نقد دین اسلام
620 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.5K files
9.48K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران

#قسمت_ششم

«الگر» از قول «سپسیس » مینویسد:
بعضی از #آخوندهای کم اهمیت به تجارت میپردازند و در حالیکه قرآن(سوره بقره آیه ۲۷۵) بطور صریح ربا را منع کرده است، بعضی از آنها به قرض دادن پول ور با خواری میپردازند و حتی تا حدود ٤٠ الی ۵۰ درصد بهره میگیرند.
#منبع:
‏Algar, Religian and State in Iran 1785-1906, p. 16

«ريس» کنسول #بریتانیا در اصفهان نوشته است سابقه ای وجود دارد که #آقا_نجفی، مجتهد طراز اول اصفهان، قصد داشت بانکی تاسیس کرده و با نرخ ۱۸ درصد به مردم پول قرض بدهد و سالیانه ۱۲ درصد سود سهام را بپردازد.
#منبع:
‏F.O. 60/557, Report of Reece, British Consul in Esfahan, 1894

زنده ياد #کسروی مینویسد:
در نیمه دوم قرن نوزدهم علمای بسیار مشهوری از قبیل حاج ملاعلی کنی و میرزا آقا جواد به #احتکار_غله میپرداختند و این امرنشان میدهد که در بعضی اوقات جمع آوری پول و ثروت برمذهب برتری مییابد.
{#منبع: زندگانی من، تالیف احمد کسروی (تهران: ۱۳۳۲)، صفحات ۱۷۳ و ۲۲۰ }
«الگر» نوشته است با وجود نقاط ضعف شدیدی که #علما از نقطه نظر مالی داشتند، معهذا این امر نتوانست از قدرت اجتماعی آنها بکاهد.
#منبع:
‏Algar, Religion and Sate in Iran 1785-1906, p. 16
در بالا توضیح دادیم که ماکس وبر، دانشمند مشهور جامعه شناس اظهارداشته است که اگرحاکمی نتواند بوسیله پیوندهای موروثی مشروعیت حکومت خود را به تائید مردم برساند،
میتواند این کار را با نیروی مذهبی انجام دهد. #آیت_الله_خمینی در تحکیم پایه های رژیم خود نه تنها از این عامل استفاده کرد، بلکه ماکیاولیسم رانیز کمک گرفت.
میدانیم که #ماکیاولی پدرعلوم سیاسی عصر جدید خوانده شده و خلاصه هدف مکتب او آن است که سیاست باید عاری از وجدان، ایمان ودوراندیشی های اخلاقی باشد.
ماکیاولی عقیده دارد که برای اجرای هدفهای سیاسی باید از هر وسیله مشروع ونامشروع استفاده کرد و وجدان راتابع مرام سیاسی دانست. او معتقد است که در بازیهای سیاسی هرنوع عمل وروشی در رسیدن به هدف مجاز است و دراین باره از کلمه Unscrupulous استفاده کرده است. ماکیاولی سه صفت «فریب»، حیله گری» و «ظلم» را از جمله فضائل حاکم برشمرده است.
#منبع:
‏Niccolo Machiavelli, The Prince and the Discourses (New York: The Modern Library, 1950) , pp.318-20

ادامه دارد
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_پنجم

رضا قلى خان هدايت مينويسد كه #ميرفتاح اظهار داشته است كه تسليم تبريز به سپاهيان روس متضمن صلاح و منفعت اهالى تبريز بوده است{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧٥}

هدايت اضافه ميكند كه #روسها به ميرفتاح قول داده بودند كه پس از شكست سپاهيان ايران ، حكومت آذربايجان را به او واگذار كنند
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}

و لذا سپاهيان روس به دروازه #تبريز رسيدند ميرفتاح در شهر را به روى آنها گشود و شخصاً به استقبال آنها رفت {روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت جلد نهم ، صفحه ٦٧٦} و به آنها خوش آمد گفت و به نام تزار روس خطبه خواند {#منبع: ناسخ التواريخ ، تأليف محمدتقى خان سپهر لسان الملك ، جلد اول ، صفحه ٢٠٥}
از بين كليه #علما و #روحانيون_تبريز ، تنها ميرزا احمد مجتهد از همكاري با توطئه #آخوندها در تسليم شهر به سپاه روس خوددارى ورزيد
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥١}
پس از عقد #معاهده_تركمانچاى و ايجاد صلح بين روسيه و ايران، ميرفتاح از بيم جان ايران را ترك و به روسها پناهنده و در قفقاز سكونت گزيد
{#منبع: تاريخ تبريز ، تأليف مينورسكى ، ترجمه عبدالعلى كارنگ (تبريز ١٣٣٧) ، صفحه ٦٩ }

#ويل_براهام مينويسد در اكتبر ١٨٣٧ در هنگام سير و سياحت در تفليس به سر ميبُرد، در بررسيهائى كه وى درباره #آخوند مذكور به عمل آورد معلوم شد كه وى يك مجتهد معروف ايرانى است به نام #ميرفتاح كه بلعلت خدماتى كه به روسها در جنگ ايران و روسيه نموده است، ماهيانه مبلغ هنگفتى از دولت روسيه پول دريافت ميكند
‏{Vilbraham Travels in the Transcasian Provinces of Russia (London : 1839) , p .256}

#ميرفتاح(آخوند خائن) بعدها به تبريز مراجعت كرد و در سال ١٢٦٩ وفات يافت
{#منبع: تاريخ و جغرافى دارالسلطنه تبريز ، تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥٦}

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!

#قسمت_ششم

زنده ياد #كسروى در كتاب زندگانى من مينويسد در سال ١٣٢٢ وباي مهلكى در تبريز ظهور و كشتار بسيار كرد

مردم به شيوه آن زمان از كوچه ها #قرآن آويزان كردند كه هركسى از زير آن بگذرد از وبا در امان باشد و دربندها و سر كوچه ها فرش گستردند و روضه خوانيها برپا كردند، يك روز هم يكى از نوه هاى آقا #ميرفتاح را سوار الاغ كردند و بآن كوى آوردند و در كوچه ها گردانيدند كه مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند و در نتيجه تبرك وجود او ، وبا از تبريز رخت بربندد(امان از جهل)

آقا #ميرفتاح كه در هنگام ورود #روسها به آذربايجان در سال ١٢٤٣ قمرى به جلوى مردم افتاده و آنان را به پيشواز روسها فرستاده و بدينسان نام او در كتابها مانده، خانه اش در تبريز در محله «اجاق» واقع بود و مردم براى او و خانواده اش نذرها ميكردند و ارمغانها نزد وى ميبردند
و در هنگام شيوع وبا و ديگر پيشامدها دست به دامان او و بازماندگانش ميازيدند، در سال ١٢٨٤ قمرى كه مجدداً وبا در تبريز شيوع پيدا كرد، مردم باز به محله «اجاق» روى آوردند و يكى از پسران ميرفتاح را در كويها گردانيدند تا بلاى وبا از آن سامان رخت بربندد، اما پسر ميرفتاح خودش به #وبا دچار شد و مُرد(جهالت محض)

پس از مُردن پسر ميرفتاح بين مردم شايع شد كه «آقا براى نجات مردم بلا را به تن خودش خريد» اين موضوع باعث شد كه ايمان و اعتقاد مردم نسبت به آن خاندان زيادتر شود {#منبع: زندگانى من ، تأليف احمد كسروى (تهران:١٣٢٣) صفحات ٢٤-٢٥}

نتيجه بلا ترديد اين بحث آنست كه در زمانى كه روابط ايران و روسيه رو به بهبود ميرفت، #روحانيون, فتحعليشاه را عليرغم ميلش وادار كردند با روسيه وارد جنگ شود، ولي در ضمن جنگ از پشت به جنگ آوران ايرانى خنجر زدند و #تبريز را تسليم سپاهيان روسيه كردند

پس از اينكه #روحانيون_تبريز به شرحى كه شرح آن گذشت اين شهر را به سپاهيان روسيه تسليم كردند، #عباس_ميرزا كه سخت از #خيانت_علما آزرده شده بود، نامه اى براى وزيرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى نوشت و ضمن آن به وى دستور داد روابطش را به كلى با علما قطع كند و براى اداره امور مملكت از افراد صالح و ميهن دوست استفاده نمايد(اى كاش امثال اين مرد هنوز هم در ايران وجود داشت)

عباس ميرزا در اين نامه خطاب به ميرزا ابوالقاسم قائم مقام نوشته است :
«#علما مانند گرد و خاكى هستند كه به لباس مينشينند و لباس را آلوده ميكنند، سعى كن خودت را از اين گرد و خاك نجات دهى و به جاى آنها از افراد لايق و صلاحيتدار و وطن دوست استفاده كنى، #علما مانند اسب پرخورى هستند كه از پرخورى وظيفه دويدن را فراموش كرده اند»
{#منبع: مخزن الانشاء تأليف محمدصادق حسينى (تبريز : ١٢٧٤) ، صفحه ٣٢٤}
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام كه خود با طبيعت ضدملى و خيانت پيشه #آخوندها آشنا بوده و از دخالت آنها در سياست با توجه به جنبه هاى منفى و ويرانگر آنها دلى پرخون داشته، در صفحه ٣٤٤ ديوان اشعارش با سرودن قطعه شعرى به ذم آنها پرداخته است كه به مناسبت اطاله كلام از ذكر آن خوددارى ميشود

هنگامى كه يك محقق بيطرف و بيغرض تاريخ، برگهاى تاريخ معاصر را ورق ميزند، به موارد عديده اى برميخورد كه ههمه آنها حكايت از طبيعت خيانت آميز و #ضدملى_آخوندها نسبت به ايران و ايرانى ميكند، براى مثال و مشتى كه نمونه خروار باشد به ذكر واقعه زير و واكنش آخوندها در برابر آنها ميپردازد

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA