Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_اول
در اين مقاله سعى داريم با استناد به منابع مورخين و سيره نويسان مسلمان، نگاهى گذرا بيندازيم به #سكينه_دختر_حسين_بن_على (امام سوم شيعيان) و ببينيم اين بانوى محترم در زندگى خود به چه كارهائى مشغول بوده و مورخين و سيره نويسان در موردش چه نگاشته اند.
بنابر اسناد تاريخى مسلمانان، نام اصلى او #آمنه بوده است كه به او لقب سكينه داده اند.
اینکه سکینه در چه سالی متولد شده مانند بسيارى ديگر از شخصيتهاى تاريخى مسلمانان،
به درستی مشخص نیست و مورخین نیز تاریخ دقيقى را ذکر نکرده اند اما می توان حدس زد که در حدود سالهای ٤٧ تا ٥٠ هجری قمری به دنیا آمده باشد.
#عائشه_عبدالرحمن_بنت_الشاطئ نویسنده مسلمان، شاعر، متفکر و معلم فقه و اخلاق مصری در تحقیق خویش از مصادر اهل سنت و شيعه تاريخ تولد او را حوالى سال ٤٧ هجرى بيان كرده و مرگ او را ١١٧ هجرى قمرى دانسته است كه ميتوان فهميد كه ايشان حدود ٧٠ سال عمر كرده است.
بنابراين گزارش تاريخى، سن سكينه را در هنگام واقعه كربلا، بين ١٣ تا ١٤ سال تخمين زد.
عائشه بنت الشاطئ در گزارش خود به منابع تاريخى ديگر مانند:
#كتاب_وفيات_الأعيان از ابن خلكان ص ٢٨٩ جلد اول / #تاريخ_طبرى در ذكر وقايع سال ١١٧ هجرى / و #كتاب_الشذرات از ذهبى، اشاره ميكند وى همچنين به كتابهاى شيعى مانند #مقتل_الحسين ص ٣٦٨ از سيد عبدالرزاق موسوى و دائرة المعارف الاسلامية، نيز بعنوان منبع خبرى خود نام ميبرد.
#منبع:
كتاب سكينة بنت الحسين تأليف الدكتوره عائشه عبدالرحمن بنت الشاطئ صفحه ٢٠ و ٢١، ناشر: دار الهلال-قاهره
#متن_عربى گزارش عائشه بنت الشاطئ: هی « آمنة، سكينة بنت الحسين » و حين نحاول أن نلتمس من أخبارها، ما يعين على تقدير تاريخ مولدها ، نجاه _ أول ما نجد _ ذلك الخبر الذي يشير إلى وفاتها وهي في نحو السبعين من عمرها و لا خلاف بين كتاب السير، في وفاتها عام ۱۱۷ هـ . ذكر ذالك « ابن خلکان » في وفيات الأعيان ( ۲۹۸ / ۱ ) و « الطبري » في تاريخه ( سنة ۱۱۷ هـ) و « الذهبي » في الشذرات (حوادث سنة ۱۱۷) وذكرته المصادر الشيعية في (مقتل الحسين : ٣٦٨) للسيد عبد الرزاق الموسوی، ودائرة المعارف الاسلامية ( مادة : سكينة ) ولا نعلم أنهم اختلفوا في هذا التاريخ فالقول بوفاتها و هي في نحو السبعين من عمرها، يجعل مولدها في حوالي عام ٤٧ هـ ، بعد سبع سنوات من مقتل جدها الأمام « على » کرم الله وجهه، وانتقال الخلافة الى «معاوية» كبير البيت الأموي
#لينك_دانلود اين كتاب از سايت سوق عُكاظ:
http://www.sooqukaz.com/index.php?option=com_edocman&view=document&id=2601&catid=114&Itemid=583
البته در سايت ويكيپدياى عربى سال تولد سكينه را حدود ٤٩ هجرى قمرى دانسته است با اين حساب سن او در واقعه كربلا حدودا ١٢ سال بوده است:
https://ar.m.wikipedia.org/wiki/سكينة_بنت_الحسين
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_اول
در اين مقاله سعى داريم با استناد به منابع مورخين و سيره نويسان مسلمان، نگاهى گذرا بيندازيم به #سكينه_دختر_حسين_بن_على (امام سوم شيعيان) و ببينيم اين بانوى محترم در زندگى خود به چه كارهائى مشغول بوده و مورخين و سيره نويسان در موردش چه نگاشته اند.
بنابر اسناد تاريخى مسلمانان، نام اصلى او #آمنه بوده است كه به او لقب سكينه داده اند.
اینکه سکینه در چه سالی متولد شده مانند بسيارى ديگر از شخصيتهاى تاريخى مسلمانان،
به درستی مشخص نیست و مورخین نیز تاریخ دقيقى را ذکر نکرده اند اما می توان حدس زد که در حدود سالهای ٤٧ تا ٥٠ هجری قمری به دنیا آمده باشد.
#عائشه_عبدالرحمن_بنت_الشاطئ نویسنده مسلمان، شاعر، متفکر و معلم فقه و اخلاق مصری در تحقیق خویش از مصادر اهل سنت و شيعه تاريخ تولد او را حوالى سال ٤٧ هجرى بيان كرده و مرگ او را ١١٧ هجرى قمرى دانسته است كه ميتوان فهميد كه ايشان حدود ٧٠ سال عمر كرده است.
بنابراين گزارش تاريخى، سن سكينه را در هنگام واقعه كربلا، بين ١٣ تا ١٤ سال تخمين زد.
عائشه بنت الشاطئ در گزارش خود به منابع تاريخى ديگر مانند:
#كتاب_وفيات_الأعيان از ابن خلكان ص ٢٨٩ جلد اول / #تاريخ_طبرى در ذكر وقايع سال ١١٧ هجرى / و #كتاب_الشذرات از ذهبى، اشاره ميكند وى همچنين به كتابهاى شيعى مانند #مقتل_الحسين ص ٣٦٨ از سيد عبدالرزاق موسوى و دائرة المعارف الاسلامية، نيز بعنوان منبع خبرى خود نام ميبرد.
#منبع:
كتاب سكينة بنت الحسين تأليف الدكتوره عائشه عبدالرحمن بنت الشاطئ صفحه ٢٠ و ٢١، ناشر: دار الهلال-قاهره
#متن_عربى گزارش عائشه بنت الشاطئ: هی « آمنة، سكينة بنت الحسين » و حين نحاول أن نلتمس من أخبارها، ما يعين على تقدير تاريخ مولدها ، نجاه _ أول ما نجد _ ذلك الخبر الذي يشير إلى وفاتها وهي في نحو السبعين من عمرها و لا خلاف بين كتاب السير، في وفاتها عام ۱۱۷ هـ . ذكر ذالك « ابن خلکان » في وفيات الأعيان ( ۲۹۸ / ۱ ) و « الطبري » في تاريخه ( سنة ۱۱۷ هـ) و « الذهبي » في الشذرات (حوادث سنة ۱۱۷) وذكرته المصادر الشيعية في (مقتل الحسين : ٣٦٨) للسيد عبد الرزاق الموسوی، ودائرة المعارف الاسلامية ( مادة : سكينة ) ولا نعلم أنهم اختلفوا في هذا التاريخ فالقول بوفاتها و هي في نحو السبعين من عمرها، يجعل مولدها في حوالي عام ٤٧ هـ ، بعد سبع سنوات من مقتل جدها الأمام « على » کرم الله وجهه، وانتقال الخلافة الى «معاوية» كبير البيت الأموي
#لينك_دانلود اين كتاب از سايت سوق عُكاظ:
http://www.sooqukaz.com/index.php?option=com_edocman&view=document&id=2601&catid=114&Itemid=583
البته در سايت ويكيپدياى عربى سال تولد سكينه را حدود ٤٩ هجرى قمرى دانسته است با اين حساب سن او در واقعه كربلا حدودا ١٢ سال بوده است:
https://ar.m.wikipedia.org/wiki/سكينة_بنت_الحسين
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_دوم
در منابع مهم تاريخى اسلام آمده است:
#سكينه_دختر_امام_حسين در زيبائي و ادب و فصاحت جايگاهى رفيع و بزرگ داشت و منزل او محفل اديبان و شاعران بود.
سكينه پيش از #واقعه_كربلا با عبدالله بن حسن (فرزند امام حسن) ازدواج كرد
كه همسرش پيش از آنكه بر او وارد شود[وصلت و آميزش داشته باشد] كشته شد، بعد از آن با مصعب بن زبير ازدواج كرد و مهريه او يك ميليون درهم(هزار هزار درهم) بود و امام سجاد او را نزد شوهر برد و براى مصعب دخترى به نام #رباب به دنيا آورد بعد از كشته شدن مصعب در جنگ با #عبدالملك_بن_مروان خليفه وقت اموى،
عبدالملك از سكينه خواستگارى كرد و او نپذيرفت،
پس از مدتى سكينه با اصبغ بن عبدالعزيز بن مروان ازدواج كرد كه متولى مصر بود، عبدالملك مروان وقتى متوجه اين ازدواج شد به اصبغ دستور داد كه يا مصر را انتخاب كند يا سكينه و اصبغ مصر را انتخاب كرد و سكينه را طلاق داد قبل از آنكه بر او وارد شود و بيست هزار درهم براى او فرستاد و بعد از مصعب،
كسى كه سكينه از او صاحب فرزند شد عبدالله بن عثمان بن عبدالله بن حكم بود كه از او صاحب سه فرزند به نامهاى حكيما و عثمان و زبيده شد بعد از آن هم با زيد بن عمر بن عثمان و بعد از او هم با ابراهيم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج كرد.
گرچه نتوانستم به لیست کاملى از همسران فراوان این بانوى هنرپرور و هنرمند که برحسب روایات فراوان،
بسیار هم زیبارو بوده است دست پیدا کنم اما تعدادی از آنها را از لابلای متون مختلف خارج ساختم در زير لينك صفحه اين كتب را روبروى نام كتب قرار داده ام براى تحقيق بيشتر دوستان:
الف) #المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزي ج ٧ ص ١٧٦
http://lib.efatwa.ir/40060/7/176
منابع ديگر :
ب) #الطبقات الكبرى، ابن سعد ، ط دار صادر ج ٨ ص ٤٧٥
http://lib.efatwa.ir/40238/8/475
ج) #انساب الاشراف، بلاذري ج ٢ ص ١٩٥
http://lib.efatwa.ir/4050
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_دوم
در منابع مهم تاريخى اسلام آمده است:
#سكينه_دختر_امام_حسين در زيبائي و ادب و فصاحت جايگاهى رفيع و بزرگ داشت و منزل او محفل اديبان و شاعران بود.
سكينه پيش از #واقعه_كربلا با عبدالله بن حسن (فرزند امام حسن) ازدواج كرد
كه همسرش پيش از آنكه بر او وارد شود[وصلت و آميزش داشته باشد] كشته شد، بعد از آن با مصعب بن زبير ازدواج كرد و مهريه او يك ميليون درهم(هزار هزار درهم) بود و امام سجاد او را نزد شوهر برد و براى مصعب دخترى به نام #رباب به دنيا آورد بعد از كشته شدن مصعب در جنگ با #عبدالملك_بن_مروان خليفه وقت اموى،
عبدالملك از سكينه خواستگارى كرد و او نپذيرفت،
پس از مدتى سكينه با اصبغ بن عبدالعزيز بن مروان ازدواج كرد كه متولى مصر بود، عبدالملك مروان وقتى متوجه اين ازدواج شد به اصبغ دستور داد كه يا مصر را انتخاب كند يا سكينه و اصبغ مصر را انتخاب كرد و سكينه را طلاق داد قبل از آنكه بر او وارد شود و بيست هزار درهم براى او فرستاد و بعد از مصعب،
كسى كه سكينه از او صاحب فرزند شد عبدالله بن عثمان بن عبدالله بن حكم بود كه از او صاحب سه فرزند به نامهاى حكيما و عثمان و زبيده شد بعد از آن هم با زيد بن عمر بن عثمان و بعد از او هم با ابراهيم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج كرد.
گرچه نتوانستم به لیست کاملى از همسران فراوان این بانوى هنرپرور و هنرمند که برحسب روایات فراوان،
بسیار هم زیبارو بوده است دست پیدا کنم اما تعدادی از آنها را از لابلای متون مختلف خارج ساختم در زير لينك صفحه اين كتب را روبروى نام كتب قرار داده ام براى تحقيق بيشتر دوستان:
الف) #المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزي ج ٧ ص ١٧٦
http://lib.efatwa.ir/40060/7/176
منابع ديگر :
ب) #الطبقات الكبرى، ابن سعد ، ط دار صادر ج ٨ ص ٤٧٥
http://lib.efatwa.ir/40238/8/475
ج) #انساب الاشراف، بلاذري ج ٢ ص ١٩٥
http://lib.efatwa.ir/4050
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_سوم
یک روایت ضعيف میگوید زمانى كه #سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که در مصر بود ازدواج کرد از مدینه به سوى مصر حرکت کرد و در دمشق درگذشت,
ولى روايت صحيحترى كه اكثر مورخين به آن اشاره كرده اند اين است كه او در مدينه دفن شد.
#متن_عربي : وأما سكينة بنت الحسين فإنها تزوجت بالأصبغ بن عبد العزيز بن مروان الذي كان بمصر، ورحلت إليه، فمات قبل أن تصل إليه، فيحتمل أنها قدمت دمشق وماتت بها
قال: والصحيح أنها ماتت بالمدينة وأمرهم الوالي ألا يدفنوها حتى يحضرها
#منبع: مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، ج ١ ص ٣٠٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40433/1/305
از این رو در #قبرستان_باب_الصغیر، قبری منسوب به سکینه است.(حتی اگر این روایت ضعیف را هم بپذیریم قبر سکینه در باب الصغیر یعنی قلب شهر دمشق است نه سی کیلومتر دورتر از مرکز شهر كه #آخوندهاى_شيعه آنرا بعنوان قبر سكينه معرفى ميكنند)
#سيد_محسن_امين_عاملى از علماى نامدار شيعه در كتاب معروف #اعيان_الشيعه توضيح ميدهد:
و اما اين موضوع قبر منسوب به سكينه در دمشق در مقبره باب الصغير بنا بر اجماع مورخان صحيح نميباشد و صحيح آن است كه او در #مدينه دفن شد
قبری که امروزه در قبرستان باب الصغیر دمشق سوریه واقع است و در گمان برخی، منسوب به سکینه می باشد هیچ ارتباطی به سکینه جز تشابه اسمی ندارد و بی شک مربوط به سکینه دیگری است که دختر یکی از ملوک بوده است.
چنان که بر صندوقی که بر این قبر نهاده بودند به خط کوفی مشجّر عنوان «سکینه بنت الملک» نوشته شده بوده و سيدمحسن امين عاملي ادامه ميدهد كه حاج شیخ #عباس_قمی نیز آن را دیده و برای سیدمحسن امین بازگو نموده است.
خود محسن امین نیز آن را دیده و تصریح می کند که مربوط به دختر یکی از ملوک است که نام سکینه را داشته و چون صندوق از کلمه «الملک» به بعد دچار شکستگی شده است معلوم نیست که کدام شاه و حاکم مراد است.
#متن_عربى ادعاى سيد محسن امين: اما القبر المنسوب إليها بدمشق في مقبرة الباب الصغير فهو غير صحيح لاجماع أهل التواريخ على أنها دفنت بالمدينة ويوجد على هذا القبر المنسوب إليها بدمشق صندوق من الخشب كتبت عليه آية الكرسي بخط كوفي مشجر رأيته وأخبرني الثقة العدل الورع الزاهد العابد الشيخ عباس القمي النجفي الذي هو ماهر في قراءة الخطوط الكوفية بدمشق في رجب أو شعبان سنة ١٣٥٦ ان الاسم المكتوب باخر الكتابة التي على الصندوق سكينة بنت الملك، بلا شك ولا ريب. وكسر ما بعد لفظة الملك، فالقبر إذا لاحدى بنات الملوك المسماة سكينة.
#منبع: امين عاملي، سيد محسن، أعيان الشيعه، ج ۳، ص ۴۹۲٫
لينكه صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/7
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_سوم
یک روایت ضعيف میگوید زمانى كه #سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که در مصر بود ازدواج کرد از مدینه به سوى مصر حرکت کرد و در دمشق درگذشت,
ولى روايت صحيحترى كه اكثر مورخين به آن اشاره كرده اند اين است كه او در مدينه دفن شد.
#متن_عربي : وأما سكينة بنت الحسين فإنها تزوجت بالأصبغ بن عبد العزيز بن مروان الذي كان بمصر، ورحلت إليه، فمات قبل أن تصل إليه، فيحتمل أنها قدمت دمشق وماتت بها
قال: والصحيح أنها ماتت بالمدينة وأمرهم الوالي ألا يدفنوها حتى يحضرها
#منبع: مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، ج ١ ص ٣٠٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40433/1/305
از این رو در #قبرستان_باب_الصغیر، قبری منسوب به سکینه است.(حتی اگر این روایت ضعیف را هم بپذیریم قبر سکینه در باب الصغیر یعنی قلب شهر دمشق است نه سی کیلومتر دورتر از مرکز شهر كه #آخوندهاى_شيعه آنرا بعنوان قبر سكينه معرفى ميكنند)
#سيد_محسن_امين_عاملى از علماى نامدار شيعه در كتاب معروف #اعيان_الشيعه توضيح ميدهد:
و اما اين موضوع قبر منسوب به سكينه در دمشق در مقبره باب الصغير بنا بر اجماع مورخان صحيح نميباشد و صحيح آن است كه او در #مدينه دفن شد
قبری که امروزه در قبرستان باب الصغیر دمشق سوریه واقع است و در گمان برخی، منسوب به سکینه می باشد هیچ ارتباطی به سکینه جز تشابه اسمی ندارد و بی شک مربوط به سکینه دیگری است که دختر یکی از ملوک بوده است.
چنان که بر صندوقی که بر این قبر نهاده بودند به خط کوفی مشجّر عنوان «سکینه بنت الملک» نوشته شده بوده و سيدمحسن امين عاملي ادامه ميدهد كه حاج شیخ #عباس_قمی نیز آن را دیده و برای سیدمحسن امین بازگو نموده است.
خود محسن امین نیز آن را دیده و تصریح می کند که مربوط به دختر یکی از ملوک است که نام سکینه را داشته و چون صندوق از کلمه «الملک» به بعد دچار شکستگی شده است معلوم نیست که کدام شاه و حاکم مراد است.
#متن_عربى ادعاى سيد محسن امين: اما القبر المنسوب إليها بدمشق في مقبرة الباب الصغير فهو غير صحيح لاجماع أهل التواريخ على أنها دفنت بالمدينة ويوجد على هذا القبر المنسوب إليها بدمشق صندوق من الخشب كتبت عليه آية الكرسي بخط كوفي مشجر رأيته وأخبرني الثقة العدل الورع الزاهد العابد الشيخ عباس القمي النجفي الذي هو ماهر في قراءة الخطوط الكوفية بدمشق في رجب أو شعبان سنة ١٣٥٦ ان الاسم المكتوب باخر الكتابة التي على الصندوق سكينة بنت الملك، بلا شك ولا ريب. وكسر ما بعد لفظة الملك، فالقبر إذا لاحدى بنات الملوك المسماة سكينة.
#منبع: امين عاملي، سيد محسن، أعيان الشيعه، ج ۳، ص ۴۹۲٫
لينكه صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/7
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_چهارم
حال كه سن و سال و محل دفن #سكينه را دانستيم بگذاريد بر اصل مطلب يعنى علاقه وافر اين بانوى هنرمند به موسيقى و شعر و ادبيات، بپردازيم.
#دكتر_احمد_شوقى_ضيف، منتقد ادبی، تاریخنگار ادبیات عربی، ادیب و از تأثیرگذارترین روشنفکران عرب در سدهٔ بیستم ميلادى در جلد دوم #كتاب_تاريخ_الأدب_العربى بخش عصر اسلامى، صفحه ١٤٢، درباره سكينه چنين مينويسد:
طبق آنچه ابوالفرج اصفهانى در كتاب خود "الأغاني" درباره سكينه گفته است، او زنى ظريف و سبك روح و خوش طبع بود و مجلس او براى رجال و مغنيان از مرد و زن و شاعران گشاده بود.
#توضيح نويسنده مقاله: (يعنى اينكه اين بانو مجالس شعر و موسيقى برپا ميكرده و زنان و مردان را به اين جشنها دعوت ميكرده است)
#متن_عربى ادعاى دكتر احمد شوقى: السيدة سكينة بنت الحسين ، وقد ترجم لها أبو الفرج في أغانيه ترجمة، صور فيها جمالها وبهاءها و وقارها وأخذها باسباب الزينة حتى إنها عرفت بتصفيف بلحة شعرها كانت النساء يقلدتها فيه، بل كان من الرجال من يحاكيها في جمتها. وكانت ظريفة منزاحة، وكثيرا ما كان يختلف إليها أشعب لإضحاكها . وكانت تفسح في مجالسها للرجال والمغنين والمغنيات والشعراء ، وكثيرا ما كانت تفاضل بيهم .
#منبع: تاريخ الأدب العربي، الجزء الثاني: العصر الإسلامي، صفحة ١٤٢ ، الناشر: دار المعارف بمصر
در كتاب "اعلام مصر" يا همان "اعلام في تاريخ الاسلامي في مصر" بنا به نقل از كتاب "الأغاني" ابوالفرج اصفهانى آمده است #مجلس_سكينه شامل بر #موسيقى و #غنا همراه با شعر بود و از بزرگترين مطربين زمان او #ابن_سريج و #غريض بودند.
سكينه گوشى بسيار قوى براى تشخيص نت هاى موسيقى داشت و اين موضوع باعث شده بود كه دو تن از بزرگترين موسيقى دانان زمانش يعنى الغريضه و ابن سريج وى را براى قضاوت در مورد كارهاى هنريشان انتخاب ميكردند.
يكى از روزها كه او را به براى امر قضاوت در موسيقى به حاكميت خواستند او خطاب به آن دو گفت كه هردوى شما مانند دو گردنبند زيبا هستيد كه به گردن دو زيبا روى آويخته باشند و كسى نميتواند تفاوتى بين آن دو ببيند.
#متن_عربى:
واشتملت ندوة السيدة سكينة على الموسيقى والغناء إلى جانب الشعر. فقد كانت لها أذن تميز بين ضروب الألحان، الأمر الذي جعل اثنين من أكبر المطربين في زمانهما - وهما الغريضه و ابن سريج، يحتكمان إلى رأيها فيمن يلحن أفضل، حيث قال لها ابن سريج: سیدتی، إني كنت قد صنعت لحنا وحسنته فنازعينيه الغريض، فأردنا أن نحتكم إليك.. فای منا قدمتيه فينا تقدم. فقالت: هاته .. فبدأ يغني هذا البيت كما لحنه:
وعرجي علينا زبة الهودج/ إنك لا تفعلی تحرجی
فقالت: هاته أنت يا غريض ... فغناها الغريض كما لحنها. فعادت وقالت لابن سریج : أعده، فأعاده. وسألت الغريض أن يفعل ففعل. فسكتت لحظات قالت بعدها: ما أشبهكما باللؤلؤ والياقوت في أعناق الحسان. لايدرى أيهما أحسن؟!
وهكذا كانت السيدة سكينة.
#منبع: اعلام تاريخ الاسلامي في مصر ، سامح كريم ، صفحه ١٠٦ و ١٠٧، ناشر : الدار المصرية
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_چهارم
حال كه سن و سال و محل دفن #سكينه را دانستيم بگذاريد بر اصل مطلب يعنى علاقه وافر اين بانوى هنرمند به موسيقى و شعر و ادبيات، بپردازيم.
#دكتر_احمد_شوقى_ضيف، منتقد ادبی، تاریخنگار ادبیات عربی، ادیب و از تأثیرگذارترین روشنفکران عرب در سدهٔ بیستم ميلادى در جلد دوم #كتاب_تاريخ_الأدب_العربى بخش عصر اسلامى، صفحه ١٤٢، درباره سكينه چنين مينويسد:
طبق آنچه ابوالفرج اصفهانى در كتاب خود "الأغاني" درباره سكينه گفته است، او زنى ظريف و سبك روح و خوش طبع بود و مجلس او براى رجال و مغنيان از مرد و زن و شاعران گشاده بود.
#توضيح نويسنده مقاله: (يعنى اينكه اين بانو مجالس شعر و موسيقى برپا ميكرده و زنان و مردان را به اين جشنها دعوت ميكرده است)
#متن_عربى ادعاى دكتر احمد شوقى: السيدة سكينة بنت الحسين ، وقد ترجم لها أبو الفرج في أغانيه ترجمة، صور فيها جمالها وبهاءها و وقارها وأخذها باسباب الزينة حتى إنها عرفت بتصفيف بلحة شعرها كانت النساء يقلدتها فيه، بل كان من الرجال من يحاكيها في جمتها. وكانت ظريفة منزاحة، وكثيرا ما كان يختلف إليها أشعب لإضحاكها . وكانت تفسح في مجالسها للرجال والمغنين والمغنيات والشعراء ، وكثيرا ما كانت تفاضل بيهم .
#منبع: تاريخ الأدب العربي، الجزء الثاني: العصر الإسلامي، صفحة ١٤٢ ، الناشر: دار المعارف بمصر
در كتاب "اعلام مصر" يا همان "اعلام في تاريخ الاسلامي في مصر" بنا به نقل از كتاب "الأغاني" ابوالفرج اصفهانى آمده است #مجلس_سكينه شامل بر #موسيقى و #غنا همراه با شعر بود و از بزرگترين مطربين زمان او #ابن_سريج و #غريض بودند.
سكينه گوشى بسيار قوى براى تشخيص نت هاى موسيقى داشت و اين موضوع باعث شده بود كه دو تن از بزرگترين موسيقى دانان زمانش يعنى الغريضه و ابن سريج وى را براى قضاوت در مورد كارهاى هنريشان انتخاب ميكردند.
يكى از روزها كه او را به براى امر قضاوت در موسيقى به حاكميت خواستند او خطاب به آن دو گفت كه هردوى شما مانند دو گردنبند زيبا هستيد كه به گردن دو زيبا روى آويخته باشند و كسى نميتواند تفاوتى بين آن دو ببيند.
#متن_عربى:
واشتملت ندوة السيدة سكينة على الموسيقى والغناء إلى جانب الشعر. فقد كانت لها أذن تميز بين ضروب الألحان، الأمر الذي جعل اثنين من أكبر المطربين في زمانهما - وهما الغريضه و ابن سريج، يحتكمان إلى رأيها فيمن يلحن أفضل، حيث قال لها ابن سريج: سیدتی، إني كنت قد صنعت لحنا وحسنته فنازعينيه الغريض، فأردنا أن نحتكم إليك.. فای منا قدمتيه فينا تقدم. فقالت: هاته .. فبدأ يغني هذا البيت كما لحنه:
وعرجي علينا زبة الهودج/ إنك لا تفعلی تحرجی
فقالت: هاته أنت يا غريض ... فغناها الغريض كما لحنها. فعادت وقالت لابن سریج : أعده، فأعاده. وسألت الغريض أن يفعل ففعل. فسكتت لحظات قالت بعدها: ما أشبهكما باللؤلؤ والياقوت في أعناق الحسان. لايدرى أيهما أحسن؟!
وهكذا كانت السيدة سكينة.
#منبع: اعلام تاريخ الاسلامي في مصر ، سامح كريم ، صفحه ١٠٦ و ١٠٧، ناشر : الدار المصرية
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_پنجم
در #مجلة_الرسالة نويسنده كه ميخواسته شأنى براى #سكينه درست كند در تمجيد از او مينويسد كه او داراى چهره زيبا و صوت و صداى زيبائى بود و اين زيبائيها از روح طيب و طاهره او برميخواسته است كه اين امر او را نمايشى از هنر و زيبائى تبديل كرده بود.[دقيقاً برعكس آنچيزى كه آخوندهاى مسلمان و متوليان اين دين در حال حاضر مخالف با آن هستند و آنهم حرام دانستن صوت و صداى زنان هست اما اين بانو كه دختر امام سوم شيعيان است آوازه خوان بوده است]
#متن_عربى:
وللسيدة سكينة شعور رقيق وحب للجمال - وهل يحب الجمال إلا الجميل - هي جميلة في صورتها، جميلة في صوتها، جميلة في نفسها، وجميلة حتى في تهكمها ونقدها.
ففاض هذا الجمال من روحها الطيبة الطاهرة، وغمر ندوتها، وجعلها معرضاً للفن والجمال.
#منبع:
مجلة الرسالة،الزيات باشا، أحمد حسن ج ٥٠٥ ص ٢٩
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46908/505/29
درباره علاقه #سكينه به موسيقى سرى به كتاب الاغانى از منابع موثق و مهم متون کلاسیک عربی نوشته على بن الحسين #ابوالفرج_اصفهانى محدث و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقیشناس و از عالمان و نویسندگان قرن سوم و چهارم هجری ميزنيم تا بيشتر با خصوصيات #سكينه_دختر_حسين و علاقه او به موسيقى آشنا شويم:
بسیاری از #رجالشناسان_شیعه، از جمله #شیخ_طوسی و سید #ابوالقاسم_خویی، معتقدند که ابوالفرج اصفهانی شیعه بوده است.
برخی از علمای اهل سنت از جمله ذهبی و ابن جوزی هم به تشیع وی اذعان کردهاند.
[#منابع شيعه در اين مورد:
شیخ طوسی در #الفهرست ص۵۴۴؛
علامه حلی در #خلاصة_الاقوال ص۴۶۵؛
سيد ابوالقاسم خویی در #معجم_رجال_الحدیث، ج۱۱ ص۳۶۷.
#منابع_اهل_سنت:
ابن جوزی در #المنتظم ج۱۴ ص۱۸۵؛
شمس الدين ذهبی در #سیر_اعلام_النبلا ج۱۶ ص۲۰۲؛
همچنين شمس الدين ذهبی در #میزان_الاعتدال ج۳ ص۱۲۳؛
ابن العماد الحنبلی در #شذرات_الذهب ج۴، ص۲۹۲؛
ابن خلکان در #وفیات_الاعیان ج۳، ص۳۰۸؛
خطیب بغدادی در #تاریخ_بغداد ج۱۱، ص۳۹۹]
البته رجاليون، ابوالفرج را شيعه زيدى دانسته اند.
اما بپردازيم به موضوع #سكينه و علاقه او به موسيقى كه در كتاب الأغاني از ابوالفرج اصفهانى بيان شده است:
أبويزيد عبدالملک معروف به #غریض (خواننده، نوازنده عود و دف) نوکر سکینه و شاگرد ابن سريج بود كه به سفارش سكينه توسط ابن سريج تعليم موسيقى داده شد
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_پنجم
در #مجلة_الرسالة نويسنده كه ميخواسته شأنى براى #سكينه درست كند در تمجيد از او مينويسد كه او داراى چهره زيبا و صوت و صداى زيبائى بود و اين زيبائيها از روح طيب و طاهره او برميخواسته است كه اين امر او را نمايشى از هنر و زيبائى تبديل كرده بود.[دقيقاً برعكس آنچيزى كه آخوندهاى مسلمان و متوليان اين دين در حال حاضر مخالف با آن هستند و آنهم حرام دانستن صوت و صداى زنان هست اما اين بانو كه دختر امام سوم شيعيان است آوازه خوان بوده است]
#متن_عربى:
وللسيدة سكينة شعور رقيق وحب للجمال - وهل يحب الجمال إلا الجميل - هي جميلة في صورتها، جميلة في صوتها، جميلة في نفسها، وجميلة حتى في تهكمها ونقدها.
ففاض هذا الجمال من روحها الطيبة الطاهرة، وغمر ندوتها، وجعلها معرضاً للفن والجمال.
#منبع:
مجلة الرسالة،الزيات باشا، أحمد حسن ج ٥٠٥ ص ٢٩
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46908/505/29
درباره علاقه #سكينه به موسيقى سرى به كتاب الاغانى از منابع موثق و مهم متون کلاسیک عربی نوشته على بن الحسين #ابوالفرج_اصفهانى محدث و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقیشناس و از عالمان و نویسندگان قرن سوم و چهارم هجری ميزنيم تا بيشتر با خصوصيات #سكينه_دختر_حسين و علاقه او به موسيقى آشنا شويم:
بسیاری از #رجالشناسان_شیعه، از جمله #شیخ_طوسی و سید #ابوالقاسم_خویی، معتقدند که ابوالفرج اصفهانی شیعه بوده است.
برخی از علمای اهل سنت از جمله ذهبی و ابن جوزی هم به تشیع وی اذعان کردهاند.
[#منابع شيعه در اين مورد:
شیخ طوسی در #الفهرست ص۵۴۴؛
علامه حلی در #خلاصة_الاقوال ص۴۶۵؛
سيد ابوالقاسم خویی در #معجم_رجال_الحدیث، ج۱۱ ص۳۶۷.
#منابع_اهل_سنت:
ابن جوزی در #المنتظم ج۱۴ ص۱۸۵؛
شمس الدين ذهبی در #سیر_اعلام_النبلا ج۱۶ ص۲۰۲؛
همچنين شمس الدين ذهبی در #میزان_الاعتدال ج۳ ص۱۲۳؛
ابن العماد الحنبلی در #شذرات_الذهب ج۴، ص۲۹۲؛
ابن خلکان در #وفیات_الاعیان ج۳، ص۳۰۸؛
خطیب بغدادی در #تاریخ_بغداد ج۱۱، ص۳۹۹]
البته رجاليون، ابوالفرج را شيعه زيدى دانسته اند.
اما بپردازيم به موضوع #سكينه و علاقه او به موسيقى كه در كتاب الأغاني از ابوالفرج اصفهانى بيان شده است:
أبويزيد عبدالملک معروف به #غریض (خواننده، نوازنده عود و دف) نوکر سکینه و شاگرد ابن سريج بود كه به سفارش سكينه توسط ابن سريج تعليم موسيقى داده شد
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_ششم
#ابوالفرج_اصفهانى در جلد دوم الاغاني صفحه ٢٣٥ در
ذكر اخبار درباره غريض مينويسد كه: او نوازنده دف و عود بوده است، بسيار زيبا روى بود و قبل از آواز خواندن، خياط بود او غنا را از ابتدا نزد ابن سريج ياد گرفت:
ذكر الغريض وأخباره [ اسمه وكنيته وسبب لقبه ]
فقيل له : الغريض، و اسمه : عبد الملك، وكنيته : أبو يزيد...
كان الغريض يضرب بالعود وينقر بالدف ويوقع بالقضيب، و كان جميلا وضيئا، وكان يصنع نفسه ويرقها، وكان قبل أن يغني خياطة. و أخذ الغناء في أول أمره عن ابن سريج
#منبع:الاغاني، ابوالفرج اصفهاني، ذكر الغريض وأخباره صفحه ٢٣٥
تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك اين صفحه از كتاب الأغاني در سايت الحكواتي:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/ذكر-الغريض-وأخباره/
در واقع #ابن_سریج به سفارش و درخواست #سکینه به غریض موسیقی و آواز خوانی یاد داده بود:
#متن_عربى: قال وحدثني ابن جامع وابن أبي الكتات جميع: أن سكينة بعث إليه بمملوك لها يقال له عبدالملك، و أمرته أن يعلمه البياحة، فلم يزل يعلمه مدة طويلة
#منبع: كتاب الأغاني - الجزء الأول ، أخبار ابن سريج ونسبه، صفحه ١٧١، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاد بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك صفحه :
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-ابن-سريج-ونسبه/
#غریض چندان در آوازخوانی پیش رفت تا از استاد خود ابن سريج جلو افتاد و گاهی در میان او و استادش بر سر يك قطعه موسيقى اختلاف مى افتاد و در اينصورت داوری را نزد سکینه می بردند.
یک بار که ابن سريج و غریض نزد سکینه داوری برده بودند، وی به ایشان گفت: «هر دو مانند دو گردنبند زیبایید که به گردن دو زیباروی آویخته شده باشد».(خلاصه ترجمه متن زير)
#متن_عربى:
ساوت سكينة بينه وبين ابن سريج
أخبرني الحزمي بن أبي العلاء قال حدثنا الزبير بن بكار قال حدثني محمد بن سلام وأخبرنا وكيع قال حدثنا محمد بن إسماعيل عن محمد بن سلام عن جرير ، ورواه حماد عن أبيه عن ابن سلام عن جرير أيضا : أن سكينة بنت الحسين حجت فدخل إليها ابن سريج والغريض وقد استعار ابن سريج حُلة لامرأة من قريش فلبسها ؛ فقال لها ابن سريج : يا سيدتي ، إني كنت صنعتُ صوتا وحسنته وتنوقت' فيه ، وخبأته لك في حريرة في درج مملو مسكا فنازعنيه هذا الفاسق ؛ يعني الغريض ، فأردنا أن نتحاكم إليك فيه ، فأينا قدمته فيه تقدم ، قالت : هاته ؛ فغناها :
[ من السريع ]
غوجي علينا ربة الهودج / إنك إلا في تحرجي
فقالت : هاته أنت يا غريض ؛ فغناها إياه ؛ فقالت لابن سريج : أعده ، فأعاده ، وقالت : يا غريض ، أعده ، فأعاده ؛ فقالت : ما أشبكهما إلا بالجدين : الحار والبارد لا يدرى أيهما أطيب . وقال إسحاق في خبره : ما أشبهكما إلا بالؤلؤ والياقوت في أعناق الجواري الحسان لا يدرى أيهما أحسن
#منبع : كتاب الأغاني - الجزء الثاني ، ذكر الغريض وأخباره، صفحه ٢٣٩ ، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك صفحه:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_ششم
#ابوالفرج_اصفهانى در جلد دوم الاغاني صفحه ٢٣٥ در
ذكر اخبار درباره غريض مينويسد كه: او نوازنده دف و عود بوده است، بسيار زيبا روى بود و قبل از آواز خواندن، خياط بود او غنا را از ابتدا نزد ابن سريج ياد گرفت:
ذكر الغريض وأخباره [ اسمه وكنيته وسبب لقبه ]
فقيل له : الغريض، و اسمه : عبد الملك، وكنيته : أبو يزيد...
كان الغريض يضرب بالعود وينقر بالدف ويوقع بالقضيب، و كان جميلا وضيئا، وكان يصنع نفسه ويرقها، وكان قبل أن يغني خياطة. و أخذ الغناء في أول أمره عن ابن سريج
#منبع:الاغاني، ابوالفرج اصفهاني، ذكر الغريض وأخباره صفحه ٢٣٥
تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك اين صفحه از كتاب الأغاني در سايت الحكواتي:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/ذكر-الغريض-وأخباره/
در واقع #ابن_سریج به سفارش و درخواست #سکینه به غریض موسیقی و آواز خوانی یاد داده بود:
#متن_عربى: قال وحدثني ابن جامع وابن أبي الكتات جميع: أن سكينة بعث إليه بمملوك لها يقال له عبدالملك، و أمرته أن يعلمه البياحة، فلم يزل يعلمه مدة طويلة
#منبع: كتاب الأغاني - الجزء الأول ، أخبار ابن سريج ونسبه، صفحه ١٧١، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاد بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك صفحه :
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-ابن-سريج-ونسبه/
#غریض چندان در آوازخوانی پیش رفت تا از استاد خود ابن سريج جلو افتاد و گاهی در میان او و استادش بر سر يك قطعه موسيقى اختلاف مى افتاد و در اينصورت داوری را نزد سکینه می بردند.
یک بار که ابن سريج و غریض نزد سکینه داوری برده بودند، وی به ایشان گفت: «هر دو مانند دو گردنبند زیبایید که به گردن دو زیباروی آویخته شده باشد».(خلاصه ترجمه متن زير)
#متن_عربى:
ساوت سكينة بينه وبين ابن سريج
أخبرني الحزمي بن أبي العلاء قال حدثنا الزبير بن بكار قال حدثني محمد بن سلام وأخبرنا وكيع قال حدثنا محمد بن إسماعيل عن محمد بن سلام عن جرير ، ورواه حماد عن أبيه عن ابن سلام عن جرير أيضا : أن سكينة بنت الحسين حجت فدخل إليها ابن سريج والغريض وقد استعار ابن سريج حُلة لامرأة من قريش فلبسها ؛ فقال لها ابن سريج : يا سيدتي ، إني كنت صنعتُ صوتا وحسنته وتنوقت' فيه ، وخبأته لك في حريرة في درج مملو مسكا فنازعنيه هذا الفاسق ؛ يعني الغريض ، فأردنا أن نتحاكم إليك فيه ، فأينا قدمته فيه تقدم ، قالت : هاته ؛ فغناها :
[ من السريع ]
غوجي علينا ربة الهودج / إنك إلا في تحرجي
فقالت : هاته أنت يا غريض ؛ فغناها إياه ؛ فقالت لابن سريج : أعده ، فأعاده ، وقالت : يا غريض ، أعده ، فأعاده ؛ فقالت : ما أشبكهما إلا بالجدين : الحار والبارد لا يدرى أيهما أطيب . وقال إسحاق في خبره : ما أشبهكما إلا بالؤلؤ والياقوت في أعناق الجواري الحسان لا يدرى أيهما أحسن
#منبع : كتاب الأغاني - الجزء الثاني ، ذكر الغريض وأخباره، صفحه ٢٣٩ ، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
لينك صفحه:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_هفتم
در حدود سال ۷۱۸م. (به نظر #ابوالفرج_اصفهانی ۱۱۰ ه.ق.) اعجوبگان حجاز كه مایل بودند نسبت به همکار بزرگ عراقی خود، #حنين - شاعر و موسیقیدان و خواننده - ادای احترام کنند،
حنين را دعوت کردند و در جمع بزرگی از برجسته ترین موسیقیدانان، شاعران و برگزیدگان موسیقی دوست، با تشریفات تمام، از او استقبالی پرشور به عمل آوردند و در خانه ی این #سكينه،
زمینه برپایی یک «فستیوال بزرگ موسیقایی» فراهم شد.
ازدحام مردم به حدی شد که بیش از اندازه بر پشت بام خانه ی سکینه جمع شدند و بام را سنگین کردند.
ناگاه #رواق بر سر مردم فرود آمد و گرچه سایرین به سلامت ماندند، #حنین این موسیقیدان کهنسال زیر آوار ماند و در گذشت.
#سكينه از درگذشت حسين بسيار اندهگين و از درگذشت اين هنرمند بزرگ متاثر شد.
#متن_عربى مربوطه: أخبرني عمي قال حدثني عبد الله بن أبي سعد قال حدثني حسان بن محمد الحارثي قال حدثنا عبد الله قال حدثنا عبيد بن حنين الحيري قال: كان المغنون في عصر جدي أربعة نفرٍ ثلاثة بالحجاز وهو وحده بالعراق، والذين بالحجاز:
ابن سريج والغريض ومعبد، فكان يبلغهم أن جدي حنيناً قد غنى في هذا الشعر:
هلا بكيت على الشباب الذاهـب
وكففت عن ذم المشـيب الآئب
هذا ورب مسوفين سقـيتـهـم
من خمر بابل لذةً لـلـشـارب
بكروا علي بسحرةٍ فصبحتـهـم
من ذات كوبٍ مثل قعب الحالب
بزجاجة ملء الـيدين كـأنـهـا
قنديل فصح في كنيسة راهـب
قال: فاجتمعوا فتذاكروا أمر جدي وقالوا: ما في الدنيا أهل صناعة شر منا، لنا أخٌ بالعراق ونحن بالحجاز، لا نزوره ولا نستزيره. فكتبوا إليه ووجهوا إليه نفقةً وكتبوا يقولون: نحن ثلاثةٌ وأنت وحدك فأنت أولى بزيارتنا، فشخص إليهم، فلما كان على مرحلة من المدينة بلغهم خبره فخرجوا يتلقونه، فلم ير يومٌ كان أكثر حشراً ولا جمعاً من يومئذ، ودخلوا، فلما صاروا في بعض الطريق قال لهم معبد: صيروا إلي؛ فقال له ابن سريج: إن كان لك من الشرف والمروءة مثل ما لمولاتي سكينة بنت الحسين عطفنا إليك؛ فقال: مالي من ذلك شيء، وعدلوا إلى منزل سكينة. فلما دخلوا إليها أذنت للناس إذناً فغصت الدار بهم وصعدوا فوق السطح، وأمرت لهم بالأطعمة فأكلوا منها، ثم إنهم سألوا جدي حنيناً أن يغنيهم صوته الذي أوله:
هلا بكيت على الشباب الذاهب
فغناهم إياه بعد أن قال لهم: ابدءوا أنتم؛ فقالوا: ما كنا لنتقدمك ولا نغني قبلك حتى نسمع هذا الصوت؛ فغناهم إياه، وكان من أحسن الناس صوتاً، فازدحم الناس على السطح وكثروا ليسمعوه، فسقط الرواق على من تحته فسلموا جميعاً وأخرجوا أصحاء، ومات حنينٌ تحت الهدم؛ فقالت سكينة: لقد كدر علينا حنينٌ سرورنا، انتظرناه مدة طويلة وكأنا والله كنا نسوقه إلى منيته.
#منبع : كتاب الأغاني - الجزء الثاني، أخبار حنين الحيري ونسبه، صفحه ٢٣١ و ٢٣٢ ، #تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
#لينك آنلاين اين صفحه:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-حنين-الحيري/
شاعران توانمند و مشهور آن زمان به خبره بودن #سكينه در شعر معترف بودند و او را حكم قرار مى دادند.
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_هفتم
در حدود سال ۷۱۸م. (به نظر #ابوالفرج_اصفهانی ۱۱۰ ه.ق.) اعجوبگان حجاز كه مایل بودند نسبت به همکار بزرگ عراقی خود، #حنين - شاعر و موسیقیدان و خواننده - ادای احترام کنند،
حنين را دعوت کردند و در جمع بزرگی از برجسته ترین موسیقیدانان، شاعران و برگزیدگان موسیقی دوست، با تشریفات تمام، از او استقبالی پرشور به عمل آوردند و در خانه ی این #سكينه،
زمینه برپایی یک «فستیوال بزرگ موسیقایی» فراهم شد.
ازدحام مردم به حدی شد که بیش از اندازه بر پشت بام خانه ی سکینه جمع شدند و بام را سنگین کردند.
ناگاه #رواق بر سر مردم فرود آمد و گرچه سایرین به سلامت ماندند، #حنین این موسیقیدان کهنسال زیر آوار ماند و در گذشت.
#سكينه از درگذشت حسين بسيار اندهگين و از درگذشت اين هنرمند بزرگ متاثر شد.
#متن_عربى مربوطه: أخبرني عمي قال حدثني عبد الله بن أبي سعد قال حدثني حسان بن محمد الحارثي قال حدثنا عبد الله قال حدثنا عبيد بن حنين الحيري قال: كان المغنون في عصر جدي أربعة نفرٍ ثلاثة بالحجاز وهو وحده بالعراق، والذين بالحجاز:
ابن سريج والغريض ومعبد، فكان يبلغهم أن جدي حنيناً قد غنى في هذا الشعر:
هلا بكيت على الشباب الذاهـب
وكففت عن ذم المشـيب الآئب
هذا ورب مسوفين سقـيتـهـم
من خمر بابل لذةً لـلـشـارب
بكروا علي بسحرةٍ فصبحتـهـم
من ذات كوبٍ مثل قعب الحالب
بزجاجة ملء الـيدين كـأنـهـا
قنديل فصح في كنيسة راهـب
قال: فاجتمعوا فتذاكروا أمر جدي وقالوا: ما في الدنيا أهل صناعة شر منا، لنا أخٌ بالعراق ونحن بالحجاز، لا نزوره ولا نستزيره. فكتبوا إليه ووجهوا إليه نفقةً وكتبوا يقولون: نحن ثلاثةٌ وأنت وحدك فأنت أولى بزيارتنا، فشخص إليهم، فلما كان على مرحلة من المدينة بلغهم خبره فخرجوا يتلقونه، فلم ير يومٌ كان أكثر حشراً ولا جمعاً من يومئذ، ودخلوا، فلما صاروا في بعض الطريق قال لهم معبد: صيروا إلي؛ فقال له ابن سريج: إن كان لك من الشرف والمروءة مثل ما لمولاتي سكينة بنت الحسين عطفنا إليك؛ فقال: مالي من ذلك شيء، وعدلوا إلى منزل سكينة. فلما دخلوا إليها أذنت للناس إذناً فغصت الدار بهم وصعدوا فوق السطح، وأمرت لهم بالأطعمة فأكلوا منها، ثم إنهم سألوا جدي حنيناً أن يغنيهم صوته الذي أوله:
هلا بكيت على الشباب الذاهب
فغناهم إياه بعد أن قال لهم: ابدءوا أنتم؛ فقالوا: ما كنا لنتقدمك ولا نغني قبلك حتى نسمع هذا الصوت؛ فغناهم إياه، وكان من أحسن الناس صوتاً، فازدحم الناس على السطح وكثروا ليسمعوه، فسقط الرواق على من تحته فسلموا جميعاً وأخرجوا أصحاء، ومات حنينٌ تحت الهدم؛ فقالت سكينة: لقد كدر علينا حنينٌ سرورنا، انتظرناه مدة طويلة وكأنا والله كنا نسوقه إلى منيته.
#منبع : كتاب الأغاني - الجزء الثاني، أخبار حنين الحيري ونسبه، صفحه ٢٣١ و ٢٣٢ ، #تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
#لينك آنلاين اين صفحه:
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-حنين-الحيري/
شاعران توانمند و مشهور آن زمان به خبره بودن #سكينه در شعر معترف بودند و او را حكم قرار مى دادند.
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_هشتم
#سيد_محسن_الأمين در كتاب بسيار معروف خود يعنى اعيان الشيعه از قول هشام الكلبي ميگويد:
شاعران به حكم #سكينه درباره قضاوت در كار شعر راضى بودند و به تسلط و اديب بودن و بصيرت او در شعر معترف بودند كه از ميان آنان فرزدق و جرير و كثير و جميل و نصيب بودند
#متن_عربى:
قال هشام(الكلبى) اجتمع على باب سكينة بنت الحسين ع جماعة من الشعراء لتخاير بينهم وكانوا يرضون بحكمها لما يعرفون من أدبها وبصارتها بالشعر فأحسنت ضيافتهم وأكرمتهم وكان فيهم الفرزدق وجرير وكثير عزة وجميل ونصيب
#منبع: اعيان الشيعة ، سيدمحسن الأمين، ج ٣ ص ٤٩٣
http://lib.eshia.ir/71735/3/493
همانطور كه خوانديم ، #سكينه_دختر_امام_سوم شيعيان، زنى موسیقی شناس، هنرپرور، زیباروی و مشوق و ممدوح شاعران بزرگ زمان مانند جریر و فرزدین و جمیل و کثیر بود.
#خانه_سکینه همیشه (محل گرد آمدن) ادبا، شعرا و موسیقیدانان بود که از صله های وافر او بهره مند میگشتند.
محمد بن عمران مرزبانى کاتب، تاریخنویس، لغوی و معتزلی بغدادی در سدهٔ چهارم قمری در اين باره مينويسد:
#متن_عربى: قال: حدثنا احمد بن عبيد بن ناصح النحوى، قال: حدثنى الزّبارى محمد بن زياد بن زبّار الكلبى، قال: حدثنى رجل من أهل الشام؛ وكتب إلى أحمد بن عبد العزيز، أخبرنا عمر بن شبّة، قالوا: اجتمع فى ضيافة سكينة بنت الحسين بن على جرير والفرزدق وكثير عزة وجميل والنّصيب، فمكثوا أياما، ثم أذنت لهم، فدخلوا فقدت حيث تراهم ولا يرونها وتسمع كلامهم، وأخرجت إليهم جارية لها وضيئة قد روت الأشعار والأحاديث ...
#ترجمه:
المرزبانى ميگويد در مهماني سكينه دختر امام حسين، جرير، فرزدق، كُثيَر، جميل و نصيب از شاعران شركت مى نمودند، آنان چند روز در مدينه توقف كردند تا به آنها اجازه ورود داده شد و آنها بر سكينه وارد شدند سكينه در جائي نشست كه آنها را مي ديد ولى آنان او را نمي ديدند، سكينه سخنان آنان را شنيد،
سپس خدمت كار وى كه اشعار و احاديث را روايت مى كرد آمد، و نظر سكينه را درباره اشعار آنان اعلام كرد.
#منبع: الموشح في مآخذ العلماء على الشعراء ،أبو عبيد الله بن محمد بن عمران بن موسى المرزباني (المتوفى: 384هـ)، ص ٢١٨ تا ٢٢٠
http://shamela.ws/browse.php/book-9427.
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_هشتم
#سيد_محسن_الأمين در كتاب بسيار معروف خود يعنى اعيان الشيعه از قول هشام الكلبي ميگويد:
شاعران به حكم #سكينه درباره قضاوت در كار شعر راضى بودند و به تسلط و اديب بودن و بصيرت او در شعر معترف بودند كه از ميان آنان فرزدق و جرير و كثير و جميل و نصيب بودند
#متن_عربى:
قال هشام(الكلبى) اجتمع على باب سكينة بنت الحسين ع جماعة من الشعراء لتخاير بينهم وكانوا يرضون بحكمها لما يعرفون من أدبها وبصارتها بالشعر فأحسنت ضيافتهم وأكرمتهم وكان فيهم الفرزدق وجرير وكثير عزة وجميل ونصيب
#منبع: اعيان الشيعة ، سيدمحسن الأمين، ج ٣ ص ٤٩٣
http://lib.eshia.ir/71735/3/493
همانطور كه خوانديم ، #سكينه_دختر_امام_سوم شيعيان، زنى موسیقی شناس، هنرپرور، زیباروی و مشوق و ممدوح شاعران بزرگ زمان مانند جریر و فرزدین و جمیل و کثیر بود.
#خانه_سکینه همیشه (محل گرد آمدن) ادبا، شعرا و موسیقیدانان بود که از صله های وافر او بهره مند میگشتند.
محمد بن عمران مرزبانى کاتب، تاریخنویس، لغوی و معتزلی بغدادی در سدهٔ چهارم قمری در اين باره مينويسد:
#متن_عربى: قال: حدثنا احمد بن عبيد بن ناصح النحوى، قال: حدثنى الزّبارى محمد بن زياد بن زبّار الكلبى، قال: حدثنى رجل من أهل الشام؛ وكتب إلى أحمد بن عبد العزيز، أخبرنا عمر بن شبّة، قالوا: اجتمع فى ضيافة سكينة بنت الحسين بن على جرير والفرزدق وكثير عزة وجميل والنّصيب، فمكثوا أياما، ثم أذنت لهم، فدخلوا فقدت حيث تراهم ولا يرونها وتسمع كلامهم، وأخرجت إليهم جارية لها وضيئة قد روت الأشعار والأحاديث ...
#ترجمه:
المرزبانى ميگويد در مهماني سكينه دختر امام حسين، جرير، فرزدق، كُثيَر، جميل و نصيب از شاعران شركت مى نمودند، آنان چند روز در مدينه توقف كردند تا به آنها اجازه ورود داده شد و آنها بر سكينه وارد شدند سكينه در جائي نشست كه آنها را مي ديد ولى آنان او را نمي ديدند، سكينه سخنان آنان را شنيد،
سپس خدمت كار وى كه اشعار و احاديث را روايت مى كرد آمد، و نظر سكينه را درباره اشعار آنان اعلام كرد.
#منبع: الموشح في مآخذ العلماء على الشعراء ،أبو عبيد الله بن محمد بن عمران بن موسى المرزباني (المتوفى: 384هـ)، ص ٢١٨ تا ٢٢٠
http://shamela.ws/browse.php/book-9427.
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_نهم(آخر)
البته اين روايت در ادامه درباره صله بخشى #سكينه به شاعران ميپردازد، مطلب طولانى است و براى اختصار از ذكر آن پرهيز كرديم و تنها گفته #محمد_علوى_مقدم نويسنده معاصر شيعه در كتاب در قلمرو بلاغت در اين مورد اكتفا ميكنيم:
مرزبانى در كتاب «#الموشّح» از جلسات و ضيافتهايى كه براى نقد شعر تشكيل مىشده و جوائزى را كه اشخاص به شاعران مىدادهاند، بحث مىكند همچون جلسهاى كه #جرير و #فرزدق و #كثيّر_عزة و چند تن ديگر از شاعران در ضيافت سكينه بنت الحسين ابن على، شركت مىكنند و سكينه شعرى از فرزدق را مىخواند و آنرا نقد مىكند و هزار درهم نيز به او جايزه مىدهد و شعرى از جرير را سكينه قراءت مىكند و آن را نقد مىكند و سپس دو هزار درهم باو جايزه مىدهد
#منبع: در قلمرو بلاغت، تاليف محمد علوي مقدم، صفحه ٥٦٢
http://lib.eshia.ir/72017/1/562
لينك منابع ديگرى كه به اسناد ديگر كه اين ماجرا را روايت كرده اند از #سايت_الموسوعة_الشاملة :
المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزي ج ٧ ص ١٧٨
http://islamport.com/l/trk/4610/2405.htm
تاريخ دمشق ابن عساكر ج ٦٩ ص ٢١٣
http://islamport.com/l/trk/4610/2405.htm
در خاتمه اين مقاله نيز اين را اضافه كنم كه #ابوالفرج_اصفهانى در مورد علاقه سكينه به شعر و موسيقى مينويسد:
#سكينه همچنين به #ابن_سريج شعرى را داد كه بر روى آن آهنگى بسازد:
قال ابن جامع :
وحدثني جماعة من شيوخ أهل مكة أنهم حدثوا : أن سكينة بنت الحسين عليهما السلام بعثت إلى ابن سريج بشعر أمرته أن يصوغ فيه لحنا يناح به ، فصاغ فيه ، وهو الآن داخل في غنائه . والشعر :
[من الكامل ]
يا أرض ويحك أكرمي أمواتي
فلقد ظفرت بسادتي وحماتي
فقدمه ذلك عند أهل الحرمين على جميع ناحة مكة والمدينة والطائف .
#ترجمه:
ابن جامع گويد: جماعتى از مشايخ مكه مرا روايت كرده اند كه شنيده اند #سكينه_دختر_امام_حسين شعرى پيش ابن سريج فرستاد و امر نمود روى آن آهنگى بسازد و ابن سريج لحنى براى آن ساخت كه از آوازهاى مشهور است:
#ترجمه_شعر:
اى زمين واى بر تو مُردگان مرا را گرامى بدار تو اكنون بر سروران و حاميان من دست يافتى.
#منبع: كتاب الأغاني، ابوالفرج الاصفهاني - الجزء الأول ، أخبار ابن سريج ونسبه، صفحه ١٧١، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
#لينك صفحه آنلاين :
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-ابن-سريج-ونسبه/
پايان مقاله
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_نهم(آخر)
البته اين روايت در ادامه درباره صله بخشى #سكينه به شاعران ميپردازد، مطلب طولانى است و براى اختصار از ذكر آن پرهيز كرديم و تنها گفته #محمد_علوى_مقدم نويسنده معاصر شيعه در كتاب در قلمرو بلاغت در اين مورد اكتفا ميكنيم:
مرزبانى در كتاب «#الموشّح» از جلسات و ضيافتهايى كه براى نقد شعر تشكيل مىشده و جوائزى را كه اشخاص به شاعران مىدادهاند، بحث مىكند همچون جلسهاى كه #جرير و #فرزدق و #كثيّر_عزة و چند تن ديگر از شاعران در ضيافت سكينه بنت الحسين ابن على، شركت مىكنند و سكينه شعرى از فرزدق را مىخواند و آنرا نقد مىكند و هزار درهم نيز به او جايزه مىدهد و شعرى از جرير را سكينه قراءت مىكند و آن را نقد مىكند و سپس دو هزار درهم باو جايزه مىدهد
#منبع: در قلمرو بلاغت، تاليف محمد علوي مقدم، صفحه ٥٦٢
http://lib.eshia.ir/72017/1/562
لينك منابع ديگرى كه به اسناد ديگر كه اين ماجرا را روايت كرده اند از #سايت_الموسوعة_الشاملة :
المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزي ج ٧ ص ١٧٨
http://islamport.com/l/trk/4610/2405.htm
تاريخ دمشق ابن عساكر ج ٦٩ ص ٢١٣
http://islamport.com/l/trk/4610/2405.htm
در خاتمه اين مقاله نيز اين را اضافه كنم كه #ابوالفرج_اصفهانى در مورد علاقه سكينه به شعر و موسيقى مينويسد:
#سكينه همچنين به #ابن_سريج شعرى را داد كه بر روى آن آهنگى بسازد:
قال ابن جامع :
وحدثني جماعة من شيوخ أهل مكة أنهم حدثوا : أن سكينة بنت الحسين عليهما السلام بعثت إلى ابن سريج بشعر أمرته أن يصوغ فيه لحنا يناح به ، فصاغ فيه ، وهو الآن داخل في غنائه . والشعر :
[من الكامل ]
يا أرض ويحك أكرمي أمواتي
فلقد ظفرت بسادتي وحماتي
فقدمه ذلك عند أهل الحرمين على جميع ناحة مكة والمدينة والطائف .
#ترجمه:
ابن جامع گويد: جماعتى از مشايخ مكه مرا روايت كرده اند كه شنيده اند #سكينه_دختر_امام_حسين شعرى پيش ابن سريج فرستاد و امر نمود روى آن آهنگى بسازد و ابن سريج لحنى براى آن ساخت كه از آوازهاى مشهور است:
#ترجمه_شعر:
اى زمين واى بر تو مُردگان مرا را گرامى بدار تو اكنون بر سروران و حاميان من دست يافتى.
#منبع: كتاب الأغاني، ابوالفرج الاصفهاني - الجزء الأول ، أخبار ابن سريج ونسبه، صفحه ١٧١، تحقيق: الدكتور احسان عباس ، الدكتور ابراهيم السعافين، الاستاذ بكر عباس ، ناشر: دار صادر بيروت
#لينك صفحه آنلاين :
http://al-hakawati.la.utexas.edu/2011/12/28/أخبار-ابن-سريج-ونسبه/
پايان مقاله
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 سياست، كفايت و درايت، تمام چيزى كه امام على نداشت
#قسمت_دوم
تمام تلاش #على نيز در اين مدت اين بود كه به حلقه قدرت نزديك باشد و بتواند به ملك و مقامى برسد،
قدم اول او در اين راه شايد برداشتن مانع اصلى اين دورى از حلقه قدرت بود و آن هم كسى نبود جز #فاطمه_زهراء، همسر جوانش، كه به دليل اختلاف و درگيرى اش با #ابوبكر بر سر #باغ_فدك(باغى كه محمد از يهوديان به زور گرفته بود) باعث كدورت بين خانواده اش و خليفه اول و #جانشين_محمد يعنى ابوبكر شده بود.
#على هيچگاه و در هيچ جائى از تاريخ نه نامى ازين باغ آورده و نه حتى كوچكترين دفاعى از فاطمه در اينمورد كرده است و در ميان قائله فاطمه و ابوبكر، همسرش را تنها گذاشت، زيرا تنها ثمره اختلاف فاطمه و ابوبكر،
كوتاه شدن دست على از حلقه قدرت بود و او براى برداشتن اين مانع بايد #فاطمه را از ميان برميداشت.
شايد ابهامات فراوان در مورد چگونگى مرگ فاطمه و دفن پنهانى و شبانه وى توسط على، دليلى جز #قتل_فاطمه_بدست_على نداشته باشد.
پس از #قتل_عمر توسط يك برده ايرانى، و در شورائى كه متشكل از كانديداهاى خلافت گرد آمده بودند، از #على سئوال پرسيده شد كه آيا اگر خليفه شويد بر سنت محمد و راه و روش خلفاى قبل از خودت عمل خواهى كرد؟
كه اينبار نيز او با بى سياستى تمام اين موضوع را نفى كرد و بازهم دستش از خلافت كوتاه ماند
درصورتى كه طبق ادعاى #آخوندها، على ميتوانست با دروغ گفتن(تقيه) بر كرسى خلافت نشسته و به آرزوى ديرينه اش برسد.
البته در برخى منابع تاريخى از فريب على توسط #عمرو_عاص نوشته اند كه در مجالى ديگر به آن خواهم پرداخت.
اما تا اينجا به #دو_موضوع مهم پى برديم:
١) دروغ روحانيون شيعه در مورد #تقيه!
زيرا طبق ادعاى روحانيون شيعه،
#على بايد در اينجا تقيه ميكرد و براى صلاح مسلمانان(از ديد آخوندها) و جلوگيرى از #خلافت_عثمان كه بعدها باعث مشكلات زيادى شد، به سئوال در مورد راه و روش خلفاى ماقبلش بله ميگفت، اما وى اينكار را نكرد.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/28224
#قسمت_دوم
تمام تلاش #على نيز در اين مدت اين بود كه به حلقه قدرت نزديك باشد و بتواند به ملك و مقامى برسد،
قدم اول او در اين راه شايد برداشتن مانع اصلى اين دورى از حلقه قدرت بود و آن هم كسى نبود جز #فاطمه_زهراء، همسر جوانش، كه به دليل اختلاف و درگيرى اش با #ابوبكر بر سر #باغ_فدك(باغى كه محمد از يهوديان به زور گرفته بود) باعث كدورت بين خانواده اش و خليفه اول و #جانشين_محمد يعنى ابوبكر شده بود.
#على هيچگاه و در هيچ جائى از تاريخ نه نامى ازين باغ آورده و نه حتى كوچكترين دفاعى از فاطمه در اينمورد كرده است و در ميان قائله فاطمه و ابوبكر، همسرش را تنها گذاشت، زيرا تنها ثمره اختلاف فاطمه و ابوبكر،
كوتاه شدن دست على از حلقه قدرت بود و او براى برداشتن اين مانع بايد #فاطمه را از ميان برميداشت.
شايد ابهامات فراوان در مورد چگونگى مرگ فاطمه و دفن پنهانى و شبانه وى توسط على، دليلى جز #قتل_فاطمه_بدست_على نداشته باشد.
پس از #قتل_عمر توسط يك برده ايرانى، و در شورائى كه متشكل از كانديداهاى خلافت گرد آمده بودند، از #على سئوال پرسيده شد كه آيا اگر خليفه شويد بر سنت محمد و راه و روش خلفاى قبل از خودت عمل خواهى كرد؟
كه اينبار نيز او با بى سياستى تمام اين موضوع را نفى كرد و بازهم دستش از خلافت كوتاه ماند
درصورتى كه طبق ادعاى #آخوندها، على ميتوانست با دروغ گفتن(تقيه) بر كرسى خلافت نشسته و به آرزوى ديرينه اش برسد.
البته در برخى منابع تاريخى از فريب على توسط #عمرو_عاص نوشته اند كه در مجالى ديگر به آن خواهم پرداخت.
اما تا اينجا به #دو_موضوع مهم پى برديم:
١) دروغ روحانيون شيعه در مورد #تقيه!
زيرا طبق ادعاى روحانيون شيعه،
#على بايد در اينجا تقيه ميكرد و براى صلاح مسلمانان(از ديد آخوندها) و جلوگيرى از #خلافت_عثمان كه بعدها باعث مشكلات زيادى شد، به سئوال در مورد راه و روش خلفاى ماقبلش بله ميگفت، اما وى اينكار را نكرد.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/28224
Telegram
نقدى بر اسلام
درايت، سياست و لياقت، تمامى آن چيزى است كه،
#على_بن_ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان از آن برخوردار نبود
و همين بى درايتى باعث ايجاد يك تفرقه تاريخى مابين مسلمانان جهان شد.
اين مقاله را در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام مطالعه بفرماييد.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
#على_بن_ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان از آن برخوردار نبود
و همين بى درايتى باعث ايجاد يك تفرقه تاريخى مابين مسلمانان جهان شد.
اين مقاله را در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام مطالعه بفرماييد.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥ادعاى دروغين لغو تدريجى برده دارى در اسلام
#قسمت_چهارم
بايد از #آخوندها پرسيد:
شما كه بر منابر ترویج دروغ و خرافه فریاد ميزنيد كه اسلام دين برابری و برادريست و اسلام بردهداری را ملقی كرده، بر اساس كدامين آيه قرآن يا حكم فقهی يا حديث نبوی اين حرف را میزنید ؟؟
میتوانید لطف کنید و با رونمایی از حکم لغو برده داری در اسلام, برای همیشه دهان منتقدین اسلام در مورد وجود بردهداری در این دین را ببندید.
اما در مورد آیات بردهداری باید گفت که این مضامین به هیچ صورتی و در هیچ دورهای باطل نشدهاند.
تراژدی وقتی رخ میدهد که دوستان مسلمان ما میخواهند دفاع کنند و از خود چیزهایی را در میآوردند که به هیچ وجهی مطابق شریعت اسلامی نیست.
در آیهای که اجازه تجاوز به زنان اسیر یا کنیزان را صدر میکند:
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ {المعارج:۳۰}
در اینجا ما قید برای حفاظت از شرمگاه داریم. در زبان عربی یکی از عوامل تخصیصی (الا) میباشد.
در اینجا لفظ (الذین) عام است و گفته است کسانی که شرمگاهشان را حفظ میکنند در اینجا بدیهی است که (کسانی) هیچ محدودیتی ندارد یعنی هرکسی (طبعا منظور از مسلمانان است) شرمگاهش را حفظ کند پس از این که اینکه,
اینجمله که مستثنی تام است تمام میشود، ادات استثنا (الا) برای تخصیص میآید و میگوید مگر, حال میگوییم مگر، چه؟
در جواب باید گفت اینها شرمگاهشان را حفظ میکنند مگر بر ازواجشان و کنیزانشان.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/29426
#قسمت_چهارم
بايد از #آخوندها پرسيد:
شما كه بر منابر ترویج دروغ و خرافه فریاد ميزنيد كه اسلام دين برابری و برادريست و اسلام بردهداری را ملقی كرده، بر اساس كدامين آيه قرآن يا حكم فقهی يا حديث نبوی اين حرف را میزنید ؟؟
میتوانید لطف کنید و با رونمایی از حکم لغو برده داری در اسلام, برای همیشه دهان منتقدین اسلام در مورد وجود بردهداری در این دین را ببندید.
اما در مورد آیات بردهداری باید گفت که این مضامین به هیچ صورتی و در هیچ دورهای باطل نشدهاند.
تراژدی وقتی رخ میدهد که دوستان مسلمان ما میخواهند دفاع کنند و از خود چیزهایی را در میآوردند که به هیچ وجهی مطابق شریعت اسلامی نیست.
در آیهای که اجازه تجاوز به زنان اسیر یا کنیزان را صدر میکند:
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ {المعارج:۳۰}
در اینجا ما قید برای حفاظت از شرمگاه داریم. در زبان عربی یکی از عوامل تخصیصی (الا) میباشد.
در اینجا لفظ (الذین) عام است و گفته است کسانی که شرمگاهشان را حفظ میکنند در اینجا بدیهی است که (کسانی) هیچ محدودیتی ندارد یعنی هرکسی (طبعا منظور از مسلمانان است) شرمگاهش را حفظ کند پس از این که اینکه,
اینجمله که مستثنی تام است تمام میشود، ادات استثنا (الا) برای تخصیص میآید و میگوید مگر, حال میگوییم مگر، چه؟
در جواب باید گفت اینها شرمگاهشان را حفظ میکنند مگر بر ازواجشان و کنیزانشان.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/29426
Telegram
نقدى بر اسلام
اسلامگرايان ادعا ميكنند كه اسلام طبق برنامه اى منظم و تدريجى، برده دارى را لغو كرده است،
درصورتى كه قرآن با زدن مهر الهى بر برده دارى يك تجارت سودآور به مسلمانان هديه كرد.
اين مقاله را در كانال نقد اسلام مطالعه كنيد.
www.eslam.nu
درصورتى كه قرآن با زدن مهر الهى بر برده دارى يك تجارت سودآور به مسلمانان هديه كرد.
اين مقاله را در كانال نقد اسلام مطالعه كنيد.
www.eslam.nu
Forwarded from دستیار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 محل دفن جسد #علی_ابن_ابی_طالب کجاست؟؟
#قسمت_ششم
و يكى از جالبترين داستانهاى #مذهب_آخوندها اين است كه:
1⃣ اثبات اركان اصلى مذهبشان (امامت، عصمت، مهدويت) وجود ندارد!
2⃣ محل دفن #امام_اولشان مشخص نيست!
3⃣ محل دفن دختر پيامبر و همسر امام اولشان مشخص نيست!
4⃣ تاريخ ولادت و وفات همسر امام اولشان مشخص نيست!
5⃣ محل و كيفيت دفن #امام_دومشان مشخص نيست!
6⃣ محل و كيفيت دفن #امام_سومشان و وجود جسد در آن در هاله اى از ابهام است!
و ...
ولى در كتابهائى كه نوشته اند گفتگو هاى بسيار شخصى، مانند:
✍ گفتگوى #على با جسد فاطمه و حتى دعاهاى على و فرياد زدن درون چاه، كلمه به كلمه و با دقت نوشته شده است.
گفتگوى #امام_حسين با ياران نزديكش قبل از رفتن به ميدان جنگ نوشته شده است، حال آنكه همه آن افراد كشته شده اند(راوى كه بوده؟؟)
❓جداً كجاست عقل و منطق انسان فهميده و دانا كه تمام اين خرافات و جهالت و افسانه سرائى را ببيند و با افتخار از اعتقاد ساخته ذهن مشوش #آخوندها دفاع كند؟؟
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_ششم
و يكى از جالبترين داستانهاى #مذهب_آخوندها اين است كه:
1⃣ اثبات اركان اصلى مذهبشان (امامت، عصمت، مهدويت) وجود ندارد!
2⃣ محل دفن #امام_اولشان مشخص نيست!
3⃣ محل دفن دختر پيامبر و همسر امام اولشان مشخص نيست!
4⃣ تاريخ ولادت و وفات همسر امام اولشان مشخص نيست!
5⃣ محل و كيفيت دفن #امام_دومشان مشخص نيست!
6⃣ محل و كيفيت دفن #امام_سومشان و وجود جسد در آن در هاله اى از ابهام است!
و ...
ولى در كتابهائى كه نوشته اند گفتگو هاى بسيار شخصى، مانند:
✍ گفتگوى #على با جسد فاطمه و حتى دعاهاى على و فرياد زدن درون چاه، كلمه به كلمه و با دقت نوشته شده است.
گفتگوى #امام_حسين با ياران نزديكش قبل از رفتن به ميدان جنگ نوشته شده است، حال آنكه همه آن افراد كشته شده اند(راوى كه بوده؟؟)
❓جداً كجاست عقل و منطق انسان فهميده و دانا كه تمام اين خرافات و جهالت و افسانه سرائى را ببيند و با افتخار از اعتقاد ساخته ذهن مشوش #آخوندها دفاع كند؟؟
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from Unclesam
Instagram
Masih Alinejad
ویدیوی این آخوند با ماسک جنگی مرا عصبانی میکند خودبرتر بینی #آخوندها را در همین ویدیویی که یک شهروند از تهران فرستاده ببینید. خودشان بالای سر جسد ماسک جنگی میزنند و بقیه اگر با کرونا بمیرند خیالشان نیست. شما که یک عمر گفتید مردم! با ذکر و دعا شفا پیدا میکنید…
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!
#قسمت_پنجم
رضا قلى خان هدايت مينويسد كه #ميرفتاح اظهار داشته است كه تسليم تبريز به سپاهيان روس متضمن صلاح و منفعت اهالى تبريز بوده است{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧٥}
هدايت اضافه ميكند كه #روسها به ميرفتاح قول داده بودند كه پس از شكست سپاهيان ايران ، حكومت آذربايجان را به او واگذار كنند
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}
و لذا سپاهيان روس به دروازه #تبريز رسيدند ميرفتاح در شهر را به روى آنها گشود و شخصاً به استقبال آنها رفت {روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت جلد نهم ، صفحه ٦٧٦} و به آنها خوش آمد گفت و به نام تزار روس خطبه خواند {#منبع: ناسخ التواريخ ، تأليف محمدتقى خان سپهر لسان الملك ، جلد اول ، صفحه ٢٠٥}
از بين كليه #علما و #روحانيون_تبريز ، تنها ميرزا احمد مجتهد از همكاري با توطئه #آخوندها در تسليم شهر به سپاه روس خوددارى ورزيد
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥١}
پس از عقد #معاهده_تركمانچاى و ايجاد صلح بين روسيه و ايران، ميرفتاح از بيم جان ايران را ترك و به روسها پناهنده و در قفقاز سكونت گزيد
{#منبع: تاريخ تبريز ، تأليف مينورسكى ، ترجمه عبدالعلى كارنگ (تبريز ١٣٣٧) ، صفحه ٦٩ }
#ويل_براهام مينويسد در اكتبر ١٨٣٧ در هنگام سير و سياحت در تفليس به سر ميبُرد، در بررسيهائى كه وى درباره #آخوند مذكور به عمل آورد معلوم شد كه وى يك مجتهد معروف ايرانى است به نام #ميرفتاح كه بلعلت خدماتى كه به روسها در جنگ ايران و روسيه نموده است، ماهيانه مبلغ هنگفتى از دولت روسيه پول دريافت ميكند
{Vilbraham Travels in the Transcasian Provinces of Russia (London : 1839) , p .256}
#ميرفتاح(آخوند خائن) بعدها به تبريز مراجعت كرد و در سال ١٢٦٩ وفات يافت
{#منبع: تاريخ و جغرافى دارالسلطنه تبريز ، تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥٦}
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_پنجم
رضا قلى خان هدايت مينويسد كه #ميرفتاح اظهار داشته است كه تسليم تبريز به سپاهيان روس متضمن صلاح و منفعت اهالى تبريز بوده است{#منبع: روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت ، جلد نهم ، صفحه ٦٧٥}
هدايت اضافه ميكند كه #روسها به ميرفتاح قول داده بودند كه پس از شكست سپاهيان ايران ، حكومت آذربايجان را به او واگذار كنند
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا(تهران ١٣٢٣) صفحه ٢٥٠}
و لذا سپاهيان روس به دروازه #تبريز رسيدند ميرفتاح در شهر را به روى آنها گشود و شخصاً به استقبال آنها رفت {روضة الصفاى ناصرى ، تأليف رضا قلى خان هدايت جلد نهم ، صفحه ٦٧٦} و به آنها خوش آمد گفت و به نام تزار روس خطبه خواند {#منبع: ناسخ التواريخ ، تأليف محمدتقى خان سپهر لسان الملك ، جلد اول ، صفحه ٢٠٥}
از بين كليه #علما و #روحانيون_تبريز ، تنها ميرزا احمد مجتهد از همكاري با توطئه #آخوندها در تسليم شهر به سپاه روس خوددارى ورزيد
{#منبع: تاريخ و جغرافى در دارالسلطنه تبريز تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥١}
پس از عقد #معاهده_تركمانچاى و ايجاد صلح بين روسيه و ايران، ميرفتاح از بيم جان ايران را ترك و به روسها پناهنده و در قفقاز سكونت گزيد
{#منبع: تاريخ تبريز ، تأليف مينورسكى ، ترجمه عبدالعلى كارنگ (تبريز ١٣٣٧) ، صفحه ٦٩ }
#ويل_براهام مينويسد در اكتبر ١٨٣٧ در هنگام سير و سياحت در تفليس به سر ميبُرد، در بررسيهائى كه وى درباره #آخوند مذكور به عمل آورد معلوم شد كه وى يك مجتهد معروف ايرانى است به نام #ميرفتاح كه بلعلت خدماتى كه به روسها در جنگ ايران و روسيه نموده است، ماهيانه مبلغ هنگفتى از دولت روسيه پول دريافت ميكند
{Vilbraham Travels in the Transcasian Provinces of Russia (London : 1839) , p .256}
#ميرفتاح(آخوند خائن) بعدها به تبريز مراجعت كرد و در سال ١٢٦٩ وفات يافت
{#منبع: تاريخ و جغرافى دارالسلطنه تبريز ، تأليف نادرميرزا ، صفحه ٢٥٦}
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!
#قسمت_ششم
زنده ياد #كسروى در كتاب زندگانى من مينويسد در سال ١٣٢٢ وباي مهلكى در تبريز ظهور و كشتار بسيار كرد
مردم به شيوه آن زمان از كوچه ها #قرآن آويزان كردند كه هركسى از زير آن بگذرد از وبا در امان باشد و دربندها و سر كوچه ها فرش گستردند و روضه خوانيها برپا كردند، يك روز هم يكى از نوه هاى آقا #ميرفتاح را سوار الاغ كردند و بآن كوى آوردند و در كوچه ها گردانيدند كه مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند و در نتيجه تبرك وجود او ، وبا از تبريز رخت بربندد(امان از جهل)
آقا #ميرفتاح كه در هنگام ورود #روسها به آذربايجان در سال ١٢٤٣ قمرى به جلوى مردم افتاده و آنان را به پيشواز روسها فرستاده و بدينسان نام او در كتابها مانده، خانه اش در تبريز در محله «اجاق» واقع بود و مردم براى او و خانواده اش نذرها ميكردند و ارمغانها نزد وى ميبردند
و در هنگام شيوع وبا و ديگر پيشامدها دست به دامان او و بازماندگانش ميازيدند، در سال ١٢٨٤ قمرى كه مجدداً وبا در تبريز شيوع پيدا كرد، مردم باز به محله «اجاق» روى آوردند و يكى از پسران ميرفتاح را در كويها گردانيدند تا بلاى وبا از آن سامان رخت بربندد، اما پسر ميرفتاح خودش به #وبا دچار شد و مُرد(جهالت محض)
پس از مُردن پسر ميرفتاح بين مردم شايع شد كه «آقا براى نجات مردم بلا را به تن خودش خريد» اين موضوع باعث شد كه ايمان و اعتقاد مردم نسبت به آن خاندان زيادتر شود {#منبع: زندگانى من ، تأليف احمد كسروى (تهران:١٣٢٣) صفحات ٢٤-٢٥}
نتيجه بلا ترديد اين بحث آنست كه در زمانى كه روابط ايران و روسيه رو به بهبود ميرفت، #روحانيون, فتحعليشاه را عليرغم ميلش وادار كردند با روسيه وارد جنگ شود، ولي در ضمن جنگ از پشت به جنگ آوران ايرانى خنجر زدند و #تبريز را تسليم سپاهيان روسيه كردند
پس از اينكه #روحانيون_تبريز به شرحى كه شرح آن گذشت اين شهر را به سپاهيان روسيه تسليم كردند، #عباس_ميرزا كه سخت از #خيانت_علما آزرده شده بود، نامه اى براى وزيرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى نوشت و ضمن آن به وى دستور داد روابطش را به كلى با علما قطع كند و براى اداره امور مملكت از افراد صالح و ميهن دوست استفاده نمايد(اى كاش امثال اين مرد هنوز هم در ايران وجود داشت)
عباس ميرزا در اين نامه خطاب به ميرزا ابوالقاسم قائم مقام نوشته است :
«#علما مانند گرد و خاكى هستند كه به لباس مينشينند و لباس را آلوده ميكنند، سعى كن خودت را از اين گرد و خاك نجات دهى و به جاى آنها از افراد لايق و صلاحيتدار و وطن دوست استفاده كنى، #علما مانند اسب پرخورى هستند كه از پرخورى وظيفه دويدن را فراموش كرده اند»
{#منبع: مخزن الانشاء تأليف محمدصادق حسينى (تبريز : ١٢٧٤) ، صفحه ٣٢٤}
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام كه خود با طبيعت ضدملى و خيانت پيشه #آخوندها آشنا بوده و از دخالت آنها در سياست با توجه به جنبه هاى منفى و ويرانگر آنها دلى پرخون داشته، در صفحه ٣٤٤ ديوان اشعارش با سرودن قطعه شعرى به ذم آنها پرداخته است كه به مناسبت اطاله كلام از ذكر آن خوددارى ميشود
هنگامى كه يك محقق بيطرف و بيغرض تاريخ، برگهاى تاريخ معاصر را ورق ميزند، به موارد عديده اى برميخورد كه ههمه آنها حكايت از طبيعت خيانت آميز و #ضدملى_آخوندها نسبت به ايران و ايرانى ميكند، براى مثال و مشتى كه نمونه خروار باشد به ذكر واقعه زير و واكنش آخوندها در برابر آنها ميپردازد
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_ششم
زنده ياد #كسروى در كتاب زندگانى من مينويسد در سال ١٣٢٢ وباي مهلكى در تبريز ظهور و كشتار بسيار كرد
مردم به شيوه آن زمان از كوچه ها #قرآن آويزان كردند كه هركسى از زير آن بگذرد از وبا در امان باشد و دربندها و سر كوچه ها فرش گستردند و روضه خوانيها برپا كردند، يك روز هم يكى از نوه هاى آقا #ميرفتاح را سوار الاغ كردند و بآن كوى آوردند و در كوچه ها گردانيدند كه مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند و در نتيجه تبرك وجود او ، وبا از تبريز رخت بربندد(امان از جهل)
آقا #ميرفتاح كه در هنگام ورود #روسها به آذربايجان در سال ١٢٤٣ قمرى به جلوى مردم افتاده و آنان را به پيشواز روسها فرستاده و بدينسان نام او در كتابها مانده، خانه اش در تبريز در محله «اجاق» واقع بود و مردم براى او و خانواده اش نذرها ميكردند و ارمغانها نزد وى ميبردند
و در هنگام شيوع وبا و ديگر پيشامدها دست به دامان او و بازماندگانش ميازيدند، در سال ١٢٨٤ قمرى كه مجدداً وبا در تبريز شيوع پيدا كرد، مردم باز به محله «اجاق» روى آوردند و يكى از پسران ميرفتاح را در كويها گردانيدند تا بلاى وبا از آن سامان رخت بربندد، اما پسر ميرفتاح خودش به #وبا دچار شد و مُرد(جهالت محض)
پس از مُردن پسر ميرفتاح بين مردم شايع شد كه «آقا براى نجات مردم بلا را به تن خودش خريد» اين موضوع باعث شد كه ايمان و اعتقاد مردم نسبت به آن خاندان زيادتر شود {#منبع: زندگانى من ، تأليف احمد كسروى (تهران:١٣٢٣) صفحات ٢٤-٢٥}
نتيجه بلا ترديد اين بحث آنست كه در زمانى كه روابط ايران و روسيه رو به بهبود ميرفت، #روحانيون, فتحعليشاه را عليرغم ميلش وادار كردند با روسيه وارد جنگ شود، ولي در ضمن جنگ از پشت به جنگ آوران ايرانى خنجر زدند و #تبريز را تسليم سپاهيان روسيه كردند
پس از اينكه #روحانيون_تبريز به شرحى كه شرح آن گذشت اين شهر را به سپاهيان روسيه تسليم كردند، #عباس_ميرزا كه سخت از #خيانت_علما آزرده شده بود، نامه اى براى وزيرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى نوشت و ضمن آن به وى دستور داد روابطش را به كلى با علما قطع كند و براى اداره امور مملكت از افراد صالح و ميهن دوست استفاده نمايد(اى كاش امثال اين مرد هنوز هم در ايران وجود داشت)
عباس ميرزا در اين نامه خطاب به ميرزا ابوالقاسم قائم مقام نوشته است :
«#علما مانند گرد و خاكى هستند كه به لباس مينشينند و لباس را آلوده ميكنند، سعى كن خودت را از اين گرد و خاك نجات دهى و به جاى آنها از افراد لايق و صلاحيتدار و وطن دوست استفاده كنى، #علما مانند اسب پرخورى هستند كه از پرخورى وظيفه دويدن را فراموش كرده اند»
{#منبع: مخزن الانشاء تأليف محمدصادق حسينى (تبريز : ١٢٧٤) ، صفحه ٣٢٤}
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام كه خود با طبيعت ضدملى و خيانت پيشه #آخوندها آشنا بوده و از دخالت آنها در سياست با توجه به جنبه هاى منفى و ويرانگر آنها دلى پرخون داشته، در صفحه ٣٤٤ ديوان اشعارش با سرودن قطعه شعرى به ذم آنها پرداخته است كه به مناسبت اطاله كلام از ذكر آن خوددارى ميشود
هنگامى كه يك محقق بيطرف و بيغرض تاريخ، برگهاى تاريخ معاصر را ورق ميزند، به موارد عديده اى برميخورد كه ههمه آنها حكايت از طبيعت خيانت آميز و #ضدملى_آخوندها نسبت به ايران و ايرانى ميكند، براى مثال و مشتى كه نمونه خروار باشد به ذكر واقعه زير و واكنش آخوندها در برابر آنها ميپردازد
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!
#قسمت_هفتم(آخر)
#نقش_روحانيون در ضميمه كردن خاك ايران به عثمانى
ميدانيم كه در سال ١٢٩٨ هجرى قمرى #موسيو_ژوزف_نوزيلژيكى به رياست ادارات گمرك كرمانشاه و تبريز منصوب شد و اقدامات و اصلاحات او در امور گمرك به استثناى محمره (خرمشهر) تحت نظر او قرار گرفت و در نتيجه اقدامات او در سال ١٣٠١ درآمد گمرك ٥٠ درصد افزايش يافت و «نوز» به وزارت ترفيع مقام يافت
در سال ١٣٠٣ حاج #ميرزا_حسن_مجتهد_تبريزى كه از روحانيون ضدمشروطيت بنام است به منظور مخالفت با اقدامات و اصلاحات «نوز» در اداره امور گمرك و سر و سامان دادن به وضع مالى كشور اعلام داشت علماى طراز اول #كربلا و #نجف نامه هايى براى او ارسال و به وى مأموريت داده اند با تمام امكانات لازم با كمك مردم بر ضد حقوق و عوارض جديد گمركى و لغو آنها اقدامات لازم به عمل آورد،
سپس به فرماندار تبريز اعلام داشت كه وى بايد در اجراى دستور علماى كربلا و نجف، مأموران بلژيكى گمرك را از كشور خارج، حقوق و عواض گمركى را لغو، مدارسى را كه اخيراً بر طبق الگوى مدارس اروپائى تأسيس شده ببندد و مغازه هاى #اروپائيها و #امريكائيها را تعطيل كند
«نوز» و همكارانش بر اثر تحريك #حاج_ميرزا حسن مجتهد تبريز و شوراندن مردم بر ضد آنها از شهر فرار كردند،
ولى بعد از فرار بلژيكيها از تبريز معلوم شد نامه هايى كه حاج ميرزا حسن مجتهد طراز اول تبريز به عنوان نامه هاى واصله از علماى كربلا و نجف ارائه داده، جعلى بوده و لذا حاج ميرزا حسن و دستيارانش از شهر اخراج و نوز و همكارانش مجدداً به شهر مراجعت و مشغول به كار شدند
{Times, July 13 , 1903}
اين عمل #غيرمذهبى و #غيراخلاقى حاج ميرزا حسن مجتهد اول تبريز نشان ميدهد كه تنها #آيت_الله_خمينى براي در دست گرفتن قدرت، مردم را فريب نداد.
تنها او نبود كه به مردم گفت ما روحانيون داعيه حكومت نداريم و پس از فريب آنها ، حكومت را بين خود و #آخوندها تقسيم و به قصابى مردم بيگناه مشغول شد، #روحانيت_شيعه به طور پيوسته در طول تاريخ خود با خدعه و نيرنگ, مقام كاذب مذهبى ش را حفظ كرده است. اين وقايع نشان ميدهد كه #روحانيون پيوسته از راههاى نامشروع و ضداخلاقى در مردم نفوذ و از طريق غير انسانى و با حيله به مكيدن خون ملت بى پناه ايران اشتغال ورزيده اند
اتفاق جالب ديگرى كه در اين زمان بنا به نوشته مجله تايمز رخ داده اينست كه #ملاهاى_منتفذ ايران با الهام از نظريه «#پان_اسلاميسم»سيد جمال الدين اسد آبادى درصدد برآمده بودند ايران را به #سلطان_عثمانى تسليم و او را به عنوان خليفه اسلام بشناسند و بدين وسيله به قول خودشان بين شيعه و سنى آشتى و اتحاد برقرار سازند
بر طبق نوشته روزنامه تايمز در شماره ٢٧ اگوست سال ١٩٠٣ #مجتهدين نامه اى به #مظفرالدين_شاه نوشته و ضمن آن، او را تهديد كرده اند كه اگر به خواستهاى آنها عمل نكند آنها مجبور خواهند شد سلطان تركيه را دعوت كنند تا ايران را تصرف كند
دو واقعه مذكور را «ادوارد براون» به تفصيل شرح و روزنامه تايمز را به عنوان مأخذ خبرى خود ذكر كرده است
#منبع:
{Edward Brown , The Persian Revolusion (New York : Brans and Nobels , Inc 1966) , pp. 107-80}
در دوران كنونى هم خيانت اين قوم مفتخور و تجزيه ايران و دادن منابع ملى به روسيه و چين، راه اسلاف فاسد و خائنشان را دنبال ميكنند.
كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_هفتم(آخر)
#نقش_روحانيون در ضميمه كردن خاك ايران به عثمانى
ميدانيم كه در سال ١٢٩٨ هجرى قمرى #موسيو_ژوزف_نوزيلژيكى به رياست ادارات گمرك كرمانشاه و تبريز منصوب شد و اقدامات و اصلاحات او در امور گمرك به استثناى محمره (خرمشهر) تحت نظر او قرار گرفت و در نتيجه اقدامات او در سال ١٣٠١ درآمد گمرك ٥٠ درصد افزايش يافت و «نوز» به وزارت ترفيع مقام يافت
در سال ١٣٠٣ حاج #ميرزا_حسن_مجتهد_تبريزى كه از روحانيون ضدمشروطيت بنام است به منظور مخالفت با اقدامات و اصلاحات «نوز» در اداره امور گمرك و سر و سامان دادن به وضع مالى كشور اعلام داشت علماى طراز اول #كربلا و #نجف نامه هايى براى او ارسال و به وى مأموريت داده اند با تمام امكانات لازم با كمك مردم بر ضد حقوق و عوارض جديد گمركى و لغو آنها اقدامات لازم به عمل آورد،
سپس به فرماندار تبريز اعلام داشت كه وى بايد در اجراى دستور علماى كربلا و نجف، مأموران بلژيكى گمرك را از كشور خارج، حقوق و عواض گمركى را لغو، مدارسى را كه اخيراً بر طبق الگوى مدارس اروپائى تأسيس شده ببندد و مغازه هاى #اروپائيها و #امريكائيها را تعطيل كند
«نوز» و همكارانش بر اثر تحريك #حاج_ميرزا حسن مجتهد تبريز و شوراندن مردم بر ضد آنها از شهر فرار كردند،
ولى بعد از فرار بلژيكيها از تبريز معلوم شد نامه هايى كه حاج ميرزا حسن مجتهد طراز اول تبريز به عنوان نامه هاى واصله از علماى كربلا و نجف ارائه داده، جعلى بوده و لذا حاج ميرزا حسن و دستيارانش از شهر اخراج و نوز و همكارانش مجدداً به شهر مراجعت و مشغول به كار شدند
{Times, July 13 , 1903}
اين عمل #غيرمذهبى و #غيراخلاقى حاج ميرزا حسن مجتهد اول تبريز نشان ميدهد كه تنها #آيت_الله_خمينى براي در دست گرفتن قدرت، مردم را فريب نداد.
تنها او نبود كه به مردم گفت ما روحانيون داعيه حكومت نداريم و پس از فريب آنها ، حكومت را بين خود و #آخوندها تقسيم و به قصابى مردم بيگناه مشغول شد، #روحانيت_شيعه به طور پيوسته در طول تاريخ خود با خدعه و نيرنگ, مقام كاذب مذهبى ش را حفظ كرده است. اين وقايع نشان ميدهد كه #روحانيون پيوسته از راههاى نامشروع و ضداخلاقى در مردم نفوذ و از طريق غير انسانى و با حيله به مكيدن خون ملت بى پناه ايران اشتغال ورزيده اند
اتفاق جالب ديگرى كه در اين زمان بنا به نوشته مجله تايمز رخ داده اينست كه #ملاهاى_منتفذ ايران با الهام از نظريه «#پان_اسلاميسم»سيد جمال الدين اسد آبادى درصدد برآمده بودند ايران را به #سلطان_عثمانى تسليم و او را به عنوان خليفه اسلام بشناسند و بدين وسيله به قول خودشان بين شيعه و سنى آشتى و اتحاد برقرار سازند
بر طبق نوشته روزنامه تايمز در شماره ٢٧ اگوست سال ١٩٠٣ #مجتهدين نامه اى به #مظفرالدين_شاه نوشته و ضمن آن، او را تهديد كرده اند كه اگر به خواستهاى آنها عمل نكند آنها مجبور خواهند شد سلطان تركيه را دعوت كنند تا ايران را تصرف كند
دو واقعه مذكور را «ادوارد براون» به تفصيل شرح و روزنامه تايمز را به عنوان مأخذ خبرى خود ذكر كرده است
#منبع:
{Edward Brown , The Persian Revolusion (New York : Brans and Nobels , Inc 1966) , pp. 107-80}
در دوران كنونى هم خيانت اين قوم مفتخور و تجزيه ايران و دادن منابع ملى به روسيه و چين، راه اسلاف فاسد و خائنشان را دنبال ميكنند.
كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 سياست، كفايت و درايت، تمام چيزى كه امام على نداشت
#قسمت_دوم
تمام تلاش #على نيز در اين مدت اين بود كه به حلقه قدرت نزديك باشد و بتواند به ملك و مقامى برسد،
قدم اول او در اين راه شايد برداشتن مانع اصلى اين دورى از حلقه قدرت بود و آن هم كسى نبود جز #فاطمه_زهراء، همسر جوانش، كه به دليل اختلاف و درگيرى اش با #ابوبكر بر سر #باغ_فدك(باغى كه محمد از يهوديان به زور گرفته بود) باعث كدورت بين خانواده اش و خليفه اول و #جانشين_محمد يعنى ابوبكر شده بود.
#على هيچگاه و در هيچ جائى از تاريخ نه نامى ازين باغ آورده و نه حتى كوچكترين دفاعى از فاطمه در اينمورد كرده است و در ميان قائله فاطمه و ابوبكر، همسرش را تنها گذاشت، زيرا تنها ثمره اختلاف فاطمه و ابوبكر،
كوتاه شدن دست على از حلقه قدرت بود و او براى برداشتن اين مانع بايد #فاطمه را از ميان برميداشت.
شايد ابهامات فراوان در مورد چگونگى مرگ فاطمه و دفن پنهانى و شبانه وى توسط على، دليلى جز #قتل_فاطمه_بدست_على نداشته باشد.
پس از #قتل_عمر توسط يك برده ايرانى، و در شورائى كه متشكل از كانديداهاى خلافت گرد آمده بودند، از #على سئوال پرسيده شد كه آيا اگر خليفه شويد بر سنت محمد و راه و روش خلفاى قبل از خودت عمل خواهى كرد؟
كه اينبار نيز او با بى سياستى تمام اين موضوع را نفى كرد و بازهم دستش از خلافت كوتاه ماند
درصورتى كه طبق ادعاى #آخوندها، على ميتوانست با دروغ گفتن(تقيه) بر كرسى خلافت نشسته و به آرزوى ديرينه اش برسد.
البته در برخى منابع تاريخى از فريب على توسط #عمرو_عاص نوشته اند كه در مجالى ديگر به آن خواهم پرداخت.
اما تا اينجا به #دو_موضوع مهم پى برديم:
١) دروغ روحانيون شيعه در مورد #تقيه!
زيرا طبق ادعاى روحانيون شيعه،
#على بايد در اينجا تقيه ميكرد و براى صلاح مسلمانان(از ديد آخوندها) و جلوگيرى از #خلافت_عثمان كه بعدها باعث مشكلات زيادى شد، به سئوال در مورد راه و روش خلفاى ماقبلش بله ميگفت، اما وى اينكار را نكرد.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/28224
#قسمت_دوم
تمام تلاش #على نيز در اين مدت اين بود كه به حلقه قدرت نزديك باشد و بتواند به ملك و مقامى برسد،
قدم اول او در اين راه شايد برداشتن مانع اصلى اين دورى از حلقه قدرت بود و آن هم كسى نبود جز #فاطمه_زهراء، همسر جوانش، كه به دليل اختلاف و درگيرى اش با #ابوبكر بر سر #باغ_فدك(باغى كه محمد از يهوديان به زور گرفته بود) باعث كدورت بين خانواده اش و خليفه اول و #جانشين_محمد يعنى ابوبكر شده بود.
#على هيچگاه و در هيچ جائى از تاريخ نه نامى ازين باغ آورده و نه حتى كوچكترين دفاعى از فاطمه در اينمورد كرده است و در ميان قائله فاطمه و ابوبكر، همسرش را تنها گذاشت، زيرا تنها ثمره اختلاف فاطمه و ابوبكر،
كوتاه شدن دست على از حلقه قدرت بود و او براى برداشتن اين مانع بايد #فاطمه را از ميان برميداشت.
شايد ابهامات فراوان در مورد چگونگى مرگ فاطمه و دفن پنهانى و شبانه وى توسط على، دليلى جز #قتل_فاطمه_بدست_على نداشته باشد.
پس از #قتل_عمر توسط يك برده ايرانى، و در شورائى كه متشكل از كانديداهاى خلافت گرد آمده بودند، از #على سئوال پرسيده شد كه آيا اگر خليفه شويد بر سنت محمد و راه و روش خلفاى قبل از خودت عمل خواهى كرد؟
كه اينبار نيز او با بى سياستى تمام اين موضوع را نفى كرد و بازهم دستش از خلافت كوتاه ماند
درصورتى كه طبق ادعاى #آخوندها، على ميتوانست با دروغ گفتن(تقيه) بر كرسى خلافت نشسته و به آرزوى ديرينه اش برسد.
البته در برخى منابع تاريخى از فريب على توسط #عمرو_عاص نوشته اند كه در مجالى ديگر به آن خواهم پرداخت.
اما تا اينجا به #دو_موضوع مهم پى برديم:
١) دروغ روحانيون شيعه در مورد #تقيه!
زيرا طبق ادعاى روحانيون شيعه،
#على بايد در اينجا تقيه ميكرد و براى صلاح مسلمانان(از ديد آخوندها) و جلوگيرى از #خلافت_عثمان كه بعدها باعث مشكلات زيادى شد، به سئوال در مورد راه و روش خلفاى ماقبلش بله ميگفت، اما وى اينكار را نكرد.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/28224
Telegram
نقدى بر اسلام
درايت، سياست و لياقت، تمامى آن چيزى است كه،
#على_بن_ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان از آن برخوردار نبود
و همين بى درايتى باعث ايجاد يك تفرقه تاريخى مابين مسلمانان جهان شد.
اين مقاله را در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام مطالعه بفرماييد.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
#على_بن_ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان از آن برخوردار نبود
و همين بى درايتى باعث ايجاد يك تفرقه تاريخى مابين مسلمانان جهان شد.
اين مقاله را در #كانال_تخصصى_نقد_اسلام مطالعه بفرماييد.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
اسلامگرايان و پيروان مذهبى اسلام هيچگاه قادر به پاسخ دادن به چنين پرسشهائى نبوده و نخواهند بود.
#آخوندها هم بعد از شنيدن چنين سئوالاتى چندين روايت از چندين امام تعريف ميكنند كه مصداق بارز ارتباط دادن #گوزن و #شقيقه اسلام است.
ولى براستى اين چه منطقى است كه ما بايد فقط يك طرف داستان را بشنويم و اطاعت كنيم؟
چرا هيچگاه نظر شيطان را كسى نشنيده است!؟
آيا منطق #الله همين مقدار است كه يك سوى داستان را به ما بگويد و ما هم قضاوت(اطاعت) كنيم؟
#الله كه هزاران بار اثبات كرده كه اكثر كارهايش غير منطقى و داراى تناقض است، چطور ميتواند اثبات كند اين داستان واقعى است و او راست ميگويد؟
چرا به شيطان اجازه دفاع از خود داده نشده و نميشود؟
فكر نميكنيد وقت آن رسيده كه اين داستانهاى مضحك را دور بياندازيم و عاقلانه تر زندگى كنيم؟
@naghde_eslamm
#آخوندها هم بعد از شنيدن چنين سئوالاتى چندين روايت از چندين امام تعريف ميكنند كه مصداق بارز ارتباط دادن #گوزن و #شقيقه اسلام است.
ولى براستى اين چه منطقى است كه ما بايد فقط يك طرف داستان را بشنويم و اطاعت كنيم؟
چرا هيچگاه نظر شيطان را كسى نشنيده است!؟
آيا منطق #الله همين مقدار است كه يك سوى داستان را به ما بگويد و ما هم قضاوت(اطاعت) كنيم؟
#الله كه هزاران بار اثبات كرده كه اكثر كارهايش غير منطقى و داراى تناقض است، چطور ميتواند اثبات كند اين داستان واقعى است و او راست ميگويد؟
چرا به شيطان اجازه دفاع از خود داده نشده و نميشود؟
فكر نميكنيد وقت آن رسيده كه اين داستانهاى مضحك را دور بياندازيم و عاقلانه تر زندگى كنيم؟
@naghde_eslamm
Audio
زنده یاد دکتر #رستم_جمشیدی
🔹نگاه #دانشمندان , #اسلام و دیگر #ادیان_ابراهیمی به پدیده #خورشید_گرفتگی
🔹وقاحت #کمونیستها و #آخوندها در ایراد به #شاه
🔹#پند و #اندرز خردمندانه #فردوسی به ما در داستان #کیخسرو
🔹نقد اسلام و قرآن
۲۱ آگوست ۲۰۱۷
کیفیت خوب
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید ایرانی آزاد و آباد
🔹نگاه #دانشمندان , #اسلام و دیگر #ادیان_ابراهیمی به پدیده #خورشید_گرفتگی
🔹وقاحت #کمونیستها و #آخوندها در ایراد به #شاه
🔹#پند و #اندرز خردمندانه #فردوسی به ما در داستان #کیخسرو
🔹نقد اسلام و قرآن
۲۱ آگوست ۲۰۱۷
کیفیت خوب
همراهان گل در روشنگری دوستان و عزیزانتون کوشا باشید
به امید ایرانی آزاد و آباد