Forwarded from نقدى بر اسلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ «علیاکبر رائفیپور، بلندگوى بنگاه دروغ پراكنى حوزه هاى پرورش ملاست
#قسمت_چهارم
علیاکبر رائفیپور بيسوادى حرّاف و موسسه تحت مدیریت او یعنی "مصاف"، از پرمخاطبترین چهرههای ترویجدهنده دروغ و اخبار و نظریههایی در سطح جامعه كه تنها هدفشان فريب نوجوانان و پر كردن ذهن آنها از چرنديات غير مستند است.
ايشان و چند شخص همانند او بعنوان بلند گوى دروغ پراكنى با ظاهرى علمى هدفى جز تخريب ذهن نوجوانان ندارند.
در اين ويديو به چند مورد از دروغگوئيهاى او و تناقض آن در مكان و زمانى ديگر اشاره شده است كه ديدن آن خالى از لطف نيست.
اين ويديو را انتشار دهيد كه برخى نوجوانان كه طرفدار او هستند به ميزان شيادى اين موجود پى ببرند.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
#قسمت_چهارم
علیاکبر رائفیپور بيسوادى حرّاف و موسسه تحت مدیریت او یعنی "مصاف"، از پرمخاطبترین چهرههای ترویجدهنده دروغ و اخبار و نظریههایی در سطح جامعه كه تنها هدفشان فريب نوجوانان و پر كردن ذهن آنها از چرنديات غير مستند است.
ايشان و چند شخص همانند او بعنوان بلند گوى دروغ پراكنى با ظاهرى علمى هدفى جز تخريب ذهن نوجوانان ندارند.
در اين ويديو به چند مورد از دروغگوئيهاى او و تناقض آن در مكان و زمانى ديگر اشاره شده است كه ديدن آن خالى از لطف نيست.
اين ويديو را انتشار دهيد كه برخى نوجوانان كه طرفدار او هستند به ميزان شيادى اين موجود پى ببرند.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ «علیاکبر رائفیپور، بلندگوى بنگاه دروغ پراكنى حوزه هاى پرورش ملاست
#قسمت_چهارم
علیاکبر رائفیپور بيسوادى حرّاف و موسسه تحت مدیریت او یعنی "مصاف"، از پرمخاطبترین چهرههای ترویجدهنده دروغ و اخبار و نظریههایی در سطح جامعه كه تنها هدفشان فريب نوجوانان و پر كردن ذهن آنها از چرنديات غير مستند است.
ايشان و چند شخص همانند او بعنوان بلند گوى دروغ پراكنى با ظاهرى علمى هدفى جز تخريب ذهن نوجوانان ندارند.
در اين ويديو به چند مورد از دروغگوئيهاى او و تناقض آن در مكان و زمانى ديگر اشاره شده است كه ديدن آن خالى از لطف نيست.
اين ويديو را انتشار دهيد كه برخى نوجوانان كه طرفدار او هستند به ميزان شيادى اين موجود پى ببرند.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
#قسمت_چهارم
علیاکبر رائفیپور بيسوادى حرّاف و موسسه تحت مدیریت او یعنی "مصاف"، از پرمخاطبترین چهرههای ترویجدهنده دروغ و اخبار و نظریههایی در سطح جامعه كه تنها هدفشان فريب نوجوانان و پر كردن ذهن آنها از چرنديات غير مستند است.
ايشان و چند شخص همانند او بعنوان بلند گوى دروغ پراكنى با ظاهرى علمى هدفى جز تخريب ذهن نوجوانان ندارند.
در اين ويديو به چند مورد از دروغگوئيهاى او و تناقض آن در مكان و زمانى ديگر اشاره شده است كه ديدن آن خالى از لطف نيست.
اين ويديو را انتشار دهيد كه برخى نوجوانان كه طرفدار او هستند به ميزان شيادى اين موجود پى ببرند.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️محمد و سئوالاتى كه كل ادعاى نبوتش را به باد فنا داد.
#قسمت_چهارم
پس از پانزده روز و پس از مدتها جستجوی محمد، او با پاسخ سئوالها بازگشت.
اما ابتدا باید براى تاخيرش بهانه ای دست و پا ميكرد. محمد دلیل تاخيرش را چنين بيان كرد: وقتی قول داد که روز بعد(فردا) به مکیان پاسخ ميدهد، انشالله نگفته بود و این توجیه به صورت آیه ای در سوره کهف آمد:
سوره كهف آيات ٢٣-٢٤:
ولا تقولن لشيء إني فاعل ذلك غدا * إلا أن يشاء الله
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿۲۳﴾
إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّه
#ترجمه: و هرگز در مورد چيزى نگو كه من آن را فردا انجام خواهم داد
مگر اینکه الله بخواهد.
آیا دليل اينكه محمد در زمان مناسب نیامده است، نگفتن انشالله است ؟
جالب اينكه از آن روز به بعد مومنان معتقدند که اگر آن جمله جادویی را نگفته باشند، آنچه در انتظار آنهاست است اتفاق نخواهد افتاد.
▪️پاسخ محمد به پرسشها:
پاسخها به صورت آیاتی آمد که محمد آنها را از جانب الله نوشته است.
#سئوال_اول: مردم غار(اصحاب كهف)، تعداد آنها چند نفر است؟
پاسخ: سوره كهف آيه ٢٢- سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ
كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ ۖ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ
كَلْبُهُمْ ۚ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ
#ترجمه:
خواهند گفت كه سه تن بوده اند و چهارمين آنها سگشان بود و مى گويند پنج تن بوده اند و ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى اندازند و عده اى مى گويند هفت تن بوده اند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم تعدادشان را ميداند.
الله خودش هم تعداد افراد غار را نمی دانست، بنابراین پاسخى سخيف و بى ارزش را انتخاب کرد که قانع كننده نبود و تعداد افراد معينى را مشخص نکرد.
در اين آیه ملاحظه ميكنيد که آيه اى كه مسلمانان آنرا کلام الله مينامند، چيزى نيست جز جهل و سردرگمی و پيچاندن مخاطب!
درصورتى كه پاسخ اين سئوال كاملا ساده است، تعداد دقيق افراد را بگویید، و این کافی است.
شاید سه، پنج یا هفت !!! این بدان معناست که محمد، پس از پانزده روز تاخير، با جواب قاطع نیامده بود و هرکسی که به او در پاسخ دادن کمک كرده بود، اطلاعات گیج كننده و غير دقيقى را در اختیار او قرار داده بود.
مگر نه اينكه آيات را جبرئيل از سوى الله براى محمد مى آورد؟
چگونه ممكن است الله براى تثبيت موقعيت فرستاده اش، پاسخ صریح و قانت كننده ندهد و دشمنانش را مبهوت و مقهور نكند؟
نداد؟ نکته جالب این است که او در همین آیه به محمد می گوید:
(بگو، پروردگارم از تعداد آنها باخبر است). اگر او تعداد آنها را می داند، چرا تعداد آنها را بدون معما و پيچاندن، مستقیم و صريح نمی گوید؟
داستان مردم غار(اصحاب كهف) یک داستان خیالی است، که توسط یک روحانی مسیحی در قرن ششم میلادی به عنوان یک داستان آموزشی براى خطبه خواندن و موعظه كردن ساخته شد و در مناطق وسیعی از اروپا گسترش یافت و از آنجا بوسيله بازرگانان و تجار به سرزمين اعراب راه يافت. اين داستان نه واقعى است و نه منطقى ولى محمد از زبان الله آنرا در قرآن بيان كرده است.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/35931
#قسمت_چهارم
پس از پانزده روز و پس از مدتها جستجوی محمد، او با پاسخ سئوالها بازگشت.
اما ابتدا باید براى تاخيرش بهانه ای دست و پا ميكرد. محمد دلیل تاخيرش را چنين بيان كرد: وقتی قول داد که روز بعد(فردا) به مکیان پاسخ ميدهد، انشالله نگفته بود و این توجیه به صورت آیه ای در سوره کهف آمد:
سوره كهف آيات ٢٣-٢٤:
ولا تقولن لشيء إني فاعل ذلك غدا * إلا أن يشاء الله
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿۲۳﴾
إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّه
#ترجمه: و هرگز در مورد چيزى نگو كه من آن را فردا انجام خواهم داد
مگر اینکه الله بخواهد.
آیا دليل اينكه محمد در زمان مناسب نیامده است، نگفتن انشالله است ؟
جالب اينكه از آن روز به بعد مومنان معتقدند که اگر آن جمله جادویی را نگفته باشند، آنچه در انتظار آنهاست است اتفاق نخواهد افتاد.
▪️پاسخ محمد به پرسشها:
پاسخها به صورت آیاتی آمد که محمد آنها را از جانب الله نوشته است.
#سئوال_اول: مردم غار(اصحاب كهف)، تعداد آنها چند نفر است؟
پاسخ: سوره كهف آيه ٢٢- سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ
كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ ۖ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ
كَلْبُهُمْ ۚ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ
#ترجمه:
خواهند گفت كه سه تن بوده اند و چهارمين آنها سگشان بود و مى گويند پنج تن بوده اند و ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى اندازند و عده اى مى گويند هفت تن بوده اند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم تعدادشان را ميداند.
الله خودش هم تعداد افراد غار را نمی دانست، بنابراین پاسخى سخيف و بى ارزش را انتخاب کرد که قانع كننده نبود و تعداد افراد معينى را مشخص نکرد.
در اين آیه ملاحظه ميكنيد که آيه اى كه مسلمانان آنرا کلام الله مينامند، چيزى نيست جز جهل و سردرگمی و پيچاندن مخاطب!
درصورتى كه پاسخ اين سئوال كاملا ساده است، تعداد دقيق افراد را بگویید، و این کافی است.
شاید سه، پنج یا هفت !!! این بدان معناست که محمد، پس از پانزده روز تاخير، با جواب قاطع نیامده بود و هرکسی که به او در پاسخ دادن کمک كرده بود، اطلاعات گیج كننده و غير دقيقى را در اختیار او قرار داده بود.
مگر نه اينكه آيات را جبرئيل از سوى الله براى محمد مى آورد؟
چگونه ممكن است الله براى تثبيت موقعيت فرستاده اش، پاسخ صریح و قانت كننده ندهد و دشمنانش را مبهوت و مقهور نكند؟
نداد؟ نکته جالب این است که او در همین آیه به محمد می گوید:
(بگو، پروردگارم از تعداد آنها باخبر است). اگر او تعداد آنها را می داند، چرا تعداد آنها را بدون معما و پيچاندن، مستقیم و صريح نمی گوید؟
داستان مردم غار(اصحاب كهف) یک داستان خیالی است، که توسط یک روحانی مسیحی در قرن ششم میلادی به عنوان یک داستان آموزشی براى خطبه خواندن و موعظه كردن ساخته شد و در مناطق وسیعی از اروپا گسترش یافت و از آنجا بوسيله بازرگانان و تجار به سرزمين اعراب راه يافت. اين داستان نه واقعى است و نه منطقى ولى محمد از زبان الله آنرا در قرآن بيان كرده است.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/35931
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️ادعاى ارتباط با خدا توسط محمد،
و سئوالات ساده اى كه كل ادعاى محمد را به باد فنا داد.
محمد ادعا ميكرد از سوى خداى جهانيان بعنوان پيامبر برگزيده شده است ولى اعراب مكه اين ادعاى او را واهى و دروغين ميدانستند و بارها اثبات كرده بودند كه محمد دروغگوئى بيش نيست.…
و سئوالات ساده اى كه كل ادعاى محمد را به باد فنا داد.
محمد ادعا ميكرد از سوى خداى جهانيان بعنوان پيامبر برگزيده شده است ولى اعراب مكه اين ادعاى او را واهى و دروغين ميدانستند و بارها اثبات كرده بودند كه محمد دروغگوئى بيش نيست.…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️جهاد در اسلام، دفاع از خود يا قتل عام و تجاوز براى اعتلاى اسلام؟!
#قسمت_چهارم
اما بگذاريد برگرديم به حكم جهاد در قرآن و اسباب و دلايل و كيفيت آن.
حکم جهاد در قرآن در سوره البقرة چنین است:
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ
تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا
شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾
#ترجمه:
بر شما جنگو كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است چه بسا چيزى را خوش نمى داريد ولى براى شما خوب است و چه بسا چيزى را دوست مى داريد ولى براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمی دانید!
اما معنی جهاد را همانطوری که گفتیم مسلمانان در غرب و یا ایران بندرت جهاد با اسلحه معرفی می کنند و اصرار دارند جهاد در اصل جهاد با نفس است ببینیم با تعریف لغوی و شرعی جهاد تطابق دارد یا خیر!
تعریف لغوی جهاد:
در کشف القناع بهوتی آمده است:
أَفْضَلُ تَطَوُّعِ الْبَدَنِ وَهُوَ مَشْرُوعٌ بِالْإِجْمَاعِ
لِقَوْلِهِ تَعَالَى {كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ٢١٦] إلَى غَيْرِ ذَلِكَ وَلِفِعْلِهِ وَأَمْرِهِ بِهِ وَأَخْرَجَ مُسْلِمٌ:
مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ، وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَهُ بِالْغَزْوِ مَاتَ عَلَى
شُعْبَةٍ مِنْ النِّفَاقِ» (وَهُوَ) أَيْ: الْجِهَادُ مَصْدَرُ
جَاهَدَ جِهَادًا وَمُجَاهَدَةً مِنْ جَهَدَ إذَا بَالَغَ فِي
قَتْلِ عَدُوِّهِ فَهُوَ لُغَةً بَذْلُ الطَّاقَةِ وَالْوُسْعِ
وَشَرْعًا: (قِتَالُ الْكُفَّارِ)
#منبع: كشاف القناع عن متن الإقناع نویسنده: البهوتي جلد: ٣ صفحه: ٣٢
#ترجمه:
بهترین عبادت بدنی که به اجماع اهل اسلام بنا به آیه
{كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ٢١٦]
ثابت است و بنا به حدیث پیامبر که در صحیح مسلم آمده است
«کسی که بمیرد و جنگ در راه اسلام نکرده باشد و حتی در دلش آرزوی جنگ خطور نکرده باشد بر شعبه ای از نفاق از دنیا رفته است».
اما معنی جهاد از مصدر جَاهَدَ جِهَادًا وَمُجَاهَدَةً
است از جَهَدَ هنگامی که در قتل دشمنش مبالغه شود و آن لغتی است که به معنی به کار بردن نهایت طاقت و وسع است و در معنی دینی آن یعنی جنگیدن با کافران است.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
#قسمت_چهارم
اما بگذاريد برگرديم به حكم جهاد در قرآن و اسباب و دلايل و كيفيت آن.
حکم جهاد در قرآن در سوره البقرة چنین است:
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ
تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا
شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾
#ترجمه:
بر شما جنگو كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است چه بسا چيزى را خوش نمى داريد ولى براى شما خوب است و چه بسا چيزى را دوست مى داريد ولى براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمی دانید!
اما معنی جهاد را همانطوری که گفتیم مسلمانان در غرب و یا ایران بندرت جهاد با اسلحه معرفی می کنند و اصرار دارند جهاد در اصل جهاد با نفس است ببینیم با تعریف لغوی و شرعی جهاد تطابق دارد یا خیر!
تعریف لغوی جهاد:
در کشف القناع بهوتی آمده است:
أَفْضَلُ تَطَوُّعِ الْبَدَنِ وَهُوَ مَشْرُوعٌ بِالْإِجْمَاعِ
لِقَوْلِهِ تَعَالَى {كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ٢١٦] إلَى غَيْرِ ذَلِكَ وَلِفِعْلِهِ وَأَمْرِهِ بِهِ وَأَخْرَجَ مُسْلِمٌ:
مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ، وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَهُ بِالْغَزْوِ مَاتَ عَلَى
شُعْبَةٍ مِنْ النِّفَاقِ» (وَهُوَ) أَيْ: الْجِهَادُ مَصْدَرُ
جَاهَدَ جِهَادًا وَمُجَاهَدَةً مِنْ جَهَدَ إذَا بَالَغَ فِي
قَتْلِ عَدُوِّهِ فَهُوَ لُغَةً بَذْلُ الطَّاقَةِ وَالْوُسْعِ
وَشَرْعًا: (قِتَالُ الْكُفَّارِ)
#منبع: كشاف القناع عن متن الإقناع نویسنده: البهوتي جلد: ٣ صفحه: ٣٢
#ترجمه:
بهترین عبادت بدنی که به اجماع اهل اسلام بنا به آیه
{كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ} [البقرة: ٢١٦]
ثابت است و بنا به حدیث پیامبر که در صحیح مسلم آمده است
«کسی که بمیرد و جنگ در راه اسلام نکرده باشد و حتی در دلش آرزوی جنگ خطور نکرده باشد بر شعبه ای از نفاق از دنیا رفته است».
اما معنی جهاد از مصدر جَاهَدَ جِهَادًا وَمُجَاهَدَةً
است از جَهَدَ هنگامی که در قتل دشمنش مبالغه شود و آن لغتی است که به معنی به کار بردن نهایت طاقت و وسع است و در معنی دینی آن یعنی جنگیدن با کافران است.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️جهاد چيست؟
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️سيّد كيست و به چه كسانى سادات ميگويند؟
#قسمت_چهارم
▪️سیدهای دروغین
آن نظارت نسبی که دولتهای ایران میخواستند در دوره صفویان و قاجاریان در مورد ادعاهای ساختگی سیادت برقرار شود، در عمل چندان رعایت نشد، تا جایی که خیلیها که هیچ ربطی به تبار پیامبر اسلام نداشتند، مدعی شدند که «سید اولاد پیغمبر» هستند. یک نمونه بارز ادعاهای بیدلیل سیادت این بود که گویا پادشاهان سلسله صفویان از تبار پیغمبر هستند.
پیش از بنیانگذار سلسله صفوی یعنی شاه اسماعیل یکم هیچکدام از سران آل صفی که همه صوفیان سنی مذهب بودند و از جمله خود شیخ صفی الدین اردبیلی ادعای سید بودن نکرده بودند. اما پس از آنکه شاه اسماعیل در سال ۱۵۰۱ در تبریز بر تخت سلطنت نشست و نظام جدید صفوی برقرار گردید، خود شاه اسماعیل و جانشینان او، تبار صفویان را به پیغمبر اسلام ربط دادند و مورخین صفوی، به تبعیت از سیاست حاکم، روایتهای «تاریخی» لازم برای اثبات این ادعا را تهیه کردند.
بیشک در این زمینه، دوره صفوی استثنایی تشکیل نمیداد. خیلی پیشتر و بعدتر از صفویان نیز بسیاری افراد و طایفهها چنین ادعاهایی را طرح کرده بودند.
اما مخصوصا از دوره صفویان و قاجار به بعد، تعداد مدعیان سیادت زیادتر از معمول شد و این، در جامعه ایرانی آن دوره راز پنهانی نبود. به هرحال امتیازات مالی از قبیل پرداخت «مال امام» و خُمس که گاه «مال سید» هم نامیده میشد و در عین حال اعتباری که سیدها از سوی مردم و دولت میدیدند، مشوق اصلی این قبیل ادعاهای روزافزون سیادت بود. با این ترتیب گروه-گروه افراد دغل کار به مناطقی میرفتند که کسی آنها را نمیشناخت و خود را به عنوان سادات «راستین» جا میزدند. معمولا هم کافی بود عبایی بر تن، کمربند سبزی دور کمر و احتمالا عمامه سبزی بر سر داشته باشند، چرا که به گفته «هانری لایارد» 👈🏼حتی شک و سوال در باره صحت ادعای سیادت یک شخص «کُفر» شمرده میشد. (۵)
طبیعتا بسیاری خانوادهها هم که ادعای سیادت داشتند، بهراستی صاحب شجره نامههایی بودند که اجداد آنها را دستکم تا ۲۰۰ سال پیش از خود نشان میداد. این شجره نامهها نسل به نسل از پدر به پسر منتقل میشد و اگر شجرهای به هر دلیلی گم میشد و یا ازبین میرفت، رییس خانواده کوشش میکرد آن را دوباره ثبت و احیاء کند. اما واقعیت این است که همه آن شجره نامههای دویست-سیصد ساله تبار آنهمه مدعی سیادت را تا به تبار محمد و یا امامان شیعه که بیش از هزار سال قبل زیستهاند، نمیرساند. شرقشناس معروف آرمینوس وامبری مینویسد که «حد اکثر ده در صد کسانی که با اتکاء به یک شجرهنامه خود را سید میشمردند، دلیل کافی برای این ادعای خود داشتند» (۶) و ژان دیولافوا در سال ۱۸۸۷ علاوه میکند که «در ایران همگی چهار خانواده وجود دارند که با دلایل کافی و مدارک قابل قبول، خود را از نوادگان علی بن ابیطالب میشمارند.» (۷) مثلا در حالیکه سیدهای طباطبایی شجرهنامه قابل اعتمادی را دارا بودند، طایفه سادات محلات که همه به عنوان سید مورد قبول و احترام عام بودند، چنین شجره نامهای نداشتند.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36280
#قسمت_چهارم
▪️سیدهای دروغین
آن نظارت نسبی که دولتهای ایران میخواستند در دوره صفویان و قاجاریان در مورد ادعاهای ساختگی سیادت برقرار شود، در عمل چندان رعایت نشد، تا جایی که خیلیها که هیچ ربطی به تبار پیامبر اسلام نداشتند، مدعی شدند که «سید اولاد پیغمبر» هستند. یک نمونه بارز ادعاهای بیدلیل سیادت این بود که گویا پادشاهان سلسله صفویان از تبار پیغمبر هستند.
پیش از بنیانگذار سلسله صفوی یعنی شاه اسماعیل یکم هیچکدام از سران آل صفی که همه صوفیان سنی مذهب بودند و از جمله خود شیخ صفی الدین اردبیلی ادعای سید بودن نکرده بودند. اما پس از آنکه شاه اسماعیل در سال ۱۵۰۱ در تبریز بر تخت سلطنت نشست و نظام جدید صفوی برقرار گردید، خود شاه اسماعیل و جانشینان او، تبار صفویان را به پیغمبر اسلام ربط دادند و مورخین صفوی، به تبعیت از سیاست حاکم، روایتهای «تاریخی» لازم برای اثبات این ادعا را تهیه کردند.
بیشک در این زمینه، دوره صفوی استثنایی تشکیل نمیداد. خیلی پیشتر و بعدتر از صفویان نیز بسیاری افراد و طایفهها چنین ادعاهایی را طرح کرده بودند.
اما مخصوصا از دوره صفویان و قاجار به بعد، تعداد مدعیان سیادت زیادتر از معمول شد و این، در جامعه ایرانی آن دوره راز پنهانی نبود. به هرحال امتیازات مالی از قبیل پرداخت «مال امام» و خُمس که گاه «مال سید» هم نامیده میشد و در عین حال اعتباری که سیدها از سوی مردم و دولت میدیدند، مشوق اصلی این قبیل ادعاهای روزافزون سیادت بود. با این ترتیب گروه-گروه افراد دغل کار به مناطقی میرفتند که کسی آنها را نمیشناخت و خود را به عنوان سادات «راستین» جا میزدند. معمولا هم کافی بود عبایی بر تن، کمربند سبزی دور کمر و احتمالا عمامه سبزی بر سر داشته باشند، چرا که به گفته «هانری لایارد» 👈🏼حتی شک و سوال در باره صحت ادعای سیادت یک شخص «کُفر» شمرده میشد. (۵)
طبیعتا بسیاری خانوادهها هم که ادعای سیادت داشتند، بهراستی صاحب شجره نامههایی بودند که اجداد آنها را دستکم تا ۲۰۰ سال پیش از خود نشان میداد. این شجره نامهها نسل به نسل از پدر به پسر منتقل میشد و اگر شجرهای به هر دلیلی گم میشد و یا ازبین میرفت، رییس خانواده کوشش میکرد آن را دوباره ثبت و احیاء کند. اما واقعیت این است که همه آن شجره نامههای دویست-سیصد ساله تبار آنهمه مدعی سیادت را تا به تبار محمد و یا امامان شیعه که بیش از هزار سال قبل زیستهاند، نمیرساند. شرقشناس معروف آرمینوس وامبری مینویسد که «حد اکثر ده در صد کسانی که با اتکاء به یک شجرهنامه خود را سید میشمردند، دلیل کافی برای این ادعای خود داشتند» (۶) و ژان دیولافوا در سال ۱۸۸۷ علاوه میکند که «در ایران همگی چهار خانواده وجود دارند که با دلایل کافی و مدارک قابل قبول، خود را از نوادگان علی بن ابیطالب میشمارند.» (۷) مثلا در حالیکه سیدهای طباطبایی شجرهنامه قابل اعتمادی را دارا بودند، طایفه سادات محلات که همه به عنوان سید مورد قبول و احترام عام بودند، چنین شجره نامهای نداشتند.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36280
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️سيد كيست و از كجا آمده است؟
اين قشر مفتخورى كه مانند زالو به جان فرهنگ ما افتاده اند از كجا و در چه زمانى بوجود آمدند؟
هیچکدام از سران آل صفی که همه صوفیان سنی مذهب بودند و از جمله خود شیخ صفی الدین اردبیلی ادعای سید بودن نکرده بودند. اما پس از آنکه شاه…
اين قشر مفتخورى كه مانند زالو به جان فرهنگ ما افتاده اند از كجا و در چه زمانى بوجود آمدند؟
هیچکدام از سران آل صفی که همه صوفیان سنی مذهب بودند و از جمله خود شیخ صفی الدین اردبیلی ادعای سید بودن نکرده بودند. اما پس از آنکه شاه…
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
#قسمت_چهارم
#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟
#قسمت_چهارم
همانطور كه ديديد عبدالله به محض عقد نمودن آمنه با او همبستر شده و آمنه حامله می شود. بقیه مورخین هم در این مسئله اختلافی ندارند و این یک امر تاریخی ثابت شده است و اتفاقا مسلمین جهان برای اثبات معجزه در دوران جنینی محمد به این قصه بسیار استناد می کنند غافل از آن که این مطلب اساس و تار و پود نسب محمد را به باد می دهد.
پس مصادر تاریخی که ازدواج عبدالله با آمنه را در یک روز و هم زمان با ازدواج عبدالمطلب با دختر عموی آمنه مطرح کرده اند به شرح ذیل می باشد:
١) طبقات الكبرى إبن سعد باب تزوج عبد الله بن عبد المطلب آمنة بنت وهب
٢) سيرة حلبية باب تزويج عبد الله پدر محمد و آمنة مادرش وحفر زمزم.
٣) الاستيعاب في تمييز الأصحاب إبن عبد البر باب محمد رسول الله.
٤) أسد الغابة ابن اثیر
این مصادر را بیان نمودم تا ماله کشان و کسانی که تاریخ را با محک علم رجال ظنی و حدسی می سنجند بدانند که در این قضیه اهل تاریخ با یکدیگر اختلافی نداشته اند.
اما مشکل در اینجا پیش می آید که حمزه قاعدتا باید با محمد هم سن و سال باشد یا از محمد کوچک تر باشد اما در کمال ناباوری می بینیم که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر است در حالی مراسم عقد مادرش آمنه با عبدالله با مراسم عقد عبدالمطلب و دختر عموی آمنه در یک مجلس بوده است و باردار شدن آمنه در همان اوان دوران عقد بوده است اما این جنین یعنی محمد چهار سال در شکم آمنه می ماند تا حمزه ٤ ساله شود و او بعدا به دنیا بیاید.
حال ميپردازيم به مدارکی که تصریح دارد محمد از حمزه ٤ سال کوچ تر است به شرح ذیل می باشد.
ابن سعد در طبقات الکبری خود می گوید:
قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: «كَانَ حَمْزَةُ مُعَلَّمًا يَوْمَ بَدْرٍ بِرِيشَةِ نَعَامَةٍ» قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ: وَحَمَلَ حَمْزَةُ لِوَاءَ رَسُولِ فِي غَزْوَةِ بَنِي قَيْنُقَاعَ، وَلَمْ يَكُنِ الرَّايَاتُ يَوْمَئِذٍ " وَقُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ يَوْمَ أُحُدٍ عَلَى رَأْسِ اثْنَيْنِ وَثَلَاثِينَ شَهْرًا مِنَ الْهِجْرَةِ، وَهُوَ يَوْمَئِذٍ تِسْعٍ وَخَمْسِينَ سَنَةً، كَانَ أَسَنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم بِأَرْبَعِ سِنِينَ
#منبع: الطبقات الكبرى - ط دار صادر جلد: ٣ صفحه: ١٠
#ترجمه:
واقدى از موسى بن محمد بن ابراهيم نقل مى كند كه پدرش مى گفته است حمزه روز جنگ بدر به كلاه خودش پر شتر مرغ زده بود، همچنين واقدى مى گويد: در جنگ بنى قينقاع حمزه پرچم رسول الله را به دوش مى كشيد و در آن هنگام هنوز حمل رايت معمول نبود.
حمزه كه رحمت خدا بر او باد، روز جنگ احد كه سى و دو ماه از هجرت گذشته بود شهيد شد و به هنگام شهادت پنجاه و نه سال داشت و چهار سال از پيامبر بزرگتر بود.
همین مطلب را بقیه اهل تاریخ و سیره نقل کرده اند که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر بوده است اما اختلاف کرده اند و برخی گفته چهار سال و برخی گفته اند دو سال.
ادامه دارد
https://t.me/naghde_eslamm/36706ن
#قسمت_چهارم
همانطور كه ديديد عبدالله به محض عقد نمودن آمنه با او همبستر شده و آمنه حامله می شود. بقیه مورخین هم در این مسئله اختلافی ندارند و این یک امر تاریخی ثابت شده است و اتفاقا مسلمین جهان برای اثبات معجزه در دوران جنینی محمد به این قصه بسیار استناد می کنند غافل از آن که این مطلب اساس و تار و پود نسب محمد را به باد می دهد.
پس مصادر تاریخی که ازدواج عبدالله با آمنه را در یک روز و هم زمان با ازدواج عبدالمطلب با دختر عموی آمنه مطرح کرده اند به شرح ذیل می باشد:
١) طبقات الكبرى إبن سعد باب تزوج عبد الله بن عبد المطلب آمنة بنت وهب
٢) سيرة حلبية باب تزويج عبد الله پدر محمد و آمنة مادرش وحفر زمزم.
٣) الاستيعاب في تمييز الأصحاب إبن عبد البر باب محمد رسول الله.
٤) أسد الغابة ابن اثیر
این مصادر را بیان نمودم تا ماله کشان و کسانی که تاریخ را با محک علم رجال ظنی و حدسی می سنجند بدانند که در این قضیه اهل تاریخ با یکدیگر اختلافی نداشته اند.
اما مشکل در اینجا پیش می آید که حمزه قاعدتا باید با محمد هم سن و سال باشد یا از محمد کوچک تر باشد اما در کمال ناباوری می بینیم که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر است در حالی مراسم عقد مادرش آمنه با عبدالله با مراسم عقد عبدالمطلب و دختر عموی آمنه در یک مجلس بوده است و باردار شدن آمنه در همان اوان دوران عقد بوده است اما این جنین یعنی محمد چهار سال در شکم آمنه می ماند تا حمزه ٤ ساله شود و او بعدا به دنیا بیاید.
حال ميپردازيم به مدارکی که تصریح دارد محمد از حمزه ٤ سال کوچ تر است به شرح ذیل می باشد.
ابن سعد در طبقات الکبری خود می گوید:
قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: «كَانَ حَمْزَةُ مُعَلَّمًا يَوْمَ بَدْرٍ بِرِيشَةِ نَعَامَةٍ» قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ: وَحَمَلَ حَمْزَةُ لِوَاءَ رَسُولِ فِي غَزْوَةِ بَنِي قَيْنُقَاعَ، وَلَمْ يَكُنِ الرَّايَاتُ يَوْمَئِذٍ " وَقُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ يَوْمَ أُحُدٍ عَلَى رَأْسِ اثْنَيْنِ وَثَلَاثِينَ شَهْرًا مِنَ الْهِجْرَةِ، وَهُوَ يَوْمَئِذٍ تِسْعٍ وَخَمْسِينَ سَنَةً، كَانَ أَسَنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم بِأَرْبَعِ سِنِينَ
#منبع: الطبقات الكبرى - ط دار صادر جلد: ٣ صفحه: ١٠
#ترجمه:
واقدى از موسى بن محمد بن ابراهيم نقل مى كند كه پدرش مى گفته است حمزه روز جنگ بدر به كلاه خودش پر شتر مرغ زده بود، همچنين واقدى مى گويد: در جنگ بنى قينقاع حمزه پرچم رسول الله را به دوش مى كشيد و در آن هنگام هنوز حمل رايت معمول نبود.
حمزه كه رحمت خدا بر او باد، روز جنگ احد كه سى و دو ماه از هجرت گذشته بود شهيد شد و به هنگام شهادت پنجاه و نه سال داشت و چهار سال از پيامبر بزرگتر بود.
همین مطلب را بقیه اهل تاریخ و سیره نقل کرده اند که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر بوده است اما اختلاف کرده اند و برخی گفته چهار سال و برخی گفته اند دو سال.
ادامه دارد
https://t.me/naghde_eslamm/36706ن
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا پدر پيامبر اسلام عبدالله بود يا شخصى ديگر؟
چرا به پيامبر مسلمانان اتهام حرام زاده بودن زده شده است؟
آيا تاريخ اسلام در اينمورد چيزى نوشته است؟
آيا ابى كبشه پدر واقعى محمد بوده است؟
به چه دلايلى عبدالله نميتواند پدر محمد بوده باشد؟
به زودى مقاله زيبائى…
چرا به پيامبر مسلمانان اتهام حرام زاده بودن زده شده است؟
آيا تاريخ اسلام در اينمورد چيزى نوشته است؟
آيا ابى كبشه پدر واقعى محمد بوده است؟
به چه دلايلى عبدالله نميتواند پدر محمد بوده باشد؟
به زودى مقاله زيبائى…