نقد دین اسلام
644 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.51K files
9.5K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from Unclesam
عزادارى شيعيان، مخالف رفتار امامان و دكانى براى ارتزاق آخوندها و مداحان است!
#قسمت_چهارم(آخر)

در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
http://lib.eshia.ir/15033/1/396
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه‏ الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را می‏پیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
http://lib.eshia.ir/71735/3/465
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
http://lib.eshia.ir/70673/7/452
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
http://lib.eshia.ir/11008/42/204
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
http://lib.eshia.ir/16028/2/391
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.

قضاوت با عاقلان
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان

#قسمت_نهم

•برخی از گفتارى كه در #نهج_البلاغه به علی منسوب شده است، چنین است:
امام عليه السلام در باره باز بودن چشم فرموده است: چشم بند نشستن گاه است مادامیکه باز و شخص بیدار باشد از رها کردن باد خود داری مینماید، چنانکه مادامیکه بند مشک بسته باشد آب از آن بیرون نریزد ولی چون چشم بخواب رود مظنه بیرون آمدن باد رود ...(#منبع: نهج البلاغه، حكمت ٤٥٨)
• شاميان مردمی هستند دل سخت و اوباش بندگان و زیردستان پست ... حسب و نسبشان معلوم نیست...(#خطبه ٢٣٨ نهج البلاغه درباره حكمين)
شعر: همانا كه اين شاميان تباه/ پليدند و دلسخت و اوباش راه
چنان بندگانند خود زيردست/ ز هرسو شده جمع اين قوم پست
كه گفتى ز هرگونه آميخته / شده چيده در ظرفى انگيخته
#على درباره برج بن مسهر #شاعر_خوارج چنین گوید:
ای آنکه دندان جلو تو افتاده بی خردی که باطنت مانند کسیکه دندانهای جلوش افتاده زشت است، خاموش شو خدا ترا زشت گرداند ... به مانند شاخ بز میمانی(#خطبه ١٨٤ نهج البلاغه)
در پیروی نکردن مردم از او برای جنگیدن و خونریزی نفرین میکند و از خدا خواستار مرگ خودش میشود(#خطبه ٢٥ نهج البلاغه) و میگوید دشمن شما معاویه، بی پدر باشد و عمرو عاص را پسر زانیه میخواند (#خطبه ٨٣ نهج البلاغه) و ...

#گرد آوری_نهج_البلاغه از سوی ستایشگرانش برای او پایه و اساس ندارد نویسنده نهج البلاغه مردی بنام #شیخ_رضی_هاشمی(درگذشته ٤٠٦ هجرى قمرى) بوده که چهارصد سال پس از مرگ على(٤٠ هجرى قمرى) آن را سرهم کرده است #مرتضى_راوندى در كتاب تاريخ اجتماعى ايران پوشينه دوم برگ ٧٧ مينويسد: #دانشمندان تأييد نميكنند نهج البلاغه و ديگر آثاريكه به على نسبت داده شده مربوط به او باشد و انتساب آنها را به على رد ميكنند.
#صفدرى و #هوارد نيز گفته اند به سختى ميتوان مقام علمى براى على وصف نمود.
(#منبع: پرتو اسلام پيشين پوشينه يكم برگ ١٨٩ و پس از آن)
#شيخ_عباس_قمى از علماى نامدار شيعيان نيز در #منتهى_الامال میگوید:
کسیکه بی معلمی و مدرسی بصورت ظاهر در معارج علم و حکمت چنان عروج کند که هیچ آفریده تمنای آن مقام نتواند کرد معجزه آشکار باشد.
(#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى جلد اول صفحه ٢٦٦ معجزات حضرت على)
#شيخ_رضي که خود می اندیشیده با آشنایی مردم به پیشینه على كسی پیوند دادن نهج البلاغه را به او باور نخواهد داشت چنین می نویسد:
و اگر کسی تامل و تدبیر کند در خطب و کلمات آن حضرت و از ذهن خود خارج کند که این کلمات از آن مشرع فصاحت است که عظيم القدر و نافذ الأمر و مالك الرقاب برده شک نخواهد کرد که صاحب این کلمات شخصی باید باشد که غير از زهد و عبادت حظ و شغل دیگری نداشته باشد و باید کسی باشد که در گوشه خانه خود غنوده پا در سر کوهی اعتزال نموده باشد که غیر از خود کسی دیگر ندیده باشد
و ابدا تصور نخواهد کرد و یقین خواهد نمود که این کلمات از مثل آن حضرت کسی باشد، که با شمشیر برهنه در دریای خون غوطه خورده و تن های ابطال را بی سر نموده و شجاعان روزگار را به خاک هلاک افكنده و پیوسته از شمشیرش خون می چکیده و با این حال #زاهد_الزهاد و #بدل_الابدال بوده و این از فضایل عجیبه و خصایص لطیفه آن جناب است که مابین صفت های متضاد جمع فرموده. (#منبع: منتهى الامال شيخ عباس قمى، معجزات حضرت على جلد اول صفحه ٢٦٦ و ٢٦٧ به نقل از سيد رضى در نهج البلاغه)
و با این ستایش شگفت انگیز است که #على نميدانسته دانش در کجای بدن او گرد آمده است چنین میگوید:
#اميرالمؤمنين گاهی دست بر شکم می نهاد و می فرمود:
إن هي هنا لعلما جما؛
#ترجمه: در این جا علم بسیار جمع شده است.
(#منبع: منتهي الامال شيخ عباس قمى، جلد اول صفحه ٢٥٤ ، سرچشمه همه علوم حضرت على عليه السلام است) و یا در جای دیگر میگوید #محمد بمن گفت بعد از مردنم دهان خود را بر دهان من بگذار و هرچه خواهی بپرس تا بتو بگویم و چنین کردم و همه علوم را آموختم
(#منبع:تحفة المجالس تاج الدين حسن سلطان محمد برگِ ٩٢)
https://t.me/naghde_eslamm/25186

ادامه دارد ....
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 براستى على، امير كدام مومنين بود؟

#قسمت_اول

اسلامگرايان شيعه به على ابن ابيطالب لقب #اميرالمؤمنين ميدهند و تنها وى را اميرمؤمنان ميدانند.
آنها در اين باره نيز احاديث بسيار فراوانى در كتب روائيشان دارند كه از زبان خود ائمه شيعه و در تأييد ادعاى فوق ميباشد.
به يكى از اين روايات كه در يكى از معتبرترين كتب حديث شيعيان يعنى #مستدرك_الوسائل نقل شده اشاره ميكنم.
#ترجمه_روايت:
احمد بن محمد السیاری در التنزیل و التحریف می گوید: شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و گفت: سلام بر تو ای امیرالمومنین
امام صادق علیه السلام ایستادند و فرمودند: همانا این اسم تنها مختص مولا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ميباشد و هیچ کس غير از ايشان صلاحیت آن را ندارد. و هيچ کسی راضی نمی شود او را امیرالمؤمنین خطاب کنند مگر اینکه #مأبون(ابنه اى) باشد! و اگر ابنه ای نباشد به آن مبتلا می شود.
و این قول خداوند است که میفرماید:
إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً (نساء/١١٧)
#ترجمه: نمى‏ خوانند جز خدا مگر منفعلها(مادگانی) را، و نمى‏ خوانند مگر شیطان بیفائده را. (١)
قبل از ورود به موضوع در توضيح اين روايت چند نكته لازم به ذكر است.
#اولا: امام صادق ميگويد كسى كه غير از على را اميرالمومنين خطاب كند، ابنه اى(مفعول جنسى) است،
جدا كدام انسان باشعور و عاقلى چنين حرفى ميزند؟
اين ادبيات يك ادبيات عاقلانه و مختص انساهاى خردمند و منطقى نيست بلكه ادبيات يك انسان لاابالى و دور از شعور و ادب ميباشد.
حال انكه شيعه اين شخص را دانشمند خطاب ميكنند.
#دوما: با استناد به اين روايت و معتقدين به آن، تمامى مسلمانان يا ابنه اى هستند و يا بزودى به آن مبتلا ميشوند به جز شيعيان!! چون تمامى مسلمانان غير شيعى، عمر بن خطاب را امير المومنين مينامند.
و حتى پس از خلفاى راشدين تمامى خلفاى اموى و عباسى چنين لقبى را با خود به يدك ميكشيدند.
و اما با خواندن اين مطالب و شنيدن اين ادعاى شيعيان سوالى در ذهن يك انسان خردمند مطرح ميشود كه براستى على بن ابيطالب، امير كدام مؤمنين است؟؟
زيرا بنا بر اعتقادات شيعه,
على جانشين محمد و امام و خليفه برحق مسلمين است و هر كسى ولايت وى را نپذيرد، مرتد و از دين خارج شده است و ريختن خونش حلال است و او از خوك نيز نجس تر است.
در اثبات این ادعا به فتوای یکی از بزرگترین علمای شیعه در بخش بعدى اشاره میکنم ...

ادامه دارد .....


https://t.me/naghde_eslamm/29209
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!

https://t.me/naghde_eslamm/21463

#قسمت_چهارم(آخر)

در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦

٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه‏ الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را می‏پیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳

٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲

٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥

٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢

٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤

٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١

سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.

قضاوت با عاقلان

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام