نقد دین اسلام
615 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.5K files
9.47K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
RPReplay_Final1635791725
فايل صوتى

موضوع: ادعاى عصمت براى ائمه شيعه، از ادعا تا واقعيت
#بخش_اول
سخنران: استاد ايمان سليمانى اميرى حقوقدان و پژوهشگر تاريخ اسلام

استاد سليمانى در اين سلسله فايلهاى صوتى با استناد به آيات قرآنى و روايات اسلامى(شيعه و اهل سنت) ادعاى عصمت و عارى از گناه بودن محمد و امامان شيعه را به چالش ميكشد.

با به اشتراك گذاشتن اين فايل صوتى نفيس، در را روشنگرى و ستيز براى زدودن جهل و خرافات در جامعه با ما همگام باشيد
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Audio
فايل صوتى
#بخش_اول

موضوع: شناخت دستگاه مخوف امنيتى ديكتاتور جنايتكار سيد على خامنه‌ای

سخنران: دكتر مراد ويسى

جلسه پرسش و پاسخ در مورد سيستم امنيتى يكى از جنايتكارترين ديكتاتورهاى تاريخ ايران و نقش سپاه پاسداران در حمايت و نگهدارى اين سيستم جنايتكار

@mahdavifar2021
Forwarded from نقدى بر اسلام
telegram_video.mp4
155.8 MB
▪️مستند شرقى غمگين، داستان يكى از جنايتهاى فجيع حكومت اشغالگر آخوندهاى خونخوار!

#بخش_اول: قیام فریدون؛
بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از قتل فجيع فریدون فرخزاد در تابستان سال ۱۳۷۱، رادیو فردا برای نخستین بار به اسنادی درباره این جنایت دست یافته که ابعاد جدیدی از آن را آشکار می‌کند.
گفت‌وگو با ده‌ها تن از شاهدان روزها و ماه‌های آخر زندگی فریدون فرخزاد و بررسی صدها سند و دست‌نوشته از این هنرمند سرشناس در مجموعه مستند تلویزیونی سه قسمتی «شرقی غمگین» تهیه‌شده در رادیو فردا، کاری از شهریار صیامی و هومن عسکری
لطفا با انتشار وسيع اين مستند در ميان هموطنان، در مبارزه با رژيم آخوندهاى جنايتكار شيعه با ما همگام شويد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️سئوالاتى كه كل نبوت محمد را به باد فنا داد
#بخش_اول
این ويديو از روى مقاله بسيار زيبائى به زبان عربى است که ولید فكرى نویسنده سرشناس عرب و منتقد اسلام آنرا نگاشته است. زمانى که محمد در میان اعراب ادعاى پیامبرى کرد و به بزرگان مكه و اعتقاداتشان فحاشى میكرد، عده اى از اعراب مكه که داراى سواد و دانش بالا و مطالعات تاریخى بودند وى را متهم کردند که ادعاهاى محمد تكرار اسطوره هاى باستانى به شكلى ناقص است و حتى آنها میتوانند این داستانهاى باستانى را کاملتر و بهتر بیان کنند.
یكى از این اشخاصی که با دانش و سواد بالاى خود، ادعاى پیامبرى او را به چالش كشيد و بارها و بارها وى را به سخره گرفت، شخصى بود به نام نضر بن حارث!
نضر بن حارث، و گفته تاریخى اش نسبت به آیات قرآن: «اینها چیزى نیست جز افسانه های باستانى» عقل و دانش روزی به بهترین دین انسانها تبدیل میشود، ممكن است نسلی بیاید و به آنچه نضر بن حارث انجام داده الگو قرار داده و مجسمه ای براى بزرگداشت وى بسازند.
لينك يوتيوب اين ويديو
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️سئوالاتى كه كل نبوت محمد را به باد فنا داد
#بخش_اول
این ويديو برگرفته از مقاله بسيار زيبائى به زبان عربى است که ولید فكرى نویسنده سرشناس عرب و منتقد اسلام آنرا نگاشته است. زمانى که محمد در میان اعراب ادعاى پیامبرى کرد و به بزرگان مكه و اعتقاداتشان فحاشى میكرد، عده اى از اعراب مكه که داراى سواد و دانش بالا و مطالعات تاریخى بودند وى را متهم کردند که ادعاهاى محمد تكرار اسطوره هاى باستانى به شكلى ناقص است و حتى آنها میتوانند این داستانهاى باستانى را کاملتر و بهتر بیان کنند.
یكى از این اشخاصی که با دانش و سواد بالاى خود، ادعاى پیامبرى او را به چالش كشيد و بارها و بارها وى را به سخره گرفت، شخصى بود به نام نضر بن حارث!
نضر بن حارث، و گفته تاریخى اش نسبت به آیات قرآن: «اینها چیزى نیست جز افسانه های باستانى» عقل و دانش روزی به بهترین دین انسانها تبدیل میشود، ممكن است نسلی بیاید و به آنچه نضر بن حارث انجام داده الگو قرار داده و مجسمه ای براى بزرگداشت وى بسازند.
لينك يوتيوب اين ويديو
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️سئوالاتى كه كل نبوت محمد را به باد فنا داد
#بخش_اول
این ويديو برگرفته از مقاله بسيار زيبائى به زبان عربى است که ولید فكرى نویسنده سرشناس عرب و منتقد اسلام آنرا نگاشته است. زمانى که محمد در میان اعراب ادعاى پیامبرى کرد و به بزرگان مكه و اعتقاداتشان فحاشى میكرد، عده اى از اعراب مكه که داراى سواد و دانش بالا و مطالعات تاریخى بودند وى را متهم کردند که ادعاهاى محمد تكرار اسطوره هاى باستانى به شكلى ناقص است و حتى آنها میتوانند این داستانهاى باستانى را کاملتر و بهتر بیان کنند.
یكى از این اشخاصی که با دانش و سواد بالاى خود، ادعاى پیامبرى او را به چالش كشيد و بارها و بارها وى را به سخره گرفت، شخصى بود به نام نضر بن حارث!
نضر بن حارث، و گفته تاریخى اش نسبت به آیات قرآن: «اینها چیزى نیست جز افسانه های باستانى» عقل و دانش روزی به بهترین دین انسانها تبدیل میشود، ممكن است نسلی بیاید و به آنچه نضر بن حارث انجام داده الگو قرار داده و مجسمه ای براى بزرگداشت وى بسازند.
لينك يوتيوب اين ويديو
@naghde_eslamm
📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_اول

◾️عده‌ای گفته‌اند ملاک بداهت یک گزاره «مقبولیت آن عندالجمیع» است؛ یعنی بدیهی، هر گزاره‌ای‌ست که همه‌ی انسان‌ها بدون استثناء آن را پذيرفته باشند. مثلاً اصل امتناع تناقض بدیهی‌ست به این دلیل که هیچ انسانی وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت که آن را نپذیرد! این قول چندین مشکل دارد:

1⃣ اِشکال اول: شما درباره‌ی كدام يک از اين گزاره‌ها استقراءِ تام كرده‌اید که طبق این معیار آن‌ها را بدیهی می‌دانید؟!

شما از کجا می‌دانید که جوامع گذشته این بدیهیات شما (اصل امتناع تناقض، اصل این‌همانی و...) را پذيرفته بودند؟! این ادعا را چگونه اثبات می‌کنید؟

امیل دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» می‌آورد: "معقولات فکر کاملاً امور برساخته‌ی اجتماعی هستند یعنی در جامعه ساخته می‌شوند و در جوامع بدوی به این شکل به کار نمی‌رفتند و مردم به این ابزار مصلح و مجهز نبودند. این منطق نه تنها از روز اول در ساختمان ذهن بشر وجود نداشته بلکه تا حدی تابع عوامل تاریخی و اجتماعی بوده است. تصورات جمعی فرآورده‌ی همکاریِ عظیمی‌ست که دامنه‌ی آن نه تنها در مکان بلکه در زمان گسترده است، برای اینکه چنین تصوراتی ساخته شوند انبوهی از اذهان فردی باید گردهم آیند و بهم بیامیزند و فکرها و احساسات خود را با هم ترکیب کنند."

لویی برول در کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌افتاده» نشان می‌دهد چگونه آنچه ذهنیت عرفانی پیشامنطقی می‌‌داند در جوامع بدوی یک تفاوت ماهوی دارد به آنچه ذهنیت منطقی و علمی آن را ذهنیت مدرن می‌داند و یکی از موارد اصلی که این تفاوت را می‌سازد اصل امتناع تناقض است که با مثال‌هایی که از انسان‌شناسان نقل می‌کند نشان می‌دهد چگونه انسان بدوی قائل به اصل امتناع تناقض نبوده است!

حتی در تاریخ فلسفه هم مخالفت‌های فراوانی با اصل امتناع تناقض (و سایر بدیهیات) به چشم می‌خورد؛ نیکولاس کوسانوس، اکهارت، هگل و مارکس از برجسته‌ترینِ این مخالفان‌اند!

نیچه بر این باور بود که تنها با تکامل بسیار تدریجیِ قوای حسی و ادراکیِ گونه‌ی انسان طی میلیون‌ها سال بوده است که اصل این‌همانی (A=A) به عنوان اصلی «بدیهی» در بازنمود زبانی انسان از محیط خویش (به تدریج) تصلب یافته است. از این منظر، اصل این‌همانی نه حاصل اکتشاف عقلی انسان، که پیامد طبیعیِ سازگاریِ تدریجیِ او با طبیعتی متخاصم در جریان تنازع برای بقا بوده است. وی در کتاب «حکمت شادان» می‌گوید: "منطق چگونه [و از کجا] در سرِ انسان پدید آمد؟ مسلماً از امر غیر منطقی‌ای که چه بسا خود در آغاز گستره‌ای بس فراخ داشته است. چه بسیار موجوداتی که به طریقی متفاوت از ما استنتاج می کرده‌اند و [در نتیجه] تباه شده‌اند؛ و با این همه، چه بسا که آن‌ها نسبت به ما به حقیقت نزدیک‌تر بوده‌اند! او [انسان پیشاتاریخی‌ای] که، به عنوان مثال، نمی‌دانست چگونه غالباً میان خوراک‌ها و یا حیوانات وحشی «اینهمانی» را دریابد، در مقایسه با انسانی که در مواجهه با تمامی موارد شباهت بلافاصله این‌همانی آن‌ها را استنتاج می‌کرد، اقبال کمتری برای بقا داشت. با این همه، [این] گرایشِ غالب به پنداشتن [امور] مشابه همچون [امور] این‌همان - گرایشی غیر منطقی‌ست از آن روی که هیچ چیزی چنین این‌همان وجود ندارد - تمامیِ آن چیزی‌ست که در آغاز بنیاد منطق را پی افکنده است"

بر چه اساس می‌گویید همه‌ی انسان‌های هم عصرمان این بدیهیاتی که شما قبول دارید را قبول کرده‌اند؟! مگر از تک به تک انسان‌ها نظرخواهی کرده‌اید؟ تناقض‌باوران مشتاقانه منتظرند که نظرشان را جویا شوید!

از کجا متوجه شده‌اید که همه‌ی نسل‌های بعدی در قرن‌های پیش رو هم، همه‌ی این بدیهیات شما را خواهند پذیرفت؟

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE
📌 فمینیسم! #بخش_اول

◾️عده‌ای می‌گویند: "اگر ما حقوق، وظایف، اختیارات، مسئولیت‌ها و کارکردهای اجتماعیِ متفاوتی برای زن و مرد قائل شده‌ایم، به این خاطر است که چیزهای ثابتی در مردها هست که در زن‌ها نیست و چیزهای ثابتی در زن‌ها هست که در مردها نیست؛ یعنی زن و مرد با هم تفاوت ماهوی دارند. زنان از ونوس آمده‌اند و مردان از مریخ آمده‌اند؛ خیلی با هم تفاوت دارند! هیچ تبعیضی در کار نیست پس فمینیست‌ها باید بساطشان را جمع کنند!"

◾️ما در اینجا قصد نداریم که به تفاوت‌های میان مردان و زنان بپردازیم، و اصلاً شبهه را علیه خودمان قوی می‌گیریم و فرض را بر این می‌گذاریم که مردان فعلی نسبت به زنان فعلی، هم متمایز هستند و هم ممتاز (تمایز یعنی با هم تفاوت دارند و امتیاز یعنی یکی بر دیگری برتری هم دارد!)، خب؟ فکر می‌کنید دیگر کار فمینیسم تمام شد؟ خیر! فمینیست‌ها معتقدند که این تفاوت‌هایی که بین زنان و مردان وجود دارد یا در ۵۰۰۰ سال یا حتی در ۱۰۰۰۰۰ سال گذشته وجود داشته است، ذاتی و مداوم و پایدار نیست! زنان از اول زن نبوده‌اند، تاریخ زنان را زن کرده است؛ مردان هم از اول مرد نبوده‌اند، تاریخ مردان را مرد کرده است. یعنی این‌طور نیست که بگوییم دو موجود بودند و از همان اول تفاوت‌های ماهوی داشتند و برای همین است که سیر تاریخیِ متفاوت هم دارند؛ نه! اتفاقاً عکس این است! یعنی این‌ها وارد تاریخ شدند و یک تطورات و اتفاقاتی رخ داد و این تطورات زنان را زن کرد و مردان را مرد! یعنی به زنان ویژگی‌هایی داد که در مردان نیست و به مردان ویژگی‌هایی داد که در زنان نیست؛ اما تاریخ همچنان دارد به سیر خودش ادامه می‌دهد و فردا ممکن است این ویژگی‌ها را از مردان بگیرد و به زنان بدهد و آن ویژگی‌ها را از زنان بگیرد و به مردان بدهد! ویژگیِ ذاتی و ثابتی وجود ندارد.

◾️پس این ویژگی‌های ثابتی که به ما نسبت می‌دهید عوض می‌شود، همان‌طور که آن ویژگی‌های ثابتی که به خودتان نسبت می‌دهید هم، عوض می‌شود. اگر تا الان تعداد فیزیکدانان زن تراز اول کمتر از مردان بوده یا هنوز هم يک زن فيلسوف در حد کانت و افلاطون و ارسطو ظهور نکرده یا یک مرد بسیار عاطفی مثل خانم سیمون وی ظهور نکرده، به این خاطر است که سیر تاریخی هنوز این مجال را به زنان و مردان نداده است. هیچ چیز در مردان و زنان ثابت نیست و ما (فمینیست‌ها) می‌خواهیم همین ویژگی‌ها و تفاوت‌ها را دگرگون کنیم؛ البته نه دفعتاً، بلکه تدریجاً!
@ISLIE
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آيا على بن ابيطالب يك شخصيت واقعى است يا حاصل تاريخ سازى حكام عباسى؟
#بخش_اول
در اين ويديو كه از شبكه بى بى سى فارسى پخش ميشود، يك مناظره سه نفره بين حسن يوسفى اشكورى(آخوند سابق شيعه)، محمد اله صخره(پژوهشگر دين از اهل سنت) و محس بنائى محقق تاريخ اسلام بر سر موضوع؛ حقيقى يا تخيلى بودن على بن ابيطالب برگزار شده و مهمانان برنامه نظراتشان بر اساس تاريخ اسلامى و نوشته هاى شرق شناسان بيان كرده و به موضوعات بسيار جالبى اشاره ميكنند.
در اين قسمت، عدم تسلط كارشناس اهل سنت كه نشان از فقر دانش و فهم او از علم تاريخ دارد و همچنين اعتراف به عدم اعتبار نهج البلاغه توسط اشكورى، بسيار ديدنى است.
قسمت دوم اين مناظره نيز به زودى منتشر خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آيا على بن ابيطالب يك شخصيت واقعى است يا حاصل تاريخ سازى حكام عباسى؟
#بخش_اول
در اين ويديو كه از شبكه بى بى سى فارسى پخش ميشود، يك مناظره سه نفره بين حسن يوسفى اشكورى(آخوند سابق شيعه)، محمد اله صخره(پژوهشگر دين از اهل سنت) و محس بنائى محقق تاريخ اسلام بر سر موضوع؛ حقيقى يا تخيلى بودن على بن ابيطالب برگزار شده و مهمانان برنامه نظراتشان بر اساس تاريخ اسلامى و نوشته هاى شرق شناسان بيان كرده و به موضوعات بسيار جالبى اشاره ميكنند.
در اين قسمت، عدم تسلط كارشناس اهل سنت كه نشان از فقر دانش و فهم او از علم تاريخ دارد و همچنين اعتراف به عدم اعتبار نهج البلاغه توسط اشكورى، بسيار ديدنى است.
قسمت دوم اين مناظره نيز به زودى منتشر خواهد شد.
@naghde_eslamm
📌فرق میان عقاید دینی و عقاید غیر دینی! #بخش_اول

هر انسانی بطور معمول در ذهنش به میلیاردها گزاره عقیده و باور دارد، یا طوری زندگی می‌کند که گویی این گزاره‌ها صادق اند؛ این انسان آیا می‌تواند تمام این گزاره‌ها را اثبات کند؟ به سود هر کدام از آنها چند استدلال می‌توان آورد؟ مثلاً چه کسی می‌تواند وجود جهان خارج را اثبات کند؟ اگر چنین وضعی بر ساحت عقیدتی بشر حاکم است، چرا عده‌ای بطور دائم برای عقاید و گزاره‌های دینی و مذهبی استدلال و اثبات می‌طلبند؟ چه اشکالی دارد اگر عقاید دینی هم نامدلل باشند؟

جواب:
- انسجام و سازگاریِ درونی، شرط لازم صدق یا پذیرش یک مدعاست. اگر شرط لازم نباشد، مشروط هم نخواهد بود. همه ادیان و مذاهب با هم ناسازگار اند، هر دین با خودش هم ناسازگار است. مثلاً بعضی آیات قرآن با سنت، یا حتی با سایر آیات ناسازگاری دارند. پس ادیان و مذاهب شرط لازم صدق یا پذیرش را ندارند.

- بعضی عقایدِ نامدلل و غیر دینی، به لحاظ فردی و اجتماعی بسیار سودمند و مفید اند؛ اما عقاید دینی و مذهبی نه تنها سودمند نیستند و کارکرد مثبتی ندارند، بلکه من حیث‌المجموع تأثیرشان منفی و آسیب‌زاست.

- نباید به هیچ گزاره‌ای عقیده داشت الا اینکه به سودش دلیل یا ادله کافی موجود باشد؛ اما می‌توان چنان زندگی کرد که گویی آن گزاره صادق است (یا کاذب است). فرض کنید ما هیچ دلیلی نداریم بر اینکه «پولها در گاوصندوق بدون علت از بین نمی‌روند»، در این صورت نباید به این گزاره عقیده پیدا کنیم اما می‌توانیم چنان زندگی کنیم که گویی پولها بی‌علت از بین نمی‌روند و بعد پولهای خود را پس‌انداز کنیم. اما آیا می‌توان به گزاره‌های غیر دینی عقیده نداشت؟ یا در مطابقتش با واقعیت تشکیک کرد؟ آیا می‌توان بدون اعتقاد به اصول و ارکان دین، مؤمن بود و ماند؟ کسی که اعتقادی به الله یا توحید یا نبوت یا معاد ندارد اما چنان زندگی می‌کند که گویی همه اینها واقعیت اند، مسلمان شناخته می‌شود؟ در دین اصل با اعمال جوانحی است و اعمال و احکام جوارحی فروع آن اند. اعمال جوارحی مهم اند ولی اعمال جوانحی بسیار اهم اند. عمل جوانحی آنست که منشأ آن روان و ذهن و قلب آدمی است؛ مانند نیت، عقیده، حب، بغض و... . لذا بقول اصولیون، قیاس بین این دو موضوع - یعنی گزاره‌های دینی و گزاره‌های غیر دینی - مع الفارق است.

@islie