Forwarded from نقدى بر اسلام
💥چه كسى و با چه هدفى قرآن را نوشته است؟
#قسمت_پنجم
با توجه اين جدول كه در تصويرهای بالا ميبينيد به توضيحات زير توجه بفرماييد:
١) الف. لام. م یعنی بخش ١.٣٠.٤٠ از کتاب فرقان
٢) ن (در سوره قلم) یعنی بخش ٥٠ از کتاب فرقان
٣) ق (در سوره ق) یعنی بخش ١٠٠ از کتاب فرقان و به همین ترتیب.
👆بنابراین برای مثال وقتی در کتاب قرآن میخوانیم
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ (سوره یونس/ ایه ١)
یعنی احتمالا بخش ١، ٣٠ و ٢٠٠ یا ٢٣١ (یا هر نوع شماره گذاری مربوطه) از کتاب فرقان.
یا به عبارت دیگر باید اینطور ترجمه شود:
الر آیاتی است چند از این کتاب حکمت آموز.
رمز و معنای حروف مقطعه از مدتها برای من مشخص شده بود اما نمیتوانستم بین محتوای متن #قرآن یعنی آنچه در ادامه این حروف مقطعه میآید با آن ارتباطی برقرار کنم.
به سختی میتوانستم قبول کنم که صرف نظر از احکام و مناجات نامههایی که #قرآن_عربی خوانده میشود، مابقی متن، همان فرقان است.
#کتاب_فرقان میبایست کتاب منسجمی باشد حال اینکه آیات قرآن اینچنین نیستند. تا اینکه یکبار در حین مطالعه همه چیز برای من روشن و واضح گشت.
آنچه جلوی چشم من بود، آنچه قرنها سوره های قرآن تصور میشود در واقع نامههایی هستند که #مسیحیان_نستوری در شام برای فرستاده خود محمد (میسیونر(مبشر، مبلغ) مذهبی در بخش حجاز) ارسال کردهاند.
دلیل خطابی بودن و پراکنده بودن متن به این خاطر است که متن قرآن در واقع مجموعه نامه هایی هستند که به تدریج از بلاد شام به دست محمد میرسیده است.
به همراه نامه، بخشهایی از کتاب فرقان، مناجاتنامه های مختلف (قرآن مجید، قرآن کریم، قرآن حکیم و..) نیز برای محمد ارسال میشده است و حروف مقطعه در واقع به محتوای متن نامهها اشاره نمیکند بلکه به کتاب ها یا مجموعه بخش هایی از کتاب فرقان اشاره میکند که همراه با نامه برای محمد ارسال شده است.
اجازه بدهید چند مورد را بررسی کنیم:
👈الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (سوره هود/ ایه ١)
#ترجمه: الف لام راء كتابى است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است
آنچه در ادامه میآید متن نامه است.
الف. لام را بخشی از کتاب فرقان است که برای #محمد ارسال شده و دارای آیات محکم است و حکیمیآگاه در پایان کتاب موخره ای برای آن نوشته است.(نگاه کنید به تفاوت آیات محکم و متشابه در سوره سوم آل عمران.
در واقع منظور از آیات متشابه همان قرآن عربی و مناجات و بینات است)
نباید ادامه نامه را با آنچه به آن الحاق شده است اشتباه گرفت.
در واقع آیه اول این سوره و دیگر سوره ها اشاره به الحاقیاتی است که همراه با نامه از طریق کاروان(يا مامورى كه نامه ها را حمل ميكرده) برای #محمد از بلاد شام فرستاده شده است.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
#قسمت_پنجم
با توجه اين جدول كه در تصويرهای بالا ميبينيد به توضيحات زير توجه بفرماييد:
١) الف. لام. م یعنی بخش ١.٣٠.٤٠ از کتاب فرقان
٢) ن (در سوره قلم) یعنی بخش ٥٠ از کتاب فرقان
٣) ق (در سوره ق) یعنی بخش ١٠٠ از کتاب فرقان و به همین ترتیب.
👆بنابراین برای مثال وقتی در کتاب قرآن میخوانیم
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ (سوره یونس/ ایه ١)
یعنی احتمالا بخش ١، ٣٠ و ٢٠٠ یا ٢٣١ (یا هر نوع شماره گذاری مربوطه) از کتاب فرقان.
یا به عبارت دیگر باید اینطور ترجمه شود:
الر آیاتی است چند از این کتاب حکمت آموز.
رمز و معنای حروف مقطعه از مدتها برای من مشخص شده بود اما نمیتوانستم بین محتوای متن #قرآن یعنی آنچه در ادامه این حروف مقطعه میآید با آن ارتباطی برقرار کنم.
به سختی میتوانستم قبول کنم که صرف نظر از احکام و مناجات نامههایی که #قرآن_عربی خوانده میشود، مابقی متن، همان فرقان است.
#کتاب_فرقان میبایست کتاب منسجمی باشد حال اینکه آیات قرآن اینچنین نیستند. تا اینکه یکبار در حین مطالعه همه چیز برای من روشن و واضح گشت.
آنچه جلوی چشم من بود، آنچه قرنها سوره های قرآن تصور میشود در واقع نامههایی هستند که #مسیحیان_نستوری در شام برای فرستاده خود محمد (میسیونر(مبشر، مبلغ) مذهبی در بخش حجاز) ارسال کردهاند.
دلیل خطابی بودن و پراکنده بودن متن به این خاطر است که متن قرآن در واقع مجموعه نامه هایی هستند که به تدریج از بلاد شام به دست محمد میرسیده است.
به همراه نامه، بخشهایی از کتاب فرقان، مناجاتنامه های مختلف (قرآن مجید، قرآن کریم، قرآن حکیم و..) نیز برای محمد ارسال میشده است و حروف مقطعه در واقع به محتوای متن نامهها اشاره نمیکند بلکه به کتاب ها یا مجموعه بخش هایی از کتاب فرقان اشاره میکند که همراه با نامه برای محمد ارسال شده است.
اجازه بدهید چند مورد را بررسی کنیم:
👈الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (سوره هود/ ایه ١)
#ترجمه: الف لام راء كتابى است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است
آنچه در ادامه میآید متن نامه است.
الف. لام را بخشی از کتاب فرقان است که برای #محمد ارسال شده و دارای آیات محکم است و حکیمیآگاه در پایان کتاب موخره ای برای آن نوشته است.(نگاه کنید به تفاوت آیات محکم و متشابه در سوره سوم آل عمران.
در واقع منظور از آیات متشابه همان قرآن عربی و مناجات و بینات است)
نباید ادامه نامه را با آنچه به آن الحاق شده است اشتباه گرفت.
در واقع آیه اول این سوره و دیگر سوره ها اشاره به الحاقیاتی است که همراه با نامه از طریق کاروان(يا مامورى كه نامه ها را حمل ميكرده) برای #محمد از بلاد شام فرستاده شده است.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا ميدانيد مخاطب اكثر آيات قرآن چه كسى بوده است؟
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چه كسى و با چه هدفى قرآن را نوشته است؟
#قسمت_نهم
#متن_عربى: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲﴾
در ادامه و در همین سوره، نویسنده از محمد میپرسد:
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾
در اين آيه نویسنده از محمد ميپرسد که آیا داستان موسی را شنیده است و سپس توضیح کوتاهی میدهد.
در یک گفتگوی حضوری هیچ نیازی نیست که چنین سئوالی مطرح و ثبت شود.
همچنین دلیل پراکنده بودن و اشارات ناقص و کوتاه به قصص انبیا این است که اینها فقط اشاراتی کوتاه در نامه است و نیازی به شرح مبسوط نبوده چرا که شرح کامل در بخشهایی از کتاب #فرقان همراه با نامه به دست محمد رسیده است.
در واقع این اشارات برای این است که از محمد خواسته شود به این داستانها در کتاب #فرقان توجه کند.
همانطور كه همه ميدانيد، همیشه این سئوال مطرح بوده که در آيات قرآن چرا #الله گاهی سوم شخص است و گاهی اول شخص جمع.
در اینجا منظور از "ما" نه خدا یا فرشته بلکه فرقه ای از مسیحیان نستوری هستند که برای محمد #قرآن_عربی و #فرقان را بوسيله نامه ارسال میکردند.
به همین خاطر فاعل، جمع است و نه مفرد و نباید آنرا با الله اشتباه گرفت.
اکنون بهتر است به سوره کوتاه قارعه يا القارعة توجه کنیم:
كوبنده (۱)
الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾
چيست كوبنده (۲)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾
و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾
روزى كه مردم چون پروانه پراكنده گردند (۴)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾
و كوهها مانند پشم زدهشده رنگين شود (۵)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿۵﴾
اما هر كه سنجيدههايش سنگين برآيد (۶)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾
پس وى در زندگى خوشى خواهد بود (۷)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿۷﴾
و اما هر كه سنجيدههايش سبك بر آيد (۸)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾
پس جايش هاويه باشد (۹)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾
و تو چه دانى كه آن چيست (۱۰)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾
آتشى است سوزنده (۱۱)
نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾
نویسنده بدون هیچ مقدمه و موخره ای، دو کلمه القارعه و هاویه را توضیح میدهد.
تمام مفسرین در توضیح این سوره سرگرداناند چرا که تصور میکنند این از یک مکالمه حضوری بین دو انسان یا فرشته و انسان حاصل شده است.
اما پاسخ برای ما ساده است چرا که معما حل گشته است:
محمد در حین خواندن متن فرقان به این دو کلمه مبهم برخورد کرده و معنای آنرا از #مسیحیان_نستوری در شام سئوال کرده است و آنها در این نامه کوتاه صرفا به سئوالات وی پاسخ داده و كلمات هاويه و قارعه را تشريح كرده اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
#قسمت_نهم
#متن_عربى: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲﴾
در ادامه و در همین سوره، نویسنده از محمد میپرسد:
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾
در اين آيه نویسنده از محمد ميپرسد که آیا داستان موسی را شنیده است و سپس توضیح کوتاهی میدهد.
در یک گفتگوی حضوری هیچ نیازی نیست که چنین سئوالی مطرح و ثبت شود.
همچنین دلیل پراکنده بودن و اشارات ناقص و کوتاه به قصص انبیا این است که اینها فقط اشاراتی کوتاه در نامه است و نیازی به شرح مبسوط نبوده چرا که شرح کامل در بخشهایی از کتاب #فرقان همراه با نامه به دست محمد رسیده است.
در واقع این اشارات برای این است که از محمد خواسته شود به این داستانها در کتاب #فرقان توجه کند.
همانطور كه همه ميدانيد، همیشه این سئوال مطرح بوده که در آيات قرآن چرا #الله گاهی سوم شخص است و گاهی اول شخص جمع.
در اینجا منظور از "ما" نه خدا یا فرشته بلکه فرقه ای از مسیحیان نستوری هستند که برای محمد #قرآن_عربی و #فرقان را بوسيله نامه ارسال میکردند.
به همین خاطر فاعل، جمع است و نه مفرد و نباید آنرا با الله اشتباه گرفت.
اکنون بهتر است به سوره کوتاه قارعه يا القارعة توجه کنیم:
كوبنده (۱)
الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾
چيست كوبنده (۲)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾
و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾
روزى كه مردم چون پروانه پراكنده گردند (۴)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾
و كوهها مانند پشم زدهشده رنگين شود (۵)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿۵﴾
اما هر كه سنجيدههايش سنگين برآيد (۶)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾
پس وى در زندگى خوشى خواهد بود (۷)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿۷﴾
و اما هر كه سنجيدههايش سبك بر آيد (۸)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾
پس جايش هاويه باشد (۹)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾
و تو چه دانى كه آن چيست (۱۰)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾
آتشى است سوزنده (۱۱)
نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾
نویسنده بدون هیچ مقدمه و موخره ای، دو کلمه القارعه و هاویه را توضیح میدهد.
تمام مفسرین در توضیح این سوره سرگرداناند چرا که تصور میکنند این از یک مکالمه حضوری بین دو انسان یا فرشته و انسان حاصل شده است.
اما پاسخ برای ما ساده است چرا که معما حل گشته است:
محمد در حین خواندن متن فرقان به این دو کلمه مبهم برخورد کرده و معنای آنرا از #مسیحیان_نستوری در شام سئوال کرده است و آنها در این نامه کوتاه صرفا به سئوالات وی پاسخ داده و كلمات هاويه و قارعه را تشريح كرده اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا ميدانيد مخاطب اكثر آيات قرآن چه كسى بوده است؟
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چه كسى و با چه هدفى قرآن را نوشته است؟
#قسمت_نهم
#متن_عربى: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲﴾
در ادامه و در همین سوره، نویسنده از محمد میپرسد:
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾
در اين آيه نویسنده از محمد ميپرسد که آیا داستان موسی را شنیده است و سپس توضیح کوتاهی میدهد.
در یک گفتگوی حضوری هیچ نیازی نیست که چنین سئوالی مطرح و ثبت شود.
همچنین دلیل پراکنده بودن و اشارات ناقص و کوتاه به قصص انبیا این است که اینها فقط اشاراتی کوتاه در نامه است و نیازی به شرح مبسوط نبوده چرا که شرح کامل در بخشهایی از کتاب #فرقان همراه با نامه به دست محمد رسیده است.
در واقع این اشارات برای این است که از محمد خواسته شود به این داستانها در کتاب #فرقان توجه کند.
همانطور كه همه ميدانيد، همیشه این سئوال مطرح بوده که در آيات قرآن چرا #الله گاهی سوم شخص است و گاهی اول شخص جمع.
در اینجا منظور از "ما" نه خدا یا فرشته بلکه فرقه ای از مسیحیان نستوری هستند که برای محمد #قرآن_عربی و #فرقان را بوسيله نامه ارسال میکردند.
به همین خاطر فاعل، جمع است و نه مفرد و نباید آنرا با الله اشتباه گرفت.
اکنون بهتر است به سوره کوتاه قارعه يا القارعة توجه کنیم:
كوبنده (۱)
الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾
چيست كوبنده (۲)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾
و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾
روزى كه مردم چون پروانه پراكنده گردند (۴)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾
و كوهها مانند پشم زدهشده رنگين شود (۵)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿۵﴾
اما هر كه سنجيدههايش سنگين برآيد (۶)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾
پس وى در زندگى خوشى خواهد بود (۷)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿۷﴾
و اما هر كه سنجيدههايش سبك بر آيد (۸)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾
پس جايش هاويه باشد (۹)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾
و تو چه دانى كه آن چيست (۱۰)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾
آتشى است سوزنده (۱۱)
نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾
نویسنده بدون هیچ مقدمه و موخره ای، دو کلمه القارعه و هاویه را توضیح میدهد.
تمام مفسرین در توضیح این سوره سرگرداناند چرا که تصور میکنند این از یک مکالمه حضوری بین دو انسان یا فرشته و انسان حاصل شده است.
اما پاسخ برای ما ساده است چرا که معما حل گشته است:
محمد در حین خواندن متن فرقان به این دو کلمه مبهم برخورد کرده و معنای آنرا از #مسیحیان_نستوری در شام سئوال کرده است و آنها در این نامه کوتاه صرفا به سئوالات وی پاسخ داده و كلمات هاويه و قارعه را تشريح كرده اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
#قسمت_نهم
#متن_عربى: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲﴾
در ادامه و در همین سوره، نویسنده از محمد میپرسد:
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾
در اين آيه نویسنده از محمد ميپرسد که آیا داستان موسی را شنیده است و سپس توضیح کوتاهی میدهد.
در یک گفتگوی حضوری هیچ نیازی نیست که چنین سئوالی مطرح و ثبت شود.
همچنین دلیل پراکنده بودن و اشارات ناقص و کوتاه به قصص انبیا این است که اینها فقط اشاراتی کوتاه در نامه است و نیازی به شرح مبسوط نبوده چرا که شرح کامل در بخشهایی از کتاب #فرقان همراه با نامه به دست محمد رسیده است.
در واقع این اشارات برای این است که از محمد خواسته شود به این داستانها در کتاب #فرقان توجه کند.
همانطور كه همه ميدانيد، همیشه این سئوال مطرح بوده که در آيات قرآن چرا #الله گاهی سوم شخص است و گاهی اول شخص جمع.
در اینجا منظور از "ما" نه خدا یا فرشته بلکه فرقه ای از مسیحیان نستوری هستند که برای محمد #قرآن_عربی و #فرقان را بوسيله نامه ارسال میکردند.
به همین خاطر فاعل، جمع است و نه مفرد و نباید آنرا با الله اشتباه گرفت.
اکنون بهتر است به سوره کوتاه قارعه يا القارعة توجه کنیم:
كوبنده (۱)
الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾
چيست كوبنده (۲)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾
و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾
روزى كه مردم چون پروانه پراكنده گردند (۴)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾
و كوهها مانند پشم زدهشده رنگين شود (۵)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿۵﴾
اما هر كه سنجيدههايش سنگين برآيد (۶)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾
پس وى در زندگى خوشى خواهد بود (۷)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿۷﴾
و اما هر كه سنجيدههايش سبك بر آيد (۸)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾
پس جايش هاويه باشد (۹)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾
و تو چه دانى كه آن چيست (۱۰)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾
آتشى است سوزنده (۱۱)
نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾
نویسنده بدون هیچ مقدمه و موخره ای، دو کلمه القارعه و هاویه را توضیح میدهد.
تمام مفسرین در توضیح این سوره سرگرداناند چرا که تصور میکنند این از یک مکالمه حضوری بین دو انسان یا فرشته و انسان حاصل شده است.
اما پاسخ برای ما ساده است چرا که معما حل گشته است:
محمد در حین خواندن متن فرقان به این دو کلمه مبهم برخورد کرده و معنای آنرا از #مسیحیان_نستوری در شام سئوال کرده است و آنها در این نامه کوتاه صرفا به سئوالات وی پاسخ داده و كلمات هاويه و قارعه را تشريح كرده اند.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا ميدانيد مخاطب اكثر آيات قرآن چه كسى بوده است؟
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_چهارم
با این حال #لوکزنبرگ و بسیاري دیگر از تجدیدنظر طلبان قادر نیستند توضیح دهند که چگونه متن قرآن میتواند همزمان یک متن سریانی باشد و در عین حال از محیط حجاز بیرون آمده باشد
استدلال و نتیجه من در این کتاب، در هیچکدام از دو دسته نمیگنجد.
در حالیکه نظریه من نیازی به قبول منابع اسلامی یعنی حدیث و سیره درباره رسالت پیامبری محمد در مکه ندارد، هیچ نیازی هم به رد کلیت آن دیده نمیشود و براحتی میتوانیم بپذیریم که قرآن اگرچه نه به شیوهای که ادعا میشود، حاصل موعظات مردی به نام #محمد در مکه بوده است. نتیجهای که در این مقاله بدست خواهد آمد در واقع شوکه کننده است:
کتابی که در دست ماست در واقع #قرآن نیست!
آنچه چهارده قرن به عنوان کتاب قرآن میشناسیم در واقع کتاب یا قرآنی نیست که در خود متن به آن اشاره میشود.
این کتاب در واقع مجموعه نامههایی است که از سوی فرقهای از #مسیحیان_یهودی(ابیونیها) براي محمد ارسال میشده و به همراه این نامهها، بخشهای مختلفی از کتب مذهبی ترجمه میشده تا محمد از روی آنها ذکر یا موعظه کند و این "ذکر" از روی کتاب همان چیزی است که نویسنده نامهها قرآن میخواند.
بنابراین وقتی در متن از قرآن، کتاب و... صحبت میشود منظور همین متن نامه نیست بلکه ملحقاتی است که یک فرقه مذهبی به همراه این نامه برای #میسیونر_مذهبی خودشان ارسال کردهاند.
بخشهایی از این موعظات، تاویل و جمعبندی آنها در داخل متن وجود دارد ولی این کلیت متن سورهها نیست که قرار بوده خط به خط موعظه شود.
وقتی در متن به کلمه قرآن و یا ذکر برمیخوریم، منظور همین جملاتی نیستند که میخوانیم بلکه منظور از قرآن صرفا موعظه یا ذکری از روی کتب و منابعی است که براي محمد فرستاده شده است. این منابع و ملحقات نامهها از دست رفتهاند و آنچه به عنوان قرآن جمعآوری شده است، صرفا مجموعهای از این نامهها و به همراه بخشهای اندکی از تذکرهها است.
وقتی به متن قرآن با این دیدگاه جدید برخورد کنیم، بسیاری از ابهامات متن روشن میشود. لحن خطابی قرآن،
عدم اشاره به موضوع بحث و زمینه، پراکندگی در شرح داستانها، اشارات جزئی به رویدادی بدون هیچ توضیحی، همگی به این دلیل است که اصل موعظه متن این نامه نیست.
این نظریه درک ما از کتاب قرآن را برای همیشه تغییر خواهد داد. آنچه محمد موعظه میکرده و به عنوان دلیل و گواه بر الهی بودن کلام خویش میآورد ارتباط مستقیمی با متن این نامهها ندارد.
مسئله بر سر این نیست که بگوییم بخشهایی از قرآن از دست رفته است. مسئله این است که #محمد در مکه با خواندن این نامهها برای مردم، رسالت خود را انجام نمیداده است بلکه کتبی را برای مردم میخوانده است که همراه با نامهها به دست او میرسید.
در واقع اصلا احمقانه است که متن قرآن که در بسیاری از موارد شخص محمد را خطاب قرار میدهد، برای کسی خوانده و موعظه شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_چهارم
با این حال #لوکزنبرگ و بسیاري دیگر از تجدیدنظر طلبان قادر نیستند توضیح دهند که چگونه متن قرآن میتواند همزمان یک متن سریانی باشد و در عین حال از محیط حجاز بیرون آمده باشد
استدلال و نتیجه من در این کتاب، در هیچکدام از دو دسته نمیگنجد.
در حالیکه نظریه من نیازی به قبول منابع اسلامی یعنی حدیث و سیره درباره رسالت پیامبری محمد در مکه ندارد، هیچ نیازی هم به رد کلیت آن دیده نمیشود و براحتی میتوانیم بپذیریم که قرآن اگرچه نه به شیوهای که ادعا میشود، حاصل موعظات مردی به نام #محمد در مکه بوده است. نتیجهای که در این مقاله بدست خواهد آمد در واقع شوکه کننده است:
کتابی که در دست ماست در واقع #قرآن نیست!
آنچه چهارده قرن به عنوان کتاب قرآن میشناسیم در واقع کتاب یا قرآنی نیست که در خود متن به آن اشاره میشود.
این کتاب در واقع مجموعه نامههایی است که از سوی فرقهای از #مسیحیان_یهودی(ابیونیها) براي محمد ارسال میشده و به همراه این نامهها، بخشهای مختلفی از کتب مذهبی ترجمه میشده تا محمد از روی آنها ذکر یا موعظه کند و این "ذکر" از روی کتاب همان چیزی است که نویسنده نامهها قرآن میخواند.
بنابراین وقتی در متن از قرآن، کتاب و... صحبت میشود منظور همین متن نامه نیست بلکه ملحقاتی است که یک فرقه مذهبی به همراه این نامه برای #میسیونر_مذهبی خودشان ارسال کردهاند.
بخشهایی از این موعظات، تاویل و جمعبندی آنها در داخل متن وجود دارد ولی این کلیت متن سورهها نیست که قرار بوده خط به خط موعظه شود.
وقتی در متن به کلمه قرآن و یا ذکر برمیخوریم، منظور همین جملاتی نیستند که میخوانیم بلکه منظور از قرآن صرفا موعظه یا ذکری از روی کتب و منابعی است که براي محمد فرستاده شده است. این منابع و ملحقات نامهها از دست رفتهاند و آنچه به عنوان قرآن جمعآوری شده است، صرفا مجموعهای از این نامهها و به همراه بخشهای اندکی از تذکرهها است.
وقتی به متن قرآن با این دیدگاه جدید برخورد کنیم، بسیاری از ابهامات متن روشن میشود. لحن خطابی قرآن،
عدم اشاره به موضوع بحث و زمینه، پراکندگی در شرح داستانها، اشارات جزئی به رویدادی بدون هیچ توضیحی، همگی به این دلیل است که اصل موعظه متن این نامه نیست.
این نظریه درک ما از کتاب قرآن را برای همیشه تغییر خواهد داد. آنچه محمد موعظه میکرده و به عنوان دلیل و گواه بر الهی بودن کلام خویش میآورد ارتباط مستقیمی با متن این نامهها ندارد.
مسئله بر سر این نیست که بگوییم بخشهایی از قرآن از دست رفته است. مسئله این است که #محمد در مکه با خواندن این نامهها برای مردم، رسالت خود را انجام نمیداده است بلکه کتبی را برای مردم میخوانده است که همراه با نامهها به دست او میرسید.
در واقع اصلا احمقانه است که متن قرآن که در بسیاری از موارد شخص محمد را خطاب قرار میدهد، برای کسی خوانده و موعظه شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…