❣ در قبیله #جوانمردان رسم بود اصلا. از هزار سال پیش سینه به سینه سوخته و چشم به چشم گریسته بودند؛ در حکایت مردی که محض خاطر عطش کودکان، #مشک را همپای عَلم گرامی داشت.

🔆 برای او بزرگترین اتفاق عالم، #اضطراب_کودکی بود که بی‌پناه و حیران صدای گام‌های ناآشنایی را می‌شنید که پدر، مادر، خانه و هر آنچه را که به آن انس داشت از او می‌گرفت و لابد کمی بعدتر جانش را، به جرمی که هیچکس نمیدانست. از این همه تنها می‌ماند رد خونی و پژواک فریاد وحشتی که به گوش کسی نمی‌رسید.

💔 اما او #می‌شنید. اصلا او تمام فریادهای شکسته در گلو را، تمام بغض‌های دو قدم مانده به اشک را می‌شنید. او مسافر تمام راه‌هایی بود که در انتهای آن، مظلومی زیر آسمان خدا، پناهی می‌جست و شاید در خاطر آرزو می‌کرد، قصه سواران جوانمردی که از راه می‌رسند، این بار پیش چشم همه آشکار می‌شود.

✅ آنچه می خوانید، ماجرای «سرباز قاسم» است در نامه‌ پدر به دخترش #فاطمه. نامه ای به قلم شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی یا اگر آنطور که خودش دوست داشت صدایش کنیم #قاسم بدون پیشوند و پسوند.

#به_وقت_عاشقی
#والله_ما_ننسی_حسینا
#واحد_روابط_عمومی
🆔 @Jad_Bums

💔 مدام پیش نگاهی...
مدام پیش نگاه...
چه کرد با دل من
آن نگاه شیرین...
آه.
تو آرزوی بلندیُ
دست من کوتاه... ❤️

#به_وقت_عاشقی
#والله_ما_ننسی_حسینا
#واحد_روابط_عمومی
🆔 @Jad_Bums

🏴 https://t.me/jad_bums/2885

برایتان لینک این #قطعه را قرار دادم.
چقدر زود در کنار شما یک سال گذشت...
هنوز محرّم نیامده و تلاطم دل‌ها شروع شده...

〽️ داشتم فکر می‌کردم ما که سنّی نداریم.
ولی #حاج_قاسم هر فاطمیه ، هر محرم
چه عذابی می‌کشیده...
از اینکه این همه سال نوکری کرده بود
و هنوز او را ،به قولی، دعوت نکرده بودند.

💔 و اویی که از نزدیک
عاشورای #دفاع_مقدس را دیده بود
درک کرده بود ، لمس کرده بود.
اویی که دائماً می‌گفت
"از #قافله عزیزانم #جا_مانده ام..."

❇️ به یاد سردار دل‌ها
چند بیت از شهریار دل‌ها
تقدیم دیده‌هایتان:

به یاد یار دیرین #کاروان_گم‌کرده را مانم
که شب در #خواب بیند همرهان کاروانی را
سخن با من نمی‌گویی؛ الا ای هم‌زبانِ دل
خدایا! با که گویم شکوه‌ی #بی‌هم‌زبانی را؟!

#به_وقت_عاشقی
#قاسم_سلیمانی
#والله_ما_ننسی_حسینا
#شب_جمعه
🆔 @Jad_Bums