جمالِ خیال
290 subscribers
584 photos
127 videos
104 files
206 links
🖋 علوم اسلامی | تاریخ | نقد



🆔 @jamalekhial
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
آنکه جانان طلبد بهر چه خواهد جان را؟
ترک جان گوی اگر می‌طلبی جانان را

قرب جانان هوس هر دل و جانی‌است ولی
دل کسی داد به جانان که نخواهد جان را

کیست آن بنده زیبنده بجز نفس حسین
که به لطفی اثر از قهر برَد یزدان را؟

بحر موّاج کرم اوست که با تشنه لبی
نخورد آب و دهد آب، لب عطشان را

خالق عزوجل کرد ز ایجاد حسین
ختم بر امّت خاتم، کرم و احسان را

دید پیش از گل ما، بار گنه بر دل ما
کآفرید از پی این درد، خدا، درمان را

مظهر اسم "عفُوّ" است چو این منبع جود
مغفرت جوی و بدین اسم بجو غفران را

#رحمت_واسعه نامش برِ خاصان خداست
که رحیمیّت از این اسم بود رحمان را

یادِ ابروش به چشم دل من شمشیری‌است
که بدین تیغ، موحد بکشد شیطان را

▫️▫️▫️


#فواد_کرمانی #شعر_آئینی
#فضائل #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
أليومَ أذكُرُ *شهْزَنانَ* وَطفلَها
ما شاهدتْ-يَا لَلقضاءِ- ملامِحَهْ

ولدتْهُ وانتقلَتْ إلى فردَوسِها
قدْ حقَّ أَنْ نُهدي إليها الفاتحه


🌱🌱

🔹امروز می‌خواهم یادی کنم از #بی‌بی_شهربانو..
که از بدِ حادثه، نماند تا برکات وجود کودکش را نظاره‌گر باشد..
او را به دنیا آورد و خود به بهشت برین شتافت..
جا دارد امروز فاتحه‌ای نثار روح پاکش کنیم!



#علی_عسیلی_العاملی
#شعر_آئینی #امام_سجاد
@jamalekhial
پس از تعیین امام رضا علیه السلام به ولایت عهدی، شاعران سروده‌هایشان را قرائت کردند، اما #ابونواس که توسط مأمون شاعر زمان عنوان شد مدیحه‌ای ارائه نکرد.
مأمون علت را پرسید و وی گفت:


ﻗﻴﻞ ﻟﻲ ﺃﻧﺖ ﺃﻭﺣﺪُ ﺍﻟﻨﺎﺱِ ﻃﺮّﺍً
ﻓﻲ ﻓﻨﻮﻥٍ ﻣﻦ ﺍﻟﻜﻠﺎﻡِ ﺍﻟﻨﺒﻴﻪِ
ﻟﻚ ﻣﻦ ﺟﻮﻫﺮِ ﺍﻟﻜﻠﺎﻡِ ﺑﺪﻳﻊٌ
ﻳُﺜْﻤِﺮُ ﺍﻟﺪّﺭَّ ﻓﻲ ﻳﺪﻱ ﻣُﺠﺘَﻨﻴﻪِ
فعلی ﻣﺎ ﺗﺮﻛﺖَ ﻣﺪﺡَ ﺍﺑﻦِ ﻣﻮسی
ﻭﺍﻟﺨﺼﺎﻝَ ﺍﻟﺘﻲ ﺗﺠﻤّﻌﻦَ ﻓﻴﻪِ
ﻗﻠﺖُ ﻟﺎ ﺃﻫﺘﺪﻱ ﻟﻤﺪﺡِ ﺇﻣﺎﻡٍ
ﻛﺎﻥ ﺟﺒﺮیلُ ﺧﺎﺩﻣﺎً ﻟﺄﺑﻴﻪِ


📗عیون اخبار الرضا علیه السلام ج2 ص142



📌ترجمه:


به من گفتند تو در فن سخنوری یگانۀ دورانی، که میوۀ شاخسارِ طبعت گوهرهای درخشانِ سخن است.
با این همه هنر، چرا دم از ثنای علی بن موسی الرضا نزده و صفات نیکویش را ستایش نمی‌کنی؟
گفتم من چگونه می‌توانم ستود آن امامی را که جبرئیل امین خادم دربار پدرش بوده است!



↩️ #ابن_یمین_فریومدی نیز با نظر به شعر ابونواس چنین سروده:


به پندِ ابن یمین گفت دوستی که تویی
که شعر توست که بر آسمان رسیده سرش

چرا مدیح سرای رضا همی نشوی؟
که در جهان نبوَد کس به پاکی گهرش

بگفتمش که نیارم ستود امامی را
که جبرئیل امین بود خادم پدرش




#شعر_آئینی #عربی
#فضائل #امام_رضا
http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
🔹عرض ادب




از شرمِ وعدۀ ظفرش در شراره بود
دیگر جز آهِ سرد کشیدن، چه چاره بود

تابی به تن نداشت که خود را کند خلاص
یک تن پیاده، وآن همه لشکر، سواره بود

بگرفته بود راه بیابان، امیر عشق
امّا سفیر، بر سر دارالاماره بود

حتّی خیالِ اینکه نیاید به کوفه، شاه
در جسم ناتوانش، جانی دوباره بود

از بامِ قصر، ـ با چه دلی ـ جانب حجاز
با آن نگاهِ بی رمقش در نظاره بود

می‌خواست باادب دهد او را سلام و حیف
دستی نداشت، عرض ادب با اشاره بود

این آفتاب عشق که در ابر غربت است
دیشب چو ماه، بین هزاران ستاره بود


🔸

رد می‌شد و شنید که بابا و دختری
وقت وداعشان سخن از گوشواره بود

با خویش _ دید _ زمزمه‌ها داشت حرمله
از چشم ساقی و گلوی شیرخواره بود...




#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#حضرت_مسلم #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
🔹وصف روضۀ مقدسۀ سامرا و مدح امامین عسکریین (علیهماالسلام)




ای حرمِ کبریای حضرت داور

پردۀ قدسِ تو هفت طارم اخضر

خاکی و اندر تو خفته محورِ افلاک

خُردی و در تو نهفته عالم اکبر

قبّۀ تو قبله‌گاه عالم و جاهل

سدّۀ تو سجده‌گاه مؤمن و کافر

طرّۀ حور از غبار توست مطرّا

گلشن خلد از نسیم توست معطّر

کعبه‌ای و تا به بر گرفته زمینت

گِردِ وی آرد طواف، چرخ مدور

مغز زمین از روائح تو مجلّا

قلب جهان از لوائح تو منوّر

پشت فلک پیش هیبت تو مقوّس

طلعت خور با تشعشع تو مکدّر

عطر فضایت سبق ربوده ز فردوس

خاک سرایت زده‌است طعنه به کوثر

ساحت گیتی از آن، همیشه مصفّا

جبهت گردون بدین، هماره معفّر

فیض تو گر بالسّویّه گردد تقسیم

چیست تفاوت میان عیسی و عاذر؟

صورتِ قبّه‌ت شد ار خراب، به معنی

خانۀ معمورِ اولیاست سراسر

رنج ز ویرانی‌ات مباد که دائم

گنج به ویرانه اندر است مستّر

مخزن سرّ وجودی ای حرم قدس

کنز خفی را نهفته در تو دو گوهر

آن، ثمرِ بوستان عصمت زهرا

این، قمرِ آسمان عزّت حیدر

آن، گهر تابناکِ نُه یمِ توحید

این، صدف و آخرین گهر به وی اندر

قطره‌ای از ابر جود و همّت آن، بحر

خطوه‌ای از ملک جاه و حشمت این، بر

ای عجب این دو همای سدره‌نشین را

چون شده جا، ساحت مضیّق اغبر؟!

شاید کاینجا کنم طراز قصیده

بیتی از آن نامدار فحل سخنور:

«چرخ شنیدم که خاک در بر گیرد»

«خاک ندیدم که چرخ گیرد در بر»

خسته «رحیق» از شرار شوق تو باشد

خون دل و دیده‌اش مدام به ساغر

تا صیغِ مفرد و مثنّی و مجموع

نزد ادیبان ملقّن است و مکرّر

دشمن عزّ تو را بُواد انامل

هریک از آن یک جدا چو جمع مکسّر

◻️◽️▫️


#شعر_آئینی #رحیق_تهرانی
#حرم #امام_هادی #امام_عسکری


🔸بیتِ اقتباسی از #قاآنی_شیرازی

@jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
🍃 باده بده ساقیا! ولی ز خُمِّ غدیر
چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر

تو نیز ای چرخ پیر! بیا ز بالا به زیر
دادِ مسرّت بده، ساغر عشرت بگیر



🍃 بلبل نطقم چنان قافیه پرداز شد
که زُهره در آسمان به نغمه دمساز شد

محیط کون و مکان، دایرۀ ساز شد
سَرور روحانیان هو العلیّ الکبیر



🍃 وادی خمّ غدیر، منطقۀ نور شد
یا ز کف عقل پیر، تجلّی طور شد؟

یا که بیانی خطیر ز سرّ مستور شد؟
یا شده در یک سریر قِرانِ شاه و وزیر؟



🍃 چون به سرِ دست شاه، شیر خدا شد بلند
به تارک مهر و ماه، ظلِّ عنایت فکند

به شوکت و فرّ و جاه، به طالعی ارجمند
شاه ولایت پناه، به امر حق شد امیر



🍃 فاتح اقلیمِ جود به جای خاتم نشست
یا به سپهرِ وجود نیّر اعظم نشست؟

یا به محیط شهود مرکز عالم نشست؟
روی حسود عنود سیاه شد همچو قیر



🍃 جلوه به صد ناز کرد لیلی حسن قِدَم
پرده ز رُخ باز کرد بدْر منیر ظُلَم

نغمه‌گری ساز کرد معدن کلِّ حِکم
یا سخن آغاز کرد عنِ اللَّطیفِ الخبیر:



🍃 به هر که مولا منم، علیست مولای او
نسخۀ اسما منم، علیست طغرای او

سرِّ معمّا منم، علیست مَجْلای او
محیط انشا منم، علی مَدار و مدیر



🍃 طور تجلّی منم، سینه سینا علیست
سرِّ انا اللّه منم، آیت کبرا علیست

درّۀ بیضا منم، لؤلؤ لالا علیست
شافع عقبی منم، علی مُشار و مُشیر



🍃 حلقۀ افلاک را، سلسله جنبان علیست
قاعدۀ خاک را، اساس و بنیان علیست

دفتر ادراک را، طراز و عنوان علیست
سید لولاک را، علی وزیر و ظهیر



🍃 دایرۀ کن فکان، مرکز عزم علیست
عرصۀ کون و مکان، خطّۀ رزم علیست

در حرم لا مکان، خلوت بزم علیست
روی زمین و زمان به نور او مُستَنیر



🍃 یوسف کنعان عشق، بندۀ رخسار اوست
خضر بیابان عشق، تشنۀ گفتار اوست

موسی عمران عشق، طالب دیدار اوست
کیست سلیمان عشق بر درِ او؟ یک فقیر



🍃 ای به فروغ جمال آینۀ ذوالجلال
«مفتقر» خوش مقال مانده به وصف تو، لال

گرچه بُراق خیال در تو ندارد مجال
ولی ز آب زلال، تشنه بُوَد ناگزیر




#شعر_آئینی #آیت_الله_غروی_اصفهانی
#غدیر #فضائل #یاعلی
http://Telegram.me/jamalekhial
🌨🌨🌨🌧🌧🌧🌧🌧

تقدیم به همۀ آنان که «حُر»وار، «به دیوان عمل نامه سیاه آمده» و روی نیاز و ندامت به درگاه «پادشاه خطابخش جرم پوش» می‌گذارند..
و آنگاه به فیض نگاه او که «خاک را به نظر کیمیا کند»، به یکباره «طاووس علیین» می شوند...




🍃 قامتی مثل شاخۀ شمشاد
از سر پیچ کوچه پیدا شد

خورد قدری تلو تلو، آنگاه
بی تعادل نشست و پس پا شد
🔹

🍃 اینکه او پیش از این، کجا بوده
هست پیدا ز طرز آمدنش

باورت نیست؟ صبر کن، آری
می دهد بوی معصیت، دهنش!
🔹

🍃 آن سر کوچه خیمه‌ای زده‌اند
تا به آنجا رسید، سر خم کرد

آری الحق که با دل خوبان
هرچه کرد، اول محرم کرد!
🔹

🍃 جز برای سیاهیِ ارباب
هیچ جا سر فرو نیاورده

به گمانم در این دو بیت فقط
خواجه توصیف حال او کرده:
🔹

🍃 «من که سر در نیاورم به دو کون»
«گردنم زیر بار منّت اوست»

«گر من آلوده دامنم، چه زیان»
«همه عالم گواه عصمت اوست»
🔹

🍃 عکس ارباب روی پرچم بود
زیر لب گفت: چاکرم آقا

دهنم پاک نیست، عفوم کن
اگر اسمت نمی برم آقا!
🔹

🍃 دورۀ سال، لحظه‌ای نشود
عیش ما جز به معصیت، تکمیل

این دوماهه ـ ولی ـ به حرمت تو
همۀ کار و بارمان تعطیل
🔹

🍃 غلطی کردم و نفهمیدم
حال فهمیدم، آمدم توبه

می کنم با همه وجود اقرار
که تو خوبی و من بدم، توبه!
🔹

🍃 زشتم؟ آلوده‌ام؟ گنهکارم؟
من که حاشا نکردم آقاجان

هر چه کردم ولی قسم به سرت
کار حُر را نکردم آقاجان
🔹

🍃 تو گشودی برای او آغوش
تو نظر از خطای او بستی

فرض کن قدرِ او گنه دارم
به سرم از کرم بکش دستی
🔹

🍃 مثل او با خود آشنایم ساز
مثل او بی‌خبر ز غیرم کن

مثل او جرم من ندیده بگیر
مثل او عاقبت به خیرم کن
🔹

🍃 می‌شود دستِ بی‌لیاقت من
در شفاخانۀ تو بند شود؟

می‌شود دست خود دراز کنی
تا زمین خورده‌ای بلند شود؟
🔹

🍃 مادرم روز قبل مرگش گفت
پسرم، آبروی مادر باش

خیر دنیا و آخرت خواهی
نوکر شهریارِ بی سر باش
🔹

🍃 ببُر از مردم و به او پیوند
که رفیقِ زمان تنهایی‌است

در سرایش گدای خوبی باش
تا ببینی چه خوب آقایی‌است
🔹

🍃 جای خوبی نبوده‌ام، اما
به خدا خوب جایی آمده‌ام

بعد عمری غریبگی، حالا
از پی آشنایی آمده‌ام
🔹

🍃 عاجزم در هجوم سیل گناه
مگذار این بلا مرا ببرد

منِ بیچاره را نجات بده
زین جوانی که بی تو می‌گذرد
🔹

🍃 جز وصالت مرا تمنایی
نیست، دستم به دامنت ارباب

درد من را فقط تو می‌دانی
جان ششماهه‌ات مرا دریاب
🔹

🍃 مثل بیدی به باد می‌لرزد
مثل ابر بهار می‌گرید

به تمنای یک توجهِ دوست
بی امان زارزار می‌گرید
🔹

🍃 بسکه زد دست و پا، غریقِ گناه،
سوی او رو نمود فُلکِ نجات

دست او را گرفت و بالا برد
بِرَهاندش ز مرگ و داد حیات
🔹

🍃 تا کنون مرده بود و اکنون عشق
تن گرفت از وی و به او جان داد

دهنش پاک بود مثل فرات
«یاحسین» گفت و جان به جانان داد...





🌹بأبی انت و امی یا اباعبدالله🌹



#شعر_آئینی #رحیق_تهرانی
#ادب_محرم #رحمت_واسعه
http://Telegram.me/jamalekhial
#از_سقیفه_شروع_شد




تاکید #ناصرخسرو قباديانی شاعر پارسی گوی قرن ۵ به #نقش_ابوبکر در #شهادت_امام_حسین علیه السلام🔻

وی در قسمتی از یک قصیده می‌گوید:


تو چون بتی گزیدی کز رنج و شرّ آن بت
برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟

آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر،
از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین

لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را ز اوّل، بت نخستین

لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه #فدک را
بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین

لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را اول #بت_نخستین

لعنت کنم بر آن بت #کو کرد و #شیعت او
حلق حسین تشنه از خون خضاب و رنگین



🔥اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد🔥



#شعر_آئینی
#تبری #مطاعن
@jamalekhial
🏴درد دل #بانوی_شکیبایی با برادری که این روزها، هم با هم‌اند و هم از یکدیگر جدا...

🔻



عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو


که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو


ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو


اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه انداخت جدایی به میان من و تو


کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو


موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو


کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو


تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو


جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو



#شعر_آئینی #ذوقی_اصفهانی
#مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین