محمدرضا جلائی‌پور🍀Jalaeipour
13.5K subscribers
2.73K photos
1.45K videos
255 files
1.95K links
پژوهشگر جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری عمومی و فعال سیاسی و مدنیِ «دآدخواه»
https://instagram.com/m.jalaeipour

آی‌دیِ ارتباط با نویسنده @jalaeipourm
Download Telegram
🍀️ صد فیلم غیرایرانی پیشنهادی برای خانه‌نشینی ‌این روزها

تماشای فیلم‌های تاثیرگذار و خوش‌ساخت یکی از گزینه‌های صرفِ دلپذیر وقت در روزهای خانه‌نشینی برای پیشگیری از شیوع بیشتر کرونا است. از میان فیلم‌های قرن بیست‌ویکم این فیلم‌ها در صدر فیلم‌هایی است که هم دوست دارم و هم به نظرم می‌رسد برای اکثر مخاطبان این صفحه گیرایی بیشتری دارد، و پیشنهاد می‌کنم هر کدام را ندیده‌اید حتی‌الامکان در این روزها دریابید. همه‌ٔ این فیلم‌‌ها زیرنویس فارسی یا دوبله شده‌اند و رایگان در سایت‌ها و کانال‌های دانلود فیلم در دسترس‌اند. اگر هم حال و حوصلهٔ دانلودشان را ندارید می‌توانید به یکی از افراد/شرکت‌هایی که فیلم ارسال می‌کنند تلفنی یا تلگرامی سفارش بدهید همهٔ این فیلم‌ها را با دوبله/زیرنویس فارسی روی دی‌وی‌دی یا یو‌.اس‌.بی برایتان بریزند و درب منزل تحویل بدهند (ایرانیانی که خارج از کشور زندگی می‌کنند می‌توانند نسخه‌ٔ قانونی این فیلم‌ها را از طریق سایت‌های فروش فیلم با رعایت حقوق مؤلف بخرند):

🔴 فیلم‌های منتخبم در ۲۰۱۹-۲۰۲۰:

🔹️️️️️ The Two Popes
🔹️️️️️ Parasite
🔹️️️️️The Farewell
🔹️️️️️ 1917
🔹️️️️️ Joker
🔹️️️️️ About Endlessness
🔹️️️️️ A Beautiful Day in the Neighborhood
🔹️️️️️ I Lost My Body
🔹️️️️️ JoJo Rabit
🔹️️️️️ Little Women
🔹️️️️️ Marriage Story
🔹️️️️️ Once Upon a Time... in Hollywood
🔹️️️️️ Portrait of a Lady on Fire
🔹️️️️️ The Irishman
🔹️️️️️ Uncut Gems
🔹️️️️️ Pain and Glory
🔹 A Hidden Life

🔴️ سایر فیلم‌های منتخبم در قرن ۲۱:

🔹️️️️️ Mulholland Drive (2001)
🔹️️️️️ In the Mood for Love (2000)
🔹️️️️️ Before Sunset (2004)
🔹️️️️️ Before Midnight (2013)
🔹️️️️️ I, Daniel Blake (2016)
🔹️️️️️ There Will Be Blood (2007)
🔹️️️️️ The Lives of Others (2006)
🔹️️️️️ Dogville (2003)
🔹️️️️️ Land of Mine (2015)
🔹️️️️️ Whiplash (2014)
🔹️️️️️ Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring (2003)
🔹️️️️️ Manchester by the Sea (2016)
🔹️️️️️ Once (2007)
🔹️️️️️ Revolutionary Road (2008)
🔹️️️️️ Boyhood (2014)
🔹️️️️️ Leviathan (2014)
🔹️️️️️ Spirited Away (2001)
🔹️️️️️ Son of Saul (2015)
🔹️️️️️ The Handmaiden (2016)
🔹️️️️️ Under the Skin (2013)
🔹️️️️️ The Tree of Life (2011)
🔹️️️️️ 12 Years a Slave (2013)
🔹️️️️️ Amélie (2001)
🔹️️️️️ Gladiator (2000)
🔹️️️️️ Call Me By Your Name (2017)
🔹️️️️️ The Act of Killing (2012)
🔹️️️️️ Youth (2015)
🔹️️️️️ The Hours (2002)
🔹️️️️️ About Time (2013)
🔹️️️️️ Land of Mine (2015)
🔹️️️️️ The Grand Budapest Hotel (2014)
🔹️️️️️ Doubt (2008)
🔹️️️️️ The Girl in the Fog (2017)
🔹️️️️️ Shoplifters (2018)
🔹️️️️️ Once Upon a Time in Anatolia (2011)
🔹️️️️️ A One and a Two (2000)
🔹️️️️️ The Dark Knight (2008)
🔹️️️️️ Roma (2018)
🔹️️️️️ Hidden (2005)
🔹️️️️️ Toni Erdmann (2016)
🔹️️️️️ Requiem for a Dream (2000)
🔹️️️️️ Team America: World Police (2004)
🔹️️️️️ Zama (2017)
🔹️️️️️ Ida (2013)
🔹️️️️️ 4 Months, 3 Weeks and 2 Days (2007)
🔹️️️️️ First Reformed (2018)
🔹️️️️️ Anomalisa (2015)
🔹️️️️️ The White Ribbon (2009)
🔹️️️️️ Lincoln (2012)
🔹️️️️️ The Great Beauty (2013)
🔹️️️️️ Lost in Translation (2003)
🔹️️️️️ Nocturnal Animals (2016)
🔹️️️️️ Stranger Than Fiction (2006)
🔹️️️️️ The Invention of Lying (2009)
🔹️️️️️ Into the Wild (2007)
🔹️️️️️ Kung Fu Panda 3 (2016)
🔹️️️️️ The Man from Earth (2007)
🔹️️️️️ Avatar (2009)
🔹️️️️️ The Imitation Game (2014)
🔹️️️️️ Inception (2010)
🔹️️️️️ Interstellar (2014)
🔹️️️️️ The King's Speech (2010)
🔹️️️️️ 127 Hours (2010)
🔹️️️️️ Room (2015)
🔹️️️️️ Gone Girl (2014)
🔹️️️️️ Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004)
🔹️️️️️ Red Sparrow (2018)
🔹️️️️️ I Am Not Your Negro (2016)
🔹️️️️️ The Hurt Locker (2008)
🔹️️️️️ Eden (2014)
🔹️️️️️ The Wind that Shakes the Barley (2006)
🔹️️️️️ The Son’s Room (2001)
🔹️️️️️ Paddington 2 (2017)
🔹️️️️️ Margaret (2011)
🔹️️️️️ The Wolf of Wall Street (2013)
🔹️️️️️ Gravity (2013)
🔹️️️️️ Spotlight (2015)
🔹️️️️️ WALL-E (2008)
🔹️️️️️ A Prophet (2009)
🔹️️️️️ Inglourious Basterds (2009)
🔹️️️️️ Three Billboards Outside Ebbing, Missouri (2017)
🔹️️️️️ Loving Vincent (2017)
🔹️️️️️ Dunkirk (2017)

🔴 اگر فکر می‌کنید برای کسی مفید است، لطفا برایش فوروارد کنید.

#پیشنهادفیلم

#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
@jalaeipour
🍀 ۲۰ انیمیشن پیشنهادی برای دیدن در کنار بچه‌ها در خانه‌نشینی این روزها


🔹️️️️️ Kung Fu Panda 3 - گونگ‌فو پاندا ۳
(2016)
دربارهٔ یک پاندای رزمی‌کار بانمک و خوش‌قلب و مبارزاتش با یک جنگجوی خبیث است که مثل دو قسمت قبلی‌اش هم دلنشین است و هم حسابی می‌خنداند.

🔹️️️️️ Up - بالا
(2009)
کارل، پیرمردی که همسرش مرده، با خانه‌اش که با انبوه بادکنک‌ها به پرواز درش می‌آورد‌ به جستجوی آبشارهای آمریکای جنوبی، مقصد محبوب همسرش، می‌رود.

🔹️️️️️ Zootopia - زوتوپیا
(2016)
داستانی پلیسی و جذاب و بامزه دربارهٔ جنگیدن برای یک هدف.

🔹 The Lorax - لوراکس
(2012)
 لوراکس شخصیت اصلی این داستان تصمیم گرفته است اجازه ندهد بازاریابان طماع برای آیندگان دنیایی بی‌درخت به‌جا بگذارند.

🔹 Coco - کوکو
(2017)
شخصیت اصلی این انیمیشن که سودای مشهور شدن و گیتاریست بودن را هر روز در ذهنش پروانده باید بین خانواده و موسیقی یکی را انتخاب کند.

🔹️️️️️ Ferdinand - فردیناند
(2017)
فردیناند گاوی بسیار مهربان است که از خشونت متنفر است و دوست دارد بر خلاف جنگیدن مثل دیگر گاوهای هم سن و سال خودش، در یک مزرعه زندگی کند.
 
🔹 Christopher Robin - کریستوفر رابین
(2018)
داستان پسر کوچولوی کتاب‌های وینی‌پو است که حالا بزرگ شده و در دنیای واقعی با قهرمان دوران کودکی‌اش آشنا می‌شود.

🔹️️️️️ Revolting Rhymes - قافیه‌های شورشی
(2017)
براساس کتابی قدیمی با همین نام از نویسندهٔ بزرگ ادبیات کودک و نوجوان، رولد دال، ساخته شده است.

🔹️️️️️ Early man - انسان اولیه
(2018)
این انیمیشن بامزه دربارهٔ غارنشین‌ها و امید، مهربانی، پشت‌کار، اتحاد و خودباوری است.

🔹️️️️️ Good Dinosaur - دایناسور خوب
(2015)
شهاب‌سنگی که گفته می‌شود منجر به منقرض شدن نسل بسیاری از جانوران روی زمین شد در این فیلم از کنار زمین رد می‌شود و اجازه می‌دهد که دایناسورها به بقای خود ادامه دهند. چند میلیون سال بعد دایناسورها به موجودات انسانی تبدیل شده‌اند، در حالی که انسان‌ها دوست دارند روی چهار دست و پا راه بروند.
 
🔹️️️️️ Hotel Transylvani 3 -هتل ترانسیلوانیا ۳ 
(2018)
در تعطیلات تابستانی جناب کنت دراکولا که در حال پایه‌ریزی یک عروسی هیولایی دیگر است، پی می‌برد که همهٔ نزدیکانش ازدواج کرده‌اند و او تنها شده. دخترش به او پیشنهاد یک سفر تفریحی دریایی خانوادگی می‌دهد و او هم به محض رویت کاپیتان کشتی که زنی به نام اریکا است، مصمم به این سفر می‌شود.

🔹️️️️️ Inside Out - ته‌تو
(2015)
به پنج عاطفهٔ اصلی انسان در قالب یک انیمیشن شخصیت می‌دهد. شخصیت‌های خوشی، ناراحتی، خشم، ترس و انزجار در این انیمیشن گیرای کمپانی پیکسار تبدیل به کلیشه نمی‌شوند.

🔹️️️️️ Finding Nemo - در جستجوی نمو
(2003)
ماجرای دلقک‌ماهی کوچکی است که در اثر یک حادثه از محل زندگی‌اش دور می‌شود و پدرش به دنبال او می‌گردد. از نمونه‌های خوب سبک انیمیشن‌های پیکسار است.

🔹️️️️️ Peter Rabbit - پیتر خرگوشه
(2018)
 پیترِ خرگوش با همسایه‌‌اش که یک مزرعه‌دار جدید است سرشاخ می‌شود. این کشاورز می‌خواهد از شرِّ پیتر و دوستان‌اش خلاص شود و همین باعث ماجراهای جذابی می‌شود.

🔹️️️️️ Lion King - شیرشاه 
(2019)
تقریبا همان داستان انیمیشن‌ معروف دیزنی‌لند که این بار با جلوه‌های ویژه شبیه فیلمی واقع‌نما شده است. 

🔹️️️️️ My Life as  Zucchini - زندگی من به عنوان یک کدو
(2016)
معصومیت و روح لطیف بچه‌ها را در کنار مرگ، سوءاستفاده از کودکان و اعتیاد به تصویر می‌کشد.

🔹️️️️️ Ugly Dolls - عروسک‌های زشت
(2019)
انیمیشنی صمیمی با یک پیام آشنا: مهم نیست چه شکلی هستی، مهم این است که دوست‌داشتنی باشی. آنچه موکسی را از عروسک‌های زشت دیگر متمایز ‌می‌کند داشتن یک رویا است.

🔹️️️️️ The Big Bad Fox - روباه بد گنده
(2017)
دربارهٔ حیوانات عجیب و غریبی است که در حومهٔ شهر زندگی می‌کنند و به مهارت‌های زندگی برای کودکان می‌پردازند. 

🔹️️️️️ The Secret Life of Pets - زندگی مخفی حیوانات خانگی
(2016)
در آپارتمانی در منهتن ‌می‌گذرد و ماجرای نبرد حیوانات سرگردان با حیوانات خانگی خوشحال و صاحبانشان است.

🔹️️️️️ Addams family - خانوادهٔ آدامز
(2019)
با لطافت هرچه تمام به بچه‌ها این نکته را گوشزد می‌کند که ایرادی ندارد خود واقعی‌شان باشند؛ حتی اگر پدر و مادرشان آنها را به درستی درک نکنند.

🔹️️️️️ Meet Mr Link - ملاقات با آقای لینک
(2019)
با تکنیک استاپ موشن ساخته شده و درباره یک کارآگاه و کارشناس هیولاها است که اطرافیانش او را درک نمی‌کنند و برای اثبات لیاقتش و پیدا کردن موجودی افسانه‌ای به سفری دور و دراز می‌رود.

#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه‌_بمانیم
#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🍀️۵۰ انیمیشن کوتاهِ پیشنهادی برای خانه‌نشینی ‌این روزها

بعضی از باکیفیت‌ترین انیمیشن‌های کوتاه (۳ تا ۱۲ دقیقه) برای مخاطبان بزرگ‌سال هم جذاب و دوست‌داشتنی‌اند. مثل شعر کوتاه و رباعی و هایکو، علی‌رغم کوتاهی و بعضا سادگی ظاهرشان، عمق و غنا و زیبایی ویژه‌ای دارند. اغلب هم بی‌کلام و بانمک‌اند و با وجود کوتاهی‌شان زحمت، هزینه، زمان، خلاقیت و ذوق زیادی صرفشان شده است. در این روزهای خانه‌نشینی برای قطع زنجیرهٔ انتقال کرونا پدر و مادرها می‌توانند هر موقع چند دقیقه‌ای فرصت داشتند و می‌خواستند هوای ذهن‌شان را تازه کنند، در کنار بچه‌ها از دیدن این انیمیشن‌های چنددقیقه‌ای برگزیده لذت ببرند. شاید شما هم مثل من بعضا از دیدن چندباره‌‌شان هم لذت ببرید:

🔹Geri's Game
https://www.youtube.com/watch?v=kweN7VLx-JE

🔹Father and Daughter
https://www.youtube.com/watch?v=Oo4KXZVApsQ

🔹Mom - A Mother, Missing Home
https://www.youtube.com/watch?v=HpoVwhSVI38

🔹Zing
https://www.youtube.com/watch?v=BETa92ALukA

🔹Partly Cloudy
https://www.youtube.com/watch?v=7DmLkugdh9s

🔹Defective Detective
https://www.youtube.com/watch?v=tiy1MeXzhfA

🔹Dark Dark Woods
https://www.youtube.com/watch?v=6lMb3t13WEA

🔹The Present
https://www.youtube.com/watch?v=WjqiU5FgsYc

🔹The Man Who Was Afraid Of Falling
https://www.youtube.com/watch?v=GCZAf_qLgkY

🔹Snack Attack
https://www.youtube.com/watch?v=38y_1EWIE9I

🔹Le Fauteuil
https://www.youtube.com/watch?v=JRg1XRZFN6c

🔹Dust Buddies
https://www.youtube.com/watch?v=9OhUJyF1bYo

🔹A Loyal Dog Helps His Master Turn Sheep's Wool into Clouds. | After the Rain
https://www.youtube.com/watch?v=qEaoaRpRRzo

🔹The Short Story of a Fox and a Mouse
https://www.youtube.com/watch?v=k6kCwj0Sk4s

🔹The Power Of Teamwork
https://www.youtube.com/watch?v=vtXKQOtNWPg

🔹Good Teamwork and Bad Teamwork
https://www.youtube.com/watch?v=fUXdrl9ch_Q

🔹Negative Space
https://www.youtube.com/watch?v=KI2lsdXJQ40

🔹Bruised
https://www.youtube.com/watch?v=yq3Z9msqnOg

🔹Lost & Found
https://www.youtube.com/watch?v=35i4zTky9pI

🔹Destiny
https://www.youtube.com/watch?v=wEKLEeY_WeQ

🔹Lili
https://www.youtube.com/watch?v=QieZx_Elbb4

🔹Jubilee
https://www.youtube.com/watch?v=mLDvLtLqQfA

🔹Children
https://www.youtube.com/watch?v=BE4oz2u6OHY

🔹Hair Love
https://www.youtube.com/watch?v=kNw8V_Fkw28

🔹Piper
https://www.youtube.com/watch?v=tTjHEyEAlsc

🔹What Would Christmas Be Without Love?
https://www.youtube.com/watch?v=Icx7hBWeULM

🔹Alike
https://www.youtube.com/watch?v=kQjtK32mGJQ

🔹The Tree
https://www.youtube.com/watch?v=ppACa98KCXU

🔹Lou
https://www.youtube.com/watch?v=0iYsBnj2BUk

🔹Dante’s Lunch
https://www.youtube.com/watch?v=2GCzyZexnNE

🔹Lava song
https://www.youtube.com/watch?v=XwYgcbGZ91A

🔹Gnome
https://www.youtube.com/watch?v=uYKDS1yDODY

🔹Alma
https://www.youtube.com/watch?v=irbFBgI0jhM

🔹Pip
https://www.youtube.com/watch?v=zGchZL-g3QQ

🔹Day and Night
https://www.youtube.com/watch?v=dJz_noKP-Bw

🔹Carrot Crazy
https://www.youtube.com/watch?v=7V7MOk0FZrg

🔹Taking Flight
https://www.youtube.com/watch?v=Gj6V-xZgtlQ

🔹A Whale's Tale
https://www.youtube.com/watch?v=xFPoIU5iiYQ

🔹Ejemplo de Tolerancia
https://www.youtube.com/watch?v=IjjEGu2pBtY

🔹Coin Operated
https://www.youtube.com/watch?v=5L4DQfVIcdg

🔹Paint
https://www.youtube.com/watch?v=Sachwez--p0

🔹The Great Harlot and the Beast
https://www.youtube.com/watch?v=C4JYBhq-92I

🔹Monsterbox
https://www.youtube.com/watch?v=iSexOBHpGxE

🔹The Odd Sound Out
https://www.youtube.com/watch?v=C47bdrUUsu4

🔹Tea Time
https://www.youtube.com/watch?v=JpgL3URejVI47-

🔹We Love Animals
https://www.youtube.com/watch?v=oDkiBrG-b3w

🔹The box
https://www.youtube.com/watch?v=KwCtWfwYlkw

🔹One Man Band
https://www.youtube.com/watch?v=454nNoD6-TI

🔹The Early Hatchling Gets the Worm
https://www.youtube.com/watch?v=E4J2umZrwng

#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🍀️ ۱۰۰ فیلم ایرانی پیشنهادیِ ۴۰ سال گذشته برای خانه‌نشینی این روزها


🔴️ در نماوا https://www.namava.ir/:

جدایی نادر از سیمین - اصغر فرهادی (۱۳۸۹)
دربارهٔ ‌الی - اصغر فرهادی (۱۳۸۷)
فروشنده - اصغر فرهادی (۱۳۹۴)
بوی پیراهن یوسف - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۷۳)
ابد و یک‌روز - سعید روستایی (۱۳۹۴)
ایستاده در غبار - محمدحسین مهدویان (۱۳۹۴)
سرخپوست - نیما جاویدی (۱۳۹۶)
برج مینو - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۷۴)
مادر - علی حاتمی (۱۳۶۸)
چهارشنبه سوری - اصغر فرهادی (۱۳۸۴)
شهر زیبا - اصغر فرهادی (۱۳۸۲)
رقص در غبار - اصغر فرهادی (۱۳۸۱)
بدون تاریخ، بدون امضا - وحید جلیلوند (۱۳۹۷)
آشغال‌های دوست‌داشتنی - محسن امیریوسفی (۱۳۹۱)
ناهید - آیدا پناهنده (۱۳۹۳)
درساژ - پویا بادکوبه (۱۳۹۶)
تنگهٔ ابوقریب - بهرام توکلی (۱۳۹۶)
مغزهای کوچک‌ زنگ‌زده - هومن سیدی (۱۳۹۶)
کاغذ بی‌خط - ناصر تقوایی (۱۳۸۰)
بانوی اردیبهشت - رخشان بنی‌اعتماد (۱۳۷۶)
شیدا - کمال تبریزی (۱۳۷۷)
گلنار - کامبوزیا پرتوی (۱۳۶۷)
من ترانه ۱۵ سال دارم - رسول صدرعاملی (۱۳۸۰)
غلامرضا تختی - بهرام توکلی (۱۳۹۷)
قصر شیرین - رضا میرکریمی (۱۳۹۷)
شیار ۱۴۳ - نرگس آبیار (۱۳۹۲)
خیلی دور، خیلی نزدیک - رضا میرکریمی (۱۳۸۳)
شب‌های روشن - فرزاد موتمن (۱۳۸۱)
ماجرای نیمروز - محمدحسین مهدویان (۱۳۹۵)
یه حبه قند - رضا میرکریمی (۱۳۸۹)
بوی کافور، عطر یاس - بهمن فرمان‌آرا (۱۳۷۸)
اینجا بدون من - بهرام توکلی (۱۳۹۰)
لیلی با من است - کمال تبریزی (۱۳۷۴)
عصبانی نیستم - رضا درمیشیان (۱۳۹۲)
بوسیدن روی ماه - همایون اسعدیان (۱۳۹۰)
دختری با کفش‌های کتانی - رسول صدرعاملی (۱۳۷۷)
شوکران - بهروز افخمی (۱۳۷۷)
آدم برفی - داود میرباقری (۱۳۷۳)
به رنگ ارغوان - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۸۳)
لاک قرمز - سیدجمال سیدحاتمی (۱۳۹۴)
بمب، یک عاشقانه - پیمان معادی (۱۳۹۶)
نفس - نرگس آبیار (۱۳۹۴)
شبی که ماه کامل شد - نرگس آبیار (۱۳۹۷)
لانتوری - رضا درمیشیان (۱۳۹۵)
شب یلدا - کیومرث پوراحمد (۱۳۸۰)
چ - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۹۲)
سرو زیر آب - محمدعلی باشه‌آهنگر (۱۳۹۶)
اجاره‌نشین‌ها - داریوش مهرجویی (۱۳۶۵)
شام آخر - فریدون جیرانی (۱۳۸۰)
متولد ماه مهر - احمدرضا درویش (۱۳۷۸)
به همین سادگی - رضا میرکریمی (۱۳۸۶)
بید مجنون - مجید مجیدی (۱۳۸۳)
بادیگارد - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۹۴)
رخ دیوانه - ابوالحسن داودی (۱۳۹۳)
تردید - واروژ کریم‌مسیحی (۱۳۸۷)


🔴️ در فیلیمو https://www.filimo.com/:
(فیلم‌هایی که در نماوا نیست)

متری شیش و نیم - سعید روستایی (۱۳۹۷)
سگ‌کشی - بهرام بیضایی (۱۳۷۹)
زیر پوست شهر - رخشان بنی‌اعتماد (۱۳۷۹)
روسری آبی - رخشان بنی‌اعتماد (۱۳۷۳)
کافه ترانزیت - کامبوزیا پرتوی (۱۳۸۲)
نون و گلدون - محسن مخملباف (۱۳۷۴)
اعتراض - مسعود کیمیایی (۱۳۷۸)
ضیافت - مسعود کیمیایی (۱۳۷۸)
جعفرخان از فرنگ برگشته - علی حاتمی (۱۳۶۶)
بانو - داریوش مهرجویی (۱۳۷۰)
به نام پدر - ابراهیم حاتمی‌کیا (۱۳۸۴)
هیوا - رسول ملاقلی‌پور (۱۳۷۷)


🔴️ فیلم‌هایی که در نماوا و فیلیمو نیست:

مجید مجیدی:
بچه‌های آسمان (۱۳۷۵): https://urlzs.com/iHb3S
رنگ خدا (۱۳۷۶): https://www.aparat.com/v/jJYkp
باران (۱۳۷۸): https://cutt.ly/Wtdyxr1

ابراهیم حاتمی‌کیا:
آژانس شیشه‌ای (۱۳۷۶): https://urlzs.com/wzZpC
از کرخه‌ تا راین (۱۳۷۱): https://www.aparat.com/v/G69pB

داریوش مهرجویی:
هامون (۱۳۶۸): https://www.aparat.com/v/C6zST
سنتوری (۱۳۸۵): https://cutt.ly/xtdylnk
لیلا (۱۳۷۵): https://cutt.ly/UtdybPI
مهمان مامان (۱۳۸۲): https://cutt.ly/ntdyTyk
پری (۱۳۷۳): https://cutt.ly/dtdyYvy

بهرام بیضایی:
باشو غریبهٔ کوچک (۱۳۶۴): https://www.aparat.com/v/FqD8i
مرگ یزدگرد (۱۳۶۱): https://cutt.ly/btdycbk

عباس کیارستمی:
طعم گیلاس (۱۳۷۶): https://cutt.ly/ytdyn8D
کلوزآپ (۱۳۶۸): https://cutt.ly/itdyWaG
باد ما را خواهند برد (۱۳۷۸): https://cutt.ly/ntdyEAg
خانهٔ دوست کجاست (۱۳۶۵): https://www.aparat.com/v/NSHgj

محسن مخملباف:
عروسی خوبان (۱۳۶۷): https://cutt.ly/2tdyIIe
ناصرالدین‌شاه آکتور سینما (۱۳۷۰): https://tamasha.com/v/q21qJ
هنرپیشه (۱۳۷۱): https://cutt.ly/ftdyOaD
شب‌های زاینده‌روز (۱۳۶۹): https://cutt.ly/UtdyO16
نوبت عاشقی (۱۳۶۹): https://cutt.ly/1tdyAy5

ناخدا خورشید - ناصر تقوایی (۱۳۶۵):
https://urlzs.com/gZtgw

دونده - امیر نادری (۱۳۶۲):
https://urlzs.com/tFb2y

لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند - بهمن قبادی (۱۳۸۲):
https://cutt.ly/HtdyURS

کلاه‌قرمزی و پسرخاله - ایرج طهماسب (۱۳۷۳):
https://cutt.ly/xtdyhSI

مارمولک - کمال تبریزی (۱۳۸۲):
https://cutt.ly/rtdyzjy

دلشدگان - علی حاتمی (۱۳۷۱):
https://cutt.ly/stdyvgz

🔴 اگر فکر می‌کنید برای کسی مفید است، لطفا برایش فوروارد کنید.

#پیشنهادفیلم
#در_خانه_بمانیم
@jalaeipour
#پیشنهادفیلم #پیشنهادمستند

⭕️ مستندِ RBG

⭕️ فیلم «بر اساس جنسیت» (On the Basis of Sex)

اگر می‌خواهید با اهمیت، کارنامه و علل محبوبیت روث بیدر گینزبرگ که این هفته درگذشت بیشتر آشنا شوید تماشای این دو مستند و فیلم (هر دو محصول ۲۰۱۸) پیشنهادکردنی است. RGB مستندی خوش‌ساخت دربارهٔ زندگی و کارنامه‌اش با حضور خود او است و ‌‌فیلم «بر اساس جنسیت» هم گرچه میان‌مایه است برای آشنایی با شخصیت گینزبرگ (در دفاع موفقش از برابری جنسیتی دستمزدها در یک پرونده) ارزش دیدن پیدا می‌کند. پشتکار و سرسختی گینزبرگ در دفاع از حقوق زنان حین تحصیل در محیط مردسالار دانشگاه هاروارد در نیمهٔ قرن بیستم و بعدها در فضای مردمحور دیوان عالی آمریکا (به عنوان قاضی منتخبِ بیل کلینتون) و دستاوردهایش و پاره‌ای از جاذبه‌های شخصیتی‌اش در این دو مستند و فیلم به روشنی به تصویر کشیده است و ضمنا مخاطب را با فضا و جایگاه دیوان عالی آمریکا هم آشنا می‌کند. اگر فقط یکی از این دو را می‌توانید تماشا کنید، پیشنهادم مستند RBG است.
@jalaeipour
#پیشنهادفیلم:

⭕️ بورات ۲ (Borat Subsequent Moviefilm)
کارگردان: Jason Woliner
نویسنده و بازیگر نقش اول: Sacha Baron Cohen
۲۰۲۰

فیلم دوم بورات از حیث این‌که همین هفته اکران شده و در روزهای قبل از انتخابات آمریکا تاثیرگذار بوده است ارزش دیدن دارد. مثل بورات ۱ و سایر آثار کوهن نوعی طنز سیاه و بی‌شرم دارد و حاوی عناصر نژادپرستانهٔ زننده‌ای در نگاه به اهالی آسیای میانه است، اما در نقد آمریکایی‌های حامی ترامپ و عناصر مردسالار فرهنگ‌شان هم زبان صریح و گزنده‌ای دارد. در بخشی جنجالی از فیلم هم رودی جولیانی (از نزدیکان دونالد ترامپ) را در موقعیتی آبروبر گیر انداخته است.
@jalaeipour
#پیشنهادفیلم
⭕️ Tenet
کارگردان: کریستوفر نولان -۲۰۲۰

فیلم جدید نولان در حد انتظارهایی که ایجاد کرده بود و به قوت ۶ فیلم اخیرش نیست و‌ روایتش پر از حفره‌ است، اما شبیه قبلی‌ها بازی‌های مغزدرگیرکن‌اش با بُعد زمان و جبر و ارادهٔ آزاد نسبتا سرگرم‌کننده‌است. شوخی امپراطور کوزکو هم نقد مختصر و مفیدی است به فیلم.
@jalaeipour
⭕️ بین فیلم‌های نسبتا بهترِ جشنوارهٔ امسال فیلم فجر (۱۳۹۹) به ترتیب دیدن این فیلم‌ها را به دوستان هم‌ذائقه پیشنهاد می‌کنم:

یدو
مامان
بی‌همه‌چیز
ابلق
تی‌تی
مصلحت
روزی‌روزگاری‌آبادان
منصور
زالاوا
شیشلیک
خط فرضی
ستاره‌بازی

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 قهرمان؛ مرثیه‌ای برای ایران

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

منتشرشده در شمارهٔ ۸۵ مجلهٔ صدا – ۱۵ آبان ۱۴۰۰

«قهرمان» ملودرام اجتماعی پیچیده و در عین حال آرام و عمیقی است و جدیدترین شاهدِ قدرت قصه‌گویی فرهادی. بازی‌های درخشان و استثناییِ امیر جدیدی (که حتی لایق دریافت اسکار بازیگری است)، محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی و سحر گلدوست و تدوین استادانهٔ هایده‌ صفی‌یاری هم بر قدرت فیلم افزوده است. در این نوشته اما نه قصد ارزیابی فرم‌شناختی فیلم را دارم و نه صلاحیت‌اش را و به این فیلم به مثابه «کرداری اجتماعی» (به تعبیر گریم ترنر) می‌پردازم.


⭕️ ساختاراندیش‌ترین فیلم فرهادی

سینمای فرهادی در قهرمان به بلوغی جدید رسیده و بسیار بیش از فیلم‌های قبلی‌اش کاراکترهای فیلم را در زمینهٔ ساختارها و نهادهای اجتماعی – از جمله روابط قدرت - قرار داده است. بر خلاف قاب‌های بسته و غیرمتظاهرانهٔ فیلمبردار (علی قاضی) که به خوبی در خدمت ارتباط عمیق‌تر مخاطب‌ با کاراکترها قرار گرفته است، قاب نگاه فرهادی در «قهرمان» بازتر از همیشه است و سیاست، حاکمیت، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و نهادهایی که زندگی و انتخاب‌های شهروندان را تحت تاثیر قرار می‌دهند می‌بیند. به تعبیری، قهرمان روایتی است از نهادها (قواعد بازی) و ساختارهای اجتماعی معیوبی که هزینهٔ انتخاب اخلاقی در سطح فردی را هم بالا برده‌اند. کاراکترهای فیلم علی‌رغم حسن نیت‌شان گویی به خاطر فشارهایی که فقر و سوء حکمرانی و نابرابری‌های ساختارمند (حتی در حد عدم امکان گرفتن وام بانکی) و مشکلات دیگران به آن‌ها وارد می‌کند خطاکار و به درجاتی آلوده به دروغ، پنهانکاری، ریا و نمایش می‌شوند. رحیم (شخصیت اصلی با بازی امیر جدیدی) هم گرچه لبخند و زبان چهره و بدن معصومانه‌ و نجابت کودکانه‌ای دارد، به خاطر همین فشارها (از جمله مثلا برای گرفتن شغل و رهایی از زندان) به ورطهٔ دروغ‌های کوچک، کمک به نمایش تبلیغاتی مدیران زندان و استفادهٔ ابزاری از لکنت فرزندش می‌افتد و بارها وسوسه می‌شود.

در قهرمان، بر خلاف «دربارهٔ الی» و «چهارشنبه سوری» و «گذشته»، رستگاری و فلاکت «جمعی» است، «خیر و شرِ شخصی» از «خیر و شرِ همگانی» منفک نیست و اشتباهات و مشکلات دیگران بر اشتباهات و مشکلات ما و وضعیت اجتماعی بر وضعیت شخصی موثرتر تصویر می‌شود. قهرمان به موسع‌ و عمیق‌ترین معنای کلمه «سیاسی» و «اجتماعی» و دلمشغول امر همگانی است. در فرازهایی از فیلم «غمناکیِ» کارگردان از فقر و تبعیض و ظلم و سوء حکمرانی و ساختارهای غیرعادلانه و اعتراض نهفته‌اش به آن حتی به سینمای واقع‌گرای اجتماعی کِن لوچ شبیه می‌شود، بدون این‌که شعار گل‌درشت بدهد.


⭕️ مرثیه‌ای برای ایران

قهرمان ایرانی‌ترین فیلم فرهادی است و اساسا مرثیه‌ای است برای وضعیت کنونی ایران. غمی که در سراسر فیلم به جان مخاطب می‌نشیند هم محصول همین مرثیه‌است. فیلم با ابراز تعجب «رحیم» از ارتفاع بلندِ قبر خشایارشاه در ۲۵۰۰ سال پیش (اشاره به شکوه گذشتهٔ ایران) آغاز می‌شود و به این‌جا می‌رسد که رانندهٔ تاکسی به حراست فرمانداریِ شیراز می‌گوید: «حیف این مملکت که به دست شماها افتاده». عموم فیلم‌های قبلی فرهادی چندان ملیت و تاریخ ندارد و بخشی از توفیق جهانی‌شان هم در همین بی‌جایی و بی‌زمانی و امکان ارتباط همهٔ فرهنگ‌ها با داستان است، اما قهرمان به وضوح راوی «ایرانِ امروز» است.


⭕️ هنرمندی در ساختار اقتدارگرا

رحیم، شخصیت اصلی فیلم، ذوق و روحیهٔ هنری دارد و حتی در زندان هم خطاطی و نقاشی می‌کند و شاید نمادی است از هنرمندانی که در کشوری با ساختارهای سیاسی اقتدارگرا زندگی می‌کنند و مشابه خود اصغر فرهادی مدام در معرض این اتهام‌اند که چرا اعتراض‌شان کافی نیست یا دستمایهٔ تبلیغات اقتدارگرایان برای لاپوشانی ستم‌هایشان قرار می‌گیرند. رحیمِ هنرمند گویی خودش هم تشرِ هم‌بند‌ و باجناق سابقش را می‌پذیرد که مسئولان زندان می‌خواستند از نمایش تبلیغاتیِ درستکاری او برای لاپوشانی خودکشی یکی از زندانیان در هفتهٔ‌ قبلش استفاده کنند و آبرو بخرند. در پایان فیلم هم رحیم با این‌که یکی از مسئولان زندان به خاطر تن ندادنش به خواستهٔ تبلیغاتی او تهدیدش کرده که «فردا در زندان می‌بینمت!» در برابر او می‌ایستد، ریش و مویش را می‌تراشد (گویی رستگار می‌شود) و شرافتمندانه و با حفظ موضع به زندان برمی‌گردد، مشابه خود فرهادی که به ایران بازگشت.

👈 ادامهٔ متن کامل

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 «قهرمانِ» فرهادی؛ مرثیه‌ای برای ایران (قسمت ۲ از ۲)

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

منتشرشده در شمارهٔ ۸۵ مجلهٔ صدا – ۱۵ آبان ۱۴۰۰

⭕️ ضد زندان
 
قهرمان فیلمِ ضد زندان هم هست. همهٔ زندانیان فیلم، از جمله خود رحیم و هم‌بندی‌اش که به او تذکر اخلاقی می‌دهد و حتی رانندهٔ تاکسی‌ای که سابقا زندانی بوده، مثبت به تصویر کشیده می‌شوند و تصریح می‌شود که «جایشان زندان نیست». در مقابل، ضدقهرمانِ فیلم مدیران زندان‌اند که ریاکارند و برای منافع شخصی و حفظ آبرو دروغ می‌گویند و برای پوشاندن خبر خودکشی یکی از زندانیان حتی از خوبی‌های رحیم و معصومیت فرزندش هم سوء استفاده می‌کنند. گویی زندانیان نیک‌سرشت همه از بد روزگار گیرِ زندانبانان/حکمرانانِ ظالم افتاده‌اند و حتی فضای زندگی بیرون از زندان هم نوعی زندان بزرگ‌تر است. فیلم با نمای تاریک زندان آغاز می‌شود و پایان می‌یابد. نمی‌دانم تصادفی است یا نه که ساخت این فیلمِ ضدزندان همزمان با اعدامِ ناعادلانهٔ نوید افکاری بود که اتفاقا در همین زندان شیراز اسیر بود. 
 
⭕️ جامعهٔ مدنی خوش‌نیت ولی محدود

هر چه همهٔ مسئولان حکومتی در فیلم قهرمان منفی تصویر می‌شوند و «مساله‌ساز»اند، مدیران و اعضای نهادهای مدنی و خیریه که سبک پوشش و رفتارشان شباهتی به حکومتی‌ها ندارد در پی «حل مساله‌» اند، در بسیاری از موارد مشکل‌گشایی می‌کنند و در عین حال ظرفیت‌های محدود و نگرانی‌های زیادی دارند.
 
⭕️ از نسبی‌گرایی اخلاقی به بافتارگرایی اخلاقی

در اغلب فیلم‌های قبلی فرهادی گویی نسبی‌گرایی اخلاقی حاکم است و مخاطب به نوعی تعلیق یا امتناع داوری اخلاقی می‌رسد. در فیلم قهرمان ولی فرهادی در عین به تصویر کشیدن استادانهٔ زمینه‌ و فشارهایی که انتخاب اخلاقی را دشوار می‌کند، در نهایت داوری اخلاقی ارزشمدارانه می‌کند و به نوعی بافتارگرایی اخلاقی (moral contextualism) نزدیک می‌شود. گویی می‌پذیرد که داوری ما بستگی به زمینهٔ عمل دارد اما همچنان جایی برای ارزش‌های مطلق اخلاقی باز می‌گذارد. فیلم قهرمان نشان می‌دهد حتی در شرایط سخت و علی‌رغم هزینه‌هایش می‌توان قهرمان اخلاقی بود. رحیمِ قهرمان در نهایت انتخاب می‌کند که پولی که در گلریزان برایش جمع کرده بودند را برای نجات یک اعدامی اختصاص بدهند، علی‌رغم این‌که در این صورت باید به زندان برود. او همچنین انتخاب می‌کند که فیلم فرزندش پخش نشود، علی‌رغم این‌که می‌توانست دلسوزی دیگران را برانگیزد و برای خودش آبرو و آزادی بخرد.  
 
⭕️ فیلمی که نبض جامعه در دستش است
 
«قهرمان» می‌بیند و به تصویر می‌کشد که در ایرانِ امروز قیمت سکه ساعتی تغییر می‌کند، تلویزیون همچنان رسانه‌ای مهم است (علی‌رغم ریزش مخاطبی که داشته است)، شبکه‌های اجتماعی در ارتباطات و رسواسازی قدرتمندند، فقر و نابرابری افزایش یافته، خانواده هنوز مهم‌ترین نقش در شبکهٔ حمایت اجتماعی را دارد، هنرجویی بیشتر شده، زنان در برابر مردسالاری مقاومت بیشتری نشان می‌دهند، دوستی پیش از ازدواج فراگیرتر شده و جامعه مشابه رحیم که در سکانس اول فیلم تا آرامگاه خشایارشاه بالا می‌رود و بلافاصله پایین می‌آید می‌تواند کسی را قهرمان کند و بعد بر زمین بزند. امروز فقر مطلق در ایران به بیش از ۳۵ درصد و فقر نسبی به بیش از ۵۰ درصد رسیده است. فقط در چهار سال گذشته در ایران بخش بزرگی از طبقهٔ متوسط بالا به طبقهٔ متوسط پایین و نیز بخش بزرگی از طبقهٔ متوسط پایین به زیر خط فقر مطلق رفته‌اند. فرهادی که در همهٔ فیلم‌های قبلی‌اش طبقهٔ متوسط بالا را تصویر می‌کرد هم انگار ریزش‌شان به طبقهٔ متوسط پایین و فقیر را دیده و فیلم قهرمان را به این بخش رو به افزایش از جمعیت ایران اختصاص داده است.
  
⭕️ امید به رفع لکنت نسل جدید
 
فیلم فضای تلخ و غم عمیقی دارد، اما به نظرم با یک امید مضمر به پایان می‌رسد. دوست دختر/همسر آیندهٔ رحیم مثل اغلب کاراکترهای زن این فیلم (به ویژه خواهر رحیم) بسیار مثبت تصویر می‌شود. عشق رحیم به او از نقاط روشن فیلم است و حتی با بازگشت رحیم به زندان مایهٔ امید رحیم می‌ماند. دوست دخترِ رحیم در عین حال معلمِ گفتاردرمانیِ پسرِ رحیم است که لکنت زبان دارد؛ لکنتی که به خاطر مسايل نسل قبلی (والدینش) پیدا کرده است. پسرِ  نوجوان رحیم هم تصویر بسیاری مثبتی در فیلم دارد و مثلا همهٔ پنجاه هزار تومانی که هدیه گرفته بود را برای آزادی پدرش می‌بخشد. در پایان انگار کارگردان و مخاطب امید می‌بندند زنان جامعهٔ ایران لکنت زبان نسل جدید را درمان کنند تا ایرانی آزادتر، آبادتر و عادلانه‌تر را مطالبه کنند و بسازند.

👈 متن کامل

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 فجر چهلم: سینمای «منتقدِ ساختار»

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

(منتشر شده در شمارهٔ ۹۷ مجلهٔ صدا – ۲۳ بهمن ۱۴۰۰)

فجر چهلم کم‌فروغ و بی‌رونق‌ترین جشنوارهٔ فیلم فجر دههٔ گذشته بود. احتمالا بخشی از این استقبالِ کم و سرمای جشنواره را اوج‌گیری کرونای اومیکرون و پدیدهٔ جهانیِ نزول سینما در برابر صعود وی‌.او.‌دی (پلتفرم‌های آنلاین پخش فیلم و سریال که در ایران هم فیلیمو و نماوا نمونه‌های آن‌اند) توضیح می‌دهد و بخشی دیگر را هم ضعف عمومی اغلب فیلم‌های امسال. در میان ۲۲ فیلم جشنوارهٔ امسال تنها هفت فیلم (موقعیت مهدی، مرد بازنده، نگهبان شب، ملاقات خصوصی، علفزار، برف آخر و دِرب) خوب یا نسبتا خوب بودند، اغلب فیلم‌ها متوسط یا نسبتا ضعیف بودند و چند فیلم (از جمله ماهان، ۲۸۸۸، لایه‌های دروغ و خائن‌کشی) هم به شدت ضعیف بودند. پرسیدنی است که چرا و چگونه فیلم‌های به شدت ضعیف برای حضور در جشنواره برگزیده شدند.

از حیث اقتصاد سینمای فجر حضور سه‌دسته تهیه‌کننده به چشم‌ می‌آمد. به ترتیبِ بزرگی: نهادهای حاکمیتی‌ (فارابی، اوج و حوزه‌هنری/سوره)، آقازاده‌های سینما و بازیگر/مجری‌های تهیه‌کننده‌. نشانه‌ای روشن از این‌که در سینمای امروز ایران کارگردانان نوظهور یا باید بتوانند حمایت نهادهای حاکمیتی را جلب کنند یا آقازاده باشند یا به یکی از بازیگر/مجری‌های ثروتمند نزدیک باشند، حتی اگر فیلمی که می‌سازند در حد ماهان ضعیف باشد، و اگر نباشند بسیار دشوار است بتوانند برای طرح فیلم‌شان، هر قدر قوی، حامی مالی مستقل بیابند. حکمرانی سینما و مدیریت جشنواره نیز از سال‌های قبل ضعیف‌تر بود. نشانه‌اش این‌که سیمرغ بلورین فیلم برتر از نگاه مردم در دو روز آخر جشنواره حذف شد، دو فیلم محبوب‌تر از نظر مخاطبان و خوش‌ساخت («ملاقات خصوصی» و «مرد بازنده») در نامزدی برای سیمرغ‌ها کاملا نادیده گرفته شدند، نشست‌های خبری اجرا و مدیریت و بازتاب ضعیفی داشت، سالن‌های سینمایی که همهٔ بلیط‌هایشان فروخته یا بین کارمندان و نزدیکان دولت توزیع شده بود بعضا خالی می‌ماند و اختتامیهٔ جشنواره نیز ضعیف برگزار شد. نشست‌های تحلیل و نقد فیلم‌های جشنواره نیز هم در صداوسیما و هم در پلتفرم‌های آنلاین و رسانه‌ها از سال‌های قبل کم‌شمارتر و کم‌مخاطب‌تر بود.

در این نوشته صلاحیت و قصد بررسی فرم‌شناختی و ارزشیابی هنری فیلم‌های جشنواره را ندارم و مشابه سال‌های گذشته صرفا بر تحلیل اجتماعی مضامین فیلم‌های جشنوارهٔ فجر متمرکز خواهم بود. پرداختن به این موضوع اهمیت دارد چون هم عوامل پیراسینمایی بر جهان سینما موثر است و هم جهانِ مدیوم پرمخاطبِ سینما بر پیراسینما و جهان اجتماعی ما. نقد فیلم از منظر علوم اجتماعی و انسانی و در مطالعات فرهنگی و از جمله با رویکردهای نئوفرمالیستی و نئورئالیستی نیز گرچه هنوز در ایران فقیر است متمرکز بر کاویدن همین رابطهٔ سینما و پیراسینما است. با توجه به تداوم غلبهٔ سینمای واقع‌گرای اجتماعی در جشنوارهٔ فجر تحلیل تصویر جامعهٔ ایران در آینهٔ سینمای ایران همچنین می‌تواند یکی از دریچه‌های شناخت جامعهٔ ایران باشد. اگر بخواهیم بر سینمای فجر چهلم (۱۴۰۰) یک نام بگذاریم به نظرم «سینمای منتقد ساختار» عنوان مناسبی است. در ادامه چند درون‌مایهٔ اجتماعی و پرتکرار را که به نظرم در فیلم‌های جشنوارهٔ فجر سال ۱۴۰۰ بیشتر به چشم می‌آمدند و محوری‌تر بودند به اختصار مرور می‌کنم:

👈 ادامهٔ متن کامل

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
حتی فیلم کمدی و کم‌مایهٔ «شادروان» نیز نقد وضعیت ساختاری و نهادی‌ای است که به فقر شدید و بی‌شناسنامه بودن مهاجران افغانستانیِ بزرگ‌شده در ایران انجامیده است؛ فقری که شخصیت‌های فیلم را مجبور می‌کند برای گرفتن کوپن و یارانه شناسنامهٔ کودک فوت‌شده را باطل نکنند و به خاطر نداشتن پول بیمارستان جنازهٔ پدرشان را از بیمارستان بدزدند. حتی فرزند ابراهیم حاتمی‌کیا، یوسف حاتمی‌کیا، نیز در فیلم «شب طلایی» با تهیه‌کنندگی پدرش داستان خانه و خانواده‌ای را می‌گوید که استعاره‌ای از ایران به نظر می‌رسد و در آن همه به یکدیگر بی‌اعتماد شده‌اند، دعوای اهل خانه همه چیز را ویران می‌کند و در نهایت حتی مادر رضایت می‌دهد که «خانه را بکوبند و خراب کنند تا جایش آپارتمان بسازند». شاید اگر همین فیلم را ابراهیم حاتمی‌کیای دهه‌های پیش می‌دید به جای این‌که تهیه‌کننده‌اش شود، به کارگردانش به تندی می‌تاخت. گویی اکثر کارگردانان جشنوارهٔ امسال خودآگاه یا ناخودآگاه تصویری از شرایط امروز دارند که در آن مشکلات ساختاری و نهادی در سطح فردی قربانی می‌گیرد.

👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 سینمای عشقِ دیگردوستانه

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

علی‌رغم این‌که فیلم‌های امسال بیش از سال‌های قبل حاوی نوعی نقد به ساختارهای فاسد و فقرپرور است، همزمان پر از سوژه‌ها و قهرمان‌های اخلاقی‌ای است که در همین ساختارها انتخاب می‌کنند که مقاومت کنند، درستکار بمانند، عاشقی و اعتماد کنند و دیگردوست بمانند؛ همانند «قهرمانِ» فرهادی و درست بر خلاف اکثر کاراکترهای فیلم‌های سال‌های گذشته که «خودگرای آلوده» و تحت سیطرهٔ نوعی یاس، انفعال، منفعت‌طلبی، افسردگی و بی‌اعتمادی فلج‌کننده بودند.

مثلا در «نگهبان شبِ» میرکریمی همان جوان روستایی کوشایی که ابتدا فکر می‌کرده یکی از همان کارچاق‌کن‌های رای و فاسد خیرخواه او است و «از طرف خدا آمده است»، به محض این‌که متوجه ماجرا می‌شود در برابر او مقاومت می‌کند، تن به پول کثیف نمی‌دهد. همین «نگهبان شب» با بازی عالی تورج الوند بعد از تجربهٔ عشق و مقاومت اخلاقی دربرابر مفسدان در پایان‌بندی فیلم در نوعی پروازِ کاتارسیس‌گونه بر فراز شهرِ آفتابی به نوعی رستگاری می‌رسد. در «مرد بازندهٔ» مهدویان هم قهرمان فیلم با بازی دیدنیِ جواد عزتی انتخاب می‌کند که در برابر فشارهای مافوقش برای چشم‌ بستن به فساد مقاومت کند، در برابر فساد ساختاری می‌ایستد، حتی به قیمت برکناری از مقامش جا نمی‌زند، به مثابه نوعی کارگزار اخلاقی در سیستمی فاسد عمل می‌کند و به فرجامی مطلوب‌تر می‌رسد. بازپرس شریفِ فیلم «علفزار» با بازی خوب پژمان جمشیدی هم انتخاب می‌کند به فشار مافوقش برای بستن پرونده و چشم بستن بر ستم و قانون‌شکنی تن ندهد.

عشق رمانتیک و رهایی‌بخش نیز به عنوان یکی از روشن‌ترین جلوه‌های دیگردوستی در فیلم‌های امسال پرشمارتر از سال‌های گذشته است. مثلا در فیلم‌های «ملاقات خصوصی»، «برف آخر»، «بدون قرار قبلی» و «نگهبان شب» عشقِ رمانتیک رستگاری‌بخش و تحول‌آفرین است و جایگاهی کانونی دارد. در فیلم‌های «موقعیت مهدی»، «شهرک»، «دستهٔ دختران»، و «شادروان» نیز عشق دیگردوستانه مثبت تصویر می‌شود. در هیچ یک از سال‌های اخیر تعداد عاشقانه‌های سینمای ایران در این حد نبوده است.

دیگردوستی، صفا و اعتمادِ کاراکترها در فیلمِ «نگهبان شب» میرکریمی در حدی است که پیرمردِ بنّا علی‌رغم فقرش با عقب‌نشینیِ خانه‌اش موافقت می‌کند تا «راه مردم باز شود»، در همان اوایل آشنایی با پسر روستایی (رسول) موبایل ساده‌اش را به او می‌بخشد، به او دختری برای ازدواج پیشنهاد می‌کند و کت و شلوار پسرش را به او می‌دهد. رسول نیز سرباز غریبه را به چای میهمان می‌کند و با سگ پاسبان هم بسیار مهربان و صمیمی است. گویی میرکریمی و بسیاری از کارگردانان فجر چهلم هم مثل روتگر برگمن (نویسندهٔ کتاب «آدمی: یک تاریخ نویدبخش») باور دارند که اغلب انسان‌ها خوب و نیک‌سرشت و مایل به اعتماد و نیکی ‌اند و رفتارهای ناپسندشان هم اغلب محصولِ فشار ساختارها و نهادهای استثمارگر و سلسله‌مراتب و نابرابری‌های برساختهٔ جوامع است.

جلوه‌های دیگردوستی و فداکاری در فیلم «موقعیت مهدی» نیز پرشمار است. مهدی باکری در این فیلم سلحشورِ اخلاقی‌ای است که ترجیح می‌دهد وسائل سنگین خانه را خودش بردارد و نه کارگرشان، در خط مقدم نبرد جلوتر از سربازهایش حضور دارد و اجازه نمی‌دهد بین جنازهٔ برادرش حمید و سایر شهدا تبعیضی قائل شوند و برای دفن به پشت جبهه برگردانند. پلان‌سکانس‌های فیلمِ ساده، آرام و دلنشینِ «دِرب» نیز در واقع دعوت مخاطب به تماشاگریِ مهربانی، دیگردوستی و انسانیت است: چه مهربانی‌های مامور برق به روستاییِ معلول، چه عشق پیرمرد فرتوتی که برای همسرش جوراب می‌دوزد و چه دیگردوستیِ قاطرسواری که ماشین مامور برق را درست می‌کند. در هیچ یک از سال‌های گذشته جلوه‌های دیگردوستی چنین حضور فراگیری در سینمای ایران نداشت. گویی فیلم‌سازان ما ضمن علم به موانع و فشارهای ساختاری همچنان مقاومت اخلاقی، پاکیزه ماندن و دیگردوستی و عاشقیِ افزون‌تر را ممکن و رهایی‌بخش می‌بینند. شاید هم به این خاطر است که در شرایط فروبستگی سیاسی امید بهتر می‌فروشد یا کارگردانانی که ناامید و تلخ‌نگرترند میل یا امکان فیلم‌سازی مستقل یا حضور در جشنواره را نداشته‌اند.

👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 سینمای بیشتر ملی و کمتر مذهبی

✍️ محمدرضا جلائی‌پور
 
در اغلب فیلم‌های امسال عناصر مذهبی چندان حضور موثری نداشت و در عوض نوعی ملی‌گرایی تکثرپذیر پررنگ‌تر شده بود. مثلا در فیلم «دستهٔ دختران» نوعی همبستگی ملی ‌فراایدئولوژیک در جنگ ۸ ساله به نمایش درمی‌آید که برای دفاع از ایران دختر دانشجوی پزشکی که خانوادهٔ سلطنت‌طلبی دارد در کنار زن سنتی مذهبی و چپ غیرمذهبی و کلاه‌سبزهای آموزش‌دیده در ارتش شاهنشاهی و مردی معتاد و می‌گسار قرار می‌گیرد. حتی در فیلم «هناس» که متمرکز بر ترور داریوش رضایی‌نژاد، دانشمند هسته‌ای ایران، است کوشش می‌شود روایت در حد امکان به نوعی ملی‌گرایی دربرگیرنده نزدیک شود. مثلا یک‌جا در فیلم اشاره می‌شود که داریوش رضایی‌نژاد به خاطر حضور در اعتراضات بعد از انتخابات (۸۸) ممنوع الخروج شده بوده یا شجریان گوش می‌داده و دوستان غیرمذهبی داشته است و با این حال در تلاش ملی برای هسته‌ای شدن ایران مشارکت دارد.
 
به نظر می‌رسد بیشترین توفیق امسال در رسیدن به نوعی سینمای ملی را در فیلم «موقعیت مهدی» شاهدیم. در این فیلم خوش‌ساخت دربارهٔ شهید مهدی باکری زبان میانجی و رسمی و ملیِ فارسی به صلح در کنار زبان‌ مادری غیرفارسیِ بخشی از ایرانیان می‌نشیند. مکالمات لشکر ۳۱ عاشورا که لشکر ترک‌ها بوده و گفتگوهای مهدی با برادر و همسرش به ترکی و با زیرنویس فارسی است و مکالمات با فرماندهان و سایر همرزمان به زبان فارسی است و این دو به خوبی در کنار هم نشسته‌اند. گویی دقت‌ مستندنمایانهٔ فیلم‌های مهدویان با بازیِ حجازی‌فر و نیز تجربهٔ حجازی‌فر در نوشتن متن ترکی فیلمِ موفقِ «آتابای» و لطافت روایت و قصه‌گویی آتابای در «موقعیت مهدی» ترکیب شده و به تکامل رسیده است. حجازی‌فر که پیش از این بازیگر و نویسندهٔ توانایی ظاهر شده بود در اولین کارگردانی‌اش نیز کامیاب شده است. باکریِ «موقعیت مهدی» فرماندهی ملی است که ترانهٔ «لب کارون» را می‌شناسد، با همرزمان و سربازانش از نقاط مختلف ایران هم‌رتبه می‌شود، شوخی‌هایش دلچسب است و نقدهایش به فرماندهی سپاه و جنگ هم از موضعی ملی است. بی‌دلیل نیست که طیف گسترده‌ای از مخاطبان،‌ از لیلی گلستان تا منتقدان اصلاح‌طلب و اصولگرا، میهن‌دوستیِ تکثرپذیرِ فیلم را پسندیده‌اند.
 
فیلم «۲۸۸۸» هم تلاش می‌کند فیلمی ملی دربارهٔ خلبانان نیروی هوایی ارتش ایران با نمایش تکثر سبک زندگی‌شان باشد، اما به جای این‌که ادای احترامی سینمایی و شایسته به شهدای نیروی هوایی در جنگ تحمیلی شود، بیشتر به یک نمایشنامهٔ ضعیف رادیویی شبیه است که بازی‌ها و متن و تصاویر بسیار فقیری دارد. در فیلم‌های «لایه‌های دروغ» و «بدون قرار قبلی» نیز قاب‌های گیرایی از ایران می‌بینیم که بی‌شباهت به نمآهنگ‌های تبلیغاتی آژانس‌های گردشگری نیست، ولی در نگاهی عمیق‌تر نوعی نگاه توریستی و شرق‌شناسانه به ایران دارند که از قضا چندان ملی نیست.

مذهب اما در فیلم‌های امسال چندان خودنمایی نمی‌کند. به استثنای سه فیلم. اولی فیلم «موقعیت مهدی» است که به نحوی موفق، ظریف و استادانه داستان رابطهٔ مهدی و حمید باکری را تداعی‌گر رابطهٔ امام حسین و ابوالفضل العباس کرده است. مثلا تاکید مهدی باکری بر این‌که هر که می‌خواهد شب عملیات می‌تواند برگردد (مشابه جمله‌ای که به امام حسین خطاب به یارانش نسبت داده می‌شود) یا تشنگی حمید قبل از شهادت و این‌که تکیهٔ مهدی در میدان به حمید است و نیز تنها شدن مهدی بعد از شهادت حمید در کنار نوحه‌های ترکیِ‌ اثرگذاری که در موسیقی فیلم استفاده شده به خوبی از ظرفیت و قدرت داستان و فرهنگ عاشورا برای افزایش تاثیر عاطفی قصه‌گویی فیلم بهره گرفته است و بارها چشم تماشاگر را بارانی می‌کند.
 
دومی، فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی است که تلاش می‌کند تصویری معنوی و جذاب از مذهب و تحول و سفر درونی در فضای سنت و حرم امام رضا در مشهد، نقاره و موسیقی مقدس، خادمیِ حرم و دفن شدن در حرم بسازد که در عین این‌که پردازش تکنیکال قابل قبولی دارد تا حدی تصنعی و شعاری از آب درآمده است. سومی هم فیلم «علفزار» است که درست در مقابل فیلم «بدون قرار قبلی» نمایشگر دینِ ریاکارانه و تهی‌شده از ارزش است؛ در حدی که مدیر قضایی حین فساد قضایی و باج دادن به شهردار در حال وضو گرفتن است و داماد شهردار گرچه ریش ریاکارانه گذاشته، تتوی زیر شلوار دارد، در پول‌پارتیِ مستانه شرکت می‌کند و اهل فساد اقتصادی و زد و بند است. در فیلم‌های دیگر امسال، حتی آن‌ها که وابسته به حمایت مالی «اوج» و «حوزه هنری» است، مذهب نقشی تعیین‌کننده ندارد. در هیچ یک از جشنواره‌های چهل سال گذشته مذهب اینچنین در حاشیه نبوده است.

👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 سینمای دوستار محیط زیست

✍️ محمدرضا جلائی‌پور
 
سینمای فجر چهلم به وضوح بیش از سال‌های قبل دوستار طبیعت است و پروای محیط زیست دارد. برای مثال در فیلم «نگهبان شبِ» میرکریمی سرمایه‌داری فاسدِ مستغلات و توسعهٔ سازه‌ای که به صیانت از محیط زیست حساس نیست آشکارا نقد می‌شود. در این فیلم کارچاق‌کنِ رایِ نامزد مجلس در زمین یک باغ و با قطع درختانش در حال ساختن یک مجتمع است. شخصیت اصلی فیلم هم از روستایی آمده است که گرچه کاهریزان نام دارد و قنات مشهوری داشته است ولی تحت تاثیر توسعهٔ منابع‌محور و ناپایدار دیگر آب ندارد.
 
همچنین فیلم‌های «برف آخر» و «دِرب» درواقع هر دو نوعی معاشقهٔ سینمایی با طبیعت و زیبایی‌های آن‌اند. هر دو فیلم در سنت سینمای مدرن (در برابر سینمای پرحادثهٔ کلاسیک) کارگردانی‌شده‌اند که با ریتم آرام، داستان ساده، دیالوگ‌های حداقلی، قاب‌های مینیمال چشم‌نواز و اکستریم‌لانگ‌شات‌های متوالی مخاطب را به دنیای درونی قهرمان فیلم می‌برند و میهمان طبیعتِ زیبا می‌کنند. فیلم «برف آخر» اساسا داستان عشقِ یک دامپزشکِ عاشقِ گاوها (با بازی خوب امین حیایی) و یک فعال محیط زیستِ عاشقِ گرگ‌ها است. «برف آخر» نمایشگر زیبایی و مهابتِ طبیعت سرد و کوهستانیِ شمال ایران است و دوربینِ نظاره‌گر و بدون حرکتِ فیلمِ «درب» شیفتهٔ طبیعتِ کهکیلویه و بویراحمد.

👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 سینمای زن‌محور

✍️ محمدرضا جلائی‌پور
 
تعداد فیلم‌هایی که زنان در آن محوریت و عاملیت دارند در فجر امسال بیش از سال‌های گذشته است. مثلا در فیلم «دستهٔ دختران» برای اولین بار در «سینمای دفاع مقدس» جنگجویان زن با فرماندهیِ زن مرکزیت یافته بودند. در «موقعیت مهدی» نیز بیش از فیلم‌های گذشته دربارهٔ فرماندهان جنگ، نقش همسران و دشواری‌های زندگی‌شان برجسته شده است. حتی در فیلم «هناس» هم همسر دانشمند هسته‌ای که ترور می‌شود وزن و عاملیت قابل توجهی در فیلم دارد. همین‌طور در فیلم «بی‌مادر» کاراکترِ اصلی زن با بازی میترا حجار و در فیلم «بی‌رویا» نقش اول با بازیِ  خوب طناز طباطبایی قدرت و استقلال ویژه‌ای دارند. البته استثنا هم داشت؛ مثلا در فیلم «۲۸۸۸» همسران خلبانان ارتش اغلب احساسی، نالان و منفعل تصویر شده بودند.
 
امسال مسائل زنان نیز در فیلم‌های پرشماری جایگاه کانونی یافته یا مورد اشاره قرار گرفته بودند. از جمله خشونت خانگی (مثلا در فیلم‌های «ملاقات خصوصی»، «شادروان»، «برف آخر»، «شب طلایی» و«مرد بازنده»)، آزار خیابانی زنان (مثلا در فیلم «بی‌مادر») و کودک‌همسری (مثلا در فیلم‌ «برف آخر»).

👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 سینمای امید به نسل جدید

✍️ محمدرضا جلائی‌پور
 
اکثر فیلم‌های جشنوارهٔ فجر چهلم حاوی نوعی تصویر امیدبخش از نسل جدید است (مثلا پسربچهٔ شاگرد عطاری در فیلم «ملاقات خصوصی»). این نسل جدید به نحوی توصیف می‌شود که اولا تفاوت‌های روشنی با نسل قبل دارد و ثانیا می‌خواهد اسیر درگیری‌های نسل قبل و سنت نباشد، جهانی‌تر است، می‌خواهد با آزادی اجتماعی بیشتری زندگی کند و شجاعت مطالبه و تحقق‌اش را دارد. حتی در پوشش و مدل مو و فعالیت‌های فراغتی و زبان هم اغلب جوانان فیلم‌های امسال کاملا متفاوت از نسل قبل نشان داده شده‌اند.
 
در عناصر سبک زندگی جوانانِ بسیاری از فیلم‌های امسال نیز نوعی شکاف جدی با نسل قبل دیده می‌شود. مثلا هم‌خانگی و هم‌باشی (ازدواج سفیدِ) پسر با دوست دخترش در فیلم «مرد بازنده» کاملا مثبت تصویر می‌شود. در فیلم‌هایی همچون «بی‌مادر»، «شهرک»، «برف آخر» و «ضد» نیز تصویری مثبت از دوستی و رابطهٔ پیش از ازدواج می‌بینیم. مهاجرت‌گرایی و حتی مهاجرت‌شیفتگی جوانان در فیلم‌هایی همچون «مرد بازنده»، «بی‌رویا» و «لایه‌های دروغ»،‌ مصرف سیگار و ماری‌جوانا (از جمله در «شب طلایی»)، مهمانی و شنای مختلط و مستی جوانان (از جمله در «علفزار») و محوریت ارتباطات آنلاین (از جمله عشق‌بازی در واتس‌اپ و شبکه‌های اجتماعی حتی در جنوب شهر تهران در فیلم «ملاقات خصوصی») نیز در سینمای امسال مرئی‌تر و همدلانه‌تر به نمایش درآمده است. حتی جهان زندگی و سبک زندگیِ فرزندان مقامات (مثلا فرزند شهردار در فیلم «علفزار» و فرزندِ درجه‌دارِ نیروی انتظامی در فیلم «مرد بازنده») نیز فاصلهٔ‌ زیادی از والدینشان دارد و هر جا یکی از والدین برای فهم این جهانِ متفاوت و نزدیک شدن به نسل جدید تلاش بیشتری می‌کند تحول مثبت پیدا می‌کند.
 
در فیلم «شب طلایی» دختر نوجوانی که نوهٔ خانواده است در شرایطی که نسل قبلی دعوای شدیدشان بر سر طلا بالا گرفته است هدفون‌اش را روی گوشش می‌گذارد و بی‌اعتنا به فریاد آن‌ها غرق در لذت شنیدن موسیقی راک می‌شود؛ تصویری که خلاصهٔ پیامی است که در چند فیلم دیگر هم می‌بینیم. جمله‌ای که در فیلم «مرد بازنده» پسر به پدر (با بازی جواد عزتی) می‌گوید نیز گویای رابطه‌ای است که در تعدادی از دیگر فیلم‌های امسال هم به نمایش درآمده بود: «من دیگر از تو نمی‌ترسم و جوری که می‌خواهم زندگی می‌کنم!».
 
👆 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour
🔴 میهن‌دوستیِ تکثرپذیر در «موقعیت مهدی»

محمدرضا جلائی‌پور

فیم خوش‌ساخت «موقعیت مهدی» به نویسندگی و کارگردانی هادی حجازی‌فر از چند‌روز پیش در سینماهای کشور اکران عمومی شده است. گویی دقت‌ مستندنمایانهٔ فیلم‌های مهدویان با بازیِ حجازی‌فر و نیز تجربهٔ حجازی‌فر در نوشتن متن ترکی فیلمِ موفقِ «آتابای» و لطافت روایت و قصه‌گویی آتابای در «موقعیت مهدی» ترکیب شده و به تکامل رسیده است. حجازی‌فر که پیش از این بازیگر و نویسندهٔ توانایی ظاهر شده بود در اولین کارگردانی‌اش نیز کامیاب شده است.

در این فیلم که متمرکز بر رابطهٔ برادران باکری است و به حق فیلم برگزیدهٔ جشنوارهٔ فجر شد،‌ نقد رادیکال مهدی باکری به مدیریت جنگ و فرماندهیِ محسن رضایی که به تنها ماندن او در پایان فیلم، نوعی بی‌میلی‌اش به بازگشت به زندگی، دور انداختن کارت عضویت‌اش در سپاه و شهادتش می‌انجامد به تصویر کشیده شده است.

در روایت انتقادی کارگردان، فشار برای توبه‌نامه‌‌گیری از حمید باکری (توسط امثال صادق محصولی در ارومیه) به خاطر سابقهٔ همکاری‌‌اش با چپ‌های مسلمان (علی برادر بزرگ مهدی و حمید در سال ۵۱ به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق اعدام شد و برادرانش تحت تاثیر او بودند و با امتی‌ها هم ارتباط داشتند)، وضعیت آشفتهٔ شهر ارومیه که پر از صف مردم برای کالاهای اساسی و بنر شهادت جوانان شهر است و این‌که کمیته‌ حتی برای خروس‌بازی هم شهروندان را بازداشت می‌کند نیز منعکس شده است.

البته این مشکلات در سطح ساختار و فرماندهی مانع نمایش مطلوبیت و امکان دیگردوستی و فداکاری در فیلم «موقعیت مهدی» نشده است. مهدی باکری در این فیلم سلحشورِ اخلاقی‌ای است که ترجیح می‌دهد وسائل سنگین خانه را خودش بردارد و نه کارگرشان، در خط مقدم نبرد جلوتر از سربازهایش حضور دارد و اجازه نمی‌دهد بین جنازهٔ برادرش حمید و سایر شهدا تبعیضی قائل شوند و برای دفن به پشت جبهه برگردانند.

به نظر می‌رسد بیشترین توفیق امسال در رسیدن به نوعی سینمای ملی را در فیلم «موقعیت مهدی» شاهدیم. در این فیلم مهدی باکری زبان میانجی و رسمی و ملیِ فارسی به صلح در کنار زبان‌ مادری غیرفارسیِ بخشی از ایرانیان می‌نشیند. مکالمات لشکر ۳۱ عاشورا که لشکر ترک‌ها بوده و گفتگوهای مهدی با برادر و همسرش به ترکی و با زیرنویس فارسی است و مکالمات با فرماندهان و سایر همرزمان به زبان فارسی است و این دو به خوبی در کنار هم نشسته‌اند.

باکریِ «موقعیت مهدی» فرماندهی ملی است که ترانهٔ «لب کارون» را می‌شناسد، با همرزمان و سربازانش از نقاط مختلف ایران هم‌رتبه می‌شود، شوخی‌هایش دلچسب است و نقدهایش به فرماندهی سپاه و جنگ هم از موضعی ملی است. بی‌دلیل نیست که طیف گسترده‌ای از مخاطبان،‌ از لیلی گلستان تا ناظران اصلاح‌طلب و اصولگرا، میهن‌دوستیِ تکثرپذیرِ فیلم را پسندیده‌اند.
 
مذهب هم در «موقعیت مهدی» به نحوی ظریف حضور دارد. کارگردان داستان رابطهٔ مهدی و حمید باکری را تداعی‌گر رابطهٔ امام حسین و ابوالفضل العباس کرده است. مثلا تاکید مهدی باکری بر این‌که هر که می‌خواهد شب عملیات می‌تواند برگردد (مشابه جمله‌ای که به امام حسین خطاب به یارانش نسبت داده می‌شود) یا تشنگی حمید قبل از شهادت و این‌که تکیهٔ مهدی در میدان به حمید است و نیز تنها شدن مهدی بعد از شهادت حمید در کنار نوحه‌های ترکیِ‌ اثرگذاری که در موسیقی فیلم استفاده شده به خوبی از ظرفیت و قدرت داستان و فرهنگ عاشورا برای افزایش تاثیر عاطفی قصه‌گویی فیلم بهره گرفته است و بارها چشم تماشاگر را بارانی می‌کند. تماشای این فیلم تاثیرگذار در سینما پیشنهادکردنی است.

👆🏼 بخشی از این متن

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour