نقد دین اسلام
620 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.5K files
9.48K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
🌫 خدا هست؟ خدا نیست؟ اگر هست کجا هست...
▪️نوشته اى به قلم نيما فريدمهر


#قسمت_دوم

اولین تجربه‌های سکسی‌‌ام را در دوران دبیرستان داشتم در حد بغل کردن و به آغوش کشیدن برخی‌ از دوستانم در شرایط خاص .
و بعد از هر هم آغوشی ساده این من بودم که بار سنگینی‌ گناه را بر روی دوشم احساس می‌کردم و مدام خودم را سرزنش می‌کردم که خدایم را ناراحت کرده‌ام ، قرآن میخواندم دست به دعا‌ میشدم که خدا مرا ببخشاید و از آتش جهنّم مرا دور نماید.
و اما...
جرقه ی شروع #تحصیلات_حوزوی‌ام از شبی‌ زده شد که پدر در خانه به مناسبت شب میلاد زهرا همسر علی‌ امام اول شیعیان در خانه مراسم جشن گرفته بود جشنی بزرگ...
خانه و خیابان پر بود از ریش و عبا و عمامه‌.
هر طرف را نگاه می‌کردم خرمنی از ریش میدیدم.
گوشه به گوشه خانه را جوان‌هایی‌ پر کرده بودند که پیرا‌هن یقه آخوندی پوشیده بودند و پیرا‌هن‌ها همچون لباس عربی‌ بر روی شلوار آویزان.
تا به حال در همچین محیطی‌ قرار نگرفته بودم، با اینکه مسجد میرفتم و گاها در مراسم مذهبی‌ شرکت می‌کردم اما دیدن این همه ریش و پشم متحرک در یک جا و زیر یک سقف برآیم بسیار عجیب بود.
از آن شب بود که پایم باز شد به مراسمات مولودی و #عزای_اهلبیت.
تازه دیپلم گرفته بودم و به فکر دانشگاه بودم که مسیر زندگی‌‌ام به کّل تغییر کرد.
رفتم به محل کار پدرم و بدون مقدمه به پدر گفتم می‌خواهم طلبه بشوم و بروم حوزه ی علمیه،
برق شادی را در چشمان پدرم دیدم...
سرتان را درد نیاورم، پدر موافق و بقیه افراد خانواده مخالف.
مخالف به دلیل اینکه می‌گفتند که در دانشگاه بهتر میتوانی‌ مثمر ثمر باشی‌ ، اما من تصمیمم را گرفته بودم .
با مشورت با دوستان طلبه و روحانی تصمیم گرفتم بروم #حوزه_علمیه_گلپایگان که آن زمان از مدرسه‌های
علمیه معتبر بود.
سال ۷۶ بود که دروس حوزوی را شروع کردم و از شاگرد‌های ممتاز مدرسه بودم و از نظر علمی‌، درسی‌، و معنوی بودن زبانزد اکثر بچه‌های مدرسه.
هرچه درس میخواندام و تحقیق می‌کردم بیشتر علامت‌های سوال در ذهنم شکل میگرفت،
از طرفی‌ هم بحث گرایش جنسی‌‌ام موضوعی بود که هیچ راه چاره‌ای برای آن پیدا نمیکردم.
این را هم بگویم در ایام تحصیل علوم حوزوی و رفت و آمد با بچه‌های مذهبی‌ و هیئتی بارها پیش می‌آمد که با آنها #هم_آغوش میشدم .

ادامه دارد ....

https://t.me/naghde_eslamm