Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_ششم
راستی بسی جای تعجب است که در #جنگ_بدر کشته شدن حنظله پسر ابی سفیان و عاص بن سعد بن عاص بن امیه و ولید بن عتبه داماد آنها و برادر هند زن ابی سفیان و پس از آن عتبه بن ابی معیط پدر ولید و برادر مادری عثمان که از فروع عبد الشمس هم میباشند و سپس کسان دیگر که از هم پیمانان آنان بودند و یا بوسيله نسب و سبب به آنان میرسیدند.
همه اینها بدست #على اتفاقا پیش آمده است؟
گویا این جوان داس تیز و پرداخته مرگ برای گردن و پیکر آنان بود.
مردانی که این چنین با مهرورزی امامانه بدست على کشته شده اند جز پسرعموها و كسان و اقوام على چه کسانی بوده اند؟
آیا جز در گردنه ها به هنگام تاراج کاروانها کشته شده اند؟
نام کدام دشمن بیگانه در میان کشته شدگان دیده میشود؟
#على آن داس مرگ بود که خود را پی در پی بر سرهای قریشیان، آن دشمنان خدا میرساند همی میدرید و هم می چید زیرا شمشیرش سرها را چون میوه رسیده میریخت. و پیش پایش چون سنگ و کلوخ انباشته میشد
#يعقوبى مورخ نامدار تاريخ اسلام در پوشينه دوم برگِ ١٣٨ چنين مينويسد:
چهل سال شمشير از دست على نيفتاد تا اسلام برقرار گرديد
و در كتاب #نهج_البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است در برگِ ١٠٥ على ميگويد: ما عقيده هايمان را با شمشيرهايمان حمل ميكنيم(حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهمْ)
#يعقوبى در مورد قصاوت و سنگدلى على كه باعث اين همه آدمكشى شده بود ميگويد:
علی حکمهای شگفت آوری داشت؛
چنانکه قومی را آتش زد و دیگران را به وسیلهی دود از میان برد و بعضی انگشتان دست را در دزدی برید و دیواری را بر سر دو نفر، که آن دو را مشغول به فسقی دید، خراب کرد و میگفت:
در خانه های خود پنهان شوید و توبه در پیش روی شماست؛ کسی که سینه سپر حق کند، از میان میرود، همانا خدا امین امت را با تازیانه و شمشیر ادب کرده است و هیچ کس را نزد امام مدارا و نرمی نیابد.
#منبع: تاریخ یعقوبی، ج ۲، ترجمهی ابراهیم آیتی، صفحه ۱۳۷ و ۱۳۸
•اين همان كسى كه برايش هزاران تقدس تراشيده و او را #هماى_رحمت ناميده اند جنايات و قصاوت او را پنهان كنند. و ما ايرانيان تنبل و فرارى از مطالعه، او را سرور خود ميدانيم و در سال ٣ روز بر كله بى خرد خود ميزنيم براى كشته شدن كسى كه تاريخ خود اسلام او را چهره اى منفور و خونخوار معرفى كرده است.
#بلاذرى مورخ بزرگ اسلام در كتاب #فتوح_البلدان ميگويد:
مغیره گوید: علی میگفت: اگر فرصت یابم به کار بنى تغلب بپردازم، مرا در باب ایشان نظری است: هر آئینه جنگاورانشان را خواهم کشت و کودکانشان را به اسیری خواهم برد، آنان با مسیحی کردن اولاد خویش عهد خود را شکسته اند و ذمهی مسلمانان از ایشان بری شده است.
#متن_عربى: قال مغيرة: فكان علي عَلَيْهِ السلام يقول: لئن تفرغت لبنى تغلب ليكونن لي فيهم رأي لأقتلن مقاتلهم ولأسبين ذريتهم فقد نقضوا العهد وبرئت منهم الذمة حين نصروا أولادهم
#منبع: فتوح البلدان نویسنده : البلاذري جلد : ١ صفحه : ١٨٣
http://lib.efatwa.ir/40120/1/183
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_ششم
راستی بسی جای تعجب است که در #جنگ_بدر کشته شدن حنظله پسر ابی سفیان و عاص بن سعد بن عاص بن امیه و ولید بن عتبه داماد آنها و برادر هند زن ابی سفیان و پس از آن عتبه بن ابی معیط پدر ولید و برادر مادری عثمان که از فروع عبد الشمس هم میباشند و سپس کسان دیگر که از هم پیمانان آنان بودند و یا بوسيله نسب و سبب به آنان میرسیدند.
همه اینها بدست #على اتفاقا پیش آمده است؟
گویا این جوان داس تیز و پرداخته مرگ برای گردن و پیکر آنان بود.
مردانی که این چنین با مهرورزی امامانه بدست على کشته شده اند جز پسرعموها و كسان و اقوام على چه کسانی بوده اند؟
آیا جز در گردنه ها به هنگام تاراج کاروانها کشته شده اند؟
نام کدام دشمن بیگانه در میان کشته شدگان دیده میشود؟
#على آن داس مرگ بود که خود را پی در پی بر سرهای قریشیان، آن دشمنان خدا میرساند همی میدرید و هم می چید زیرا شمشیرش سرها را چون میوه رسیده میریخت. و پیش پایش چون سنگ و کلوخ انباشته میشد
#يعقوبى مورخ نامدار تاريخ اسلام در پوشينه دوم برگِ ١٣٨ چنين مينويسد:
چهل سال شمشير از دست على نيفتاد تا اسلام برقرار گرديد
و در كتاب #نهج_البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است در برگِ ١٠٥ على ميگويد: ما عقيده هايمان را با شمشيرهايمان حمل ميكنيم(حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهمْ)
#يعقوبى در مورد قصاوت و سنگدلى على كه باعث اين همه آدمكشى شده بود ميگويد:
علی حکمهای شگفت آوری داشت؛
چنانکه قومی را آتش زد و دیگران را به وسیلهی دود از میان برد و بعضی انگشتان دست را در دزدی برید و دیواری را بر سر دو نفر، که آن دو را مشغول به فسقی دید، خراب کرد و میگفت:
در خانه های خود پنهان شوید و توبه در پیش روی شماست؛ کسی که سینه سپر حق کند، از میان میرود، همانا خدا امین امت را با تازیانه و شمشیر ادب کرده است و هیچ کس را نزد امام مدارا و نرمی نیابد.
#منبع: تاریخ یعقوبی، ج ۲، ترجمهی ابراهیم آیتی، صفحه ۱۳۷ و ۱۳۸
•اين همان كسى كه برايش هزاران تقدس تراشيده و او را #هماى_رحمت ناميده اند جنايات و قصاوت او را پنهان كنند. و ما ايرانيان تنبل و فرارى از مطالعه، او را سرور خود ميدانيم و در سال ٣ روز بر كله بى خرد خود ميزنيم براى كشته شدن كسى كه تاريخ خود اسلام او را چهره اى منفور و خونخوار معرفى كرده است.
#بلاذرى مورخ بزرگ اسلام در كتاب #فتوح_البلدان ميگويد:
مغیره گوید: علی میگفت: اگر فرصت یابم به کار بنى تغلب بپردازم، مرا در باب ایشان نظری است: هر آئینه جنگاورانشان را خواهم کشت و کودکانشان را به اسیری خواهم برد، آنان با مسیحی کردن اولاد خویش عهد خود را شکسته اند و ذمهی مسلمانان از ایشان بری شده است.
#متن_عربى: قال مغيرة: فكان علي عَلَيْهِ السلام يقول: لئن تفرغت لبنى تغلب ليكونن لي فيهم رأي لأقتلن مقاتلهم ولأسبين ذريتهم فقد نقضوا العهد وبرئت منهم الذمة حين نصروا أولادهم
#منبع: فتوح البلدان نویسنده : البلاذري جلد : ١ صفحه : ١٨٣
http://lib.efatwa.ir/40120/1/183
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هشتم
• #ظاهر_نازيباى_على بن ابيطالب باعث شد تا فاطمه نيز از ازدواج با او كراهت داشته باشد و اين موضوع را نيز مطرك كند، در معتبرترين كتاب تفسير شيعيان به نام تفسير قمى آمده است:
#محمد موضوع ازدواج با على را با #فاطمه در ميان گذاشت و فاطمه گفت پدر اختيار من با توست ولى زنان قريش در مورد على بن ابيطالب ميگويند او مردى است شكم گنده و دستانى دراز دارد و بندهاى استخوانش بزرگ است و سرش كچل است چشمانى بزرگ دارد و دهانش هميشه به خنده باز است(بيهوده ميخندد) و از مال و دارائى بهره اى ندارد
#متن_عربى: فلما اراد ان يزوجها من علي اسر اليها، فقالت يا رسول الله انت اولى بما ترى غير ان نساء قريش تحدثني عنه انه رجل دحداح البطن طويل الذراعين ضخم الكراديس انزع عظيم العينين لمنكبيه مشاشا كمشاش البعير ضاحك السن لا مال له
#منبع:
تفسير القمي نویسنده : القمي، علي بن ابراهيم جلد : ٢ صفحه : ٣٣٦
لينك صفحه اين كتاب:
http://lib.eshia.ir/12015/2/336
حال ميپردازيم به كتابى كه آنرا منسوب به على بن ابيطالب ميكنند و ميخواهيم نگاهى دقيق به اين كتاب و نويسنده هايش بيندازيم.
💥 #نهج_البلاغه از کیست؟
با نگرشی بر ستایش نامه های بی پایه و مایه بسیاری که برای علی نگاشته شده است و او را مردی خردمند نشان داده اند، هیچ دانشمندی نگفته که على نزد وی دانش آموخته است. سخنان علی در دفترهای دینی بسی بی مایه و پایین تر از اندیشه آدمهای آموزش دیده و فهيم است.
هيچ كجاى تاريخ عرب از دانش على سخنى به ميان نيامده است و هرچه بوده كشتن انسانها و در آوردن چشم در كعبه و زدن شاهرگ آنها و بريدن سر و دست و پا و پر كردن چاله از خون انسانها و سوزاندن و خفه كردن آنها با دود و صدها جنايت ديگر بوده است.
او همه مردم بویژه دشمنان خود را کر و کور و لال و زن آبستن بچه سقط کرده و لیسیدن سگ بر بینی خود و کره اسب و شتر و پست و فرومایه و بی نژاده خوانده و گردهم آیی آنان را بگونه آغل گوسفندان و موی پشت گردن کفتار و يال خوک دانسته و دشنامهائیکه داده است با گفتار اندک دانش آموخته ای برابری ندارد. (#منبع: خطبه شقشقيه نهج البلاغه)
نمونه اى از #گفتار_بى_خردانه_على را در اين روايت ميخوانيم.
از امام صادق روایت است که امیرالمومنین بر منبر مشغول سخنرانی بود، زنی از میان جمع که برادرش و پدرش را کشته بود بلند شد و گفت: این قاتل کسانی است که بسیار آنان را دوست داشتم؛ امیرالمؤمنین به وی نگاه کرد و گفت: "دروغ گفتی ای زن مانند مردان! ای زبان دراز بسیار زشت خودخواه، ای کسی که پریودت از جائی نیست که سایر زنان پریود میشوند، ای کسی که بر آن چیزش (واژنش) آشکارا چیزی آویزان است.
#متن_عربى: احمد بن محمد بن عيسى، عن عمر بن عبد العزيز، عن رجل، عن غير واحد من أصحابنا منهم بكار بن كردم، وعيسى بن سليمان، عن أبي عبد الله عليه السلام قالوا: سمعناه وهو يقول: جاءت امرأة شنيعة وأمير المؤمنين عليه السلام على المنبر وقد قتل أخاها وأباها فقالت: هذا قاتل الأحبة فنظر إليها أمير المؤمنين عليه السلام فقال: يا سلفع يا جريئة، يابذية، يا منكرة، يا التي لا تحيض كما تحيض النساء، يا التي على ههنا شئ بين مدلى
#منبع :
١) الاختصاص نویسنده : الشيخ المفيد صفحه ٣٠٤
http://lib.eshia.ir/11001/1/304
٢) بحار الأنوار مجلسى- مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ٤١ صفحه ٢٩٣
http://lib.eshia.ir/11008/41/293
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هشتم
• #ظاهر_نازيباى_على بن ابيطالب باعث شد تا فاطمه نيز از ازدواج با او كراهت داشته باشد و اين موضوع را نيز مطرك كند، در معتبرترين كتاب تفسير شيعيان به نام تفسير قمى آمده است:
#محمد موضوع ازدواج با على را با #فاطمه در ميان گذاشت و فاطمه گفت پدر اختيار من با توست ولى زنان قريش در مورد على بن ابيطالب ميگويند او مردى است شكم گنده و دستانى دراز دارد و بندهاى استخوانش بزرگ است و سرش كچل است چشمانى بزرگ دارد و دهانش هميشه به خنده باز است(بيهوده ميخندد) و از مال و دارائى بهره اى ندارد
#متن_عربى: فلما اراد ان يزوجها من علي اسر اليها، فقالت يا رسول الله انت اولى بما ترى غير ان نساء قريش تحدثني عنه انه رجل دحداح البطن طويل الذراعين ضخم الكراديس انزع عظيم العينين لمنكبيه مشاشا كمشاش البعير ضاحك السن لا مال له
#منبع:
تفسير القمي نویسنده : القمي، علي بن ابراهيم جلد : ٢ صفحه : ٣٣٦
لينك صفحه اين كتاب:
http://lib.eshia.ir/12015/2/336
حال ميپردازيم به كتابى كه آنرا منسوب به على بن ابيطالب ميكنند و ميخواهيم نگاهى دقيق به اين كتاب و نويسنده هايش بيندازيم.
💥 #نهج_البلاغه از کیست؟
با نگرشی بر ستایش نامه های بی پایه و مایه بسیاری که برای علی نگاشته شده است و او را مردی خردمند نشان داده اند، هیچ دانشمندی نگفته که على نزد وی دانش آموخته است. سخنان علی در دفترهای دینی بسی بی مایه و پایین تر از اندیشه آدمهای آموزش دیده و فهيم است.
هيچ كجاى تاريخ عرب از دانش على سخنى به ميان نيامده است و هرچه بوده كشتن انسانها و در آوردن چشم در كعبه و زدن شاهرگ آنها و بريدن سر و دست و پا و پر كردن چاله از خون انسانها و سوزاندن و خفه كردن آنها با دود و صدها جنايت ديگر بوده است.
او همه مردم بویژه دشمنان خود را کر و کور و لال و زن آبستن بچه سقط کرده و لیسیدن سگ بر بینی خود و کره اسب و شتر و پست و فرومایه و بی نژاده خوانده و گردهم آیی آنان را بگونه آغل گوسفندان و موی پشت گردن کفتار و يال خوک دانسته و دشنامهائیکه داده است با گفتار اندک دانش آموخته ای برابری ندارد. (#منبع: خطبه شقشقيه نهج البلاغه)
نمونه اى از #گفتار_بى_خردانه_على را در اين روايت ميخوانيم.
از امام صادق روایت است که امیرالمومنین بر منبر مشغول سخنرانی بود، زنی از میان جمع که برادرش و پدرش را کشته بود بلند شد و گفت: این قاتل کسانی است که بسیار آنان را دوست داشتم؛ امیرالمؤمنین به وی نگاه کرد و گفت: "دروغ گفتی ای زن مانند مردان! ای زبان دراز بسیار زشت خودخواه، ای کسی که پریودت از جائی نیست که سایر زنان پریود میشوند، ای کسی که بر آن چیزش (واژنش) آشکارا چیزی آویزان است.
#متن_عربى: احمد بن محمد بن عيسى، عن عمر بن عبد العزيز، عن رجل، عن غير واحد من أصحابنا منهم بكار بن كردم، وعيسى بن سليمان، عن أبي عبد الله عليه السلام قالوا: سمعناه وهو يقول: جاءت امرأة شنيعة وأمير المؤمنين عليه السلام على المنبر وقد قتل أخاها وأباها فقالت: هذا قاتل الأحبة فنظر إليها أمير المؤمنين عليه السلام فقال: يا سلفع يا جريئة، يابذية، يا منكرة، يا التي لا تحيض كما تحيض النساء، يا التي على ههنا شئ بين مدلى
#منبع :
١) الاختصاص نویسنده : الشيخ المفيد صفحه ٣٠٤
http://lib.eshia.ir/11001/1/304
٢) بحار الأنوار مجلسى- مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ٤١ صفحه ٢٩٣
http://lib.eshia.ir/11008/41/293
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
#قسمت_نهم
•برخی از گفتارى كه در #نهج_البلاغه به علی منسوب شده است، چنین است:
امام عليه السلام در باره باز بودن چشم فرموده است: چشم بند نشستن گاه است مادامیکه باز و شخص بیدار باشد از رها کردن باد خود داری مینماید، چنانکه مادامیکه بند مشک بسته باشد آب از آن بیرون نریزد ولی چون چشم بخواب رود مظنه بیرون آمدن باد رود ...(#منبع: نهج البلاغه، حكمت ٤٥٨)
• شاميان مردمی هستند دل سخت و اوباش بندگان و زیردستان پست ... حسب و نسبشان معلوم نیست...(#خطبه ٢٣٨ نهج البلاغه درباره حكمين)
شعر: همانا كه اين شاميان تباه/ پليدند و دلسخت و اوباش راه
چنان بندگانند خود زيردست/ ز هرسو شده جمع اين قوم پست
كه گفتى ز هرگونه آميخته / شده چيده در ظرفى انگيخته
#على درباره برج بن مسهر #شاعر_خوارج چنین گوید:
ای آنکه دندان جلو تو افتاده بی خردی که باطنت مانند کسیکه دندانهای جلوش افتاده زشت است، خاموش شو خدا ترا زشت گرداند ... به مانند شاخ بز میمانی(#خطبه ١٨٤ نهج البلاغه)
در پیروی نکردن مردم از او برای جنگیدن و خونریزی نفرین میکند و از خدا خواستار مرگ خودش میشود(#خطبه ٢٥ نهج البلاغه) و میگوید دشمن شما معاویه، بی پدر باشد و عمرو عاص را پسر زانیه میخواند (#خطبه ٨٣ نهج البلاغه) و ...
#گرد آوری_نهج_البلاغه از سوی ستایشگرانش برای او پایه و اساس ندارد نویسنده نهج البلاغه مردی بنام #شیخ_رضی_هاشمی(درگذشته ٤٠٦ هجرى قمرى) بوده که چهارصد سال پس از مرگ على(٤٠ هجرى قمرى) آن را سرهم کرده است #مرتضى_راوندى در كتاب تاريخ اجتماعى ايران پوشينه دوم برگ ٧٧ مينويسد: #دانشمندان تأييد نميكنند نهج البلاغه و ديگر آثاريكه به على نسبت داده شده مربوط به او باشد و انتساب آنها را به على رد ميكنند.
#صفدرى و #هوارد نيز گفته اند به سختى ميتوان مقام علمى براى على وصف نمود.
(#منبع: پرتو اسلام پيشين پوشينه يكم برگ ١٨٩ و پس از آن)
#شيخ_عباس_قمى از علماى نامدار شيعيان نيز در #منتهى_الامال میگوید:
کسیکه بی معلمی و مدرسی بصورت ظاهر در معارج علم و حکمت چنان عروج کند که هیچ آفریده تمنای آن مقام نتواند کرد معجزه آشکار باشد.
(#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى جلد اول صفحه ٢٦٦ معجزات حضرت على)
#شيخ_رضي که خود می اندیشیده با آشنایی مردم به پیشینه على كسی پیوند دادن نهج البلاغه را به او باور نخواهد داشت چنین می نویسد:
و اگر کسی تامل و تدبیر کند در خطب و کلمات آن حضرت و از ذهن خود خارج کند که این کلمات از آن مشرع فصاحت است که عظيم القدر و نافذ الأمر و مالك الرقاب برده شک نخواهد کرد که صاحب این کلمات شخصی باید باشد که غير از زهد و عبادت حظ و شغل دیگری نداشته باشد و باید کسی باشد که در گوشه خانه خود غنوده پا در سر کوهی اعتزال نموده باشد که غیر از خود کسی دیگر ندیده باشد
و ابدا تصور نخواهد کرد و یقین خواهد نمود که این کلمات از مثل آن حضرت کسی باشد، که با شمشیر برهنه در دریای خون غوطه خورده و تن های ابطال را بی سر نموده و شجاعان روزگار را به خاک هلاک افكنده و پیوسته از شمشیرش خون می چکیده و با این حال #زاهد_الزهاد و #بدل_الابدال بوده و این از فضایل عجیبه و خصایص لطیفه آن جناب است که مابین صفت های متضاد جمع فرموده. (#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى، معجزات حضرت على جلد اول صفحه ٢٦٦ و ٢٦٧ به نقل از سيد رضى در نهج البلاغه)
و با این ستایش شگفت انگیز است که #على نميدانسته دانش در کجای بدن او گرد آمده است چنین میگوید:
#اميرالمؤمنين گاهی دست بر شکم می نهاد و می فرمود:
إن هي هنا لعلما جما؛
#ترجمه: در این جا علم بسیار جمع شده است.
(#منبع: منتهي الامال شيخ عباس قمى، جلد اول صفحه ٢٥٤ ، سرچشمه همه علوم حضرت على عليه السلام است) و یا در جای دیگر میگوید #محمد بمن گفت بعد از مردنم دهان خود را بر دهان من بگذار و هرچه خواهی بپرس تا بتو بگویم و چنین کردم و همه علوم را آموختم
(#منبع:تحفة المجالس تاج الدين حسن سلطان محمد برگِ ٩٢)
https://t.me/naghde_eslamm/25186
ادامه دارد ....
#قسمت_نهم
•برخی از گفتارى كه در #نهج_البلاغه به علی منسوب شده است، چنین است:
امام عليه السلام در باره باز بودن چشم فرموده است: چشم بند نشستن گاه است مادامیکه باز و شخص بیدار باشد از رها کردن باد خود داری مینماید، چنانکه مادامیکه بند مشک بسته باشد آب از آن بیرون نریزد ولی چون چشم بخواب رود مظنه بیرون آمدن باد رود ...(#منبع: نهج البلاغه، حكمت ٤٥٨)
• شاميان مردمی هستند دل سخت و اوباش بندگان و زیردستان پست ... حسب و نسبشان معلوم نیست...(#خطبه ٢٣٨ نهج البلاغه درباره حكمين)
شعر: همانا كه اين شاميان تباه/ پليدند و دلسخت و اوباش راه
چنان بندگانند خود زيردست/ ز هرسو شده جمع اين قوم پست
كه گفتى ز هرگونه آميخته / شده چيده در ظرفى انگيخته
#على درباره برج بن مسهر #شاعر_خوارج چنین گوید:
ای آنکه دندان جلو تو افتاده بی خردی که باطنت مانند کسیکه دندانهای جلوش افتاده زشت است، خاموش شو خدا ترا زشت گرداند ... به مانند شاخ بز میمانی(#خطبه ١٨٤ نهج البلاغه)
در پیروی نکردن مردم از او برای جنگیدن و خونریزی نفرین میکند و از خدا خواستار مرگ خودش میشود(#خطبه ٢٥ نهج البلاغه) و میگوید دشمن شما معاویه، بی پدر باشد و عمرو عاص را پسر زانیه میخواند (#خطبه ٨٣ نهج البلاغه) و ...
#گرد آوری_نهج_البلاغه از سوی ستایشگرانش برای او پایه و اساس ندارد نویسنده نهج البلاغه مردی بنام #شیخ_رضی_هاشمی(درگذشته ٤٠٦ هجرى قمرى) بوده که چهارصد سال پس از مرگ على(٤٠ هجرى قمرى) آن را سرهم کرده است #مرتضى_راوندى در كتاب تاريخ اجتماعى ايران پوشينه دوم برگ ٧٧ مينويسد: #دانشمندان تأييد نميكنند نهج البلاغه و ديگر آثاريكه به على نسبت داده شده مربوط به او باشد و انتساب آنها را به على رد ميكنند.
#صفدرى و #هوارد نيز گفته اند به سختى ميتوان مقام علمى براى على وصف نمود.
(#منبع: پرتو اسلام پيشين پوشينه يكم برگ ١٨٩ و پس از آن)
#شيخ_عباس_قمى از علماى نامدار شيعيان نيز در #منتهى_الامال میگوید:
کسیکه بی معلمی و مدرسی بصورت ظاهر در معارج علم و حکمت چنان عروج کند که هیچ آفریده تمنای آن مقام نتواند کرد معجزه آشکار باشد.
(#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى جلد اول صفحه ٢٦٦ معجزات حضرت على)
#شيخ_رضي که خود می اندیشیده با آشنایی مردم به پیشینه على كسی پیوند دادن نهج البلاغه را به او باور نخواهد داشت چنین می نویسد:
و اگر کسی تامل و تدبیر کند در خطب و کلمات آن حضرت و از ذهن خود خارج کند که این کلمات از آن مشرع فصاحت است که عظيم القدر و نافذ الأمر و مالك الرقاب برده شک نخواهد کرد که صاحب این کلمات شخصی باید باشد که غير از زهد و عبادت حظ و شغل دیگری نداشته باشد و باید کسی باشد که در گوشه خانه خود غنوده پا در سر کوهی اعتزال نموده باشد که غیر از خود کسی دیگر ندیده باشد
و ابدا تصور نخواهد کرد و یقین خواهد نمود که این کلمات از مثل آن حضرت کسی باشد، که با شمشیر برهنه در دریای خون غوطه خورده و تن های ابطال را بی سر نموده و شجاعان روزگار را به خاک هلاک افكنده و پیوسته از شمشیرش خون می چکیده و با این حال #زاهد_الزهاد و #بدل_الابدال بوده و این از فضایل عجیبه و خصایص لطیفه آن جناب است که مابین صفت های متضاد جمع فرموده. (#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى، معجزات حضرت على جلد اول صفحه ٢٦٦ و ٢٦٧ به نقل از سيد رضى در نهج البلاغه)
و با این ستایش شگفت انگیز است که #على نميدانسته دانش در کجای بدن او گرد آمده است چنین میگوید:
#اميرالمؤمنين گاهی دست بر شکم می نهاد و می فرمود:
إن هي هنا لعلما جما؛
#ترجمه: در این جا علم بسیار جمع شده است.
(#منبع: منتهي الامال شيخ عباس قمى، جلد اول صفحه ٢٥٤ ، سرچشمه همه علوم حضرت على عليه السلام است) و یا در جای دیگر میگوید #محمد بمن گفت بعد از مردنم دهان خود را بر دهان من بگذار و هرچه خواهی بپرس تا بتو بگویم و چنین کردم و همه علوم را آموختم
(#منبع:تحفة المجالس تاج الدين حسن سلطان محمد برگِ ٩٢)
https://t.me/naghde_eslamm/25186
ادامه دارد ....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
#قسمت_دهم
•#علی_شریعتی يكى از به ظاهر روشنفكران مذهبى كه تلاش زيادى داشت كه اسلام و قوانين متحجرانه آنرا با ليبراليسم گره بزند و از آن يك دين مترقى بيرون بياورد درباره بی دانشی پیش از اسلام در #عربستان چنین می نویسد :
نه تنها در #حجاز جز هفت یا دوازده تن کاغذ نویس پست که در جامعه در ردیف صنعتگران حقیر و بی ارزش بشمار میرفتند وجود نداشت بلکه اصولا عرب قلم را حقیر میشمرد و نویسندگی را تحقیر میکرد و این روح حتى پس از اسلام در میان پیش رفته ترین گروههای #قریش رایج بود.
آنچه بنظر آنان مقدس بود شمشیر بود و اسب نه قلم و نوشته
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٢)
پيامبر اسلام اسرای جنگی را که نوشتن و خواندن میدانستند از اعدام و بردگی معاف ساخت تا مسلمانان را تعلیم دهند
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٣).
در اسلام بنگرید یک سو على است و ابوذر بدوی و بلال برده حبشی و عمار و ياسر و سمیه سیاه افريقاني و میثم خرمافروش که هیچکدام را در تاریخ و علوم و فلسفه مقامی نیست.
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٨٥)
با مردمی که تنها به اسب و شمشیر و نسب افتخار می کنند و در میانشان جز هفت یا یازده تن نبطی و رومی فقیر و از نظر اجتماعی پست که برای ارتزاق خود به کاغذ نویسی مشغولند کسی قادر به نوشتن و خواندن نیست بلکه آنرا بی ارزش میشمارند.
حتی پس از اسلام که عرب عزت و قدرت یافته بود و بر کشورهای متمدن حکومت میراند قلم را خوار میشمرد و شعر و شمشیر را بر آن ترجيح میداد
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ١٠٣).
در دفتر #امام_حسین و ایران چنین آمده که چون تازیان پیش از اسلام از خواندن و نوشتن بی بهره بودند و نسک و نسک خانه ای نداشتند و نمی شناختند ناآگاهانه همه نسک خانه ها (کتابخانه) را به آتش کشیدند و نابود کردند (#منبع: دفتر امام حسین و ایران برگردان ذبيح الله منصورى برگِ ٤٠).
#محمد به پيروانش اجازه نميداد جز خواندن قرآن چيزى فرا بگيرند و درباره كسب دانش ميگويد از نحو بياموزيد آنقدر كه سخن درست بگوييد و از نسب مادران و پدران بدانيد و شمار روزها را نه بيشتر.
(منبع: از حاشيه بر ٢٣ سال برگهاى ٢٤١ و ٢٤٢ ، تفسير طبرى برگِ ٢٤٩ و حلاج ميرفطروس چاپ دوازدهم برگِ ٨٨ برداشت از تاريخ تمدن اسلامى جرجى زيدان پوشينه سوم برگ ٤٣٤ و تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى ذبيح الله صفا برگ ٣٣ و ٣٤)
و درباره زنان گفته است نوشتن به آنها نياموزيد و در غرفه بالاى خانه جا ندهيد به آنها چرخ رشتن(ريسندگى) و سوره نور را ياد بدهيد.
(#منبع: حلية المتقين محمدباقر مجلسى برگِ ٧٨)
#متن_عربی اين روايت در كتاب هاى:
١) كافى شيخ كلينى جلد ٥ صفحه ٥١٦
٢) من لايحضرة الفقيه شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٣٧٤:
اين متن عربى روايت است: علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله لا تنزلوا النساء بالغرف ولا تعلموهن الكتابة وعلموهن المغزل وسورة النور.
بنابراين #علی چگونه و در کجا دانش آموخته که #نهج_البلاغه داشته باشد؟
اگر همه این بن مایه ها را نادیده بگیریم به سختی میتوان باور داشت که او به اندازه خواندن و نوشتن چیزی میدانسته است نه بیشتر و تمامى ادعاهاى اسلامگرايان در مورد علم و دانش و .... دروغى بيش نيست و زائيده ذهن خيالپرداز آخوندهائيست كه با اين افسانه ها راهى براى مفتخورى خود و فرزندانشان ساخته و پرداخته اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_دهم
•#علی_شریعتی يكى از به ظاهر روشنفكران مذهبى كه تلاش زيادى داشت كه اسلام و قوانين متحجرانه آنرا با ليبراليسم گره بزند و از آن يك دين مترقى بيرون بياورد درباره بی دانشی پیش از اسلام در #عربستان چنین می نویسد :
نه تنها در #حجاز جز هفت یا دوازده تن کاغذ نویس پست که در جامعه در ردیف صنعتگران حقیر و بی ارزش بشمار میرفتند وجود نداشت بلکه اصولا عرب قلم را حقیر میشمرد و نویسندگی را تحقیر میکرد و این روح حتى پس از اسلام در میان پیش رفته ترین گروههای #قریش رایج بود.
آنچه بنظر آنان مقدس بود شمشیر بود و اسب نه قلم و نوشته
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٢)
پيامبر اسلام اسرای جنگی را که نوشتن و خواندن میدانستند از اعدام و بردگی معاف ساخت تا مسلمانان را تعلیم دهند
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٣).
در اسلام بنگرید یک سو على است و ابوذر بدوی و بلال برده حبشی و عمار و ياسر و سمیه سیاه افريقاني و میثم خرمافروش که هیچکدام را در تاریخ و علوم و فلسفه مقامی نیست.
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٨٥)
با مردمی که تنها به اسب و شمشیر و نسب افتخار می کنند و در میانشان جز هفت یا یازده تن نبطی و رومی فقیر و از نظر اجتماعی پست که برای ارتزاق خود به کاغذ نویسی مشغولند کسی قادر به نوشتن و خواندن نیست بلکه آنرا بی ارزش میشمارند.
حتی پس از اسلام که عرب عزت و قدرت یافته بود و بر کشورهای متمدن حکومت میراند قلم را خوار میشمرد و شعر و شمشیر را بر آن ترجيح میداد
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ١٠٣).
در دفتر #امام_حسین و ایران چنین آمده که چون تازیان پیش از اسلام از خواندن و نوشتن بی بهره بودند و نسک و نسک خانه ای نداشتند و نمی شناختند ناآگاهانه همه نسک خانه ها (کتابخانه) را به آتش کشیدند و نابود کردند (#منبع: دفتر امام حسین و ایران برگردان ذبيح الله منصورى برگِ ٤٠).
#محمد به پيروانش اجازه نميداد جز خواندن قرآن چيزى فرا بگيرند و درباره كسب دانش ميگويد از نحو بياموزيد آنقدر كه سخن درست بگوييد و از نسب مادران و پدران بدانيد و شمار روزها را نه بيشتر.
(منبع: از حاشيه بر ٢٣ سال برگهاى ٢٤١ و ٢٤٢ ، تفسير طبرى برگِ ٢٤٩ و حلاج ميرفطروس چاپ دوازدهم برگِ ٨٨ برداشت از تاريخ تمدن اسلامى جرجى زيدان پوشينه سوم برگ ٤٣٤ و تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى ذبيح الله صفا برگ ٣٣ و ٣٤)
و درباره زنان گفته است نوشتن به آنها نياموزيد و در غرفه بالاى خانه جا ندهيد به آنها چرخ رشتن(ريسندگى) و سوره نور را ياد بدهيد.
(#منبع: حلية المتقين محمدباقر مجلسى برگِ ٧٨)
#متن_عربی اين روايت در كتاب هاى:
١) كافى شيخ كلينى جلد ٥ صفحه ٥١٦
٢) من لايحضرة الفقيه شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٣٧٤:
اين متن عربى روايت است: علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله لا تنزلوا النساء بالغرف ولا تعلموهن الكتابة وعلموهن المغزل وسورة النور.
بنابراين #علی چگونه و در کجا دانش آموخته که #نهج_البلاغه داشته باشد؟
اگر همه این بن مایه ها را نادیده بگیریم به سختی میتوان باور داشت که او به اندازه خواندن و نوشتن چیزی میدانسته است نه بیشتر و تمامى ادعاهاى اسلامگرايان در مورد علم و دانش و .... دروغى بيش نيست و زائيده ذهن خيالپرداز آخوندهائيست كه با اين افسانه ها راهى براى مفتخورى خود و فرزندانشان ساخته و پرداخته اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هفدهم
#على , طلحه پسر ابی طلحه، صواب برده حبشی و گروهی دیگر از مردان خاندان بنی عبدالدار پسر عموهای پدرش را با شمشیر از کمر به دو نیم کرد
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ٦۰ و ٦١ پوشینه یکم).
در خطبه ٥٥ #نهج_البلاغه آمده است كه على گفته ما در كنار رسول خدا بوديم و پدران و فرزندان و عموهاى خود را به حق ميكشتيم
#شيخ_مفيد در ارشاد درباره قتل طلحه بن ابي طلحه بدست على مينويسد:
پس در اين حال على پيش آمد و باو فرمود:تو كيستى؟گفت:منم طلحة بن أبى طلحة،منم كبش الكتيبة (يعنى بزرگ و مهتر لشكر)طلحة گفت:تو كيستى؟
فرمود:منم على بن ابى طالب بن عبد المطلب،(اين را فرمود)و هر دو بهم نزديك شدند،پس دو ضربت ميان آنها رد و بدل شد و على عليه السّلام ضربتى بر وسط سرش زد كه دو چشمش(از اثر آن ضربت)از كاسۀ سر بيرون افتاد،و فرياد بلندى زد كه تا آن زمان مانندش شنيده نشده بود و پرچم از دستش افتاد،
پس برادرى داشت بنام مصعب او پرچم را برداشت،عاصم بن ثابت(كه يكى از تيراندازان زبر دست مسلمانان بود)تيرى بسويش رها كرد و با همان تير او را كشت، برادر ديگرى داشت بنام عثمان او پيش آمد و پرچم را برداشت،او را نيز عاصم با تير از پاى درآورد، پس غلامى از آنها بنام«صواب»كه از مردان سخت و زورمند بود(پيش آمده)پرچم را برداشت على با شمشير دست راستش را انداخت،پرچم را بدست چپ گرفت، حضرت دست چپش را نيز انداخت،پرچم را بسينه نهاد و با دو بازوى جدا شده آن را نگهداشت، على شمشيرى بفرق سرش زد كه برو درافتاد،و(با ديدن اين وضع)لشكر كفار رو بهزيمت نهادند،و مسلمانان سرگرم تاراج آنان و غنائم جنگى شدند
متن عربى روايت بالا در #كتاب_الإرشاد شيخ مفيد جلد : ١ صفحه : ٨١
http://lib.eshia.ir/27035/1/81
شبیخون زدن على همراه با کشتار و غنيمت گیری #زنان و #دختران و خردسالان وتناب پیچ کردن دستگیرشدگان با زنجیر بنام، ذات السلاسل که از سهمناکترین شکنجه ها و کشتار او است.
در #مجمع_البيان_طبرسى از مفسران شيعه به نقل از جعفر صادق آمده است:
از حضرت ابي عبد اللَّه هم در حديث طولاني روايت شده كه ميگويد: اين غزوه را ذات السلاسل ناميدهاند براي آنكه جمعي از ايشان كشته و جمعي هم اسير شدند، و اسراي ايشان را محكم بريسمانهايي بستند مثل اينكه ايشان را در زنجير بستهاند، و چون اين سوره نازل شد، پيغمبر با مردم بيرون رفته و نماز صبح را بجماعت خواندند و در آن سوره و العاديات را تلاوت كردند و چون فارغ شدند از نمازشان، اصحاب گفتند ما اين سوره را نميشناسيم، رسول خدا فرمود، آري علي بر دشمنانش پيروز شد و جبرئيل در اين شب مژده اين فتح را براي من آورد، پس علي بعد از چند روز غنائم جنگي و اسيران را آورد.
هو المروي عن أبي عبد الله في حديث طويل قال و سميت هذه الغزوة ذات السلاسل لأنه أسر منهم و قتل 👈و سبى👉و شد أسراهم في الحبال مكتفين كأنهم في السلاسل و لما نزلت السورة خرج رسول الله ص إلى الناس فصلى بهم الغداة و قرأ فيها و العاديات فلما فرغ من صلاته قال أصحابه هذه سورة لم نعرفها فقال رسول الله ص نعم إن عليا ظفر بأعداء الله و بشرني بذلك جبرئيل في هذه الليلة فقدم علي بعد أيام بالغنائم و الأسارى.
#منبع: مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : ١٠ صفحه : ٨٠٣
http://lib.eshia.ir/86854/10/803
در توضيح لغت #سبى كه در روايت بالا آمده است در معجم المعانى آمده است:
👈سَبْي: اغلب واژه هاى (الأَسْر) را براى مردان اسير و (السَّبْى) را براى زنان اسير بكار مى برند
#لينك سايت معجم المعاني در تعريف لغت سبي:
https://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/سَبْي/
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هفدهم
#على , طلحه پسر ابی طلحه، صواب برده حبشی و گروهی دیگر از مردان خاندان بنی عبدالدار پسر عموهای پدرش را با شمشیر از کمر به دو نیم کرد
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ٦۰ و ٦١ پوشینه یکم).
در خطبه ٥٥ #نهج_البلاغه آمده است كه على گفته ما در كنار رسول خدا بوديم و پدران و فرزندان و عموهاى خود را به حق ميكشتيم
#شيخ_مفيد در ارشاد درباره قتل طلحه بن ابي طلحه بدست على مينويسد:
پس در اين حال على پيش آمد و باو فرمود:تو كيستى؟گفت:منم طلحة بن أبى طلحة،منم كبش الكتيبة (يعنى بزرگ و مهتر لشكر)طلحة گفت:تو كيستى؟
فرمود:منم على بن ابى طالب بن عبد المطلب،(اين را فرمود)و هر دو بهم نزديك شدند،پس دو ضربت ميان آنها رد و بدل شد و على عليه السّلام ضربتى بر وسط سرش زد كه دو چشمش(از اثر آن ضربت)از كاسۀ سر بيرون افتاد،و فرياد بلندى زد كه تا آن زمان مانندش شنيده نشده بود و پرچم از دستش افتاد،
پس برادرى داشت بنام مصعب او پرچم را برداشت،عاصم بن ثابت(كه يكى از تيراندازان زبر دست مسلمانان بود)تيرى بسويش رها كرد و با همان تير او را كشت، برادر ديگرى داشت بنام عثمان او پيش آمد و پرچم را برداشت،او را نيز عاصم با تير از پاى درآورد، پس غلامى از آنها بنام«صواب»كه از مردان سخت و زورمند بود(پيش آمده)پرچم را برداشت على با شمشير دست راستش را انداخت،پرچم را بدست چپ گرفت، حضرت دست چپش را نيز انداخت،پرچم را بسينه نهاد و با دو بازوى جدا شده آن را نگهداشت، على شمشيرى بفرق سرش زد كه برو درافتاد،و(با ديدن اين وضع)لشكر كفار رو بهزيمت نهادند،و مسلمانان سرگرم تاراج آنان و غنائم جنگى شدند
متن عربى روايت بالا در #كتاب_الإرشاد شيخ مفيد جلد : ١ صفحه : ٨١
http://lib.eshia.ir/27035/1/81
شبیخون زدن على همراه با کشتار و غنيمت گیری #زنان و #دختران و خردسالان وتناب پیچ کردن دستگیرشدگان با زنجیر بنام، ذات السلاسل که از سهمناکترین شکنجه ها و کشتار او است.
در #مجمع_البيان_طبرسى از مفسران شيعه به نقل از جعفر صادق آمده است:
از حضرت ابي عبد اللَّه هم در حديث طولاني روايت شده كه ميگويد: اين غزوه را ذات السلاسل ناميدهاند براي آنكه جمعي از ايشان كشته و جمعي هم اسير شدند، و اسراي ايشان را محكم بريسمانهايي بستند مثل اينكه ايشان را در زنجير بستهاند، و چون اين سوره نازل شد، پيغمبر با مردم بيرون رفته و نماز صبح را بجماعت خواندند و در آن سوره و العاديات را تلاوت كردند و چون فارغ شدند از نمازشان، اصحاب گفتند ما اين سوره را نميشناسيم، رسول خدا فرمود، آري علي بر دشمنانش پيروز شد و جبرئيل در اين شب مژده اين فتح را براي من آورد، پس علي بعد از چند روز غنائم جنگي و اسيران را آورد.
هو المروي عن أبي عبد الله في حديث طويل قال و سميت هذه الغزوة ذات السلاسل لأنه أسر منهم و قتل 👈و سبى👉و شد أسراهم في الحبال مكتفين كأنهم في السلاسل و لما نزلت السورة خرج رسول الله ص إلى الناس فصلى بهم الغداة و قرأ فيها و العاديات فلما فرغ من صلاته قال أصحابه هذه سورة لم نعرفها فقال رسول الله ص نعم إن عليا ظفر بأعداء الله و بشرني بذلك جبرئيل في هذه الليلة فقدم علي بعد أيام بالغنائم و الأسارى.
#منبع: مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : ١٠ صفحه : ٨٠٣
http://lib.eshia.ir/86854/10/803
در توضيح لغت #سبى كه در روايت بالا آمده است در معجم المعانى آمده است:
👈سَبْي: اغلب واژه هاى (الأَسْر) را براى مردان اسير و (السَّبْى) را براى زنان اسير بكار مى برند
#لينك سايت معجم المعاني در تعريف لغت سبي:
https://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/سَبْي/
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_ام
در واقع بریده از #علی متنفر بود زیرا علی #زنى را از میان غنائم بیرون کشیده بود و در حضور دیگران و قبل از تقسيم غنايم به او تجاوز نمود.
در #صحيح_بخارى آمده است:
محمد بن بشار، از روح بن عباده، از علی بن سوید بن منجوف، از عبدالله بن بریده، نقل کرده است که: رسول خدا علی را به سوی خالد فرستاد تا خمس (سهم پیامبر از غنایم را بگیرد) و من از دست #علی ناراحت شدم، بعد از اینکه علی غسل گرفت (بعد از برقراری #تماس_جنسی با یکی از بردگانی که جزوی از غنایم بود) من به خالد گفتم، «آیا این را نمیبینی؟» (#تجاوز_علی به برده را).
وقتی به پیامبر رسیدیم، من جریان را برای پیامبر تعریف کردم. پیامبر گفت، «ای بریده آیا از علی متنفّری؟» گفتم «آری»، پیامبر گفت «از او متنفّر نباش، زیرا سهم او از خمس بیش از این است»
(سهم على از تجاوز به يك زن بينوا بيشتر است)
#متن_عربى: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ عُبَادَةَ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سُوَيْدِ بْنِ مَنْجُوفٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا إِلَى خَالِدٍ لِيَقْبِضَ الخُمُسَ، وَكُنْتُ أُبْغِضُ عَلِيًّا وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَقُلْتُ لِخَالِدٍ: أَلاَ تَرَى إِلَى هَذَا، فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ، فَقَالَ: «يَا بُرَيْدَةُ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا؟» فَقُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «لاَ تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِي الخُمُسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ»
#منبع: صحيح البخاري ، كتاب المغازي، باب بعث علي بن أبي طالب عليه السلام وخالد بن الوليد رضي الله عنه إلى اليمن قبل حجة الوداع
لينك از سايت اسلام ويب:
https://www.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&pid=102153&hid=4028
اين خوله مادر محمد بن حنيفه و دختر جعفر حنفيه بود و چون کنیزی خریداری شده بود محمد را علی به فرزندی قبول نداشت به نام مادرش #حنفیه نامیده شده است
ومحمد بن على بن ابى طالب الاكبر، وأمه الحنفيه خوله بنت جعفر بن قيس بن مسلمه بن ثعلبة بن يربوع بن ثعلبة بن الدول بن حنيفة بن لجيم بن صعب بن على بن بكر بن وائل، وقيل: انها كانت من سبى اليمامه، فصارت منه الى على بن ابى طالب ع.
#منبع: تاريخ الطبري ج ١١ ص ٦٢٨
http://lib.efatwa.ir/47196/11/628
در جاى ديگر #علی کنیزی را که از آن خوشش آمده بود از خالد بن وليد خریداری کرد و نام او صهبا ام حبيب بود كه در جنگهاى رده اسير شده بود
#متن_عربى: أم حبيب الصهباء التغلبية سبية سباها خالد في الردة فاشتراها علي
ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى نویسنده : الطبري، محب الدين جلد : ١ صفحه : ١١٧
http://lib.efatwa.ir/44815/1/117
صهبا كه بعد توسط على از خالد خريدارى شد مادر عمر الأكبر و رقيه دو فرزند على بود كه در ناحيه عين التمر اسير مسلمانان گشته بود.
رجوع شود به #كتاب_الطبقات_الكبرى ناشر: دارالكتب العلميه-بيروت، جلد چهارم، صفحه ١٤
لينك صفحه در مكتبة الشامله:
http://shamela.ws/browse.php/book-1686#page-681
همچنين از بخش پنجم سفارشنامه علی در #نهج_البلاغه بر حسن آمده است كه همه #کنیزانی که از من #حامله هستند بخشیدم به فرزندانیکه از من در شکم خود دارند(نامه ٢٤ نهج البلاغه) كه از اين نامه نتيجه ميگيريم كه على داراى بردگانى بوده است كه به او #سرويس_جنسى ميداده اند(يعنى تجاوز به حقوق انسانها تحت عنوان كنيز و برده ساختن آنها)
#منبع: #منتهی_الامال_قمی پوشینه یکم برگ ۱۸۵
حسن پسر علی میگوید بخدا قسم پدرم از دنیا رفت دیناری باقی نگذاشت جز چهارصد در هم که میخواست با آن خادمی برای اهل خود خریداری کند.
با این همه بن مایه های #زنده_کشتار و #تاراج گری اگر کسانیکه دست به چنین کارهای نادرستی زده اند تبهکار نباشند و بیگناه بدانیم، پس گناهکار رویداد های غم انگیز باید خود كشته شدگان و تاراج شدگان را بدانيم.
💥(اين موجود خونخوار همان است كه آخوندهاى شيعه او را به مانند خدا مقدس جلوه ميدهند)
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_ام
در واقع بریده از #علی متنفر بود زیرا علی #زنى را از میان غنائم بیرون کشیده بود و در حضور دیگران و قبل از تقسيم غنايم به او تجاوز نمود.
در #صحيح_بخارى آمده است:
محمد بن بشار، از روح بن عباده، از علی بن سوید بن منجوف، از عبدالله بن بریده، نقل کرده است که: رسول خدا علی را به سوی خالد فرستاد تا خمس (سهم پیامبر از غنایم را بگیرد) و من از دست #علی ناراحت شدم، بعد از اینکه علی غسل گرفت (بعد از برقراری #تماس_جنسی با یکی از بردگانی که جزوی از غنایم بود) من به خالد گفتم، «آیا این را نمیبینی؟» (#تجاوز_علی به برده را).
وقتی به پیامبر رسیدیم، من جریان را برای پیامبر تعریف کردم. پیامبر گفت، «ای بریده آیا از علی متنفّری؟» گفتم «آری»، پیامبر گفت «از او متنفّر نباش، زیرا سهم او از خمس بیش از این است»
(سهم على از تجاوز به يك زن بينوا بيشتر است)
#متن_عربى: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ عُبَادَةَ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سُوَيْدِ بْنِ مَنْجُوفٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا إِلَى خَالِدٍ لِيَقْبِضَ الخُمُسَ، وَكُنْتُ أُبْغِضُ عَلِيًّا وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَقُلْتُ لِخَالِدٍ: أَلاَ تَرَى إِلَى هَذَا، فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ، فَقَالَ: «يَا بُرَيْدَةُ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا؟» فَقُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «لاَ تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِي الخُمُسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ»
#منبع: صحيح البخاري ، كتاب المغازي، باب بعث علي بن أبي طالب عليه السلام وخالد بن الوليد رضي الله عنه إلى اليمن قبل حجة الوداع
لينك از سايت اسلام ويب:
https://www.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&pid=102153&hid=4028
اين خوله مادر محمد بن حنيفه و دختر جعفر حنفيه بود و چون کنیزی خریداری شده بود محمد را علی به فرزندی قبول نداشت به نام مادرش #حنفیه نامیده شده است
ومحمد بن على بن ابى طالب الاكبر، وأمه الحنفيه خوله بنت جعفر بن قيس بن مسلمه بن ثعلبة بن يربوع بن ثعلبة بن الدول بن حنيفة بن لجيم بن صعب بن على بن بكر بن وائل، وقيل: انها كانت من سبى اليمامه، فصارت منه الى على بن ابى طالب ع.
#منبع: تاريخ الطبري ج ١١ ص ٦٢٨
http://lib.efatwa.ir/47196/11/628
در جاى ديگر #علی کنیزی را که از آن خوشش آمده بود از خالد بن وليد خریداری کرد و نام او صهبا ام حبيب بود كه در جنگهاى رده اسير شده بود
#متن_عربى: أم حبيب الصهباء التغلبية سبية سباها خالد في الردة فاشتراها علي
ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى نویسنده : الطبري، محب الدين جلد : ١ صفحه : ١١٧
http://lib.efatwa.ir/44815/1/117
صهبا كه بعد توسط على از خالد خريدارى شد مادر عمر الأكبر و رقيه دو فرزند على بود كه در ناحيه عين التمر اسير مسلمانان گشته بود.
رجوع شود به #كتاب_الطبقات_الكبرى ناشر: دارالكتب العلميه-بيروت، جلد چهارم، صفحه ١٤
لينك صفحه در مكتبة الشامله:
http://shamela.ws/browse.php/book-1686#page-681
همچنين از بخش پنجم سفارشنامه علی در #نهج_البلاغه بر حسن آمده است كه همه #کنیزانی که از من #حامله هستند بخشیدم به فرزندانیکه از من در شکم خود دارند(نامه ٢٤ نهج البلاغه) كه از اين نامه نتيجه ميگيريم كه على داراى بردگانى بوده است كه به او #سرويس_جنسى ميداده اند(يعنى تجاوز به حقوق انسانها تحت عنوان كنيز و برده ساختن آنها)
#منبع: #منتهی_الامال_قمی پوشینه یکم برگ ۱۸۵
حسن پسر علی میگوید بخدا قسم پدرم از دنیا رفت دیناری باقی نگذاشت جز چهارصد در هم که میخواست با آن خادمی برای اهل خود خریداری کند.
با این همه بن مایه های #زنده_کشتار و #تاراج گری اگر کسانیکه دست به چنین کارهای نادرستی زده اند تبهکار نباشند و بیگناه بدانیم، پس گناهکار رویداد های غم انگیز باید خود كشته شدگان و تاراج شدگان را بدانيم.
💥(اين موجود خونخوار همان است كه آخوندهاى شيعه او را به مانند خدا مقدس جلوه ميدهند)
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_و_پنجم
فرمانده منسوب على، پس از گردن زدنهای بیشمار مردان و جوانان با روان کردن سیل خون دار و ندار مردم بی پدافند ایران را به پروه گرفت و زنان شوهردار و دختران و پسران و خردسالان را نیز به بردگی درآورد و برای فروش در بازارهای جهانی به #دارالخلافه_على فرستاد.
در تابستان همان سال دگرباره بدستور على، سپاهی از #مسلمانان_خونخوار به شهر نیشابور و استخر فارس تازش بردند و دست به همان دد منشیهایی زدند که زیاد بن ابیه زده بود.
پس از آنکه از کشته ها پشته ساختند و همه دار و ندار مردم را تاراج کردند زنان و کودکان را به بردگی گرفتند
{#منابع: تاريخ طبری پوشینه هفتم برگ ۲۷۲۲
#مروج الذهب برگ ۲۹ پوشینه دوم در قیام مردم کرمان و فارس
#طبري پوشینه ششم برگ ٣٦٥٧
#فتوح_البلدان برگ ۱۵۰ سرکوب مردم ری بدستور على بفرماندهی ابوموسی اشعري - سرکوبی مردم خراسان بدستور على بفرماندهی جعدہ بن هبيره
#فتوح البلدان پوشینه ششم برگ ۲۵۸۲ - سرکوب مردم استخر بدستور على بفرماندهی عبد الله بن عباس
#فارس نامه ابن بلخی ۱۳٦
#فتوح البلدان ۱۵۷ - على بمردم کوفه گفت شما شوکت عجمان را شکستید و شادی کردند
تاریخ تبری ۲۴۰۸ - سرکوبی مردم طبرستان در زمان عثمان با مشورت على بفرماندهی سعد وقاص و کشتار خونین،
#تاریخ سیاسی اسلام پوشينه اول برگ ٢٨٨}
#على سرور آزادگان فريبخورده و ناآگاه، همان کسی است که در زمان رهبری #ابوبکر (پدر زن محمد و پسر عموی پدرش ابوطالب) تازش بر ایران را پی ریزی کرد و در زمان #عمر بن خطاب، خليفه مسلمين را وادار به تجاوز وحشيانه به ايران كرد
{#منابع:
#كتاب زندگانی حسین برگهای ۱۷-۲۹-۲۰۸ تا ٢١٣-١٦٥-١٦٩ تا ۲۷۲ پوشینه یکم نوشته زین العابدین رهنما
#تاریخ طبری ۱۱ و ۱۲ هجری - دفتر زندگانی حسین پوشينه دوم نوشته رهنما برگ ٣}
او در زمان #عمر پسر عموی دیگرش، که همسر دختر او نیز بود را به کار بست و از ایران ویرانه ای ساخت بدرازای ۱۴۰۰ سال هنوز هم نتوانسته ایم کمر خود را از زیر این بار سنگین ننگ راست کنیم.
تاریخ بهترین گواه ویرانگری ایران به رایزنی علی و یا بدستور او میباشد که بن مایه های پیوست نمونه روشنی از بیدادگریهای علی در ایران است.
{#منابع: دو قرن سکوت نوشته زرین کوب برگ ۵۸
#نهج البلاغه ۴۴۹ - ۴۴٣ - ۴۴٦
#تشیع و سیاست در ایران نوشته بهرام چوبینه پوشينه یکم برگهای ۷۰-۷۴
#تاریخ ایران نوشته گروهی از دانشمندان شوروی برگردان کریم کشاورز برگ ۱۵۹
#تشیع و سیاست در ایران نوشته چوبینه پوشينه دوم برگهای ۲۸ تا ۴٣
#حبيب السیر خواند میر برگهای ۴۸۱ تا ۴۸۴ )
بر باور گروهی از تاریخ نویسان #على در تازش به تیسفون همراه بوده و بخش غنيمت خود را نیز از فرش بهارستان گرفته است چه اگر همراه نبود برابر قرآن بخشی نداشت.
#منبع: تاریخ طبري پوشينه پنجم برگ ۱۸۲۵ به پیروی از سوره هشتم آیه های ۴۱-٦٩ کسانی میتوانند از غنيمت بهره گیرند که در جنگ همراه بوده اند.}
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_و_پنجم
فرمانده منسوب على، پس از گردن زدنهای بیشمار مردان و جوانان با روان کردن سیل خون دار و ندار مردم بی پدافند ایران را به پروه گرفت و زنان شوهردار و دختران و پسران و خردسالان را نیز به بردگی درآورد و برای فروش در بازارهای جهانی به #دارالخلافه_على فرستاد.
در تابستان همان سال دگرباره بدستور على، سپاهی از #مسلمانان_خونخوار به شهر نیشابور و استخر فارس تازش بردند و دست به همان دد منشیهایی زدند که زیاد بن ابیه زده بود.
پس از آنکه از کشته ها پشته ساختند و همه دار و ندار مردم را تاراج کردند زنان و کودکان را به بردگی گرفتند
{#منابع: تاريخ طبری پوشینه هفتم برگ ۲۷۲۲
#مروج الذهب برگ ۲۹ پوشینه دوم در قیام مردم کرمان و فارس
#طبري پوشینه ششم برگ ٣٦٥٧
#فتوح_البلدان برگ ۱۵۰ سرکوب مردم ری بدستور على بفرماندهی ابوموسی اشعري - سرکوبی مردم خراسان بدستور على بفرماندهی جعدہ بن هبيره
#فتوح البلدان پوشینه ششم برگ ۲۵۸۲ - سرکوب مردم استخر بدستور على بفرماندهی عبد الله بن عباس
#فارس نامه ابن بلخی ۱۳٦
#فتوح البلدان ۱۵۷ - على بمردم کوفه گفت شما شوکت عجمان را شکستید و شادی کردند
تاریخ تبری ۲۴۰۸ - سرکوبی مردم طبرستان در زمان عثمان با مشورت على بفرماندهی سعد وقاص و کشتار خونین،
#تاریخ سیاسی اسلام پوشينه اول برگ ٢٨٨}
#على سرور آزادگان فريبخورده و ناآگاه، همان کسی است که در زمان رهبری #ابوبکر (پدر زن محمد و پسر عموی پدرش ابوطالب) تازش بر ایران را پی ریزی کرد و در زمان #عمر بن خطاب، خليفه مسلمين را وادار به تجاوز وحشيانه به ايران كرد
{#منابع:
#كتاب زندگانی حسین برگهای ۱۷-۲۹-۲۰۸ تا ٢١٣-١٦٥-١٦٩ تا ۲۷۲ پوشینه یکم نوشته زین العابدین رهنما
#تاریخ طبری ۱۱ و ۱۲ هجری - دفتر زندگانی حسین پوشينه دوم نوشته رهنما برگ ٣}
او در زمان #عمر پسر عموی دیگرش، که همسر دختر او نیز بود را به کار بست و از ایران ویرانه ای ساخت بدرازای ۱۴۰۰ سال هنوز هم نتوانسته ایم کمر خود را از زیر این بار سنگین ننگ راست کنیم.
تاریخ بهترین گواه ویرانگری ایران به رایزنی علی و یا بدستور او میباشد که بن مایه های پیوست نمونه روشنی از بیدادگریهای علی در ایران است.
{#منابع: دو قرن سکوت نوشته زرین کوب برگ ۵۸
#نهج البلاغه ۴۴۹ - ۴۴٣ - ۴۴٦
#تشیع و سیاست در ایران نوشته بهرام چوبینه پوشينه یکم برگهای ۷۰-۷۴
#تاریخ ایران نوشته گروهی از دانشمندان شوروی برگردان کریم کشاورز برگ ۱۵۹
#تشیع و سیاست در ایران نوشته چوبینه پوشينه دوم برگهای ۲۸ تا ۴٣
#حبيب السیر خواند میر برگهای ۴۸۱ تا ۴۸۴ )
بر باور گروهی از تاریخ نویسان #على در تازش به تیسفون همراه بوده و بخش غنيمت خود را نیز از فرش بهارستان گرفته است چه اگر همراه نبود برابر قرآن بخشی نداشت.
#منبع: تاریخ طبري پوشينه پنجم برگ ۱۸۲۵ به پیروی از سوره هشتم آیه های ۴۱-٦٩ کسانی میتوانند از غنيمت بهره گیرند که در جنگ همراه بوده اند.}
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
◾️تنفر #امام_على از شيعيان
#امام_علی در #نهج_البلاغه کسانی را که ادعای پیروی از اورا دارند و خود را شيعه مينامند، چنین مورد نکوهش قرار داده است:
#متن_عربى :
«وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي اسْتَنْفَرْتُكُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا وَ أَسْمَعْتُكُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا وَ دَعَوْتُكُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِيبُوا وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا أَ شُهُودٌ كَغُيَّابٍ وَ عَبِيدٌ كَأَرْبَابٍ أَتْلُو عَلَيْكُمْ الْحِكَمَ فَتَنْفِرُونَ مِنْهَا وَ أَعِظُكُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الْبَالِغَةِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنْهَا وَ أَحُثُّكُمْ عَلَي جِهَادِ أَهْلِ الْبَغْيِ فَمَا آتِي عَلَي آخِرِ قَوْلِي حَتَّي أَرَاكُمْ مُتَفَرِّقِينَ أَيَادِيَ سَبَا تَرْجِعُونَ إِلَي مَجَالِسِكُمْ وَ تَتَخَادَعُونَ عَنْ مَوَاعِظِكُمْ أُقَوِّمُكُمْ غُدْوَةً وَ تَرْجِعُونَ إِلَيَّ عَشِيَّةً كَظَهْرِ الْحَنِيَّةِ عَجَزَ الْمُقَوِّمُ وَ أَعْضَلَ الْمُقَوَّمُ أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ الْمُبْتَلَي بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ صَاحِبُكُمْ يُطِيعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللَّهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةَ مِنْكُمْ وَ أَعْطَانِي رَجُلًا مِنْهُم»ّ
#ترجمه:
و هر آينه، ملتهاي جهان صبح مي كنند در حالي كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح مي كنم در حالي كه از ستمگري شیعیان خود وحشت دارم شما را براي جهاد با دشمن برانگيختم، اما كوچ نكرديد، حق را بگوش شما خواندم ولي نشنيديد، و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت ننموديد، پند و اندرزتان دادم، قبول نكرديد آيا حاضران غائب مي باشيد؟ و يا بردگاني در شكل مالكان؟! فرمان خدا را بر شما مي خوانم از آن فرار مي كنيد، و با اندرزهاي رسا و گويا شما را پند مي دهم از آن پراكنده مي شويد، شما را به مبارزه با سركشان ترغيب مي كنم، هنوز سخنانم به آخر نرسيده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود باز مي گرديد، و در لباس پند و اندرز، يكديگر را فريب مي دهيد تا اثر تذكرات مرا از بين ببريد، صبحگاهان كجيهاي شما را راست مي كنم، شامگاهان به حالت اول برمي گرديد، چونان كمان سختي كه نه كسي قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابليت راست شدن را خواهد داشت اي مردمي كه بدنهاي شما حاضر و عقلهاي شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمايند، رهبر شما از خدا اطاعت مي كند، شما با او مخالفت مي كنيد، اما رهبر شاميان خداي را معصيت مي كند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دينار با من سودا كند، ده نفر از شما را بگيرد و يك نفر از آنها را به من بدهد.
#منبع:
[خطبه ۹۷نهج البلاغه]
تقديم به ايرانيان فريب خورده بدست ملاهاى دوزارى.
اين مذهب ساخته ذهن فاسد ملاهاست و حتى خود #امامان_شيعه از آنها تنفر داشته اند.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
#امام_علی در #نهج_البلاغه کسانی را که ادعای پیروی از اورا دارند و خود را شيعه مينامند، چنین مورد نکوهش قرار داده است:
#متن_عربى :
«وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي اسْتَنْفَرْتُكُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا وَ أَسْمَعْتُكُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا وَ دَعَوْتُكُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِيبُوا وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا أَ شُهُودٌ كَغُيَّابٍ وَ عَبِيدٌ كَأَرْبَابٍ أَتْلُو عَلَيْكُمْ الْحِكَمَ فَتَنْفِرُونَ مِنْهَا وَ أَعِظُكُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الْبَالِغَةِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنْهَا وَ أَحُثُّكُمْ عَلَي جِهَادِ أَهْلِ الْبَغْيِ فَمَا آتِي عَلَي آخِرِ قَوْلِي حَتَّي أَرَاكُمْ مُتَفَرِّقِينَ أَيَادِيَ سَبَا تَرْجِعُونَ إِلَي مَجَالِسِكُمْ وَ تَتَخَادَعُونَ عَنْ مَوَاعِظِكُمْ أُقَوِّمُكُمْ غُدْوَةً وَ تَرْجِعُونَ إِلَيَّ عَشِيَّةً كَظَهْرِ الْحَنِيَّةِ عَجَزَ الْمُقَوِّمُ وَ أَعْضَلَ الْمُقَوَّمُ أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ الْمُبْتَلَي بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ صَاحِبُكُمْ يُطِيعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللَّهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةَ مِنْكُمْ وَ أَعْطَانِي رَجُلًا مِنْهُم»ّ
#ترجمه:
و هر آينه، ملتهاي جهان صبح مي كنند در حالي كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح مي كنم در حالي كه از ستمگري شیعیان خود وحشت دارم شما را براي جهاد با دشمن برانگيختم، اما كوچ نكرديد، حق را بگوش شما خواندم ولي نشنيديد، و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت ننموديد، پند و اندرزتان دادم، قبول نكرديد آيا حاضران غائب مي باشيد؟ و يا بردگاني در شكل مالكان؟! فرمان خدا را بر شما مي خوانم از آن فرار مي كنيد، و با اندرزهاي رسا و گويا شما را پند مي دهم از آن پراكنده مي شويد، شما را به مبارزه با سركشان ترغيب مي كنم، هنوز سخنانم به آخر نرسيده، چون مردم سبا، متفرق شده، به جلسات خود باز مي گرديد، و در لباس پند و اندرز، يكديگر را فريب مي دهيد تا اثر تذكرات مرا از بين ببريد، صبحگاهان كجيهاي شما را راست مي كنم، شامگاهان به حالت اول برمي گرديد، چونان كمان سختي كه نه كسي قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابليت راست شدن را خواهد داشت اي مردمي كه بدنهاي شما حاضر و عقلهاي شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمايند، رهبر شما از خدا اطاعت مي كند، شما با او مخالفت مي كنيد، اما رهبر شاميان خداي را معصيت مي كند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دينار با من سودا كند، ده نفر از شما را بگيرد و يك نفر از آنها را به من بدهد.
#منبع:
[خطبه ۹۷نهج البلاغه]
تقديم به ايرانيان فريب خورده بدست ملاهاى دوزارى.
اين مذهب ساخته ذهن فاسد ملاهاست و حتى خود #امامان_شيعه از آنها تنفر داشته اند.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
دانش نهج البلاغه در باب خلقت دواردهم دسامبر 2005
@bahrammoshri
#منطق #مغلطه #اندیشه ,
#نهج_البلاغه و دانشش در باب خلقت
دوازدهم دسامبر 2005
#بهرام_مشیری
🍀 @bahrammoshri
#نهج_البلاغه و دانشش در باب خلقت
دوازدهم دسامبر 2005
#بهرام_مشیری
🍀 @bahrammoshri
Audio
دکتر #رستم_جمشیدی
🔹مقایسه #سعدی با #فردوسی
🔹افسانه هایی از #حضرت_موصاف😂(#موسی) و حضرت #لوط از #کتب_آسمانی
🔹#نهج_البلاغه
🔹سرچشمه #سخنان_نیکو و #پند_و_اندرز_ادیان از کجاست؟
🔹نقد اسلام و قرآن
۲۶ نوامبر ۲۰۱۸
گنجایش بالا
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید آزادی و آبادی ایران
🔹مقایسه #سعدی با #فردوسی
🔹افسانه هایی از #حضرت_موصاف😂(#موسی) و حضرت #لوط از #کتب_آسمانی
🔹#نهج_البلاغه
🔹سرچشمه #سخنان_نیکو و #پند_و_اندرز_ادیان از کجاست؟
🔹نقد اسلام و قرآن
۲۶ نوامبر ۲۰۱۸
گنجایش بالا
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید آزادی و آبادی ایران
Audio
زنده یاد دکتر #رستم_جمشیدی
🔹#اشتباهات_خنده_دار #قرآن و #نهج_البلاغه در #آفرینش_انسان
🔹#وظیفه_تک_تک_ما #رهایی_میهن از سلطه آخوند و اسلام است و اما چگونه
🔹#خدای_وحدت_وجود
(#اگر خدایی وجود داشته باشد #خداوند_جان_و_خرد است که نیاکان ما باور داشتند)
🔹#فیزیک_نسبیت و #فیزیک_کوانتوم
(پیوستگی و گسستگی جهان)
🔹نقد قرآن و اسلام
۱۰ دسامبر ۲۰۱۸
کیفیت خوب
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید آزادی و آبادی ایران
🔹#اشتباهات_خنده_دار #قرآن و #نهج_البلاغه در #آفرینش_انسان
🔹#وظیفه_تک_تک_ما #رهایی_میهن از سلطه آخوند و اسلام است و اما چگونه
🔹#خدای_وحدت_وجود
(#اگر خدایی وجود داشته باشد #خداوند_جان_و_خرد است که نیاکان ما باور داشتند)
🔹#فیزیک_نسبیت و #فیزیک_کوانتوم
(پیوستگی و گسستگی جهان)
🔹نقد قرآن و اسلام
۱۰ دسامبر ۲۰۱۸
کیفیت خوب
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید آزادی و آبادی ایران