماهنگ بودند. با سیاستگذاری این تیم، اقتصاد کشور یک دهه تورم زیر ۵٪ و رشد اقتصادی بالای ۶٪ رو تجربه کرد.
اما با تحقق رشد اقتصادی دهه چهل، جاه طلبی محمدرضا پهلوی هم گل کرد. چندین سال بود که شاه در سیاستگذاری دخالت میکرد، اما از نیمه دهه ۴۰، بتدریج شاه خودرایتر شد. بعد از مدتی، کار بجایی رسید که شاه به اقتصاددانهای کشور میگفت «شما نمیفهمید».
داستان رابطه شاه و تیم اقتصادی دهه ۴۰ رو از زبان خود عالیخانی بشنوید:
https://www.youtube.com/watch?v=hNxhXj9-rF8
از اونجا که تیم عالیخانی زیر بار اوامر غیرعلمی شاه نمیرفتند، در سال ۴۷ صفیاصفیا برکنار شد و در سال ۴۸ عالیخانی و سمیعی کنار گذاشته شدند تا از اون به بعد، کابینه هویدا مجری منویات محمدرضا پهلوی بشه. در نمودار «۹۲ سال تورم ایران»، روند رشد تورم بعد از عزل عالیخانی کاملا مشهوده. افسانههایی که در مورد تثبیت قیمت کبریت و خودکار در طول ۱۳ سال نخست وزیری هویدا گفته میشه واقعیت ندارند. تورم دهه پنجاه خیلی بیشتر از این حرفها بود.
اقتصادی که در دهه ۴۰ با سرعت ولی بدون تورم رشد میکرد، با غیرعلمی شدن سیاستگذاری اقتصادی، به انواع آفات اقتصادی از جمله تورم و بیماری هلندی مبتلا شد، و در سال ۵۶ رشد منفی رو تجربه کرد. از سال ۵۰ تا حالا، اقتصاد کشور نه رشد اقتصادی مثل دهه ۴۰ به خود دیده، نه تورم زیر ۵٪ تجربه کرده.
وضعیت اقتصادی کشور همیشه به بدی الان نبوده. یک زمانی کشورهای دیگه، از کره گرفته تا ترکیه، حسرت رشد اقتصادی و سیر توسعه صنعتی ایران رو میخوردند. اما جایی در تاریخ، نقطه عطفی رو گذروندیم که بعد از اون، اقتصاد از ریل رشد خارج شد.
اون نقطه عطف سال ۵۷ نبود، بلکه سال ۴۷ بود. اون نقطه عطف تغییر قانون اساسی نبود، بلکه تغییر نگرش حاکمیت به علم بود. مسئله کنار گذاشتن عالیخانی نیست. مسئله کنار گذاشتن نگاه علمی و کارشناسی به سیاستگذاری اقتصادیه. از سال ۴۸، سیاست بر علم غالب شده و الان پنجاه ساله که سیاستمداران علاقهای به تحلیل علمی و کارشناسی ندارند، بلکه بدنبال اطرافیان بله قربان گو هستند.
در تمام دولتهای گذشته جو حاکم بر جلسات کابینه چنان بوده که وزرا عموماً جرات نمیکردند ارزیابی کارشناسی وزارت خود رو منعکس کنند، بلکه بر مبنای منویات رییس دولت رای میدادند.
صفایی فراهانی، در ده دقیقه اول این مصاحبه، چند مورد تجربه خود در این زمینه رو نقل میکنه:
https://www.aparat.com/v/MP9eh
۵۰ ساله که سیاستمدارها، از محمدرضا پهلوی تا حسن روحانی، به اقتصاددانها میگن شما نمیفهمید، و نسبت به علم اقتصاد بیاعتنا هستند.
نقطه عطف اقتصاد ما سال ۴۸ بود، اونجا که سیاستمدار علم اقتصاد رو به مسلخ برد. / وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
YouTube
به عبارت دیگر: گفت و گو با علینقی عالیخانی
علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد ایران در فاصله سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ مهمان این برنامه به عبارت دیگر است.
مشترک شويد: http://bit.ly/12wjlifC
وبسايت ما: http://www.bbc.co.uk/persian/
فيسبوک: https://www.facebook.com/bbcpersian
توييتر: https://twitter.com/bbcpersian…
مشترک شويد: http://bit.ly/12wjlifC
وبسايت ما: http://www.bbc.co.uk/persian/
فيسبوک: https://www.facebook.com/bbcpersian
توييتر: https://twitter.com/bbcpersian…
#یادداشت_منتخب
🔹فهرست بايدها
▫️با بر هم نهى مجموع وقايع دو هفته اخير میتوان تاييد كرد كه ايران و آمريكا وارد دورهای از "فهرست متوازن نبايدها" شدهاند. به نحوي كه هر يك از طرفين خطوط قرمز خود و خط قرمزی از طرف مقابل را كه به ازاى رعايت هر آيتم از خطوط قرمز خود رعايت خواهد كرد، مشخص كردهاند. نكته جالب آنجاست كه خطوط اصلی اين فهرست متقابل، نه در مذاكره، بلكه پشت بلندگوها اعلام میشود. امري كه بازار ارز هم بهخوبي آن را متوجه شده و فراتر از نوسانات زودگذر سياسي (مثل حرفهاي متناقض پمپئو) به آن واكنش روندی نشان میدهد.
نمیتوان گفت چنين فهرستى پيش از اين وجود نداشته اما قطعا اكنون اين فهرست تعميق شده و برای اولين به طرز معناداری متغيرهای مهم برونزای اقتصادی را هم در بر میگيرد. اينكه چه "برهان قاطعی" آمريكا را از فشار حداكثری به يكباره به يك فهرست متوازن تنازل داده، اكنون رسانهای و آشكار نيست (و موضوع اين نوشتار هم نيست)، اما به شرط تدبير، دوره جديد كنترل رفتارهای اقتصادی سلبی طرف آمريكايی میتواند براي اقتصاد ايران بسيار خوب و حتی بهتر از هر نوع اقدام ايجابی طرف آمريكايی برای كمك به اقتصاد ايران باشد. طول و عمق اين دوره گذار مشخص نيست و اساسا متغير است، اما قطعا بيشتر به رفتار طرف ايرانی بستگي دارد تا طرف آمريكايی.
فهرست بايدهايی كه احتمالا طرف ايرانی براي طولانی و عميق كردن دوران ثبات ممكن است اتخاذ كند میتواند چنين باشد:
۱. كانال مذاكره با آمريكاييها را نبنديد اما هرگز مذاكرهای برای به نتيجه ايجابی رسيدن انجام ندهيد. اصطلاحا پای خود را لای در مذاكره نگه داريد.
۲. ضمن رعايت خطوط قرمز طرف مقابل، در همه موارد با نقض آن، يك موی باريك فاصله داشته باشيد.
۳. در همه مواردی كه در فهرست نبايدها تعيين تكليف نشده بهصورت فعال به طرف مقابل فشار آوريد (موارد يك تا سه مواردي است كه طرف آمريكايی دقيقا در حال انجام آن است).
۴. از فرصت كاهش تنش با آمريكا برای تقويت روابط با قطبهای مخالف آن بخصوص چين استفاده كنيد. اشتباهی كه پس از برجام رخ داد نبايد تكرار شود. ايران بايد بياموزد كه در جنگ تجاری موجود ناچار از انتخاب چين يا آمريكا نيست، بلكه میتواند با چين "و" آمريكا تنظيم مسير كند بدون آنكه وجوه روابط ايران با يكی از اين دو، برگهای برای معامله با طرف غايب باشد. به ياد بياوريم كه بخش مهمي از توفيق برنامه عمرانی چهارم بهخصوص در حوزه فناوری ناشي از تنظيم صحيح روابط اقتصادی با شوروی "و" آمريكا بود. كشورهای كمی به لحاظ جغرافيايی، تاريخی و اقتصادی شانس بهرهگيری صحيح از اين "و" را دارند و ايران يكی از آن كشورهای معدود است.
۵. برنامه اصلاح ماليه دولت بخصوص بودجه جاری فارغ از آنكه عدد فروش نفت در چارچوب فهرست نبايدها چقدر خواهد بود (حتي اگر مثلا عدد بالای يك ميليون بشكه در روز بود) حتما بايد ادامه يابد. شرح اين گزاره نياز به يادداشتی جدا دارد، اما رها كردن اصلاح بودجه جاری باعث كاهش كيفيت و طول دوره ثبات جديد خواهد شد. به همين اهميت يا شايد مهمتر تغيير منطق بودجه عمرانی و اتخاذ برنامههای هدايت اعتبار است. تاكيد میكنم عدم افزايش نرخ تشكيل سرمايه ثابت، ايران را به لحاظ اقتصادی در وضعيتی قرار خواهد داد كه امكان حفظ روايی عمل طرف مقابل در فهرست نبايدها را اساسا نخواهد داشت. وضع جديد نه حل مشكل بلكه صرفا فرصتی برای حل مشكل است.
۶. تمركز سياستگذار پولی در دوران جديد عقلا از ارز به سمت سياستهای مديريت اجزاي نقدينگی خواهد رفت. تكرار اشتباهات گذشته از جمله رها كردن بازار پول يا تصور آن كه تعميق بازارهای مالي از شدت و حجم نياز به ذخاير خواهد كاست نه تنها از حجم مشكلات نخواهد كاست، بلكه بر شدت آن خواهد افزود.
مجددا تاكيد میكنم كه دوره تازه نه حلال مشكل بلكه فرصتی برای حل مشكل است كه ميزان توفيق ايران در حل مشكلاتش به صورت درونزا بر دوره زمانی و كيفيت دوره جديد خواهد افزود. / به نقل از کانال اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
🔹فهرست بايدها
▫️با بر هم نهى مجموع وقايع دو هفته اخير میتوان تاييد كرد كه ايران و آمريكا وارد دورهای از "فهرست متوازن نبايدها" شدهاند. به نحوي كه هر يك از طرفين خطوط قرمز خود و خط قرمزی از طرف مقابل را كه به ازاى رعايت هر آيتم از خطوط قرمز خود رعايت خواهد كرد، مشخص كردهاند. نكته جالب آنجاست كه خطوط اصلی اين فهرست متقابل، نه در مذاكره، بلكه پشت بلندگوها اعلام میشود. امري كه بازار ارز هم بهخوبي آن را متوجه شده و فراتر از نوسانات زودگذر سياسي (مثل حرفهاي متناقض پمپئو) به آن واكنش روندی نشان میدهد.
نمیتوان گفت چنين فهرستى پيش از اين وجود نداشته اما قطعا اكنون اين فهرست تعميق شده و برای اولين به طرز معناداری متغيرهای مهم برونزای اقتصادی را هم در بر میگيرد. اينكه چه "برهان قاطعی" آمريكا را از فشار حداكثری به يكباره به يك فهرست متوازن تنازل داده، اكنون رسانهای و آشكار نيست (و موضوع اين نوشتار هم نيست)، اما به شرط تدبير، دوره جديد كنترل رفتارهای اقتصادی سلبی طرف آمريكايی میتواند براي اقتصاد ايران بسيار خوب و حتی بهتر از هر نوع اقدام ايجابی طرف آمريكايی برای كمك به اقتصاد ايران باشد. طول و عمق اين دوره گذار مشخص نيست و اساسا متغير است، اما قطعا بيشتر به رفتار طرف ايرانی بستگي دارد تا طرف آمريكايی.
فهرست بايدهايی كه احتمالا طرف ايرانی براي طولانی و عميق كردن دوران ثبات ممكن است اتخاذ كند میتواند چنين باشد:
۱. كانال مذاكره با آمريكاييها را نبنديد اما هرگز مذاكرهای برای به نتيجه ايجابی رسيدن انجام ندهيد. اصطلاحا پای خود را لای در مذاكره نگه داريد.
۲. ضمن رعايت خطوط قرمز طرف مقابل، در همه موارد با نقض آن، يك موی باريك فاصله داشته باشيد.
۳. در همه مواردی كه در فهرست نبايدها تعيين تكليف نشده بهصورت فعال به طرف مقابل فشار آوريد (موارد يك تا سه مواردي است كه طرف آمريكايی دقيقا در حال انجام آن است).
۴. از فرصت كاهش تنش با آمريكا برای تقويت روابط با قطبهای مخالف آن بخصوص چين استفاده كنيد. اشتباهی كه پس از برجام رخ داد نبايد تكرار شود. ايران بايد بياموزد كه در جنگ تجاری موجود ناچار از انتخاب چين يا آمريكا نيست، بلكه میتواند با چين "و" آمريكا تنظيم مسير كند بدون آنكه وجوه روابط ايران با يكی از اين دو، برگهای برای معامله با طرف غايب باشد. به ياد بياوريم كه بخش مهمي از توفيق برنامه عمرانی چهارم بهخصوص در حوزه فناوری ناشي از تنظيم صحيح روابط اقتصادی با شوروی "و" آمريكا بود. كشورهای كمی به لحاظ جغرافيايی، تاريخی و اقتصادی شانس بهرهگيری صحيح از اين "و" را دارند و ايران يكی از آن كشورهای معدود است.
۵. برنامه اصلاح ماليه دولت بخصوص بودجه جاری فارغ از آنكه عدد فروش نفت در چارچوب فهرست نبايدها چقدر خواهد بود (حتي اگر مثلا عدد بالای يك ميليون بشكه در روز بود) حتما بايد ادامه يابد. شرح اين گزاره نياز به يادداشتی جدا دارد، اما رها كردن اصلاح بودجه جاری باعث كاهش كيفيت و طول دوره ثبات جديد خواهد شد. به همين اهميت يا شايد مهمتر تغيير منطق بودجه عمرانی و اتخاذ برنامههای هدايت اعتبار است. تاكيد میكنم عدم افزايش نرخ تشكيل سرمايه ثابت، ايران را به لحاظ اقتصادی در وضعيتی قرار خواهد داد كه امكان حفظ روايی عمل طرف مقابل در فهرست نبايدها را اساسا نخواهد داشت. وضع جديد نه حل مشكل بلكه صرفا فرصتی برای حل مشكل است.
۶. تمركز سياستگذار پولی در دوران جديد عقلا از ارز به سمت سياستهای مديريت اجزاي نقدينگی خواهد رفت. تكرار اشتباهات گذشته از جمله رها كردن بازار پول يا تصور آن كه تعميق بازارهای مالي از شدت و حجم نياز به ذخاير خواهد كاست نه تنها از حجم مشكلات نخواهد كاست، بلكه بر شدت آن خواهد افزود.
مجددا تاكيد میكنم كه دوره تازه نه حلال مشكل بلكه فرصتی برای حل مشكل است كه ميزان توفيق ايران در حل مشكلاتش به صورت درونزا بر دوره زمانی و كيفيت دوره جديد خواهد افزود. / به نقل از کانال اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔹 روزگار سپری شدهٔ یک صنف
▫️علی دانشیان: اغلب نقاشان ساختمانی تهران ترکزبانان اهل قرهداغند و میگویند صنف نقاشان ساختمانی را قرهداغیها میگردانند. چگونه یک گروه قومی بیرون از خانه یک صنف را صاحب شده؟ از ارمنیهایی که به استالین «نه» گفتند و به ایران آمدند تا رد اعتبارنامهی پیشهوری در مجلس و غائلهی آذربایجان و اصلاحات ارضی؛ اتفاق خودش نمیافتد!
🔹بخشی از متن:
سندیکاهای کارگری در ایران در دورانی پا گرفتند که چپ جهانی سودای پیش رفتن بیشتر داشت؛ انقلاب اکتبر برای سزارین پیشگویی کارل مارکس رخ داده بود و حالا چارهای جز کوشش برای پیش رفتن نداشت و پیشروی، نیروی انسانی میخواهد. محسن حکیمی، فعال سندیکای سابق و مترجم، میگوید: «انقلاب اکتبر در کنار ایدئولوژیک کردن و فرقهای کردن جنبش اجتماعی طبقه کارگر ایران، کارگران را به پیاده نظام ضدامپریالیستی اردوگاه شوروی، در مبارزه برای تقسیم مناطق تحت نفوذ و تسویه حساب با امپریالیسم انگلستان و سپس امپریالیسم آمریکا تبدیل کرد.» حکیمی حزب توده را مجرای اثر انقلاب اکتبر میداند: « حزب توده مجرای انتقال بلشویسم استالینی بود. عیب این شکلِ آشکارا سرکوبگرانه و آشکارا سرمایهدارانه تلاشش برای گوش به فرمان کردن و وابسته کردن مطلق جنبش کارگری ایران به حکومت شوروی بود.» با این همه، اصلا آنچه «جنبش اجتماعی طبقه کارگر ایران» خوانده میشود هم محل پرسش است. کارگران ایرانی جز پس از رسیدن امواج انقلاب اکتبر –که خود میکوشید یک پیشگویی را پیش بیاندازد- حرکتی اجتماعی نداشتند. آگاه نبودند؟ مارکس گفته بود که «جنبش کارگری پراکسیسِ درخودِ طبقه کارگر است» و کمونیستها اصول خود را از دل اصول خودِ دنیا بیرون میکشند و به کارگران نمیگویند «مبارزه خود را رها کنید؛ اصول مبارزه را ما به شما میدهیم». ولی گویا مارکسیستها، از بلشویکهای شوروی تا تودهایهای ایران، که خود را به نحوی پیرو آراء مارکس میدانستند، با او همداستان نبودهاند؛ نه رومی روم بودهاند و نه زنگی زنگ. مارکس خود این قدری باهوش بود که بداند که گاهی ممکن است - مانند ایران - «طبقه در خود» بماند و آگاهی طبقاتی نیابد. اندیشه برخورد طبقاتی مارکس همه جا کار نمیکند. این را خود مارکس از همه مارکسیستهای بعدی بهتر میفهمید.
به نقل از @ofogheno1
🔻اینجا بیشتر بخوانید
http://ofogheno.com/?p=3526
🔹 روزگار سپری شدهٔ یک صنف
▫️علی دانشیان: اغلب نقاشان ساختمانی تهران ترکزبانان اهل قرهداغند و میگویند صنف نقاشان ساختمانی را قرهداغیها میگردانند. چگونه یک گروه قومی بیرون از خانه یک صنف را صاحب شده؟ از ارمنیهایی که به استالین «نه» گفتند و به ایران آمدند تا رد اعتبارنامهی پیشهوری در مجلس و غائلهی آذربایجان و اصلاحات ارضی؛ اتفاق خودش نمیافتد!
🔹بخشی از متن:
سندیکاهای کارگری در ایران در دورانی پا گرفتند که چپ جهانی سودای پیش رفتن بیشتر داشت؛ انقلاب اکتبر برای سزارین پیشگویی کارل مارکس رخ داده بود و حالا چارهای جز کوشش برای پیش رفتن نداشت و پیشروی، نیروی انسانی میخواهد. محسن حکیمی، فعال سندیکای سابق و مترجم، میگوید: «انقلاب اکتبر در کنار ایدئولوژیک کردن و فرقهای کردن جنبش اجتماعی طبقه کارگر ایران، کارگران را به پیاده نظام ضدامپریالیستی اردوگاه شوروی، در مبارزه برای تقسیم مناطق تحت نفوذ و تسویه حساب با امپریالیسم انگلستان و سپس امپریالیسم آمریکا تبدیل کرد.» حکیمی حزب توده را مجرای اثر انقلاب اکتبر میداند: « حزب توده مجرای انتقال بلشویسم استالینی بود. عیب این شکلِ آشکارا سرکوبگرانه و آشکارا سرمایهدارانه تلاشش برای گوش به فرمان کردن و وابسته کردن مطلق جنبش کارگری ایران به حکومت شوروی بود.» با این همه، اصلا آنچه «جنبش اجتماعی طبقه کارگر ایران» خوانده میشود هم محل پرسش است. کارگران ایرانی جز پس از رسیدن امواج انقلاب اکتبر –که خود میکوشید یک پیشگویی را پیش بیاندازد- حرکتی اجتماعی نداشتند. آگاه نبودند؟ مارکس گفته بود که «جنبش کارگری پراکسیسِ درخودِ طبقه کارگر است» و کمونیستها اصول خود را از دل اصول خودِ دنیا بیرون میکشند و به کارگران نمیگویند «مبارزه خود را رها کنید؛ اصول مبارزه را ما به شما میدهیم». ولی گویا مارکسیستها، از بلشویکهای شوروی تا تودهایهای ایران، که خود را به نحوی پیرو آراء مارکس میدانستند، با او همداستان نبودهاند؛ نه رومی روم بودهاند و نه زنگی زنگ. مارکس خود این قدری باهوش بود که بداند که گاهی ممکن است - مانند ایران - «طبقه در خود» بماند و آگاهی طبقاتی نیابد. اندیشه برخورد طبقاتی مارکس همه جا کار نمیکند. این را خود مارکس از همه مارکسیستهای بعدی بهتر میفهمید.
به نقل از @ofogheno1
🔻اینجا بیشتر بخوانید
http://ofogheno.com/?p=3526
#یادداشت_منتخب
در هفتههای اخیر، مجمع عمومی چندین بانک برگزار شده، و در انتشار صورتهای مالی، مطابق قانون، تسهیلاتی که به کارمندان خودشون میدهند رو هم منتشر کردهاند.
این جدول، تسهیلات برخی بانکها به هیئت مدیرهشون رو لیست کرده:
https://t.me/zarrebinnews/16970
از سویی، این وامها اعتراضات زیادی برانگیخته. از سوی دیگه، دبیرکل کانون بانکهای خصوصی، در دفاع از این رویه گفته که این وامها از محل «منابع داخلی خود بانكها» پرداخت شده، و «از محل سپردههای مردم نزد سيستم بانكی» پرداخت نشده، لذا اشکال نداره.
(منبع: http://bankdariirani.ir/fa/news/164101)
حق با کیه؟ حق داریم بابت اعطای وامهای قرضالحسنه به مدیران بانکی معترض باشیم؟ یا چون از محل منابع بانکها بوده، اشکالی نداره؟
بستگی داره صحبت از کدوم بانک میکنیم؟ بانک واقعی، یا بانک ایرانی؟ دقت داشته باشیم که این چیزی که ما تو کشور بهش میگیم بانک، با اونی که در بقیه دنیا بهش میگن بانک، خیلی فرق داره.
در بانک واقعی، سرمایه بانک، یا همون چیزی که آقای دبیرکل «منابع بانک» خوندهاند، نقش سپر محافظ سپردهگذار رو ایفا میکنه. بذل و بخشش کردن از محل سرمایه بانک، باعث افزودن به ریسک سپردهگذار میشه. اگه سپردهگذاران یک بانک اصل پولشون رو از دست بدهند هزینههای اجتماعی بسیاری داره. اگر هم بانک مرکزی اون خسارت رو جبران کنه، تبعات تورمیش وحشتناکه. پس با حفظ کیفیت و کمیت سرمایه بانک، باید ریسک سپردهگذار رو پایین نگه داشت.
بذل و بخشش از محل سرمایه بانک، مثل اینه که راننده تاکسی ترمز ماشینش رو تعمیر نکنه، و به مسافر بگه به تو چه، صندلی که روش نشستی که سالمه، سیستمهای ایمنی ماشین به تو چه ربطی داره.
همونطور که حق هر مسافر تاکسی اینه که ترمز و کمربند ایمنی تاکسی سالم باشند، حق هر سپردهگذار هم اینه که کیفیت و کمیت سرمایه بانک مناسب باشه، و به بهینهترین نحو مدیریت بشه. نه اینکه اون سرمایه بین مدیران بانک، یا شرکتهای تابعه، بذل و بخشش بشه.
پس در یک بانک واقعی، سپردهگذار نسبت به اون «منابع بانک» که دبیرکل کانون ازش صحبت میکردند، صاحب حقه.
اما برای بانک ایرانی قضیه فرق میکنه. قانون بانکداری بدون ربا میگه سپردهگذار موکل بانکه. خب طبعا منابع وکیل به موکل ربطی نداره. یعنی منابع بانک تماما حق سهامدار بانکه، و در اختیار مدیران بانک. البته در عمل، سال ۹۶، در تجربه موسسات اعتباری دیدیم که وقتی این سرمایه کم بیاد، چه تبعات اجتماعی و اقتصادی وحشتناکی داره.
در واقع قانون بانکداری بدون ربا، عیوب ساختاری در نظام بانکداری ما ایجاد کرده، که برای یک عده فرصت رانتخواری قانونی فراهم آورده. اینه که میگم مشکلات پولی و بانکی ما، از تورم و کاهش ارزش پول ملی گرفته، تا فساد بانکی و اختلاف طبقاتی، ریشه در قانون بانکداری بدون ربا داره. فراموش نکنیم که فساد علت نیست، بلکه معلوله. فساد معلول ساختارهای معیوبه، و قانون بانکداری بدون ربا، یک ساختار معیوب برای بانکداری ما ایجاد کرده.
خلاصه اینکه دفاع دبیرکل کانون بانکهای خصوصی از وام بانکها به مدیران بانکی، طبق قانون بانکداری بدون ربا درسته، اما منطقا اشتباهه.
در واقع مشکل اینه که قانون ما غیر منطقیه. اگر نه اینگونه وامها در بقیه دنیا غیرقانونی هستند./ وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
در هفتههای اخیر، مجمع عمومی چندین بانک برگزار شده، و در انتشار صورتهای مالی، مطابق قانون، تسهیلاتی که به کارمندان خودشون میدهند رو هم منتشر کردهاند.
این جدول، تسهیلات برخی بانکها به هیئت مدیرهشون رو لیست کرده:
https://t.me/zarrebinnews/16970
از سویی، این وامها اعتراضات زیادی برانگیخته. از سوی دیگه، دبیرکل کانون بانکهای خصوصی، در دفاع از این رویه گفته که این وامها از محل «منابع داخلی خود بانكها» پرداخت شده، و «از محل سپردههای مردم نزد سيستم بانكی» پرداخت نشده، لذا اشکال نداره.
(منبع: http://bankdariirani.ir/fa/news/164101)
حق با کیه؟ حق داریم بابت اعطای وامهای قرضالحسنه به مدیران بانکی معترض باشیم؟ یا چون از محل منابع بانکها بوده، اشکالی نداره؟
بستگی داره صحبت از کدوم بانک میکنیم؟ بانک واقعی، یا بانک ایرانی؟ دقت داشته باشیم که این چیزی که ما تو کشور بهش میگیم بانک، با اونی که در بقیه دنیا بهش میگن بانک، خیلی فرق داره.
در بانک واقعی، سرمایه بانک، یا همون چیزی که آقای دبیرکل «منابع بانک» خوندهاند، نقش سپر محافظ سپردهگذار رو ایفا میکنه. بذل و بخشش کردن از محل سرمایه بانک، باعث افزودن به ریسک سپردهگذار میشه. اگه سپردهگذاران یک بانک اصل پولشون رو از دست بدهند هزینههای اجتماعی بسیاری داره. اگر هم بانک مرکزی اون خسارت رو جبران کنه، تبعات تورمیش وحشتناکه. پس با حفظ کیفیت و کمیت سرمایه بانک، باید ریسک سپردهگذار رو پایین نگه داشت.
بذل و بخشش از محل سرمایه بانک، مثل اینه که راننده تاکسی ترمز ماشینش رو تعمیر نکنه، و به مسافر بگه به تو چه، صندلی که روش نشستی که سالمه، سیستمهای ایمنی ماشین به تو چه ربطی داره.
همونطور که حق هر مسافر تاکسی اینه که ترمز و کمربند ایمنی تاکسی سالم باشند، حق هر سپردهگذار هم اینه که کیفیت و کمیت سرمایه بانک مناسب باشه، و به بهینهترین نحو مدیریت بشه. نه اینکه اون سرمایه بین مدیران بانک، یا شرکتهای تابعه، بذل و بخشش بشه.
پس در یک بانک واقعی، سپردهگذار نسبت به اون «منابع بانک» که دبیرکل کانون ازش صحبت میکردند، صاحب حقه.
اما برای بانک ایرانی قضیه فرق میکنه. قانون بانکداری بدون ربا میگه سپردهگذار موکل بانکه. خب طبعا منابع وکیل به موکل ربطی نداره. یعنی منابع بانک تماما حق سهامدار بانکه، و در اختیار مدیران بانک. البته در عمل، سال ۹۶، در تجربه موسسات اعتباری دیدیم که وقتی این سرمایه کم بیاد، چه تبعات اجتماعی و اقتصادی وحشتناکی داره.
در واقع قانون بانکداری بدون ربا، عیوب ساختاری در نظام بانکداری ما ایجاد کرده، که برای یک عده فرصت رانتخواری قانونی فراهم آورده. اینه که میگم مشکلات پولی و بانکی ما، از تورم و کاهش ارزش پول ملی گرفته، تا فساد بانکی و اختلاف طبقاتی، ریشه در قانون بانکداری بدون ربا داره. فراموش نکنیم که فساد علت نیست، بلکه معلوله. فساد معلول ساختارهای معیوبه، و قانون بانکداری بدون ربا، یک ساختار معیوب برای بانکداری ما ایجاد کرده.
خلاصه اینکه دفاع دبیرکل کانون بانکهای خصوصی از وام بانکها به مدیران بانکی، طبق قانون بانکداری بدون ربا درسته، اما منطقا اشتباهه.
در واقع مشکل اینه که قانون ما غیر منطقیه. اگر نه اینگونه وامها در بقیه دنیا غیرقانونی هستند./ وقایع اقتصادیه
🆔 @jameeno
Telegram
ذرهبین نیوز | ZarrebinNews
هیأت مدیره بانکها، صف اول دریافت وام
🔹جدول جزئیات وامهای کمبهره با بازپرداخت بیش از ۱۰ سال دریافتی برخی از اعضای هیات مدیره بانکها و شرکتهای وابسته
@Zarrebinnews
🔹جدول جزئیات وامهای کمبهره با بازپرداخت بیش از ۱۰ سال دریافتی برخی از اعضای هیات مدیره بانکها و شرکتهای وابسته
@Zarrebinnews