محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، عاشق طبیعت بود؛ پای ثابت پیکنیک و گشتوگذار. اهل فوتبال و والیبال هم بود. شاید همین ویژگیها موجب شد که توانست بعد از گلوله خوردن، حدود دو کیلومتر به دنبال کنک راه برود.
در حالی که گلوله به «زیر قلب خورده بود و ریه را سوراخ کرده بود».
او در نهایت گوشه خیابان از حال رفت.
وقتی برادرش به موبایل محسن زنگ زد تا جویای حالش بشود، یک راننده تاکسی جواب داد و گفت که محسن را در حالی که تیر خورده، در کنار خیابان پیدا کرده است.
او در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفت، محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد.»
خون زیادی ازش رفته بود اما برادرش میگه ذرهای نمیترسید. قبول نکرده بود ببرنش بیمارستان. منتظر مونده بود برادرش برسه. توی ماشین برادرش نمیتونسته نفس بکشه. خون توی ریههاش پر شده بود. میرسن به اورژانس بیمارستان ولیعصر قائمشهر. ۱۰ دقیقه احیاش کردن. بردنش اتاق عمل و محسن نزدیک به ۱۰ شب توی اتاق عمل تموم کرد.»
محسن محمدی کوچکسرایی، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد.
فشارها بر خانواده محسن محمدی مانند بسیاری از کشتههای اعتراضهای سراسری ایران، از همان ابتدا شروع شد. خانواده را تهدید کردند که اگر نگویند معترضان او را کشتهاند، پیکرش را تحویل نمیدهند.
بعد از کشته شدن مهسا امینی به مادرش گفته بود امروز نوبت مهسا بود و فردا نوبت خواهر من و بقیه میشود و همین اعتقادش موجب شد که به اعتراضها بپیوندد و مأموران جمهوری اسلامی شمع جانش را خاموش کنند.
#محسن_محمدی_کوچکسرائی مهندس جوان متولد ۱۷ اردیبهشت۶۴ ، اهل قائمشهر بود. او پدر دو پسرکوچک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در حالی که گلوله به «زیر قلب خورده بود و ریه را سوراخ کرده بود».
او در نهایت گوشه خیابان از حال رفت.
وقتی برادرش به موبایل محسن زنگ زد تا جویای حالش بشود، یک راننده تاکسی جواب داد و گفت که محسن را در حالی که تیر خورده، در کنار خیابان پیدا کرده است.
او در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفت، محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد.»
خون زیادی ازش رفته بود اما برادرش میگه ذرهای نمیترسید. قبول نکرده بود ببرنش بیمارستان. منتظر مونده بود برادرش برسه. توی ماشین برادرش نمیتونسته نفس بکشه. خون توی ریههاش پر شده بود. میرسن به اورژانس بیمارستان ولیعصر قائمشهر. ۱۰ دقیقه احیاش کردن. بردنش اتاق عمل و محسن نزدیک به ۱۰ شب توی اتاق عمل تموم کرد.»
محسن محمدی کوچکسرایی، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد.
فشارها بر خانواده محسن محمدی مانند بسیاری از کشتههای اعتراضهای سراسری ایران، از همان ابتدا شروع شد. خانواده را تهدید کردند که اگر نگویند معترضان او را کشتهاند، پیکرش را تحویل نمیدهند.
بعد از کشته شدن مهسا امینی به مادرش گفته بود امروز نوبت مهسا بود و فردا نوبت خواهر من و بقیه میشود و همین اعتقادش موجب شد که به اعتراضها بپیوندد و مأموران جمهوری اسلامی شمع جانش را خاموش کنند.
#محسن_محمدی_کوچکسرائی مهندس جوان متولد ۱۷ اردیبهشت۶۴ ، اهل قائمشهر بود. او پدر دو پسرکوچک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، عاشق طبیعت بود؛ پای ثابت پیکنیک و گشتوگذار. اهل فوتبال و والیبال هم بود. شاید همین ویژگیها موجب شد که توانست بعد از گلوله خوردن، حدود دو کیلومتر به دنبال کنک راه برود. در حالی که گلوله به «زیر قلب خورده بود و ریه را سوراخ…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خواهر دادخواه جاوید نام #محسن_محمدی_کوچکسرایی با انتشار این تصاویر از محرم و عزاداری برای برادرش نوشت:« امروزطرف حسابم باقاتلانِ جانِ نازنین برادرم هست
آنهایی که دستورداده اند،آنهایی که بااسلحه جنگی شلیک کرده اندوآنهایی که دیدندوسکوت کرده اند...
آنهایی که لباس عزای حسین برتن کرده وکسانی راکشته اندکه انسانیت راپیشه کرده بودند
دلم میخوادبرات ازسخت ترین شب زندگیم بگم
شبی که رفت...
شبی که فکرمی کردم صبح نمیشه
ولی صبح شد
هم اون شب،هم شب های بعدش
ولی فقط روزها وشب ها دارن میگذرند
باهرثانیه یادآوری خاطراتش کل وجودم آتیش میگیره
شماهامیدونید گذشتن ازکسی که باکل وجودت دوستش داری،کسی که بندبندوجودت بهش نیازداره چه دردی داره؟
شمامیدونید داغ یه نفرتاابدتودلت موندن چه حسی داره؟
بعدانتظارداریدمن برای ۱۴۰۰ سال پیش عزاوماتم بگیرم؟من کربلا رادرشهریور۱۴۰۱ به چشم دیده م
من توعصرخودم دیدم باچشمام حسینمو سربریدن ابوالفضل مو تشنه به قتلگاه بردن من خودم شدم زینب زمان که درد همه روتوسینه م جادادم شماهیچی نمیفهمید..
التماس تفکر، تانابودی ظلم رانبینم ذره ای ازخشم درون سینه م کم نمیشه … به امیدآن روز»
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفت، محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد.»
محسن محمدی کوچکسرایی، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد.
#محسن_محمدی_کوچکسرائی مهندس جوان متولد ۱۷ اردیبهشت۶۴ ، اهل قائمشهر بود. او پدر دو پسرکوچک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آنهایی که دستورداده اند،آنهایی که بااسلحه جنگی شلیک کرده اندوآنهایی که دیدندوسکوت کرده اند...
آنهایی که لباس عزای حسین برتن کرده وکسانی راکشته اندکه انسانیت راپیشه کرده بودند
دلم میخوادبرات ازسخت ترین شب زندگیم بگم
شبی که رفت...
شبی که فکرمی کردم صبح نمیشه
ولی صبح شد
هم اون شب،هم شب های بعدش
ولی فقط روزها وشب ها دارن میگذرند
باهرثانیه یادآوری خاطراتش کل وجودم آتیش میگیره
شماهامیدونید گذشتن ازکسی که باکل وجودت دوستش داری،کسی که بندبندوجودت بهش نیازداره چه دردی داره؟
شمامیدونید داغ یه نفرتاابدتودلت موندن چه حسی داره؟
بعدانتظارداریدمن برای ۱۴۰۰ سال پیش عزاوماتم بگیرم؟من کربلا رادرشهریور۱۴۰۱ به چشم دیده م
من توعصرخودم دیدم باچشمام حسینمو سربریدن ابوالفضل مو تشنه به قتلگاه بردن من خودم شدم زینب زمان که درد همه روتوسینه م جادادم شماهیچی نمیفهمید..
التماس تفکر، تانابودی ظلم رانبینم ذره ای ازخشم درون سینه م کم نمیشه … به امیدآن روز»
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، در روز ۳۰ شهریور، روبهروی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفت، محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت میکرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد.»
محسن محمدی کوچکسرایی، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد.
#محسن_محمدی_کوچکسرائی مهندس جوان متولد ۱۷ اردیبهشت۶۴ ، اهل قائمشهر بود. او پدر دو پسرکوچک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله بود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing