نقد دین اسلام
642 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.51K files
9.5K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from Unclesam
‌ بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده

#قسمت_دوم

۴) اضافه گویی و تکرار مکررات برخی آیات با موضوع یا مفهوم برابر، در سوره های مختلف قرآن.
همچون آیه ی ۲ از #سوره_رعد که به وجود ستون های نامرئی برای مانع شدن از سقوط آسمان ها اشاره شده است!!
#متن_آيه: اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
#ترجمه:
الله كسى است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به حرکت خود ادامه می‏دهند در امور تدبير می‌کند و نشانه‌ها را به روشنى بيان می‌نمايد، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمایید.
و دوباره عینا همین موضوع در #سوره_لقمان آیه ی ۱۰ آمده است:
خلق السماوات بغیر عمد ترونها ...
آسمان‌ ها را بدون ‌هیچ ستونى كه آن را ببینید خلق کرد.
براستی تکرار اینگونه مباحث و موضوعات آن هم در کتابی که گفته میشود از جانب خداست و از نقطه نظر ورود به مباحث مختلف، دارای محدودیت زیادی است چه #ضرورت_عقلی دارد؟!
۵) تکرار مدام برخی آیات، عینا و نعل به نعل در برخی سوره های قرآن.
مثال براى تکرار زیاد، بی دلیل و بی معنای عبارت "فبای آلاء ربکما تکذبان" در سوره ی #الرحمن که ۳۱ بار تکرار شده است كه آنرا بيشتر به يك شعر قافيه دار تبديل كرده است تا يك دستور يا پيام الهى!

ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده

#قسمت_سوم

۶) برخی تناقضات داخلی و ماهوی قرآن که شامل موارد و تعداد زیادی است و بعلت جلوگیری از اطاله ی زمان و طولانی شدن متن، فقط به ارائه ی یک مثال و مصداق میپردازم. این تناقضات را در منابع زیادی که در اینترنت موجود است میتوان یافت.
در همان آیات ۲ از #سوره_رعد و ۱۰ از #سوره_لقمان که ذکر شد،
علت عدم سقوط آسمانها را وجود ستونهای نامرئی میداند در حالی که در سوره فاطر آیه ۴۱، علت را به شخص خدا نسبت میدهد و اینکه خدا خود شخصا آسمان ها را نگه داشته است تا مانع سقوطشان شود!!!
#متن_آيه: إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
#ترجمه:
همانا الله آسمانها و زمين را گرفته است تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمی‏دارد، اوست بردبار و آمرزنده.
۷) وجود آیات #ناسخ و #منسوخ در قرآن و اینکه الله بعد از مدت زمانی از سخن یا دستورات قبلی خویش اعراض میکند و حرف خود را پس میگیرد و یا آن را با سخن دیگری تعویض میکند و سخن جدید را جایگزین، ابطال کننده و ناسخ سخن قبلی میداند!!
در واقع بسيارى از #خصوصيات_الله در قرآن همان خصايص انسانى هستند كه به او تعميم شده است.
خصوصياتى مانند #خوشحالى، #ناراحتى، #عصبانيت، #فريبكارى و به خصوص همين ناسخ و منسوخ كه در مورد انسانها تجربه و خطا از آن ياد ميشود.

۸) وجود برخی اشکالات و #نواقص_آشکار_علمی در قرآن.
بازهم براى مثال از همان آیات مذکور بالا استفاده ميكنم،
مفسرین و متکلمین مسلمان، مراد از "ستونهای نامرئی" را #نیروی_جاذبه ی گرانشی در کیهان میدانند.
اما غافل از اینکه:
#اولا، آسمان جسم نیست و جرم ندارد که بخواهد تحت تاثیر جاذبه قرار بگیرد.
#دوما، نیروی گرانشی نیرویی است که دارای شکل و توپولوژی نیست، همچون ستون که بخواهد قائم و عمود باشد.
#سوما، نيرو جاذبه باعث جذب اجسام به هم ميشود ولى ستون باعث ايجاد فاصله كه در اينجا نام بردن از نيرو جاذبه در واقع برخلاف مضمون آيه است.
پس حتی اگر منظور #قرآن جاذبه میبود، مثال ستون در این آیات، هیچ محلی از اِعراب ندارد و کاملا غلط است.

ادامه دارد ...
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟

#قسمت_ششم

قرطبی در ادامه می افزاید که یهودیان گفتند اسم هایی را که در قرآن در مورد خدا می شنویم در تورات هم زیاد آمده است غیر از اسم الرحمن.
پس محمد براى پاسخگويى به اين ادعاى يهوديان آیه ٦٠ از سوره فرقان را براى آنها قرائت كرد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
#ترجمه:
چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده كنيد مى‏ گويند رحمان چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى‏ دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى‏ افزايد.
نتیجه ای که از تفاسیر بر می آید این است که در جای جای قرآن, کلمه #الرحمن برای اعراب شناخته شده نبوده است و لا اقل برای اعراب قریش در شهر #مکه، نام الرحمن بعنوان یک الهه شناخته شده نبوده است
ازينرو قرآن در #سوره_رعد آیه ٣٠ می گوید:
وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ یعنی آنان به رحمن کفر می ورزند و یا در
داستان صلح حدیبیه آن زمان که محمد در صدر صلح نامه بسم الله الرحمن الرحیم را نوشت نماینده قریش گفت ما رحمن را نمی شناسیم.
امّا سوال اینکه رحمن که بوده و کجا می تواند باشد؟
بنا بر قاعده ای که اسماء الحسنی غالبا برگرفته از نام الهه ها و معبود های عرب است پس محمد چگونه و از کجا اسم الرحمن را منتسب به الله می کند حال آنکه برای حداقل قریش و اهل مکه این مفهوم از اله غریب است!
چطور است که آن ها به کلمه الرحیم بعنوان اله اعتراض نمی کنند؟
آیا می توان گفت محمد این نام را از پیش خود اختراع کرده است؟
این فکر اعراب که گمان کرده اند محمد در دعای خود اسم مردی به نام رحمن از یمامه را تکرار می کند هم باید نظریه ای باطل باشد.
با مراجعه به تاریخ اعراب قبل از اسلام می بینیم که برای برخی قبایل عرب اتفاقاً الرحمن شناخته شده بود و در تلبیه حج بت پرستان قیس عیلان و عک و اشعریین، الرحمن بکار می رفته، بعنوان مثال تلبیه قیس عیلان در حج چنین بوده است و
#یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ صفحه ٢٥٥ به آن چنین اشاره می کند:
لبیک اللهم لبیک، لبیک أنت الرحمن، أتتک قیس عیلان راجلها و الرکبان.
یا عک و أشعریین چنین تلبیه می نمودند.

ادامه دارد.....

https://t.me/naghde_eslamm/33111