Forwarded from چرکنویس
درد دل بانوی شکیبایی با برادری که این روزها، هم با هم اند و هم از یکدیگر جدا...
▪️▪️
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه اندخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی
#مرثیه
#ذوقی_اصفهانی
#یاحسین
▪️▪️
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه اندخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی
#مرثیه
#ذوقی_اصفهانی
#یاحسین
🏴درد دل #بانوی_شکیبایی با برادری که این روزها، هم با هماند و هم از یکدیگر جدا...
🔻
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه انداخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی #ذوقی_اصفهانی
#مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین
🔻
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه انداخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی #ذوقی_اصفهانی
#مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین