کانال گیاهخواری VEG🕊
5.47K subscribers
687 photos
221 videos
48 files
392 links
لینک کانال‌ها و گروه‌های مجموعه‌ی گیاهخواری وگ (VEG) :
@linkVEGG

ارتباط با ما:
@hamid_delbari
Download Telegram
حیوانات حقوق ما را رعایت نمی‌کنند. درنتیجه، ما هم مجبور نیستیم حقوق آن‌ها را رعایت کنیم ⁉️

موارد فراوانی پیش آمده و می‌آید که یک شخص، گرچه حقوقی دارد، اما نمی‌تواند حقوق دیگران را رعایت کند. نمونه‌ی بارزش کودکان و نوجوانان‌اند... و نیز آدم‌هایی که مخشان عیب دارد یا به‌کلی دیوانه‌اند. آدم عاقل نمی‌گوید که چون بچه و یا دیوانه از روی نادانی حقوق مرا رعایت نمی‌کند، پس من حق دارم که حقوقش را رعایت نکنم! درست برعکس، مایی که خودمان را بالغ و عاقل می‌دانیم، برای خودمان وظیفه قائل می‌شویم که حقوق این‌گونه اشخاص را هرچه بهتر رعایت کنیم، گرچه نمی‌توانیم ایشان را موظف کنیم که حقوق ما را به‌خوبی رعایت کنند.
آنچه در مورد کودکان و دیگر انسان‌های نابالغ و یا ناعاقل صدق می‌کند، بی‌کم‌وکاست در مورد همه‌ی دیگر حیوانات نیز صدق می‌کند... چراکه به‌خوبی می‌دانیم که حیوان‌های ناانسان، درست به‌همین دلیل که انسان نیستند، هیچ وظیفه ندارند که حقوق ما را رعایت کنند! یکی از مهمترین اصول فلسفه‌ی اخلاق همین است: اینکه دیگری حقوق ما را رعایت نکند به ما حق نمی‌دهد که حقوقش را رعایت نکنیم.

#پاسخ_به_نقد #اخلاقی

برشی از مقاله‌ی «آشنایی با فلسفه‌ی حقوق حیوانات» نوشته‌ی پروفسور تام ریگان، ترجمه‌ی مهرداد مهربان.
@IranVEG
خوردن حیوانات انتخاب شخصی من است⁉️

🔺«به عقیده‌ام احترام بذار!»، «گوشت خوردن انتخاب شخصی منه، عقاید خودتو بهم تحمیل نکن!». از بین تمام بهانه‌هایی که برای دفاع از خوردن محصولات حیوانی استفاده می‌شود، احتمالاً این مورد رایج‌ترین است. آیا خوردن محصولات حیوانی انتخابی شخصی است یا قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌هاست؟

🔺این یکی بهانۀ جالبی است چون که واقعاً هم یک انتخاب است، شخص به‌گونه‌ای آگاهانه انتخاب می‌کند لاشۀ حیوانات مُرده و ترشحاتشان را بخورد، به همان شکلی که شخصی نژادپرست، آگاهانه نژادپرست‌بودن را انتخاب می‌کند یا شخصی متجاوز، آگاهانه تجاوزکردن را انتخاب می‌کند. با استفاده از این منطق کتک‌زدن سگ یا گربه‌ هم اخلاقاً مجاز خواهد بود چرا که آن هم انتخابی شخصی است. در چنین موقعیتی از آن شخص بپرسید: «اگه انتخاب شخصی یه نفر این باشه که از یه سگ سوءاستفاده کنه، اینجور کاری از نظر اخلاقی مجاز می‌شه؟».

🔺مشکل اینجاست که وقتی غیروگن‌ها از این استدلال استفاده می‌کنند، یا کاملاً فراموش کرده‌اند محصولات حیوانی‌شان از موجودی زنده به‌دست‌آمده، یا به‌حدی به حیوانات بی‌اعتنا هستند که دیگر حاضر نیستند به زندگی‌ای که غذایشان داشته فکر کنند، چون تصور می‌کنند مصرف محصولات حیوانی فقط بر خودشان اثر می‌گذارد.

🔺پس وقتی شخص وگنی می‌خواهد فردی غیروگن را مطلع کند، با این بهانه روبرو می‌شویم که «تو باید به دیدگاه بقیۀ مردم هم احترام بذاری». اما واقعاً ما وگن‌ها به نظر دیگران احترام می‌گذاریم.

🔺ما به نظر 56 میلیارد حیوان خشکی‌زی که هرسال به‌قتل‌می‌رسند و نمی‌خواستند بمیرند احترام می‌گذاریم. ما به نظر گاوهای شیری و مرغ‌های تخم‌گذاری که بدنشان به لحاظ جنسی مورد سوءاستفاده و بهره‌کشی قرار می‌گیرد و برایشان هیچ ارزشی قائل‌ نمی‌شویم و با آنها مانند کالاهایی دورانداختنی رفتار می‌شود، احترام می‌گذاریم.

🔺ما به نظر 2 تا 2.7 تریلیون ماهی و حیوانات دریایی که از سکونتگاه طبیعی‌شان بیرون کشیده شده و خفه می‌شوند یا به‌خاطر فشارِ روی هم تلنبار شدن می‌میرند، احترام می‌گذاریم.

🔺ما به نظر حیواناتی که کتک خورده و شکنجه شده‌اند تا برای سرگرمی ما در سیرک شیرین‌کاری کنند و رفتاری غیرطبیعی بروز دهند، احترام می‌گذاریم.

🔺ما به نظر انسان‌هایی که آن‌ها هم قربانی سیستم‌های بهره‌کشی از حیوانات‌اند و حتی به نظر مخاطبمان، یعنی این نظر که احتمالاً می‌خواهند زندگی سالم و طولانی‌ای داشته باشند، احترام می‌گذاریم، ازطریق اهمیت کافی قائل شدن برای گفتن اینکه مصرف محصولات حیوانی خطر مبتلا شدنشان را به سرطان، دیابت، سکته، زوال عقل، بیماری قلبی و تمام دیگر بیماری‌هایی که مثل طاعون به جان جامعه‌مان افتاده‌اند، بسیار افزایش می‌دهد.

🔺پس وقتی افرادی چنین معترضانه می‌گویند به نظرات دیگران احترام بگذاریم، سؤال این است که به‌جز دیدگاه خودشان، آیا دیدگاه‌های دیگر را هم به‌حساب‌می‌آورند؟

🔺وقتی اعلام می‌کنند خوردن محصولات حیوانی انتخاب شخصی آن‌هاست، پس تکلیف انتخاب شخصی تمام آن موجودات دیگر، چه انسان و چه غیرانسان، که زندگی‌شان حقیر و بی‌معنی دانسته می‌شود تا مردم بتوانند با مصرف محصولاتی که از مرگ و ترس آن‌ها تهیه شده‌ بدن خود را مسموم کنند، چه می‌شود؟

🔺اخلاقاً مجاز نیست که قتلی انجام شود صرفاً به این دلیل که قاتل شخصاً تصمیم گرفته مرتکب قتل شود. اخلاقاً مجاز نیست که تجاوز صورت گیرد صرفاً به این دلیل که فردِ متجاوز شخصاً تصمیم گرفته تا تجاوز کند. کتک زدن سگ اخلاقاً مجاز نیست صرفاً به این دلیل که فردِ بدرفتار، شخصاً تصمیم گرفته سگ را بزند و پرداخت پول برای بهره‌کشی و کُشتن حیوانات اخلاقاً مجاز نیست صرفاً به این دلیل که فردی غیروگن، شخصاً انتخاب کرده که برای بهره‌کشی و کشتن حیوانات پول بدهد.

🔺وقتی کسی از استدلال «انتخاب شخصی» استفاده می‌کند، به‌سادگی از او بپرسید «پس انتخاب شخصی حیوونی که می‌خواسته زندگی کنه چی؟ انتخاب اون رو هم در نظر گرفتی؟».

#پاسخ_به_نقد
#انتخاب_شخصی
#اخلاقی

[تهیه‌کننده: سینا مومنی]

منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, Earthling Ed, pp. 9-12.

@IranVEG
مزۀ محصولات حیوانی را دوست دارم و نمی‌توانم ترکش کنم⁉️

(بخش اول)

درواقع همه‌ چیز به همین ختم می‌شود، اصلی‌ترین دلیلی که باعث می‌شود مردم محصولات حیوانی بخورند این است که مزه‌اش را دوست دارند. خاطرم هست برای من هم دقیقاً همین‌طور بود. درواقع من هم مثل بیشترِ مردم، عاشق مزۀ محصولات حیوانی بودم. فکر می‌کنم یکی از ناراحت‌کننده‌ترین چیزها دربارۀ این بهانه، همین است که صراحتاً اقرار می‌کند تمایلات شخصیِ فرد در مزه‌‌ای که ترجیح می‌دهد، در مقایسه با امور اخلاقیِ مرتبط با زندگی یک حیوان و مرگِ بدون شک وحشتناکش، مهم‌تر است.

با این‌حال، اشخاصی که از این بهانه استفاده می‌کنند واقعاً باور ندارند مزه‌‌ای که ترجیح می‌دهند، مهم‌تر از زندگی یک حیوان است (اکثر افرادی که با آن‌ها صحبت می‌کنم چنین باوری ندارند)، بلکه موضوع از این قرار است که چون تابه‌حال هرگز در این‌باره از آن‌ها سوالی نشده بوده، هیچ‌وقت مجبور نبودند با واقعیتِ این امر روبه‌رو شوند که با اعمال‌شان مزه‌‌ای را که می‌پسندند بالاتر و مهم‌تر از جان حیوانات در نظر می‌گیرند. برای همین است که وقتی مردم به من می‌گویند «عاشق مزۀ گوشت‌‌ام» یا «هیچ‌وقت نمی‌تونم بی‌خیال پنیر بشم»، دوست دارم از آن‌ها بپرسم «به نظرت حس چشاییِ تو، با ارزش‌تر از زندگیِ یک حیوونه؟». اکثر مردم جوابشان نه خواهد بود اما اگر کسی گفت بله، حتماً بپرسید چرا چنین نظری دارد.

یکی از اشکالات بزرگ چنین بهانه‌ای این است که ادعا دارد ما نباید به دلیل رفتارهای غیراخلاقی‌مان مسئول دانسته شویم چون امیال خودخواهانه‌مان آن قدر قوی‌اند که نمی‌شود سرکوب‌شان کرد و بنابراین به‌لحاظ اخلاقی نباید برای کارهایی که می‌کنیم پاسخگو باشیم و در نتیجه از این طریق در پی تأیید یک رژیم غذایی‌ غیروگن است.

اما خط قرمز ما کجاست؟ آیا اگر در دادگاه هم قاتل برای دفاع از خود بگوید «اما هیچ‌وقت نمی‌تونم دست از کُشتن بردارم چون خیلی ازش لذت می‌برم»، چنین استدلالی موضوعیت دارد؟

برای توجیه اخلاقیِ چیزی، باید از لَذات حسی خودمان فراتر برویم. زحمتی که افراد مثلاً با کنار گذاشتن پنیر متحمل می‌شوند، حتی اندکی هم با دردی که یک گاوِ شیری از سر می‌گذارند به خاطر این‌که مکرراً به‌زور باردار می‌شود، بچه‌هایش را از او می‌گیرند و به شکل دردآوری شیرش را با دستگاه می‌کشند تا وقتی که بالاخره آنقدر ضعیف می‌شود که توانایی شیردهی ندارد و به کشتارگاه فرستاده می‌شود، قابل‌قیاس نیست.

#پاسخ_به_نقد

ادامه دارد...
@IranVEG
مزۀ محصولات حیوانی را دوست دارم و نمی‌توانم ترکش کنم⁉️

(بخش دوم‌)

فکر می‌کنم یکی از دلایلی که شنیدن این بهانه را برای ما وگن‌ها خیلی سخت می‌کند، این است که اهمیتی ندارد مردم ادعا می‌کنند کدام محصول را هیچ‌وقت نمی‌توانند ترک کنند یا با وگن شدن دیگر از مزه‌‌‌اش لذت نمی‌برند. سختی و زحمتی که نخوردن محصولات حیوانی برایشان خواهد داشت در مقایسه با درد، رنج و ترسی که حیوانات مجبورند از سر بگذرانند، ناچیز است.

خوردنِ یک وعدۀ غذایی‌ غیروگن فقط 15 دقیقه طول می‌کشد اما مرگ یک حیوان، همیشگی است. کدام غذا ارزش گرفتن جان یک شخص را دارد؟ شخصی که ترسیده، درد کشیده، سردرگم است و نمی‌تواند بفهمد چرا چنین رنج غیرقابل‌تحملی به او تحمیل می‌شود؟

ترس از مرگ مختص انسان‌ها نیست. اکثر ما از مردن می‌ترسیم و امید داریم که مرگِ آرامی داشته باشیم، بدون درد و درکنار آن‌هایی که دوستشان داریم. ترسناک‌ترین چیزی که به ذهنمان خطور می‌کند این است که شکنجه شویم و در نهایت به قتل برسیم. در این‌باره فیلم‌های ترسناکی می‌سازیم که باعث می‌شود کابوس ببینیم. اما این برای تریلیون‌ها حیوانی که هر سال سلاخی می‌شوند، کابوسی نیست که از آن بیدار شوند. واقعی است، درد و ترس‌شان کاملاً واقعی است و وقتی که بمیرند، برای همیشه مرده‌اند.

فقط کافی است خود را به‌ جای حیوانات بگذاریم، آن وقت که به انسانی که قرار است آن‌ها را بکشد نگاه می‌کنند، و ترس و سردگمی‌شان را تصور کنیم تا بفهمیم چرا مزه، هرگز نمی‌تواند این جنایتِ غیرقابل‌درک را توجیه کند. وقتی با کسی گفت‌و‌گو می‌کنید که بهانۀ مزه را پیش می‌کشد، از او این سؤالات را بپرسید:

«فکر نمی‌کنی صِرف لذتِ حسی برای توجیه اخلاقی یک رفتار کافی نیست؟»

«اگه یک نفر مزۀ سگ رو دوست داشته باشه، آیا به لحاظ اخلاقی توجیه‌پذیره که بُکشدش؟»

«انسان بودن چه چیز خاصی داره که باعث می‌شه ارزش زندگی یک حیوون کمتر از ترجیحات چشایی ما با‌شه؟»

«فکر می‌کنی قابل‌قبوله که باعث تحمیل درد، رنج و مرگ به حیوونی بشیم که دوست نداره این‌ها رو تجربه کنه؟»

«اگه از مورد استثمار قرار گرفتن و کشته شدن متنفریم پس اینکه باعثِ استثمار و کشته شدن دیگران بشیم، ریاکارانه نیست؟»

همین‌طور یادتان باشد بگویید حتی این‌طور نیست که افراد مجبور باشند طعمِ محصولات حیوانی‌ای را که می‌خوردند ترک کنند. حالا جایگزین‌های زیاد و متنوعی برای پنیر، شیر، تخم‌مرغ و گوشت وجود دارد. توضیح دهید که ما وگن‌ها هم هات‌داگ، برگر، بوریتو، ناچو، لازانیا، ماکارونی و پنیر، انواع خورشت‌ها، پیتزای پنیری، کیک، کیک‌فنجانی، چیزکیک، کلوچه، بستنی و خوراکی‌های خوشمزهٔ مشابهی می‌خوریم.

همین‌طور فکر می‌کنم ارزشش را دارد برای اینکه نشان دهید وگن بودن چقدر ساده و شدنی است، به رستوران‌هایی که منوی وگن یا غذای وگن دارند اشاره کنید.

#پاسخ_به_نقد
#مزه #طعم
#اخلاقی

[تهیه‌کننده: سینا مومنی]

منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, Earthling Ed, pp. 13-17.
(با اندکی تغییر)
@IranVEG
Forwarded from VEG منابع و رفرنس‌های (Ali🌱Baniasad)
🕊️حقوق حیوانات مسئله‌ای از جنس عدالت اجتماعی است

(ترجمۀ چکیدۀ مقاله)

پیشینۀ نوشته‌ها دربارۀ عدالتِ اجتماعی، و خود جنبش‌های عدالت اجتماعی، مرتباً حیواناتِ غیرانسان را به‌عنوان سوژه‌های مشروعِ عدالتِ اجتماعی ندیده می‌گیرند. درعین‌حال، همچون سایر جنبش‌های عدالتِ اجتماعی جنبش معاصر آزادی حیوانات برچیدنِ سلطه و سرکوبِ نهادی و نظام‌مند را در کانون خود دارد. در این مقاله، بنیان‌های فلسفی و نظریِ جنبش معاصر حقوق حیوانات را توضیح و آن را در چارچوب عدالت اجتماعی قرار می‌دهم. استدلال می‌کنم آن‌هایی که به عدالتِ اجتماعی متعهدند یعنی به حداقل رساندنِ خشونت، بهره‌کشی، سلطه، شیءانگاری، و سرکوب، به‌ همان اندازه موظفند تا منافع همۀ موجودات حسمند -و نه فقط منافع گونۀ بشر- را در نظر بگيرند.

#عدالت #عدالت_اجتماعی
#سرکوب #حقوق_بشر #پاسخ_به_نقد

پی‌نوشت: هدف از معرفی مختصرِ این مقاله آشنا کردنِ مخاطبین عزیز با منبعی مناسب برای مطالعه دربارۀ درهم‌تنیدگی اشکال متفاوت سرکوب و خشونت است. همچنین یادآور این‌که جست‌و‌جوی عدالت اجتماعی، بدون پرداختن به حیواناتِ غیرانسان، به سرمنزل مقصود راهی نمی‌برد. از شما خوانندۀ فهیم می‌خواهیم با مطالعۀ کامل مقاله، بیشتر و بهتر از پیش، دستِ یاری به‌سوی یکی از سرکوب‌شده‌ترین گروه‌ها دراز کنید و آن‌ها را از قلم نیندازید.

منبع:
Jones, R. C. (2015). Animal rights is a social justice issue. Contemporary Justice Review, 18(4), 467-482.
🔹«اگر حقوق حیوانات را رعایت کنیم و آنان را نکشیم و نخوریم و طور دیگری مورد بهره‌برداری قرار ندهیم... پس با آن‌ها چه کنیم؟ در مدت کوتاهی شمارشان چنان افزایش خواهد یافت و چنان آزاد خواهند بود که خیابان‌ها و حتا خانه‌های ما را خواهند گرفت.»⁉️

سالانه در حدود چهار تا پنج میلیارد نفر از حیوانات صرفاً برای تغذیه‌ی انسان‌ها به کشتارگاه فرستاده می‌شوند، آن‌هم فقط در کشور آمریکا. شمار حیواناتِ قربانی در سطح جهانی به‌مراتب از این هم بیشتر است. علت این رقمِ سرسام‌آور بسیار ساده است: هنوز بس فراوان‌اند انسان‌هایی که گوشت مصرف می‌کنند. مقدار عرضه‌ی کالای حیوانی مستقیماً به مقدار تقاضای مشتریان بستگی دارد.

اما اگر فلسفه‌ی حقوق حیوانات چنان رواج یابد که انسان‌ها همگی گیاهخوار شوند، دلیلی ندارد که نگران شویم از این که مثلا میلیاردها گاو و گوسفند و خوک سرازیر شوند به خیابان‌ها و خانه‌های ما... چرا؟ زیرا به‌همان تدریج که میزان تقاضا برای گوشت کاهش می‌یابد، از شمار حیواناتی که به این منظور پرورش داده می‌شوند نیز کاسته خواهد شد، یعنی دیگر میلیاردهایی وجود نخواهند داشت که بیایند مزاحم زندگی ما شوند. همین مثال را می‌توانیم در مورد دیگر حیواناتی بزنیم که به منظورهایی دیگر پرورش داده می‌شوند، مثلا موش و خرگوش‌های آزمایشگاه‌های علمی. به‌موازاتی که فلسفه‌ی حقوق حیوانات در میان انسان‌ها پیروان بیشتری بیابد، از تقاضا برای فرآورده‌های حیوانی کاسته خواهد و بنابراین فشارهای مالی و اقتصادی برای پرورش حیوانات کاهش خواهد یافت و بنابراین حیوان کمتری پرورش داده خواهد شد... تا زمانی که دلیل وجودی چنین پرورشی به‌کلی از میان برود.

#پاسخ_به_نقد

برشی از مقالۀ «آشنایی با فلسفه‌ی حقوق حیوانات» نوشتۀ پروفسور تام ریگان، ترجمۀ مهرداد مهربان.

@IranVEG
Forwarded from رسانه VEG🌱 (Kimia Moezzi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبرگزاری‌های مختلف بارها و بارها تیتر زدند که خطر بروز سکتهٔ مغزی در گیاه‌خواران بیشتر از همه‌چيزخواران است. دکتر نیل بارنارد، بنیانگذار کمیتهٔ پزشکان برای پزشکی مسئولانه، توضیح می‌دهد چرا تحقیق انجام‌شده در این‌باره و پوشش‌های خبریِ آن گمراه‌کننده است.

#پاسخ_به_نقد
@IranVEG
@VEGMedia
Audio
کانال رادیو وگ تقدیم می‌کند:

📻 مزۀ محصولات حیوانی را دوست دارم
🎙گوینده: نفیسه مهرابی‌ بیان

📖 مطالعۀ مطلب

#پاسخ_به_نقد #اخلاقی

@RadioVEG
🔺 من که خودم حیوانات را دوست دارم و اذیت‌شان هم نمی‌کنم

🔹 ما در دنیایی پر از حیوان‌دوستان زندگی می‌کنیم. هیچ‌کس نمی‌گوید حیوانات را دوست ندارد—حداقل تقریباً هیچ‌کس. عملاً همه موافق‌اند که ظلم به حیوانات درست نیست و می‌گویند کسانی که مرتکب حیوان‌آزاری می‌شوند باید مجازات شوند. به همین دلیل است که قوانینی هم برای حفظ حقوق حیوانات (یا حداقل بعضی از آن‌ها) داریم. اما چطور ممکن است این دنیای حیوان‌دوستان همان دنیایی باشد که مردمش نه‌تنها مرگ سالانه بیش از ۵۶ میلیارد حیوان خشکی‌زی و ۲.۷ تریلیون حیوان آبزی را قابل‌قبول می‌دانند*، بلکه فعالانه از تداوم آن حمایت هم می‌کنند و معتقدند این کار از لحاظ اخلاقی موجه است؟

🔹 خب، آیا می‌شود حیوانات را دوست داشت و در عین حال آن‌ها را خورد؟ جواب منفی است. البته که نمی‌شود: متناقض است. گفتن اینکه حیوانات را دوست دارید در‌حالی‌که تکه‌های بدن و ترشحات‌شان را می‌خورید مثل این است که بگویید «البته که می‌شه بچه‌‌م رو دوست داشته باشم و کتکش هم بزنم.» اگر والدی آزارگر بگوید بچه‌اش را دوست دارد اما او را کتک هم بزند، این تصور برایمان پیش می‌آید که مشکل روانی دارد! این موضوع نشان‌دهندۀ روان‌شناسیِ نگران‌‌کننده و ایدئولوژی متناقضی است که—در مقام جماعتی از «حیوان‌دوستان» که در حقیقت «حیوان‌خوار» هستیم—داریم.

🔹 به بیان دیگر، اگر کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه ممکن نیست بخواهید به‌اجبار باردار شود، شکنجه، کشته، یا خورده شود، دیگر چه رسد به این‌که خودتان پول بدهید تا این اتفاق‌ها برایش بیفتد. اگر کسی را دوست داشته باشید، می‌خواهید به هر قیمتی مانع از آن شوید که برایش پیشامدهای بدی رخ دهد. پس اگر حیوانات را هم دوست داشته باشید، در این صورت، خودبه‌خود، به هیچ وجه نمی‌خواهید تکّه‌های بدن کشته‌شده‌شان را در بشقابی جلوی خود ببینید.

🔹 این موضوع را ساده‌تر هم می‌توان بیان کرد. درصورتی‌که طرف صحبت‌تان فرد حیوان‌خواری‌ست که حیوانی همدم (مثلاً یک سگ) دارد، بپرسید اگر بنا باشد سگش را مُثله کند و بکشد، آیا باز هم امکان دارد خودش را دوست‌دارِ آن سگ بداند؟ حیوان‌دوست‌بودن به این معنا است که عاشق حیوانات باشیم، به آن‌ها توجه کنیم، و نسبت به آن‌ها شفقت بورزیم، آن هم به همۀ آن‌ها، نه فقط به حیواناتی که جامعه می‌گوید دوست‌شان بداریم. برای آن‌که دوست‌دار واقعی حیوانات باشید، باید قبول داشته باشید که همه‌ی آن‌ها لیاقت زندگی‌کردن دارند و سزاوار آن‌اند که زندگی‌شان از ستم انسان‌ها به‌دور باشد.

🔹 پس نه! این‌که بگوییم می‌توان حیوانات را دوست داشت و در عین حال آن‌ها را خورد عذر موجهی برای حیوان‌خواری نیست؛ در واقع چنین چیزی حتی امکان‌پذیر هم نیست. وقتی که فردی غیرگیاهخوار ادعا می‌کند حیوان‌دوست است، دورویی‌اش را برایش توضیح دهید. کافی‌ست بگویید: «اگه برای صدمه‌زدن به حیوونا پول بدیم، واقعاً می‌شه بگیم دوست‌شون هم داریم؟!»—احتمالش هست این قبیل افراد قبلاً هرگز دربارۀ رابطه‌شان با حیوانات به این صورت فکر نکرده باشند.

* تعداد حیواناتی که سالانه کشته می‌شوند بعد از انتشار اولیۀ نسخۀ انگلیسی این مطلب افزایش چشمگیری داشته است. برای کسب اطلاع از آمارِ به‌روز، این لینک را ببینید.

🔍فرسته‌های مرتبط:
▫️ما «دوستدار» اندک حیواناتی گزیده هستیم.
▫️ماتریکسِ گونه‌خواری: دیرپاترین مغزشوییِ تاریخ بشر.
▫️اولین رستوران اروپایی که گربه سرو می‌کند.

[تهیه‌کننده: سینا مومنی]

📚 منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, Earthling Ed, pp. 6-8.

#پاسخ_به_نقد #اخلاقی
@IranVEG
🕊 صلح‌گرایی و گیاه‌خواری

بخش‌هایی از مدخل صلح‌گرایی، دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد

💡 صلح‌گرایی را نفی اصولیِ جنگ و کشتار می‌دانند... صلح‌گرایی را می‌توان در توصیف التزام به عدم‌خشونت در زندگی شخصی به کار برد که ممکن است تلاش برای پرورش فضایل صلح‌طلبانه نظیر مدارا، شفقت، گذشت و عشق را در بر بگیرد. همچنین صلح‌گرایی را می‌توان تا جایی تعمیم داد که عدم‌خشونت نسبت به تمام موجودات ذی‌شعور [حسمند] را در بر بگیرد و لذا، به التزام به گیاه‌خواری و آنچه آلبرت شوایتسر «تکریم زندگی» می‌نامید منتهی شود.

🌿 تقریباً تمام مدافعان صلح‌گراییِ مطلق، دشواری نایل آمدن به ایده‌ی مطلق صلح‌گرایی را تصدیق می‌کنند. گاندی در زندگی‌نامه‌ی خودنوشتش می‌نویسد:
«انسان نمی‌تواند لحظه‌ای بدون ارتکاب خودآگاه یا ناخودآگاهِ خشونتِ (هیمسا) بیرونی زندگی کند... پس سرسپرده‌ی عدم‌خشونت (آهیمسا) به این ایمان وفادار می‌ماند اگر سرچشمه‌ی تمام اعمالش شفقت باشد، اگر با تمام توانِ خود از نابودی کوچک‌ترین مخلوقات بپرهیزد، در نجات آن‌ها بکوشد، و لذا، همواره، برای رهاشدن از چنبره‌ی مرگبار خشونت مجاهده کند. او پیوسته در خویشتن‌داری و شفقت می‌بالد، اما هرگز نمی‌تواند به طور کامل از خشونتِ بیرونی رها شود.»

📚
منبع: صلح‌گرایی؛ دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد؛ آندرو فیلیا؛ ترجمه‌ی مریم هاشمیان؛ نشر ققنوس؛ صص ۱۳، ۱۵، ۳۲. (با مقادیری تغییر)

🔍 در تعریف وگانیسم توسط وگن‌سوسایتی این واقع‌گرایی لحاظ شده است: «وگانیسم سبکی از اندیشیدن و زیستن است که فرد می‌کوشد، تا جایی که امکان‌پذیر و مقدور است، از همه‌ی انواع استثمار و ستمگری علیه حیوانات برای خوراک، پوشاک، و هر نوع مصرف دیگری بپرهیزد؛ در این راستا، تولید و کاربرد جایگزین‌های غیرحیوانی را برای بهره‌مندی انسان‌ها، حیوانات، و محیط زیست تشویق می‌نماید. از نظر رژیم غذایی، وگانیسم بر روشی دلالت می‌کند که در آن یکایکِ محصولاتی که به‌نحوی از حیوانات به‌دست آمده‌اند از روی بشقاب حذف می‌شوند.» محدودیت‌های عملیِ زندگی امکانِ عدم‌خشونتِ صد‌در‌صدی را منتفی می‌کند؛ برای تولید گیاهان هم حیوانات بسیاری که آفت یا موذی دانسته می‌شوند، عمداً یا غیرعمد، در زمین‌های کشاورزی کشته می‌شوند. با این حال، از نظر اخلاقی انتخاب‌های خشونت‌پرهیزانه برای کاهش رنج حیوانات همچنان اهمیت دارند و نباید در دام کمال‌گرایی‌ای افتاد که می‌گوید چون نمی‌توان آرمان عدم‌خشونت را کاملاً محقق کرد پس کاستن از رنج حیوانات هم بی‌فایده است! درست است که نمی‌توان بی‌آزار بود اما کم‌آزاری همچنان فضیلتی ارزشمند است؛ «که رستگاری جاوید در کم‌آزاری‌ست.»*

* حافظ

#معرفی_کتاب #پاسخ_به_نقد #اخلاقی #روز_صلح #خشونت

@IranVEG