نقد دین اسلام
531 subscribers
15.9K photos
9.85K videos
1.49K files
9.2K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_سوم

اگرچه در اين زمان الكساندر اول كه تازه به امپراطورى روسيه جلوس كرده بود، #منشيكوف را به عنوان سفير حسن نيت به ايران گسيل داشته و براى بسيط روابط دوستانه به ايران اعلام آمادگى كرده بود،

ولى سرانجام #فتحعليشاه در برابر فشار #روحانيون براى ورود جنگ با روسيه تسليم شد و منشيكوف روز ٢٤ ذيقعده ١٤٢١ به روسيه مراجعت كرد
{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٤٦ ؛ سفرنامه ويلوك ، ١٨ ژوئيه }

سپس روحانيون براى ورود جنگ با روسيه اعلام #جهاد كردند و بر طبق نوشته #ويلوك(سفرنامه نويس)، فتحعليشاه از آقا سيد محمدرضا تقاضا كرد يك نوشته كتبي مبني بر اقدام او در ورود جنگ با روسيه صادر و به او تحويل دهد تا هرگاه در شب اول قبر، نكير و منكر درباره سبب ورود او در جنگ با روسيه پرسش كردند نوشته مذكور را به آنان ارائه دهد{#منبع: سفرنامه ويلوك ١٥ ژوئيه}(حماقت و جهالت مفرط به اين ميگويند)

«الگر» مينويسد اگرچه علما موفق شدند فتحعليشاه را وادار به جنگ با روسيه كنند اما در سرنوشت جنگ نتوانستند تأثيرى بوجود بيآورند.
{#منبع: Algar , Religion and State in Iran 1785-1906 , p.90}

مسلما يك قوم مفتخور كه جز خوردن حاصل دسترنج مردم و تزريق جهل وخرافات ثمره اى ديگر براى جامعه ندارند، نخواهند توانست تاثيرى بر سرنوشت جنگ داشته باشند.

در همين اثنا آقا سيد محمد كه همراه عباس ميرزا براى حمايت علما از اقدامات جنگى عزيمت كرده بود، به محض ملاحظه شكست سپاه ايران، مراجعت كرد و از غصه دق كرد

{#منبع: .Kashmiri , Nujum us-Sama , p. 93}

تنكابنى مينويسد پس از پايان جنگ و شكست ايران از روسيه ، فتحعليشاه از حاج محمدتقى برغانى سؤال كرد : چرا اعلام جهاد علما در شكست روسيه مؤثر واقع نشد؟

حاج محمدتقى برغانى پاسخ داد : علت را بايد در بى ايمانى و عدم خلوص نيت عباس ميرزا جستجو كرد.
{#منبع: قصاص العلماء تأليف محمد بن سليمان تنكابنى ، صفحات ١٩ و ٢٠ }

البته عباس ميرزا نيز به نوبه خود علت شكستش را #خيانت_علما به ملت قلمداد كرده است.


ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_ششم

زنده ياد #كسروى در كتاب زندگانى من مينويسد در سال ١٣٢٢ وباي مهلكى در تبريز ظهور و كشتار بسيار كرد

مردم به شيوه آن زمان از كوچه ها #قرآن آويزان كردند كه هركسى از زير آن بگذرد از وبا در امان باشد و دربندها و سر كوچه ها فرش گستردند و روضه خوانيها برپا كردند، يك روز هم يكى از نوه هاى آقا #ميرفتاح را سوار الاغ كردند و بآن كوى آوردند و در كوچه ها گردانيدند كه مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند و در نتيجه تبرك وجود او ، وبا از تبريز رخت بربندد(امان از جهل)

آقا #ميرفتاح كه در هنگام ورود #روسها به آذربايجان در سال ١٢٤٣ قمرى به جلوى مردم افتاده و آنان را به پيشواز روسها فرستاده و بدينسان نام او در كتابها مانده، خانه اش در تبريز در محله «اجاق» واقع بود و مردم براى او و خانواده اش نذرها ميكردند و ارمغانها نزد وى ميبردند
و در هنگام شيوع وبا و ديگر پيشامدها دست به دامان او و بازماندگانش ميازيدند، در سال ١٢٨٤ قمرى كه مجدداً وبا در تبريز شيوع پيدا كرد، مردم باز به محله «اجاق» روى آوردند و يكى از پسران ميرفتاح را در كويها گردانيدند تا بلاى وبا از آن سامان رخت بربندد، اما پسر ميرفتاح خودش به #وبا دچار شد و مُرد(جهالت محض)

پس از مُردن پسر ميرفتاح بين مردم شايع شد كه «آقا براى نجات مردم بلا را به تن خودش خريد» اين موضوع باعث شد كه ايمان و اعتقاد مردم نسبت به آن خاندان زيادتر شود {#منبع: زندگانى من ، تأليف احمد كسروى (تهران:١٣٢٣) صفحات ٢٤-٢٥}

نتيجه بلا ترديد اين بحث آنست كه در زمانى كه روابط ايران و روسيه رو به بهبود ميرفت، #روحانيون, فتحعليشاه را عليرغم ميلش وادار كردند با روسيه وارد جنگ شود، ولي در ضمن جنگ از پشت به جنگ آوران ايرانى خنجر زدند و #تبريز را تسليم سپاهيان روسيه كردند

پس از اينكه #روحانيون_تبريز به شرحى كه شرح آن گذشت اين شهر را به سپاهيان روسيه تسليم كردند، #عباس_ميرزا كه سخت از #خيانت_علما آزرده شده بود، نامه اى براى وزيرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى نوشت و ضمن آن به وى دستور داد روابطش را به كلى با علما قطع كند و براى اداره امور مملكت از افراد صالح و ميهن دوست استفاده نمايد(اى كاش امثال اين مرد هنوز هم در ايران وجود داشت)

عباس ميرزا در اين نامه خطاب به ميرزا ابوالقاسم قائم مقام نوشته است :
«#علما مانند گرد و خاكى هستند كه به لباس مينشينند و لباس را آلوده ميكنند، سعى كن خودت را از اين گرد و خاك نجات دهى و به جاى آنها از افراد لايق و صلاحيتدار و وطن دوست استفاده كنى، #علما مانند اسب پرخورى هستند كه از پرخورى وظيفه دويدن را فراموش كرده اند»
{#منبع: مخزن الانشاء تأليف محمدصادق حسينى (تبريز : ١٢٧٤) ، صفحه ٣٢٤}
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام كه خود با طبيعت ضدملى و خيانت پيشه #آخوندها آشنا بوده و از دخالت آنها در سياست با توجه به جنبه هاى منفى و ويرانگر آنها دلى پرخون داشته، در صفحه ٣٤٤ ديوان اشعارش با سرودن قطعه شعرى به ذم آنها پرداخته است كه به مناسبت اطاله كلام از ذكر آن خوددارى ميشود

هنگامى كه يك محقق بيطرف و بيغرض تاريخ، برگهاى تاريخ معاصر را ورق ميزند، به موارد عديده اى برميخورد كه ههمه آنها حكايت از طبيعت خيانت آميز و #ضدملى_آخوندها نسبت به ايران و ايرانى ميكند، براى مثال و مشتى كه نمونه خروار باشد به ذكر واقعه زير و واكنش آخوندها در برابر آنها ميپردازد

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA