ایران بریفینگ
5.94K subscribers
12.3K photos
23K videos
24K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
علی تمیمی ، جوان اهل اهواز که در اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ با گلوله مستقیم سرکوبگران کشته شد.
#علی_تمیمی ۲۷ ساله و متولد ۲۰ تیرماه است.
او پدر یک کودک خردسال بود، فرزند او‌ اکنون سالهاست با سنگ مزار پدر و عمویش بیشتر خو گرفته تا خود پدرش.
علی پس از ۱۳روز، در تاریخ ۸آذر ۱۳۹۸، به علت خونریزی شدید در بیمارستان جان خود را از دست داد. خانواده‌اش تحت فشار مقامات امنیتی قرار گرفتند تا مراسم خاکسپاری را در سکوت برگزار کنند و از هرگونه اطلاع رسانی خودداری کنند.
مادر علی، #بدریه_حمیداوی، به جرم دادخواهی بارها بازداشت شده است.
برادر دوقلوی او، محمد تمیمی، نیز در اعتراضات سال ۱۳۹۱ توسط نیروهای امینتی با شلیک چهار گلوله جنگی به سر و‌سینه‌اش کشته شده بود.
علی در کنار برادرش محمد به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔖محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت کنند اما شنیده او در ستاد با تعداد زیادی محافظ و مسلسل و تفنگ قصد مقاومت دارد، من به ایشان گفتم لازم نیست می‌روم و تیمسار را با خودم می‌آورم گروه ضربت.
دفتر تیمسار #امیرحسین_ربیعی در ستاد بود و من هم آن روزها در دوشان تپه بودم، رفتم و دیدم خبری از محافظ و مسلسل و تفنگ نیست و فقط آجودان ایشان حضور دارد.
گفتم می‌خواهم تیمسار را ببینم. ایشان به داخل دفتر تیمسار رفتند و بعد از هماهنگی من را به داخل راهنمایی کردند. بعد از ورود ادای احترام نظامی کردم و گفتم تیمسار احتمالا از گروه ضربت با شما تماس گرفته‌اند و آمده‌ام شما رو ببرم.
تیمسار از روی صندلی بلند شد و نگاهی به دیوار اتاق که عکس فرماندهان نیروی هوایی شاهنشاهی از ابتدای تاسیس روی آن نصب بود کرد و سپس رو به من کرد و گفت: سرکار همافر، ما که تمام شدیم و نیروی هوایی به دست شما افتاد این فرماندهان خائن نبودند و برای خشت خشت نیروی هوایی زحمت کشیدند شما خرابش نکنید. سپس بدون کلامی دیگر از اتاق خارج شدیم و با هم سوار لندرور شدیم و به گروه ضربت که در قصرفیروزه بود رسیدیم آقای باقرزاده و رفیقدوست آماده بودند»
از اینجا به بعد را در خاطرات #محمد_علی_باقرزاده می‌توان یافت:«#علیزاده_طباطبایی از همافران انقلابی لجستیکی بود، ربیعی را آوردند، مسلح بود به من که رسید کلتش را تحویل داد لبخندی زد و گفت کجا باید برویم؟ گفتم اول منزلتان،به خانه‌اش که رسیدیم همسرش با چمدان منتظر بود،رفیقدوست شروع به درشتی کرد، آرمین [ #محسن_آرمین ] به او گفت مراقب کلامش باشد، در چمدان همسرش جواهرات و طلا و یک قوطی یک کیلویی روغن نباتی پر سکه طلا بود آقای رفیقدوست همه را داخل خودرو گذاشت و بعد از بازرسی خانه به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم»
#امیر_حسین_ربیعی کمتر از دو‌ماه بعد در مدرسه علوی و به روایتی در زندان قصر تیرباران شد، اما هرگز تکلیف دارایی‌های ضبط شده وی توسط #محسن_رفیق_دوست مشخص نشد،این فقط یک مورد از صدها مورد موجود و‌ مستند است.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
محسن (شعبان) محمدی کوچک‌سرایی، عاشق طبیعت بود؛ پای ثابت پیک‌نیک و گشت‌وگذار. اهل فوتبال و والیبال هم بود. شاید همین ویژگی‌ها موجب شد که توانست بعد از گلوله خوردن، حدود دو کیلومتر به دنبال کنک راه برود. در حالی که گلوله به «زیر قلب خورده بود و ریه را سوراخ…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خواهر دادخواه جاوید نام #محسن_محمدی_کوچکسرایی با انتشار این تصاویر از محرم و عزاداری برای برادرش نوشت:« امروزطرف حسابم باقاتلانِ جانِ نازنین برادرم هست
آنهایی که دستورداده اند،آنهایی که بااسلحه جنگی شلیک کرده اندوآنهایی که دیدندوسکوت کرده اند...
آنهایی که لباس عزای حسین برتن کرده وکسانی راکشته اندکه انسانیت راپیشه کرده بودند
دلم میخوادبرات ازسخت ترین شب زندگیم بگم
شبی که رفت...
شبی که فکرمی کردم صبح نمیشه
ولی صبح شد
هم اون شب،هم شب های بعدش
ولی فقط روزها وشب ها دارن میگذرند
باهرثانیه یادآوری خاطراتش کل وجودم آتیش میگیره
شماهامیدونید گذشتن ازکسی که باکل وجودت دوستش داری،کسی که بندبندوجودت بهش نیازداره چه دردی داره؟
شمامیدونید داغ یه نفرتاابدتودلت موندن چه حسی داره؟
بعدانتظارداریدمن برای ۱۴۰۰ سال پیش عزاوماتم بگیرم؟من کربلا رادرشهریور۱۴۰۱ به چشم دیده م
من توعصرخودم دیدم باچشمام حسینمو سربریدن ابوالفضل مو تشنه به قتلگاه بردن من خودم شدم زینب زمان که درد همه روتوسینه م جادادم شماهیچی نمیفهمید..
التماس تفکر، تانابودی ظلم رانبینم ذره ای ازخشم درون سینه م کم نمیشه … به امیدآن روز»
محسن (شعبان) محمدی کوچک‌سرایی، در روز ۳۰ شهریور، روبه‌روی کلانتری ۱۱ نیروی انتظامی قائمشهر «از پشت هدف گلوله جنگی قرار گرفت، محسن داشت با موبایل با خانمش صحبت می‌کرد که ناگهان تلفن قطع شد. هر چه خانمش تماس گرفت دیگه جواب نداد.»
محسن محمدی کوچک‌سرایی، تکنسین برق ساختمان، در سن ۳۷ سالگی کشته شد.
#محسن_محمدی_کوچکسرائی مهندس جوان متولد ۱۷ اردیبهشت۶۴ ، اهل قائم‌شهر بود. او پدر دو پسرکوچک به نام‌های حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله بود.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امیر جوادی فر ۲۴ ساله متولد ۱۳۶۳ ترانه سرا و هنرمند دانشجوی دانشگاه قزوین بود که در روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل و سپس در زندان کهریزک بعد از شکنجه های وحشیانه در اثر شدت شکنجه های دژخیمان روز ۲۳ تیر به شهادت رسید .
وی پیش از دستگیری از ناحیهٔ دست و بینی و گردن مجروح شده بود.یک شب در بیمارستان فیروزگر بستری شد و روز بعد از سوی حراست بیمارستان تحویل پلیس پیشگیری داده شد که در نهایت به کهریزک منتقل و در آنجا شکنجه شد تا درگذشت.
این خبر را برای نخستین بار روزنامهٔ اعتماد منتشر ساخت، اولین واکنش فرماندهان نیروی انتظامی از جمله سردار رادان نه تنها تکذیب این قتل بلکه بطور کل تکذیب وجود فردی به نام #امیر_جوادی_فر هست.
#احمد_رضا_رادان هم اکنون فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی است.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد کامرانی جوان ۱۸ ساله‌ای بود که یکی دیگر از قربانیان #بازداشتگاه_کهریزک است که در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولی‌عصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت، او متحمل شکنجه‌های بسیاری شده بود اما به بیمارستان منتقل نشد تا این بازداشتگاه تخلیه و پس از انتقال به زندان اوین، به دلیل جراحت‌های وارده به بیمارستان لقمان منتقل شد و سپس توسط خانواده‌اش به بیمارستان مهر منتقل شد که متاسفانه به دلیل شدت جراحات، ساعاتی بعد در روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه درگذشت.

حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است.
وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
ایران پزشکان شریف بسیاری به‌خود دیده است که سوگند خود را زیرپا نگذاشته و تا پای جان کنار مردم ایستاده‌اند و در مقابل قدرت حاکم سر خم نکرده‌اند. یاد و خاطر #آیدا_رستمی، #آیلار_حقی، #پریسا_بهمنی، #ابراهیم_ریگی، #رامین_پوراندرجانی، #عبدالرضا_سودبخش، #مسعود_احمدزاده،…
رامین پوراندرجانی اگر چه در بازداشتگاه کهربزک کشته نشد اما ، نامش با فاجعه‌ کهریزک پیوند خورده است.
‏رامین پزشک ِ بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.
‏سعید مرتضوی از او خواسته بود بنویسد همه آنها که جان داده‌اند مننژیت داشتند؛ اما او قبول نکرد قسم پزشکی‌اش به خون ناحق آغشته شود!
‏⁧ #رامین_پور_اندرجانی ⁩ ، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.
‏جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد.
‏مسعود پزشکیان در  رابطه با مرگ این دکتر گفته بود: «آنچه تا کنون از مرگ این پزشک جوان فهمیده ایم آن است که وی از بیماری روانی بر خوردار نبوده است اما همیشه فقط بیماران روانی خودکشی نمی‌کنند، به نظر می رسد که رامین پوراندر جانی پزشکی سلامت بوده است ،حتی در مورد انفارکتوس کردن او به این نتیجه رسیده ایم که اینچنین نبوده است، اما خودکشی وی عادی است.
‏در ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی وقت این در این خصوص اعلام کرده بود: “با توجه به وصیت نامه کنار جسد پزشک کهریزک احتمال خودکشی او بسیار است. این پزشک وظیفه ظاهرا خودکشی کرده اما باید منتظر نظر قطعی پزشک قانونی باشیم.
‏ رامین پوراندرجانی پیش از مرگش در جلسه کمیته ویژه مجلس جزئیات مرگ روح الامینی و جنایات کهریزک را فاش کرده بود و به همین دلیل زنده ماندن پزشک وظیفه کهریزک به معنای فاش شدن نام بسیاری از عاملان جنایت‌های مخوف بازداشتگاه کهریزک بود.
‏پوراندرجانی پیش از مرگش گفته بود:«محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسوولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحت‌های وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند».
‏این شهادت مرحوم پوراندرجانی در حضور اعضای کمیته ویژه مجلس در حالی عنوان شده بود که مسئولان نیروی انتظامی به دروغ به کمیته ویژه مجلس گفته بودند که پزشک بازداشتگاه کهریزک، ابتلای روح الامینی به مننژیت را تایید کرده است.
‏این پزشک وظیفه، با تمام بیمناکی از جان خود به خاطر تهدیدهای صورت‌گرفته، سه روز بعد شهادتش در کمیسیون در استراحت‌گاه خود در ساختمان بهداری نیروی انتظامی فوت می‌کند و دلیل مرگ وی سکته قلبی تشخیص داده می‌شود. پزشکی قانونی معمولا در مواردی که علت مرگ سکته قلبی تشخیص داده می‌شود، در صورت درخواست خانواده مرحوم، دستور کالبدشکافی را صادر می‌کند. اما این حق از خانواده مرحوم پوراندرجانی به دلایل نامعلوم سلب می‌شود. بر خلاف عرف معمول خاکسپاری که معمولا تغسیل و تکفین در محل دفن(تبریز) صورت می‌گیرد، مراحل تغسیل و تکفین مرحوم پوراندرجانی در تهران انجام می‌شود و سپس جنازه تحت تدابیر شدید امنیتی برای دفن به تبریز منتقل می‌شود. شست و شو، غسل و کفن کردن جسد این پزشک وظیفه در تهران و دفن وی در تبریز تحت شرایط شدید امنیتی و همچنین عدم اجازه به خانواده‌اش برای کالبد شکافی جسد، از جمله موارد ابهام برانگیز این پرونده است که نیروی انتظامی و مقامات قضایی هرگز دلایل قابل قبولی برای آن ارائه ندادند.
‏⁧ #اردوگاه_مرگ_کهربزک ⁩ ⁧ #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
با گذشت ۱۵ سال از جنایت #بازداشتگاه_کهریزک جمهوری اسلامی نه تنها دیگر علاقه‌ای به بازگویی فجایع کهریزک ندارد بلکه هیچ علاقه‌ای هم به بازگو کردن بیش از سه کشته مشهور کامرانی، روح الامینی و جوادی فر نیست، یکی دیگر از کشته شدگان گمنام کهریزک رامین است، تنها چند روز بعد از اعلام خبر کشته شدن روح‌الامینی پدر محسن روح‌الامینی اعلام کرد که فرد چهارمی نیز در این پرونده وجود دارد اما مسئولان جمهوری اسلامی چون نمی‌خواستند وجدان عمومی جامعه جریحه‌دار نشود نام او را اعلام نکرده‌اند.
جوان بیست و دو ساله ایرانی که یکی از چشم‌های او از چشم‌های دیگرش کوچک‌تر است.
جوانی که از یک مشکل مادرزادی در چشم‌هایش رنج می‌برد، او چند روز پس از آزادی از بازداشتگاه کهریزک به دلیل لخته‌های خون موجود در سر و سینه‌اش جانش را از دست می‌دهد.
خانواده رامین آقازاده تحت تدابیر شدید امنیتی فرزند خود را در قطعه ۲۱۶ بهشت زهرا به خاک می‌سپارند و به دلیل احساس نا امنی و نگرانی برای امنیت فرزندان دیگر این خانواده سکوت اختیار می‌کنند.
پس از در درگیری‌های حوادث بعد از انتخابات، مأموران از طریق دوربین مداربسته یک بانک، چهره رامین را شناسایی می‌کنند و سپس برای بازداشتِ او به منزلش می‌روند. اما رامین به گفته مادرش آن روز در خانه نبود. مأموران به مادر رامین می‌گویند که فرزندش باید هرچه زودتر خودش را به ستاد نیروی انتظامی شهرری معرفی کند.
مادر رامین آقازاده قهرمانی می‌گوید به دلیل اینکه می‌دانستم فرزندم جز یک اعتراض آرام کاری انجام نداده خودم دستش را گرفتم و با هم به محلی که مأموران گفته بودند مراجعه کردیم به امید آنکه بعد از چند سؤال ساده او را آزاد می‌کنند:
«من با دست خودم بچه‌ام را بردم تحویل دادم. این عذاب وجدان دارد مرا بدبختم می‌کند. با هم دیگه رفتیم، گفتم فوقش یک سؤال می‌کنند با هم برمی‌گردیم،رفت چند ساعتی گذشت و نیامد،رفتم سئوال کردم گفتند هیچی نیست تا غروب می‌آید. نگو همان لحظه بچه‌ام را فرستادند کهریزک. دیگر رفتن همان شد که رفت...»
رامین آقازاده قهرمانی ۱۴ روز بعد از اینکه به همراه مادرش خودش را به نیروی انتظامی معرفی کرد، آزاد می‌شود. اما مادرش می‌گوید که رامین وقتی به خانه برگشت آثار ضرب شتم روی بدنش پیدابود، پاهایش همه زخم بود. گردنش باد کرده بود...داشتیم شام می‌خوردیم که سر سفره غش کرد و افتاد…
زندگی رامین همان ساعات، ۲۷ تیر ماه ۸۸ تمام می‌شود. خانواده‌اش می‌گویند در صحبت‌هایی که او موقع آمدن به خانه کرده است گفته بود که پس از بازداشت ابتدا به کهریزک و سپس به زندان اوین منتقل شده بود.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عکس برای پنج سال پیش است، مسعود علیزاده از جمله شاهدان جنایت کهریزک با انتشار این عکس نوشته بود:« این عکس مربوط به دو پدر داغداری است که فرزندشان را در بازداشتگاه کهریزک مظلومانه از دست دادند ، پدرانی که بعد از گذشت پانزده سال همچنین بر سر مزار فرزندانشان ضجه میزنند.
در روند دادخواهی پرونده جنایت کهریزک همیشه از نزدیک شاهد تلاش های این دو پدر بزرگوار به نام های علی کامرانی ، علی جوادی فر و همچنین پدر محسن روح الامینی بودم که با همه تهدید هایی که رو برو میشدند همچنان مسیر پرونده را طی می کردند تا آمرین و عامران جنایت کهریزک را به سزای اعمالشان برسانند.
درسته در دستگاه فاسد قضایی نظام جمهوری اسلامی متهمان اصلی پرونده جنایت کهریزک محاکمه نشدند و دادگاه ها به صورت نمایشی برگزار شد ولی این دو پدر همه تلاش خود را کردند تا جوان های دیگری به نام های محسن روح الامینی ، محمد کامرانی ، امیر جوادی فر ، احمد نجاتی کارگر ، رامین اقازاده قهرمانی و ستار بهشتی ها در زندان ها زیر شکنجه کشته نشوند.
کسی از دل این پدران خبر ندارد که دلشان به اندازه‌ی بی نهایت اندوه را در خود جا داده‌اند. آیا کسی می تواند این اندوه را به جان بخرد؟؟ آیا کسی می تواند یاد پسر را از وجود پدر حذف کند؟؟جسم جگر گوشه هایشان را گرفتند ولی بی شک یاد فرزندانشان همیشه در قلبشان است اما چه سود که یادشان با افسوس نبودنشان گره خورده است.
پدران عزیز ، درد شما را هیچ کسی نمی فهمد ولی بدانید که یاد فرزندانتان برای ما جاودان خواهد بود. پدران عزیز شما اسوه ی صبر هستید برای ما و بی شک اگر ایوب در این زمان می زیست شماها را می ستود.
ما جوانان این سرزمین خود رادر غم از دست دادن فرزندانتان شریک می دانیم و تا روزی که زنده ایم یاد امیر ، محمد ، محسن ، سهراب ، ندا ، ستار و ...... را زنده نگه میداریم تا ظلم و ستم را به زانو در بیاوریم.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
‏‌‎#ایران_بریفینگ / پس از چند روز انتشار اخبار تأییدنشده از مرگ #حسن_زارع_دهنوی، معروف به #قاضی_حداد در شبکه‌های اجتماعی، وکیل او این خبر را تأیید کرد. به گفته محمد اصلانی، قاضی حداد دو روز پیش بر اثر بیماری کرونا در بیمارستان گاندی تهران درگذشت و قرار است…
#محمد_کامرانی، برای آزمون کنکور آماده می‌شد اما در # خرداد ۸۸ بازداشت و در #بازداشتگاه_کهریزک زیر #شکنجه #وحوش_خامنه_ای به قتل رسید.
حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است، وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این لحظات دردناک و تکان دهنده ، آخرین دقایق زندگی و‌ لحظات جان باختن #نادر_مختاری در بیمارستان شهدای هفت تیر شهر ری است، با آثار شکنجه و شکستگی در جمجمه .
نادر مختاری پس از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ مفقود شده بود، خانواده‌اش پس از یک ماه وی را در حالی که در کما بوده است در بیمارستان شهدای شهر ری شناسایی و پیدا می‌کنند.
این زندانی سیاسی به‌علت ضربات باتوم در اعتراضات و وخامت اوضاع جسمی چند ماه در کما بود.
ماموران امنیتی باوجود وخامت حال این زندانی اصرار بر نگهداری وی در بازداشتگاه کهریزک داشتند که این امر منجر به وخیم‌تر شدن حال وی شده و در نهایت روز شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ وی جان باخت.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing