Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_نوزدهم
#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود می نویسد چه بگویم؟ مگر با کلمات میتوان از علی سخن گفت، على خود محمد دیگری است. شگفت اینکه در سیمای علی محمد را نمایان تر میتوان دید ؟
#منبع: دفتر سیمای محمد نوشته علی شریعتی برگ ۵۸۲)
در حاشيه بر ۲۳ سال و طبری چنین آمده است وعلى سنگدلی خود را در سربریدن اسیران بنی قریظه و خیبر و چهار سال رهبری و جنگ و برادرکشی بدرستی نشان داد
#منبع: حاشیه بر ۲۳ سال برگ ۲۴۲ - تاریخ طبری برگ ١٣٧٣)
زمانیکه #عبدالله_بن_ملجم را پس از کوبیدن شمشیر زهرآلودش بر سر نسبتاً مبارك آن امام همام پیش او بردند پرسید چرا این کار را کردی وی پاسخ داد بس که تو خونهای مردمان ريختی
طبرى ميگويد :
چون ابن ملجم را بیاوردند على گفت: «ای دشمن خدا مگر با تو نیکی نکرده بودم؟»
گفت: «چرا»
گفت: « پس چرا چنین کردی؟»
گفت: « شمشیرم را چهل صبحگاه تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین مخلوق خویش را با آن بکشد.»
#منبع: تاريخ طبرى جلد ششم ترجمه ابوالقاسم پاينده صفحه ٢٦٨٤
#متن_عربى: وثم قال: أي عدو الله، ألم أحسن إليك! بلى، قال: فما حملك على هذا؟ قال: شحذته أربعين صباحا و سألت الله أن يقتل به شر خلقه
#منبع: تاريخ الطبري ج ٥ ص ١٤٥
http://lib.efatwa.ir/47196/5/145
#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود چنین آورده است أنا النبي السيف، به معناى اینست که من پیغمبر شمشیر کشان هستم که با زبان ساده میشود پیغمبر غداره کشان و آدم کشان
#منابع: برگ ۲۵۰ از دفتر حاشیه بر ۲۲ سال برداشت از برگ ۸۰ دفتر سیمای محمد، علی شریعتی)
#مولوى نيز با اين بيت ميفهماند شخصى كه پيامبر شمشير است افرادش نيز دائماً در جنگ و آدمكشى مستمر بايد باشند:
چون نبي السيف بوده آن رسول / امت او صفدرانند و فحول
در روايت #صحيح_بخارى نيز خود #محمد ميگويد
من پيشاپيش قيامت همراه با شمشير فرستاده شده ام تا الله يگانه و بدون شريك پرستش گردد موفقيت من زير سايه شمشيرم است و خوارى و ذلت بر مخالفانم مقرر گرديده است
#متن_عربى: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: بعثت بين يدي الساعة بالسيف حتى يعبد الله وحده لا شريك له وجعل رزقي تحت ظل رمجي و الصغار على من خالف أمري
#منبع: مسند أحمد بن حنبل به تحقيق احمد شاكر ج ٤ ص ٥١٥
http://lib.efatwa.ir/45399/4/515
در دفتر پیامبر نوشته رهنما و #منتهی_الامال قمی آمده که على با فرود آوردن یک شمشیر چنان بر سر طلحه نواخت که مغزش بر زمین افتاد
#منبع: برگ ٧١٦ دفتر رهنما و برگ ٦٠ پوشينه يكم منتهى الأمال قمی)
و در نهج البلاغه میگوید بخدا از کودکی شمشیر میزدم تا امروز که پیر شده ام
#منبع: نهج البلاغه برگ ١٠٢).
آیا در جایی پیدا می کنید که دانشگاه و بیمارستانی ساخته است؟
آیا شناسایی خدای توانا نیاز به راهنمایی داشت یا کشتار و تاراج و برده گیری؟
در یکی از گردنه ها علی و زبیر در کنار چشمه آبی کمین کردند دو مرد و یک شترسوار را که برای آب آمده بودند دستگیر کردند و نزد محمد بردند چون آنان ایستگاه کاروانیان را نشان نمیدادند به اندازه ای در دست علی و زبیر شکنجه شدند تا ناگزیر به اعتراف گرديدند
#منبع:دفتر پیامبر نوشته رهنما برگهاى ٦٧٨ - ٦۸۰ ).
#على بدستور #محمد مردی بنام مقداد را سر برید
#منبع: دفتر اسلام شناسی علی شریعتی برگ ١٦٣)
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_نوزدهم
#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود می نویسد چه بگویم؟ مگر با کلمات میتوان از علی سخن گفت، على خود محمد دیگری است. شگفت اینکه در سیمای علی محمد را نمایان تر میتوان دید ؟
#منبع: دفتر سیمای محمد نوشته علی شریعتی برگ ۵۸۲)
در حاشيه بر ۲۳ سال و طبری چنین آمده است وعلى سنگدلی خود را در سربریدن اسیران بنی قریظه و خیبر و چهار سال رهبری و جنگ و برادرکشی بدرستی نشان داد
#منبع: حاشیه بر ۲۳ سال برگ ۲۴۲ - تاریخ طبری برگ ١٣٧٣)
زمانیکه #عبدالله_بن_ملجم را پس از کوبیدن شمشیر زهرآلودش بر سر نسبتاً مبارك آن امام همام پیش او بردند پرسید چرا این کار را کردی وی پاسخ داد بس که تو خونهای مردمان ريختی
طبرى ميگويد :
چون ابن ملجم را بیاوردند على گفت: «ای دشمن خدا مگر با تو نیکی نکرده بودم؟»
گفت: «چرا»
گفت: « پس چرا چنین کردی؟»
گفت: « شمشیرم را چهل صبحگاه تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین مخلوق خویش را با آن بکشد.»
#منبع: تاريخ طبرى جلد ششم ترجمه ابوالقاسم پاينده صفحه ٢٦٨٤
#متن_عربى: وثم قال: أي عدو الله، ألم أحسن إليك! بلى، قال: فما حملك على هذا؟ قال: شحذته أربعين صباحا و سألت الله أن يقتل به شر خلقه
#منبع: تاريخ الطبري ج ٥ ص ١٤٥
http://lib.efatwa.ir/47196/5/145
#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود چنین آورده است أنا النبي السيف، به معناى اینست که من پیغمبر شمشیر کشان هستم که با زبان ساده میشود پیغمبر غداره کشان و آدم کشان
#منابع: برگ ۲۵۰ از دفتر حاشیه بر ۲۲ سال برداشت از برگ ۸۰ دفتر سیمای محمد، علی شریعتی)
#مولوى نيز با اين بيت ميفهماند شخصى كه پيامبر شمشير است افرادش نيز دائماً در جنگ و آدمكشى مستمر بايد باشند:
چون نبي السيف بوده آن رسول / امت او صفدرانند و فحول
در روايت #صحيح_بخارى نيز خود #محمد ميگويد
من پيشاپيش قيامت همراه با شمشير فرستاده شده ام تا الله يگانه و بدون شريك پرستش گردد موفقيت من زير سايه شمشيرم است و خوارى و ذلت بر مخالفانم مقرر گرديده است
#متن_عربى: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: بعثت بين يدي الساعة بالسيف حتى يعبد الله وحده لا شريك له وجعل رزقي تحت ظل رمجي و الصغار على من خالف أمري
#منبع: مسند أحمد بن حنبل به تحقيق احمد شاكر ج ٤ ص ٥١٥
http://lib.efatwa.ir/45399/4/515
در دفتر پیامبر نوشته رهنما و #منتهی_الامال قمی آمده که على با فرود آوردن یک شمشیر چنان بر سر طلحه نواخت که مغزش بر زمین افتاد
#منبع: برگ ٧١٦ دفتر رهنما و برگ ٦٠ پوشينه يكم منتهى الأمال قمی)
و در نهج البلاغه میگوید بخدا از کودکی شمشیر میزدم تا امروز که پیر شده ام
#منبع: نهج البلاغه برگ ١٠٢).
آیا در جایی پیدا می کنید که دانشگاه و بیمارستانی ساخته است؟
آیا شناسایی خدای توانا نیاز به راهنمایی داشت یا کشتار و تاراج و برده گیری؟
در یکی از گردنه ها علی و زبیر در کنار چشمه آبی کمین کردند دو مرد و یک شترسوار را که برای آب آمده بودند دستگیر کردند و نزد محمد بردند چون آنان ایستگاه کاروانیان را نشان نمیدادند به اندازه ای در دست علی و زبیر شکنجه شدند تا ناگزیر به اعتراف گرديدند
#منبع:دفتر پیامبر نوشته رهنما برگهاى ٦٧٨ - ٦۸۰ ).
#على بدستور #محمد مردی بنام مقداد را سر برید
#منبع: دفتر اسلام شناسی علی شریعتی برگ ١٦٣)
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
●زنده به گور کردن زن، هدیه اسلام به نیمی از مردم دنیا!
#قسمت_نوزدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در قسمت قبل از کتب شیعه دو سند معتبر را نقل کردیم که مطابق آن ائمه شیعه به مردان دستور داده بودند که باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند تا مبادا از خانه خارج شوند؛ در این قسمت نیز مشابه همین سخن را با اسناد دیگری از ائمه شیعه نقل میکنیم.
#متن_عربی: محمد بن يحيى، عن عبد الله بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبان بن عثمان، عن عبد الرحمن بن سيابة، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: أن الله خلق حواء من آدم فهمة النساء لرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
#ترجمه: امام صادق گفت: الله حوا را از آدم خلق کرد، پس همت زنها مردان هستند و آنان را در خانه ها نگه دارید(تا اینکه از خانه ها خارج نشوند).
⚡️و مشابه همین روایت نیز با سندی دیگر از امام صادق چنین نقل شده است:
#متن_عربی: أبان، عن الواسطي، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: إن الله خلق آدم (عليه السلام) من الماء والطين فهمة ابن آدم في الماء والطين وخلق حواء من آدم فهمة النساء في الرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۲۰۲
#ترجمه: امام صادق گفت: الله آدم را از آب و گل خلق کرد، پس همت آدم در آب و گل است و حوا را از آدم خلق کرد، پس همت زنها مردان هستند و آنها(زنان) را در خانهها نگه دارید(تا اینکه از خانه ها خارج نشوند.
⚡️علامه محمد تقی مجلسی هر دو این روایات را در حد صحیح میداند:
#متن_عربی: في القوي كالصحيح، عن عبد الرحمن بن سيابة عن أبي عبد الله عليهما السلام قال إن الله خلق حواء من آدم فهمة النساء الرجال فحصنوهن في البيوت(أي حتى لا يخرجن منها فكيف من الدار).
و في القوي كالصحيح، عن الواسطي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إن الله خلق آدم عليه السلام من الماء والطين و خلق حواء من آدم فهمة النساء في الرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: روضه المتقین نویسنده : المجلسي، محمد تقى جلد : ۸ صفحه : ۱۱۳
⚡️همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه گفتهاند که زنان را باید در خانه ها نگهداشت تا از خانه خارج نشوند.
⚡️یک سوال منطقی از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس کنند تا خارج نشوند؟
⚡️در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
⚡️آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس شدن دارند؟
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
#قسمت_نوزدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در قسمت قبل از کتب شیعه دو سند معتبر را نقل کردیم که مطابق آن ائمه شیعه به مردان دستور داده بودند که باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند تا مبادا از خانه خارج شوند؛ در این قسمت نیز مشابه همین سخن را با اسناد دیگری از ائمه شیعه نقل میکنیم.
#متن_عربی: محمد بن يحيى، عن عبد الله بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبان بن عثمان، عن عبد الرحمن بن سيابة، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: أن الله خلق حواء من آدم فهمة النساء لرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
#ترجمه: امام صادق گفت: الله حوا را از آدم خلق کرد، پس همت زنها مردان هستند و آنان را در خانه ها نگه دارید(تا اینکه از خانه ها خارج نشوند).
⚡️و مشابه همین روایت نیز با سندی دیگر از امام صادق چنین نقل شده است:
#متن_عربی: أبان، عن الواسطي، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: إن الله خلق آدم (عليه السلام) من الماء والطين فهمة ابن آدم في الماء والطين وخلق حواء من آدم فهمة النساء في الرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۲۰۲
#ترجمه: امام صادق گفت: الله آدم را از آب و گل خلق کرد، پس همت آدم در آب و گل است و حوا را از آدم خلق کرد، پس همت زنها مردان هستند و آنها(زنان) را در خانهها نگه دارید(تا اینکه از خانه ها خارج نشوند.
⚡️علامه محمد تقی مجلسی هر دو این روایات را در حد صحیح میداند:
#متن_عربی: في القوي كالصحيح، عن عبد الرحمن بن سيابة عن أبي عبد الله عليهما السلام قال إن الله خلق حواء من آدم فهمة النساء الرجال فحصنوهن في البيوت(أي حتى لا يخرجن منها فكيف من الدار).
و في القوي كالصحيح، عن الواسطي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إن الله خلق آدم عليه السلام من الماء والطين و خلق حواء من آدم فهمة النساء في الرجال فحصنوهن في البيوت.
#منبع: روضه المتقین نویسنده : المجلسي، محمد تقى جلد : ۸ صفحه : ۱۱۳
⚡️همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه گفتهاند که زنان را باید در خانه ها نگهداشت تا از خانه خارج نشوند.
⚡️یک سوال منطقی از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس کنند تا خارج نشوند؟
⚡️در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
⚡️آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس شدن دارند؟
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●ادعاى واهى پاكيزگى در اسلام و عدم رعايت بزرگان آن
#قسمت_نوزدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمتهای قبل اسناد صحیحی را آوریم و ثابت کردیم که هنگامی که پیامبر اسلام، یاران و اهل بیتش به دستشویی میرفتند، خود را نمیشستند و بسیار آلوده بودند و در این قسمت نیز با اسناد صحیح ثابت میکنیم که زمانی که پیامبر اسلام از دستشویی میآمده، دستهایش را نمیشسته است.
#متن_عربی: ۱۱۸- (۳۷۴) حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى التَّمِيمِيُّ، وَأَبُو الرَّبِيعِ الزَّهْرَانِيُّ، - قَالَ يَحْيَى، أَخْبَرَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، وَقَالَ أَبُو الرَّبِيعِ - حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْحُوَيْرِثِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ مِنَ الْخَلَاءِ، فَأُتِيَ بِطَعَامٍ»، فَذَكَرُوا لَهُ الْوُضُوءَ فَقَالَ: «أُرِيدُ أَنْ أُصَلِّيَ فَأَتَوَضَّأَ؟».
#منبع: صحيح مسلم، جلد ۱ صفحه ۲۸۲
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۱ صفحه ۳۷۸
#ترجمه: ابن عباس گفت: رسول الله از دستشویی بیرون آمد، در این هنگام برای وی غذایی آورده شد. به او گفتند که وضو نمیگیرید؟ گفت: مگر میخواهم نماز بخوانم که وضو بگیرم؟
✍🏻بر طبق این سند، محمد پیامبر اسلام هیچگاه بعد از توالت دست خود را با آب نمیشست و هیچگونه اهمیّتی نیز برای پاکیزگی خود قائل نبود.
✍🏻بر طبق این سند صحیح، یاران محمد بسیار از او پاکیزهتر بودند زیرا هنگامی که محمد از دستشویی بیرون آمد به او گفتن وضو نمیگیری؟ مقصود اینکه آیا دستهای خود را نمیشویی؟(یعنی دستهایت را بشو!) و محمد نیز نشست.
✍🏻طبق این سند صحیح، محمد پیامبر اسلام به حدی آلوده و کثیف بوده که نهتنها هنگامی که از دستشویی بیرون میآمده دستهای خود را نشسته است، که بلافاصله با دستهای خود غذا میخورده است!؛ آیا اسلامگرایان که گاهی ژست پاکیزگی و افسانه نظافت در اسلام میگیرند، پاسخی دارند؟ آیا میتوان مدعی شد اسلام اهمیتی به پاکیزگی و نظافت داده باشد؟
@naghde_eslamm
#قسمت_نوزدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمتهای قبل اسناد صحیحی را آوریم و ثابت کردیم که هنگامی که پیامبر اسلام، یاران و اهل بیتش به دستشویی میرفتند، خود را نمیشستند و بسیار آلوده بودند و در این قسمت نیز با اسناد صحیح ثابت میکنیم که زمانی که پیامبر اسلام از دستشویی میآمده، دستهایش را نمیشسته است.
#متن_عربی: ۱۱۸- (۳۷۴) حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى التَّمِيمِيُّ، وَأَبُو الرَّبِيعِ الزَّهْرَانِيُّ، - قَالَ يَحْيَى، أَخْبَرَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، وَقَالَ أَبُو الرَّبِيعِ - حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْحُوَيْرِثِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ مِنَ الْخَلَاءِ، فَأُتِيَ بِطَعَامٍ»، فَذَكَرُوا لَهُ الْوُضُوءَ فَقَالَ: «أُرِيدُ أَنْ أُصَلِّيَ فَأَتَوَضَّأَ؟».
#منبع: صحيح مسلم، جلد ۱ صفحه ۲۸۲
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۱ صفحه ۳۷۸
#ترجمه: ابن عباس گفت: رسول الله از دستشویی بیرون آمد، در این هنگام برای وی غذایی آورده شد. به او گفتند که وضو نمیگیرید؟ گفت: مگر میخواهم نماز بخوانم که وضو بگیرم؟
✍🏻بر طبق این سند، محمد پیامبر اسلام هیچگاه بعد از توالت دست خود را با آب نمیشست و هیچگونه اهمیّتی نیز برای پاکیزگی خود قائل نبود.
✍🏻بر طبق این سند صحیح، یاران محمد بسیار از او پاکیزهتر بودند زیرا هنگامی که محمد از دستشویی بیرون آمد به او گفتن وضو نمیگیری؟ مقصود اینکه آیا دستهای خود را نمیشویی؟(یعنی دستهایت را بشو!) و محمد نیز نشست.
✍🏻طبق این سند صحیح، محمد پیامبر اسلام به حدی آلوده و کثیف بوده که نهتنها هنگامی که از دستشویی بیرون میآمده دستهای خود را نشسته است، که بلافاصله با دستهای خود غذا میخورده است!؛ آیا اسلامگرایان که گاهی ژست پاکیزگی و افسانه نظافت در اسلام میگیرند، پاسخی دارند؟ آیا میتوان مدعی شد اسلام اهمیتی به پاکیزگی و نظافت داده باشد؟
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_نوزدهم
٥٤) در آیه ١٣٠ #سوره_طه آمده است که:
پس بر آنچه می گویند شکیبا باش و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیايش بپرداز، باشد که خشنود گردى!
همانطور که ملاحظه می فرمایید این آیه درباره تعداد #نمازهای_روزانه است؛
در ابتدا الله از بندگان خود می خواهد که دو بار در شبانه روز نماز بخوانند: علت افزایش این مقدار به سه نوبت در شبانه روز در آيه ١١٤ #سوره_هود و در دو طرف روز [اول و آخر آن و نخستین ساعات شب)
كماكان دليل افزايش تعداد نمازها در زمان قدرت گیری اسلام به پنج نوبت در شبانه روزی معلوم نیست.
٥٥) در آیه ٥٥ #سوره_حج میخوانیم که:
پیش از تو هيج رسول و پیامبری را نفرستادیم جز اینکه هر گاه چیزی تلاوت می نمود شیطان در تلاوتش القای شبهه می کرد پس الله آنچه را شيطان القا می کرد محو می گردانید سپس با آیات خود را استوار می ساخت و الله دانای حكيم است.
جریان این آیه برمی گردد به روزی که محمد در نزدیکی کعبه #سوره_نجم را بر جمعی از قريش می خواند، محمد در این سوره آیاتی در تمجيد سه بت مورد قبول اعراب (لات، عزی و منات) گفت که بعدها با عنوان این که آن آیات(غرانيق) را شيطان بر زبان محمد جاری ساخته آنها را از قرآن حذف کردند.
٥٦) آیه ٥٢ #سوره_حج نیز برای محو و نابود سازی آیاتی که محمد مدعی بود آنها را شیطان بر زبانش جاری ساخته در قرآن آمده است.
کتاب "آيه های شیطانی" نوشته "سلمان رشدی" نیز با استناد همین داستان نوشته شده است.
٥٧) در آیه بعدی (٥٣ حج) می خوانیم:
تا خدا با آن القائات شیطانی کسانی را که مبتلا به مرض نفاق و شرک یا کفر و قصاوتند بیازماید!
سئوال: چگونه القائات شيطان آنقدر به آیه های خدا شبيه بوده که حتی پیامبر معصوم هم نتوانسته آنان را از آیات خدا تشخيص دهد؟
مگر شیطان و خدا دشمن یکدیگر نیستند؟ پس چگونه خدا با همکاری شیطان کافران را می آزمايد؟
٥٨) در بخشی از آیه ٦٥ #سوره_حج گفته شده است که: ...و آسمان را نگاه می دارد تا مبادا بر زمین فرو افتد...
#سئوال: مگر آسمان جسمی حجیم و سنگین است که قابل افتادت روی زمین باشد؟
مگر آسمان يك لايه مادى با جسميت است و يا اينكه مگر آسمان بالاى زمين نگه داشته شده است؟
آيا اگر خدا نويسنده اين آيات بود اينگونه بيخردانه و با اين فهم ناچيز به آسمان نگاه ميكرد؟
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
#قسمت_نوزدهم
٥٤) در آیه ١٣٠ #سوره_طه آمده است که:
پس بر آنچه می گویند شکیبا باش و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیايش بپرداز، باشد که خشنود گردى!
همانطور که ملاحظه می فرمایید این آیه درباره تعداد #نمازهای_روزانه است؛
در ابتدا الله از بندگان خود می خواهد که دو بار در شبانه روز نماز بخوانند: علت افزایش این مقدار به سه نوبت در شبانه روز در آيه ١١٤ #سوره_هود و در دو طرف روز [اول و آخر آن و نخستین ساعات شب)
كماكان دليل افزايش تعداد نمازها در زمان قدرت گیری اسلام به پنج نوبت در شبانه روزی معلوم نیست.
٥٥) در آیه ٥٥ #سوره_حج میخوانیم که:
پیش از تو هيج رسول و پیامبری را نفرستادیم جز اینکه هر گاه چیزی تلاوت می نمود شیطان در تلاوتش القای شبهه می کرد پس الله آنچه را شيطان القا می کرد محو می گردانید سپس با آیات خود را استوار می ساخت و الله دانای حكيم است.
جریان این آیه برمی گردد به روزی که محمد در نزدیکی کعبه #سوره_نجم را بر جمعی از قريش می خواند، محمد در این سوره آیاتی در تمجيد سه بت مورد قبول اعراب (لات، عزی و منات) گفت که بعدها با عنوان این که آن آیات(غرانيق) را شيطان بر زبان محمد جاری ساخته آنها را از قرآن حذف کردند.
٥٦) آیه ٥٢ #سوره_حج نیز برای محو و نابود سازی آیاتی که محمد مدعی بود آنها را شیطان بر زبانش جاری ساخته در قرآن آمده است.
کتاب "آيه های شیطانی" نوشته "سلمان رشدی" نیز با استناد همین داستان نوشته شده است.
٥٧) در آیه بعدی (٥٣ حج) می خوانیم:
تا خدا با آن القائات شیطانی کسانی را که مبتلا به مرض نفاق و شرک یا کفر و قصاوتند بیازماید!
سئوال: چگونه القائات شيطان آنقدر به آیه های خدا شبيه بوده که حتی پیامبر معصوم هم نتوانسته آنان را از آیات خدا تشخيص دهد؟
مگر شیطان و خدا دشمن یکدیگر نیستند؟ پس چگونه خدا با همکاری شیطان کافران را می آزمايد؟
٥٨) در بخشی از آیه ٦٥ #سوره_حج گفته شده است که: ...و آسمان را نگاه می دارد تا مبادا بر زمین فرو افتد...
#سئوال: مگر آسمان جسمی حجیم و سنگین است که قابل افتادت روی زمین باشد؟
مگر آسمان يك لايه مادى با جسميت است و يا اينكه مگر آسمان بالاى زمين نگه داشته شده است؟
آيا اگر خدا نويسنده اين آيات بود اينگونه بيخردانه و با اين فهم ناچيز به آسمان نگاه ميكرد؟
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
Telegram
نقدى بر اسلام
چرا اسلام را كنار گذاشتم ؟
آيا تاكنون به اين مسئله فكر كرده ايد كه چرا مسلمان هستيد و آيا تاكنون در مورد اعتقاداتى كه به ارث برده ايد تحقيق كرده ايد؟
براى فهميدن اين موضوع اين مقاله زيبا را كه به زبانى ساده به توضيح اين مسئله پرداخته است را مطالعه كنيد.…
آيا تاكنون به اين مسئله فكر كرده ايد كه چرا مسلمان هستيد و آيا تاكنون در مورد اعتقاداتى كه به ارث برده ايد تحقيق كرده ايد؟
براى فهميدن اين موضوع اين مقاله زيبا را كه به زبانى ساده به توضيح اين مسئله پرداخته است را مطالعه كنيد.…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_نوزدهم
متن قرآن خود در چند جا به وضوح اشاره میکند که تفاوتهایی میان آیات نازل شده وجود دارد:
شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان فمن شهد منكم الشهر فليصمه ومن كان مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر يريد الله بكم اليسر ولا يريد بكم العسر ولتكملوا العدة ولتكبروا الله على ما هداكم ولعلكم تشكرون (سوره ۲، آیه ۱۸۵)
#ترجمه:
ماه رمضان ماهى است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى ] كه مردم را راهبر، و ضامن دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است.» (ترجمه فولادوند)
ترجمه غلط و گمراه کننده است.
به وضوح مشخص است که قرآن، بینات و فرقان چیزهای متفاوت از هم هستند و با حرف ربط "و" از هم مجزا شدهاند در حالیکه مترجم "و" را نادیده گرفته است. در واقع باید اینطور خواند که ماه رمضان، ماهی است که در آن، "قرآن هدى للناس" و "بینات من الهدی" و "فرقان" نازل شده است.
کلمه #فرقان به اشتباه به معنای جدا کننده حق از باطل تعبیر می شود در حالیکه در سوره ۲۵ (فرقان) آیه اول می خوانیم:
تبارك الذي نزل الفرقان على عبده لیگون للعالمين نذيرا (١)
#ترجمه: بزرگ و خجسته است كسى كه بر بنده خود، فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.»
در این آیه مشخص است که فرقان کتابی است که برای محمد ارسال شده است.
ولقد آتينا موسى وهارون الفرقان وضياء وذكرا للمتقين (سوره ۲۱، آیه ۴۸)
#ترجمه: و در حقيقت، به موسى و هارون فرقان داديم و [كتابشان] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است.»
پس فرقان کتابی است که اولین بار برای موسی نازل شده است و سپس نویسنده آنرا برای محمد فرستاده است. پس قرآن همان فرقان نیست و بین آنها تفاوتی وجود دارد.
همچنین سوره آل عمران به وضوح از تفاوتی بین آیات محکم و متشابه سخن میگوید:
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه وأنزل التوراة والإنجيل (۳)
من قبل هدى للناس وأنزل الفرقان إن الذين كفروا بآيات الله لهم عذاب شديد والله عزيز ذو انتقام (۴)
هو الذي أنزل عليك الكتاب من آيات محكمات هن أم الكتاب وأخر متشابهات فأما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأويله وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به گل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الألباب (۷)
#ترجمه: اين كتاب را در حالى كه مؤيّد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مىباشد، به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد، و تورات و انجيل را... (۳)
پيش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان [=جداكننده حق از باطل] را نازل كرد. كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، بىترديد عذابى سخت خواهند داشت، و خداوند، شكستناپذير و صاحبانتقام است. (۴)
اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم [=صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند؛ و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مىكنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. [آنان كه] مىگويند: ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_نوزدهم
متن قرآن خود در چند جا به وضوح اشاره میکند که تفاوتهایی میان آیات نازل شده وجود دارد:
شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان فمن شهد منكم الشهر فليصمه ومن كان مريضا أو على سفر فعدة من أيام أخر يريد الله بكم اليسر ولا يريد بكم العسر ولتكملوا العدة ولتكبروا الله على ما هداكم ولعلكم تشكرون (سوره ۲، آیه ۱۸۵)
#ترجمه:
ماه رمضان ماهى است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى ] كه مردم را راهبر، و ضامن دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است.» (ترجمه فولادوند)
ترجمه غلط و گمراه کننده است.
به وضوح مشخص است که قرآن، بینات و فرقان چیزهای متفاوت از هم هستند و با حرف ربط "و" از هم مجزا شدهاند در حالیکه مترجم "و" را نادیده گرفته است. در واقع باید اینطور خواند که ماه رمضان، ماهی است که در آن، "قرآن هدى للناس" و "بینات من الهدی" و "فرقان" نازل شده است.
کلمه #فرقان به اشتباه به معنای جدا کننده حق از باطل تعبیر می شود در حالیکه در سوره ۲۵ (فرقان) آیه اول می خوانیم:
تبارك الذي نزل الفرقان على عبده لیگون للعالمين نذيرا (١)
#ترجمه: بزرگ و خجسته است كسى كه بر بنده خود، فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.»
در این آیه مشخص است که فرقان کتابی است که برای محمد ارسال شده است.
ولقد آتينا موسى وهارون الفرقان وضياء وذكرا للمتقين (سوره ۲۱، آیه ۴۸)
#ترجمه: و در حقيقت، به موسى و هارون فرقان داديم و [كتابشان] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است.»
پس فرقان کتابی است که اولین بار برای موسی نازل شده است و سپس نویسنده آنرا برای محمد فرستاده است. پس قرآن همان فرقان نیست و بین آنها تفاوتی وجود دارد.
همچنین سوره آل عمران به وضوح از تفاوتی بین آیات محکم و متشابه سخن میگوید:
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه وأنزل التوراة والإنجيل (۳)
من قبل هدى للناس وأنزل الفرقان إن الذين كفروا بآيات الله لهم عذاب شديد والله عزيز ذو انتقام (۴)
هو الذي أنزل عليك الكتاب من آيات محكمات هن أم الكتاب وأخر متشابهات فأما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأويله وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به گل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الألباب (۷)
#ترجمه: اين كتاب را در حالى كه مؤيّد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مىباشد، به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد، و تورات و انجيل را... (۳)
پيش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان [=جداكننده حق از باطل] را نازل كرد. كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، بىترديد عذابى سخت خواهند داشت، و خداوند، شكستناپذير و صاحبانتقام است. (۴)
اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم [=صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند؛ و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مىكنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. [آنان كه] مىگويند: ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️جهاد در اسلام، دفاع از خود يا قتل عام و تجاوز براى اعتلاى اسلام؟!
#قسمت_نوزدهم
ابن کثیر می گوید:
وَقَوْلُهُ: {وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ
مِنْ فَضْلِهِ} قَالَ ابْنُ إِسْحَاقَ: وَذَلِكَ أَنَّ النَّاسَ
قَالُوا: لَتَنْقَطِعَنَّ عَنَّا الْأَسْوَاقُ، وَلَتَهْلِكَنَّ [٩] التِّجَارَةُ وَلَيَذْهَبَنَّ مَا كُنَّا نُصِيبُ فِيهَا مِنَ الْمَرَافِقِ، فَنَزَلَتْ [١٠] {وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ} مِنْ وَجْهٍ غَيْرِ ذَلِكَ
- {إِنْ شَاءَ} إِلَى قَوْلِهِ: {وَهُمْ صَاغِرُونَ} أَيْ: إِنَّ
هَذَا عِوَضُ مَا تَخَوَّفْتُمْ مِنْ قَطْعِ تِلْكَ الْأَسْوَاقِ، فَعَوَّضَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَطَعَ عَنْهُمْ مِنْ أَمْرِ الشِّرْكِ، مَا أَعْطَاهُمْ مِنْ أعناق أهل الكتاب، من الجزية.
#منبع: تفسير ابن كثير نویسنده: ابن كثير جلد: ٤ صفحه ١٣١
#ترجمه:
و این قول در قرآن که گفته:( اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود ثروتمند می کند) ابن اسحاق راجع آن گفته:(این آیه بدین دلیل نازل شده مردم(مسلمان)می گفتند: هر آیینه بازارها به طوری جدّی بر روی ما قطع خواهد شد(اگر مشرکان را از دخول به مکه مانع شویم یا نفی بلدشان کنیم و اخراجشان کنیم) وتجارت به شدت نابود خواهد شد و از نصیبی که بواسطه تجارت و بازار مشرکان به می رسید به روی ما قطع خواهد شد پس آیه نازل شد که : (اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود ثروتمند می کند) از راه دیگر (اگر الله بخواهد) تا این قول خداوند در قرآن که گفته(جزیه بدهند از روی ذلت و خضوع) یعنی: این جزیه در عوض ترس شما از قطع آن بازارها به شما داده شد و خداوند در عوض آن که شرک از آنان قطع شود خزیه را بر آنان غالب کرد و اهل کتاب (یهود و مسیحیان و صابئین و مجوس) هم برای اینکه سرهایشان از قطع شدن در امان بماند جزیه بر آنان لازم گردید(تا به مسلمانان بدهند در عوض حفظ جانشان و نفی بلد نشدنشان).
اما راجع معنی کلمه صاغرون در آیه ٢٩ سوره توبه معاصرینی که می خواهند چهره اسلام را معصوم جلوه دهند گفته اند اصلا صاغرون معنی خوار کردن کفار از طریق گرفتن جزیه نیست اما جالب است باز رجوع می کنیم به تفسیری قرآن با خود قرآن که کلمه صاغرون به معنی حقیر کننده در سوره النمل به کار رفته است جایی که می گوید:
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾
#ترجمه:
به سوى آنان بازگرد كه قطعا سپاهيانى بر [سر] ايشان مى آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن [ديار] به خوارى و زبونى بيرونشان مى كنيم
بدون شک و تردید، مطابق مطالعات تاریخی،تفسیری و حدیثی هدف از اخذ جزیه تحقیر غیر مسلمانان و امرار معاش حکومت اسلامی و انداختن جوّ رعب و ترس بر علیه غیر مسلمانان بوده است.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
#قسمت_نوزدهم
ابن کثیر می گوید:
وَقَوْلُهُ: {وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ
مِنْ فَضْلِهِ} قَالَ ابْنُ إِسْحَاقَ: وَذَلِكَ أَنَّ النَّاسَ
قَالُوا: لَتَنْقَطِعَنَّ عَنَّا الْأَسْوَاقُ، وَلَتَهْلِكَنَّ [٩] التِّجَارَةُ وَلَيَذْهَبَنَّ مَا كُنَّا نُصِيبُ فِيهَا مِنَ الْمَرَافِقِ، فَنَزَلَتْ [١٠] {وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ} مِنْ وَجْهٍ غَيْرِ ذَلِكَ
- {إِنْ شَاءَ} إِلَى قَوْلِهِ: {وَهُمْ صَاغِرُونَ} أَيْ: إِنَّ
هَذَا عِوَضُ مَا تَخَوَّفْتُمْ مِنْ قَطْعِ تِلْكَ الْأَسْوَاقِ، فَعَوَّضَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَطَعَ عَنْهُمْ مِنْ أَمْرِ الشِّرْكِ، مَا أَعْطَاهُمْ مِنْ أعناق أهل الكتاب، من الجزية.
#منبع: تفسير ابن كثير نویسنده: ابن كثير جلد: ٤ صفحه ١٣١
#ترجمه:
و این قول در قرآن که گفته:( اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود ثروتمند می کند) ابن اسحاق راجع آن گفته:(این آیه بدین دلیل نازل شده مردم(مسلمان)می گفتند: هر آیینه بازارها به طوری جدّی بر روی ما قطع خواهد شد(اگر مشرکان را از دخول به مکه مانع شویم یا نفی بلدشان کنیم و اخراجشان کنیم) وتجارت به شدت نابود خواهد شد و از نصیبی که بواسطه تجارت و بازار مشرکان به می رسید به روی ما قطع خواهد شد پس آیه نازل شد که : (اگر ترس داشتید از فقر و تنگدستی خداوند شما را به فضل خود ثروتمند می کند) از راه دیگر (اگر الله بخواهد) تا این قول خداوند در قرآن که گفته(جزیه بدهند از روی ذلت و خضوع) یعنی: این جزیه در عوض ترس شما از قطع آن بازارها به شما داده شد و خداوند در عوض آن که شرک از آنان قطع شود خزیه را بر آنان غالب کرد و اهل کتاب (یهود و مسیحیان و صابئین و مجوس) هم برای اینکه سرهایشان از قطع شدن در امان بماند جزیه بر آنان لازم گردید(تا به مسلمانان بدهند در عوض حفظ جانشان و نفی بلد نشدنشان).
اما راجع معنی کلمه صاغرون در آیه ٢٩ سوره توبه معاصرینی که می خواهند چهره اسلام را معصوم جلوه دهند گفته اند اصلا صاغرون معنی خوار کردن کفار از طریق گرفتن جزیه نیست اما جالب است باز رجوع می کنیم به تفسیری قرآن با خود قرآن که کلمه صاغرون به معنی حقیر کننده در سوره النمل به کار رفته است جایی که می گوید:
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾
#ترجمه:
به سوى آنان بازگرد كه قطعا سپاهيانى بر [سر] ايشان مى آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن [ديار] به خوارى و زبونى بيرونشان مى كنيم
بدون شک و تردید، مطابق مطالعات تاریخی،تفسیری و حدیثی هدف از اخذ جزیه تحقیر غیر مسلمانان و امرار معاش حکومت اسلامی و انداختن جوّ رعب و ترس بر علیه غیر مسلمانان بوده است.
ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36221
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️جهاد چيست؟
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
دفاع از وطن و ناموس يا قتل عام و غارت ؟
با استناد به فقه اسلامى،
حكومت اسلامى براى پذيرش اسلام، با غير مسلمانان ابتدا اتمام حجت می کند و اگر قبول نکنند بر آنان یورش برده می شود و اموال و زنان و کودکان آنان در ذمه اسلام قرار می گیرند(اسارت و…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ
#قسمت_نوزدهم
پیش از همه اینکه آغاز هر دین با حکایت هایی دربارۀِ بُنیانگذارِ آن دین گره خورده است، اکنون این روایت ها یا کاملا افسانه ای هستند همانند نمونۀِ «لائوتسه (Laotse)»، «ابراهیم»، یا «موسی»، یا آنها تشبیهات مُهم و بیوگرافی های دینی هستند که با انسان های «تاریخی» پیوند زده شده اند، و درباره زندگی آنها ما هیچ نمیدانیم، برای نمونه «بودا» یا «زرتشت».
همچنین در یک دین میتواند نگارش نوشته های کلیدی و مقدِس آن دین به یک آگهی دهندۀِ (موعظه کُنندۀِ) تخیلی نسبت داده شود و این باور به «زندگینامۀِ» او پیوند داده شود، برای نمونه در دین زرتشت، این نقش را به «زرتشت» داده اند و در دین یهود/مسیح و اسلام به «موسی»؛ در پیوند با «موسی»، برای ٢٠٠٠ سال زندگینامۀ «موسی» و ادعایِ نگارش تورات به دست او بدون شک و تردید پذیرفته شده بود.
در این پیوند نیز باید نام «مُحَمَد» برای مسیحت عربی که از زمان «عبدالمک» نقش کانونی یافت و بر نوشته های اندرونی زیارتگاه ها و سکه های پول نمایان ُشد، به معنی وجودِ یک آگهی دهندۀِ (موعظه کُنندۀِ) خودسالار بوده باشد. نُخُست منظور از نام «مُحَمَد» که بر سکه های پول، و بر دیوارهایِ قبه الصخره نقش بسته بود، خدمتکار خدا و «عیسی مسیح»، پسر «مریم» برداشت میشُد؛ سپس با گذشت زمان نام «عیسی» بیشتر به پس رانده ُشد. کمرنگ ُشدن نام «عیسی» در این نوشته ها در میانِ پیروانِ عربِ جنبش قرآنی (که نمیتوانستند همانند لایه های
بلندپایه و طبقۀِ حکمران جامعه) پیوندهای پنهانِ میانِ این نام ها و صفات را درک کُنند، این توهم را پدید آورد که منظور از «مُحَمَد» یک شخصیت خودسالار و مستقل است. پیش از همه اینکه، آن مسیحیانی که مُخالفان دینیِ مسیحیت عربی بودند، همانند مسیحیان سوریه و بیزانس (روم خاوری)، در آیین ها و سنت های دینیشان با صفت مسیحی «مُحَمَد» بیگانه بودند.
و این ناآشنایی با صفت «مُحَمَد» سبب شد تا آنها این صفت را به نام یک پیامبر عرب بفهمند. (برای نمونه همین اشتباه را هم «یوحناس دمشقی» کرد). این بدبرداشتی (سوتفاهم) سبب شد تا آنها ناخواسته از یک روندی (باور به وجود یک پیامبر عرب به نام «مُحَمَد») پُشتیبانی کُنند که مُدت ها پیش به احتمال در میانِ مسیحیتِ عربی آغاز ُشده بود، ولی افسوسمندانه در آغاز هیچ سندی در تایید آن وجود نداشت(٥٣).
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400
#قسمت_نوزدهم
پیش از همه اینکه آغاز هر دین با حکایت هایی دربارۀِ بُنیانگذارِ آن دین گره خورده است، اکنون این روایت ها یا کاملا افسانه ای هستند همانند نمونۀِ «لائوتسه (Laotse)»، «ابراهیم»، یا «موسی»، یا آنها تشبیهات مُهم و بیوگرافی های دینی هستند که با انسان های «تاریخی» پیوند زده شده اند، و درباره زندگی آنها ما هیچ نمیدانیم، برای نمونه «بودا» یا «زرتشت».
همچنین در یک دین میتواند نگارش نوشته های کلیدی و مقدِس آن دین به یک آگهی دهندۀِ (موعظه کُنندۀِ) تخیلی نسبت داده شود و این باور به «زندگینامۀِ» او پیوند داده شود، برای نمونه در دین زرتشت، این نقش را به «زرتشت» داده اند و در دین یهود/مسیح و اسلام به «موسی»؛ در پیوند با «موسی»، برای ٢٠٠٠ سال زندگینامۀ «موسی» و ادعایِ نگارش تورات به دست او بدون شک و تردید پذیرفته شده بود.
در این پیوند نیز باید نام «مُحَمَد» برای مسیحت عربی که از زمان «عبدالمک» نقش کانونی یافت و بر نوشته های اندرونی زیارتگاه ها و سکه های پول نمایان ُشد، به معنی وجودِ یک آگهی دهندۀِ (موعظه کُنندۀِ) خودسالار بوده باشد. نُخُست منظور از نام «مُحَمَد» که بر سکه های پول، و بر دیوارهایِ قبه الصخره نقش بسته بود، خدمتکار خدا و «عیسی مسیح»، پسر «مریم» برداشت میشُد؛ سپس با گذشت زمان نام «عیسی» بیشتر به پس رانده ُشد. کمرنگ ُشدن نام «عیسی» در این نوشته ها در میانِ پیروانِ عربِ جنبش قرآنی (که نمیتوانستند همانند لایه های
بلندپایه و طبقۀِ حکمران جامعه) پیوندهای پنهانِ میانِ این نام ها و صفات را درک کُنند، این توهم را پدید آورد که منظور از «مُحَمَد» یک شخصیت خودسالار و مستقل است. پیش از همه اینکه، آن مسیحیانی که مُخالفان دینیِ مسیحیت عربی بودند، همانند مسیحیان سوریه و بیزانس (روم خاوری)، در آیین ها و سنت های دینیشان با صفت مسیحی «مُحَمَد» بیگانه بودند.
و این ناآشنایی با صفت «مُحَمَد» سبب شد تا آنها این صفت را به نام یک پیامبر عرب بفهمند. (برای نمونه همین اشتباه را هم «یوحناس دمشقی» کرد). این بدبرداشتی (سوتفاهم) سبب شد تا آنها ناخواسته از یک روندی (باور به وجود یک پیامبر عرب به نام «مُحَمَد») پُشتیبانی کُنند که مُدت ها پیش به احتمال در میانِ مسیحیتِ عربی آغاز ُشده بود، ولی افسوسمندانه در آغاز هیچ سندی در تایید آن وجود نداشت(٥٣).
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️دگرديسى عيسى بن مريم به محمد بن عبدالله، اتفاقى كه در گذر زمان شخصيت جديد و دين جديدى با هويت عربى خلق كرده است.
آيا محمد بن عبدالله، صفتى براى عيسى بن مريم بوده است كه در گذر تاريخ به شخصيتى حقيقى تبديل شده است؟
براى خواندن اين مقاله زيبا كانال نقد اسلام…
آيا محمد بن عبدالله، صفتى براى عيسى بن مريم بوده است كه در گذر تاريخ به شخصيتى حقيقى تبديل شده است؟
براى خواندن اين مقاله زيبا كانال نقد اسلام…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن
#قسمت_نوزدهم
در بخشهاى قبل دیدیم که روایت های اسلامی میگویند که در زمان معراج، محمد دید که هرگاه که حضرت آدم آن «پیکرهای سیاه» را در سمت چپ خودش نگاه میکرد [٤٤]، میگریست، ولی با نگاه کردن به کسانیکه سمت راست او ایستاده بودند، شادی میکرد. این «پیکرهای سیاه»، روان هایِ (ارواح) نوادگانِ حضرت آدم هستند که هنوز زاده نَشُده بودند. رویهم رفته این «پیکرهای سیاه» را «هستی های بُنیادین ( Existent Atoms)» مینامند.
این «پیکرهای سیاه» متفاوت از آن موجودات در کتاب «سفارش نامۀِ ابراهیم» هستند، بدینگونه که در کتاب «سفارش نامه ابراهیم»، ابراهیم روان های نوادگانش را که ُمرده اند، میبیند، درحالی که در اینروایتِ اسلامی، محمد روانِ آن انسان هایی را که هنوز زاییده نشده اند، در شکل «هستی های بُنیادین» میبیند.
نامی را که مسلمان ها برای نامیدن این «پیکرهای سیاه» در نوشته هایشان بکار میبرند، بدون شک یک نام نابِ (خالص) عربی است.
ولی این اندیشه به نظر میآید که از زرتُشتیان سرچشمه گرفته باشد، که آنها این «پیکرهای سیاه» را در اوستا «فَرَوَشی» [٤٥] و در زبان پهلوی «فروهر» مینامند. برخی میگویند: این امکان هست که پارسیان این اندیشه را از مصریان باستان پذیرفته باشند، ولی به نظر میآید که این احتمال بسیار کم باشد. جدا از اینکه این اندیشه از کجا سرچشمه گرفته باشد، مسلمان ها این باور دینی شان را وام دار (مدیون)
زرتُشتیان هستند که وجودِ روان هایِ (ارواح) انسان هایی را که هنوز زاده نشده اند، پذیرفته اند. مسلمان ها همانند یهودیان دربارۀِ فرشتۀِ مرگ بسیار سخن میگویند، با این تفاوت که یهودیان فرشته مرگ را «سامائل» مینامند ولی مسلمان ها «عزرائیل».
ولی «عزرائیل» یک نام عربی نیست، بلکه یک نام عبری است، و همین یک دلیل نشان میدهد که باورهای دین یهود در شکل گیری دین اسلام تأثیر گُذار بوده اند. از آنجا که نام این فرشتۀِ مرگ در انجیل نیامده است، روشن است که یهودی ها و مسلمان ها باید این اندیشه را از سرچشمۀِ دیگری وام گرفته باشند. با شایمندی (احتمال) فراوان این اندیشه ریشه در فرهنگ پارسیان دارد، زیرا اوستا دربارۀِ فرشته ای به نام «Astovidhotus» یا «Vidhatus» گزارش کرده است که به معنی «جُدا کُننده» است. و وظیفۀِ او جدا کردن روان آدمی از پیکر اوست. برپایه باور زرتُشتیان آب و آتش عناصر خوبی هستند و به انسان آسیبی نمیرسانند؛ و اگر یک آدمی در آتش یا آب بیافتد و این بدآمد سبب مرگ او شود، در حقیقت این فرشتۀِ مرگ «Vidhatus» است که روان انسان را از پیکرش جدا ساخته است [٤٦].
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/37960
#قسمت_نوزدهم
در بخشهاى قبل دیدیم که روایت های اسلامی میگویند که در زمان معراج، محمد دید که هرگاه که حضرت آدم آن «پیکرهای سیاه» را در سمت چپ خودش نگاه میکرد [٤٤]، میگریست، ولی با نگاه کردن به کسانیکه سمت راست او ایستاده بودند، شادی میکرد. این «پیکرهای سیاه»، روان هایِ (ارواح) نوادگانِ حضرت آدم هستند که هنوز زاده نَشُده بودند. رویهم رفته این «پیکرهای سیاه» را «هستی های بُنیادین ( Existent Atoms)» مینامند.
این «پیکرهای سیاه» متفاوت از آن موجودات در کتاب «سفارش نامۀِ ابراهیم» هستند، بدینگونه که در کتاب «سفارش نامه ابراهیم»، ابراهیم روان های نوادگانش را که ُمرده اند، میبیند، درحالی که در اینروایتِ اسلامی، محمد روانِ آن انسان هایی را که هنوز زاییده نشده اند، در شکل «هستی های بُنیادین» میبیند.
نامی را که مسلمان ها برای نامیدن این «پیکرهای سیاه» در نوشته هایشان بکار میبرند، بدون شک یک نام نابِ (خالص) عربی است.
ولی این اندیشه به نظر میآید که از زرتُشتیان سرچشمه گرفته باشد، که آنها این «پیکرهای سیاه» را در اوستا «فَرَوَشی» [٤٥] و در زبان پهلوی «فروهر» مینامند. برخی میگویند: این امکان هست که پارسیان این اندیشه را از مصریان باستان پذیرفته باشند، ولی به نظر میآید که این احتمال بسیار کم باشد. جدا از اینکه این اندیشه از کجا سرچشمه گرفته باشد، مسلمان ها این باور دینی شان را وام دار (مدیون)
زرتُشتیان هستند که وجودِ روان هایِ (ارواح) انسان هایی را که هنوز زاده نشده اند، پذیرفته اند. مسلمان ها همانند یهودیان دربارۀِ فرشتۀِ مرگ بسیار سخن میگویند، با این تفاوت که یهودیان فرشته مرگ را «سامائل» مینامند ولی مسلمان ها «عزرائیل».
ولی «عزرائیل» یک نام عربی نیست، بلکه یک نام عبری است، و همین یک دلیل نشان میدهد که باورهای دین یهود در شکل گیری دین اسلام تأثیر گُذار بوده اند. از آنجا که نام این فرشتۀِ مرگ در انجیل نیامده است، روشن است که یهودی ها و مسلمان ها باید این اندیشه را از سرچشمۀِ دیگری وام گرفته باشند. با شایمندی (احتمال) فراوان این اندیشه ریشه در فرهنگ پارسیان دارد، زیرا اوستا دربارۀِ فرشته ای به نام «Astovidhotus» یا «Vidhatus» گزارش کرده است که به معنی «جُدا کُننده» است. و وظیفۀِ او جدا کردن روان آدمی از پیکر اوست. برپایه باور زرتُشتیان آب و آتش عناصر خوبی هستند و به انسان آسیبی نمیرسانند؛ و اگر یک آدمی در آتش یا آب بیافتد و این بدآمد سبب مرگ او شود، در حقیقت این فرشتۀِ مرگ «Vidhatus» است که روان انسان را از پیکرش جدا ساخته است [٤٦].
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/37960
Telegram
نقدى بر اسلام
از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات…
Forwarded from نقدى بر اسلام
چه کسانی قرآن را نوشته اند؟
#قسمت_نوزدهم
در سپهر سیاسی/ اجتماییِ دوره پایانی شاهنشاهی ساسانی در همه جا آتش جنگ های قبیله ای و درگیریِ اقلیت های گوناگون قومی زبانه کشیده بود؛ یک هرج و مرج و اوضاع درهم و برهم که با فرمانروایی معاویه، نخستین خلیفه اموی اندکی آرام گرفت.
در این تُهیگی قدرتِ سیاسی و کم سو شدن باورهای دینی این دو کشور نیرومند، جنبش قرآنی کوشش کرد تا با انگیزۀِ دینی/سیاسی جایگاهِ خودش را استوار سازد، آن چیزی که با پشتیبانی و همچنین همراهی عبدالمک مروان به موفقیت فرجامید. در اینجا تصورات «آخر الزمانی (apocaliptic)» در این دورانِ سرگشتگی نقش و تأثیر مهمی داشته اند؛
افزون بر آن، این باورهای «آخر الزمانی (apocaliptic)» در میان ادیان بزرگ در آن دوره، همانند زرتشتی، یهودی و مسیحی مشترک بودند.
گرانیگاهِ روحانی/دینی این جنبش، نویسندگان و ویرایشگرانِ نوشته های قرآنی بودند که از اینرو از بالاترین جایگاه و درجۀِ ارجمندی بهره میبردند. آنها به این جنبش یک شالوده دادند: یعنی «کتاب». در حقیقت انجیل و تورات جایگاهِ آسمانی شان را نگه داشته بودند، ولی از نگاه این جنبش قرآنی «بسیاری از پیروانِ ادیانِ کتاب دار، کتابهای آسمانیشان را اشتباه تفسیر میکردند. در کتاب نوین (قرآن) این کاستی ها زدوده شدند، زیرا پیامهای آسمانی درست معنی میشدند،» خصوصا اینکه این کتاب نوین (قرآن) با گذشت زمان همتراز با تورات و انجیل شد، و یا حتی جایگاه برتری یافت. با اینهمه جایگاهِ راستین «نویسندگان» قرآن با این عنوان به اندازۀِ بَسنده روشن نمیشود. شاید منظور از « رونوشت بردرانِ کتاب مقدس» که بر روی دیوار درونی قبه الصخره (همان ساختمانی که ملاهای حاکم بر ایران از آن به نام قدس یا مسجد الأقصي یاد میکنند) نگارش شده است، و جایگاه آنها با جایگاه فرشتگان برابر دانسته شده است، نویسندگان قرآن باشد (زیرا زمان رونویس کننده های تورات و انجیل سپری شده بود): «خدا هُشدار داده است که خدای دیگری نیست، بجز او/ فرشتگان، با آنکه این متن این گونه ترجمه : هیچ خدایی بجز او که نیرومند و داناست، وجود ندارد (٢٨)» وظیفه و حق رونوشت بردرانِ کتاب مقدس این بود که همپوشی و مطابقت دیگر نوشته های مقدس را با کتاب تورات و انجیل راستی آزمایی کنند (٢٩). برپایۀِ نوشته های قرآنی، جایگاه این رونوشت بردارانِ کتابِ مقدس را به گونه ای همانندِ جایگاه پیامبران میدانستند که سخنان خدا، یعنی «الهامات آسمانی» را بدون میانجی دریافت میکردند. شاید هر کدام از آنها، که ما نامشان را هم نمیدانیم، یک نقش «پیامبرگونۀِ» برجسته ای را بازی میکردند.
در آغاز جنبش قرآنی، باید نگارش قرآن با کوشندگی های راهبان مسیحی و دیرنشینان صومعه آغاز شده باشد که در بخشِ خاوری سرزمینهای شاهنشاهی ایران، یعنی در مرو (افغانستان) و ترکمنستان، میزیستند؛ بیگمان افراد فرهمند و پُرجاذبه که میدانستند چگونه پیروان فراوانی را به گرد خودشان جمع کنند، نقش مهمی داشته اند. ولی روشن نیست که این روند تا چه اندازه در دوران بعدى ادامه داشته است.
ادامه دارد ….
#قسمت_نوزدهم
در سپهر سیاسی/ اجتماییِ دوره پایانی شاهنشاهی ساسانی در همه جا آتش جنگ های قبیله ای و درگیریِ اقلیت های گوناگون قومی زبانه کشیده بود؛ یک هرج و مرج و اوضاع درهم و برهم که با فرمانروایی معاویه، نخستین خلیفه اموی اندکی آرام گرفت.
در این تُهیگی قدرتِ سیاسی و کم سو شدن باورهای دینی این دو کشور نیرومند، جنبش قرآنی کوشش کرد تا با انگیزۀِ دینی/سیاسی جایگاهِ خودش را استوار سازد، آن چیزی که با پشتیبانی و همچنین همراهی عبدالمک مروان به موفقیت فرجامید. در اینجا تصورات «آخر الزمانی (apocaliptic)» در این دورانِ سرگشتگی نقش و تأثیر مهمی داشته اند؛
افزون بر آن، این باورهای «آخر الزمانی (apocaliptic)» در میان ادیان بزرگ در آن دوره، همانند زرتشتی، یهودی و مسیحی مشترک بودند.
گرانیگاهِ روحانی/دینی این جنبش، نویسندگان و ویرایشگرانِ نوشته های قرآنی بودند که از اینرو از بالاترین جایگاه و درجۀِ ارجمندی بهره میبردند. آنها به این جنبش یک شالوده دادند: یعنی «کتاب». در حقیقت انجیل و تورات جایگاهِ آسمانی شان را نگه داشته بودند، ولی از نگاه این جنبش قرآنی «بسیاری از پیروانِ ادیانِ کتاب دار، کتابهای آسمانیشان را اشتباه تفسیر میکردند. در کتاب نوین (قرآن) این کاستی ها زدوده شدند، زیرا پیامهای آسمانی درست معنی میشدند،» خصوصا اینکه این کتاب نوین (قرآن) با گذشت زمان همتراز با تورات و انجیل شد، و یا حتی جایگاه برتری یافت. با اینهمه جایگاهِ راستین «نویسندگان» قرآن با این عنوان به اندازۀِ بَسنده روشن نمیشود. شاید منظور از « رونوشت بردرانِ کتاب مقدس» که بر روی دیوار درونی قبه الصخره (همان ساختمانی که ملاهای حاکم بر ایران از آن به نام قدس یا مسجد الأقصي یاد میکنند) نگارش شده است، و جایگاه آنها با جایگاه فرشتگان برابر دانسته شده است، نویسندگان قرآن باشد (زیرا زمان رونویس کننده های تورات و انجیل سپری شده بود): «خدا هُشدار داده است که خدای دیگری نیست، بجز او/ فرشتگان، با آنکه این متن این گونه ترجمه : هیچ خدایی بجز او که نیرومند و داناست، وجود ندارد (٢٨)» وظیفه و حق رونوشت بردرانِ کتاب مقدس این بود که همپوشی و مطابقت دیگر نوشته های مقدس را با کتاب تورات و انجیل راستی آزمایی کنند (٢٩). برپایۀِ نوشته های قرآنی، جایگاه این رونوشت بردارانِ کتابِ مقدس را به گونه ای همانندِ جایگاه پیامبران میدانستند که سخنان خدا، یعنی «الهامات آسمانی» را بدون میانجی دریافت میکردند. شاید هر کدام از آنها، که ما نامشان را هم نمیدانیم، یک نقش «پیامبرگونۀِ» برجسته ای را بازی میکردند.
در آغاز جنبش قرآنی، باید نگارش قرآن با کوشندگی های راهبان مسیحی و دیرنشینان صومعه آغاز شده باشد که در بخشِ خاوری سرزمینهای شاهنشاهی ایران، یعنی در مرو (افغانستان) و ترکمنستان، میزیستند؛ بیگمان افراد فرهمند و پُرجاذبه که میدانستند چگونه پیروان فراوانی را به گرد خودشان جمع کنند، نقش مهمی داشته اند. ولی روشن نیست که این روند تا چه اندازه در دوران بعدى ادامه داشته است.
ادامه دارد ….
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️چه كسانى قرآن را نوشته اند؟
آيا شخصى به نام محمد نقشى در نوشتن اين آيات و سوره ها داشته است؟
اگر محمد قرآن را ننوشته است، پس چه كس يا كسانى اين كتاب را تهيه كرده اند و به چه منظورى؟
پروفسور كار هاينتس اوليگ در يك مقاله بسيار خواندنى به اين موضوع پرداخته…
آيا شخصى به نام محمد نقشى در نوشتن اين آيات و سوره ها داشته است؟
اگر محمد قرآن را ننوشته است، پس چه كس يا كسانى اين كتاب را تهيه كرده اند و به چه منظورى؟
پروفسور كار هاينتس اوليگ در يك مقاله بسيار خواندنى به اين موضوع پرداخته…