نقد دین اسلام
608 subscribers
16K photos
10.1K videos
1.5K files
9.44K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_پنجم


⚡️ما از علی، مانند ابوبکر، عمر و عثمان، مطلقاً هیچ سند آزمون‌پذیری نداریم. تنها چیزی که مسلمانان شیعه به او اطلاق می‌کنند «نهج‌البلاغه» است که آن هم توسط سید رضی در اوایل سده‌ی پنجم هجری نوشته شده است.

مقبره‌ی علی
⚡️سرانجام، پس از مشاجرات دینی فراوان، مقبره‌ی علی در نجف، در ساحل غربی فرات، توانست خود را در برابر بدیل‌های دیگر جا بیندازد.
⚡️این قبر در سده‌ی ۱۰ میلادی (چهارم هجری) پس از جستجوی فراوان – از جمله گمان می‌رفت که قبر علی در گوشه‌ای از مسجد کوفه قرار داشته باشد- «کشف» شد. البته در آغاز سده‌ی ۱۱ میلادی یک مقبره‌ی دیگر از علی در مزار شریف نزدیک بلخ «کشف» گردید. دیگر احادیث اسلامی مکان‌های دیگری را برای قبر علی گزارش می‌دهند، مانند حوالی کوفه، مدینه یا قصرالاماره. احتمالاً به این دلیل نجف به عنوان مکان قبر علی تثبیت شد چون بنا بر داستان‌های کهن انجیلی آرامگا‌های آدم و نوح نیز در این جا قرار دارند [دکوین].

بازتاب نام «علی» بر سکه‌ها
⚡️نخستین بار نام علی در سده‌ی ۸ میلادی بر سکه‌ها ظاهر شد. در سال ۱۲۸ (۷۴۵-۷۴۶ میلادی) در مرو سکه‌های نقره‌ای با شعار «آل کرمانی بن علی» زده شد. کسانی که این سکه‌ها را ضرب کردند، خود را «خاندان کرمانی از علی یا پیرو علی» معرفی می‌کردند. به هر رو، در سال ۱۲۸ عرب‌ها (به اصطلاح هجری) کرمانی‌ها به شهر مرو حمله کردند و آن را به تصرف خود در آوردند. آن‌ها در مرو به نام فرقه‌ی خود سکه‌های نقره‌ای زدند: آل کرمانی بن علی. خراسانی‌ها خود را «آل محمد» می‌نامیدند.
⚡️در حقیقت در این جا دو برداشت گوناگون از مسیح، یعنی مسیح ناکام که برای کرمانی‌ها [ایرانیان غیر عرب] علی بود و مسیح فرجام‌شناختی که برداشت‌ِ عرب‌های ایرانی ساکن خراسان بزرگ بود، در برابر یکدیگر قرار گرفتند. البته برداشت‌های دینی قایم‌ به ذات نیستند بلکه می‌باید در نهایت در خدمت «مشروعیت سیاسی» حاکمان قرار بگیرند. از این رو، این درگیری‌های سیاسی که رنگ و بوی شدید مذهبی داشتند در پی آن بودند که بتوانند خود را در بافت پیشینه‌ی فرهنگی – سیاسی ایران که هنوز در دیوان‌سالاری ساسانی به بقای قدرت‌مند خود ادامه می‌داد، انطباق دهند.

ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_ششم

⚡️به هر رو، برای نخستین بار نام علی در سال ۱۲۸ – یعنی ۱۲۸ سال پس از به اصطلاح هجرت- مطرح شد.
دومین سکه که نام علی بر آن حک شده مربوط به سال ۱۶۰ عرب‌هاست (به اصطلاح هجری). در یک روی این سکه شعار «المهدی محمد» و روی دیگرش شعار «علی محمد طیب» (علی محمد خوب) آمده است. جالب این جاست که این سکه مربوط به دوره‌ی خلافت المهدی است (۷۷۵-۷۸۵). ظاهراً خلیفه «المهدی» خود را «محمد» یا «ستایش شده» نیز می‌خواند. ولی برای آرام کردن بخش دیگر مردم که درک‌شان از مسیح، علی بود، نام علی در کنار محمد نیز آورده شد.
سومین سکه که نام علی بر آن حک شده مربوط به سال‌های ۲۰۲ تا ۲۰۵ (۸۱۷- ۸۲۱ میلادی) است. این سکه‌ها در قلمرو ایران یعنی فارس، اصفهان، محمدیه (ری) و سمرقند ضرب و منتشر شدند و در هیچ منطقه‌ی عرب‌نشین هم انتشار نیافتند. این سکه‌ها که در دوره‌ی مأمون (۸۱۳-۸۳۳ میلادی) زده شدند، این شعار را بر خود دارند: علی ابن موسا ابن علی ابن ابی طالب. این سکه نشان می‌دهد که تفکر «علوی»، پیروان علی، توانسته خود را جا بیندازد.
در حقیقت، مأمون برای مشروعیت سیاسی خود به چنین همیاری و پیمانی با پیروان علی نیازمند بود [فولکر پوپ].

نام علی در فهرست حاکمان، اسناد غیر اسلامی

⚡️روی هم رفته چهار فهرست غیراسلامی از حاکمان اسلامی وجود دارد، سه فهرست به زبان سُریانی که تا سال‌های ۷۰۵، ۷۲۴ و ۷۷۵ پیش می‌روند و یک فهرست به زبان یونانی که تا سال ۸۱۸ ادامه می‌‌یابد. در هیچ کدام از این فهرست‌ها، نام علی نیامده است.

⚡️به احتمال بسیار قوی نویسندگان این فهرست‌ها، می‌بایست اطلاعات خود یا بخشی از آن‌ها را از افراد معتمد عرب دریافت کرده باشند. در واقع این فهرست‌ها مراحل گوناگون تاریخ‌نگاری اسلامی را نشان می‌دهند. این فهرست‌ها شکل نخستین خود را بدون تغییر حفظ کرده‌اند و با اتکا بدان‌ها می‌توان مسیر دائماً در حال تغییر تاریخ‌نگاری اسلامی را دنبال کرد.


ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_هفتم


⚡️برای نمونه در این جا فهرست حاکمان عرب به سُریانی از سال ۷۰۵ زیر عنوان fol. ۱۷a در مجموعه‌ی Manuskript British Museum Add. ۱۷۱۹۳ مربوط به آخر سده‌ی ۹ میلادی صحافی شده است:

• «گزارش درباره‌ی قلمروی پادشاهی عرب‌ها، این که چند سلطان وجود داشته، و هر سلطان پیش از مرگش نسبت به سلطان پیشین بر چه سرزمین‌هایی فرمانروایی می‌کرده است. محمت در سال ۹۳۲ سلوکی (۶۲۰/۶۲۱ میلادی) وارد کشور شد؛ سپس او ۷ سال حکومت کرد. پس از او ابوبکر دو سال حکومت کرد. پس از او عمر ۱۲ سال حکومت کرد. پس از عمر، عثمان ۱۲ سال و آن‌ها (عربها) پس از او در خلال جنگ صفین برای پنج و نیم سال بدون حاکم بودند. سپس معاویه ۲۰ سال حکومت کرد. پس از او یزید پسر معاویه سه سال و نیم حکومت کرد. (در حاشیه: پس از یزید، عرب‌ها یک سال بدون حاکم بودند) پس از یزید، عبدالملک ۲۱ سال حکومت کرد.


⚡️پس از او پسرش ولید در سال ۱۰۱۷ سلوکی (۷۰۵ میلادی) در آغاز ماه تشرین به حاکمیت رسید.» (۵)
این گزارش به زبان سُریانی نخستین مرحله از تاریخ‌نگاری اسلامی را نشان می‌دهد. محمد در این جا ۷ سال حکومت می‌کند، ابوبکر دو سال ولی عمر ۱۲ سال که در آخرین‌ نسخه‌های تاریخ اسلامی تصحیح می‌شود و به ۱۰ سال تبدیل می‌گردد. در فهرست نام حاکمان به زبان سُریانی از سال ۷۲۴ یک تصحیح دیگر مشاهده می‌کنیم. در این جا:
• «محمد ده سال حکومت کرد. و ابوبکر پسر ابو قحافه ۲ سال و ۶ ماه، و عمر پسر عفان ۱۲ سال. و فتنه‌ی پس از عثمان ۵ سال و ۴ ماه و ...» (۶)


ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_هشتم

⚡️در فهرست حاکمان مربوط به سال ۸۱۸ میلادی به زبان یونانی آمده است:
• «حاکمیت ایرانیان به ساراسین‌ها [عرب‌ها/بی‌نیاز ] انتقال داده شد. در سال ۶۱۳۱ جهانی و سال سیزدهم هراکلیوس (۶۲۲)، حاکمیت ساراسین‌ها آغاز شد: محمد ۹ سال، ابوبکر ۳ سال، عمر ۱۲ سال، عثمان ۱۰ سال؛ هرج ومرج و جنگ چهار سال؛ معاویه ۱۹ سال، یزید ۳ سال، مروان ۱ سال، عبدالملک ۲۱ سال، ولید ۱۰ سال ....» (۷)

⚡️همان‌گونه که خواننده متوجه شد نام علی در تاریخ‌نگاری اسلامی تا سال ۸۱۸ هنوز نیامده بود. همچنین در وقایع‌نگاری‌های لاتینی Chronica Minora, Hrsg. Mommsen که سال‌های ۷۴۱ تا ۷۵۴ را در برمی‌گیرد، باز هم نام علی نیامده است. وقایع‌نگاران غیراسلامی اساساً با تکیه بر گزارشات راویان اسلامی تاریخ خود را می‌نوشتند؛ به عبارتی می‌توان فرآیند تاریخ‌نگاری اسلامی را مرحله به مرحله پیگیری کرد. عدم ذکر نام علی توسط وقایع‌نگاران غیراسلامی، نشان می‌دهد که هنوز تا سال ۸۰۰ میلادی علی گنوسی به تصويب حاكمان عباسى نرسيده بود

⚡️ابن عباس، شخیصت ساختگی برای مشروعیت‌بخشی به خلفای عباسی
برای روشن کردن محیط سیاسی‌ای که در متن آن «علی اسلامی» به تدریج زاده شد، اشاره به مهم‌ترین شخصیت مشروعیت‌بخش خلفای عباسی یعنی «ابن عباس» ضروری می‌باشد. اختراع ابن عباس و اختراع علی اسلامی به گونه‌ای در هم تنیده‌اند.

⚡️عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب در تاریخ ساختگی خلفای عباسی پسر عموی پیامبر و جد اعلای خلفای عباسی به شمار می‌رود.
• «عالمان مسلمان، در گذشته و حال و نیز بسیاری از اسلام‌پژوهان غیر مسلمان در غرب – که محقق تاریخ صدر اسلام به شمار می‌آیند- وی را شخصیتی مهم در تکوین دانش‌هایی چون تاریخ فقه، نحو، لغت و تفسیر اسلامی قلمداد می‌کنند. به ویژه در مورد اخیر، یعنی تفسیر قرآن، وی جایگاهی بی‌بدیل دارد.

⚡️اگر بتوان شخص پیامبر را استثناء کرد، ابن عباس را تنها و معتبرترین مفسر به شما آورده‌اند.»(۸)


ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_نهم


⚡️ابن عباس در تاریخ‌نگاری اسلامی سه سال پیش از هجرت زاده شد و در زمان مرگ محمد در سال ۶۳۲ میلادی، سن‌ش حدود ۱۳ سال بود. با این وجود در ادبیات دینی عباسیان، اعتبار تفسیری و شناختی او از ابوبکر و علی، یعنی نخستین ایمان آوردگان به محمد، بسیار بیشتر است.
در تاریخ واقعی حاکمان عرب ما با یک شخصیت نظامی رو به رو می‌شویم به نام «عباس بن ولید» این عباس در جنگ با بیرانس نیز شرکت کرد. در تاریخ طبری به او نیز اشاره شده است:
• «از جمله حوادث سال (۸۸) این بود که خداوند در ماه جمادی‌الاخر یکی از قلعه‌های روم [بیزانس/بی‌نیاز] را به نام طوانه برای مسلمانان گشود و زمستان را آن‌جا به سر بردند

سالار سپاه، مسلمه بن عبدالملک بود با عباس بن ولید بن عبدالملک» (۹)
به عبارتی دیگر، طبری نیز به یک فرمانده به نام «عباس» پسر ولید [اول] در کنار مسلمه پسر عبدالملک اشاره می‌کند. نام «عباس» پسر ولید در تاریخ طبری با نام کامل «علی ابن عبدالله بن عباس» آمده که دو فرزند به نامهاى داوود و عيسا داشته است كه در ديوان عراق كار ميكرده اند.


ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_دهم


رویدادنگاری گمنام (نام سند: CLXVII, I ۳۱۴) مربوط به سال ۱۲۳۴ سلوکی به گونه‌ای دقیق به لقب ساختگی «عباسیان» می‌پردازد و انتقاد می‌کند که «عرب‌های نادان» تصور می‌کنند، جدشان عباس، عموی پیامبر است، در حالی که جدشان «عباس» پسر ولید اول است. در این سند آمده است:
• «در سال ۱۰۵۴ سلوکی (۷۴۲/۷۴۳ میلادی) هشام، شاه عرب‌ها، مُرد. پس از او ولید، پسر یزید، حاکم عرب‌ها شد. به محض این که ولید به قدرت رسید، بدرفتاری با اعضای خانواده‌ی هشام، کارگزاران ثبت دیوانی و کارمندان وابسته را آغاز کرد و حتا دستور داد اموالشان را به یغما ببرند. سرانجام، ولید، عباس، پسر ولید اول را در رأس کل دیوان‌ها منصوب کرد.
این همان عباس است که خاندان حاکم در بغداد نام او را بر خود دارند و “خلفای عباسی” نامیده می‌شوند. یعنی آن‌ها، نام خود را از همین مرد دارند، ولی عرب‌های نادان بر این باورند که آن‌ها یعنی عباسیان نام خود را از عباس، عموی پیامبر عرب، به ارث برده‌اند. زمانی که عباس به ریاست خزانه‌ی دولتی [بالاترین مقام در دیوان‌سالاری/بی‌نیاز] منصوب شد و سُکان کشتی را در این اقیانوس طلایی خاندان هشام به دست گرفت، بر آن شد تا قدرت را از چنگ ولید بن یزید بیرون بیاورد و از آن خود کند.
او با فریب و نیرنگ توانست سران قبایل عرب را با خود متحد کند و ولید [منظور ولید دوم است/ بی‌نیاز] را با زشت‌ترین و بی‌شرمانه‌ترین ابزار مورد حمله قرار بدهد. در صورتی که ولید همان اندازه که به خود اعتماد داشت به او هم داشت(١٠).

ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_یازدهم

⚡️همین رویدادنگاری نامبرده حتا به مناسبات خویشاوندی دقیق عباسیان بغداد با ابن عباس نیز اشاره می‌کند:
• «در این زمان ابراهیم، برادر یزید و عباس، که در حران زندانی بود مُرد. زمانی که ابراهیم دستگیر شد، خانواده‌اش همگی به کوفه رفته بودند. ابراهیم پیش از آن که در زندان بمیرد، طی وصیت‌نامه‌ای برادرش عبدالله – از طرف مادری – را وصی [وکیل تام‌الاختیار] خود کرد. لقب این عبدالله، ابو عباس بود. ابوعباس در این زمان در کوفه به سر می‌برد.
در همین زمان خراسانی‌ها با ابوسلمه آمدند و عبدالله ابوعباس را با خود بردند؛ همو نخستین خلیفه‌ی عباسیان در بغداد است؛ آن‌ها [خراسانی‌ها] او را از کوفه با خود بردند و به عنوان حاکم خود برگزیدند.»(۱۱)

⚡️خواننده توجه داشته باشد که لقب عبدالله، ابو عباس بود که در ضمن نخستین خلیفه‌ی عباسی می‌باشد.
در جایی دیگر از همین رویدادنگاری آمده است:
• «پس از آن که عبدالله [کسی که لقبش «ابو عباس» است]، پسر علی، از تعقیب مروان بازگشته بود، در فلسطین در مکانی به نام آنتیپاتریس چادر زد. در آن جا هفتاد نفر از امویان [یاران مروان] نزد او آمدند.
او به امویان قول داد که جان‌شان در امان خواهد بود و هیچ آسیبی به آن‌ها وارد نخواهد شد. در ضمن آن‌ها مطمئن بودند که عبدالله به تبار آن‌ها تعلق دارد و بر قولش خواهد ایستاد. در این هنگام عبدالله از آن‌ها خواست که به محل سکونت‌اش که تالاری بود، بروند. به محض ورود به تالار، عبدالله – ابو عباس- فرمان قتل آن‌ها را داد، به عبارتی آن‌ها را یکی پس از دیگری با میله‌های آهنین به قتل رساندند، سرهایشان را از تن جدا کردند و نزد ابوعباس بردند. افزون بر این، عبدالله [ملقب به ابو عباس یا بن‌عباس/ بی‌نیاز] فرمان داد که همه‌ی مال و اموال آن‌ها را مصادره کنند و هر جا عضوی از این خانواده دیده شد، به قتل برسانند.

⚡️او همچنین فرمان داد تا مابقی آن‌ها در فلسطین، عربستان و هر جای دیگر تحت پیگرد قرار بگیرند.»(۱۲)
به هر رو، در یک مسیر طولانی خلفای عباسی توانستند یک شخصیت مجازی و اسطوره‌ای برای نیای خود بسازند.
• «جایگاه اسطوره‌ای ابن عباس سبب شده است نام وی در انتهای زنجیره‌های اسناد قرار گیرد.»(۱۳)

ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_دوازدهم

⚡️گفتنی است که جایگاه اسطوره‌ای و زندگینامه‌ی پر از تناقض ابن عباسِ ساخته‌ی خلفای عباسی، شک و تردید را میان بسیاری از اسلام‌شناسان غربی بوجود آورد:
«اشپرنگر نخستین خاورشناسی بود که آتش شکاکیت بر خرمن احادیث و تفاسیر منسوب به ابن عباس زد. وی ابن عباس را کذّاب خواند.

⚡️نُلدکه و شوالی هم استدلال می‌آورند که ناسازگاری در روایات تفسیری ابن عباس به حدی زیاد است که نمی‌توان حتی دیدگاه وی را درباره‌ی یک آیه‌ی خاص- بر اساس آنچه که به او نسبت داده‌اند- بازسازی کرد.» (۱۴)

⚡️به هر رو، زندگینامه‌ی ساختگی ابن عباس [عموی پیامبر] که به عنوان جد عباسیان و بزرگ‌ترین مفسر قرآن در تاریخ‌نگاری اسلامی معرفی شده، کسی به جز ابو عباس یا «علی ابن عبدالله بن عباس» نیست. درحقیقت عباسیان، فرزندان «علی ابن عبدالله بن عباس» [طبری] هستند که خود یکی از نوادگان عبدالملک مروان بودند یعنی، جد واقعی «امویان» و «عباسیان» کسی به جز عبدالملک مروان نیست.
این نکته که عباسیان و امویان خویشاوندان خونی بودند و ما اساساً در تاریخ «اسلام» با دو تیره‌ی متفاوت سر و کار نداریم، نه تنها ساختار «تاریخ‌نگاری» و روایات اسلامی را در هم می‌ریزد، بلکه نشانگر این نیز هست که سرانجام خلفای عباسی موفق شدند همه‌ی گروه‌های اپوزیسیون سیاسی را حذف کنند و یک ایدئولوژی [یا دین] نوین به نام «اسلام» را از درون این درگیری‌ها و آشوب‌های سیاسی شکل بدهند تا بتوانند مشروعیت سیاسی خود را استوار سازند. در این بُرش تاریخی بود که سرانجام علی گنوسى با گوشت و خون پر شد و على بن ابيطالب اسلامى تثبيت گرديد.


https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟


#بخش_پنجم
#قسمت_سیزدهم

⚡️منابع بخش پنجم:

۱- سرکیس / سرجیوس. این فرد مسیحی مؤمن به همراه فردی دیگر به نام باخوس (Bakchos) که او نیز مسیحی مؤمن بود، جزو سربازان رومی بودند که گویا پس از مشخص شدن مسیحی بودنشان دستگیر می‌شوند و زیر شکنجه قرار می‌گیرند. باخوس در زیر شکنجه کشته می‌شود ولی سرکیس که زنده می‌ماند، سرش را از تن جدا می‌کنند. بنا بر داستان‌های سُریانی – نامه‌های شهدا- سرکیس در رصافه به خاک سپرده می‌شود و چندی بعد بر مزار او یک کلیسا ساخته می‌شود. رصافه محل زیارتگاه‌ مسیحی‌ها به ویژه مسیحیان ایرانی شده بود. به این موضوع بیشتر خواهم پرداخت.

۲- «ابو تراب»، «ابو حسن» و «ملک تعالی» سه لقب مهم برای علی گنوسی بودند. لقب ابوتراب در روایات اسلامی باقی ماند ولی راویان چون پیشینه‌ی آن را نمی‌دانستند – یا می‌دانستند ولی سکوت می‌کردند- این گونه تفسیر می‌کردند که هر گاه علی و فاطمه با هم دعوا می‌کردند، علی از خانه بیرون می‌رفت و روی سرش خاک می‌ریخت به همین خاطر به او ابوتراب می‌گفتند. ابو حسن، یعنی سرور خوبی، زیبایی. بعدها در روایات اسلامی نام یکی از فرزندان علی، حسن می‌شود. ملک تعالی یعنی خدای آفریننده خاک/زمین. زیرا بنا بر درک گنوسی دو خدا وجود دارد، خدای بزرگ و توصیف‌ناپذیر که در هیچ چیز دخالت نمی‌کند و خدایی که مادیات را آفرید. ملک تعالی، خدایی است که گیتی یا جهان مادی را آفریده است.

همچنین شگفت‌انگیز نیست که «حسن و حسین» فرزندان علی نیز مانند پدرشان قهرمانان شکست‌خورده‌اند، به یکی – حسن- صلح تحمیل می‌شود و دیگری مانند سرکیس، سرش از تن‌اش جدا می‌شود. و این سرنوشت همه‌ی «امامان» یعنی فرزندان علی می‌باشد.
۳- ابن اسحاق: سیرت رسول‌الله. ترجمه محمد همدانی، ویراستار جعفر مدرس صادقی. نشر مرکز، چاپ ششم ۱۳۹۴. ص ۱۱۸
۴- ابن اسحاق، همانجا. ص ۱۱۸
۵- دکوین، ریموند: آغاز ستایش علی و شکل‌گیری جهان‌بینی عباسیان. ترجمه: ب. ‌بی‌نیاز، انتشارات پول چاپ اول ۲۰۱۴ کلن/آلمان. ص ۳۴
۶- دکوین، ریموند: همانجا. ص ۳۵
۷- دکوین، ریموند: همانجا. ص ۳۸
۸- بِرگ، هربرت: ابن عباس در تفاسیر دوره‌ی عباسیان. در: زبان قرآن، تفسیر قرآن. ترجمه‌ی مرتضی کریمی‌نیا. انتشارات هرمس ۱۳۹۲، ص ۱۲۹
۹- طبری، محمد بن جریر: تاریخ الرسل و الملوک. جلد ۹، ص ۴۴
۱۰- دکوین، ریموند: همانجا ص ۹۳
۱۱- دکوین، ریموند: همانجا ص ۹۴
۱۲- دکوین، ریموند: همانجا ص ۹۴
۱۳- برگ، هربرت: همانجا ١٣٤
١٤- برگ، هربرت: همانجا ١٣٥

پایان


https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Audio
پرونده‌ی شنیداری

فرنام: بررسى برخى از اشكالات قرآن
#بخش_پنجم

با هم‌رسانی این پرونده شنیداری، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
Audio
پرونده‌ی شنیداری

فرنام: بررسى برخى از اشكالات قرآن
#بخش_پنجم

با هم‌رسانی این پرونده شنیداری، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
5_زوال_جهان_اسلام_www.Avayebuf.Wordpress.Com
Telegram.me/avayebuf
کتاب صوتی

موضوع: زوال جهان اسلام "
#بخش_پنجم"

نويسنده: حامد عبدالصمد- اسلام‌شناس مصری

گوينده: بانو ف الف
"قسمت قبل"

با به اشتراک گذاشتن این کتاب صوتی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
6_زوال_جهان_اسلام_www.Avayebuf.Wordpress.Com
Telegram.me/avayebuf
کتاب صوتی

موضوع: زوال جهان اسلام "#بخش_پنجم"

نويسنده: حامد عبدالصمد- اسلام‌شناس مصری

گوينده: بانو ف الف
"قسمت قبل"

با به اشتراک گذاشتن این کتاب صوتی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
فایل صوتی

موضوع: شگردها و شیادی‌های متکلمان اسلامی در برابر منتقدان - #بخش_پنجم(پایانی)

سخنران: استاد بزرگوار ایمان سلیمانی امیری

با به اشتراک گذاشتن این سخنرانی، در روشنگری و ستیز براى زدودن نادانی و یاوه‌ها در جامعه هم‌دست باشید.
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu
💠 آيا #فاطمه_دختر_محمد است؟؟

#بخش_پنجم

‎اگر فاطمه دختر محمد نیست پس دختر کیست؟

‎در صورتی که نارسایی های جنسی محمد را
بپذیریم ممکن است #محمد برای اینکه این قضیه را بپوشاند دست به صحنه سازی نیز زده باشد، 

#ملا_محمد_باقر_ملجسی گفته است محمد خدیجه را مجبور کرده بود 40 شبانه روز از خانه بیرون نیاید و خود نیز به دیدار او نرفت، شاید محمد میخواست مردم گان کنند خدیجه باردار است! و بعد از این دوران به دستور جبرئیل به نزد خدیجه میرود و همان شب با او مجامعت میکند و خدیجه گفته است که نور فاطمه را از همان شب در رحم خود دیده است و با او سخن میگفته است!

📚 منبع:
-حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 104، بحار الانوار پوشینه 16 برگهای 79 و 80، علی شریعتی,
- فاطمه فاطمه است، انتشارات چاپخش برگ 9

اما جالب اینجا است که خود مجلسی نیز تولد #فاطمه را در ردیف معجزات محمد آوره است، یعنی خدیجه فاطمه را یک شبه باردار شده است!

معتقدان به اعجاز ممکن است به چنین یاوه گویی هایی باور بیاورند اما شکی وجود ندارد که خردگرایان و تاریخ نویسان چنین باوری را نمیپذیرند.  باور رایج در میان شیعیان نیز این است که کسی بدنیا آمدن فاطمه را ندیده است، به گفته #شیعیان زنان قریش از یاری رساندن به #خدیجه در هنگام زایمان خود داری کرده اند، ماجرای بدنیا آمدن فاطمه نیز اسطوره ای است،

‎«شیخ_صدوق در کتاب امالی به سند خود از# مفضل بن عمر نقل میکند که گفت از امام صادق پرسیدم ولادت فاطمه چگونه انجام شد؟
‎در پاسخ فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با
رسول ال خدا ازدواج نمود، زنهای مکه از روی عناد با اسلام از خدیجه دوری میکردند، نمیگذاشتند تا زنی با خدیجه ملاقات نماید، وحشت و هراس بر خدیجه رو آورد، و سخت غمگین و بی تاب بود از اینکه مبادا بر رسول خدا آسیبی برسانند،
هنگامی که خدیجه به فاطمه باردار شد،فاطمه در رحم مادر با او سخن میگفت و او را دلداری میداد، و خدیجه این موضوع را بر پیامبر پنهان میداشت، روزی رسول خدا وارد خانه شد، شنید که خدیجه با فاطمه سخن میگوید، به خدیجه فرمود: با چه کسی گفتگو میکنی؟
#خدیجه عرض کرد فرزندی که در رحم دارم با من سخن میگوید و مونس من است.