نقد دین اسلام
622 subscribers
16K photos
10.2K videos
1.5K files
9.48K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from Unclesam
ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_اول

همانطور كه ميدانيد عشق و علاقه وافر پيامبر اسلام به #مسائل_جنسى و ارتباط با زنان، بزرگترين نقطه ضعف ايشان ميباشد كه در جاى جاى تاريخ خود مسلمانان ردپاى آنرا ميبينيد.
عشق و علاقه پيامبر مسلمانان به زن زيباى پسر خوانده اش(زينب) و در نهايت ازدواج با وى همانند لكه ننگ و سياهى بر پيشانى تاريخ زندگى #محمد نقش بسته است.
در اين مقاله ميخواهيم به يكى ديگر ازين اتفاقات كه سرچشمه از نقطه ضعف محمد در مقابل همخوابى با زنان ميگيرد را با استناد به مورخين مسلمان و با اشاره به آيات خود قرآن خواهيم پرداخت.
مخاطبين محترم توجه بفرماييد كه تمامى اين اتفاقات و داستانها در كتب خود مورخين و سيره نويسان مسلمان منعكس شده است و ما فقط آنها را نقل قول ميكنيم،
پس نميتوان هيچ اتهامى را متوجه نويسنده اين مقاله بعنوان عنادورزى يا دشمنى كرد.
با ذكر اين مقدمه كوتاه ميپردازيم به اصل داستان.
#پیامبر_اسلام در سال هفتم هجری و چند ماهی پس از تسخیر خیبر(قلعه يهوديان)،
نامه ای به دست مردی از یارانش به نام حاطب ابن ابوبلتعه که به قصد خرید و فروش کالا به مصر می رفت برای #مقوقس فرمانرواى اسکندریه (کشیش بزرگ مصر) فرستاد.
در این زمان دولت ایران و دولت روم وارد مذاکره برای آشتی شده بودند و آناتولی و شام و فلسطین و مصر که سالهای درازی در اشغال نیروهای ایران بود به دولت روم واپس داده شده بود
و نیروهای ایران در تدارک تخلیه این سرزمینها بودند، و مسیحیان در شام و مصر در جشن و شادى بودند. امارت مصر نیز در دست مقوقس (كشيش بزرگ مصريان) بود.
مقوقس که از پیشتر با مردم حجاز ارتباط داشت و مردمی که از حجاز به نزدش می رفتند را با هدایا برمیگرداند، و اینک داستان #یهودکشی_پیامبر اسلام را نیز شنیده بود و دلش خنک شده بود، فرستاده پیامبر را نواخت و دو كنيز كه خواهر بودند براى پيامبر هديه فرستاد كه يكى از آنها بانويى بسيار زيبا و سياه چرده به نام #ماريه بود كه نزد خود نگه داشت و ديگرى كه سيرين نام داشت را به حسان بن ثابت بخشيد چون سالى پيشتر در ماجراى افك و رسوائى بين صفوان بن معطل با #عائشه كه باعث جنجالى در ميان مسلمانان شده بود، محمد به او تازيانه زده بود و اينك خواست كه با اين هديه از او دلجوئي كند.

ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_دوم

#طبرى مورخ بزرگ اسلام مينويسد:
#متن_عربى: كان المقوقس أهداه إليه مَعَ الجاريتين اللتين يقال لإحداهما مارية، وهي التي تسري بِهَا والأخرى سيرين وهي التي وهبها رسول الله لحسان بْن ثابت، لما كان من جناية صفوان بْن المعطل عليه، فولدت لحسان ابنه عبد الرحمن بْن حسان وَكَانَ المقوقس بعث بهذا الخصي مَعَ الجاريتين اللتين أهداهما لرسول الله
#ترجمه:
#مقوقس دو خواهر را بعنوان هديه فرستاد كه نام يكى از آنها #ماريه و نام ديگرى #سيرين بود ماريه را خود پيامبر نگاه داشت و ديگرى را به حسان بن ثابت هديه داد كه در جريان صفوان به او ظلم روا شده بود الى آخر ...
#منبع: تاريخ طبرى، ج ٣ ص ١٧٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/47196/3/172
كتاب ديگر تاريخى كه اين داستان را بازنويسى كرده است، #كتاب_طبقات_كبرى از معتبرترين منابع تاريخى اسلام است.
متن #عربى :
بَعَثَ الْمُقَوْقَسُ صَاحِبُ الْإِسْكَنْدَرِيَّةِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي سَنَةِ سَبْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ بِمَارِيَةَ وَبِأُخْتِهَا سِيرِينَ وَأَلْفِ مِثْقَالٍ ذَهَبًا وَعِشْرِينَ ثَوْبًا لَيِّنًا وَبَغْلَتِهِ الدُّلْدُلِ وَحِمَارِهِ عُفَيْرٍ وَيُقَالُ يَعْفُورٌ
#ترجمه:
مقوقس والى اسكندريه در سال هفتم هجرى ماريه و خواهرش را به همراه هزار مثقال طلا و بيست لباس فاخر و الاغى به نام #عفير يا يعفور را به سوى پيامبر اسلام فرستاد.
#منبع: طبقات الكبرى -ط دار صادر ج ٨ ص ٢١٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/212

#ماریه زنى بسيار زیبا بوده است که احتمالاً به همين خاطر شامل ازدواج های بدون خواندن عقد و نکاح برای محمد شده، و او را بر خود حلال کرده است،
البته صرف هديه بودن و كنيز بودن ايشان خود كافى است كه براى همخوابى با اين بانوى بخت برگشته عقدى جارى نشود.
از دلايل زيبايى وافر ماريه قبطيه را ميتوان از سخنان عايشه در مورد ايشان دريافت كه بعدها ماریه را این گونه با حسرت به یاد می آورد: «چونکه ماریه زیبا بود من بر او رشک می بردم».
#متن_عربى:
وكانت عائشة تَقُولُ: ما غرت عَلَى امرأة غيرتي عَلَى مارية، وَذَلِكَ لأنها كانت جميلة جعدة الشعر، وكان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وسلم معجبا بِهَا
#ترجمه:
#عايشه ميگفت: هرگز به هيچ زنى حسادت نورزيدم بجز بر ماريه زيرا بسيار زيبا با موهاى مواج بود و پيامبر بسيار مجذوب او بود.
#منبع: انساب الإشراف بلاذري ج ١ ص ٤٥٠
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40503/1/450

ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
👩🏽‍⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_دوم

#طبرى مورخ بزرگ اسلام مينويسد:
#متن_عربى: كان المقوقس أهداه إليه مَعَ الجاريتين اللتين يقال لإحداهما مارية، وهي التي تسري بِهَا والأخرى سيرين وهي التي وهبها رسول الله لحسان بْن ثابت، لما كان من جناية صفوان بْن المعطل عليه، فولدت لحسان ابنه عبد الرحمن بْن حسان وَكَانَ المقوقس بعث بهذا الخصي مَعَ الجاريتين اللتين أهداهما لرسول الله
#ترجمه:
#مقوقس دو خواهر را بعنوان هديه فرستاد كه نام يكى از آنها #ماريه و نام ديگرى #سيرين بود ماريه را خود پيامبر نگاه داشت و ديگرى را به حسان بن ثابت هديه داد كه در جريان صفوان به او ظلم روا شده بود الى آخر ...
#منبع: تاريخ طبرى، ج ٣ ص ١٧٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/47196/3/172
كتاب ديگر تاريخى كه اين داستان را بازنويسى كرده است، #كتاب_طبقات_كبرى از معتبرترين منابع تاريخى اسلام است.
متن #عربى :
بَعَثَ الْمُقَوْقَسُ صَاحِبُ الْإِسْكَنْدَرِيَّةِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي سَنَةِ سَبْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ بِمَارِيَةَ وَبِأُخْتِهَا سِيرِينَ وَأَلْفِ مِثْقَالٍ ذَهَبًا وَعِشْرِينَ ثَوْبًا لَيِّنًا وَبَغْلَتِهِ الدُّلْدُلِ وَحِمَارِهِ عُفَيْرٍ وَيُقَالُ يَعْفُورٌ
#ترجمه:
مقوقس والى اسكندريه در سال هفتم هجرى ماريه و خواهرش را به همراه هزار مثقال طلا و بيست لباس فاخر و الاغى به نام #عفير يا يعفور را به سوى پيامبر اسلام فرستاد.
#منبع: طبقات الكبرى -ط دار صادر ج ٨ ص ٢١٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/212

#ماریه زنى بسيار زیبا بوده است که احتمالاً به همين خاطر شامل ازدواج های بدون خواندن عقد و نکاح برای محمد شده، و او را بر خود حلال کرده است،
البته صرف هديه بودن و كنيز بودن ايشان خود كافى است كه براى همخوابى با اين بانوى بخت برگشته عقدى جارى نشود.
از دلايل زيبايى وافر ماريه قبطيه را ميتوان از سخنان عايشه در مورد ايشان دريافت كه بعدها ماریه را این گونه با حسرت به یاد می آورد: «چونکه ماریه زیبا بود من بر او رشک می بردم».
#متن_عربى:
وكانت عائشة تَقُولُ: ما غرت عَلَى امرأة غيرتي عَلَى مارية، وَذَلِكَ لأنها كانت جميلة جعدة الشعر، وكان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وسلم معجبا بِهَا
#ترجمه:
#عايشه ميگفت: هرگز به هيچ زنى حسادت نورزيدم بجز بر ماريه زيرا بسيار زيبا با موهاى مواج بود و پيامبر بسيار مجذوب او بود.
#منبع: انساب الإشراف بلاذري ج ١ ص ٤٥٠
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40503/1/450

ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
👩🏽‍⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_سوم

پیامبر اسلام در روزی که محمد بايد همراه #عائشه و در خانه او باشد، #ماریه را بی خبر عائشه به خانه #حفصه(كه براى ديدار پدرش از خانه خارج شده بود) آورده با او همبستر شده است، به ناگاه حفصه به خانه بازميگردد و محمد را در حال آميزش(سكس) با ماريه ميبيند.
#متن_عربى: فَذَهَبَتْ حَفْصَةُ إِلَى أَبِيهَا، فَتَحَدَّثَتْ عِنْدَهُ، فَأَرْسَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى جَارِيَتِهِ، فَظَلَّتْ مَعَهُ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ، وَكَانَ الْيَوْمَ الَّذِي يَأْتِي فِيهِ عَائِشَةَ، فَرَجَعَتْ حَفْصَةُ، فَوَجَدَتْهُمَا فِي بَيْتِهَا، فَجَعَلَتْ تَنْتَظِرُ خُرُوجَهَا، وَغَارَتْ غَيْرَةً شَدِيدَةً، فَأَخْرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَارِيَتَهُ، وَدَخَلَتْ حَفْصَةُ فَقَالَتْ: قَدْ رَأَيْتُ مَنْ كَانَ عِنْدَكَ، وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَاللَّهِ لَأُرْضِيَنَّكِ فَإِنِّي مُسِرٌّ إِلَيْكِ سِرًّا فَاحْفَظِيهِ»
#ترجمه: حفصه به خانه پدرش روانه شد، پيامبر ازين جريان باخبر بود(اينكه حفصه خانه را ترك ميكند)، پس بدنبال كنيزش فرستاد كه به خانه حفصه برود، و آن روزى بود كه بايد همراه عايشه ميبود، حفصه بازگشت و به ناگاه #ماريه و #محمد را در خانه اش يافت.
بدليل بسته بودن درب خانه، منتظر ماند كه كارشان تمام شود و در حين خروجشان وارد خانه شد و به محمد گفت: ديدم با چه كسى بودى با من بسيار كار بدى كردى... پيامبر(كه در شرايط بسيار بدى قرار گرفته بود) گفت: به الله قسم تو را راضى ميكنم(هرطور بخواهى رضايتت را جلب ميكنم) و اين بايد بين ما يك راز باقى بماند!
#منبع: تفسير طبرى ، ج ٢٣ ص ٨٦
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/86

داستان را كه #طبرى ازين جريان نقل كرده را با زبانى روانتر مينويسم:
در يكى از روزها حفصه براى كارى قصد رفتن به خانه پدرش(عمر بن خطاب) را داشت و اين فرصت خوبى را براى محمد ایجاد می كند تا با كنيز زيباى خود معاشقه ای با داشته باشد با اينكه آن روز را بايد همراه عايشه ميبود و با وى همخوابى ميكرد.
ماریه پیشنهاد محمد را اجابت می نماید(كنيز نميتواند سرپيچى كند) و در رختخواب حفصه، گرم معاشقه می گردند.
دست بر قضا قبل از اتمام سکس، حفصه به منزلش مراجعت می کند. همينكه به خانه می رسد می بیند که درب منزل از پشت بسته شده است. ناچار جلوی در می نشیند تا محمد و ماریه از خانه خالى محل معاشقه خارج شوند. حفصه با دیدن چنین صحنه اى و همخوابى محمد با كنيزش در رختخواب او، کاسه ی صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد ميگويد:
«بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
متن #عربى مربوطه: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ بَيْتَ حَفْصَةَ، فَإِذَا هِيَ لَيْسَتْ ثَمَّ، فَجَاءَتْهُ فَتَاتُهُ، وَأَلْقَى عَلَيْهَا سِتْرًا، فَجَاءَتْ حَفْصَةُ فَقَعَدَتْ عَلَى الْبَابِ حَتَّى قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَاجَتَهُ، فَقَالَتْ: وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، جَامَعْتَهَا فِي بَيْتِي
#ترجمه را در بالا نوشته ام و فقط كلمات آخر اين متن عربى را براى بستن دهان ماله كشان ترجمه ميكنم.
حفصه به محمد ميگويد: به خدا با من بسيار بد كردى، جامعتها في بيتى: با او در خانه من سكس كردى.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٧
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/87

ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
👩🏽‍⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_چهارم

متن عربى روايت در ادامه روايت بخش قبل : وَكَانَ بَدْءُ الْحَدِيثِ فِي شَأْنِ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ الْقِبْطِيَّةِ، أَصَابَهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ فِي يَوْمِهَا، فَوَجَدَتْهُ حَفْصَةُ، فَقَالَتْ: يَا نَبِيَّاللَّهِ لَقَدْ جِئْتَ إِلَيَّ شَيْئًا مَا جِئْتَ إِلَى أَحَدٍ مِنْ أَزْوَاجِكَ بِمِثْلِهِ فِي يَوْمِي وَفِي دَوْرِي
#ترجمه: حفصه به محمد ميگويد: «بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٨
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/88
#حفصه همچنين بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟
#پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم.
متن #عربى: فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّى كَانَ هَذَا الْأَمْرُ، وَكُنْتُ أَهْوَنَهُنَّ عَلَيْكَ؟
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اسْكُتِي لَا تَذْكُرِي هَذَا لِأَحَدٍ، هِيَ عَلَيَّ حَرَامٌ إِنْ قَرَبْتُهَا بَعْدَ هَذَا أَبَدًا»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٤
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/84
و اما در ادامه #محمد به حفصه گفت: اين موضوع را كتمان كن و به #عائشه درباره آنچه ديدى چیزی نگو، اما حفصه اين مطلب را براى عايشه بازگو كرد و عائشه از شنيدن اين موضوع بسيار خشمگين ميشود.
متن #عربى: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اكْتُمِي عَلَيَّ وَلَا تَذْكُرِي لِعَائِشَةَ مَا رَأَيْتِ» . فَذَكَرَتْ حَفْصَةُ لِعَائِشَةَ، فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/85
اين مسأله كه به گوش #عایشه می رسد، خود به خود به وسیله ی عایشه و حفصه به جنجال و آبروريزى بزرگى تبديل می شود و اسباب دردسری بزرگى را براى محمد فراهم می كند.
محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
در قسمت بعد به اين آيات ميپردازم

ادامه دارد
Forwarded from Unclesam
‍ ‍ ‍ 👩🏽‍⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد

#قسمت_پنجم

#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى ‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست‏ شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت ‏خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)

ادامه دارد ....