نقد دین اسلام
531 subscribers
15.9K photos
9.85K videos
1.49K files
9.2K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_اول

#قسمت_چهارم

#ابن_اسحاق در سیره رسول‌الله، در بخش «حکایت اصحاب پیل» ابتدا داستان ساختن کلیسای «#قلیس» توسط #ابرهه_حبشی را می‌آورد. او روایت می‌کند که یک روز مردی عرب که گویا اهل مکه بود به این کلیسا می‌رود.
خادمان کلیسا با روی خوش از او استقبال می‌کنند و به او اجازه می‌دهند که شب را در کلیسا سر کند. وقتی خادمان کلیسا می‌روند، مرد عرب به همه‌ جای کلیسا می‌شاشد و می‌ریند.
خلاصه این که مرد عرب همه کلیسا را به «نجاست» می‌کشاند. فردای آن روز که خادمان وارد کلیسا می‌شوند متوجه می‌شوند که مرد عرب چه توهین بزرگی به مقدسات آن‌ها کرده است. قضیه را به گوش ابرهه می‌رسانند؛ ابرهه علت را می‌پرسد، خادمان می‌گویند که مرد عرب به این دلیل چنین کار ناشایستی کرد چون این کلیسا را به عنوان رقیب مکه می‌دید.
ابرهه آن‌ چنان خشمگین می‌شود که فرمان حمله به مکه را صادر می‌کند. باری، ابرهه از صنعای امروزی حرکت می‌کند [چیزی بیش از ۸۰۰ کیلومتر فاصله با #مکه]، پس از آن که از طائف بدون مقاومت گذشت، به اهل مکه خبر می‌رساند که:
من با شما کاری ندارم فقط می‌خواهم کعبه را خراب کنم. اگر کسی مقاومت کند، بدترین کیفر را خواهد دید. ابن اسحاق می‌گوید در این زمان #عبدالمطلب [پدر بزرگ محمد] رئیس مکیان بود. عبدالمطلب به ابرهه پیام می‌رساند که: ما خوب می‌دانیم که از پس شما برنمی‌آییم، ولی خراب کردن کعبه، خانه‌ی خدا و خانه‌ی ابراهیم یک چیز دیگر است که نمی‌تواند مورد قبول ما قرار گیرد.
در این هنگامه، ملاقاتی میان ابرهه و عبدالمطلب صورت می‌گیرد. عبدالمطلب پیشنهاد می‌کند که ۲۰۰ شتر به عنوان غرامت به ابرهه بدهد و او هم دست از خراب کردن کعبه بردارد.
ولی عبدالمطلب نمی‌تواند ابرهه را قانع کند. بالاخره ابرهه با فیل‌هایش به سوی مکه راه می‌افتند. سر گروه فیل‌ها، فیلی بود به نام «محمود» [ستوده و ستایش کرده شده، ستوده]. نُفیل ابن حبیب خثعمی که سپاه ابرهه او را گرفته بود، به سرعت به سوی «محمود» [#فیل] می‌دود و در گوش او می‌گوید:
«ای پیل، تو را نام محمود است. اگر محمودی، زانو فرو زن و قدم پیشتر منه، که در حرم و شهر خدای می‌روی و اگر به ناصواب قدم در آن نهی، هلاک شوی» (۳)
این پیل چند بار در برابر کعبه زانو زد و بالاخره راهش را به سوی یمن کج کرد. پس از بازگشت «محمود» به یمن و حمله‌ی دیگر فیل‌ها به کعبه، آن اتفاقی که باید بیفتد می‌افتد:
«در این حال، پس باری [تعالی] بلایی را بر ایشان فرستاد و مرغانی چند از دریا برانگیخت بر مثالِ پرستوک‌ها و سنگها بر می‌داشتند به منقار، هر یکی به مقدار نخودی، و بیامدند و بر سر لشکر حبش بیستادند و آن سنگها بر سر ایشان فرو ریختند.
به هر کجا که می‌رسید، از جانب دیگر گذر می‌کرد. اگر به سر می‌آمد، از زیر به در می‌افتادی و اگر بر پهلو می‌آمدی، از جانب دیگر گذر می‌کرد. و آن سنگها بر مثال آتش بود. به هر کجا می‌آمد، آبله می‌کردی و اعضای آن کس از زخم آن ریزه ریزه شدی.»(۴)
پس از تار و مار شدن سپاه ابرهه توسط پرستو‌ها، سربازان ابرهه مجبور شدند که به #یمن بگریزند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_چهارم
#قسمت_اول

یادآوری
⚡️در بخش یکم نشان دادیم که #ابرهه حبشی در سال ۵۷۰ میلادی دیگر زنده نبود(۱) که به #مکه حمله کند. او حداکثر تا سال ۵۵۸ میلادی در قدرت بود. ولی ابن اسحاق بدون هیچ‌‌گونه مدرک و سندی، فقط با اتکا به تفسیر خودسرانه‌ی سوره‌ی فیل – که هیچ سخنی درباره‌ی محمد و تولد او نیست- توانست این الگوی دینی (نه تاریخی) را جا بیندازد که #محمد در سال ۵۷۰ میلادی در زمان حمله‌ی ابرهه حبشی به مکه، در یک روز دوشنبه، برابر با ۱۲ ربیع‌الاول در مکه زاده شد.

⚡️آن چه در این میان بسیار غیرمنطقی‌تر و پرسش‌برانگیزتر است، مرگ پیامبر اسلام است. می‌توان ادعا کرد که سیره‌ها و #روایات_اسلامی همه‌ی کارها و رفتارهای ریز و درشت پیامبر اسلام را بازتاب داده‌اند.

• «... با این همه حتا اگر بپذیریم گزارش راویان در باره موها و خوراک و نوشاک محمد درست بوده است، جای شگفتی است که چرا کسی ابن‌سعد را نمی‌پرسیده است ابراهیم از کجا می‌داند پیامبر چگونه نوره [واجبی] می‌کشیده است؟ آیا رسول خدا موی شرمگاه خود را در مسجد و بر فراز منبر و در برابر چشمان “راویان” می‌زدوده است؟ گفتنی است که هم‌امروز و در روزگار اینترنت و دوربینهای دیجیتال نیز کسی نمی‌داند باراک اوباما و آنگلا مرکل هنگامی که به گرمابه می‌روند موی تن خود را چگونه می‌تراشند.»(۲)

⚡️به عبارتی، اگر بخواهیم محمد را با عینک سیره‌ها و روایات اسلامی بنگریم، می‌توان به خصوصی‌ترین زوایای زندگی او نیز پی برد: «دوربین»های سیره‌ها و روایات حتا در گرمابه‌ی محمد (مو زُدایی یا واجبی‌کشی او) و رخت‌خواب او (رابطه‌ی جنسی پیامبر با زنانش و نیروی جنسی‌اش) نیز نصب شده بودند. به سخنی دیگر، پیامبر اسلام حتا یک لحظه هم از دید و نظر اطرافیان کنجکاوش پنهان نبود. حال این پرسش پیش می‌آید که چگونه می‌شود تحت این شرایط «مراقبت کامل» شاهدان و راویان کسی دقیقاً نداند که پیامبر اسلام در چه تاریخی مُرده است؟
طبری در بخش «سخن از سن پیمبر به هنگام مرگ» می‌نویسد:
• «در این باب [سن محمد به هنگام مرگ] اختلاف کرده‌اند، بعضی‌ها گفته‌اند که هنگام مرگ شصت و سه سال داشت. از جمله گویندگان این سخن، ابن عباس است که گوید: پیمبر سیزده سال در مکه بود که وحی بدو می‌رسید، و ده سال در مدینه بود و پس از آن درگذشت. بعضی دیگر گفته‌اند وی به هنگام مرگ شصت سال داشت. از جمله گویندگان این سخن عروه بن زُبیر است که گوید پیمبر چهل ساله بود که مبعوث شد و شصت ساله بود که درگذشت. عایشه گوید: پیمبر ده سال در مکه بود که قرآن بر او نازل می‌شد و ده سال نیز در مکه به سر می‌برد.»(۳)

⚡️اگر اختلاف بر سر ساعت یا روز می‌بود، شاید پذیرش آن آسان می‌شد، ولی موضوع بر سر دست کم سه سال است. به هر رو، اگر اختلاف بر سر زادروز پیامبر اسلام صورت می‌گرفت بسیار طبیعی‌تر می‌بود تا اختلاف بر سال و روز مرگ او. همان‌گونه که پیشتر نشان داده شد، زندگینامه‌ی پیامبر اسلام با هیچ کدام از آمار و ارقام واقعی سازگار نیست.

⚡️بنا بر روایات اسلامی، پس از مرگ محمد، چهار خلیفه به قدرت رسیدند که به خلفای راشدین شهرت یافتند. آیا این شخصیت‌ها، هستی تاریخی داشتند یا فقط شخصیت‌های داستانی‌- دینی‌اند؟

ادامه دارد...
https://t.me/naghde_eslamm/22535