Forwarded from Unclesam
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_دوم
#طبرى مورخ بزرگ اسلام مينويسد:
#متن_عربى: كان المقوقس أهداه إليه مَعَ الجاريتين اللتين يقال لإحداهما مارية، وهي التي تسري بِهَا والأخرى سيرين وهي التي وهبها رسول الله لحسان بْن ثابت، لما كان من جناية صفوان بْن المعطل عليه، فولدت لحسان ابنه عبد الرحمن بْن حسان وَكَانَ المقوقس بعث بهذا الخصي مَعَ الجاريتين اللتين أهداهما لرسول الله
#ترجمه:
#مقوقس دو خواهر را بعنوان هديه فرستاد كه نام يكى از آنها #ماريه و نام ديگرى #سيرين بود ماريه را خود پيامبر نگاه داشت و ديگرى را به حسان بن ثابت هديه داد كه در جريان صفوان به او ظلم روا شده بود الى آخر ...
#منبع: تاريخ طبرى، ج ٣ ص ١٧٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/47196/3/172
كتاب ديگر تاريخى كه اين داستان را بازنويسى كرده است، #كتاب_طبقات_كبرى از معتبرترين منابع تاريخى اسلام است.
متن #عربى :
بَعَثَ الْمُقَوْقَسُ صَاحِبُ الْإِسْكَنْدَرِيَّةِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي سَنَةِ سَبْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ بِمَارِيَةَ وَبِأُخْتِهَا سِيرِينَ وَأَلْفِ مِثْقَالٍ ذَهَبًا وَعِشْرِينَ ثَوْبًا لَيِّنًا وَبَغْلَتِهِ الدُّلْدُلِ وَحِمَارِهِ عُفَيْرٍ وَيُقَالُ يَعْفُورٌ
#ترجمه:
مقوقس والى اسكندريه در سال هفتم هجرى ماريه و خواهرش را به همراه هزار مثقال طلا و بيست لباس فاخر و الاغى به نام #عفير يا يعفور را به سوى پيامبر اسلام فرستاد.
#منبع: طبقات الكبرى -ط دار صادر ج ٨ ص ٢١٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/212
#ماریه زنى بسيار زیبا بوده است که احتمالاً به همين خاطر شامل ازدواج های بدون خواندن عقد و نکاح برای محمد شده، و او را بر خود حلال کرده است،
البته صرف هديه بودن و كنيز بودن ايشان خود كافى است كه براى همخوابى با اين بانوى بخت برگشته عقدى جارى نشود.
از دلايل زيبايى وافر ماريه قبطيه را ميتوان از سخنان عايشه در مورد ايشان دريافت كه بعدها ماریه را این گونه با حسرت به یاد می آورد: «چونکه ماریه زیبا بود من بر او رشک می بردم».
#متن_عربى:
وكانت عائشة تَقُولُ: ما غرت عَلَى امرأة غيرتي عَلَى مارية، وَذَلِكَ لأنها كانت جميلة جعدة الشعر، وكان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وسلم معجبا بِهَا
#ترجمه:
#عايشه ميگفت: هرگز به هيچ زنى حسادت نورزيدم بجز بر ماريه زيرا بسيار زيبا با موهاى مواج بود و پيامبر بسيار مجذوب او بود.
#منبع: انساب الإشراف بلاذري ج ١ ص ٤٥٠
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40503/1/450
ادامه دارد ....
#قسمت_دوم
#طبرى مورخ بزرگ اسلام مينويسد:
#متن_عربى: كان المقوقس أهداه إليه مَعَ الجاريتين اللتين يقال لإحداهما مارية، وهي التي تسري بِهَا والأخرى سيرين وهي التي وهبها رسول الله لحسان بْن ثابت، لما كان من جناية صفوان بْن المعطل عليه، فولدت لحسان ابنه عبد الرحمن بْن حسان وَكَانَ المقوقس بعث بهذا الخصي مَعَ الجاريتين اللتين أهداهما لرسول الله
#ترجمه:
#مقوقس دو خواهر را بعنوان هديه فرستاد كه نام يكى از آنها #ماريه و نام ديگرى #سيرين بود ماريه را خود پيامبر نگاه داشت و ديگرى را به حسان بن ثابت هديه داد كه در جريان صفوان به او ظلم روا شده بود الى آخر ...
#منبع: تاريخ طبرى، ج ٣ ص ١٧٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/47196/3/172
كتاب ديگر تاريخى كه اين داستان را بازنويسى كرده است، #كتاب_طبقات_كبرى از معتبرترين منابع تاريخى اسلام است.
متن #عربى :
بَعَثَ الْمُقَوْقَسُ صَاحِبُ الْإِسْكَنْدَرِيَّةِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي سَنَةِ سَبْعٍ مِنَ الْهِجْرَةِ بِمَارِيَةَ وَبِأُخْتِهَا سِيرِينَ وَأَلْفِ مِثْقَالٍ ذَهَبًا وَعِشْرِينَ ثَوْبًا لَيِّنًا وَبَغْلَتِهِ الدُّلْدُلِ وَحِمَارِهِ عُفَيْرٍ وَيُقَالُ يَعْفُورٌ
#ترجمه:
مقوقس والى اسكندريه در سال هفتم هجرى ماريه و خواهرش را به همراه هزار مثقال طلا و بيست لباس فاخر و الاغى به نام #عفير يا يعفور را به سوى پيامبر اسلام فرستاد.
#منبع: طبقات الكبرى -ط دار صادر ج ٨ ص ٢١٢
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/212
#ماریه زنى بسيار زیبا بوده است که احتمالاً به همين خاطر شامل ازدواج های بدون خواندن عقد و نکاح برای محمد شده، و او را بر خود حلال کرده است،
البته صرف هديه بودن و كنيز بودن ايشان خود كافى است كه براى همخوابى با اين بانوى بخت برگشته عقدى جارى نشود.
از دلايل زيبايى وافر ماريه قبطيه را ميتوان از سخنان عايشه در مورد ايشان دريافت كه بعدها ماریه را این گونه با حسرت به یاد می آورد: «چونکه ماریه زیبا بود من بر او رشک می بردم».
#متن_عربى:
وكانت عائشة تَقُولُ: ما غرت عَلَى امرأة غيرتي عَلَى مارية، وَذَلِكَ لأنها كانت جميلة جعدة الشعر، وكان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وسلم معجبا بِهَا
#ترجمه:
#عايشه ميگفت: هرگز به هيچ زنى حسادت نورزيدم بجز بر ماريه زيرا بسيار زيبا با موهاى مواج بود و پيامبر بسيار مجذوب او بود.
#منبع: انساب الإشراف بلاذري ج ١ ص ٤٥٠
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40503/1/450
ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_سوم
پیامبر اسلام در روزی که محمد بايد همراه #عائشه و در خانه او باشد، #ماریه را بی خبر عائشه به خانه #حفصه(كه براى ديدار پدرش از خانه خارج شده بود) آورده با او همبستر شده است، به ناگاه حفصه به خانه بازميگردد و محمد را در حال آميزش(سكس) با ماريه ميبيند.
#متن_عربى: فَذَهَبَتْ حَفْصَةُ إِلَى أَبِيهَا، فَتَحَدَّثَتْ عِنْدَهُ، فَأَرْسَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى جَارِيَتِهِ، فَظَلَّتْ مَعَهُ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ، وَكَانَ الْيَوْمَ الَّذِي يَأْتِي فِيهِ عَائِشَةَ، فَرَجَعَتْ حَفْصَةُ، فَوَجَدَتْهُمَا فِي بَيْتِهَا، فَجَعَلَتْ تَنْتَظِرُ خُرُوجَهَا، وَغَارَتْ غَيْرَةً شَدِيدَةً، فَأَخْرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَارِيَتَهُ، وَدَخَلَتْ حَفْصَةُ فَقَالَتْ: قَدْ رَأَيْتُ مَنْ كَانَ عِنْدَكَ، وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَاللَّهِ لَأُرْضِيَنَّكِ فَإِنِّي مُسِرٌّ إِلَيْكِ سِرًّا فَاحْفَظِيهِ»
#ترجمه: حفصه به خانه پدرش روانه شد، پيامبر ازين جريان باخبر بود(اينكه حفصه خانه را ترك ميكند)، پس بدنبال كنيزش فرستاد كه به خانه حفصه برود، و آن روزى بود كه بايد همراه عايشه ميبود، حفصه بازگشت و به ناگاه #ماريه و #محمد را در خانه اش يافت.
بدليل بسته بودن درب خانه، منتظر ماند كه كارشان تمام شود و در حين خروجشان وارد خانه شد و به محمد گفت: ديدم با چه كسى بودى با من بسيار كار بدى كردى... پيامبر(كه در شرايط بسيار بدى قرار گرفته بود) گفت: به الله قسم تو را راضى ميكنم(هرطور بخواهى رضايتت را جلب ميكنم) و اين بايد بين ما يك راز باقى بماند!
#منبع: تفسير طبرى ، ج ٢٣ ص ٨٦
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/86
داستان را كه #طبرى ازين جريان نقل كرده را با زبانى روانتر مينويسم:
در يكى از روزها حفصه براى كارى قصد رفتن به خانه پدرش(عمر بن خطاب) را داشت و اين فرصت خوبى را براى محمد ایجاد می كند تا با كنيز زيباى خود معاشقه ای با داشته باشد با اينكه آن روز را بايد همراه عايشه ميبود و با وى همخوابى ميكرد.
ماریه پیشنهاد محمد را اجابت می نماید(كنيز نميتواند سرپيچى كند) و در رختخواب حفصه، گرم معاشقه می گردند.
دست بر قضا قبل از اتمام سکس، حفصه به منزلش مراجعت می کند. همينكه به خانه می رسد می بیند که درب منزل از پشت بسته شده است. ناچار جلوی در می نشیند تا محمد و ماریه از خانه خالى محل معاشقه خارج شوند. حفصه با دیدن چنین صحنه اى و همخوابى محمد با كنيزش در رختخواب او، کاسه ی صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد ميگويد:
«بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
متن #عربى مربوطه: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ بَيْتَ حَفْصَةَ، فَإِذَا هِيَ لَيْسَتْ ثَمَّ، فَجَاءَتْهُ فَتَاتُهُ، وَأَلْقَى عَلَيْهَا سِتْرًا، فَجَاءَتْ حَفْصَةُ فَقَعَدَتْ عَلَى الْبَابِ حَتَّى قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَاجَتَهُ، فَقَالَتْ: وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، جَامَعْتَهَا فِي بَيْتِي
#ترجمه را در بالا نوشته ام و فقط كلمات آخر اين متن عربى را براى بستن دهان ماله كشان ترجمه ميكنم.
حفصه به محمد ميگويد: به خدا با من بسيار بد كردى، جامعتها في بيتى: با او در خانه من سكس كردى.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٧
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/87
ادامه دارد ....
#قسمت_سوم
پیامبر اسلام در روزی که محمد بايد همراه #عائشه و در خانه او باشد، #ماریه را بی خبر عائشه به خانه #حفصه(كه براى ديدار پدرش از خانه خارج شده بود) آورده با او همبستر شده است، به ناگاه حفصه به خانه بازميگردد و محمد را در حال آميزش(سكس) با ماريه ميبيند.
#متن_عربى: فَذَهَبَتْ حَفْصَةُ إِلَى أَبِيهَا، فَتَحَدَّثَتْ عِنْدَهُ، فَأَرْسَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى جَارِيَتِهِ، فَظَلَّتْ مَعَهُ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ، وَكَانَ الْيَوْمَ الَّذِي يَأْتِي فِيهِ عَائِشَةَ، فَرَجَعَتْ حَفْصَةُ، فَوَجَدَتْهُمَا فِي بَيْتِهَا، فَجَعَلَتْ تَنْتَظِرُ خُرُوجَهَا، وَغَارَتْ غَيْرَةً شَدِيدَةً، فَأَخْرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَارِيَتَهُ، وَدَخَلَتْ حَفْصَةُ فَقَالَتْ: قَدْ رَأَيْتُ مَنْ كَانَ عِنْدَكَ، وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَاللَّهِ لَأُرْضِيَنَّكِ فَإِنِّي مُسِرٌّ إِلَيْكِ سِرًّا فَاحْفَظِيهِ»
#ترجمه: حفصه به خانه پدرش روانه شد، پيامبر ازين جريان باخبر بود(اينكه حفصه خانه را ترك ميكند)، پس بدنبال كنيزش فرستاد كه به خانه حفصه برود، و آن روزى بود كه بايد همراه عايشه ميبود، حفصه بازگشت و به ناگاه #ماريه و #محمد را در خانه اش يافت.
بدليل بسته بودن درب خانه، منتظر ماند كه كارشان تمام شود و در حين خروجشان وارد خانه شد و به محمد گفت: ديدم با چه كسى بودى با من بسيار كار بدى كردى... پيامبر(كه در شرايط بسيار بدى قرار گرفته بود) گفت: به الله قسم تو را راضى ميكنم(هرطور بخواهى رضايتت را جلب ميكنم) و اين بايد بين ما يك راز باقى بماند!
#منبع: تفسير طبرى ، ج ٢٣ ص ٨٦
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/86
داستان را كه #طبرى ازين جريان نقل كرده را با زبانى روانتر مينويسم:
در يكى از روزها حفصه براى كارى قصد رفتن به خانه پدرش(عمر بن خطاب) را داشت و اين فرصت خوبى را براى محمد ایجاد می كند تا با كنيز زيباى خود معاشقه ای با داشته باشد با اينكه آن روز را بايد همراه عايشه ميبود و با وى همخوابى ميكرد.
ماریه پیشنهاد محمد را اجابت می نماید(كنيز نميتواند سرپيچى كند) و در رختخواب حفصه، گرم معاشقه می گردند.
دست بر قضا قبل از اتمام سکس، حفصه به منزلش مراجعت می کند. همينكه به خانه می رسد می بیند که درب منزل از پشت بسته شده است. ناچار جلوی در می نشیند تا محمد و ماریه از خانه خالى محل معاشقه خارج شوند. حفصه با دیدن چنین صحنه اى و همخوابى محمد با كنيزش در رختخواب او، کاسه ی صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد ميگويد:
«بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
متن #عربى مربوطه: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ بَيْتَ حَفْصَةَ، فَإِذَا هِيَ لَيْسَتْ ثَمَّ، فَجَاءَتْهُ فَتَاتُهُ، وَأَلْقَى عَلَيْهَا سِتْرًا، فَجَاءَتْ حَفْصَةُ فَقَعَدَتْ عَلَى الْبَابِ حَتَّى قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَاجَتَهُ، فَقَالَتْ: وَاللَّهِ لَقَدْ سُؤْتَنِي، جَامَعْتَهَا فِي بَيْتِي
#ترجمه را در بالا نوشته ام و فقط كلمات آخر اين متن عربى را براى بستن دهان ماله كشان ترجمه ميكنم.
حفصه به محمد ميگويد: به خدا با من بسيار بد كردى، جامعتها في بيتى: با او در خانه من سكس كردى.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٧
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/87
ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_چهارم
متن عربى روايت در ادامه روايت بخش قبل : وَكَانَ بَدْءُ الْحَدِيثِ فِي شَأْنِ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ الْقِبْطِيَّةِ، أَصَابَهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ فِي يَوْمِهَا، فَوَجَدَتْهُ حَفْصَةُ، فَقَالَتْ: يَا نَبِيَّاللَّهِ لَقَدْ جِئْتَ إِلَيَّ شَيْئًا مَا جِئْتَ إِلَى أَحَدٍ مِنْ أَزْوَاجِكَ بِمِثْلِهِ فِي يَوْمِي وَفِي دَوْرِي
#ترجمه: حفصه به محمد ميگويد: «بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٨
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/88
#حفصه همچنين بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟
#پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم.
متن #عربى: فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّى كَانَ هَذَا الْأَمْرُ، وَكُنْتُ أَهْوَنَهُنَّ عَلَيْكَ؟
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اسْكُتِي لَا تَذْكُرِي هَذَا لِأَحَدٍ، هِيَ عَلَيَّ حَرَامٌ إِنْ قَرَبْتُهَا بَعْدَ هَذَا أَبَدًا»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٤
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/84
و اما در ادامه #محمد به حفصه گفت: اين موضوع را كتمان كن و به #عائشه درباره آنچه ديدى چیزی نگو، اما حفصه اين مطلب را براى عايشه بازگو كرد و عائشه از شنيدن اين موضوع بسيار خشمگين ميشود.
متن #عربى: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اكْتُمِي عَلَيَّ وَلَا تَذْكُرِي لِعَائِشَةَ مَا رَأَيْتِ» . فَذَكَرَتْ حَفْصَةُ لِعَائِشَةَ، فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/85
اين مسأله كه به گوش #عایشه می رسد، خود به خود به وسیله ی عایشه و حفصه به جنجال و آبروريزى بزرگى تبديل می شود و اسباب دردسری بزرگى را براى محمد فراهم می كند.
محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
در قسمت بعد به اين آيات ميپردازم
ادامه دارد
#قسمت_چهارم
متن عربى روايت در ادامه روايت بخش قبل : وَكَانَ بَدْءُ الْحَدِيثِ فِي شَأْنِ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ الْقِبْطِيَّةِ، أَصَابَهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَيْتِ حَفْصَةَ فِي يَوْمِهَا، فَوَجَدَتْهُ حَفْصَةُ، فَقَالَتْ: يَا نَبِيَّاللَّهِ لَقَدْ جِئْتَ إِلَيَّ شَيْئًا مَا جِئْتَ إِلَى أَحَدٍ مِنْ أَزْوَاجِكَ بِمِثْلِهِ فِي يَوْمِي وَفِي دَوْرِي
#ترجمه: حفصه به محمد ميگويد: «بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای !»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٨
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/88
#حفصه همچنين بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟
#پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم.
متن #عربى: فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّى كَانَ هَذَا الْأَمْرُ، وَكُنْتُ أَهْوَنَهُنَّ عَلَيْكَ؟
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اسْكُتِي لَا تَذْكُرِي هَذَا لِأَحَدٍ، هِيَ عَلَيَّ حَرَامٌ إِنْ قَرَبْتُهَا بَعْدَ هَذَا أَبَدًا»
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٤
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/84
و اما در ادامه #محمد به حفصه گفت: اين موضوع را كتمان كن و به #عائشه درباره آنچه ديدى چیزی نگو، اما حفصه اين مطلب را براى عايشه بازگو كرد و عائشه از شنيدن اين موضوع بسيار خشمگين ميشود.
متن #عربى: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «اكْتُمِي عَلَيَّ وَلَا تَذْكُرِي لِعَائِشَةَ مَا رَأَيْتِ» . فَذَكَرَتْ حَفْصَةُ لِعَائِشَةَ، فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ.
#منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/46982/23/85
اين مسأله كه به گوش #عایشه می رسد، خود به خود به وسیله ی عایشه و حفصه به جنجال و آبروريزى بزرگى تبديل می شود و اسباب دردسری بزرگى را براى محمد فراهم می كند.
محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
در قسمت بعد به اين آيات ميپردازم
ادامه دارد
Forwarded from Unclesam
اسلام دينى است براى پرورش قاتلان، زنباره ها و ارازل و اوباش
#قسمت_اول
مدتى پيش در مورد به خدمت گرفتن خونخوارى به نام #خالد_بن_وليد كه در ميان اعراب آنزمان در شقاوت و سنگدلى زبانزد بود، توسط #پيامبر_اسلام مقاله اى را در سه قسمت خدمت شما ارائه كردم كه در آن به چشم پوشى محمد از جنايات خالد بن وليد در قتل عالم كامل يك قبيله و تجاوز و كشتار فجيع آنها، اشاره شده بود و همچنين دليل چشم پوشى پيامبر اسلام از اين قبيل جنايات را، دادن امتياز به اين ارازل و اوباش و در خدمت نگه داشتن آنها براى رسيدن به اهدافش معرفى كرديم.
شرح ماجرا
حال به داستانى مشابه اشاره ميكنيم كه همان جنايتكار دست پرورده پيامبر اسلام چگونه براى رسيدن به همسر شخصى براحتى او را به قتل ميرساند و همسرش را تصاحب ميشود.
پس از مرگ پيامبر اسلام، شخصى به نام #مالك_بن_نويره از بيعت با ابوبكر بعنوان خليفه مسلمين سر باز زد و ابوبكر نيز خالد بن وليد را با سپاهى به سوى ايشان روانه كرد.
در منابع معتبر اسلامى آمده است که بعد از دستگيرى مالك بن نويره، محاكمه او توسط خالد و در حضور همسر زيبايش، انجام گرفت. خالد خطاب به وی می گوید: من تو را خواهم کشت چون که تو از راه پیامبر منحرف شده ای و از سجاح پیروی می کنی(سجاح يكى از اشخاصی بود که ادعای پیامبری می کرد).
متن #عربى: بَلِ اسْتَدْعَى خَالِدٌ مَالِكَ بْنَ نُوَيْرَةَ فَأَنَّبَهُ عَلَى مَا صَدَرَ مِنْهُ مِنْ مُتَابَعَةِ سَجَاحِ
#منبع:
البداية والنهاية ، ابن كثير - ناشر: دار هجر، ج ٩ ص ٤٦٢
http://lib.efatwa.ir/40021/9/462
اما مالک بن نويره به خالد می گوید: من همچنان مسلمانم و تغییری نکرده ام و دین خود را نیز تغییر نداده ام همچنين دو تن از صحابه پيامبر يعنى ابوقتاده و عبدالله بن عمر نيز به صداقت اين ادعاى او شهادت دادند.
متن عربى: فأنكر مالك ذلك وقال أنا على الإسلام ما غيرت ولا بدلت. وَشَهِدَ لَهُ أَبُو قَتَادَةَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ
#منبع:
الطبقات الكبرى - متمم الصحابة - الطبقة الرابعة، ج ١ ص ٥٣٤
http://lib.efatwa.ir/47092/1/534
ادامه دارد ..
#قسمت_اول
مدتى پيش در مورد به خدمت گرفتن خونخوارى به نام #خالد_بن_وليد كه در ميان اعراب آنزمان در شقاوت و سنگدلى زبانزد بود، توسط #پيامبر_اسلام مقاله اى را در سه قسمت خدمت شما ارائه كردم كه در آن به چشم پوشى محمد از جنايات خالد بن وليد در قتل عالم كامل يك قبيله و تجاوز و كشتار فجيع آنها، اشاره شده بود و همچنين دليل چشم پوشى پيامبر اسلام از اين قبيل جنايات را، دادن امتياز به اين ارازل و اوباش و در خدمت نگه داشتن آنها براى رسيدن به اهدافش معرفى كرديم.
شرح ماجرا
حال به داستانى مشابه اشاره ميكنيم كه همان جنايتكار دست پرورده پيامبر اسلام چگونه براى رسيدن به همسر شخصى براحتى او را به قتل ميرساند و همسرش را تصاحب ميشود.
پس از مرگ پيامبر اسلام، شخصى به نام #مالك_بن_نويره از بيعت با ابوبكر بعنوان خليفه مسلمين سر باز زد و ابوبكر نيز خالد بن وليد را با سپاهى به سوى ايشان روانه كرد.
در منابع معتبر اسلامى آمده است که بعد از دستگيرى مالك بن نويره، محاكمه او توسط خالد و در حضور همسر زيبايش، انجام گرفت. خالد خطاب به وی می گوید: من تو را خواهم کشت چون که تو از راه پیامبر منحرف شده ای و از سجاح پیروی می کنی(سجاح يكى از اشخاصی بود که ادعای پیامبری می کرد).
متن #عربى: بَلِ اسْتَدْعَى خَالِدٌ مَالِكَ بْنَ نُوَيْرَةَ فَأَنَّبَهُ عَلَى مَا صَدَرَ مِنْهُ مِنْ مُتَابَعَةِ سَجَاحِ
#منبع:
البداية والنهاية ، ابن كثير - ناشر: دار هجر، ج ٩ ص ٤٦٢
http://lib.efatwa.ir/40021/9/462
اما مالک بن نويره به خالد می گوید: من همچنان مسلمانم و تغییری نکرده ام و دین خود را نیز تغییر نداده ام همچنين دو تن از صحابه پيامبر يعنى ابوقتاده و عبدالله بن عمر نيز به صداقت اين ادعاى او شهادت دادند.
متن عربى: فأنكر مالك ذلك وقال أنا على الإسلام ما غيرت ولا بدلت. وَشَهِدَ لَهُ أَبُو قَتَادَةَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ
#منبع:
الطبقات الكبرى - متمم الصحابة - الطبقة الرابعة، ج ١ ص ٥٣٤
http://lib.efatwa.ir/47092/1/534
ادامه دارد ..
Forwarded from Unclesam
💥نيروى محركه مسلمانان به جهاد، شهوترانى و تجاوز به زنان زيبا
#قسمت_اول
در اين مقاله لازم ميخواهم به موضوع بسيار مهمى اشاره كنم كه مخاطبين محترم با شمه اى از بهشتى كه قرآن و الله براى مسلمانان ترسيم كرده است آشنا كنم.
همانطور كه ميدانيد يكى از نعمتهاى بهشت كه به مسلمانان وعده داده شده است، #حوريان_بهشتى يا همان فاحشه هاى درگاه الله هستند كه شغل و وظيفه اصلى شان دادن سرويس جنسى به بهشتيان ميباشند.
#محمد براى ارضاى گرسنگى جنسى مسلمانان بهشت را #فاحشه_خانه اى الهى توضيف ميكند كه كار مسلمانان در آن همبسترى دائم با زنان زيباروئى است كه هرگز پير نميشوند.
اين وعده تنها شامل بهشت و پس از مرگ نميشود بلكه نيروى اصلى محركه اعراب براى اسلام آوردن، بدست آوردن زنان زيبا در جنگ و تجاوز به آنها بدستور الهى ميباشد.
#گرسنگى_جنسى تنها شامل حال پيامبر اسلام نبوده است و ميتوان از آن بعنوان يك بيمارى جامع در ميان مسلمانان نام برد تا جائى كه الله نيز براى تسهيل در حل مشكل جنسى پيروانش در آیات متعددى از قرآن انجام عمل جنسی با کنیزان و زنان اسير را در دستور كار خود قرار داده است و براى اين عمل شرم آور هیچ گناهی منظور نكرده است.
براى درك موضوع هم به آيات قرآن و هم به كتب تاريخى و معتبر مسلمانان سرى خواهم زد.
#مثال:
١) إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ : آيه ٦ سوره مؤمنون و آيه ٣٠ معراج)
٢) وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ ... آيه ٢٤ سوره نساء)
در اين دو آيه از قرآن اجازه #تجاوز به زنان اسير صادر شده و حتى در اين بين از زنان شوهردار نيز نام برده شده است.
ابن سعد واقدى مورخ بزرگ اسلام، در شأن نزول آيه اول سوره تحريم ميگويد كه اين آيه در شأن كنيزان و زنان اسير نازل شده است
متن #عربى: وَأَنْزَلَ اللَّهُ: {يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ} [التحريم: 1] الْآيَةَ. فَالْحَرَامُ حَلَالٌ , يَعْنِي فِي الْإِمَاءِ
#منبع: الطبقات الكبرى - ط دار صادر ، ج ٨ ص ٢١٣
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/213
ادامه دارد ....
#قسمت_اول
در اين مقاله لازم ميخواهم به موضوع بسيار مهمى اشاره كنم كه مخاطبين محترم با شمه اى از بهشتى كه قرآن و الله براى مسلمانان ترسيم كرده است آشنا كنم.
همانطور كه ميدانيد يكى از نعمتهاى بهشت كه به مسلمانان وعده داده شده است، #حوريان_بهشتى يا همان فاحشه هاى درگاه الله هستند كه شغل و وظيفه اصلى شان دادن سرويس جنسى به بهشتيان ميباشند.
#محمد براى ارضاى گرسنگى جنسى مسلمانان بهشت را #فاحشه_خانه اى الهى توضيف ميكند كه كار مسلمانان در آن همبسترى دائم با زنان زيباروئى است كه هرگز پير نميشوند.
اين وعده تنها شامل بهشت و پس از مرگ نميشود بلكه نيروى اصلى محركه اعراب براى اسلام آوردن، بدست آوردن زنان زيبا در جنگ و تجاوز به آنها بدستور الهى ميباشد.
#گرسنگى_جنسى تنها شامل حال پيامبر اسلام نبوده است و ميتوان از آن بعنوان يك بيمارى جامع در ميان مسلمانان نام برد تا جائى كه الله نيز براى تسهيل در حل مشكل جنسى پيروانش در آیات متعددى از قرآن انجام عمل جنسی با کنیزان و زنان اسير را در دستور كار خود قرار داده است و براى اين عمل شرم آور هیچ گناهی منظور نكرده است.
براى درك موضوع هم به آيات قرآن و هم به كتب تاريخى و معتبر مسلمانان سرى خواهم زد.
#مثال:
١) إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ : آيه ٦ سوره مؤمنون و آيه ٣٠ معراج)
٢) وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ ... آيه ٢٤ سوره نساء)
در اين دو آيه از قرآن اجازه #تجاوز به زنان اسير صادر شده و حتى در اين بين از زنان شوهردار نيز نام برده شده است.
ابن سعد واقدى مورخ بزرگ اسلام، در شأن نزول آيه اول سوره تحريم ميگويد كه اين آيه در شأن كنيزان و زنان اسير نازل شده است
متن #عربى: وَأَنْزَلَ اللَّهُ: {يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ} [التحريم: 1] الْآيَةَ. فَالْحَرَامُ حَلَالٌ , يَعْنِي فِي الْإِمَاءِ
#منبع: الطبقات الكبرى - ط دار صادر ، ج ٨ ص ٢١٣
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40238/8/213
ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
💥نيروى محركه مسلمانان به جهاد، شهوترانى و تجاوز به زنان زيبا
#قسمت_سوم
در روايات اسلامى ميخوانيم كه وقتى مسلمانان از تجاوز به #زنان_اسير_شوهردار در جنگ اكراه داشتند این مسأله را با پيامبر در میان ميگذارند، از آنجا كه اسلام ميبايست به هرطريقى گسترش پيدا ميكرد #پيامبر نیز با آوردن آيه اى دست مسلمانان را در #تجاوز به زنان اسیر شوهردار باز گذاشت و آنرا حلال اعلام كرد.
#ابن_كثير_دمشقى مفسر بزرگ قرآن در تفسير آيه ٢٤ سوره نساء مينويسد:
و قول خداوند درباره حرام دانستن زنان شوهردار بجز آنانى كه آنان را مالك شده ايد به معناى اينست كه آنچه كه بر شما حرام شده از زنان بيگانه #شوهردار ،
كسانى هستند به غير از آنانى كه به اسارت شما درآمده اند، يعنى فقط آن زنانى كه به عنوان سبى آنها را اسير كرده ايد و به تملك شما درآمده اند براى شما حلال است كه آنان را وطى كنيد و از آنان كام بگيريد پس اين آيه درباره آن نازل شده است و از اينرو امام احمد بن حنبل در مسند خود از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه ميگويد:
زنانی را از میان زنان اوطاس، در حالیکه شوهردار بودند، همچون غنیمتی به چنگ آوردیم. اکراه داشتیم از این که با آن زنان که شوهردار هم بودند همبستر شویم. از این رو از خود پیامبر سؤال کردیم. این بود که این آیه نازل شد و زنانی را که مالک آن ها می شوید بر شما حلال است این بود که ما نیز فرج زنان را بر خود حلال کردیم.
متن #عربى: وَقَوْلُهُ تَعَالَى: وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ أي وحرم عليكم من الْأَجْنَبِيَّاتُ الْمُحْصَنَاتُ، وَهُنَّ الْمُزَوَّجَاتُ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ، يَعْنِي إِلَّا مَا مَلَكْتُمُوهُنَّ بِالسَّبْيِ فَإِنَّهُ يَحِلُّ لَكُمْ وَطْؤُهُنَّ إِذَا اسْتَبْرَأْتُمُوهُنَّ، فَإِنَّ الْآيَةَ نزلت في ذلك.
وَقَالَ الْإِمَامُ أَحْمَدُ : حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ هُوَ الثَّوْرِيُّ عَنْ عُثْمَانَ الْبَتِّيِّ، عَنْ أَبِي الْخَلِيلِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: أَصَبْنَا نِسَاءً مِنْ سَبْيِ أَوْطَاسَ، وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَكَرِهْنَا أَنْ نَقَعَ عَلَيْهِنَّ وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَسَأَلْنَا النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فاستحللنا بها فُرُوجَهُنَّ.
#منبع : تفسير القرآن العظيم، الجزء الثاني، صفحه ٢٥٦، تأليف: عماد الدين أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي الدمشقي ، محقق: سامي بن محمد السلامة، ناشر: دار طيبة
#لينك اين صفحه:
http://shamela.ws/browse.php/book-8473#page-1132
ادامه دارد ....
#قسمت_سوم
در روايات اسلامى ميخوانيم كه وقتى مسلمانان از تجاوز به #زنان_اسير_شوهردار در جنگ اكراه داشتند این مسأله را با پيامبر در میان ميگذارند، از آنجا كه اسلام ميبايست به هرطريقى گسترش پيدا ميكرد #پيامبر نیز با آوردن آيه اى دست مسلمانان را در #تجاوز به زنان اسیر شوهردار باز گذاشت و آنرا حلال اعلام كرد.
#ابن_كثير_دمشقى مفسر بزرگ قرآن در تفسير آيه ٢٤ سوره نساء مينويسد:
و قول خداوند درباره حرام دانستن زنان شوهردار بجز آنانى كه آنان را مالك شده ايد به معناى اينست كه آنچه كه بر شما حرام شده از زنان بيگانه #شوهردار ،
كسانى هستند به غير از آنانى كه به اسارت شما درآمده اند، يعنى فقط آن زنانى كه به عنوان سبى آنها را اسير كرده ايد و به تملك شما درآمده اند براى شما حلال است كه آنان را وطى كنيد و از آنان كام بگيريد پس اين آيه درباره آن نازل شده است و از اينرو امام احمد بن حنبل در مسند خود از ابوسعيد خدرى نقل كرده است كه ميگويد:
زنانی را از میان زنان اوطاس، در حالیکه شوهردار بودند، همچون غنیمتی به چنگ آوردیم. اکراه داشتیم از این که با آن زنان که شوهردار هم بودند همبستر شویم. از این رو از خود پیامبر سؤال کردیم. این بود که این آیه نازل شد و زنانی را که مالک آن ها می شوید بر شما حلال است این بود که ما نیز فرج زنان را بر خود حلال کردیم.
متن #عربى: وَقَوْلُهُ تَعَالَى: وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ أي وحرم عليكم من الْأَجْنَبِيَّاتُ الْمُحْصَنَاتُ، وَهُنَّ الْمُزَوَّجَاتُ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ، يَعْنِي إِلَّا مَا مَلَكْتُمُوهُنَّ بِالسَّبْيِ فَإِنَّهُ يَحِلُّ لَكُمْ وَطْؤُهُنَّ إِذَا اسْتَبْرَأْتُمُوهُنَّ، فَإِنَّ الْآيَةَ نزلت في ذلك.
وَقَالَ الْإِمَامُ أَحْمَدُ : حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ هُوَ الثَّوْرِيُّ عَنْ عُثْمَانَ الْبَتِّيِّ، عَنْ أَبِي الْخَلِيلِ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: أَصَبْنَا نِسَاءً مِنْ سَبْيِ أَوْطَاسَ، وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَكَرِهْنَا أَنْ نَقَعَ عَلَيْهِنَّ وَلَهُنَّ أَزْوَاجٌ، فَسَأَلْنَا النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فاستحللنا بها فُرُوجَهُنَّ.
#منبع : تفسير القرآن العظيم، الجزء الثاني، صفحه ٢٥٦، تأليف: عماد الدين أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي الدمشقي ، محقق: سامي بن محمد السلامة، ناشر: دار طيبة
#لينك اين صفحه:
http://shamela.ws/browse.php/book-8473#page-1132
ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
💥نيروى محركه مسلمانان به جهاد، شهوترانى و تجاوز به زنان زيبا
#قسمت_چهارم
در ادامه روايات مربوط به تجاوز به زنان اسير و كنيزان به رواياتى از معتبرترين كتاب حديث مسلمانان اشاره ميكنيم:
#ترجمه روايت: از ابوسعید خدری روایت است که گفت: وی در حالی که نزد پیامبر نشسته بود گفت: یا رسول الله، #کنیزانی (از مال غنیمت) نصیب مان می گردد و پول فروش آن را دوست داریم. در افکندن #منی در بیرون فرج چه حکم میکنی؟ آن حضرت فرمود: «آیا شما چنین کاری میکنید؟ و اگر این کار را نکنید بر شما باکی نیست؛ زیرا هیچ نفسی نیست که خداوند بر لوح قضا) بیرون آمدنش را نوشته باشد. مگر آنکه وی بیرون شونده است.
متن #عربى:
حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ , أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَعْفَرٍ , عَنْ رَبِيعَةَ بْنِ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ , عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ حَبَّانَ , عَنْ ابْنِ مُحَيْرِيزٍ , أَنَّهُ قَالَ : دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ فَرَأَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ فَجَلَسْتُ إِلَيْهِ فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْعَزْلِ , قَالَ أَبُو سَعِيدٍ : خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي غَزْوَةِ بَنِي الْمُصْطَلِقِ , فَأَصَبْنَا سَبْيًا مِنْ سَبْيِ الْعَرَبِ , فَاشْتَهَيْنَا النِّسَاءَ وَاشْتَدَّتْ عَلَيْنَا الْعُزْبَةُ وَأَحْبَبْنَا الْعَزْلَ , فَأَرَدْنَا أَنْ نَعْزِلَ وَقُلْنَا نَعْزِلُ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَيْنَ أَظْهُرِنَا قَبْلَ أَنْ نَسْأَلَهُ , فَسَأَلْنَاهُ عَنْ ذَلِكَ , فَقَالَ : " مَا عَلَيْكُمْ أَنْ لَا تَفْعَلُوا مَا مِنْ نَسَمَةٍ كَائِنَةٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَهِيَ كَائِنَةٌ" .
#منبع: صحيح البخاري ، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب غَزْوَةِ بَنِي الْمُصْطَلِقِ مِنْ خُزَاعَةَ وَهِيَ غَزْوَةُ الْمُرَيْسِيعِ
#لينك صفحه در سايت معروف اسلام ويب:
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=1&pid=102099&bk_no=146&startno=1
#ترجمه: از محمد بن يحيى بن حبان از ابن محيريز روایت است که گفت: به مسجد در آمدم، ابو سعید خدری را دیدم در کنارش نشستم و در مورد عزل ( خوداری از افکندن منی در فرج) از وی سوال کردم. ابو سعيد گفت: با رسول الله به غزوه #بنی_مصطلق بر آمديم اسيرانی از
اسرای عرب نصيب مان شد و به سوی زنان میل كرديم و رنج دوری از زن بر ما شدت گرفت و دوست داشتیم که عزل نماییم پس قصد کردیم که عزل نماییم تا حمل نگیرد با خود گفتيم: چگونه عزل کنیم در حالی که قبل بر آن (حکم عزل) را از رسول الله که میان ماست نپرسیم.
در این مورد از آن حضرت سوال کردیم، فرمود: بر شما باکی نیست اگر این کار را نکنید، هر زنده جانی که تا روز قیامت خلقتش مقدر شده باشد، خلق می شود
ادامه دارد ....
#قسمت_چهارم
در ادامه روايات مربوط به تجاوز به زنان اسير و كنيزان به رواياتى از معتبرترين كتاب حديث مسلمانان اشاره ميكنيم:
#ترجمه روايت: از ابوسعید خدری روایت است که گفت: وی در حالی که نزد پیامبر نشسته بود گفت: یا رسول الله، #کنیزانی (از مال غنیمت) نصیب مان می گردد و پول فروش آن را دوست داریم. در افکندن #منی در بیرون فرج چه حکم میکنی؟ آن حضرت فرمود: «آیا شما چنین کاری میکنید؟ و اگر این کار را نکنید بر شما باکی نیست؛ زیرا هیچ نفسی نیست که خداوند بر لوح قضا) بیرون آمدنش را نوشته باشد. مگر آنکه وی بیرون شونده است.
متن #عربى:
حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ , أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَعْفَرٍ , عَنْ رَبِيعَةَ بْنِ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ , عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ حَبَّانَ , عَنْ ابْنِ مُحَيْرِيزٍ , أَنَّهُ قَالَ : دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ فَرَأَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ فَجَلَسْتُ إِلَيْهِ فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْعَزْلِ , قَالَ أَبُو سَعِيدٍ : خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي غَزْوَةِ بَنِي الْمُصْطَلِقِ , فَأَصَبْنَا سَبْيًا مِنْ سَبْيِ الْعَرَبِ , فَاشْتَهَيْنَا النِّسَاءَ وَاشْتَدَّتْ عَلَيْنَا الْعُزْبَةُ وَأَحْبَبْنَا الْعَزْلَ , فَأَرَدْنَا أَنْ نَعْزِلَ وَقُلْنَا نَعْزِلُ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَيْنَ أَظْهُرِنَا قَبْلَ أَنْ نَسْأَلَهُ , فَسَأَلْنَاهُ عَنْ ذَلِكَ , فَقَالَ : " مَا عَلَيْكُمْ أَنْ لَا تَفْعَلُوا مَا مِنْ نَسَمَةٍ كَائِنَةٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَهِيَ كَائِنَةٌ" .
#منبع: صحيح البخاري ، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب غَزْوَةِ بَنِي الْمُصْطَلِقِ مِنْ خُزَاعَةَ وَهِيَ غَزْوَةُ الْمُرَيْسِيعِ
#لينك صفحه در سايت معروف اسلام ويب:
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=1&pid=102099&bk_no=146&startno=1
#ترجمه: از محمد بن يحيى بن حبان از ابن محيريز روایت است که گفت: به مسجد در آمدم، ابو سعید خدری را دیدم در کنارش نشستم و در مورد عزل ( خوداری از افکندن منی در فرج) از وی سوال کردم. ابو سعيد گفت: با رسول الله به غزوه #بنی_مصطلق بر آمديم اسيرانی از
اسرای عرب نصيب مان شد و به سوی زنان میل كرديم و رنج دوری از زن بر ما شدت گرفت و دوست داشتیم که عزل نماییم پس قصد کردیم که عزل نماییم تا حمل نگیرد با خود گفتيم: چگونه عزل کنیم در حالی که قبل بر آن (حکم عزل) را از رسول الله که میان ماست نپرسیم.
در این مورد از آن حضرت سوال کردیم، فرمود: بر شما باکی نیست اگر این کار را نکنید، هر زنده جانی که تا روز قیامت خلقتش مقدر شده باشد، خلق می شود
ادامه دارد ....
www.islamweb.net
المكتبة الإسلامية - أضخم مكتبة إسلامية على الإنترنت - إسلام ويب
أضخم مكتبة إسلامية على الإنترنت تحتوي على خدمات بحث متقدمة وفهرسة موضوعية لجميع الكتب وموسوعات ومراجع إسلامية وعربية وتاريخية تهم كل الباحثين والمتصفحين والمتخصصين
Forwarded from Unclesam
عزادارى شيعيان، مخالف رفتار امامان و دكانى براى ارتزاق آخوندها و مداحان است!
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/11026/3/225
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
http://lib.eshia.ir/10419/1/495
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
http://lib.eshia.ir/15257/1/390
ادامه دارد ...
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/11026/3/225
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
http://lib.eshia.ir/10419/1/495
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
http://lib.eshia.ir/15257/1/390
ادامه دارد ...
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شيوه گردآورى قرآن توسط عثمان، خليفه سوم
#قسمت_چهارم
#عثمان از قرآن مرجع(قرآن جديد) پنج یا شش نسخه تهیه کرد و به مراکز مهم حکومت اسلامی فرستاد. همراه هر قرآن نیز یک قاری فرستاده شد تا در خواندن آن مشکلی پیش نیاید.
مثلا ابو عبدالرحمن سلمى را همراه نسخه ی کوفی به آن شهر مامور کرد.
#منبع: المناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج ١، صفحات ۴١۵ _ ۴١۴
علاوه بر این تعداد، یک نسخه نیز از آن در مدینه نگه داشته شد که آن را به نام (ام) و یـا (امـام) می نامیدند.
#منابع:
الف)المصاحف، ابوداود سجستانی، صفحات ١٣۴_١٣٣،
ب)المناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج ١، صفحات ۴٠٣ _ ۴٠٢
قدمت قدیمی ترین قرآن های موجود به قرون اول و دوم هجری برمیگرده و به خط کوفی نوشته شده بودند که بعدها به خط عربی امروزی تغییر پیدا کرد.
در نظر خاورشناسان، خط #عربى بر دو قسم است:
خط كوفى كه مأخوذ از نوعى خط سریانى است كه به خط >اسطرنجیلی< معروف است، و خط #حجازى یا خط #نسخ كه از خط نبطى گرفته شده است.
خط كوفى، شاخه اى از خط اسطرنجیلى است كه پس از بناى شهر كوفه و پختگى این خط در آنجا به خط كوفى معروف گردید.
این خط را مسلمانان معمولاً براى نگارش قرآن و بعدها روى محرابها و بالاى درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و كتیبه هاى قرآن و عناوین سوره در مصحفهاى بزرگ مورد استفاده قرار مىدادند.
#منبع: تاریخ القرآن، زنجانی، صفحات ۵٣ تا ۶٠
برای آشنایی بیشتر با خط کوفی بهتر است مختصری پیرامونش توضیح دهیم.
رسم الخط کوفی بیشتر از خطوط مستقیم و زاویه دار تشکیل میشد و خطوط عمودی و افقی در آن ممتد و طولانی بود و انحناء در آن کمتر به چشم میخورد.
خط کوفی فاقد نقطه گذاری و اعراب بود و کلمات در آن طوری نوشته میشد که میشد چندین صورت خوانده بشود،
مثلا "نون" در آخر کلمه با "ر" فرقی نداشت و شکل نگارش "واو" و "ی" یکی است.
گاها "میم" در آخر کلمه به شکل "واو" و "دال" به شکل "کاف" و "عین" وسط کلمه را به شکل "ه" مینوشتند. گاهی حروف یک کلمه جدا از هم نوشته میشد و حتا گاهی هم "ی" حذف میشد!
گاهی هم "تنوین" را به شکل "نون" مینوشتند و گاهی هم "نون" را به شکل "الف". در این خط "الف" یا "ی" بدون هیچ دلیلی حذف میشد که خود بتنهایی میتوانست مشکل ساز باشد.
فقدان نقطه در رسم الخط کوفی موجب میشد که نتوان بین حروف "س" و "ش" یا "ب" و "ت" و "ث" یا "ج" و "ح" و "خ" یا "ص" و "ض" یا "ع" و "غ" یا "ف" و "ق" یا حتی "ی" و "ن" تفاوتی قایل بود و مانند هم نوشته میشدند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
#قسمت_چهارم
#عثمان از قرآن مرجع(قرآن جديد) پنج یا شش نسخه تهیه کرد و به مراکز مهم حکومت اسلامی فرستاد. همراه هر قرآن نیز یک قاری فرستاده شد تا در خواندن آن مشکلی پیش نیاید.
مثلا ابو عبدالرحمن سلمى را همراه نسخه ی کوفی به آن شهر مامور کرد.
#منبع: المناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج ١، صفحات ۴١۵ _ ۴١۴
علاوه بر این تعداد، یک نسخه نیز از آن در مدینه نگه داشته شد که آن را به نام (ام) و یـا (امـام) می نامیدند.
#منابع:
الف)المصاحف، ابوداود سجستانی، صفحات ١٣۴_١٣٣،
ب)المناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج ١، صفحات ۴٠٣ _ ۴٠٢
قدمت قدیمی ترین قرآن های موجود به قرون اول و دوم هجری برمیگرده و به خط کوفی نوشته شده بودند که بعدها به خط عربی امروزی تغییر پیدا کرد.
در نظر خاورشناسان، خط #عربى بر دو قسم است:
خط كوفى كه مأخوذ از نوعى خط سریانى است كه به خط >اسطرنجیلی< معروف است، و خط #حجازى یا خط #نسخ كه از خط نبطى گرفته شده است.
خط كوفى، شاخه اى از خط اسطرنجیلى است كه پس از بناى شهر كوفه و پختگى این خط در آنجا به خط كوفى معروف گردید.
این خط را مسلمانان معمولاً براى نگارش قرآن و بعدها روى محرابها و بالاى درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و كتیبه هاى قرآن و عناوین سوره در مصحفهاى بزرگ مورد استفاده قرار مىدادند.
#منبع: تاریخ القرآن، زنجانی، صفحات ۵٣ تا ۶٠
برای آشنایی بیشتر با خط کوفی بهتر است مختصری پیرامونش توضیح دهیم.
رسم الخط کوفی بیشتر از خطوط مستقیم و زاویه دار تشکیل میشد و خطوط عمودی و افقی در آن ممتد و طولانی بود و انحناء در آن کمتر به چشم میخورد.
خط کوفی فاقد نقطه گذاری و اعراب بود و کلمات در آن طوری نوشته میشد که میشد چندین صورت خوانده بشود،
مثلا "نون" در آخر کلمه با "ر" فرقی نداشت و شکل نگارش "واو" و "ی" یکی است.
گاها "میم" در آخر کلمه به شکل "واو" و "دال" به شکل "کاف" و "عین" وسط کلمه را به شکل "ه" مینوشتند. گاهی حروف یک کلمه جدا از هم نوشته میشد و حتا گاهی هم "ی" حذف میشد!
گاهی هم "تنوین" را به شکل "نون" مینوشتند و گاهی هم "نون" را به شکل "الف". در این خط "الف" یا "ی" بدون هیچ دلیلی حذف میشد که خود بتنهایی میتوانست مشکل ساز باشد.
فقدان نقطه در رسم الخط کوفی موجب میشد که نتوان بین حروف "س" و "ش" یا "ب" و "ت" و "ث" یا "ج" و "ح" و "خ" یا "ص" و "ض" یا "ع" و "غ" یا "ف" و "ق" یا حتی "ی" و "ن" تفاوتی قایل بود و مانند هم نوشته میشدند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
Telegram
نقدى بر اسلام
قرآن
كتاب آسمانى مسلمانان چگونه و به دست چه كسانى گردآورى شد ؟؟
www.eslam.nu
كتاب آسمانى مسلمانان چگونه و به دست چه كسانى گردآورى شد ؟؟
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_دوم
در موردى ديگر #على_بن_ابيطالب چشم شخصى را در حرم مكه كه در واقع مكانى حرام براى اعمال خشونت بوده است، در مى آورد:
ترجمه روايت: گفتند در آنوقت که على در حرم مکه چشم یکی را برکند و این قضیه را به فاروق(عمر بن خطاب) عرض نمودند وی در جواب فرمود، چه توانم گفت از یدالله که در حرم خدا چشم برکند
#متن_عربى:
هذا عمر بن الخطاب رضي اللّه عنه كان يقول فيه حين فقأ عين واحد بالحد في الحرم و رفعت القصة إليه: ما ذا أقول في يد اللّه فقأت عينا في حرم اللّه؟
#منبع: الملل و النحل نویسنده : الشهرستاني، محمد بن عبد الكريم جلد : ١ صفحه : ٢٠٥
http://lib.eshia.ir/71442/1/205
در كتب تاريخى در مورد على گفته شده است كه: وى #غنيمت_گیر , #راهزن و #خون_آشامی بود که از بوی خون شادمان می شده است.
نخستین خونریزی او بدستور محمد و از کشتن سگهای مدینه آغاز گردید و از آن پس در همه کشتارهای زمان به رهبری محمد و ابوبکر و عثمان دست داشته و رایزن همه رهبران دینی نامبرده بوده است.
در اينمورد #شيخ_يعقوب_كلينى در كتاب معتبر الكافى روايتى دارد بدين مضمون:
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله إلى المدينة فقال: لا تدع صورة إلا محوتها، ولا قبرا إلا سويته، ولا كلبا إلا قتلته.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ٦ صفحه : ٥٢٨
http://lib.eshia.ir/11005/6/528
#ترجمه:
امام صادق ميگويد كه اميرالمؤمنين فرمود رسول الله مرا به مدينه فرستاد و گفت هيچ هرعكسى را وامگذار مگر آنكه آنرا خراب كنى و هيچ قبرى را وامگذار مگر آنكه صاف كنى و هيچ سگى را وامگذار مگر كه آنرا بكشى.
على را قتال العرب نيز ميگفتند از آن جهت كه کمتر قبیله و طایفه و خانواده ای یافت میشد که از شمشیر خونریز على داغى بدل نداشته باشد و عضوى از خانواده اش بدست ايشان كشته نشده باشد.
به ابى لبيد جهضمى كه از قوم ازد بود گفتند آيا على را دوست دارى؟ گفت چگونه كسى را دوست بدارم كه دوهزار و پانصد نفر از قوم مرا كشته است او آنقدر از مردم كشت كه كسى نماند تا ديگرى را تسليت بگويد.
متن #عربى: وقيل لأبي لبيد الجهضمي من الأزد: أتحب عليا؟ قال : وكيف أحب رجلا قتل من قومي في بعض يوم ألفين وخمسمائة، وقتل من الناس حتى لم يكن أحد يعزي أحدة ، واشتغل أهل كل بيت بمن لهم؟
#منبع: مروج الذهب، مسعودى، جلد ٢ صفحه ٢٥٩، ذكر الأخبار عن يوم الجمل وبدئه وما كان فيه من الحرب، وغير ذلك، به تحقيق كمال حسن مرعى، بيروت، المكتبة العصريه)
ادامه دارد .......
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_دوم
در موردى ديگر #على_بن_ابيطالب چشم شخصى را در حرم مكه كه در واقع مكانى حرام براى اعمال خشونت بوده است، در مى آورد:
ترجمه روايت: گفتند در آنوقت که على در حرم مکه چشم یکی را برکند و این قضیه را به فاروق(عمر بن خطاب) عرض نمودند وی در جواب فرمود، چه توانم گفت از یدالله که در حرم خدا چشم برکند
#متن_عربى:
هذا عمر بن الخطاب رضي اللّه عنه كان يقول فيه حين فقأ عين واحد بالحد في الحرم و رفعت القصة إليه: ما ذا أقول في يد اللّه فقأت عينا في حرم اللّه؟
#منبع: الملل و النحل نویسنده : الشهرستاني، محمد بن عبد الكريم جلد : ١ صفحه : ٢٠٥
http://lib.eshia.ir/71442/1/205
در كتب تاريخى در مورد على گفته شده است كه: وى #غنيمت_گیر , #راهزن و #خون_آشامی بود که از بوی خون شادمان می شده است.
نخستین خونریزی او بدستور محمد و از کشتن سگهای مدینه آغاز گردید و از آن پس در همه کشتارهای زمان به رهبری محمد و ابوبکر و عثمان دست داشته و رایزن همه رهبران دینی نامبرده بوده است.
در اينمورد #شيخ_يعقوب_كلينى در كتاب معتبر الكافى روايتى دارد بدين مضمون:
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله إلى المدينة فقال: لا تدع صورة إلا محوتها، ولا قبرا إلا سويته، ولا كلبا إلا قتلته.
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ٦ صفحه : ٥٢٨
http://lib.eshia.ir/11005/6/528
#ترجمه:
امام صادق ميگويد كه اميرالمؤمنين فرمود رسول الله مرا به مدينه فرستاد و گفت هيچ هرعكسى را وامگذار مگر آنكه آنرا خراب كنى و هيچ قبرى را وامگذار مگر آنكه صاف كنى و هيچ سگى را وامگذار مگر كه آنرا بكشى.
على را قتال العرب نيز ميگفتند از آن جهت كه کمتر قبیله و طایفه و خانواده ای یافت میشد که از شمشیر خونریز على داغى بدل نداشته باشد و عضوى از خانواده اش بدست ايشان كشته نشده باشد.
به ابى لبيد جهضمى كه از قوم ازد بود گفتند آيا على را دوست دارى؟ گفت چگونه كسى را دوست بدارم كه دوهزار و پانصد نفر از قوم مرا كشته است او آنقدر از مردم كشت كه كسى نماند تا ديگرى را تسليت بگويد.
متن #عربى: وقيل لأبي لبيد الجهضمي من الأزد: أتحب عليا؟ قال : وكيف أحب رجلا قتل من قومي في بعض يوم ألفين وخمسمائة، وقتل من الناس حتى لم يكن أحد يعزي أحدة ، واشتغل أهل كل بيت بمن لهم؟
#منبع: مروج الذهب، مسعودى، جلد ٢ صفحه ٢٥٩، ذكر الأخبار عن يوم الجمل وبدئه وما كان فيه من الحرب، وغير ذلك، به تحقيق كمال حسن مرعى، بيروت، المكتبة العصريه)
ادامه دارد .......
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
https://t.me/naghde_eslamm/21463
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21463
#قسمت_دوم
روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليهالسلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
Telegram
نقدى بر اسلام
نهى عزادارى و سينه زنى
توسط پيامبر اسلام
و
ائمه شيعه
www.eslam.nu
توسط پيامبر اسلام
و
ائمه شيعه
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️اثبات جعل و تحريف توسط ملاى شياد براى فريب مخاطبش
تصوير بالا ص ١٩٣ از ج ١٤ كتاب شرح نهج البلاغه نوشته ابن ابى الحديد ميباشد كه ملاى شياد به آن استناد كرده بود، اما چنانكه در متن قبل توضيح دادم ملاى شياد قسمت آخر متن را در عمامه اش مخفى كرده و نامى از آن نبرده است(قسمتى كه زيرش خط قرمز كشيده ام).
#عربى: فقال لا تروه عني و لا ترو عني بطلانه فإني متوقف في هذا الموضع لتعارض الأخبار عندي فيه
#ترجمه: (نقيب)گفت: رد يا تاييد اين خبر را از من نقل نكنيد زيرا بدليل تناقضات بسيار، من در مورد اين داستان نظرى ندارم.(لينك صفحه)
▪️ادمين:
دليل اينكه اصرار كردم كل متن و ترجمه اش را بنويسد نيز به همين دليل و سابقه وى در جعل و تحريف و سانسور بود.
كسانى دست به جعل و سانسور ميزنند كه دستشان از ارائه مدرك و سند و استدلال منطقى و علمى خاليست.
اين ملا اگر شرافت دارد بايد اعتراف كند به جعل و فريب مخاطبش
تصوير بالا ص ١٩٣ از ج ١٤ كتاب شرح نهج البلاغه نوشته ابن ابى الحديد ميباشد كه ملاى شياد به آن استناد كرده بود، اما چنانكه در متن قبل توضيح دادم ملاى شياد قسمت آخر متن را در عمامه اش مخفى كرده و نامى از آن نبرده است(قسمتى كه زيرش خط قرمز كشيده ام).
#عربى: فقال لا تروه عني و لا ترو عني بطلانه فإني متوقف في هذا الموضع لتعارض الأخبار عندي فيه
#ترجمه: (نقيب)گفت: رد يا تاييد اين خبر را از من نقل نكنيد زيرا بدليل تناقضات بسيار، من در مورد اين داستان نظرى ندارم.(لينك صفحه)
▪️ادمين:
دليل اينكه اصرار كردم كل متن و ترجمه اش را بنويسد نيز به همين دليل و سابقه وى در جعل و تحريف و سانسور بود.
كسانى دست به جعل و سانسور ميزنند كه دستشان از ارائه مدرك و سند و استدلال منطقى و علمى خاليست.
اين ملا اگر شرافت دارد بايد اعتراف كند به جعل و فريب مخاطبش