نقد دین اسلام
643 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.51K files
9.5K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران

#قسمت_اول

قبل از ورود به بحث اصلى و به منظور روشن كردن اذهان خوانندگان ارجمند با سيستم #ملاگري در ايران، بى مناسبت نيست قبل از تجزيه و تحليل جزئيات بحث اصلى،
ابتدا از لحاظ تاريخى نظري به كيفيت تاريخچه نشو و نماى #روحانيت_شيعه_گرى در ايران بيندازيم
#سلطنت_صفويه در ايران، دو تغيير بزرگ در سيستم سياسى و اجتماعى ايران بوجود آورد, يكى بسط و گسترش قدرت سياسى در سراسر كشور و ديگرى وارد كردن #مذهب_شيعه و شيعه گرى در ايران.
تا قبل از ظهور #شاه_اسماعيل در ايران، اين كشور بيشتر به صورت ملوك الطوايفى اداره ميشد و هر قسمتى از كشور براى خود شاه، حاكم و حكومت جداگانه اى داشت، ولى سلاطين صفويه موفق شدند سراسر نقاط كشور را زير سلطه حكومت مركزى كه خود در رأس آن قرار داشتند درآورند.
تحول ديگرى كه سلاطين صفويه در ايران بوجود آوردند #سيستم_شيعه_گرى بود.
شاه اسماعيل فرد باهوش و مدبرى بود و ميدانست در صورتى موفق خواهد شد قدرت سياسى اش را در سراسر كشور بسط و گسترش دهد كه آنرا ناشى از يك نيروى مافوق طبيعى قلمداد كند، از اينرو تصميم گرفت قدرت سياسى اش را با نيروى مذهبى توام و سلطان را به صورت مقامى درآورد نه تنها حكومت امور دنيوى بلكه وظيفه ارشاد معنوى و روحانى مردم را نيز در اختيار داشته باشد.
براى اين منظور،
سلاطين صفويه به وارد كردن #ملاهاى_شيعه مذهب در مراكز شهرها پرداختند و تدريس اصول شيعه و شيعه گرى را در سراسر كشور معمول داشتند و از سوى ديگر با قتل عام و فشار بر پيروان ديگر مذاهب، مذهب شيعه ١٢ امامى را به زور در حلق ايرانيان فرو كردند.
#ملاهاى_شيعه مذهبى كه در پيرو اجراى برنامه مذكور وارد ايران شدند، تنها در اصول مذهب شيعه داراى اطلاعاتى بودندو از فلسفه و سياست چيزى نميدانستند.
سلاطين صفويه با تقويت و حمايت از اين افراد و ايجاد امكانات وسيع براى اصول شيعه و شيعه گرى در ايران كه هدفش تحكيم قدرت سياسى خودشان بود ، جهد فراوان به كار بردند.(همانكارى كه حكومت فعلى در ٤٠ سال اخير بدنبال اجراى آن بوده است)
پس از سقوط سلسله سلطنتى صفويه خونخوار ، شيعه گرى به قدرت اوليه اى كه سلاطين صفويه براى تحكيم قدرت سياسى خود آنرا بنيانگذارى كردند، باقى ماند،
ولى مذهب از سياست جدا و براى خود داراى سازمان مستقل و جداگانه گرديد.
به همين دليل از آن به بعد سياست و مذهب به عنوان دو قدرت جداگانه و بعضى اوقات متضاد در برابر يكديگر قرار گرفت و به منظور كسب قدرت با يكديگر به مبارزه پرداخت.

ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
‌ تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران

#قسمت_اول

قبل از ورود به بحث اصلى و به منظور روشن كردن اذهان خوانندگان ارجمند با سيستم #ملاگري در ايران، بى مناسبت نيست قبل از تجزيه و تحليل جزئيات بحث اصلى،
ابتدا از لحاظ تاريخى نظري به كيفيت تاريخچه نشو و نماى #روحانيت_شيعه_گرى در ايران بيندازيم
#سلطنت_صفويه در ايران، دو تغيير بزرگ در سيستم سياسى و اجتماعى ايران بوجود آورد, يكى بسط و گسترش قدرت سياسى در سراسر كشور و ديگرى وارد كردن #مذهب_شيعه و شيعه گرى در ايران.
تا قبل از ظهور #شاه_اسماعيل در ايران، اين كشور بيشتر به صورت ملوك الطوايفى اداره ميشد و هر قسمتى از كشور براى خود شاه، حاكم و حكومت جداگانه اى داشت، ولى سلاطين صفويه موفق شدند سراسر نقاط كشور را زير سلطه حكومت مركزى كه خود در رأس آن قرار داشتند درآورند.
تحول ديگرى كه سلاطين صفويه در ايران بوجود آوردند #سيستم_شيعه_گرى بود.
شاه اسماعيل فرد باهوش و مدبرى بود و ميدانست در صورتى موفق خواهد شد قدرت سياسى اش را در سراسر كشور بسط و گسترش دهد كه آنرا ناشى از يك نيروى مافوق طبيعى قلمداد كند، از اينرو تصميم گرفت قدرت سياسى اش را با نيروى مذهبى توام و سلطان را به صورت مقامى درآورد نه تنها حكومت امور دنيوى بلكه وظيفه ارشاد معنوى و روحانى مردم را نيز در اختيار داشته باشد.
براى اين منظور،
سلاطين صفويه به وارد كردن #ملاهاى_شيعه مذهب در مراكز شهرها پرداختند و تدريس اصول شيعه و شيعه گرى را در سراسر كشور معمول داشتند و از سوى ديگر با قتل عام و فشار بر پيروان ديگر مذاهب، مذهب شيعه ١٢ امامى را به زور در حلق ايرانيان فرو كردند.
#ملاهاى_شيعه مذهبى كه در پيرو اجراى برنامه مذكور وارد ايران شدند، تنها در اصول مذهب شيعه داراى اطلاعاتى بودندو از فلسفه و سياست چيزى نميدانستند.
سلاطين صفويه با تقويت و حمايت از اين افراد و ايجاد امكانات وسيع براى اصول شيعه و شيعه گرى در ايران كه هدفش تحكيم قدرت سياسى خودشان بود ، جهد فراوان به كار بردند.(همانكارى كه حكومت فعلى در ٤٠ سال اخير بدنبال اجراى آن بوده است)
پس از سقوط سلسله سلطنتى صفويه خونخوار ، شيعه گرى به قدرت اوليه اى كه سلاطين صفويه براى تحكيم قدرت سياسى خود آنرا بنيانگذارى كردند، باقى ماند،
ولى مذهب از سياست جدا و براى خود داراى سازمان مستقل و جداگانه گرديد.
به همين دليل از آن به بعد سياست و مذهب به عنوان دو قدرت جداگانه و بعضى اوقات متضاد در برابر يكديگر قرار گرفت و به منظور كسب قدرت با يكديگر به مبارزه پرداخت.

ادامه دارد ...