Forwarded from نقدى بر اسلام
●زنده به گور کردن زن، هدیه اسلام به نیمی از مردم دنیا!
#قسمت_هجدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در این قسمت با اشاره به روایات ائمه شیعه نقل میکنیم که بر طبق کلام آنها، مردان بایستی زنانشان را در خانه حبس و زندانی کنند تا از خانه خارج نشوند.
#متن_عربی: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن أبيه، عن وهب، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام) خلق الرجال من الأرض وإنما همهم في الأرض و خلقت المرأة من الرجال وإنما همها في الرجال،احبسوا نساءكم يا معاشر الرجال.
#منابع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
⚡️آقای سپهروز مولودی در کتاب خود(عایشه در زمان محمد) به این روایت استناد میکند و ترجمه آن را نیز میآورد:
#ترجمه: امام علی گفت: خدای متعال مردان را از زمین خلق نمود، این است که تمام همت آنها به آب و خاک مصروف است و زنان را از مردان خلق فرمود و جز این نیست که تمام توجه و مقصد زنان به مردان است؛ پس تا میتوانید زنان خود را حبس نمایید و ای جماعت رجال، آنها را از مردان حفظ کنید.
#منبع: کتاب عایشه در حیات محمد، نوشته سهپروز مولودی، صفحه ۴۷
⚡️همین روایت با اسنادی دیگر نیز آمده است
#متن_عربی: عنه أبي (رحمه الله) قال حدثنا سعد بن عبد اللّه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن يحيى الخزاز عن غياث بن أبي إبراهيم عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) قال إن المرأة خلقت من الرجل و إنما همتها فيالرجال فاحبسوا نساءكم و إن الرجل خلق من الأرض و إنما همته في الأرض.
#منابع: مسند الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد(ع) نویسنده : العطاردي، الشيخ عزيز الله جلد : ۱۶ صفحه : ۲۵۶
علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق، صفحه : ۴۸۶ و ۴۸۷، انتشارات دارالمرتضی بیروت
#ترجمه آیت الله محمد جواد ذهنی تهرانی: از امام صادق نقل شده است که ایشان گفتند: زن از مرد آفريده شده لذا قصد و توجّه زنها به مردان معطوف است از اين رو زنان را در خانهها حبس و حفظ نماييد ولى مرد چون از زمين خلق شده تمام همّت و قصد او به خاك متوجّه مىباشد.
#منبع: ترجمه علل الشرایع، جلد ۲ صفحه ۵۹۳
⚡️همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه مثل امام علی و امام صادق، گفتهاند که زنان را باید در خانه ها حبس کنید.
⚡️یک سوال منطقی از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند؟
⚡️در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
⚡️آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس و زندانی شدن دارند؟
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
#قسمت_هجدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در این قسمت با اشاره به روایات ائمه شیعه نقل میکنیم که بر طبق کلام آنها، مردان بایستی زنانشان را در خانه حبس و زندانی کنند تا از خانه خارج نشوند.
#متن_عربی: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن أبيه، عن وهب، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام) خلق الرجال من الأرض وإنما همهم في الأرض و خلقت المرأة من الرجال وإنما همها في الرجال،احبسوا نساءكم يا معاشر الرجال.
#منابع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
⚡️آقای سپهروز مولودی در کتاب خود(عایشه در زمان محمد) به این روایت استناد میکند و ترجمه آن را نیز میآورد:
#ترجمه: امام علی گفت: خدای متعال مردان را از زمین خلق نمود، این است که تمام همت آنها به آب و خاک مصروف است و زنان را از مردان خلق فرمود و جز این نیست که تمام توجه و مقصد زنان به مردان است؛ پس تا میتوانید زنان خود را حبس نمایید و ای جماعت رجال، آنها را از مردان حفظ کنید.
#منبع: کتاب عایشه در حیات محمد، نوشته سهپروز مولودی، صفحه ۴۷
⚡️همین روایت با اسنادی دیگر نیز آمده است
#متن_عربی: عنه أبي (رحمه الله) قال حدثنا سعد بن عبد اللّه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن يحيى الخزاز عن غياث بن أبي إبراهيم عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) قال إن المرأة خلقت من الرجل و إنما همتها فيالرجال فاحبسوا نساءكم و إن الرجل خلق من الأرض و إنما همته في الأرض.
#منابع: مسند الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد(ع) نویسنده : العطاردي، الشيخ عزيز الله جلد : ۱۶ صفحه : ۲۵۶
علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق، صفحه : ۴۸۶ و ۴۸۷، انتشارات دارالمرتضی بیروت
#ترجمه آیت الله محمد جواد ذهنی تهرانی: از امام صادق نقل شده است که ایشان گفتند: زن از مرد آفريده شده لذا قصد و توجّه زنها به مردان معطوف است از اين رو زنان را در خانهها حبس و حفظ نماييد ولى مرد چون از زمين خلق شده تمام همّت و قصد او به خاك متوجّه مىباشد.
#منبع: ترجمه علل الشرایع، جلد ۲ صفحه ۵۹۳
⚡️همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه مثل امام علی و امام صادق، گفتهاند که زنان را باید در خانه ها حبس کنید.
⚡️یک سوال منطقی از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند؟
⚡️در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
⚡️آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس و زندانی شدن دارند؟
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●ادعاى واهى پاكيزگى در اسلام و عدم رعايت بزرگان آن
#قسمت_هجدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمتهای قبل اسناد صحیحی را آوریم و ثابت کردیم که هنگامی که پیامبر اسلام و یاران و اهل بیتش به دستشویی میرفتند، خود را نمیشستند و بسیار آلوده بودند و در این قسمت نیز در مورد عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمین اثبات میکنیم.
#متن_عربی: عن مولى عمر يسار بن نمير، قال: كان عمر رضي الله عنه إذا بال قال: " ناولني شيئا أستنجي به " قال: فأناوله العود والحجر، أو يأتي حائطا يمسح به أو يمس الأرض، ولم يكن يغسله.
#منبع: کتاب کنزل العمال، نوشته متقی هندی، جلد ۹، صفحه ۵۱۹، حدیث ۲۷۲۴۰
#ترجمه: یسار بن نمیر، خدمتکار عمر بن خطاب میگوید: هر وقت عمر ادرار میکرد، به من میگفت: «چیزی بیاور تا خود را با آن پاک کنم» من هم چوپ یا سنگی به او میدادم، یا او آلتش را به دیوار یا زمین میمالید و پاک میکرد ولی هیچ وقت آن را با آب نمیشست.
✍🏻بر طبق این سند، عمر بن خطاب هیچگاه بعد از توالت خود را با آب نمیشست و به حدی کثیف و الوده بود که آلت تناسلی خود را به در و دیوار و آثار مدفوع خود را با سنگ و چوب پاک میکرد؛ آیا اسلامگرایان که گاهی ژست پاکیزگی و افسانه نظافت در اسلام میگیرند، پاسخی دارند؟
@naghde_eslamm
#قسمت_هجدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمتهای قبل اسناد صحیحی را آوریم و ثابت کردیم که هنگامی که پیامبر اسلام و یاران و اهل بیتش به دستشویی میرفتند، خود را نمیشستند و بسیار آلوده بودند و در این قسمت نیز در مورد عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمین اثبات میکنیم.
#متن_عربی: عن مولى عمر يسار بن نمير، قال: كان عمر رضي الله عنه إذا بال قال: " ناولني شيئا أستنجي به " قال: فأناوله العود والحجر، أو يأتي حائطا يمسح به أو يمس الأرض، ولم يكن يغسله.
#منبع: کتاب کنزل العمال، نوشته متقی هندی، جلد ۹، صفحه ۵۱۹، حدیث ۲۷۲۴۰
#ترجمه: یسار بن نمیر، خدمتکار عمر بن خطاب میگوید: هر وقت عمر ادرار میکرد، به من میگفت: «چیزی بیاور تا خود را با آن پاک کنم» من هم چوپ یا سنگی به او میدادم، یا او آلتش را به دیوار یا زمین میمالید و پاک میکرد ولی هیچ وقت آن را با آب نمیشست.
✍🏻بر طبق این سند، عمر بن خطاب هیچگاه بعد از توالت خود را با آب نمیشست و به حدی کثیف و الوده بود که آلت تناسلی خود را به در و دیوار و آثار مدفوع خود را با سنگ و چوب پاک میکرد؛ آیا اسلامگرایان که گاهی ژست پاکیزگی و افسانه نظافت در اسلام میگیرند، پاسخی دارند؟
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_هجدهم
احتمالا بخشهایی از متن، به خصوص برخی از سورههای کوتاه آخر قرآن بخشی از همین مناجاتها باشد(مانند سورههای #اخلاص و #فاتحه) و یا بخشهایی از سورههایی که شامل قصص انبیاست یا نقل قولهایی از آنچیزی باشد که "#قرآن_مبین" خوانده میشود.
در هر حال، یک چیز مشخص است: قرآنی که ما در دست داریم، عینا همان "قرآن" و "کتابی" نیست که در متن به آن اشاره میشود.
مفسرین و مترجمین قرآن، برای لاپوشانی عناوین اولیه سورهها "کتاب حکیم"، "قرآن مبین"، "کتاب مبین"، "قرآن عربی"، "قرآن مجید"، "ذکر" و غیره را به تمامی همین متن سورهها تعبیر کرده اند.
اما همانطور که از در قسمتهاى قبل اشاره كرديم، در بسیاری از این موارد، این عناوین به چیزی خارج از متن اشاره میکنند. این موضوع، فرضیه ما مبنی بر اینکه متن سورهها، در واقع نامههایی هستند که همراه با آنها بخشهای مختلفی از کتب ارسال میشده را تقویت میکند.
حتی برخی مسلمانان برای توجیه بیشتر، با سوء تعبیر عامدانه از کلمه مبهم "قدر"، ادعا میکنند که در واقع قرآن به صورت یک کتاب کامل در شب قدر به طور یکجا براى محمد فرستاده شده است و سپس به تدریج بر او قرائت میشده است(این در حالی است که قرآن در ۱۵:۹، ۱۷:۱۰۶، ۲۵:۳۲، ۷۶:۲۳ به صراحت اعلام میکند که قرآن به تدریج نازل شده است)
این ادعا البته برای توجیه و گمراه کردن اذهان از این واقعیت است که متن قرآن، نامههایی هستند همراه با الحاقیههایی تحت عنوان "کتاب حکیم"، "فرقان"، "قرآن مبین" و مانند آن. در واقع اصلا مسلمانان نمیدانند که منظور از شب قدر چیست؟ این شب به عنوان شبی که قرآن بر محمد یکجا نازل شده است جشن گرفته میشود و در آن مسلمانان تلاش میکنند تا صبح به عبادت بپردازند چرا که گمان میکنند صواب مناجات در این شب چندین برابر است. با این حال، به نظر میرسد منظور از قدر، #شب_تولد_مسیح باشد، زیرا در ادامه میخوانیم:
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند. در انجیل لوقا آمده است که فرشتگان به چوپانان تولد مسیح را اعلام میکنند (Luke 2:8-20) پس در واقع نزول فرشتگان به زمین ارتباطی با تولد مسیح باید داشته باشد و نویسنده احتمالا این عقیده مسیحی را منعکس میکند که در شب تولد مسیح، فرشتگان برای برآورده کردن دعای مسیحیان و برکت دادن ایشان از آسمان نزول میکنند.
پس متن قرآن را میتوان مجموعهای از نامهها (و نیز بخشهایی از ملحقات همراه با نامه) دانست که به همراه فصول و بخشهای مختلف کتب برای محمد ارسال میشده است.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_هجدهم
احتمالا بخشهایی از متن، به خصوص برخی از سورههای کوتاه آخر قرآن بخشی از همین مناجاتها باشد(مانند سورههای #اخلاص و #فاتحه) و یا بخشهایی از سورههایی که شامل قصص انبیاست یا نقل قولهایی از آنچیزی باشد که "#قرآن_مبین" خوانده میشود.
در هر حال، یک چیز مشخص است: قرآنی که ما در دست داریم، عینا همان "قرآن" و "کتابی" نیست که در متن به آن اشاره میشود.
مفسرین و مترجمین قرآن، برای لاپوشانی عناوین اولیه سورهها "کتاب حکیم"، "قرآن مبین"، "کتاب مبین"، "قرآن عربی"، "قرآن مجید"، "ذکر" و غیره را به تمامی همین متن سورهها تعبیر کرده اند.
اما همانطور که از در قسمتهاى قبل اشاره كرديم، در بسیاری از این موارد، این عناوین به چیزی خارج از متن اشاره میکنند. این موضوع، فرضیه ما مبنی بر اینکه متن سورهها، در واقع نامههایی هستند که همراه با آنها بخشهای مختلفی از کتب ارسال میشده را تقویت میکند.
حتی برخی مسلمانان برای توجیه بیشتر، با سوء تعبیر عامدانه از کلمه مبهم "قدر"، ادعا میکنند که در واقع قرآن به صورت یک کتاب کامل در شب قدر به طور یکجا براى محمد فرستاده شده است و سپس به تدریج بر او قرائت میشده است(این در حالی است که قرآن در ۱۵:۹، ۱۷:۱۰۶، ۲۵:۳۲، ۷۶:۲۳ به صراحت اعلام میکند که قرآن به تدریج نازل شده است)
این ادعا البته برای توجیه و گمراه کردن اذهان از این واقعیت است که متن قرآن، نامههایی هستند همراه با الحاقیههایی تحت عنوان "کتاب حکیم"، "فرقان"، "قرآن مبین" و مانند آن. در واقع اصلا مسلمانان نمیدانند که منظور از شب قدر چیست؟ این شب به عنوان شبی که قرآن بر محمد یکجا نازل شده است جشن گرفته میشود و در آن مسلمانان تلاش میکنند تا صبح به عبادت بپردازند چرا که گمان میکنند صواب مناجات در این شب چندین برابر است. با این حال، به نظر میرسد منظور از قدر، #شب_تولد_مسیح باشد، زیرا در ادامه میخوانیم:
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند. در انجیل لوقا آمده است که فرشتگان به چوپانان تولد مسیح را اعلام میکنند (Luke 2:8-20) پس در واقع نزول فرشتگان به زمین ارتباطی با تولد مسیح باید داشته باشد و نویسنده احتمالا این عقیده مسیحی را منعکس میکند که در شب تولد مسیح، فرشتگان برای برآورده کردن دعای مسیحیان و برکت دادن ایشان از آسمان نزول میکنند.
پس متن قرآن را میتوان مجموعهای از نامهها (و نیز بخشهایی از ملحقات همراه با نامه) دانست که به همراه فصول و بخشهای مختلف کتب برای محمد ارسال میشده است.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟!
#قسمت_هجدهم
مثلا اینکه اگر محمد جایی مرتکب اشتباه اساسی میشد، بیان میکرد که این سخنان، نه وحی الله، که القاءات شیطان بوده اند، را تنها با این فرضیه قابل توجیه است؛ ولی طبق نظریه "قرآن رویاهای محمد" مگر کسی که وجودش با خدا تنیده باشد، امکان دارد شیطان در او رخنهای داشته باشد؟:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا
يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ )حج/٥٢ )
#ترجمه: هیج رسول و نبی نیست که آرزوئی داشته باشد(بعضيها معنای تلاوت را میکنند) و شیطان در آرزوی(تلاوت) او القائی نداشته باشد پس الله آنچه را که شیطان القا کرده نسخ میکند، سپس آیاتش را محکم میسازد.
آیا تمامی قرآن را میشود حاصل رویاهای محمد نامید؟
اگر از کسانی مانند عبدالکریم سروش چنین پرسشی پرسیده شود، خواهند گفت "آری"! اما از یک منتقد برون نگری که قرآن را بررسی نموده، بپرسید، پاسخ منفی است؛ زیرا برخی از آیات قرآن، نه تنها رویا نیستند؛
بلکه حاصل شنیدههای او از اسطورههاست؛ مانند اقتباس قرآن از تورات؛ زیرا کسی که وجودش در خدا به قول سروش در هم تنیده و خدائی شده باشد، نیازی به پیش زمینه برای کسب آگاهی جهت نزول وحی ندارد.
احتمالا نظریه پردازان اسلامی خواهند گفت "قرآن امتداد تورات است و تورات اسطوره نیست، بلکه (با پافشاری بر فرضی غلط) این کتاب هم سخنان خدا و قرآن مکمل تورات میباشد؛ اگر قرآن امتداد تورات باشد، پس چرا محمد گفته است که تورات تحریف شده است؟ از دید کسی که از برون به این کتاب نگاه میکند، این نوع توجیه، نشان از ضعف اقتباس کننده دارد؛
همچنین، چرا خداوند تورات را کامل بیان نکرد تا مجبور نگردد که برای تکمیل آن، ایدههایش را به صورت رویا به محمد بنمایاند؟
برخی از این اقتباسات، نه تنها در هیچ یک از آنچه که کتب آسمانی نامیده شده، بیان نگردیدهاند؛ بلکه افسانههائی هستند که در زمان هیچ یک از کسانی که محمد مدعی بود آنان پیامبرند، رخ نداده است؛ زیرا از دید اسلام، آخرین پیامبر پیش از محمد، عیسی است، اگر حادثهای مابین عیسی و محمد رخ داده باشد، در این چارچوب میگنجد؛ یکی از این افسانهها که مسیحیان آن را ساختهاند، افسانهی هفت خفتگان افسس است؛ محمد با شنیدن این افسانه، آن را جالب دید و مانند همیشه آنگونه که خواست، آن را بیان کرد و اگر با اصل در تضاد بود، بیان میکرد "روایت من به دلیل اینکه مستقیما از الله دریافت نموده ام، حقیقت است"، این در حالی است که اصل این داستان، افسانهای بیش نیست؛ چگونه است که از محمد در مورد افسانهای پرسیده میشود و او فرصت میخواهد، پس از مدتی تحقیق، او رویای این داستان را میبیند؟
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733
#قسمت_هجدهم
مثلا اینکه اگر محمد جایی مرتکب اشتباه اساسی میشد، بیان میکرد که این سخنان، نه وحی الله، که القاءات شیطان بوده اند، را تنها با این فرضیه قابل توجیه است؛ ولی طبق نظریه "قرآن رویاهای محمد" مگر کسی که وجودش با خدا تنیده باشد، امکان دارد شیطان در او رخنهای داشته باشد؟:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا
يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ )حج/٥٢ )
#ترجمه: هیج رسول و نبی نیست که آرزوئی داشته باشد(بعضيها معنای تلاوت را میکنند) و شیطان در آرزوی(تلاوت) او القائی نداشته باشد پس الله آنچه را که شیطان القا کرده نسخ میکند، سپس آیاتش را محکم میسازد.
آیا تمامی قرآن را میشود حاصل رویاهای محمد نامید؟
اگر از کسانی مانند عبدالکریم سروش چنین پرسشی پرسیده شود، خواهند گفت "آری"! اما از یک منتقد برون نگری که قرآن را بررسی نموده، بپرسید، پاسخ منفی است؛ زیرا برخی از آیات قرآن، نه تنها رویا نیستند؛
بلکه حاصل شنیدههای او از اسطورههاست؛ مانند اقتباس قرآن از تورات؛ زیرا کسی که وجودش در خدا به قول سروش در هم تنیده و خدائی شده باشد، نیازی به پیش زمینه برای کسب آگاهی جهت نزول وحی ندارد.
احتمالا نظریه پردازان اسلامی خواهند گفت "قرآن امتداد تورات است و تورات اسطوره نیست، بلکه (با پافشاری بر فرضی غلط) این کتاب هم سخنان خدا و قرآن مکمل تورات میباشد؛ اگر قرآن امتداد تورات باشد، پس چرا محمد گفته است که تورات تحریف شده است؟ از دید کسی که از برون به این کتاب نگاه میکند، این نوع توجیه، نشان از ضعف اقتباس کننده دارد؛
همچنین، چرا خداوند تورات را کامل بیان نکرد تا مجبور نگردد که برای تکمیل آن، ایدههایش را به صورت رویا به محمد بنمایاند؟
برخی از این اقتباسات، نه تنها در هیچ یک از آنچه که کتب آسمانی نامیده شده، بیان نگردیدهاند؛ بلکه افسانههائی هستند که در زمان هیچ یک از کسانی که محمد مدعی بود آنان پیامبرند، رخ نداده است؛ زیرا از دید اسلام، آخرین پیامبر پیش از محمد، عیسی است، اگر حادثهای مابین عیسی و محمد رخ داده باشد، در این چارچوب میگنجد؛ یکی از این افسانهها که مسیحیان آن را ساختهاند، افسانهی هفت خفتگان افسس است؛ محمد با شنیدن این افسانه، آن را جالب دید و مانند همیشه آنگونه که خواست، آن را بیان کرد و اگر با اصل در تضاد بود، بیان میکرد "روایت من به دلیل اینکه مستقیما از الله دریافت نموده ام، حقیقت است"، این در حالی است که اصل این داستان، افسانهای بیش نیست؛ چگونه است که از محمد در مورد افسانهای پرسیده میشود و او فرصت میخواهد، پس از مدتی تحقیق، او رویای این داستان را میبیند؟
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسى قرآن را نوشته است؟
آيا همانطور كه مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب گفتار الله است؟؟
با مطالعه اين مقاله به بسيارى از سئوالاتى كه در مورد تاريخچه قرآن داشته ايد پاسخ داده خواهد شد.
لطفا اين مقاله يبا را مطالعه كرده و با دوستان و اعضاى خانواده محترمتان…
آيا همانطور كه مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب گفتار الله است؟؟
با مطالعه اين مقاله به بسيارى از سئوالاتى كه در مورد تاريخچه قرآن داشته ايد پاسخ داده خواهد شد.
لطفا اين مقاله يبا را مطالعه كرده و با دوستان و اعضاى خانواده محترمتان…
Telegram : @Archive_Reza_Fazeli
Telegram : @Archive_Reza_Fazeli
پروندهی شنیداری: زندهیاد رضا فاضلی
بخش- دوم
#قسمت_هجدهم
با به اشتراک گذاشتن این سخنرانی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوهها در جامعه همدست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
بخش- دوم
#قسمت_هجدهم
با به اشتراک گذاشتن این سخنرانی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوهها در جامعه همدست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️جهاد در اسلام، دفاع از خود يا قتل عام و تجاوز براى اعتلاى اسلام؟!
#قسمت_هجدهم
طبری در مورد جزيه می گوید:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ قَتَادَةَ، فِي
قَوْلِهِ: " }وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ
مِنْ -[٤٠٥]- فَضْلِهِ} [التوبة: ٢٨] قَالَ: أَغْنَاهُمُ اللَّهُ بِالْجِزْيَةِ الْجَارِيَةِ شَهْرًا فَشَهْرًا وَعَامًا فَعَامًا"
#منبع: تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده: الطبري، أبو جعفر جلد: ١١ صفحه ٤٠٤
#ترجمه:
معمّر از قتاده در تفسیر آیه ٢٨ توبه می گوید: یعنی خداوند شما را بواسطه جزیه جاریه ماه به ماه و سال به سال ثروتمند خواهند نمود.
همچنین طبری گفته:
حَدَّثَنَا ابْنُ وَكِيعٍ، قَالَ: ثنا ابْنُ يَمَانٍ، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ أَبِي سِنَانَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنِ الضَّحَّاكِ، قَالَ: " أُخْرِجَ الْمُشْرِكُونَ مِنْ مَكَّةَ، فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ، وَقَالُوا: كُنَّا نُصِيبُ مِنْهُمُ التِّجَارَةَ وَالْمِيرَةَ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ} [التوبة: ٢٩[ "
#منبع: تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده : الطبري، أبو جعفر جلد : ١١ صفحه ٤٠٢
ترجمه:
از ضحّاک نقل است که گفته: دستور داده شد به مسلمانان مشرکین را از مکه بیرون کنند ولی انجام این دستور بر مسلمانان سخت بود و گفتند که ما بواسطه تجارت و بازرگانی آنان نصیب می بریم پس خداوند آیه فرستاد که:با کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آوردند کارزار کنید(و در عوض اخراج از آنان جزیه بگیرید)
در اینجا هم می بینیم یک بده بستان بین الله و اصحاب محمد رخ می دهد و آنان برای تامین معاش خود یا وابسته به غنایم جنگی بودند یا کشاورزی و صنعت یهودیان و یا تجارت اهل مکه و خود این بزرگواران شمشیر بدست، قتال به پیش، از اموال بقیه به زور می خورند و نامش هم فضل الله و برکت الهی است و جُرم هم این بوده که غیر مسلمانان به الله و روز قیامت ایمان نداشته اند.
واقعا این چه استدلالات مضحکی است که الله حجاز دارد که صرفا الله کسانی را که به او ایمان ندارند و روز آخرت را قبول ندارند باید باج سبیل به غداره کش های الله و محمد بدهند. در این وسط حالا افرادی هم هستند که الله و روز آخرتش را قبول نداشتند ولی با اخلاق با شرف و اهل تجارت و زراعت و صنعت بودند به هیچ همه ی ماجرا می شد صرفا ایمان به الله و روز قیامت.مانند زمانه ی الانِ ما، که افراد بدبخت و مسکین شبانه روز کار کنند بدهند به حلقوم و جیب های گشاد ملاها و مولوی ها و طلبه ها که چه؟
که آنان نماینده الله بر روی زمین هستند و دارند قوانین شنیع الله حجاز را در کره زمین پیاده می کنند.
عجب الله گرسنه ای چشم به ناموسی که به اتباع خود دستور نمی دهد شما مشرکین را اخراج کنید ولی در عوض بروید کار کنید و تجارت کنید تا بواسطه تجارت و فلاحت و صنعت ببی نیاز شوید ولی در عوض می گوید جزیه یا پول زور و تحقیر بگیرید خدا با پول زور شما را بی نیاز می کند.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
#قسمت_هجدهم
طبری در مورد جزيه می گوید:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ قَتَادَةَ، فِي
قَوْلِهِ: " }وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ
مِنْ -[٤٠٥]- فَضْلِهِ} [التوبة: ٢٨] قَالَ: أَغْنَاهُمُ اللَّهُ بِالْجِزْيَةِ الْجَارِيَةِ شَهْرًا فَشَهْرًا وَعَامًا فَعَامًا"
#منبع: تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده: الطبري، أبو جعفر جلد: ١١ صفحه ٤٠٤
#ترجمه:
معمّر از قتاده در تفسیر آیه ٢٨ توبه می گوید: یعنی خداوند شما را بواسطه جزیه جاریه ماه به ماه و سال به سال ثروتمند خواهند نمود.
همچنین طبری گفته:
حَدَّثَنَا ابْنُ وَكِيعٍ، قَالَ: ثنا ابْنُ يَمَانٍ، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ أَبِي سِنَانَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنِ الضَّحَّاكِ، قَالَ: " أُخْرِجَ الْمُشْرِكُونَ مِنْ مَكَّةَ، فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ، وَقَالُوا: كُنَّا نُصِيبُ مِنْهُمُ التِّجَارَةَ وَالْمِيرَةَ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ} [التوبة: ٢٩[ "
#منبع: تفسير الطبري = جامع البيان - ط هجر نویسنده : الطبري، أبو جعفر جلد : ١١ صفحه ٤٠٢
ترجمه:
از ضحّاک نقل است که گفته: دستور داده شد به مسلمانان مشرکین را از مکه بیرون کنند ولی انجام این دستور بر مسلمانان سخت بود و گفتند که ما بواسطه تجارت و بازرگانی آنان نصیب می بریم پس خداوند آیه فرستاد که:با کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آوردند کارزار کنید(و در عوض اخراج از آنان جزیه بگیرید)
در اینجا هم می بینیم یک بده بستان بین الله و اصحاب محمد رخ می دهد و آنان برای تامین معاش خود یا وابسته به غنایم جنگی بودند یا کشاورزی و صنعت یهودیان و یا تجارت اهل مکه و خود این بزرگواران شمشیر بدست، قتال به پیش، از اموال بقیه به زور می خورند و نامش هم فضل الله و برکت الهی است و جُرم هم این بوده که غیر مسلمانان به الله و روز قیامت ایمان نداشته اند.
واقعا این چه استدلالات مضحکی است که الله حجاز دارد که صرفا الله کسانی را که به او ایمان ندارند و روز آخرت را قبول ندارند باید باج سبیل به غداره کش های الله و محمد بدهند. در این وسط حالا افرادی هم هستند که الله و روز آخرتش را قبول نداشتند ولی با اخلاق با شرف و اهل تجارت و زراعت و صنعت بودند به هیچ همه ی ماجرا می شد صرفا ایمان به الله و روز قیامت.مانند زمانه ی الانِ ما، که افراد بدبخت و مسکین شبانه روز کار کنند بدهند به حلقوم و جیب های گشاد ملاها و مولوی ها و طلبه ها که چه؟
که آنان نماینده الله بر روی زمین هستند و دارند قوانین شنیع الله حجاز را در کره زمین پیاده می کنند.
عجب الله گرسنه ای چشم به ناموسی که به اتباع خود دستور نمی دهد شما مشرکین را اخراج کنید ولی در عوض بروید کار کنید و تجارت کنید تا بواسطه تجارت و فلاحت و صنعت ببی نیاز شوید ولی در عوض می گوید جزیه یا پول زور و تحقیر بگیرید خدا با پول زور شما را بی نیاز می کند.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️جهاد چيست؟
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ
#قسمت_هجدهم
«شپرنگر (Sprenger)» به هر روی این دیدگاه را میپذیرد و با تکیه به گزارش «ابن سعد» به این نتیجه میرسد: "در این روایت ها نام «مُحَمَد» همانند دیگر نام ها در جایگاه عنوانِ پیامبر نمایان میشود و نه در جایگاه نام شخصی او.(٥١)
چکیده سخن اینکه: « شپرنگر (Sprenger)» بر این باور بود که «مُحَمَد» یک صفت ستایش کُننده است، نه یک نام شخصی. طبیعی است که او همه چیز را به پیامبر عرب ها نسبت میدهد. او میگوید: "اسلام تنها دین جهانی
است که ما، بدون توجه به سن و سال و دیرینگیش، گزارش های باورپذیری دربارۀِ آغاز آن در دسترس داریم.(٥٢)"
ولی این دیدگاه در سال های اخیر به دلیل توجه به روش های پژوهشی تاریخی/ انتقادی و تکیه به بُنمایه هایِ هم دوره با آغاز اسلام به لغزش افتاده است. و این یافته، ارزشمندی (اعتبار) خودش را نگه میدارد، زیرا بُنمایه های اسلامی از قرن نهم میلادی نیز میدانستند که نام «مُحَمَد» (و دیگر نام ها) تنها صفت های ستایش کُنندۀِ
دینی هستند.
این صفات دینی تا آغاز دوران عباسیان خودشان را خودسالار (مستقل) کردند و –دستکم اینگونه به نظر میآید که- خودشان را هم از علت بُنیادین که «عیسی» بود، رها ساختند. اکنون در سایۀِ نیاز ها و شرایط تازه، موقعیتی پیش آمده بود تا صفت «مُحَمَد» را با آیین های دیگر کامل کُنند، آیین هایی که با ویژگی های عربی در دین و سیاست هماهنگ بودند.
٤) دادنِ یک شخصیتِ تاریخی به صفت «مُحََمد» در سیمای یک پیامبر عرب
تاريخ تمُدن نمونه هاى فراوانی را میشناسد که در آغاز، یک جُنبش را با شخصیت های کُنشگر گره میزنند و جنبش را با آنها پیوند میدهند؛ دربارۀِ این شخصیت ها روایت هایی را میسازند. سپس ریزگان و جزییات این روایت ها کانون و گرانیگاه آن اندیشه ای میشوند که بانیان نُخستینِ جُنبش در آغاز میخواستند به آن شکل دهند و برای
همگان آشکار و قابل لمس سازند. بُنیان ُگذار
يك شهر یا یک کشور، چگونگی نمایان شدنِ یک ملت یا یک دین...
میتوانند با تکیه به شخصیت هایِ نُخستین انجام گرفته باشند، ولی همچنین ارزش ها و درونمایه های با اهمیتِ دینی میتوانند تبدیل به زندگینامه های افسانه ای شوند؛ برای نمونه، سه "ویژگی خوب آسمانی"، همانند ایمان، امید و دلبستگی، در کلیسای یونانی/ روسی و همچنین در کلیسای لاتین بسانِ «مقدساتِ» لمس شدنی ستایش میشوند.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400
#قسمت_هجدهم
«شپرنگر (Sprenger)» به هر روی این دیدگاه را میپذیرد و با تکیه به گزارش «ابن سعد» به این نتیجه میرسد: "در این روایت ها نام «مُحَمَد» همانند دیگر نام ها در جایگاه عنوانِ پیامبر نمایان میشود و نه در جایگاه نام شخصی او.(٥١)
چکیده سخن اینکه: « شپرنگر (Sprenger)» بر این باور بود که «مُحَمَد» یک صفت ستایش کُننده است، نه یک نام شخصی. طبیعی است که او همه چیز را به پیامبر عرب ها نسبت میدهد. او میگوید: "اسلام تنها دین جهانی
است که ما، بدون توجه به سن و سال و دیرینگیش، گزارش های باورپذیری دربارۀِ آغاز آن در دسترس داریم.(٥٢)"
ولی این دیدگاه در سال های اخیر به دلیل توجه به روش های پژوهشی تاریخی/ انتقادی و تکیه به بُنمایه هایِ هم دوره با آغاز اسلام به لغزش افتاده است. و این یافته، ارزشمندی (اعتبار) خودش را نگه میدارد، زیرا بُنمایه های اسلامی از قرن نهم میلادی نیز میدانستند که نام «مُحَمَد» (و دیگر نام ها) تنها صفت های ستایش کُنندۀِ
دینی هستند.
این صفات دینی تا آغاز دوران عباسیان خودشان را خودسالار (مستقل) کردند و –دستکم اینگونه به نظر میآید که- خودشان را هم از علت بُنیادین که «عیسی» بود، رها ساختند. اکنون در سایۀِ نیاز ها و شرایط تازه، موقعیتی پیش آمده بود تا صفت «مُحَمَد» را با آیین های دیگر کامل کُنند، آیین هایی که با ویژگی های عربی در دین و سیاست هماهنگ بودند.
٤) دادنِ یک شخصیتِ تاریخی به صفت «مُحََمد» در سیمای یک پیامبر عرب
تاريخ تمُدن نمونه هاى فراوانی را میشناسد که در آغاز، یک جُنبش را با شخصیت های کُنشگر گره میزنند و جنبش را با آنها پیوند میدهند؛ دربارۀِ این شخصیت ها روایت هایی را میسازند. سپس ریزگان و جزییات این روایت ها کانون و گرانیگاه آن اندیشه ای میشوند که بانیان نُخستینِ جُنبش در آغاز میخواستند به آن شکل دهند و برای
همگان آشکار و قابل لمس سازند. بُنیان ُگذار
يك شهر یا یک کشور، چگونگی نمایان شدنِ یک ملت یا یک دین...
میتوانند با تکیه به شخصیت هایِ نُخستین انجام گرفته باشند، ولی همچنین ارزش ها و درونمایه های با اهمیتِ دینی میتوانند تبدیل به زندگینامه های افسانه ای شوند؛ برای نمونه، سه "ویژگی خوب آسمانی"، همانند ایمان، امید و دلبستگی، در کلیسای یونانی/ روسی و همچنین در کلیسای لاتین بسانِ «مقدساتِ» لمس شدنی ستایش میشوند.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️دگرديسى عيسى بن مريم به محمد بن عبدالله، اتفاقى كه در گذر زمان شخصيت جديد و دين جديدى با هويت عربى خلق كرده است.
آيا محمد بن عبدالله، صفتى براى عيسى بن مريم بوده است كه در گذر تاريخ به شخصيتى حقيقى تبديل شده است؟
براى خواندن اين مقاله زيبا كانال نقد اسلام…
آيا محمد بن عبدالله، صفتى براى عيسى بن مريم بوده است كه در گذر تاريخ به شخصيتى حقيقى تبديل شده است؟
براى خواندن اين مقاله زيبا كانال نقد اسلام…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن
#قسمت_هجدهم
چنین باوری بسیار همانند این اندیشۀِ کُهن آریایی است که میگوید آنکسی که با زخم هایش در پیشاپیش جبهه نَبرد جان دهد، سزاوار پاداش است.
مانو(آدم در دین هندو) در کتاب «Dharmasastra » میگوید: «سروران زمین [٣٧] در نَبرد بودند، و متقابل خواهان کُشتن یک دیگر، چهره هایشان را از هم برنمیگرداندند، از آن زمان آنها به دلیل دلاوری شان به آسمان میروند.» همچنین در کتاب « Nalopakhyanam » ایندرا(خدای هندوها) به قهرمانی به نام «نالا» میگوید:
«تنها [٣٨] نگهبانان زمین (همانند پادشاهان)، جنگاوران، کسانیکه از (همۀِ امیدها) و زندگی گذشت کردند، کسانیکه در هنگام کارزار با یک جنگ افزار برای نابودی دُشمن میروند، بدون اینکه چهره هایشان را برگردانند -جایگاه آنها این جهان جاودان است- آسمان(بهشت) ایندرا.» اندیشۀِ پاداش آسمانی برای جنگاوران تنها محدود به هندوستان نبود، زیرا نیاکان ما در شمال اروپا نیز در دوران بُت پرستی باور داشتند که ایزدبانو «والکیریز (Valkyries) »، یا «گُزینش کُنندۀِ مرگ»، از میدان جنگ دیدن میکند [٣٩]؛
و از آنجا او روان (روح) جنگاوران دلاور را که در جنگ کُشته شده اند، بسوی
آسمانِ خُدایگان «اودهین (Odhin)» (پدر ایزدبانو «والکیریز (Valkyries)») و به جایگاهی به نام «Valhalla»، یا آرامگاه کُشته شدگان میبرد.
جن ها گونه ای از روان های(ارواح) بدنهاد هستند؛ آنها دارای نیروی فراوان و سرچشمۀِ ترس و ترور در بخش های فراوانی از جهان اسلام میباشند.
مسلمان ها میگویند که فرمانبُردار حضرت سُلیمان بودند [٤٠]، و قرآن پیوسته دربارۀِ آنها گزارش داده است [٤١]؛ قرآن میگوید که آنها از جنس آتش هستند [٤٢]، همانند دیوانِ بدنهاد. بنگر میآید که این واژۀِ «جن» از فرهنگ پارسیان وام گرفته شده باشد، برای اینکه اسم مفردِ جن در زبان اوستایی «جینی» میشود [٤٣]، که به معنی یک روح بدجنس زنانه میباشد. در پی بررسی این پُرسش که ریشۀِ این افسانه اسلامی در پیوند با «توازن در کردار» چیست، ما دیدیم که روایت های اسلامی میگویند که در زمان معراج، محمد دید که هرگاه که حضرت آدم آن «پیکرهای سیاه» را در سمت چپ خودش نگاه میکرد [٤٤]، میگریست، ولی با نگاه کردن به کسانیکه سمت راست او ایستاده بودند، شادی میکرد.
این «پیکرهای سیاه»، روان هایِ (ارواح) نوادگانِ حضرت آدم هستند که هنوز زاده نَشُده بودند. رویهم رفته این «پیکرهای سیاه» را «هستی های بُنیادین ( Existent Atoms)» مینامند.
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/37960
#قسمت_هجدهم
چنین باوری بسیار همانند این اندیشۀِ کُهن آریایی است که میگوید آنکسی که با زخم هایش در پیشاپیش جبهه نَبرد جان دهد، سزاوار پاداش است.
مانو(آدم در دین هندو) در کتاب «Dharmasastra » میگوید: «سروران زمین [٣٧] در نَبرد بودند، و متقابل خواهان کُشتن یک دیگر، چهره هایشان را از هم برنمیگرداندند، از آن زمان آنها به دلیل دلاوری شان به آسمان میروند.» همچنین در کتاب « Nalopakhyanam » ایندرا(خدای هندوها) به قهرمانی به نام «نالا» میگوید:
«تنها [٣٨] نگهبانان زمین (همانند پادشاهان)، جنگاوران، کسانیکه از (همۀِ امیدها) و زندگی گذشت کردند، کسانیکه در هنگام کارزار با یک جنگ افزار برای نابودی دُشمن میروند، بدون اینکه چهره هایشان را برگردانند -جایگاه آنها این جهان جاودان است- آسمان(بهشت) ایندرا.» اندیشۀِ پاداش آسمانی برای جنگاوران تنها محدود به هندوستان نبود، زیرا نیاکان ما در شمال اروپا نیز در دوران بُت پرستی باور داشتند که ایزدبانو «والکیریز (Valkyries) »، یا «گُزینش کُنندۀِ مرگ»، از میدان جنگ دیدن میکند [٣٩]؛
و از آنجا او روان (روح) جنگاوران دلاور را که در جنگ کُشته شده اند، بسوی
آسمانِ خُدایگان «اودهین (Odhin)» (پدر ایزدبانو «والکیریز (Valkyries)») و به جایگاهی به نام «Valhalla»، یا آرامگاه کُشته شدگان میبرد.
جن ها گونه ای از روان های(ارواح) بدنهاد هستند؛ آنها دارای نیروی فراوان و سرچشمۀِ ترس و ترور در بخش های فراوانی از جهان اسلام میباشند.
مسلمان ها میگویند که فرمانبُردار حضرت سُلیمان بودند [٤٠]، و قرآن پیوسته دربارۀِ آنها گزارش داده است [٤١]؛ قرآن میگوید که آنها از جنس آتش هستند [٤٢]، همانند دیوانِ بدنهاد. بنگر میآید که این واژۀِ «جن» از فرهنگ پارسیان وام گرفته شده باشد، برای اینکه اسم مفردِ جن در زبان اوستایی «جینی» میشود [٤٣]، که به معنی یک روح بدجنس زنانه میباشد. در پی بررسی این پُرسش که ریشۀِ این افسانه اسلامی در پیوند با «توازن در کردار» چیست، ما دیدیم که روایت های اسلامی میگویند که در زمان معراج، محمد دید که هرگاه که حضرت آدم آن «پیکرهای سیاه» را در سمت چپ خودش نگاه میکرد [٤٤]، میگریست، ولی با نگاه کردن به کسانیکه سمت راست او ایستاده بودند، شادی میکرد.
این «پیکرهای سیاه»، روان هایِ (ارواح) نوادگانِ حضرت آدم هستند که هنوز زاده نَشُده بودند. رویهم رفته این «پیکرهای سیاه» را «هستی های بُنیادین ( Existent Atoms)» مینامند.
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/37960
Telegram
نقدى بر اسلام
از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات…
Forwarded from نقدى بر اسلام
چه کسانی قرآن را نوشته اند؟
#قسمت_هجدهم
بر پایۀِ پژوهشهای «روبرت م. کر (R.M. Kerr)» این رسم الخط سریانی/ آرامی که از آن خط عربی سرچشمه گرفت و برای نگارش قرآن بکار برده شُد (همانگونه که در بالا روشن شد)، یک سیستم خطی سریانی است که در میانرودان گسترده بود. این سیستم خطی سریانی به اندازۀِ بسنده از نشانه های ویژه برای آوا نویسی بهره مند نبود، و این دلیلِ نارسا بودن خط عربی است. معنی این نتیجه گیری این است که نوشته های قرآنی که با دبیره سریانی/ آرامی نوشته میشدند، نشانه های آوا نویسی در دسترس خط عربی نگذاشتند که سپس تر از دل خط سریانی/آرامی بیرون آمد، زیرا خط سریانی/ آرامی در زمینه آوا نویسی نارسا بود.
اگر این خط نارسا برای نگارش کهنترین سروده های قرآن بکار رفته باشد، تنها میتوانست از سوی نویسندگان این نوشته ها و یا در آموزشکده های آنها روخوانی شود.
گویا این نویسندگان به دلیل روخوانی این نوشته ها در نزد شنوندگانشان دارای ارج و جایگاهی بودند. این افراد در آغاز کانون مذهبی جنبش قرآنی بودند، نخست به دلیل اینکه از سوی گروهی کوچک از پیروانشان پذیرفته شده بودند، سپس تر، میتوانیم بگوییم از زمان عبدالمک مروان،به دلیل پشتیبانیهای سیاسی که از آنها میشُد و سفارشهای ویژه حکومتی که دریافت میکردند.
نویسندگانِ قرآن در قرن ٨ میلادی عربهای وابسته به یک جنبش دینی بودند که از دل یک کیش سریانی/ مسیحی بیرون آمده بود.
وابستگانِ این جنبش دینی هنوز به آن بُن پآیه های مسیحیت نخستین باور داشتند که هنوز «شورای نیسه (First Council of Nicaea) » یعنی نخستین کُنفرانس مسیحیان جهان که در سال ٣٢٥ میلادی در شهر «ازنیک (ترکیه امروزی)» برگزار شُد، بر آن مهر ارتداد نزده بود. آنها آدم های فرهیخته ای بودند: آنها به گونه شگفت انگیز هم با انجیل آشنایی داشتند و هم با آن نوشته هایی که به کیش های شاخه ای/ انحرافی مسیحی نسبت میدادند؛ و در نوشته هایشان پیوسته به این کتاب ها اشاره میکردند. نوشته های قرآن سرشار از اشاره به نوشته های انجیل است و بدون این نوشته های انجیلی، قرآن قابل درک نیست. نُخستین نویسندگانِ قرآن هدف از نوشتن این کتاب را روشنگری و توضیح دادن تورات و انجیل میدانستند، آن چیزی که قرآن هم در بسیاری از جاها بر آن پافشاری میکند. افزون بر این، نویسندگانِ قرآن با اندیشه ها و نوشته های صوفیان تا مانویان، و همچنین با نوشته ها و آیینهای زرتشتی و ادبیات جهان باستان و دیگر نوشته هایی که در پیرامونِ آنها در دسترس بودند، آشنایی داشتند. بنا بر این، آنها آدم های بسیار فرهیخته ای بودند که به دنبال راهکارهای تازه دینی بر پایۀِ نوشته ها و سنتهای مسیحی پیش از «شورای نیسه» بودند، و همچنین دیگر جنبش های مهم دینی و همراستای دیگر را هم در نظر داشتند.
در مرحله پایانی جنگهای ٣٠ ساله میان ایران و روم و پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، همزمان با کم رنگ شدن توانمندی هایِ هر دو کشور نیرومند ایران و بیزانس (روم خاوری)، باورهای دینی آنها نیز کم سو شدند. دیگر هیچ چیزی همانند سده های گذشته روامند و عادی نبود.
ادامه دارد ….
#قسمت_هجدهم
بر پایۀِ پژوهشهای «روبرت م. کر (R.M. Kerr)» این رسم الخط سریانی/ آرامی که از آن خط عربی سرچشمه گرفت و برای نگارش قرآن بکار برده شُد (همانگونه که در بالا روشن شد)، یک سیستم خطی سریانی است که در میانرودان گسترده بود. این سیستم خطی سریانی به اندازۀِ بسنده از نشانه های ویژه برای آوا نویسی بهره مند نبود، و این دلیلِ نارسا بودن خط عربی است. معنی این نتیجه گیری این است که نوشته های قرآنی که با دبیره سریانی/ آرامی نوشته میشدند، نشانه های آوا نویسی در دسترس خط عربی نگذاشتند که سپس تر از دل خط سریانی/آرامی بیرون آمد، زیرا خط سریانی/ آرامی در زمینه آوا نویسی نارسا بود.
اگر این خط نارسا برای نگارش کهنترین سروده های قرآن بکار رفته باشد، تنها میتوانست از سوی نویسندگان این نوشته ها و یا در آموزشکده های آنها روخوانی شود.
گویا این نویسندگان به دلیل روخوانی این نوشته ها در نزد شنوندگانشان دارای ارج و جایگاهی بودند. این افراد در آغاز کانون مذهبی جنبش قرآنی بودند، نخست به دلیل اینکه از سوی گروهی کوچک از پیروانشان پذیرفته شده بودند، سپس تر، میتوانیم بگوییم از زمان عبدالمک مروان،به دلیل پشتیبانیهای سیاسی که از آنها میشُد و سفارشهای ویژه حکومتی که دریافت میکردند.
نویسندگانِ قرآن در قرن ٨ میلادی عربهای وابسته به یک جنبش دینی بودند که از دل یک کیش سریانی/ مسیحی بیرون آمده بود.
وابستگانِ این جنبش دینی هنوز به آن بُن پآیه های مسیحیت نخستین باور داشتند که هنوز «شورای نیسه (First Council of Nicaea) » یعنی نخستین کُنفرانس مسیحیان جهان که در سال ٣٢٥ میلادی در شهر «ازنیک (ترکیه امروزی)» برگزار شُد، بر آن مهر ارتداد نزده بود. آنها آدم های فرهیخته ای بودند: آنها به گونه شگفت انگیز هم با انجیل آشنایی داشتند و هم با آن نوشته هایی که به کیش های شاخه ای/ انحرافی مسیحی نسبت میدادند؛ و در نوشته هایشان پیوسته به این کتاب ها اشاره میکردند. نوشته های قرآن سرشار از اشاره به نوشته های انجیل است و بدون این نوشته های انجیلی، قرآن قابل درک نیست. نُخستین نویسندگانِ قرآن هدف از نوشتن این کتاب را روشنگری و توضیح دادن تورات و انجیل میدانستند، آن چیزی که قرآن هم در بسیاری از جاها بر آن پافشاری میکند. افزون بر این، نویسندگانِ قرآن با اندیشه ها و نوشته های صوفیان تا مانویان، و همچنین با نوشته ها و آیینهای زرتشتی و ادبیات جهان باستان و دیگر نوشته هایی که در پیرامونِ آنها در دسترس بودند، آشنایی داشتند. بنا بر این، آنها آدم های بسیار فرهیخته ای بودند که به دنبال راهکارهای تازه دینی بر پایۀِ نوشته ها و سنتهای مسیحی پیش از «شورای نیسه» بودند، و همچنین دیگر جنبش های مهم دینی و همراستای دیگر را هم در نظر داشتند.
در مرحله پایانی جنگهای ٣٠ ساله میان ایران و روم و پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، همزمان با کم رنگ شدن توانمندی هایِ هر دو کشور نیرومند ایران و بیزانس (روم خاوری)، باورهای دینی آنها نیز کم سو شدند. دیگر هیچ چیزی همانند سده های گذشته روامند و عادی نبود.
ادامه دارد ….
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️چه كسانى قرآن را نوشته اند؟
آيا شخصى به نام محمد نقشى در نوشتن اين آيات و سوره ها داشته است؟
اگر محمد قرآن را ننوشته است، پس چه كس يا كسانى اين كتاب را تهيه كرده اند و به چه منظورى؟
پروفسور كار هاينتس اوليگ در يك مقاله بسيار خواندنى به اين موضوع پرداخته…
آيا شخصى به نام محمد نقشى در نوشتن اين آيات و سوره ها داشته است؟
اگر محمد قرآن را ننوشته است، پس چه كس يا كسانى اين كتاب را تهيه كرده اند و به چه منظورى؟
پروفسور كار هاينتس اوليگ در يك مقاله بسيار خواندنى به اين موضوع پرداخته…