نقد دین اسلام
547 subscribers
15.9K photos
9.87K videos
1.49K files
9.22K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
توهين و اتهام زدن آخوند = عدم داشتن استدلال كافى در مقابل مطالب مستند
آخوند شياد نوشته است: ما نه تنها وطنمان را به اربابان آمريكائى و اسرائيلى فروخته ايم بلكه شرافت خود را تاراج كرده ايم و از يزيد دفاع كرده ايم.
#اولا) بارها اعلام كرده ايم شما اگر شرافت داريد، مدارك و اسناد مزدورى ما را نشان بدهيد
#دوما) مگر آمريكا و اسرائيل حسين را به هلاكت رسانده اند؟
#سوما) مگر حسين براى ما ايرانيها شورش كرده بود كه من بعنوان يك ايرانى از هلاكتش ناراحت باشم؟
#چهارما) يزيد چه هيزم ترى به من بعنوان يك ايرانى فروخته است كه بايد از دستش ناراحت باشم؟
#پنجما) كمى شعور داشته باشيد حتما ميفهميديد كه ما نقل قول كرده ايم از تاريخ اسلام و از خودمان درنياورده ايم
▪️حسين بر عليه خليفه قانونى وقت شورش كرد و به همين دليل به هلاكت رسيد به منِ ايرانى چه ربطى دارد؟
ما وطن فروشيم يا شما آخوندهاى مفتخور شيعه كه حتى معلوم نيست اصل و نسبتان چه هست، خشتك خودتان را براى اعراب متجاوز جر ميدهيد و سرمايه مردم ايران را در حلق تروريستهاى لبنان و فلسطين و يمن و عراق ميريزيد؟
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ايرادات و اشتباهات قرآن!

اين بخش: سوره اعراف(آيه ١٧٦)

در اين بخش به آيه ١٧٦ از سوره اعراب ميپردازيم.
در آيه قبلى در مورد كسى كه به آيات و نشانه هاى الله بى اعتنا بود اشاره كرده بود و اينكه شيطان پيرو او شده است، اين آيه ادامه همان موضوع را بيان ميكند اكنون با هم اين آيه و ترجمه اش را بررسى ميكنيم؛
▪️آيه دوم: وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُص الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾
#ترجمه: و اگر مى‏ خواستيم قدر او را بالا مى ‏برديم اما او به سوى زمين گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد! و داستانش مثل داستان سگ است، اگر به او حمله‏ كنى له له ميزند و اگر او را رها كنى باز هم له له ميزند اين مانند آن قومى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس داستانها را برايشان حكايت كن شايد كه بينديشند (۱۷۶)
▪️بررسى اشكالات آيه:
در ابتدا ميگويد؛ اگر ميخواستيم قدرش را بالا ميبرديم اما او به طرف زمين گرايش پيدا كرد و از هواى نفسش پيروى كرد!!
"مگر قدر و منزلت انسان يك موضوع فيزيكى است كه با بالا و پايين بودن آن شخص به طرف آسمان يا به طرف زمين گرايش پيدا كند؟؟
"يعنى همه انسانها كه بر روى زمين هستند از هواى نفسشان پيروى كرده اند و به سوى زمين گرايش پيدا كرده اند؟
"اصلا يعنى چه به سوى زمين گرايش پيدا كرد؟ "مگر ما بودن يا نبودن روى زمين دست خودمان است؟
"تازه گفته بود كه شيطان ازين شخص پيروى كرده، مگر شيطان روى زمين ساكن است؟
در ادامه اوضاع اين آيه وخيم تر هم ميشود. مثلا الله لطف ميكند براى درك بهتر مخاطب ازين موضوع مثال ميزند و ميگويد: داستان اين شخص كه به آيات بى اعتنايى كرده بود مثل داستان سگ است كه وقتى به او حمله كنى له له ميزند(زبانش را در مى آورد و نفس نفس ميزند) و وقتى او را به حال خود رها كنى نيز له له ميزند.
نويسنده اين آيه هركسى بوده است در عمرش نه با سگ برخورد كرده است و نه چيزى در مورد سگها ميدانسته است.
#اولا؛ چرا يك انسان عاقل بايد يك سگ حمله ور شود؟
#دوما؛ اگر كسى به يك سگ معمولى حمله ور شود، سگ پا به فرار ميگذارد و در يك فاصله اى مى ايستد و به طرف همان شخص عوعو ميكند.
#سوما؛ سگها در حالت عادى له له نميزنند و تنها وقتى احساس گرما كنند زبانشان را بيرون مى آورند و له له ميزنند و با اينكار بدنشان را خنك ميكنند چون پوست سگها مانند ما انسانها منفذ براى عرق كردن ندارد.
#چهارما؛ چطور الله ادعا ميكند خالق كل هستى است و اين ساده ترين موضوع در مورد سگها را نميداند؟
#پنجما: اين مثال كاملا با موضوع آن شخص بى ربط بود و موضوع را كلا مبهمتر كرد.
نويسنده در ادامه آيه، فاجعه را تكميل ميكند و ميگويد: اين مانند آن قومى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس داستانها را برايشان تعريف كن شايد بينديشند!!
عمو جان مگر شما مثال كاملا بى ربط له له زدن سگ را براى آن شخص كه آيات را ناديده گرفته بود نزدى؟ خوب الان چرا دوباره برگشتى سر خانه اول؟ درضمن كدام داستان را تعريف كند؟ داستان له له زدن سگ را ؟ يا داستان آن شخص كه متمايل به زمين شد و شيطان پيروش شد؟
ببينيد دوستان شما ١٠٠ بار هم اين آيه و ترجمه اش را بخوانيد ازينكه هستيد گمراهتر خواهيد شد چون از بس مبهم و بى سر و ته و غلط غلوط است كه هر دفعه با خواندش گيجتر و گيجتر ميشويد. مضحكترين نكته اين است كه اسلامگرايان ميگويند اين معجزه است، البته در بى سر و ته بودن و اينكه عده اى با چشم بسته از آن پيروى ميكنند واقعا معجزه است.

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/38081
Forwarded from نقدى بر اسلام
ديدار سلمان فارسى با فاطمه زهراء در حالى كه فاطمه در اين ديدار نيمه عريان بود
#قسمت_چهارم(آخر)

همانطور كه خدمت شما مخاطبين محترم نوشتم، پس از جستجوى فراوان در كانالها و سايتهاى مدافعين اسلام و تشيع توضيحى بهتر از سايت اسلام كوئيست نديدم و باقى كانالها و سايتها دلائل مضحكى ارائه كرده بودند كه در حد و اندازه اى نبود كه وقتمان را صرف آن كنيم.
▪️دلايل سايت اسلام كوئيست در رد اين روايت(لينك اين سايت):
١) عبا قسمتى از لباس است يا لباسى است كه بر روى هم همه لباسها ميپوشند، پس اين اتهام كه موى فاطمه يا پايش عريان بوده دروغ است.
٢) اكثر راويان اين روايت يا مجهولند و يا ضعيف پس اين روايت از اعتبار ساقط است!
▪️پاسخ به اين اشكالات:
#مورد_اول: در اينكه عبا، لباسى است كه بر روى همه لباسها پوشيده ميشود هيچ شكى نيست! عبا را زنهاى عرب بر روى سر و يا شانه خود مى اندازند زمانى كه ميخواهند از خانه خارج شوند، اما در اين روايت فاطمه قصد خروج از خانه نداشته است و تنها در خانه اش بوده است اما با ديدن سلمان فارسى كه سرزده وارد شده، سراسيمه براى پوشاندن خود به نزديك ترين چيزى كه دستش رسيده است چنگ زده است و آنرا بر روى خود گرفته است كه شخصى كه وارد شده تن نيمه عريانش را نبيند. سپس سلمان ميگويد آنرا بر روى سرش قرار داد كه در حقيقت موهايش را با آن پوشانده است.
پس اينكه عبا چه نوع لباسى است و چرا استفاده ميشود نميتواند نافى لباس كوتاه يا تن نيمه عريان فاطمه باشد و اين بهانه غير منطقى و مضحكى است.
#مورد_دوم: مورد دوم را در همان متن قسمت سوم پاسخ دادم و اثبات كردم كه علماى بزرگ شيعه مانند مجلسى و شيخ عباس قمى كه خودشان اساتيد علم رجال هستند اين روايت را نقل كرده خصوصا شيخ عباس قمى كه اين روايت را پس از تحقيق و تفحص در كتاب منازل الآخره انتشار داده است. پس اين ادعا نيز قابل اعتنا نيست.
اما امكان دارد براى مخاطب عادى سئوالاتى پيش بيايد كه ميتوان به چند تا از اين سئوالات اشاره كرد.
#اولا) سلمان وقتی می بیند فاطمه تنها است چرا وارد می شود؟
#دوما) حالا كه وارد شد چرا سر زده و بدون خبر وارد شد؟ چرا از خود صدائى يا اللهى چيزى درنياورد كه فاطمه بداند و اينچنين دستپاچه نشود؟
#سوما) فاطمه با لباسی کوتاه و راحت درون چهار دیواری خانه اش بوده و سلمان هم که سرش را انداخته پایین و رفته تو، چرا هُل شدن و دسپاچه شدن فاطمه را نگاه می کرد و تمام ريزه كاريها را هم با ولع تمام تعريف كرده است؟
#چهارما) چرا در تمام این مدت سلمان نظاره گر بوده و رویش را آن ور نمی کرد یا بیرون نمی رفت؟چه صحنه ای را دیده بود که اینقدر خوشش آمده بود و رویش را بر نمی گرداند؟
#پنجما) فاطمه با آن قطعه لباس تنها موفق به پوشیدن سر و گردنش شد و ناچارا از ساق هایش گذشت کرد چون قطعه لباس کفاف پوشیدن تمام بدن او را نداشت با این حال چرا مثلا جیق نکشید و نگفت ای وای آبرویم رفت برو بیرون بی شرم چرا زل زدى و به من نگاه می کنی؟
بار ديگر و با دقت تمام متن را بخوانيد و با كمى تفكر و تعقل در اينمورد قضاوت كنيد.
@naghde_eslamm