Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_دوازدهم
در رویداد #نهروان که یاران #على از او خواستار شدند در برابر پیشنهاد #معاويه در گزینش رهبری اسلام به داوری قرآن ارج نهد، وی پاسخ میدهد که قرآن بیش از چند برگ کاغذ سیاه شده نیست و قرآن ناطق و گویا منم.
زمانی که پیشنهاد کنندگان از دستور على از تازش بر #قرآن سر باز میزنند على بر آنان تازش میبرد و عده فراوانى را در رويداد نهروان از همان ياران خودش را ميكشد
(#منابع:
١) دفتر تشیع و سیاست در ایران نوشته بهرام چوبینه پوشینه نخست برگ ۱۱۸ -
٢) تاریخ ادبی ایران برگ ۳۵۲
٣) تاریخ ایران برای نوجوانان بنیاد مطالعات ایران واشینگتن برگ ٦٢
٤) دفتر جنبشهای ناسیونالیستی در ایران نوشته استاد خانک عشقی صنعتی پوشینه یکم زیرنویس برگ ١٦٧
٥) دفتر زندگانی حسین پوشینه دوم چاپ نهم نوشته زین العابدین رهنما برگ ١٦٧
٦) تاريخ طبرى پوشينه ششم برگ ۷٦۴
٧) دفتر روند نهضت های ملی و انقلاب اسلامی برگهای ١٧٣-۱۷۴
بنقل از #دینوری اخبار الاطوال برگ ۲۲۵ که علی میگوید:
قرآن منم نه آن ورق های سیاه شده. حمله کنید. که همین گفتار در دفتر دافعه و جاذبه على از انتشارات حسينيه ارشاد نوشته آیت الله مطهری نیز آمده است - تاریخ ادبیات ایران ذبیح الله صفا پوشینه نخست برگ ۱۰ - عایشه بعد از پیغمبر برگردان ذبيح الله منصورى برگ ۴۵٣ - تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضی راوندى پوشینه دوم برگ ٧٠)
#خمینی_پليد در این باره گفته است روز #خوارج روزی است که امیرالمومنين على سلام الله عليه شمشیرش را کشید و این فاسدها را مثل غده سرطانی درو کرد و تمامشان را کشت.
#منبع: از توضیح المسائل شجاع الدین شفا برگ ۸۲۷ از گفته های سید خونخوار خمینی در روز ۱۷ شهریور ۵۷ در قم)
آن روز یوم الله بود یعنی روز خوشی و شادمانی الله؟ شاد مانی الله از کشتار دلخراش پیروان قرآنش؟
خوارج به علی گفتند در دستور حمله بر قرآن کافر شده ای اگر به کار خود اقرار و توبه بکنی ما به تو کمک میکنیم در غیر اینصورت تو و هواخواهانت را تسلیم معاویه می کنیم تا به سرنوشت عثمان گرفتار آیی، علی نپذیرفت و به آنان حمله برد و جمعی را کشت سرانجام کار خلافت به حکمیت و خلع على انجامید
#منبع: تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضى راوندى پوشينه دوم برگهای ٦۹ تا ۷۲
دفتر مرد نامتناهی نوشته حسن صدر زیرنویس برگ ۹۰ ميگويد: على ناچار شد خوارج را با زبان تیغ اندرز دهد و خاموش سازد.
على در نامه خود به #معاویه نوشت من همان ابوالحسنی هستم که جد تو عتبه و عموى تو شيبه و برادر تو حنظله را كشته ام و اکنون هم آن شمشیر در دست من است
(#منبع: نامه ٦٤ نهج البلاغه در پاسخ به معاويه و كتاب مناقب آل ابي طالب ابن شهرآشوب ج ٢ ص ٣٥١)
فأنا أبو الحسنقاتل جدك عتبة وعمك شيبة واخيك حنظلة الذين سفك الله دماءهم على يدي في يوم بدر، وذلك السيف معي
مناقب آل ابي طالب نویسنده : ابن شهرآشوب جلد : ٢ صفحه : ٣٥١
لينك صفحه كتاب http://lib.eshia.ir/16066/2/351
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_دوازدهم
در رویداد #نهروان که یاران #على از او خواستار شدند در برابر پیشنهاد #معاويه در گزینش رهبری اسلام به داوری قرآن ارج نهد، وی پاسخ میدهد که قرآن بیش از چند برگ کاغذ سیاه شده نیست و قرآن ناطق و گویا منم.
زمانی که پیشنهاد کنندگان از دستور على از تازش بر #قرآن سر باز میزنند على بر آنان تازش میبرد و عده فراوانى را در رويداد نهروان از همان ياران خودش را ميكشد
(#منابع:
١) دفتر تشیع و سیاست در ایران نوشته بهرام چوبینه پوشینه نخست برگ ۱۱۸ -
٢) تاریخ ادبی ایران برگ ۳۵۲
٣) تاریخ ایران برای نوجوانان بنیاد مطالعات ایران واشینگتن برگ ٦٢
٤) دفتر جنبشهای ناسیونالیستی در ایران نوشته استاد خانک عشقی صنعتی پوشینه یکم زیرنویس برگ ١٦٧
٥) دفتر زندگانی حسین پوشینه دوم چاپ نهم نوشته زین العابدین رهنما برگ ١٦٧
٦) تاريخ طبرى پوشينه ششم برگ ۷٦۴
٧) دفتر روند نهضت های ملی و انقلاب اسلامی برگهای ١٧٣-۱۷۴
بنقل از #دینوری اخبار الاطوال برگ ۲۲۵ که علی میگوید:
قرآن منم نه آن ورق های سیاه شده. حمله کنید. که همین گفتار در دفتر دافعه و جاذبه على از انتشارات حسينيه ارشاد نوشته آیت الله مطهری نیز آمده است - تاریخ ادبیات ایران ذبیح الله صفا پوشینه نخست برگ ۱۰ - عایشه بعد از پیغمبر برگردان ذبيح الله منصورى برگ ۴۵٣ - تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضی راوندى پوشینه دوم برگ ٧٠)
#خمینی_پليد در این باره گفته است روز #خوارج روزی است که امیرالمومنين على سلام الله عليه شمشیرش را کشید و این فاسدها را مثل غده سرطانی درو کرد و تمامشان را کشت.
#منبع: از توضیح المسائل شجاع الدین شفا برگ ۸۲۷ از گفته های سید خونخوار خمینی در روز ۱۷ شهریور ۵۷ در قم)
آن روز یوم الله بود یعنی روز خوشی و شادمانی الله؟ شاد مانی الله از کشتار دلخراش پیروان قرآنش؟
خوارج به علی گفتند در دستور حمله بر قرآن کافر شده ای اگر به کار خود اقرار و توبه بکنی ما به تو کمک میکنیم در غیر اینصورت تو و هواخواهانت را تسلیم معاویه می کنیم تا به سرنوشت عثمان گرفتار آیی، علی نپذیرفت و به آنان حمله برد و جمعی را کشت سرانجام کار خلافت به حکمیت و خلع على انجامید
#منبع: تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضى راوندى پوشينه دوم برگهای ٦۹ تا ۷۲
دفتر مرد نامتناهی نوشته حسن صدر زیرنویس برگ ۹۰ ميگويد: على ناچار شد خوارج را با زبان تیغ اندرز دهد و خاموش سازد.
على در نامه خود به #معاویه نوشت من همان ابوالحسنی هستم که جد تو عتبه و عموى تو شيبه و برادر تو حنظله را كشته ام و اکنون هم آن شمشیر در دست من است
(#منبع: نامه ٦٤ نهج البلاغه در پاسخ به معاويه و كتاب مناقب آل ابي طالب ابن شهرآشوب ج ٢ ص ٣٥١)
فأنا أبو الحسنقاتل جدك عتبة وعمك شيبة واخيك حنظلة الذين سفك الله دماءهم على يدي في يوم بدر، وذلك السيف معي
مناقب آل ابي طالب نویسنده : ابن شهرآشوب جلد : ٢ صفحه : ٣٥١
لينك صفحه كتاب http://lib.eshia.ir/16066/2/351
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
●خمس و خالی کردن جیب مردم توسط روحانیون شیعه!
#قسمت_دوازدهم
#خمس
⚡️در قسمتهای قبل به صورت مفصل و کامل نشان دادیم که خمس مکاسب هیچ جایگاهی در اسلام نداشت و در عصر ائمه شیعه و پیامبر اسلام نیز وجود نداشته است.
⚡️از کتب آخوندهای شیعه ثابت شد که علمای شیعه در طول تاریخ به تناقضات و اختلافات فراوانی رسیدند و تماماً بدان تصریح کردند که خود این تضاد نشانه بطلان است.
⚡️ثابت شد آنچه به عنوان خمس در قرآن آمده بود، صرفاً خمس غنائم جنگی است که محمد اموال مخالفین خود را در جنگها با عنوان حق الله به سرقت میبرد و آخوندها این سرقت را از غنائم جنگی گسترش دادند و به مکاسب ارتقاع دادند!
۱.اعتراف آیت الله عبدالحمید مهاجر: به آخوندهای شیعه پول ندهید، چون آنان این اموال را به فقرا نمیرسانند و خودشان میخورند: https://t.me/naghde_eslamm/19874
۲.اعتراف آیت الله علیحسن غلوم: اکثر اعضای بیت مراجع تقلید شیعه، فاسد هستند و با پول خمس به سفرهای اروپایی رفته و خوشگذرانی میکنند: https://t.me/naghde_eslamm/19875
۳.اعتراف آیت الله یاسر عوده: پول زکات و خمس برای عیاشی و تفریح فرزندان و اطرافیان آخوندها مصرف میشود: https://t.me/naghde_eslamm/15956
۴.اعتراف آیت الله محمد العراجی: آخوندهای شیعه اموال شیعیان را تحت عنوان خمس به تاراج میبرند: https://t.me/naghde_eslamm/20831
۵.اعتراف آیت الله جواد الخالصی: سرقت اموال شیعیان تحت عنوان خمس توسط مراجع و آخوندهای شیعه یک معضل تاریخی است و قابل کتمان نیست و همه میدانند: https://t.me/naghde_eslamm/15996
۶.اعتراف آیت الله سید ابوالفضل برقعی: چیزی به نام خمس در اسلام وجود ندارد، بلکه اکتشاف آخوندها برای خالب کردن جیب مردم و پر کردن جیبشان از درآمد مردم بیچاره است: https://t.me/naghde_eslamm/17481
۷.اعتراف آیت الله محمد کرم: شغل آخوندها در جمع کردن خمس و رکورد زدن در ازدواج موقت(صیغه) است: https://t.me/naghde_eslamm/19873
۸.اعتراف آیت الله حسن اللهیاری: آخوند شیعه خودش خمس پرداخت نمیکند بلکه کارش خوردن و مفتخوری است، آخوند فقط برای خوردن آمده است: https://t.me/naghde_eslamm/15984
۹.اعتراف آیت الله سید کمال حیدری: خمس، دزدی آخوندها از مردم است: https://t.me/naghde_eslamm/2429
#قسمت_دوازدهم
#خمس
⚡️در قسمتهای قبل به صورت مفصل و کامل نشان دادیم که خمس مکاسب هیچ جایگاهی در اسلام نداشت و در عصر ائمه شیعه و پیامبر اسلام نیز وجود نداشته است.
⚡️از کتب آخوندهای شیعه ثابت شد که علمای شیعه در طول تاریخ به تناقضات و اختلافات فراوانی رسیدند و تماماً بدان تصریح کردند که خود این تضاد نشانه بطلان است.
⚡️ثابت شد آنچه به عنوان خمس در قرآن آمده بود، صرفاً خمس غنائم جنگی است که محمد اموال مخالفین خود را در جنگها با عنوان حق الله به سرقت میبرد و آخوندها این سرقت را از غنائم جنگی گسترش دادند و به مکاسب ارتقاع دادند!
۱.اعتراف آیت الله عبدالحمید مهاجر: به آخوندهای شیعه پول ندهید، چون آنان این اموال را به فقرا نمیرسانند و خودشان میخورند: https://t.me/naghde_eslamm/19874
۲.اعتراف آیت الله علیحسن غلوم: اکثر اعضای بیت مراجع تقلید شیعه، فاسد هستند و با پول خمس به سفرهای اروپایی رفته و خوشگذرانی میکنند: https://t.me/naghde_eslamm/19875
۳.اعتراف آیت الله یاسر عوده: پول زکات و خمس برای عیاشی و تفریح فرزندان و اطرافیان آخوندها مصرف میشود: https://t.me/naghde_eslamm/15956
۴.اعتراف آیت الله محمد العراجی: آخوندهای شیعه اموال شیعیان را تحت عنوان خمس به تاراج میبرند: https://t.me/naghde_eslamm/20831
۵.اعتراف آیت الله جواد الخالصی: سرقت اموال شیعیان تحت عنوان خمس توسط مراجع و آخوندهای شیعه یک معضل تاریخی است و قابل کتمان نیست و همه میدانند: https://t.me/naghde_eslamm/15996
۶.اعتراف آیت الله سید ابوالفضل برقعی: چیزی به نام خمس در اسلام وجود ندارد، بلکه اکتشاف آخوندها برای خالب کردن جیب مردم و پر کردن جیبشان از درآمد مردم بیچاره است: https://t.me/naghde_eslamm/17481
۷.اعتراف آیت الله محمد کرم: شغل آخوندها در جمع کردن خمس و رکورد زدن در ازدواج موقت(صیغه) است: https://t.me/naghde_eslamm/19873
۸.اعتراف آیت الله حسن اللهیاری: آخوند شیعه خودش خمس پرداخت نمیکند بلکه کارش خوردن و مفتخوری است، آخوند فقط برای خوردن آمده است: https://t.me/naghde_eslamm/15984
۹.اعتراف آیت الله سید کمال حیدری: خمس، دزدی آخوندها از مردم است: https://t.me/naghde_eslamm/2429
Forwarded from نقدى بر اسلام
●چرا نمیتوان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟
#بخش_پنجم
#قسمت_دوازدهم
⚡️گفتنی است که جایگاه اسطورهای و زندگینامهی پر از تناقض ابن عباسِ ساختهی خلفای عباسی، شک و تردید را میان بسیاری از اسلامشناسان غربی بوجود آورد:
«اشپرنگر نخستین خاورشناسی بود که آتش شکاکیت بر خرمن احادیث و تفاسیر منسوب به ابن عباس زد. وی ابن عباس را کذّاب خواند.
⚡️نُلدکه و شوالی هم استدلال میآورند که ناسازگاری در روایات تفسیری ابن عباس به حدی زیاد است که نمیتوان حتی دیدگاه وی را دربارهی یک آیهی خاص- بر اساس آنچه که به او نسبت دادهاند- بازسازی کرد.» (۱۴)
⚡️به هر رو، زندگینامهی ساختگی ابن عباس [عموی پیامبر] که به عنوان جد عباسیان و بزرگترین مفسر قرآن در تاریخنگاری اسلامی معرفی شده، کسی به جز ابو عباس یا «علی ابن عبدالله بن عباس» نیست. درحقیقت عباسیان، فرزندان «علی ابن عبدالله بن عباس» [طبری] هستند که خود یکی از نوادگان عبدالملک مروان بودند یعنی، جد واقعی «امویان» و «عباسیان» کسی به جز عبدالملک مروان نیست.
این نکته که عباسیان و امویان خویشاوندان خونی بودند و ما اساساً در تاریخ «اسلام» با دو تیرهی متفاوت سر و کار نداریم، نه تنها ساختار «تاریخنگاری» و روایات اسلامی را در هم میریزد، بلکه نشانگر این نیز هست که سرانجام خلفای عباسی موفق شدند همهی گروههای اپوزیسیون سیاسی را حذف کنند و یک ایدئولوژی [یا دین] نوین به نام «اسلام» را از درون این درگیریها و آشوبهای سیاسی شکل بدهند تا بتوانند مشروعیت سیاسی خود را استوار سازند. در این بُرش تاریخی بود که سرانجام علی گنوسى با گوشت و خون پر شد و على بن ابيطالب اسلامى تثبيت گرديد.
https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
#بخش_پنجم
#قسمت_دوازدهم
⚡️گفتنی است که جایگاه اسطورهای و زندگینامهی پر از تناقض ابن عباسِ ساختهی خلفای عباسی، شک و تردید را میان بسیاری از اسلامشناسان غربی بوجود آورد:
«اشپرنگر نخستین خاورشناسی بود که آتش شکاکیت بر خرمن احادیث و تفاسیر منسوب به ابن عباس زد. وی ابن عباس را کذّاب خواند.
⚡️نُلدکه و شوالی هم استدلال میآورند که ناسازگاری در روایات تفسیری ابن عباس به حدی زیاد است که نمیتوان حتی دیدگاه وی را دربارهی یک آیهی خاص- بر اساس آنچه که به او نسبت دادهاند- بازسازی کرد.» (۱۴)
⚡️به هر رو، زندگینامهی ساختگی ابن عباس [عموی پیامبر] که به عنوان جد عباسیان و بزرگترین مفسر قرآن در تاریخنگاری اسلامی معرفی شده، کسی به جز ابو عباس یا «علی ابن عبدالله بن عباس» نیست. درحقیقت عباسیان، فرزندان «علی ابن عبدالله بن عباس» [طبری] هستند که خود یکی از نوادگان عبدالملک مروان بودند یعنی، جد واقعی «امویان» و «عباسیان» کسی به جز عبدالملک مروان نیست.
این نکته که عباسیان و امویان خویشاوندان خونی بودند و ما اساساً در تاریخ «اسلام» با دو تیرهی متفاوت سر و کار نداریم، نه تنها ساختار «تاریخنگاری» و روایات اسلامی را در هم میریزد، بلکه نشانگر این نیز هست که سرانجام خلفای عباسی موفق شدند همهی گروههای اپوزیسیون سیاسی را حذف کنند و یک ایدئولوژی [یا دین] نوین به نام «اسلام» را از درون این درگیریها و آشوبهای سیاسی شکل بدهند تا بتوانند مشروعیت سیاسی خود را استوار سازند. در این بُرش تاریخی بود که سرانجام علی گنوسى با گوشت و خون پر شد و على بن ابيطالب اسلامى تثبيت گرديد.
https://t.me/naghde_eslamm/22535
www.eslam.nu
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا روايات اسلامى اعتبار تاريخى دارند؟
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●زنده به گور کردن زن، هدیه اسلام به نیمی از مردم دنیا!
#قسمت_دوازدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در این قسمت اسنادی را از قرآن و سنت نقل میکنیم که مطابق آن زنان باید تحت هر شرایطی به اطاعت مطلق از مردان بپردازند و به نوعی میتوان گفت که از دید اسلام، زنان برده مردان هستند.
~سوره نسا: #متن_عربی: ...فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ...(۳۴)
#ترجمه: پس زنان شایسته و درست کار، فرمانبردار و مطیع شوهران خود هستند.
⚡️در این آیه، بی منطقی الله خیالی محمد را میتوانید مشاهده کنید! طبق این آیه زنان شایسته کسانی هستند که اطاعت کننده شوهرانشان هستند و این، نگاه برتری طلبی و غیر انسانیست که نمیتواند از سوی خداوند گفته شده باشد!.
⚡️در اسلام زنان از هیچگونه حقوق انسانی برخوردار نیستند و صرفا برده هایی هستند که بایستی اطاعت کننده مردان باشد؛ اگر خداوند قرار بود آیه ای را بیان کند، بایستی میگفت که پس انسانهای درستکار فرمانبردار حق باشند! اما در آیه ۳۴ نسا فقط زنان را مورد خطاب قرار داده و به صورت مطلق گفته که مطیع شوهران خود باشید که این نگاه خفتآمیز، اوج زنستیزی در اسلام را میرساند.
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
#قسمت_دوازدهم
#زن_در_اسلام
⚡️با نگاهی به آیات قرآن و سنت اسلامی متوجه میشوید که اسلام زنستیز ترین تفکر در تاریخ بشریت است.
⚡️هیچ تفکر، جریان و گروهی در تاریخ نتوانسته به اندازه اسلام به زنستیزی، جنایت و تبعیض بپردازد.
⚡️در این قسمت اسنادی را از قرآن و سنت نقل میکنیم که مطابق آن زنان باید تحت هر شرایطی به اطاعت مطلق از مردان بپردازند و به نوعی میتوان گفت که از دید اسلام، زنان برده مردان هستند.
~سوره نسا: #متن_عربی: ...فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ...(۳۴)
#ترجمه: پس زنان شایسته و درست کار، فرمانبردار و مطیع شوهران خود هستند.
⚡️در این آیه، بی منطقی الله خیالی محمد را میتوانید مشاهده کنید! طبق این آیه زنان شایسته کسانی هستند که اطاعت کننده شوهرانشان هستند و این، نگاه برتری طلبی و غیر انسانیست که نمیتواند از سوی خداوند گفته شده باشد!.
⚡️در اسلام زنان از هیچگونه حقوق انسانی برخوردار نیستند و صرفا برده هایی هستند که بایستی اطاعت کننده مردان باشد؛ اگر خداوند قرار بود آیه ای را بیان کند، بایستی میگفت که پس انسانهای درستکار فرمانبردار حق باشند! اما در آیه ۳۴ نسا فقط زنان را مورد خطاب قرار داده و به صورت مطلق گفته که مطیع شوهران خود باشید که این نگاه خفتآمیز، اوج زنستیزی در اسلام را میرساند.
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
●ادعای واهی پاکیزگی در اسلام و عدم رعایت بزرگان آن
#قسمت_دوازدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمت قبل اسناد صحیحی را آوریم که مطابق آن پیامبر اسلام دستور به بلند کردن ریش و نهی از کوتاه کردن آن کرده بود و در این قسمت اسناد صحیحی را در مورد وجود شپش در نزد اینها به علت بلندی ریش و عدم رعایت پاکیزگی میآوریم.
#متن_عربی: (۷۵۴۸)حدثنا إسْمَاعِيلُ بن عَيَّاشٍ عن أبي بَكْرِ بن أبي مَرْيَمَ عن عبد الرحمن بن الأَسْوَدِ قال كان عُمَرُ بن الْخَطَّابِ يَقْتُلُ الْقَمْلَةَ في الصَّلاَة حتى يَظْهَرَ دَمُهَا على يَدِهِ.
#ترجمه: از عبد الرحمن بن أسود نقل شده است كه گفت: عمر بن خطاب، شپشی را در نماز كشت به طوری كه خون شپش بر دست او جاری شد.
#منبع: مصنف ابن أبي شيبة، جلد ۳، صفحه ۳۵۳، روایت ۷۵۴۸، انتشارات مکتبه رشد بیروت
#متن_عربی: وإن قتل القملة فلا بأس لأن عمر كان يقتل القمل في الصلاة رواه سعيد.
#ترجمه: در كشتن شپش اشكالی وجود ندارد، چرا كه عمر بن خطاب در حال نماز شپش میكشت.
#منبع: الكافي في فقه ابن حنبل، جلد ۱، صفحه ۳۹۳، نوشته عبد الله بن قدامة المقدسي.
✍🏻بر طبق این سند، عمر بن خطاب به حدی کثیف بوده و نظافت را رعایت نمیکرده که در بدن خود شپش داشته است؛ وبسایت ویکیپدیا در مورد شپش مینویسد: "شپش تن و سر اختلافات جزئی دارند و بهطور کلی شپش سر از نظر اندازه کوچکتر و از نظر رنگ تیرهتر و از نظر پوشش مقاومتراست و شکافهای انتهای بدن آن عمیقتر است. به تجربه ثابت شده استفاده از نرمکنندههای مو در استحمام روزانه و همزمان شانه کردن موها بهترین روش خلاص شدن از شراین انگل میباشد". همچنین این وبسایت در مورد مبارزه با شپش مینویسد: "با توجه به زیستشناسی شپش، بهترین راه رعایت موازین بهداشت فردی به ویژه استحمام و استفاده از آب گرم و صابون است. تعویض لباسهای زیر، کوتاه کردن موها،...از راههای کاهش احتمال آلودگی به شپش است".
✍🏻بر طبق این اسناد، عمر بن خطاب به حدی کثیف و آلوده بوده که شپش بدن او را فراگرفته و در نماز آن شپش ها را میکشته است، یکی از دلایل مبتلا شدن او به شپش، بلندی ریش و عدم نظافت میباشد که در قسمت قبل آوردیم که محمد پیامبر اسلام به آنها دستور به بلند کردن ریش و عدم کوتاه کردن آن داده بود؛ آیا در اسلام جایی برای پاکیزگی و نظافت وجود دارد؟
@naghde_eslamm
#قسمت_دوازدهم
✍🏻یکی از دروغهایی که اسلامگرایان مطرح میکنند این است که مدعی میشوند اسلام دین پاکی است و رعایت نظافت از پایه های ایمان به شمار میرود.
✍🏻زمانی که به تاریخ صدر اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام و اصحاب و اهل بیت او مینگریم، میبینیم که خبری از نظافت وجود ندارد؛ در قسمت قبل اسناد صحیحی را آوریم که مطابق آن پیامبر اسلام دستور به بلند کردن ریش و نهی از کوتاه کردن آن کرده بود و در این قسمت اسناد صحیحی را در مورد وجود شپش در نزد اینها به علت بلندی ریش و عدم رعایت پاکیزگی میآوریم.
#متن_عربی: (۷۵۴۸)حدثنا إسْمَاعِيلُ بن عَيَّاشٍ عن أبي بَكْرِ بن أبي مَرْيَمَ عن عبد الرحمن بن الأَسْوَدِ قال كان عُمَرُ بن الْخَطَّابِ يَقْتُلُ الْقَمْلَةَ في الصَّلاَة حتى يَظْهَرَ دَمُهَا على يَدِهِ.
#ترجمه: از عبد الرحمن بن أسود نقل شده است كه گفت: عمر بن خطاب، شپشی را در نماز كشت به طوری كه خون شپش بر دست او جاری شد.
#منبع: مصنف ابن أبي شيبة، جلد ۳، صفحه ۳۵۳، روایت ۷۵۴۸، انتشارات مکتبه رشد بیروت
#متن_عربی: وإن قتل القملة فلا بأس لأن عمر كان يقتل القمل في الصلاة رواه سعيد.
#ترجمه: در كشتن شپش اشكالی وجود ندارد، چرا كه عمر بن خطاب در حال نماز شپش میكشت.
#منبع: الكافي في فقه ابن حنبل، جلد ۱، صفحه ۳۹۳، نوشته عبد الله بن قدامة المقدسي.
✍🏻بر طبق این سند، عمر بن خطاب به حدی کثیف بوده و نظافت را رعایت نمیکرده که در بدن خود شپش داشته است؛ وبسایت ویکیپدیا در مورد شپش مینویسد: "شپش تن و سر اختلافات جزئی دارند و بهطور کلی شپش سر از نظر اندازه کوچکتر و از نظر رنگ تیرهتر و از نظر پوشش مقاومتراست و شکافهای انتهای بدن آن عمیقتر است. به تجربه ثابت شده استفاده از نرمکنندههای مو در استحمام روزانه و همزمان شانه کردن موها بهترین روش خلاص شدن از شراین انگل میباشد". همچنین این وبسایت در مورد مبارزه با شپش مینویسد: "با توجه به زیستشناسی شپش، بهترین راه رعایت موازین بهداشت فردی به ویژه استحمام و استفاده از آب گرم و صابون است. تعویض لباسهای زیر، کوتاه کردن موها،...از راههای کاهش احتمال آلودگی به شپش است".
✍🏻بر طبق این اسناد، عمر بن خطاب به حدی کثیف و آلوده بوده که شپش بدن او را فراگرفته و در نماز آن شپش ها را میکشته است، یکی از دلایل مبتلا شدن او به شپش، بلندی ریش و عدم نظافت میباشد که در قسمت قبل آوردیم که محمد پیامبر اسلام به آنها دستور به بلند کردن ریش و عدم کوتاه کردن آن داده بود؛ آیا در اسلام جایی برای پاکیزگی و نظافت وجود دارد؟
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چه كسى و با چه هدفى قرآن را نوشته است؟
#قسمت_دوازدهم
اما وقتی این نگارش را در نظر نگیریم (که به ر ـا عرـا ختم می شود) به یک رسم الخط پایه ای می رسیم که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند اما جالب توجه این است که این اصلا عربی نیست و باید یک زبان سریانی باشد که عربی شده است (یعنی فاقد الف در کلمه قرآن و عربی است) و باید به شکل قرآن عربی بوده باشد و می تواند به صورت قریان غربی یا آیات غربی خوانده شود که به وضوح سریانی است و هیچ شکی نیست که زبان سریانی کلیدی است برای بازکردن قفل متن قرآن چرا که کتابی که ادعا می کند کتابی روشن است، هیچ راهی نیست که شما بتوانید آنرا بفهمید مگر با خواندن تفاسیرش و حتی اگر با تفاسیر علامه های مسلمان هم آنرا بخوانید می فهمید که این علامه ها هم در اغلب موارد آنرا نمی فهمند و من در اینجا دو مثال می آورم:
▪️قرآن محمد را #امی توصیف می کند که توسط علمای اسلام به عنوان تحصیل نکرده یا عامی توصیف می شود
اما این کلمه به روشنی از کلمه عبری am ha aretz یا قوم مشترک می آید و این به این سبب است که در قرن سوم (یعنی زمانی که متاخرین قران را ویرایش کردند) ارتباط با زبان عبری قطع شده بود.
▪️ كلمه #فرقان در سوره ۲۵ برای علمای اسلام یک کلمه اسرارآمیز است و آنها می گوید که از ریشه فرق به معنای جدایی می آید. اما این اصلا عربی نیست و مشخص است که از کلمه سریانیPurqana یا رستگاری می اید که آشکارا مفهومی مسیحی است.
مثال های بی شماری وجود دارد که علما هیچ تصوری از معانی آن ندارند و نمی دانند که قرآن چه می گوید( برای مثال حورین که در واقع به معنای انگور است و نه باکره های بهشتی)
پس واقعا قرآن چیست؟؟
▪️اگر منظور ما از قرآن همین قرآنی است که نسخه اصلی آن در قاهره در سال های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ تایید شده، همانطور که قبلا گفته ام در پاسخ به این سوال مشکلات زیادی داریم.
لایه اصلی قرآن خط الرسم اش است
که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند و به همین خاطر علمای اسلام مجبور بودند که به نگارش های قرن سوم هجری رجوع کنند و هدف این بود که گرامر قرآن را بررسی کرده و مشکلات زبانی متن را که بسیار بود برطرف کنند
چون یک متن شرعی باید ثابت باشد و به همین خاطر است که وانزبورگ Wansbrough به درستی معتقد است که قرآن تا قبل از قرن سومی هجری نمی توانسته مشروعیت یابد.
و حتی نام سوره های قرآن نیز تا قرن دهم هجری ثابت نبود.
برای مثال طبری سوره ۱۰۵ را ألَمْ تَرَ می خواند اما اکنون این سوره الفیل خوانده می شود که نشان می دهد حتی نام های سوره ها نیز در طول زمان تغییر می کرده است.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
#قسمت_دوازدهم
اما وقتی این نگارش را در نظر نگیریم (که به ر ـا عرـا ختم می شود) به یک رسم الخط پایه ای می رسیم که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند اما جالب توجه این است که این اصلا عربی نیست و باید یک زبان سریانی باشد که عربی شده است (یعنی فاقد الف در کلمه قرآن و عربی است) و باید به شکل قرآن عربی بوده باشد و می تواند به صورت قریان غربی یا آیات غربی خوانده شود که به وضوح سریانی است و هیچ شکی نیست که زبان سریانی کلیدی است برای بازکردن قفل متن قرآن چرا که کتابی که ادعا می کند کتابی روشن است، هیچ راهی نیست که شما بتوانید آنرا بفهمید مگر با خواندن تفاسیرش و حتی اگر با تفاسیر علامه های مسلمان هم آنرا بخوانید می فهمید که این علامه ها هم در اغلب موارد آنرا نمی فهمند و من در اینجا دو مثال می آورم:
▪️قرآن محمد را #امی توصیف می کند که توسط علمای اسلام به عنوان تحصیل نکرده یا عامی توصیف می شود
اما این کلمه به روشنی از کلمه عبری am ha aretz یا قوم مشترک می آید و این به این سبب است که در قرن سوم (یعنی زمانی که متاخرین قران را ویرایش کردند) ارتباط با زبان عبری قطع شده بود.
▪️ كلمه #فرقان در سوره ۲۵ برای علمای اسلام یک کلمه اسرارآمیز است و آنها می گوید که از ریشه فرق به معنای جدایی می آید. اما این اصلا عربی نیست و مشخص است که از کلمه سریانیPurqana یا رستگاری می اید که آشکارا مفهومی مسیحی است.
مثال های بی شماری وجود دارد که علما هیچ تصوری از معانی آن ندارند و نمی دانند که قرآن چه می گوید( برای مثال حورین که در واقع به معنای انگور است و نه باکره های بهشتی)
پس واقعا قرآن چیست؟؟
▪️اگر منظور ما از قرآن همین قرآنی است که نسخه اصلی آن در قاهره در سال های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ تایید شده، همانطور که قبلا گفته ام در پاسخ به این سوال مشکلات زیادی داریم.
لایه اصلی قرآن خط الرسم اش است
که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند و به همین خاطر علمای اسلام مجبور بودند که به نگارش های قرن سوم هجری رجوع کنند و هدف این بود که گرامر قرآن را بررسی کرده و مشکلات زبانی متن را که بسیار بود برطرف کنند
چون یک متن شرعی باید ثابت باشد و به همین خاطر است که وانزبورگ Wansbrough به درستی معتقد است که قرآن تا قبل از قرن سومی هجری نمی توانسته مشروعیت یابد.
و حتی نام سوره های قرآن نیز تا قرن دهم هجری ثابت نبود.
برای مثال طبری سوره ۱۰۵ را ألَمْ تَرَ می خواند اما اکنون این سوره الفیل خوانده می شود که نشان می دهد حتی نام های سوره ها نیز در طول زمان تغییر می کرده است.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/30117
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا ميدانيد مخاطب اكثر آيات قرآن چه كسى بوده است؟
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
آيا ميدانيد چه كسى اين آيات را و با چه هدفى نوشته است؟
با دقت اين مقاله را مطالعه كرده و آنرا در اختيار دوستانتان نيز قرار دهيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥امامت مورد ادعاى شيعيان، ادعائى بى اساس و دروغين!
#قسمت_دوازدهم
در قسمت های قبل روایتی را بیان کردیم از بزرگان شیعه مبنی بر امامت علی بن ابیطالب.
اکنون خواهیم دید که حتی این روایت نیز نمی تواند دلیلی برای بزرگان شیعه باشد. ما در این رابطه می گوییم:
۱) قبل از هر چیز بایستی دانست این ادعای بزرگان شیعه که تمام علمای اهل سنت این روایت را صحیح دانسته اند، چیزی جز دروغ و شيادي نیست. بلکه عکس این ادعا صحیح می باشد. یعنی اینکه تمام محدثین اهل سنت بر جعلی بودن این روایت اتفاق نظر دارند
#منبع:
منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه،جلد ۷ صفحه۱۱(تحقیق دکتر محمد رشاد سالم)
و همچنین بایستی توجه داشت این ادعا که این روایت در کتب سته حدیث اهل سنت روایت شده است، چیزی جز دروغ محض و عوام فریبی نیست. چون این روایت در هیچ یک از این کتابها روایت نشده است.
۲) استدلال به این آیه، مخالف با یکی از اساسی ترین معتقدات مذهب اثنی عشری می باشد. چون همانگونه که علمای شیعه در استدلالات خود به این نکته اشاره کرده اند، کلمه «إنما» در زبان عربی برای حصر بکار برده می شود.
و بدین ترتیب اگر بخواهیم این آیه را آنگونه که بزرگان شیعه می پندارند تفسیر کنیم بایستی از آنها بخواهیم امامت را تنها منحصر به علی بن ابی طالب بدانند و از اعتقاد با امامت سایر ائمه دست بکشند…
و بدیهیست بزرگان شیعه هرگز به قبول آنچه که خود مقرر داشته اند تن در نخواهند داد...
۳) بایستی توجه داشت در قران كسي مورد مدح و ستايش قرار نگرفته مگر اینکه شخص عملی واجب و یا مستحب انجام داده باشد. و همه ما میدانیم صدقه دادن و کمک به فقراء و مستمندان در اثنای نماز نه تنها مستحب نیست بلکه باعث انشغال شخص نماز گزار خواهد شد و او را از حضور قلب باز خواهد داشت.
حتی برخی از اهل علم انشغال به اینگونه اعمال را سبب بطلان نماز می دانند.
پس چگونه ممکن است علی در حين نماز چنین کاری انجام دهند و آنگاه مورد مدح و ستایش نیز قرار گیرند؟؟؟
بعد مگر همين اخوندها نميگويند علي انچنان در نماز از خود بيخود ميشد كه تير از قوزک پايش كشيدند؟؟
خوب دم خروس را باور كنيم يا قسم ...؟
۴) این قصه دروغین با آنچه در سیرت و زندگینامه علی ذکر شده تضاد و اختلافی آشکار دارد.
چون علي در زمان حیات محمد زندگی ساده ای داشته و هرگز اموال ایشان به حد نصاب زکات نمی رسیده است چه برسد به انگشتر زمرد نشان و دارايي و اموال ايشان بعد از غارت ايران و تجاوز به خانه و كاشانه ايرانيان توسط لشكر خونخوار اسلامي زياد شد.
مگر خود همين اخوندها بر روي منابر نميگويند علي از گرسنگي سنگ به شكم ميبست يا اینکه کل خانواده ی علی با یک دانه خرما افطار میکردند؟؟؟
حالا این آدم فقیر از کجا انگشتر زمرد نشان داشت که تازه آنرا نیز بدهد به کسی؟؟؟
ادامه دارد...
https://t.me/naghde_eslamm/30489
#قسمت_دوازدهم
در قسمت های قبل روایتی را بیان کردیم از بزرگان شیعه مبنی بر امامت علی بن ابیطالب.
اکنون خواهیم دید که حتی این روایت نیز نمی تواند دلیلی برای بزرگان شیعه باشد. ما در این رابطه می گوییم:
۱) قبل از هر چیز بایستی دانست این ادعای بزرگان شیعه که تمام علمای اهل سنت این روایت را صحیح دانسته اند، چیزی جز دروغ و شيادي نیست. بلکه عکس این ادعا صحیح می باشد. یعنی اینکه تمام محدثین اهل سنت بر جعلی بودن این روایت اتفاق نظر دارند
#منبع:
منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه،جلد ۷ صفحه۱۱(تحقیق دکتر محمد رشاد سالم)
و همچنین بایستی توجه داشت این ادعا که این روایت در کتب سته حدیث اهل سنت روایت شده است، چیزی جز دروغ محض و عوام فریبی نیست. چون این روایت در هیچ یک از این کتابها روایت نشده است.
۲) استدلال به این آیه، مخالف با یکی از اساسی ترین معتقدات مذهب اثنی عشری می باشد. چون همانگونه که علمای شیعه در استدلالات خود به این نکته اشاره کرده اند، کلمه «إنما» در زبان عربی برای حصر بکار برده می شود.
و بدین ترتیب اگر بخواهیم این آیه را آنگونه که بزرگان شیعه می پندارند تفسیر کنیم بایستی از آنها بخواهیم امامت را تنها منحصر به علی بن ابی طالب بدانند و از اعتقاد با امامت سایر ائمه دست بکشند…
و بدیهیست بزرگان شیعه هرگز به قبول آنچه که خود مقرر داشته اند تن در نخواهند داد...
۳) بایستی توجه داشت در قران كسي مورد مدح و ستايش قرار نگرفته مگر اینکه شخص عملی واجب و یا مستحب انجام داده باشد. و همه ما میدانیم صدقه دادن و کمک به فقراء و مستمندان در اثنای نماز نه تنها مستحب نیست بلکه باعث انشغال شخص نماز گزار خواهد شد و او را از حضور قلب باز خواهد داشت.
حتی برخی از اهل علم انشغال به اینگونه اعمال را سبب بطلان نماز می دانند.
پس چگونه ممکن است علی در حين نماز چنین کاری انجام دهند و آنگاه مورد مدح و ستایش نیز قرار گیرند؟؟؟
بعد مگر همين اخوندها نميگويند علي انچنان در نماز از خود بيخود ميشد كه تير از قوزک پايش كشيدند؟؟
خوب دم خروس را باور كنيم يا قسم ...؟
۴) این قصه دروغین با آنچه در سیرت و زندگینامه علی ذکر شده تضاد و اختلافی آشکار دارد.
چون علي در زمان حیات محمد زندگی ساده ای داشته و هرگز اموال ایشان به حد نصاب زکات نمی رسیده است چه برسد به انگشتر زمرد نشان و دارايي و اموال ايشان بعد از غارت ايران و تجاوز به خانه و كاشانه ايرانيان توسط لشكر خونخوار اسلامي زياد شد.
مگر خود همين اخوندها بر روي منابر نميگويند علي از گرسنگي سنگ به شكم ميبست يا اینکه کل خانواده ی علی با یک دانه خرما افطار میکردند؟؟؟
حالا این آدم فقیر از کجا انگشتر زمرد نشان داشت که تازه آنرا نیز بدهد به کسی؟؟؟
ادامه دارد...
https://t.me/naghde_eslamm/30489
Telegram
نقدى بر اسلام
يكى از اعتقادات بى پايه و اساس فرقه تشيع،
ادعاى امامت على بن ابيطالب و ١١ تن از نوادگانش ميباشد.
ما در اين مقاله سعى داريم با استناد به منابع خود شيعيان دلايل رد اين ادعاى مضحك را برايتان بازگو كنيم.
@naghde_eslamm
ادعاى امامت على بن ابيطالب و ١١ تن از نوادگانش ميباشد.
ما در اين مقاله سعى داريم با استناد به منابع خود شيعيان دلايل رد اين ادعاى مضحك را برايتان بازگو كنيم.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ تاريخ شكل گيرى قرآن در تضاد با تعريف معجزه است.
#قسمت_دوازدهم
▪️روش های قرآن در انتقال پیام
یکی از روش های مسلمانان برای حفظ رازآمیزی دین، اینستکه #قرآن را «معجزه» معرفی کنند و سبک و روش آن را شگفت انگیز و آسمانی توصیف کنند.
البته این واکنش ناشی از ذهنیت رازگرا و دین گرا می باشد و قدرتمندان برای سلطه خود از آن سود برده اند. تلاش همیشگی طرفداران اسلام جلوگیری از مطالعه علمی قرآن است. منظور جلوگیری از روشی است که قرآن را به یک موضوع بحث و تحقیق تبدیل می سازد. یک کتاب زمانی که بشیوه علمی خوانده شود، به مقایسه با کتابهای دینی درآید و مورد بررسی انتقادی قرارگیرد، بمرور حالت مقدس خود را از دست می دهد.
در کشورهای عرب و ایران فرهنگ تحلیل علمی در باره قرآن وجود ندارد و تمام مدعیان تحلیل قرآن در حقیقت مفسران و یا دینسازان قرآن هستند. آنها از تحلیل قرآن بعنوان یک موضوع آزمایشگاهی و دانشگاهی همیشه پرهیز داشته اند زیرا اصل «قداست» شرط برخورد آنان است. برای جامعه شناس دین، هر دینی و نیز اسلام یک پدیده تاریخی و قابل مطالعه می باشد و معیار رازآمیز و باورگرا نمی تواند مانع آشکار شدن حقایق شود. برای جامعه شناس دین، تمامی ادیان در درون تاریخ بشری بوجود آمده اند و درک آنها مستلزم بررسی علمی تمامی عواملی است که در شکل گیری دین دخالت دارند.
قرآن یک تاریخ دارد و نگارش و جمع آوری آن محصول تلاش کاتبان و نویسندگان متعدد و فرمان حاکمان و تاثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی و نظامی گوناگون است. تاریخ نشان می دهد که قرآن از فرهنگ ها و ادیان و آئین های متعدد متاثر بوده و از نظر زبان در ابتدا به زبان عربی نبوده و متن کنونی اش از نظر واژه شناسی یک نوشته التقاطی بشمار می آید. این نوشتار محصول مجموعه اکوسیستم منطقه ای خاورمیانه می باشد.
در ابتدا باید روشن ساخت که واژه «قرآن»، واژه سیریاکی می باشد و با واژه عربی «اقرا»، هم ریشه نمی باشد.
این واژه توسط یهودیان نیز بکار رفته است. بنابراین پرسش اینجاست که چرا #محمد که از قبیله عربی قریش است، واژه قرآن اش از ریشه زبانی دیگری است؟ اینگونه موارد بسیار است. همین گونه پرسش های ساده ما را تشویق می کند که بسوی ریشه ها برویم. حال قرآن چه پیامی دارد و چگونه شکل گرفته است؟ این مطلب را در فصل های پیشین نشان دادیم که برخلاف باور عامیانه مسلمانان، قرآن الهام آسمانی نیست. همچنین بر خلاف ایدئولوژی زیان آور و ضدعلمی عبدالکریم سروش، قرآن رویا و خواب و خیال پیامبر اسلام نیز نمی باشد.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/32074
#قسمت_دوازدهم
▪️روش های قرآن در انتقال پیام
یکی از روش های مسلمانان برای حفظ رازآمیزی دین، اینستکه #قرآن را «معجزه» معرفی کنند و سبک و روش آن را شگفت انگیز و آسمانی توصیف کنند.
البته این واکنش ناشی از ذهنیت رازگرا و دین گرا می باشد و قدرتمندان برای سلطه خود از آن سود برده اند. تلاش همیشگی طرفداران اسلام جلوگیری از مطالعه علمی قرآن است. منظور جلوگیری از روشی است که قرآن را به یک موضوع بحث و تحقیق تبدیل می سازد. یک کتاب زمانی که بشیوه علمی خوانده شود، به مقایسه با کتابهای دینی درآید و مورد بررسی انتقادی قرارگیرد، بمرور حالت مقدس خود را از دست می دهد.
در کشورهای عرب و ایران فرهنگ تحلیل علمی در باره قرآن وجود ندارد و تمام مدعیان تحلیل قرآن در حقیقت مفسران و یا دینسازان قرآن هستند. آنها از تحلیل قرآن بعنوان یک موضوع آزمایشگاهی و دانشگاهی همیشه پرهیز داشته اند زیرا اصل «قداست» شرط برخورد آنان است. برای جامعه شناس دین، هر دینی و نیز اسلام یک پدیده تاریخی و قابل مطالعه می باشد و معیار رازآمیز و باورگرا نمی تواند مانع آشکار شدن حقایق شود. برای جامعه شناس دین، تمامی ادیان در درون تاریخ بشری بوجود آمده اند و درک آنها مستلزم بررسی علمی تمامی عواملی است که در شکل گیری دین دخالت دارند.
قرآن یک تاریخ دارد و نگارش و جمع آوری آن محصول تلاش کاتبان و نویسندگان متعدد و فرمان حاکمان و تاثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی و نظامی گوناگون است. تاریخ نشان می دهد که قرآن از فرهنگ ها و ادیان و آئین های متعدد متاثر بوده و از نظر زبان در ابتدا به زبان عربی نبوده و متن کنونی اش از نظر واژه شناسی یک نوشته التقاطی بشمار می آید. این نوشتار محصول مجموعه اکوسیستم منطقه ای خاورمیانه می باشد.
در ابتدا باید روشن ساخت که واژه «قرآن»، واژه سیریاکی می باشد و با واژه عربی «اقرا»، هم ریشه نمی باشد.
این واژه توسط یهودیان نیز بکار رفته است. بنابراین پرسش اینجاست که چرا #محمد که از قبیله عربی قریش است، واژه قرآن اش از ریشه زبانی دیگری است؟ اینگونه موارد بسیار است. همین گونه پرسش های ساده ما را تشویق می کند که بسوی ریشه ها برویم. حال قرآن چه پیامی دارد و چگونه شکل گرفته است؟ این مطلب را در فصل های پیشین نشان دادیم که برخلاف باور عامیانه مسلمانان، قرآن الهام آسمانی نیست. همچنین بر خلاف ایدئولوژی زیان آور و ضدعلمی عبدالکریم سروش، قرآن رویا و خواب و خیال پیامبر اسلام نیز نمی باشد.
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/32074
Telegram
نقدى بر اسلام
تاریخ شکل گیری قرآن در تناقض با معجزه
پژوهش های تاریخی هرمنوتیک در باره قرآن یک نوآوری در ادبیات جامعه شناختی ایران است زیرا تا کنون هرگز چنین مطالبی انتشار نیافته اند.
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام مطالعه كنيد.
@naghde_eslamm
پژوهش های تاریخی هرمنوتیک در باره قرآن یک نوآوری در ادبیات جامعه شناختی ایران است زیرا تا کنون هرگز چنین مطالبی انتشار نیافته اند.
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام مطالعه كنيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ازدواج عمر بن خطاب و دختر علی بن ابی طالب، دروغ شيعيان و كودك همسرى خليفه مسلمين
#قسمت_دوازدهم(آخر)
در آخرين بخش ازين بحث به روايتى از كتاب كافى نوشته "شيخ كُلينى" ميپردازيم كه به اعتقاد اكثر علماى بزرگ تشيع، معتبرترين كتاب شيعيان پس از قرآن ميباشد.
متن عربى روايت:
«محمد بن يحيى و غيره عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد قال: سألت أبا عبد الله ع عن امرأة توفى زوجها أين تعتد في بيت زوجها تعتد أو حيث شاءت؟ قال: بلى حيث شاءت ثم قال: إن عليا ع لما مات عمر أتى أم كلثوم فأخذ بيدها فانطلق بها إلى بيته ».
#منبع:
كتاب الكافى از شيخ كلينى (٣٢٩ هـ) بخش ٦ صفحه ١١٥، (باب المتوفى عنها زوجها المدخول بها أين تعتد).
ببينيم علامه مجلسى در "كتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول" ج ٢١ ص: ١٩٩درمورد صحت و سقم اين حديث چه ميگويد:
ايشان نوشته است: (الحديث الثانى): صحيح
يعنى اين حديث از ديد عالم رجالى بزرگ شيعيان، علامه مجلسى، صحيح ميباشد.
ترجمه: سلیمان بن خالد میگوید:
از امام صادق پرسيدم زنى كه همسرش وفات كند بايد در خانهاش (عده) بنشيند يا هر جايى كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست برود.
امام على، هنگامى كه عمر وفات كرد، ام كلثوم(دخترش) را با خود به خانه خودش برد.
حال براى اثبات ادعايمان به بررسی سندی حدیث بالا از دید علمای رجالی شیعه ميپردازيم :
1⃣ راوى اول #محمد_بن_يحيى:
از مشایخ کلینی است و کلینی ٢٧٤٧ روايت از او در كافي نقل کرده است.
قال النجاشي: " محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث
#نجاشى بزرگترين عالم رجالى شيعه او را معتبر و داراى احاديث فراوان ميداند.
2⃣ راوى دوم #احمد_بن_محمد_بن_عیسی:
كليني در کافی، ٧٤٤ روایت از احمد بن محمد بن عیسی دارد و نیز ثقه است:
ثقة، له كتب، ذكره الشيخ في رجاله: في أصحاب الرضا عليه السلام
ايشان نيز از ديد علماى علم رجال بسيار معتبر ميباشند.
3⃣ راوی سوم #نضر_بن_سوید است که جناب کلینی در کتاب کافی از او ١٨٤ روايت نقل كرده است و این راوی نیز ثقه است:
قال النجاشي " نضر بن السويد الصيرفي: كوفي، ثقة، صحيح الحديث، إنتقل إلى بغداد له كتاب نوادر رواها عنه جماعة
نجاشى درباره او ميگويد: نضير بن سويد، اهل كوفه بوده و داراى احاديث صحيح ميباشد.
4⃣ راوی چهارم #هشام_بن_سالم است که کلینی در کافی از او ٢٦٠ روایت نقل کرده است و این راوی نیز ثقه(معتبر-قابل اعتماد) است:
قال النجاشي: " هشام بن سالم الجواليقي، مولى بشر بن مروان، أبو الحكم، كان من سبي الجوزجان، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام. ثقة ثقة، له كتاب يرويه جماعة.
#نجاشى در مورد وى ميگويد: از راويانى است كه از "امام صادق و ابولحسن" نقل ميكرده، ثقه ثقه با تاكيد ايشان را قابل اعتماد معرفى كرده است.
5⃣ راوی پنجم #سليمان_بن_خالد است که از اصحاب امام صادق و باقر است و کلینی از او در کافی ٧٥ روايت نقل كرده است. این راوی نیز ثقه است:
سليمان بن خالد: بن دهقان بن نافلة... أبو الربيع الهلالي البجلي الأقطع النخعي - ثقة، من أصحاب الباقر والصادق (ع) وثقه الشيخ المفيد فسليمان بن خالد يكون موثقاً بشهادة علي بن إبراهيم أيضاً
ايشان را از ياران "امام باقر و صادق" معرفى كرده و ايشان را قابل اعتماد و معتبر دانسته اند. حتى على ابن ابراهيم، "استاد شيخ كلينى" در معتبر بودن وى شهادت داده است
با ارائه تمامى اسناد و مداركى كه در اين ١٢ بخش اثبات شد كه عمر بن خطاب خليفه دوم با ام كلثوم دختر خردسال على بن ابيطالب و فاطمه زهراء با كمال ميل هر دو خانواده ازدواج كرده و از وى صاحب فرزندى نيز شده بود.
https://t.me/naghde_eslamm/32601
#قسمت_دوازدهم(آخر)
در آخرين بخش ازين بحث به روايتى از كتاب كافى نوشته "شيخ كُلينى" ميپردازيم كه به اعتقاد اكثر علماى بزرگ تشيع، معتبرترين كتاب شيعيان پس از قرآن ميباشد.
متن عربى روايت:
«محمد بن يحيى و غيره عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد قال: سألت أبا عبد الله ع عن امرأة توفى زوجها أين تعتد في بيت زوجها تعتد أو حيث شاءت؟ قال: بلى حيث شاءت ثم قال: إن عليا ع لما مات عمر أتى أم كلثوم فأخذ بيدها فانطلق بها إلى بيته ».
#منبع:
كتاب الكافى از شيخ كلينى (٣٢٩ هـ) بخش ٦ صفحه ١١٥، (باب المتوفى عنها زوجها المدخول بها أين تعتد).
ببينيم علامه مجلسى در "كتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول" ج ٢١ ص: ١٩٩درمورد صحت و سقم اين حديث چه ميگويد:
ايشان نوشته است: (الحديث الثانى): صحيح
يعنى اين حديث از ديد عالم رجالى بزرگ شيعيان، علامه مجلسى، صحيح ميباشد.
ترجمه: سلیمان بن خالد میگوید:
از امام صادق پرسيدم زنى كه همسرش وفات كند بايد در خانهاش (عده) بنشيند يا هر جايى كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست برود.
امام على، هنگامى كه عمر وفات كرد، ام كلثوم(دخترش) را با خود به خانه خودش برد.
حال براى اثبات ادعايمان به بررسی سندی حدیث بالا از دید علمای رجالی شیعه ميپردازيم :
1⃣ راوى اول #محمد_بن_يحيى:
از مشایخ کلینی است و کلینی ٢٧٤٧ روايت از او در كافي نقل کرده است.
قال النجاشي: " محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث
#نجاشى بزرگترين عالم رجالى شيعه او را معتبر و داراى احاديث فراوان ميداند.
2⃣ راوى دوم #احمد_بن_محمد_بن_عیسی:
كليني در کافی، ٧٤٤ روایت از احمد بن محمد بن عیسی دارد و نیز ثقه است:
ثقة، له كتب، ذكره الشيخ في رجاله: في أصحاب الرضا عليه السلام
ايشان نيز از ديد علماى علم رجال بسيار معتبر ميباشند.
3⃣ راوی سوم #نضر_بن_سوید است که جناب کلینی در کتاب کافی از او ١٨٤ روايت نقل كرده است و این راوی نیز ثقه است:
قال النجاشي " نضر بن السويد الصيرفي: كوفي، ثقة، صحيح الحديث، إنتقل إلى بغداد له كتاب نوادر رواها عنه جماعة
نجاشى درباره او ميگويد: نضير بن سويد، اهل كوفه بوده و داراى احاديث صحيح ميباشد.
4⃣ راوی چهارم #هشام_بن_سالم است که کلینی در کافی از او ٢٦٠ روایت نقل کرده است و این راوی نیز ثقه(معتبر-قابل اعتماد) است:
قال النجاشي: " هشام بن سالم الجواليقي، مولى بشر بن مروان، أبو الحكم، كان من سبي الجوزجان، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام. ثقة ثقة، له كتاب يرويه جماعة.
#نجاشى در مورد وى ميگويد: از راويانى است كه از "امام صادق و ابولحسن" نقل ميكرده، ثقه ثقه با تاكيد ايشان را قابل اعتماد معرفى كرده است.
5⃣ راوی پنجم #سليمان_بن_خالد است که از اصحاب امام صادق و باقر است و کلینی از او در کافی ٧٥ روايت نقل كرده است. این راوی نیز ثقه است:
سليمان بن خالد: بن دهقان بن نافلة... أبو الربيع الهلالي البجلي الأقطع النخعي - ثقة، من أصحاب الباقر والصادق (ع) وثقه الشيخ المفيد فسليمان بن خالد يكون موثقاً بشهادة علي بن إبراهيم أيضاً
ايشان را از ياران "امام باقر و صادق" معرفى كرده و ايشان را قابل اعتماد و معتبر دانسته اند. حتى على ابن ابراهيم، "استاد شيخ كلينى" در معتبر بودن وى شهادت داده است
با ارائه تمامى اسناد و مداركى كه در اين ١٢ بخش اثبات شد كه عمر بن خطاب خليفه دوم با ام كلثوم دختر خردسال على بن ابيطالب و فاطمه زهراء با كمال ميل هر دو خانواده ازدواج كرده و از وى صاحب فرزندى نيز شده بود.
https://t.me/naghde_eslamm/32601
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا عمر بن خطاب با دختر خردسال على ابن ابيطالب ازدواج كرد؟
اگر عمر قاتل فاطمه بود چرا على دخترش را به عقد عمر درآورد؟
آيا اين داستان ميتواند اعتقادات شيعيان و افسانه قتل فاطمه را به چالش بكشد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm
اگر عمر قاتل فاطمه بود چرا على دخترش را به عقد عمر درآورد؟
آيا اين داستان ميتواند اعتقادات شيعيان و افسانه قتل فاطمه را به چالش بكشد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟
#قسمت_دوازدهم
▪️ سیر تکاملی الله درمیان اعراب:
#الله اسمی است که اعراب و آرامی ها آن را مورد استفاده قرار می دادند.بت پرستان عرب الله را به شکلی می پرستیدند که رمزی از الهه ماه بود و این امر در حفاری ها و آثار آنان وجود داشته است که این الهه ماه گونه با خورشید ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دختران او یعنی ستارگان می باشند.
الله دختر بزرگش را #اللاه یا #اللات نامید که مونث از الله است.
اسم عبری #أیلوهیم شبیه اللهم است و یهود عرب این کلمه را بکار می بردند. تنها وجه اشتراک بین تورات و انجیل و قرآن اسم "رب" است که معنی لغوی آن سید است و زمانی که به انگلیسی ترجمه می کنیم این کلمه تبدیل می شود به: Lord.
به نظر می رسد علامت ماه و ستاره به عنوان نماد جهان اسلام باید ربطی به این داستان داشته باشد و این نماد در مقابل نماد صلیب عیسوی ها و ستاره داوود یهودیان است.
در پایان طبق وعده ای که داده بودم سعی می شود مباحث مورد نظر در هر دو دیدگاه اهل سنت و شیعه با هم بررسی شود. چیزی که به نظر می رسد البته در ظاهر امر این است که شیعه و اهل سنت راجع اسماء الحسنی با یکدیگر اختلافی ندارند و این به اصطلاح اسماء الحسنی در ماه رمضان از تلویزیون ایران نیز پخش می شود. اما شیعه در روایات خود دو کلمه "آه" و "رمضان" را هم جزء اسماء الحسنی می دانند.این قول شیعه در دو حدیث بدین صورت بیان شده است:
١) حدثنا أبو عبد الله الحسين بن أحمد العلوي ، قال : حدثنا محمد بن همام ، عن علي ابن الحسين ، قال : حدثني جعفر بن يحيى الخزاعي ، عن أبي إسحاق الخزاعي ، عن أبيه ، قال : دخلت مع أبي عبد الله عليهالسلام على بعض مواليه يعوده فرأيت الرجل يكثر من قول « آه »فقلت له : يا أخي أذكر ربك واستغث به فقال أبو عبد الله : إن « آه » اسم من أسماء الله عزوجل فمن قال : « آه » فقد استغاث بالله تبارك وتعالى.
#منبع : معاني الأخبار نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ١ صفحه : ٣٥٤
#ترجمه:
امام صادق ظاهراً با يكي از صحابه رفتند به عيادت يك بيماري آن بيمار در اثر شدّت بيماري آه ميكشيد آن كسي كه در خدمت حضرت بود به اين بيمار گفت چرا آه ميكشي بگو يا الله،
امام صادق گفت:
"آه اسمی از أسماء الله تعالي است" پس کسی که «آه» بگوید به درگاه خدا تمنا نموده است.
ادامه دارد.....
https://t.me/naghde_eslamm/33111
#قسمت_دوازدهم
▪️ سیر تکاملی الله درمیان اعراب:
#الله اسمی است که اعراب و آرامی ها آن را مورد استفاده قرار می دادند.بت پرستان عرب الله را به شکلی می پرستیدند که رمزی از الهه ماه بود و این امر در حفاری ها و آثار آنان وجود داشته است که این الهه ماه گونه با خورشید ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دختران او یعنی ستارگان می باشند.
الله دختر بزرگش را #اللاه یا #اللات نامید که مونث از الله است.
اسم عبری #أیلوهیم شبیه اللهم است و یهود عرب این کلمه را بکار می بردند. تنها وجه اشتراک بین تورات و انجیل و قرآن اسم "رب" است که معنی لغوی آن سید است و زمانی که به انگلیسی ترجمه می کنیم این کلمه تبدیل می شود به: Lord.
به نظر می رسد علامت ماه و ستاره به عنوان نماد جهان اسلام باید ربطی به این داستان داشته باشد و این نماد در مقابل نماد صلیب عیسوی ها و ستاره داوود یهودیان است.
در پایان طبق وعده ای که داده بودم سعی می شود مباحث مورد نظر در هر دو دیدگاه اهل سنت و شیعه با هم بررسی شود. چیزی که به نظر می رسد البته در ظاهر امر این است که شیعه و اهل سنت راجع اسماء الحسنی با یکدیگر اختلافی ندارند و این به اصطلاح اسماء الحسنی در ماه رمضان از تلویزیون ایران نیز پخش می شود. اما شیعه در روایات خود دو کلمه "آه" و "رمضان" را هم جزء اسماء الحسنی می دانند.این قول شیعه در دو حدیث بدین صورت بیان شده است:
١) حدثنا أبو عبد الله الحسين بن أحمد العلوي ، قال : حدثنا محمد بن همام ، عن علي ابن الحسين ، قال : حدثني جعفر بن يحيى الخزاعي ، عن أبي إسحاق الخزاعي ، عن أبيه ، قال : دخلت مع أبي عبد الله عليهالسلام على بعض مواليه يعوده فرأيت الرجل يكثر من قول « آه »فقلت له : يا أخي أذكر ربك واستغث به فقال أبو عبد الله : إن « آه » اسم من أسماء الله عزوجل فمن قال : « آه » فقد استغاث بالله تبارك وتعالى.
#منبع : معاني الأخبار نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ١ صفحه : ٣٥٤
#ترجمه:
امام صادق ظاهراً با يكي از صحابه رفتند به عيادت يك بيماري آن بيمار در اثر شدّت بيماري آه ميكشيد آن كسي كه در خدمت حضرت بود به اين بيمار گفت چرا آه ميكشي بگو يا الله،
امام صادق گفت:
"آه اسمی از أسماء الله تعالي است" پس کسی که «آه» بگوید به درگاه خدا تمنا نموده است.
ادامه دارد.....
https://t.me/naghde_eslamm/33111
Telegram
نقدى بر اسلام
اسماء الله الحسني چه هستند و محمد آنها را از كجا آموخته بود؟
چرا محمد نام بتهاى عرب را بعنوان صفات الله انتخاب كرد؟
آيا محمد براى متقاعد كردن اعراب نام بتهايشان به الله منتسب كرد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm
چرا محمد نام بتهاى عرب را بعنوان صفات الله انتخاب كرد؟
آيا محمد براى متقاعد كردن اعراب نام بتهايشان به الله منتسب كرد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_دوازدهم
٣٣) به آیه ١٢ #سوره_مجادله توجه کنید: ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با پیامبر گفتگوی محرمانه می کنید پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه اى تقديم بداريد این کار برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر چیزی نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است.
٣٤) در آیه بعدی می گوید: آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید؟ و چون نكرديد و خدا هم بر شما بخشود شود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان بريد و خدا به آنچه می کنید آگاه است می بینید چگونه محمد با نزول آیه ای در صدد استثمار مردم بر می آید؟
اما مثل این که چون کسی به حرف او گوش نمی کند در حکم خود تخفیف می دهد. اگر این حرفها حرف خداست این چندمین دفعه است که خدایی که بر همه چیز داناست تغییر عقیده می دهد؟
٣٥) اگر آیه ٤ #سوره_ابراهیم را خوانده باشید، می فهمید که #محمد یک پیامبر جهانی نیست و دین اسلام را هم برای عربها (مردم هم زبانش) آورده است. چرا که در این آیه می خوانیم: و ما هیچ پیامبری را در میان هيچ فومی نفرستادیم جز به زبان آن قوم تا بر آنها [حرفهای خدا را بیان کند و حجت بر آنان تمام شود پس خداوند هرکه را بخواهد هدایت می کند و هرکه را بخواهد بیراه می گذارد.
حتما تا به حال شنیده اید که پیامبر به علت عصمت ذاتی هیچ گاه به گناه آلوده نمی شود و به اصطلاح #معصوم است(البته همه مسلمانان اين اعتقاد را قبول ندارند ولى شيعه ها به آن اصرار دارند).
اما فکر نمی کنم تا به حال به آیات نخست #سوره_فتح توجه کرده باشید. در آیه ی اول و بخشی از آیه دوم این سوره آمده است که:
ما تو را به فتحی آشکار در دنیا پیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده ی تو درگذريم با توجه به این آیه حتما محمد در گذشته گناه کرده و در آینده نیز گناه خواهد کرد که #الله می خواهد به وسیله ی این آیه از گناه او درگذرد. مفسران در مورد این آیه می گویند منظور از گناه پیغمبر، گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت محمد را به توحید گناهی بزرگ می دانستند. اما چه لزومی داشت که الله با پیامبرش از زبان مشركان سخن بگوید؟
اگر هم از زبان مشرکان این آیه را گفته، پس منظور از گناه آینده چه بوده است؟
مگر الله با کافران در مورد گناه بودن دعوت محمد به توحید هم عقیده بوده که حال او بخواهد از گناه او درگذرد؟
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
#قسمت_دوازدهم
٣٣) به آیه ١٢ #سوره_مجادله توجه کنید: ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با پیامبر گفتگوی محرمانه می کنید پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه اى تقديم بداريد این کار برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر چیزی نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است.
٣٤) در آیه بعدی می گوید: آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه هایی تقدیم دارید؟ و چون نكرديد و خدا هم بر شما بخشود شود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان بريد و خدا به آنچه می کنید آگاه است می بینید چگونه محمد با نزول آیه ای در صدد استثمار مردم بر می آید؟
اما مثل این که چون کسی به حرف او گوش نمی کند در حکم خود تخفیف می دهد. اگر این حرفها حرف خداست این چندمین دفعه است که خدایی که بر همه چیز داناست تغییر عقیده می دهد؟
٣٥) اگر آیه ٤ #سوره_ابراهیم را خوانده باشید، می فهمید که #محمد یک پیامبر جهانی نیست و دین اسلام را هم برای عربها (مردم هم زبانش) آورده است. چرا که در این آیه می خوانیم: و ما هیچ پیامبری را در میان هيچ فومی نفرستادیم جز به زبان آن قوم تا بر آنها [حرفهای خدا را بیان کند و حجت بر آنان تمام شود پس خداوند هرکه را بخواهد هدایت می کند و هرکه را بخواهد بیراه می گذارد.
حتما تا به حال شنیده اید که پیامبر به علت عصمت ذاتی هیچ گاه به گناه آلوده نمی شود و به اصطلاح #معصوم است(البته همه مسلمانان اين اعتقاد را قبول ندارند ولى شيعه ها به آن اصرار دارند).
اما فکر نمی کنم تا به حال به آیات نخست #سوره_فتح توجه کرده باشید. در آیه ی اول و بخشی از آیه دوم این سوره آمده است که:
ما تو را به فتحی آشکار در دنیا پیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده ی تو درگذريم با توجه به این آیه حتما محمد در گذشته گناه کرده و در آینده نیز گناه خواهد کرد که #الله می خواهد به وسیله ی این آیه از گناه او درگذرد. مفسران در مورد این آیه می گویند منظور از گناه پیغمبر، گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت محمد را به توحید گناهی بزرگ می دانستند. اما چه لزومی داشت که الله با پیامبرش از زبان مشركان سخن بگوید؟
اگر هم از زبان مشرکان این آیه را گفته، پس منظور از گناه آینده چه بوده است؟
مگر الله با کافران در مورد گناه بودن دعوت محمد به توحید هم عقیده بوده که حال او بخواهد از گناه او درگذرد؟
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
Telegram
نقدى بر اسلام
چرا اسلام را كنار گذاشتم ؟
آيا تاكنون به اين مسئله فكر كرده ايد كه چرا مسلمان هستيد و آيا تاكنون در مورد اعتقاداتى كه به ارث برده ايد تحقيق كرده ايد؟
براى فهميدن اين موضوع اين مقاله زيبا را كه به زبانى ساده به توضيح اين مسئله پرداخته است را مطالعه كنيد.…
آيا تاكنون به اين مسئله فكر كرده ايد كه چرا مسلمان هستيد و آيا تاكنون در مورد اعتقاداتى كه به ارث برده ايد تحقيق كرده ايد؟
براى فهميدن اين موضوع اين مقاله زيبا را كه به زبانى ساده به توضيح اين مسئله پرداخته است را مطالعه كنيد.…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824ً
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824ً
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️قرمطيان، تخريب كعبه و بى تفاوتى الله در دفاع از خانه امنش!
#قسمت_دوازدهم
در سال ۳۱۵ ه بار دیگر ابوطاهر، به قتل و تاراج قافله حجاج پرداخت و تا کوفه پیش رفت. مردم بغداد دچار اضطراب شدند. مقتدر خلیفه عباسی ، ابوالقاسم يوسف بن ابي الساج را که قلمرو حکومتش در آذربایجان و اران و نقاط دیگر بود و از امرای معتبر به شمار می آمد با سی هزار سپاهی به جنگ ابوطاهر نامزد کرد. در محل حروراء نزدیک کوفه میان طرفین جنگ در گرفت و شکست بر ابن ابی الساج وارد آمد، و علت این شکست آن بود که وی به کثرت سپاه خود مغرور بود و ابوطاهر با اینکه بیش از دو هزار سپاهی که بیشتر آنها پیاده بودند همراه نداشت، با شبیخون بر سپاه ابن ابی الساج بر او پیروز آمده وی را اسیر کرد و با سگان به زنجیر بست.
ابوطاهر پس از بازگشت از هیت، به شهر رحبه هجوم برد و آنجا را منصرف شد. پس از استقرار در رحبه، گروههایی به نواحی اطراف فرستاد، از جمله حسین بن علی ستبر ثقفی و معاذ کلابی را به کفر ثونا و رأس العين و نصيبين فرستاد و پیش از اینها سليمان جلی را برای جمع آوری آذوقه به کفر ثونا فرستاده بود.
هنگامی که ابوطاهر به رحبه حمله برد ، قبایل عرب بنو ذهل، رفاعه و عجل به قرامطة سواد کوفه پیوستند و تحت رهبری دعاة خود که یکی از آنها، عیسی بن موسی برادرزاده عبدان ( كاتب ) بود قیام کردند. آنان ناحية واسط را تسخیر کرده بازور وارد کوفه شدند ، ولی لشکری از عباسیان آنها را شکست داد . افرادی که فرار کردند به ابوطاهر که به بحرین باز گشته بود پیوستند، آنان در بحرین ساکن شدند و به عجمیون معروف گشتند. در سال ۳۱۶ ه حملات پارتیزانی قرمطیان از صحرای شام تا کوههای سنجار گسترده شد
در سال ۳۱۷ ه حاجيان، بی مزاحمت و آزار قرمطیان به مکه رسیدند.
روز هشتم ذی حجه ابوطاهر قرمطی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه ریختند و اموال حاجیان را غارت کرده و اینان را در مسجدالحرام و حتی در خانه کعبه کشتار کرده قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. دربِ کعبه و حجرالاسود را کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانه های ثروتمندان مکه را غارت کردند. بنا به گفته آدام متز: فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیه نشینان بیرون مکه بودند که در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند مسعودی گوید:
...ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمد بن اسماعيل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطيف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه بگریختند و او هفتم ذی حجه همین سال با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد، و آنها به مسجد و خانه پناه بردند و از دم تیغ گذشتند.
ادامه دارد.......
https://t.me/naghde_eslamm/34189
#قسمت_دوازدهم
در سال ۳۱۵ ه بار دیگر ابوطاهر، به قتل و تاراج قافله حجاج پرداخت و تا کوفه پیش رفت. مردم بغداد دچار اضطراب شدند. مقتدر خلیفه عباسی ، ابوالقاسم يوسف بن ابي الساج را که قلمرو حکومتش در آذربایجان و اران و نقاط دیگر بود و از امرای معتبر به شمار می آمد با سی هزار سپاهی به جنگ ابوطاهر نامزد کرد. در محل حروراء نزدیک کوفه میان طرفین جنگ در گرفت و شکست بر ابن ابی الساج وارد آمد، و علت این شکست آن بود که وی به کثرت سپاه خود مغرور بود و ابوطاهر با اینکه بیش از دو هزار سپاهی که بیشتر آنها پیاده بودند همراه نداشت، با شبیخون بر سپاه ابن ابی الساج بر او پیروز آمده وی را اسیر کرد و با سگان به زنجیر بست.
ابوطاهر پس از بازگشت از هیت، به شهر رحبه هجوم برد و آنجا را منصرف شد. پس از استقرار در رحبه، گروههایی به نواحی اطراف فرستاد، از جمله حسین بن علی ستبر ثقفی و معاذ کلابی را به کفر ثونا و رأس العين و نصيبين فرستاد و پیش از اینها سليمان جلی را برای جمع آوری آذوقه به کفر ثونا فرستاده بود.
هنگامی که ابوطاهر به رحبه حمله برد ، قبایل عرب بنو ذهل، رفاعه و عجل به قرامطة سواد کوفه پیوستند و تحت رهبری دعاة خود که یکی از آنها، عیسی بن موسی برادرزاده عبدان ( كاتب ) بود قیام کردند. آنان ناحية واسط را تسخیر کرده بازور وارد کوفه شدند ، ولی لشکری از عباسیان آنها را شکست داد . افرادی که فرار کردند به ابوطاهر که به بحرین باز گشته بود پیوستند، آنان در بحرین ساکن شدند و به عجمیون معروف گشتند. در سال ۳۱۶ ه حملات پارتیزانی قرمطیان از صحرای شام تا کوههای سنجار گسترده شد
در سال ۳۱۷ ه حاجيان، بی مزاحمت و آزار قرمطیان به مکه رسیدند.
روز هشتم ذی حجه ابوطاهر قرمطی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه ریختند و اموال حاجیان را غارت کرده و اینان را در مسجدالحرام و حتی در خانه کعبه کشتار کرده قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. دربِ کعبه و حجرالاسود را کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانه های ثروتمندان مکه را غارت کردند. بنا به گفته آدام متز: فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیه نشینان بیرون مکه بودند که در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند مسعودی گوید:
...ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمد بن اسماعيل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطيف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه بگریختند و او هفتم ذی حجه همین سال با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد، و آنها به مسجد و خانه پناه بردند و از دم تیغ گذشتند.
ادامه دارد.......
https://t.me/naghde_eslamm/34189
Telegram
نقدى بر اسلام
قرمطیان «حجر الاسود» را از «خانه» جدا کردند و بر بام کعبه شدند و ناودان زرین کعبه را کندند و میگفتند:
«…چون خدای شما به آسمان شود و «خانه» را بر زمین ضایع گذارد، خانه اش را غارت و ویران میکنند»…. پس جامه از «خانه» باز کردند و پاره پاره به غارت بردند و به…
«…چون خدای شما به آسمان شود و «خانه» را بر زمین ضایع گذارد، خانه اش را غارت و ویران میکنند»…. پس جامه از «خانه» باز کردند و پاره پاره به غارت بردند و به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟!
#قسمت_دوازدهم
در آن دوران شرک آمیز، مردم یمن خدایی را میپرستیدند که نامش الرحمن بود.
محمد برای مدتی نام الرحمن را برای خدایش بجای الله برگزید. بطور تصادفی این نام همچنین نامی برای خدا در دوران تلمودی به برای یهودیان بود (Noldeke: The Koran, The Origins of the Koran, p.5).
محمد زیرکانه خیال کرد که با استفاده کردن از واژه الرحمن میتواند هم یهودیان را و هم مشرکین را به پذیرش دینش علاقه مند کند. اما زمانی که او خود را رسول الرحمن معرفی کرد، مکیان هم گیج شدند.
قریشیان هیچ الرحمنی بجز الرحمن یمامه را نمیشناختند (برخی از نویسندگان نوشته اند که الرحمن در یمن بود).
برای تحقیق در مورد ادعای محمد، قریش نمایندگانی را به نزد یهودیان مدینه فرستادند، همانگونه که آنها میپنداشتند، الرحمن واقعا یک خدا در یمن یا یمامه بود. تاریخ نویس اسلامی ابن سعد مینویسد (Ibn Sa’d, vol.i, pp.189-190):
«قریش نضر بن الحارث و عقبه بن ابی معیط و چند نفر دیگر را به نزد یهودیان یثرب فرستاد تا از یهودیان در مورد محمد پرسش کنند. آنان به مدینه آمدند و به یهودیان گفتند: ما به نزد شما آمده ایم زیرا اتفاق مهمی در میان ما افتاده است. یتیمی بیچاره که ادعای بزرگی میکند، خود را رسول الرحمن میخواند، در حالی که ما هیچ الرحمانی را نمیشناسیم به غیر از الرحمن یمامه. آنها گفتند، به ما مشخصات او را بگویید. نمایندگان قریش مشخصات ظاهری محمد را به آنها گفتند. یهودیان پرسیدند در میان شما چه کسانی هواداران او هستند؟ نمایندگان قریش گفتند اشخاص فروتر میان ما، ناگهان یکی از علمای آنان خندید و گفت او پیامبری است که در کتابهای ما ویژگیهای او آمده است. ما همچنین میدانیم که مردمش در مقابل او بسیار خصمانه خواهند بود.»
وقتی ما با ذهنی بی طرف قرآن را میخوانیم، میبینیم که ٥٠ سوره نخستین (به ترتیب نزول نه ترتیب فعلی قرآن) به خوبی نشان میدهند که محمد در مورد انتخاب، الرحمن، خدا و الله هنوز تردید دارد و گیج است. او بسیار در اینکه چه کسی را باید بعنوان خدای خویش برگزیند شکاک بود. این خلاصه ای است از ٥٠ سوره نخستین و تفکر محمد در مورد خدایش:
تنها رب – ٦٨, ٩٢, ٨٩, ٩٤, ١٠٠, ١٠٨, ١٠٥, ١١٤, ٩٧, ١٠٦, ٧٥ (١١ سوره).
الرحمن و رب – ٥٥, ٣٦ (٢ سوره).
الرحمن، الله و رب – ٩٦, ٧٣, ٧٤, ٨١, ٨٧, ٥٣, ٨٥, ٥٠, ٣٨, ٧، ٧٢, ٢٥, ٣٥, ٥٦, ٢٦, ٢٧, ٢٨, ١٧ (١٨ سوره).
این مسئله نوسان، دو دلی، نادانی و گیجی محمد را در مورد خدایش نشان میدهد.
قرآن نیز این مسئله را تایید میکند که وقتی محمد آغاز به تبلیغ دینش کرد، گیج و نا آگاه بود و چیز زیادی در مورد دین نمیدانست. این چیزی است که قرآن میگوید:
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ (ضحی/٧)
#ترجمه: و (الله) تو را (ای محمد!) گمشده یافت و هدایت کرد.
▪️بررسی تناقضات قرآن از لحاظ سبک نگارش آیات:
محمد ابن عبدالله بیان نموده است که قرآن کلام الله مجید است، الله که خدای جهانیان میباشد و غیر از او خدائی در جهان نیست (لا اله الا الله). بیشتر جملات این کتاب مخاطب مردم هستند که با توجه به ادعای الهی بودن این کتاب کاملا طبیعی است. برخی از نوشتهها مخاطب الله است، این آیات با سایر آیات قرآن در تناقضی اساسی است، در این قسمت به این نوع تناقض میپردازم. با مطالعهی قرآن، به تناقضاتی آشکار در این مطالب برخورد مینمائیم، از سورههائی که با قل (بگو) شروع میشود تا سایر تناقضات.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733
#قسمت_دوازدهم
در آن دوران شرک آمیز، مردم یمن خدایی را میپرستیدند که نامش الرحمن بود.
محمد برای مدتی نام الرحمن را برای خدایش بجای الله برگزید. بطور تصادفی این نام همچنین نامی برای خدا در دوران تلمودی به برای یهودیان بود (Noldeke: The Koran, The Origins of the Koran, p.5).
محمد زیرکانه خیال کرد که با استفاده کردن از واژه الرحمن میتواند هم یهودیان را و هم مشرکین را به پذیرش دینش علاقه مند کند. اما زمانی که او خود را رسول الرحمن معرفی کرد، مکیان هم گیج شدند.
قریشیان هیچ الرحمنی بجز الرحمن یمامه را نمیشناختند (برخی از نویسندگان نوشته اند که الرحمن در یمن بود).
برای تحقیق در مورد ادعای محمد، قریش نمایندگانی را به نزد یهودیان مدینه فرستادند، همانگونه که آنها میپنداشتند، الرحمن واقعا یک خدا در یمن یا یمامه بود. تاریخ نویس اسلامی ابن سعد مینویسد (Ibn Sa’d, vol.i, pp.189-190):
«قریش نضر بن الحارث و عقبه بن ابی معیط و چند نفر دیگر را به نزد یهودیان یثرب فرستاد تا از یهودیان در مورد محمد پرسش کنند. آنان به مدینه آمدند و به یهودیان گفتند: ما به نزد شما آمده ایم زیرا اتفاق مهمی در میان ما افتاده است. یتیمی بیچاره که ادعای بزرگی میکند، خود را رسول الرحمن میخواند، در حالی که ما هیچ الرحمانی را نمیشناسیم به غیر از الرحمن یمامه. آنها گفتند، به ما مشخصات او را بگویید. نمایندگان قریش مشخصات ظاهری محمد را به آنها گفتند. یهودیان پرسیدند در میان شما چه کسانی هواداران او هستند؟ نمایندگان قریش گفتند اشخاص فروتر میان ما، ناگهان یکی از علمای آنان خندید و گفت او پیامبری است که در کتابهای ما ویژگیهای او آمده است. ما همچنین میدانیم که مردمش در مقابل او بسیار خصمانه خواهند بود.»
وقتی ما با ذهنی بی طرف قرآن را میخوانیم، میبینیم که ٥٠ سوره نخستین (به ترتیب نزول نه ترتیب فعلی قرآن) به خوبی نشان میدهند که محمد در مورد انتخاب، الرحمن، خدا و الله هنوز تردید دارد و گیج است. او بسیار در اینکه چه کسی را باید بعنوان خدای خویش برگزیند شکاک بود. این خلاصه ای است از ٥٠ سوره نخستین و تفکر محمد در مورد خدایش:
تنها رب – ٦٨, ٩٢, ٨٩, ٩٤, ١٠٠, ١٠٨, ١٠٥, ١١٤, ٩٧, ١٠٦, ٧٥ (١١ سوره).
الرحمن و رب – ٥٥, ٣٦ (٢ سوره).
الرحمن، الله و رب – ٩٦, ٧٣, ٧٤, ٨١, ٨٧, ٥٣, ٨٥, ٥٠, ٣٨, ٧، ٧٢, ٢٥, ٣٥, ٥٦, ٢٦, ٢٧, ٢٨, ١٧ (١٨ سوره).
این مسئله نوسان، دو دلی، نادانی و گیجی محمد را در مورد خدایش نشان میدهد.
قرآن نیز این مسئله را تایید میکند که وقتی محمد آغاز به تبلیغ دینش کرد، گیج و نا آگاه بود و چیز زیادی در مورد دین نمیدانست. این چیزی است که قرآن میگوید:
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ (ضحی/٧)
#ترجمه: و (الله) تو را (ای محمد!) گمشده یافت و هدایت کرد.
▪️بررسی تناقضات قرآن از لحاظ سبک نگارش آیات:
محمد ابن عبدالله بیان نموده است که قرآن کلام الله مجید است، الله که خدای جهانیان میباشد و غیر از او خدائی در جهان نیست (لا اله الا الله). بیشتر جملات این کتاب مخاطب مردم هستند که با توجه به ادعای الهی بودن این کتاب کاملا طبیعی است. برخی از نوشتهها مخاطب الله است، این آیات با سایر آیات قرآن در تناقضی اساسی است، در این قسمت به این نوع تناقض میپردازم. با مطالعهی قرآن، به تناقضاتی آشکار در این مطالب برخورد مینمائیم، از سورههائی که با قل (بگو) شروع میشود تا سایر تناقضات.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسى قرآن را نوشته است؟
آيا همانطور كه مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب گفتار الله است؟؟
با مطالعه اين مقاله به بسيارى از سئوالاتى كه در مورد تاريخچه قرآن داشته ايد پاسخ داده خواهد شد.
لطفا اين مقاله يبا را مطالعه كرده و با دوستان و اعضاى خانواده محترمتان…
آيا همانطور كه مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب گفتار الله است؟؟
با مطالعه اين مقاله به بسيارى از سئوالاتى كه در مورد تاريخچه قرآن داشته ايد پاسخ داده خواهد شد.
لطفا اين مقاله يبا را مطالعه كرده و با دوستان و اعضاى خانواده محترمتان…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️چه كسى مذهب شيعه، خرافى ترين و ضدبشرى ترين آئين جهان را بوجود آورد؟
#قسمت_دوازدهم
ابن ابی شيبه از طريق قتاده روايت كرده كه گروهی از قبيله ی(زط) را نزد علی آوردند كه بت می پرستيدند و علی آنان را سوزاند.(#ادمين: اين همان هماى رحمت شيعيان است)
حافظ ابن حجر اين حديث را منقطع ميداند. و می گويد: اگر صحيح باشد مربوط به قصه هاى ديگر است؛ زيرا ابن ابی شيبه از طريق ايوب از نعمان نقل كرده كه گفت: من در رحبه علی را ديدم. مردی نزد او آمد و گفت: آنجا گروهی هستند كه در خانه ی خود بتی دارند و آن را می پرستند. علی نزد آنان رفت. آنان مجسمه ی يك مرد را بيرون آوردند، علی خانه را بر آنان آتش زد.
(#منبع: فتح الباري، ج ١٢، ص ٢٧٠)
#كشی در كتاب معرفة الرجال پس از بيان زندگينامه ی عبدالله بن سبأ زير باب <<في سبعين رجلا من الزط الذين ادعوا الربوبية في أمير المؤمنين>> با سند خويش روايت كرده كه ابو جعفر گفت: پس از فراغت از جنگ با اهل بصره، هفتاد مرد از قبيله ی (زط) نزد او آمدند و بر او سلام كردند و با زبان خود با او سخن گفتند.
علی با آنان با همان زبان سخن گفت و فرمود من آنچه كه شما می گوييد نيستم، من بنده ی خدا و مخلوق او هستم. آنان نپذيرفتند و گفتند: تو همان خدا هستی. علی گفت: اگر از گفته ی خود توبه نكنيد، شما را خواهم كشت. اما آنان توبه نكردند. علی دستور داد كه براى آنها چاه هايی بكنند سپس علی آنان را در آن چاه انداخت و روی آن را پوشاند و چاهی كه خالی بود آتش افروخت و دو آتش چاه به چاه های ديگر سرايت كرد تا اينكه خفه شدند و مردند.
در بحار الانوار از مناقب آل ابی طالب نقل شده كه علی برای آنان چاه هايی كند و آتش افروخت. و قنبر آنها را يكی پس از ديگری بر دوش می گرفت و در آتش می انداخت. سپس گفت:
إنـــــی إذا أبصرـــــت أمـــــرا منكـــــرا
ثـــــم احتفـــــرت حفـــــرا فحفـــــرا
أوقــــدت نــــارا ودعــــوت قنــــبرا
وقنـــــبر يحطـــــم حطـــــما منكـــــرا
#ترجمه: وقتی كه مسئله را بسيار زشت ديدم آتش افروختم و قنبر را صـدا زدم
ســـــپس چـــــاهی كنـــــدم و قنبـــر هيزمـــی بســـيار آورد
#ادمين: جناب آقاى هماى رحمت در كباب كردن انسانها سابقه و شهرت خاصى داشته است)
ابن شهر آشوب پس از اين روايت گفته كه: پس از اين ماجرا، مردی به اسم محمد بن نصير نميری بصری اين تفكر را زنده كرد و گمان برد كه خدای تعالی فقط در اين عصر ظاهر شده و آن هم علی است. پس از آنان گروه اندك نصيريه به او گرايش يافتند. آنان قومی بودند رها و بی هويت كه عبادات و مسايل شرعی را رها كرده و به منهيات و حرام پرداخته بودند و می گفتند: يهود بر حق هستند و ما از آنان نيستيم، نصاری هم بر حق هستند و ما از آنان نيستيم
(#منبع: مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج ١، ص ٢٢٧).
حال كه ما هنوز از اين بحث ميكنيم كه علی ابن ابی طالب، ياران ابن سبأ و زنديقان را آتش زده است، مناسب است كه حادثه ای ديگر را هم كه ابن ابی الحديد در شرح نهج البلاغه ذكر كرده نقل كنيم. او ميگويد: ابو العباس احمدبن عبيدبن عمار ثقفی از محمدبن سليمان بن حبيب مصيصی، معروف به نوين روايت كرده و نيز از علی بن محمد نوفلی از مشايخ خود روايت كرده كه علی از كنار قومی عبور كرد كه در روز ماه رمضان
غذا می خوردند علی گفت: شايد مسافر يا مريض هستند. گفتند: خير هيچ كدام گفت: پس شايد شما از اهل كتاب هستيد و به خاطر ذمه و جزيه در امان مانده ايد. گفتند: خير، تو، و منظورشان اين بود كه تو خدا هستی.
ادامه دارد.....
https://t.me/naghde_eslamm/34793
#قسمت_دوازدهم
ابن ابی شيبه از طريق قتاده روايت كرده كه گروهی از قبيله ی(زط) را نزد علی آوردند كه بت می پرستيدند و علی آنان را سوزاند.(#ادمين: اين همان هماى رحمت شيعيان است)
حافظ ابن حجر اين حديث را منقطع ميداند. و می گويد: اگر صحيح باشد مربوط به قصه هاى ديگر است؛ زيرا ابن ابی شيبه از طريق ايوب از نعمان نقل كرده كه گفت: من در رحبه علی را ديدم. مردی نزد او آمد و گفت: آنجا گروهی هستند كه در خانه ی خود بتی دارند و آن را می پرستند. علی نزد آنان رفت. آنان مجسمه ی يك مرد را بيرون آوردند، علی خانه را بر آنان آتش زد.
(#منبع: فتح الباري، ج ١٢، ص ٢٧٠)
#كشی در كتاب معرفة الرجال پس از بيان زندگينامه ی عبدالله بن سبأ زير باب <<في سبعين رجلا من الزط الذين ادعوا الربوبية في أمير المؤمنين>> با سند خويش روايت كرده كه ابو جعفر گفت: پس از فراغت از جنگ با اهل بصره، هفتاد مرد از قبيله ی (زط) نزد او آمدند و بر او سلام كردند و با زبان خود با او سخن گفتند.
علی با آنان با همان زبان سخن گفت و فرمود من آنچه كه شما می گوييد نيستم، من بنده ی خدا و مخلوق او هستم. آنان نپذيرفتند و گفتند: تو همان خدا هستی. علی گفت: اگر از گفته ی خود توبه نكنيد، شما را خواهم كشت. اما آنان توبه نكردند. علی دستور داد كه براى آنها چاه هايی بكنند سپس علی آنان را در آن چاه انداخت و روی آن را پوشاند و چاهی كه خالی بود آتش افروخت و دو آتش چاه به چاه های ديگر سرايت كرد تا اينكه خفه شدند و مردند.
در بحار الانوار از مناقب آل ابی طالب نقل شده كه علی برای آنان چاه هايی كند و آتش افروخت. و قنبر آنها را يكی پس از ديگری بر دوش می گرفت و در آتش می انداخت. سپس گفت:
إنـــــی إذا أبصرـــــت أمـــــرا منكـــــرا
ثـــــم احتفـــــرت حفـــــرا فحفـــــرا
أوقــــدت نــــارا ودعــــوت قنــــبرا
وقنـــــبر يحطـــــم حطـــــما منكـــــرا
#ترجمه: وقتی كه مسئله را بسيار زشت ديدم آتش افروختم و قنبر را صـدا زدم
ســـــپس چـــــاهی كنـــــدم و قنبـــر هيزمـــی بســـيار آورد
#ادمين: جناب آقاى هماى رحمت در كباب كردن انسانها سابقه و شهرت خاصى داشته است)
ابن شهر آشوب پس از اين روايت گفته كه: پس از اين ماجرا، مردی به اسم محمد بن نصير نميری بصری اين تفكر را زنده كرد و گمان برد كه خدای تعالی فقط در اين عصر ظاهر شده و آن هم علی است. پس از آنان گروه اندك نصيريه به او گرايش يافتند. آنان قومی بودند رها و بی هويت كه عبادات و مسايل شرعی را رها كرده و به منهيات و حرام پرداخته بودند و می گفتند: يهود بر حق هستند و ما از آنان نيستيم، نصاری هم بر حق هستند و ما از آنان نيستيم
(#منبع: مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج ١، ص ٢٢٧).
حال كه ما هنوز از اين بحث ميكنيم كه علی ابن ابی طالب، ياران ابن سبأ و زنديقان را آتش زده است، مناسب است كه حادثه ای ديگر را هم كه ابن ابی الحديد در شرح نهج البلاغه ذكر كرده نقل كنيم. او ميگويد: ابو العباس احمدبن عبيدبن عمار ثقفی از محمدبن سليمان بن حبيب مصيصی، معروف به نوين روايت كرده و نيز از علی بن محمد نوفلی از مشايخ خود روايت كرده كه علی از كنار قومی عبور كرد كه در روز ماه رمضان
غذا می خوردند علی گفت: شايد مسافر يا مريض هستند. گفتند: خير هيچ كدام گفت: پس شايد شما از اهل كتاب هستيد و به خاطر ذمه و جزيه در امان مانده ايد. گفتند: خير، تو، و منظورشان اين بود كه تو خدا هستی.
ادامه دارد.....
https://t.me/naghde_eslamm/34793
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسى مذهب شيعه را بوجود آورد؟
آيا يك يهودى موسس فرقه تشيع بود؟
خالق ايده عصمت و امامت چه كسى بود و رفتار على بن ابيطالب با وى چگونه بود؟
ما با استناد به كتب معتبر تاريخ در پى يافتن پاسخ به تمامى اين پرسشها هستيم و در مقاله پيش رو اين موضوع را بررسى خواهيم…
آيا يك يهودى موسس فرقه تشيع بود؟
خالق ايده عصمت و امامت چه كسى بود و رفتار على بن ابيطالب با وى چگونه بود؟
ما با استناد به كتب معتبر تاريخ در پى يافتن پاسخ به تمامى اين پرسشها هستيم و در مقاله پيش رو اين موضوع را بررسى خواهيم…