Forwarded from پاسخ به اسلامگرایان
➖ نقد دوم: قاعده فاقد شی ...
💢 #ادعا:
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له” (معطی کمال نمیتواند فاقد آن کمال باشد )
علت قابلی یا گیرنده کمال (متحرک) نمیتواند معطی کمال (محرک) باشد چون فاقد آن است.
يعني:
👈 محرك حركت ميدهد.
👈 متحـرك حركـت ندارد و ميخواهد حركت را بپذيرد.
به تعبيري دیگر ، فاقد شيء، معطي شـيء نمـيشـود، لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
انصافا ببینید قاعده را چگونه متوجه شده اند، قاعده فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد اصلا به معنایی که نویسنده انرا برداشت کرده نیست و این نشان میدهد که نویسنده درک صحیحی از انچه به قلم در اورده ندارد، چرا؟
این قاعده میگوید که فاقد یک چیز نمیتواند ان چیز را به دیگری اهدا کند
مثلا من اگر پول ندارم نمیتوانم به شما پول بدهم، این اصل بدیهی است که چون و چرایی در ان نداریم...
من فاقد شی(پول) هستم و نمیتوانم معطی شی (اعطا و هدیه کننده پول)باشم
اما ببینید نویسنده چه برداشت اشتباهی از قاعده داشته است!
شاید عجیبترین قسمت پست همین تفسیر نویسنده از قاعده "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" باشد.
ابتدا مثالی بزنیم که متوجه برهان است، طبق این اصل، چیزی که حرکت ندارد نمیتواند به چیزی حرکت بدهد، حالا این قاعده کاری ندارد ان چیز حرکت را از کسی گرفته یا ذاتی ان است و یا هر چیز دیگر...
پس اگر شی حرکت نداشته باشد، نمیتواند به کسی حرکت دهد و اگر حرکت داشته باشد میتواند به چیزی حرکت بدهد
نویسنده تصور کرده که گیرنده یک کمال (مثلا گیرنده حرکت) نمیتواند انرا به دیگری اعطا کند، اصلا اینطور نیست، اساسا اگر اینگونه بود که هیچ چیز نمیتوانست به دیگری چیزی که ذاتی اش نیست را وام دهد.
چنانچه در تفسیر این قاعده انرا به طرز عجیبی با تحصیل حاصل مخلوط کرده و گفته است.
یادآوری متن کانال اسلامگرا: لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود."
در حالی که این عبارات غلط است، منظور قاعده این است که چیزی فاقد شی (مثلا حرکت) باشد نمیتواند شی (حرکت) را به دیگری وام دهد نه اینکه گیرنده حرکت از هرجایی حرکت را بدست اورد (ذاتی اش باشد یا گیرنده باشد یا هرچیز) نتواند به دیگری حرکت را وام دهد ...
در واقع "ب" از "الف" حرکت را دریافت کرده و میتواند به "ج" بدهد، "ج" به "د" بدهد و الی اخر.
نه اینکه چون "ب" فاقد شی یا فاقد حرکت در گذشته بوده نمیتواند در حال حاضر هم به "ج" یا "د" و ... حرکت بدهد.
از همین قاعده اشتباه نتایج #درخشان نیز گرفته است که در ادامه خواهیم دید.
نقد بعدی که با توجه به همین قاعده و البته تفسیر صحیح ان است، جدی ترین نقدی است که هیچ پاسخی برای ان ندارند.
➖ نقد سوم: قاعده فاقد شی ... و استدلال بر محرک اولیه
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
اما نقد مهمتر و شاید مهمترین نقد این برهان همین باشد.
میگویم فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد... یعنی چنانچه بالاتر گفتیم اگر چیزی فاقد حرکت باشد نمیتواند حرکت را به دیگری بدهد
سوال اینجاست خداوند خودش حرکت را از کجا اورده است؟
در مواجهه با این سوال با موارد زیر روبرو میشویم:
الف) خداوند خودش فاقد حرکت است، پس از انجا که "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" این گزینه منتفی است و باید کنار گذاشته شود.
ب) خداوند خودش دارای حرکت است که با دو حالت روبرو میشویم
خداوند یا محرک اولیه خودش حرکت را از قبلی گرفته و قبلی هم از محرک قبلی و محرک قبلی و... الی اخر، که به تسلسل برمیخوریم و فرض نویسنده این است که تسلسل محال است.
یا اینکه حرکت ذاتی خداوند است، خوب یک ماتریالیست هم میگوید که حرکت ذاتی ماده است.
گو اینکه یک خداباور نمیپذیرد که حرکت در خداوند راه دارد. تغییر و تغیر در خداوند راه ندارد. (شاید هم به تازگی راه پیدا کرده و یا این دوستان جدیدا تغیر در خدا را میپذیرند، بهرحال فرقی ندارد)
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
💢 #ادعا:
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له” (معطی کمال نمیتواند فاقد آن کمال باشد )
علت قابلی یا گیرنده کمال (متحرک) نمیتواند معطی کمال (محرک) باشد چون فاقد آن است.
يعني:
👈 محرك حركت ميدهد.
👈 متحـرك حركـت ندارد و ميخواهد حركت را بپذيرد.
به تعبيري دیگر ، فاقد شيء، معطي شـيء نمـيشـود، لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
انصافا ببینید قاعده را چگونه متوجه شده اند، قاعده فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد اصلا به معنایی که نویسنده انرا برداشت کرده نیست و این نشان میدهد که نویسنده درک صحیحی از انچه به قلم در اورده ندارد، چرا؟
این قاعده میگوید که فاقد یک چیز نمیتواند ان چیز را به دیگری اهدا کند
مثلا من اگر پول ندارم نمیتوانم به شما پول بدهم، این اصل بدیهی است که چون و چرایی در ان نداریم...
من فاقد شی(پول) هستم و نمیتوانم معطی شی (اعطا و هدیه کننده پول)باشم
اما ببینید نویسنده چه برداشت اشتباهی از قاعده داشته است!
شاید عجیبترین قسمت پست همین تفسیر نویسنده از قاعده "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" باشد.
ابتدا مثالی بزنیم که متوجه برهان است، طبق این اصل، چیزی که حرکت ندارد نمیتواند به چیزی حرکت بدهد، حالا این قاعده کاری ندارد ان چیز حرکت را از کسی گرفته یا ذاتی ان است و یا هر چیز دیگر...
پس اگر شی حرکت نداشته باشد، نمیتواند به کسی حرکت دهد و اگر حرکت داشته باشد میتواند به چیزی حرکت بدهد
نویسنده تصور کرده که گیرنده یک کمال (مثلا گیرنده حرکت) نمیتواند انرا به دیگری اعطا کند، اصلا اینطور نیست، اساسا اگر اینگونه بود که هیچ چیز نمیتوانست به دیگری چیزی که ذاتی اش نیست را وام دهد.
چنانچه در تفسیر این قاعده انرا به طرز عجیبی با تحصیل حاصل مخلوط کرده و گفته است.
یادآوری متن کانال اسلامگرا: لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود."
در حالی که این عبارات غلط است، منظور قاعده این است که چیزی فاقد شی (مثلا حرکت) باشد نمیتواند شی (حرکت) را به دیگری وام دهد نه اینکه گیرنده حرکت از هرجایی حرکت را بدست اورد (ذاتی اش باشد یا گیرنده باشد یا هرچیز) نتواند به دیگری حرکت را وام دهد ...
در واقع "ب" از "الف" حرکت را دریافت کرده و میتواند به "ج" بدهد، "ج" به "د" بدهد و الی اخر.
نه اینکه چون "ب" فاقد شی یا فاقد حرکت در گذشته بوده نمیتواند در حال حاضر هم به "ج" یا "د" و ... حرکت بدهد.
از همین قاعده اشتباه نتایج #درخشان نیز گرفته است که در ادامه خواهیم دید.
نقد بعدی که با توجه به همین قاعده و البته تفسیر صحیح ان است، جدی ترین نقدی است که هیچ پاسخی برای ان ندارند.
➖ نقد سوم: قاعده فاقد شی ... و استدلال بر محرک اولیه
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
اما نقد مهمتر و شاید مهمترین نقد این برهان همین باشد.
میگویم فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد... یعنی چنانچه بالاتر گفتیم اگر چیزی فاقد حرکت باشد نمیتواند حرکت را به دیگری بدهد
سوال اینجاست خداوند خودش حرکت را از کجا اورده است؟
در مواجهه با این سوال با موارد زیر روبرو میشویم:
الف) خداوند خودش فاقد حرکت است، پس از انجا که "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" این گزینه منتفی است و باید کنار گذاشته شود.
ب) خداوند خودش دارای حرکت است که با دو حالت روبرو میشویم
خداوند یا محرک اولیه خودش حرکت را از قبلی گرفته و قبلی هم از محرک قبلی و محرک قبلی و... الی اخر، که به تسلسل برمیخوریم و فرض نویسنده این است که تسلسل محال است.
یا اینکه حرکت ذاتی خداوند است، خوب یک ماتریالیست هم میگوید که حرکت ذاتی ماده است.
گو اینکه یک خداباور نمیپذیرد که حرکت در خداوند راه دارد. تغییر و تغیر در خداوند راه ندارد. (شاید هم به تازگی راه پیدا کرده و یا این دوستان جدیدا تغیر در خدا را میپذیرند، بهرحال فرقی ندارد)
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
Forwarded from پاسخ به اسلامگرایان
نکته اول: خود نویسنده معتقد است که اساسا حالت ب نادرست است، یعنی معتقد است که خداوند یا محرک اولیه غیرمتحرک است، پس ایراد اول پابرجاست، فاقد شی چگونه معطی شی شده؟ پاسخی ندارند.
نتیجه: این علت فاعلی و محرک ، باید #غیر_متحرک باشد (به دلیل محال بودن دور و تسلسل) و چون غیر متحرک است لذا #ماده و #عوارض_ماده را ندارد ، لذا امری #مجرد است.
نکته دوم: باز تکرار میکنیم این مهمترین ایراد برهان است که هرگز پاسخی پیدا نمیکنند. جالب است بدانید ارسطو که مبدع این برهان است، خودش به این ایراد واقف بود، میدانید پاسخش به این ایراد چیست؟ اینکه خداوند جهان را با عشق به حرکت در اورده، خوب میدانیم که آتئیست ها براهین عاشقانه را نمیپذیرند و سعی دارند که براهین عقلی را مورد تدقیق فلسفی و عقلانی قرار دهند.
➖ نقد چهارم: ماده عین حرکت؟
💢 #ادعا:
ماده که #عین_حرکت است ، نیاز به علت فاعلی دارد و به عبارتی #خود_سامان #نیست. (ماتریالیستها و ماده باوران پاسخی ندارند که بدهند.)
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
توجه کنید خودشان میگویند که ماده که #عین_حرکت است، نیاز به حرکت دارد و به عبارتی #خودسامان نیست
در اینجا باید گفت وقتی میگویید "ماده که #عین_حرکت است"، همین عبارت شما یعنی اینکه حرکت ذاتی ماده است و اتفاقا خودسامان است.
و جالب اینکه در ادامه هم خیلی ساده میگویند که #ماتریالیست ها پاسخی ندارند، در حالی که ماتریالیست ها نیز میگویند که ماده #عین_حرکت است و این یعنی حرکت ذاتی ماده است.
یعنی خودشان پاسخ یک ماتریالیست را بعنوان نتیجه خودشان برداشتند که نقیض نظر خودشان است و جالب اینکه بسادگی میگویند یک ماتریالیست پاسخی ندارد.
این هم از اشتباهات عجیب دیگر نویسنده است که باز نشان میدهد درک دقیقی از انچه که به رشته تحریر در اورده است، ندارد.
نکته دیگر که با همین ایراد ادغام کنیم دیدگاه دینامیک ارسطویی به جهان است که در اذهان این دوستان خداباور است که سکون اصیل است و هر متحرکی نیازمند محرک است؛ در حالی که در فیزیک نیوتنی چه بسا حرکت در ماده اصیل باشد، یعنی حرکت ذاتی ماده باشد
به هرحال وقتی خودشان میگویند این محرک اولیه قهرا غیرمادی است چون حرکت ندارد و غیرمتحرک است، خود همین نیز نشان میدهد که حرکت در ماده را اصیل دانسته و ماده را عین حرکت و یا بقولی دیگر حرکت را ذاتی ماده میدانند یعنی دقیقا ادعای یک ماتریالیست را خودشان هم قبول میکنند و تکرار میکنند و در اخر میگویند ماتریالیست پاسخی ندارد.
#بخش_سوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
نتیجه: این علت فاعلی و محرک ، باید #غیر_متحرک باشد (به دلیل محال بودن دور و تسلسل) و چون غیر متحرک است لذا #ماده و #عوارض_ماده را ندارد ، لذا امری #مجرد است.
نکته دوم: باز تکرار میکنیم این مهمترین ایراد برهان است که هرگز پاسخی پیدا نمیکنند. جالب است بدانید ارسطو که مبدع این برهان است، خودش به این ایراد واقف بود، میدانید پاسخش به این ایراد چیست؟ اینکه خداوند جهان را با عشق به حرکت در اورده، خوب میدانیم که آتئیست ها براهین عاشقانه را نمیپذیرند و سعی دارند که براهین عقلی را مورد تدقیق فلسفی و عقلانی قرار دهند.
➖ نقد چهارم: ماده عین حرکت؟
💢 #ادعا:
ماده که #عین_حرکت است ، نیاز به علت فاعلی دارد و به عبارتی #خود_سامان #نیست. (ماتریالیستها و ماده باوران پاسخی ندارند که بدهند.)
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
توجه کنید خودشان میگویند که ماده که #عین_حرکت است، نیاز به حرکت دارد و به عبارتی #خودسامان نیست
در اینجا باید گفت وقتی میگویید "ماده که #عین_حرکت است"، همین عبارت شما یعنی اینکه حرکت ذاتی ماده است و اتفاقا خودسامان است.
و جالب اینکه در ادامه هم خیلی ساده میگویند که #ماتریالیست ها پاسخی ندارند، در حالی که ماتریالیست ها نیز میگویند که ماده #عین_حرکت است و این یعنی حرکت ذاتی ماده است.
یعنی خودشان پاسخ یک ماتریالیست را بعنوان نتیجه خودشان برداشتند که نقیض نظر خودشان است و جالب اینکه بسادگی میگویند یک ماتریالیست پاسخی ندارد.
این هم از اشتباهات عجیب دیگر نویسنده است که باز نشان میدهد درک دقیقی از انچه که به رشته تحریر در اورده است، ندارد.
نکته دیگر که با همین ایراد ادغام کنیم دیدگاه دینامیک ارسطویی به جهان است که در اذهان این دوستان خداباور است که سکون اصیل است و هر متحرکی نیازمند محرک است؛ در حالی که در فیزیک نیوتنی چه بسا حرکت در ماده اصیل باشد، یعنی حرکت ذاتی ماده باشد
به هرحال وقتی خودشان میگویند این محرک اولیه قهرا غیرمادی است چون حرکت ندارد و غیرمتحرک است، خود همین نیز نشان میدهد که حرکت در ماده را اصیل دانسته و ماده را عین حرکت و یا بقولی دیگر حرکت را ذاتی ماده میدانند یعنی دقیقا ادعای یک ماتریالیست را خودشان هم قبول میکنند و تکرار میکنند و در اخر میگویند ماتریالیست پاسخی ندارد.
#بخش_سوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
Forwarded from پاسخ به اسلامگرایان
➖ نقد پنجم:
💢 #ادعا:
پس بالضروره به (محرك غيرمتحرك ميرسيم.)
اين محرک به علت اين كه دگرگوني در آن راه ندارد و از قوه و حدوث مبرا است "واجب الوجود" است.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
دلیل دیگر بر اینکه نویسنده درک دقیقی از انچه به قلم سپرده است ندارد همین عبارات بالاست، نویسنده در تقریر خود چنین میگوید که :
"اين محرك به علت اين كه دگرگوني در آن راه ندارد و از قوه و حدوث مبرا است واجب الوجود است."
اول) این محرک که تغیر و دگرگونی در ان راه ندارد واجب الوجود است؟
این دو چه ربطی بهم دارند
بیایید با هم معنا کنیم:
#واجب_الوجود طبق تعریف چیزیست که وجود برای ان ضرورت دارد، خوب کجای این تعریف گفته شده که در واجب الوجود دگرگونی و تغیر راه ندارد
اصلا نویسنده مورد جدید و عجیبی را به تاریخچه این برهان و قاموس مصطلحات فلسفی افزوده. چون محرک اولیه حرکت ندارد پس واجب الوجود است؟
دوم) طبق بیان ماتریالیست ها، ماده میتواند واجب الوجود باشد و اتفاقا دگرگونی هم در ان راه داشته باشد، در واقع حرکت ذاتی ماده است
سوم) بحث است که حرکت در ماده جوهریست یا عرضی، اگر صرفا حرکت را در #اعراض لحاظ کنیم چنانچه یک ماتریالیست مکانیکی مثل فوئرباخ چنین میپندارد، پس ماده یا جوهر میتواند بدون حرکت باشد و این فقط صورتها یا حالات forms ، در ماده یا جوهر یا substance جهان هستند که در حرکت هستند. (تببین ان و البته توضیح اینکه ماده بعنوان جوهر از لحاظ فلسفی - نه از لحاظ فیزیکی - چیست از حوصله این متن خارج است)
چهارم) اگر منظور #حرکت_جوهری است و بواقع حرکت در ذات ماده است چنانچه غالب ماتریالیست ها مثل قائلین به ماتریالیسم دیالکتیکی چنین ادعایی دارد، که وجود و حرکت میتواند ذاتی ماده یا واجب الوجود باشد.
#بخش_چهارم
پایان.
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
💢 #ادعا:
پس بالضروره به (محرك غيرمتحرك ميرسيم.)
اين محرک به علت اين كه دگرگوني در آن راه ندارد و از قوه و حدوث مبرا است "واجب الوجود" است.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
دلیل دیگر بر اینکه نویسنده درک دقیقی از انچه به قلم سپرده است ندارد همین عبارات بالاست، نویسنده در تقریر خود چنین میگوید که :
"اين محرك به علت اين كه دگرگوني در آن راه ندارد و از قوه و حدوث مبرا است واجب الوجود است."
اول) این محرک که تغیر و دگرگونی در ان راه ندارد واجب الوجود است؟
این دو چه ربطی بهم دارند
بیایید با هم معنا کنیم:
#واجب_الوجود طبق تعریف چیزیست که وجود برای ان ضرورت دارد، خوب کجای این تعریف گفته شده که در واجب الوجود دگرگونی و تغیر راه ندارد
اصلا نویسنده مورد جدید و عجیبی را به تاریخچه این برهان و قاموس مصطلحات فلسفی افزوده. چون محرک اولیه حرکت ندارد پس واجب الوجود است؟
دوم) طبق بیان ماتریالیست ها، ماده میتواند واجب الوجود باشد و اتفاقا دگرگونی هم در ان راه داشته باشد، در واقع حرکت ذاتی ماده است
سوم) بحث است که حرکت در ماده جوهریست یا عرضی، اگر صرفا حرکت را در #اعراض لحاظ کنیم چنانچه یک ماتریالیست مکانیکی مثل فوئرباخ چنین میپندارد، پس ماده یا جوهر میتواند بدون حرکت باشد و این فقط صورتها یا حالات forms ، در ماده یا جوهر یا substance جهان هستند که در حرکت هستند. (تببین ان و البته توضیح اینکه ماده بعنوان جوهر از لحاظ فلسفی - نه از لحاظ فیزیکی - چیست از حوصله این متن خارج است)
چهارم) اگر منظور #حرکت_جوهری است و بواقع حرکت در ذات ماده است چنانچه غالب ماتریالیست ها مثل قائلین به ماتریالیسم دیالکتیکی چنین ادعایی دارد، که وجود و حرکت میتواند ذاتی ماده یا واجب الوجود باشد.
#بخش_چهارم
پایان.
🚫 @ANSWER_ISLAMISM