Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چرا نمیتوان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟
#بخش_اول
#قسمت_يكم
مقاله اى كه در پيش روى شماست توسط جناب #داريوش_بى_نياز نوشته شده است و ما در چند بخش مختلف و هر بخش را در قسمتهاى مختلف و كوتاه بدون هيچ دخل و تصرفى خدمت شما ارائه خواهيم كرد.
سپس در پايان هر بخش فايل پى دى اف آنرا در كانال قرار ميدهيم كه مخاطبين محترم بتوانند كل آن بخش را يكجا بخوانند.
(پيش درآمد) بسیاری از مردم بر این گمان نادرست هستند که #دینباوری و #خداباوری دو روی یک سکهاند، یعنی یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. پنداشتی که از بنیان نادرست است.
پیشینهی خداباوری به چندین هزار سال میرسد؛ دست کم، بنا به یافتههای باستانشناسی به ویژه در #اسپانیا و #فرانسه هم اکنون میدانیم که کهنترین نقاشیهای دیواری که نشانگر شناخت نخستین انسانها از خود به عنوان یک موجود مستقل است به چهل هزار سال میرسد. انسان با شناخت خود به عنوان یک موجود مستقل در طبیعت، مرگ را نیز شناخت. حول محور ترسبرانگیز مرگ، پرسشهایی از قبیل «کی هستم؟ از کجا میآیم؟ به کجا میروم؟» نیز آرام آرام شکل گرفتند. شاید بتوان گفت که پدیدههای مرگ و خدا دو روی یک سکه باشند، یعنی با شناخت مرگ، #خدا نیز آفریده شد.
ادیان در تاریخ بشری، پدیدهای تازه و جوان هستند. قدیمیترین ادیان مانند #میترائیسم که حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد در ایران و قسماً در هند رایج شد، جزو نخستین ادیان جهان میباشد. حتا اگر نخستین ادیان در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفته باشند (مثلاً در میانرودان و مصر)، باز پیشینهی ادیان از چهار هزار سال فراتر نمیرود. در حالی که خداباوری در اشکال گوناگونش دست کم سی هزار سال قدمت دارد. خداباوری - با هر پنداشتی که تک تک انسانها از خدا دارند- محصول بلاواسطهی شناخت «مرگ» است، بویژه زندگی پس از مرگ. از این رو، شگفتانگیز نیست که همهی ادیان روی زمین نیز خود را مجبور دیدهاند (و هنوز نیز چنین است) که به این پرسش بنیادین انسانی [مرگ و زندگی پس از آن] پاسخ بدهند: بودیسم بر تناسخ روح انگشت میگذارد و ادیان یکتاپرستی بر «روز رستاخیز»، روزی که همهی ما انسانها دوباره زنده خواهیم شد و پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود. همان گونه که انسان [هنوز] نتوانسته و نمیتواند مرگ را بپذیرد، ادیان ساخته شده توسط انسان نیز بر این نکته تأکید دارند که «مرگ» ما انسانها قطعی و ابدی نیست و دوباره ما انسانها به گونهای زنده خواهیم شد (اصل امید).
از آن جا که مرگ و زندگی دو پدیدهی همزاد هستند، و انسان هیچ گاه - تاکنون- نتوانسته با مرگ کنار بیاید (صرفنظر از استثناها)، همواره او به یک تکیهگاه درونی نیازمند بوده و هست. نخستین و کهنترین «تکیهگاه درونی» انسان، خداست. یعنی پدیدهای که نه تنها آفریننده است بلکه ناظر بر همه چیز انسانها نیز میباشد. ولی هر انسانی برای خود یک پنداشت ویژه و بسیار پیچیدهای از خدا دارد. پنداشت ما انسانها از خدا، مانند #اثر_انگشت میماند، یعنی نمیتوان دو انسان - حتا از یک دین یا از یک فرقه دینی- را پیدا کرد که پنداشتهای درونی آنها از خدا با هم همسان باشند. این تکیهگاه درونی یا به عبارتی «خدا»، نیاز معنوی و روانی هر انسانی میباشد. به سخن دیگر، خداباوری یک نیاز شخصی است ولی دینباوری یک نیاز اجتماعی- سیاسی میباشد. زیرا تاریخ ادیان نشان داده و هنوز نیز چنین است که ادیان با تحولات و تنشهای سیاسی- اجتماعی شکل گرفتهاند و چنین نیز عمل کردهاند و عمل میکنند. به همین دلیل وظیفهی اصلی آنها (بر خلاف گنوسیسم/عرفان) نه پاسخگویی به مسایل درونی انسانها بلکه پاسخگویی به مسایل اجتماعی- سیاسی بوده است. از این رو شگفتانگیز نیست که همهی ادیان یکتاپرست همواره با گنوسیسم سر جنگ داشته و دارند. گفتنی است که پیش از پدیدار شدن ادیان کلاسیک، خداباوریِ مبتنی بر #کیهانشناسی، #گنوسیسم و چند خدایی رایج بود.
از این رو، نگارنده به عنوان یک منتقد دین (در این جا #منتقد_اسلام) تلاش میکنم که از دخالت در خصوصیترین حریم انسانها - که همان خداباوری باشد- بپرهیزم و موضوع دینباوری را با خداباوری «قاطی» نکنم.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
#بخش_اول
#قسمت_يكم
مقاله اى كه در پيش روى شماست توسط جناب #داريوش_بى_نياز نوشته شده است و ما در چند بخش مختلف و هر بخش را در قسمتهاى مختلف و كوتاه بدون هيچ دخل و تصرفى خدمت شما ارائه خواهيم كرد.
سپس در پايان هر بخش فايل پى دى اف آنرا در كانال قرار ميدهيم كه مخاطبين محترم بتوانند كل آن بخش را يكجا بخوانند.
(پيش درآمد) بسیاری از مردم بر این گمان نادرست هستند که #دینباوری و #خداباوری دو روی یک سکهاند، یعنی یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. پنداشتی که از بنیان نادرست است.
پیشینهی خداباوری به چندین هزار سال میرسد؛ دست کم، بنا به یافتههای باستانشناسی به ویژه در #اسپانیا و #فرانسه هم اکنون میدانیم که کهنترین نقاشیهای دیواری که نشانگر شناخت نخستین انسانها از خود به عنوان یک موجود مستقل است به چهل هزار سال میرسد. انسان با شناخت خود به عنوان یک موجود مستقل در طبیعت، مرگ را نیز شناخت. حول محور ترسبرانگیز مرگ، پرسشهایی از قبیل «کی هستم؟ از کجا میآیم؟ به کجا میروم؟» نیز آرام آرام شکل گرفتند. شاید بتوان گفت که پدیدههای مرگ و خدا دو روی یک سکه باشند، یعنی با شناخت مرگ، #خدا نیز آفریده شد.
ادیان در تاریخ بشری، پدیدهای تازه و جوان هستند. قدیمیترین ادیان مانند #میترائیسم که حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد در ایران و قسماً در هند رایج شد، جزو نخستین ادیان جهان میباشد. حتا اگر نخستین ادیان در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفته باشند (مثلاً در میانرودان و مصر)، باز پیشینهی ادیان از چهار هزار سال فراتر نمیرود. در حالی که خداباوری در اشکال گوناگونش دست کم سی هزار سال قدمت دارد. خداباوری - با هر پنداشتی که تک تک انسانها از خدا دارند- محصول بلاواسطهی شناخت «مرگ» است، بویژه زندگی پس از مرگ. از این رو، شگفتانگیز نیست که همهی ادیان روی زمین نیز خود را مجبور دیدهاند (و هنوز نیز چنین است) که به این پرسش بنیادین انسانی [مرگ و زندگی پس از آن] پاسخ بدهند: بودیسم بر تناسخ روح انگشت میگذارد و ادیان یکتاپرستی بر «روز رستاخیز»، روزی که همهی ما انسانها دوباره زنده خواهیم شد و پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود. همان گونه که انسان [هنوز] نتوانسته و نمیتواند مرگ را بپذیرد، ادیان ساخته شده توسط انسان نیز بر این نکته تأکید دارند که «مرگ» ما انسانها قطعی و ابدی نیست و دوباره ما انسانها به گونهای زنده خواهیم شد (اصل امید).
از آن جا که مرگ و زندگی دو پدیدهی همزاد هستند، و انسان هیچ گاه - تاکنون- نتوانسته با مرگ کنار بیاید (صرفنظر از استثناها)، همواره او به یک تکیهگاه درونی نیازمند بوده و هست. نخستین و کهنترین «تکیهگاه درونی» انسان، خداست. یعنی پدیدهای که نه تنها آفریننده است بلکه ناظر بر همه چیز انسانها نیز میباشد. ولی هر انسانی برای خود یک پنداشت ویژه و بسیار پیچیدهای از خدا دارد. پنداشت ما انسانها از خدا، مانند #اثر_انگشت میماند، یعنی نمیتوان دو انسان - حتا از یک دین یا از یک فرقه دینی- را پیدا کرد که پنداشتهای درونی آنها از خدا با هم همسان باشند. این تکیهگاه درونی یا به عبارتی «خدا»، نیاز معنوی و روانی هر انسانی میباشد. به سخن دیگر، خداباوری یک نیاز شخصی است ولی دینباوری یک نیاز اجتماعی- سیاسی میباشد. زیرا تاریخ ادیان نشان داده و هنوز نیز چنین است که ادیان با تحولات و تنشهای سیاسی- اجتماعی شکل گرفتهاند و چنین نیز عمل کردهاند و عمل میکنند. به همین دلیل وظیفهی اصلی آنها (بر خلاف گنوسیسم/عرفان) نه پاسخگویی به مسایل درونی انسانها بلکه پاسخگویی به مسایل اجتماعی- سیاسی بوده است. از این رو شگفتانگیز نیست که همهی ادیان یکتاپرست همواره با گنوسیسم سر جنگ داشته و دارند. گفتنی است که پیش از پدیدار شدن ادیان کلاسیک، خداباوریِ مبتنی بر #کیهانشناسی، #گنوسیسم و چند خدایی رایج بود.
از این رو، نگارنده به عنوان یک منتقد دین (در این جا #منتقد_اسلام) تلاش میکنم که از دخالت در خصوصیترین حریم انسانها - که همان خداباوری باشد- بپرهیزم و موضوع دینباوری را با خداباوری «قاطی» نکنم.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا روايات اسلامى اعتبار تاريخى دارند؟
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 نگاهى گذرا به #مذهب_شيعه
#قسمت_يكم
اين مقاله برگرفته از كتابى به همين عنوان ميباشد كه توسط #دكتر_عبدالحسين_حسينى به رشته تحرير درآمده است.
ما سعى كرده ايم از حواشى مطالب نويسنده اصلى كم كرده و متن اين مقاله را به زبان ساده ترى براى درك عموم، در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام قرار دهيم.
اصولا شیوه حکومت داری اسلامی از زمان امویان کاملا تغییر کرد.
البته اینکه در صدر اسلام و در زمان #محمد چگونه بوده است خود جای بحث است و جامعه شناسی آن زمان را باید به طور دقیق بررسی نمود.
اما ذکر چند نکته را مهم میدانم؛به عنوان کسی که به الله به عنوان خداوند خالق اعتقاد ندارم میگویم، فرض را بر این میگرم که یکصدوبیست و چهار هزار پیغام آور الهی بعثت پیدا کرده اند و برای هدایت تفکر بشری و سوق آن در جهت الوهیت در یک بازه زمانی خاص برخواسته اند ، سپس فرض را بر همین میگیرم که این نبوتها به صورت تشریعی وتبلیغی بوده است، که البته به خاتم النبیین مختوم شد و طبق نص خود قرآن، پس از رسول مرسول #قریشی دیگر پیامبری نخواهد آمد و بعثتی صورت نخواهد گرفت.
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَٰكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
احزاب - ٤٠ )
ترجمه آيه: محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن رسول خدا و خاتم پیامبران است، و خداوند به هر چیز آگاه است.)
پس طبق عقاید #اسلامی پس از وی کسی دیگر بعثتی ندارد و اصولا کار به دست شورای مردمی می افتد.به دلایل مختلف که خواهم گفت. و این بدین معنی است که کسی در شان پیامبران نخواهد آمد. اما نکته جالب توجه این است که #تشیع برای ادعای حکومت و سلطه بر مردم، خرافات و بدعتهایی را بنا نهاده و بدینسان عنان حکومت را به دست گرفته و بر مردم میتازد و حکومت را ارث آبا و اجدادی خود میداند.
💥 دستاویز #شیعه
حکومت کنونی شیعه برگرفته از افسانه هایی است که #کلینی و #مجلسی در کتب خود آورده اند و در واقع میشود گفت که تشکل شیعه ابتدای کار نیز به هدف حکومت داری شکل گرفت و این چیزی غیر قابل انکار است؛ چرا که تاریخ هرچند که تحریف شود ولی خود آن پاسخگو خواهد بود.
خلاصه کلام اینکه شیعه خود یک جنبش سیاسی بود اصولا نفسش را به چند دلیل وارث حکومت داری میداند و خود را برحق میپندارد.
ادامه دارد .......
https://t.me/naghde_eslamm/26479
#قسمت_يكم
اين مقاله برگرفته از كتابى به همين عنوان ميباشد كه توسط #دكتر_عبدالحسين_حسينى به رشته تحرير درآمده است.
ما سعى كرده ايم از حواشى مطالب نويسنده اصلى كم كرده و متن اين مقاله را به زبان ساده ترى براى درك عموم، در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام قرار دهيم.
اصولا شیوه حکومت داری اسلامی از زمان امویان کاملا تغییر کرد.
البته اینکه در صدر اسلام و در زمان #محمد چگونه بوده است خود جای بحث است و جامعه شناسی آن زمان را باید به طور دقیق بررسی نمود.
اما ذکر چند نکته را مهم میدانم؛به عنوان کسی که به الله به عنوان خداوند خالق اعتقاد ندارم میگویم، فرض را بر این میگرم که یکصدوبیست و چهار هزار پیغام آور الهی بعثت پیدا کرده اند و برای هدایت تفکر بشری و سوق آن در جهت الوهیت در یک بازه زمانی خاص برخواسته اند ، سپس فرض را بر همین میگیرم که این نبوتها به صورت تشریعی وتبلیغی بوده است، که البته به خاتم النبیین مختوم شد و طبق نص خود قرآن، پس از رسول مرسول #قریشی دیگر پیامبری نخواهد آمد و بعثتی صورت نخواهد گرفت.
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَٰكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
احزاب - ٤٠ )
ترجمه آيه: محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن رسول خدا و خاتم پیامبران است، و خداوند به هر چیز آگاه است.)
پس طبق عقاید #اسلامی پس از وی کسی دیگر بعثتی ندارد و اصولا کار به دست شورای مردمی می افتد.به دلایل مختلف که خواهم گفت. و این بدین معنی است که کسی در شان پیامبران نخواهد آمد. اما نکته جالب توجه این است که #تشیع برای ادعای حکومت و سلطه بر مردم، خرافات و بدعتهایی را بنا نهاده و بدینسان عنان حکومت را به دست گرفته و بر مردم میتازد و حکومت را ارث آبا و اجدادی خود میداند.
💥 دستاویز #شیعه
حکومت کنونی شیعه برگرفته از افسانه هایی است که #کلینی و #مجلسی در کتب خود آورده اند و در واقع میشود گفت که تشکل شیعه ابتدای کار نیز به هدف حکومت داری شکل گرفت و این چیزی غیر قابل انکار است؛ چرا که تاریخ هرچند که تحریف شود ولی خود آن پاسخگو خواهد بود.
خلاصه کلام اینکه شیعه خود یک جنبش سیاسی بود اصولا نفسش را به چند دلیل وارث حکومت داری میداند و خود را برحق میپندارد.
ادامه دارد .......
https://t.me/naghde_eslamm/26479
Telegram
نقدى بر اسلام
ميخواهيم نگاهى گذرا به #مذهب_شيعه_اماميه بيندازيم
و در مورد اعتقادات متوليان اين مذهب نگاهى موشكافانه داشته باشيم.
در اين مقاله خواهيد ديد كه تنها دليل وجود مذهب شيعه،
آخوندهايى است كه درون دخمه ها و حجره هاى تاريك خود #ترشهات_ذهن_مسموم خود را به عنوان يك…
و در مورد اعتقادات متوليان اين مذهب نگاهى موشكافانه داشته باشيم.
در اين مقاله خواهيد ديد كه تنها دليل وجود مذهب شيعه،
آخوندهايى است كه درون دخمه ها و حجره هاى تاريك خود #ترشهات_ذهن_مسموم خود را به عنوان يك…