This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ایران برویم یا بمانیم؟
#استاد_علی_آزمایش
#علی_آزمایش #مهاجرت #جلای_وطن #ترک_ایران
#از_ایران_بروید #چرا_مهاجرت_نمیکنم #چرا_مهاجرت_نکنم
#فرار_مغزها #فریدون_مشیری #ریشه_در_خاک
#من_اینجا_ریشه_در_خاکم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نسیم_و_گون #به_کجا_چنین_شتابان
#فرهنگ_ایرانی #هویت_ایرانی #مدنیت_ایرانی
#حقوق_ایرانی #اندیشه_ایرانی #جامعه_ایرانی
#امید #آینده_روشن #نظام_حقوقی_ایران
#حقوق_ایران #حقوق #انجمن_حقوق_شناسی
#استاد_علی_آزمایش
#علی_آزمایش #مهاجرت #جلای_وطن #ترک_ایران
#از_ایران_بروید #چرا_مهاجرت_نمیکنم #چرا_مهاجرت_نکنم
#فرار_مغزها #فریدون_مشیری #ریشه_در_خاک
#من_اینجا_ریشه_در_خاکم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نسیم_و_گون #به_کجا_چنین_شتابان
#فرهنگ_ایرانی #هویت_ایرانی #مدنیت_ایرانی
#حقوق_ایرانی #اندیشه_ایرانی #جامعه_ایرانی
#امید #آینده_روشن #نظام_حقوقی_ایران
#حقوق_ایران #حقوق #انجمن_حقوق_شناسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #علی_آزمایش
ماندن در ایران کار عاشقان است
نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون
گر نبودی به جهان خاک نشینانی چند
#استاد_علی_آزمایش
#عشق #عاشقی #سودای_عاشقی
#علی_آزمایش #مهاجرت #جلای_وطن #ترک_ایران
#از_ایران_بروید #چرا_مهاجرت_نمیکنم #چرا_مهاجرت_نکنم
#فرار_مغزها #فریدون_مشیری #ریشه_در_خاک
#من_اینجا_ریشه_در_خاکم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نسیم_و_گون #به_کجا_چنین_شتابان
#فرهنگ_ایرانی #هویت_ایرانی #مدنیت_ایرانی
#حقوق_ایرانی #اندیشه_ایرانی #جامعه_ایرانی
#امید #آینده_روشن #نظام_حقوقی_ایران
#حقوق_ایران #حقوق #انجمن_حقوق_شناسی
#انجمن_علمی_حقوق_شناسی
ماندن در ایران کار عاشقان است
نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون
گر نبودی به جهان خاک نشینانی چند
#استاد_علی_آزمایش
#عشق #عاشقی #سودای_عاشقی
#علی_آزمایش #مهاجرت #جلای_وطن #ترک_ایران
#از_ایران_بروید #چرا_مهاجرت_نمیکنم #چرا_مهاجرت_نکنم
#فرار_مغزها #فریدون_مشیری #ریشه_در_خاک
#من_اینجا_ریشه_در_خاکم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نسیم_و_گون #به_کجا_چنین_شتابان
#فرهنگ_ایرانی #هویت_ایرانی #مدنیت_ایرانی
#حقوق_ایرانی #اندیشه_ایرانی #جامعه_ایرانی
#امید #آینده_روشن #نظام_حقوقی_ایران
#حقوق_ایران #حقوق #انجمن_حقوق_شناسی
#انجمن_علمی_حقوق_شناسی
⚫️🥀⚫️
سوگمندانه مطلع شدیم جناب استاد
#علی_رضاقلی #پژوهشگر #جامعه_شناسی_ایران و خالق آثار ماندگاری چون #جامعه_شناسی_خودکامگی و #جامعه_شناسی_نخبه_کشی به رحمت حق پیوست
#انجمن_حقوق_شناسی ضایعه درگذشت این استاد فرزانه و خدمتگزار #فرهنگ و #اندیشه_ایرانی را به جامعه علمی کشور و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض نموده و امیدوار است آثار ماندگارشان، چون چراغی پر فروغ برای آینده ایران عزیز باشد.
یادش و قلم و اندیشهاش جاویدان
@iranianlls
سوگمندانه مطلع شدیم جناب استاد
#علی_رضاقلی #پژوهشگر #جامعه_شناسی_ایران و خالق آثار ماندگاری چون #جامعه_شناسی_خودکامگی و #جامعه_شناسی_نخبه_کشی به رحمت حق پیوست
#انجمن_حقوق_شناسی ضایعه درگذشت این استاد فرزانه و خدمتگزار #فرهنگ و #اندیشه_ایرانی را به جامعه علمی کشور و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض نموده و امیدوار است آثار ماندگارشان، چون چراغی پر فروغ برای آینده ایران عزیز باشد.
یادش و قلم و اندیشهاش جاویدان
@iranianlls
Forwarded from در جستجوی حقوق ایرانی
در فرآیند پژوهش و مطالعه #حقوق_ایرانی با #فرانسوا_دوسه آشنا شدم. استاد #باستان_شناسی و متخصص #زبان_شناسی و کارهایش را تعقیب می کردم و از خدمات او به #ایران_زمین بهره می بردم. در اولین گفتگو دریافتم که به شدت مشغول تکمیل مطالعات خود در زمینه #رمز_گشایی_خط_ایلامی است که البته او نیز اصرار دارد باید از واژه درست آن یعنی #هتمتی استفاده کنیم اما چون عبارت #ایلامی مرسوم و مصطلح شده، او نیز ناگزیر است از این عبارت بین النهرینی استفاده کند. یکسال است که منتظر این مقاله ارزشمند از او بودم که امروز منتشر شد و با شوق و ذوق بسیار خواندم و لذت بردم. کار ارزشمند این خدمتگزار فرهنگ و #تمدن_ایرانی با هیچ واژه و عبارتی قابل ارج نهادن نیست. ممکن است بپرسید مگر این مقاله چه اهمیتی دارد که یکسال است چشم به انتظار هستی؟ پاسخ در #نوزایی_هویت_ایرانی است. پاسخ در تعریف #تمدن مبتنی بر محوریت #پیدایش_خط است. ایرانیان همواره مدعی به حق #فرهنگ بوده و #فرهنگ_های_پیشاتاریخی در فلات ایران، کماکان بی رقیب و پیشتاز هستند. اما در تمدن با تعریفی که از محوریت پیدایش خط وجود دارد، آغازگر تمدن سومری ها در #بین_النهرین معرفی می شدند و نه ایلامی ها در #شوش . حالا وضع به گونه دیگری است. اگر پیدایش خط میخی سومری را به سه مرحله Pre-cuneiform و Proto-cuneiform و cuneiform تقسیم می کردند، از این پس باید بپذیرند که همزمان با #خط_میخی سومری، #خط_ایلامی نیز وجود داشته و سه مرحله
#Early_proto_iranian_writing (proto-elamite)
3300 - 3000 bc
#Middle_proto_iranian_writing
3000 - 2300 bc
#Late_proto_iranian_writing (linear elamite)
2300 - 1880 bc
را شامل می شده است. مقاله ارزشمند فرانسوای عزیز پیشتازی بین النهرین در تمدن را کاملاً به چالش می کشد. این درحالیست که پیش از او #یوسف_مجیدزاده نیز با معرفی #تمدن_جیرفت و #فرهنگ_مرهشی به اندازه کافی، تفکر بین النهرینی بودن تمدن را به نحو قابل توجهی به چالش فراخوانده بود.
#cuneiform
#Proto_Elamite
#Linear_Elamite
#François_Desset
#Decipherment_of_Linear_Elamite_Writing
#علیرضا_غریب_دوست
#حقوق_ایرانی
#در_جستجوی_حقوق_ایرانی
https://t.me/IranianLegalthoughts/102
#Early_proto_iranian_writing (proto-elamite)
3300 - 3000 bc
#Middle_proto_iranian_writing
3000 - 2300 bc
#Late_proto_iranian_writing (linear elamite)
2300 - 1880 bc
را شامل می شده است. مقاله ارزشمند فرانسوای عزیز پیشتازی بین النهرین در تمدن را کاملاً به چالش می کشد. این درحالیست که پیش از او #یوسف_مجیدزاده نیز با معرفی #تمدن_جیرفت و #فرهنگ_مرهشی به اندازه کافی، تفکر بین النهرینی بودن تمدن را به نحو قابل توجهی به چالش فراخوانده بود.
#cuneiform
#Proto_Elamite
#Linear_Elamite
#François_Desset
#Decipherment_of_Linear_Elamite_Writing
#علیرضا_غریب_دوست
#حقوق_ایرانی
#در_جستجوی_حقوق_ایرانی
https://t.me/IranianLegalthoughts/102
Telegram
در جستجوی حقوق ایرانی
در سوگ پیروز و رثای استاد
مهرداد رایجیان اصلی
برای جامعه حقوقی کشور، روز دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۱ با دو خبر مختلف مرگ آغاز شد:
یکی خبر مرگ "پیروز"، توله یوزپلنگ نگون بخت ایرانی و دیگری خبر درگذشت پیر دیر فقه و حقوق ایران، "استاد محمدجعفر جعفری لنگرودی".
بازتاب هر دو خبر (تا هنگام نگارش این یادداشت) نیز شکل متفاوتی در رسانه های اجتماعی داشته است. خبر مرگ پیروز بیش تر در شبکه های اجتماعی همگانی و خبر درگذشت استاد، در شبکه های اجتماعی تخصصی (حقوقی).
بی گمان، سنجه یا معیار مشخص و دقیقی برای برآورد کمیت و کیفیت اهمیت و مقیاس این دو خبر وجود ندارد و از این رو، نمی توان به قاطعیت گفت که کدام یک از این دو خبر (و در واقع، این دو مرگ)، هم خسارت جبران ناپذیرتری بر جامعه وارد آورده و هم احساسات همگانی را بیش تر آزرده است.
با وجود این، سنجش این دو مساله، ناممکن و ناشدنی هم نیست. زیرا می توان گفت که خلق و تولد یوزپلنگ دیگری مثل پیروز، امر ساده و آسانی نیست که بتوان در آشفته بازار زیست محیطی امروز ایران چندان به آن دل بست. اما خلق و تولد فقیه و حقوق دان دیگری همچون استاد لنگرودی (بلکه بهتر از او)، با وجود نسل جوان و خوش آتیه ای از حقوق دانان، که پیش تر در مقاله هایی چون #نسل_سوم_حقوقی(از #محمد_راسخ) و #از_نسل_اندیشه_ورزان_علوم_جنایی_ایران (از این جانب) مطرح شده اند، چندان دور از انتظار نخواهد بود.
نگارنده به عنوان یک پژوهش گر علوم جنایی (با تمرکز بر جرم شناسی و بزه دیده شناسی)، مرگ حیوان زبان بسته را از جنس بزه کاری ها و بزه دیدگی هایی می بینم که در روزگار ما انسان و غیر انسان نمی شناسد. اما درگذشت استاد را به اهل فن و هنر برای برگزاری بزرگداشت و انتشار نکوداشت نامه هایی در خور نام ایشان باید سپرد.
پیش از این، پژوهش گران علوم جنایی، در نوشتگان و آثار این پهنه با عنوان هایی چون "جرمها و بزه دیدگی های زیست محیطی"، "جرمشناسی و بزه دیده شناسی سبز، "جرم شناسی حیات وحش"، و مانند اینها آشنا بودهاند. اما شاید کمتر به نمونه ها یا مصداقهای واقعی و حقیقی به عنوان سوژه های این قلمروهای مطالعاتی توجه داشته اند. مگر تلف شدن یک سگو گربه یا حتی موش، چه ارزش و اهمیتی دارد که بخواهیم علم و شاخه های آن را درگیر کنیم؟ ولی آیا در واقع این تلف شدن (که حتی آن را شایسته واژه "مرگ" یا "درگذشت") نمی بینیم، ارزش و اهمیتی ندارد؟!
امروز برای پژوهش گران علوم جنایی و پهنه های جرم شناسی و بزه دیده شناسی به طور قطع جالب خواهد بود که در فهرست کتاب های روز این علوم (مثل #فرهنگ_جرم شناسی_سیج:_ ۲۰۱۹)، سرواژه هایی چون #جرمهای_حیات_وحش# یا #حیوان_آزاری را ببینند. اگر تا دیروز، محیط زیست فقط سوژه حقوق جنایی/کیفری بود (برای نمونه بنگرید به: کتاب #حقوق_کیفری_محیط_زیست از #احمد_قاسمی)، یا فقط به اعتبار محیط زیست بشر تعریف می شد، امروز همه موجودات زنده و نازنده آن، شایسته توجه و حساسیت شناخته می شوند. "جرم بر حیات وحش" به همان اندازه جرم است که "جرم بر حیات انسان"؛ اذیت و آزار حیوان به همان اندازه، بزه دیدگی شمرده می شود که اذیت و آزار بزه دیدگان خاص انسانی شامل کودکان و کم توانان و سالمندانِ بزه دیده.
به همین دلیل است که شرکت کنندگان #کنگره_چهاردهم_سازمان_ملل_متحد_برای_پیش گیری_از جرم_و_دادگری_جنایی در #مارس_ ۲۰۲۱، به جای یک جرم شناسی زیست محیطیِ صِرف، از یک "جرم شناسی مادرزمین"، سخن رانده اند. زیرا انسان ها نه تنها وظیفه دارند مادرزمین شان را برای تامین و تضمین حیات بشری پاس داری کنند بلکه متعهد اند از همه گونه های جانوری و موجودات آن، مثل چشم و جان خود، محافظت کنند.
به باور این جانب، هم زمانی خبر مرگ پیروز و درگذشت استاد لنگرودی، پیام ها و نشانه هایی دارد که یکی از آنها ضرورت عرض و ابراز تسلیت به هم برای از دست دادن سرمایه های مادرزمینی مان است. دیگری می تواند ضرورت برگزاری دو یادمان و انتشار دو یادنامه باشد برای دو موجود مشترک این سیاره، که مادرشان به سوگ یکی و در رثای دیگری نشسته است
#انجمن_حقوق_شناسی
@iranianlls
مهرداد رایجیان اصلی
برای جامعه حقوقی کشور، روز دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۱ با دو خبر مختلف مرگ آغاز شد:
یکی خبر مرگ "پیروز"، توله یوزپلنگ نگون بخت ایرانی و دیگری خبر درگذشت پیر دیر فقه و حقوق ایران، "استاد محمدجعفر جعفری لنگرودی".
بازتاب هر دو خبر (تا هنگام نگارش این یادداشت) نیز شکل متفاوتی در رسانه های اجتماعی داشته است. خبر مرگ پیروز بیش تر در شبکه های اجتماعی همگانی و خبر درگذشت استاد، در شبکه های اجتماعی تخصصی (حقوقی).
بی گمان، سنجه یا معیار مشخص و دقیقی برای برآورد کمیت و کیفیت اهمیت و مقیاس این دو خبر وجود ندارد و از این رو، نمی توان به قاطعیت گفت که کدام یک از این دو خبر (و در واقع، این دو مرگ)، هم خسارت جبران ناپذیرتری بر جامعه وارد آورده و هم احساسات همگانی را بیش تر آزرده است.
با وجود این، سنجش این دو مساله، ناممکن و ناشدنی هم نیست. زیرا می توان گفت که خلق و تولد یوزپلنگ دیگری مثل پیروز، امر ساده و آسانی نیست که بتوان در آشفته بازار زیست محیطی امروز ایران چندان به آن دل بست. اما خلق و تولد فقیه و حقوق دان دیگری همچون استاد لنگرودی (بلکه بهتر از او)، با وجود نسل جوان و خوش آتیه ای از حقوق دانان، که پیش تر در مقاله هایی چون #نسل_سوم_حقوقی(از #محمد_راسخ) و #از_نسل_اندیشه_ورزان_علوم_جنایی_ایران (از این جانب) مطرح شده اند، چندان دور از انتظار نخواهد بود.
نگارنده به عنوان یک پژوهش گر علوم جنایی (با تمرکز بر جرم شناسی و بزه دیده شناسی)، مرگ حیوان زبان بسته را از جنس بزه کاری ها و بزه دیدگی هایی می بینم که در روزگار ما انسان و غیر انسان نمی شناسد. اما درگذشت استاد را به اهل فن و هنر برای برگزاری بزرگداشت و انتشار نکوداشت نامه هایی در خور نام ایشان باید سپرد.
پیش از این، پژوهش گران علوم جنایی، در نوشتگان و آثار این پهنه با عنوان هایی چون "جرمها و بزه دیدگی های زیست محیطی"، "جرمشناسی و بزه دیده شناسی سبز، "جرم شناسی حیات وحش"، و مانند اینها آشنا بودهاند. اما شاید کمتر به نمونه ها یا مصداقهای واقعی و حقیقی به عنوان سوژه های این قلمروهای مطالعاتی توجه داشته اند. مگر تلف شدن یک سگو گربه یا حتی موش، چه ارزش و اهمیتی دارد که بخواهیم علم و شاخه های آن را درگیر کنیم؟ ولی آیا در واقع این تلف شدن (که حتی آن را شایسته واژه "مرگ" یا "درگذشت") نمی بینیم، ارزش و اهمیتی ندارد؟!
امروز برای پژوهش گران علوم جنایی و پهنه های جرم شناسی و بزه دیده شناسی به طور قطع جالب خواهد بود که در فهرست کتاب های روز این علوم (مثل #فرهنگ_جرم شناسی_سیج:_ ۲۰۱۹)، سرواژه هایی چون #جرمهای_حیات_وحش# یا #حیوان_آزاری را ببینند. اگر تا دیروز، محیط زیست فقط سوژه حقوق جنایی/کیفری بود (برای نمونه بنگرید به: کتاب #حقوق_کیفری_محیط_زیست از #احمد_قاسمی)، یا فقط به اعتبار محیط زیست بشر تعریف می شد، امروز همه موجودات زنده و نازنده آن، شایسته توجه و حساسیت شناخته می شوند. "جرم بر حیات وحش" به همان اندازه جرم است که "جرم بر حیات انسان"؛ اذیت و آزار حیوان به همان اندازه، بزه دیدگی شمرده می شود که اذیت و آزار بزه دیدگان خاص انسانی شامل کودکان و کم توانان و سالمندانِ بزه دیده.
به همین دلیل است که شرکت کنندگان #کنگره_چهاردهم_سازمان_ملل_متحد_برای_پیش گیری_از جرم_و_دادگری_جنایی در #مارس_ ۲۰۲۱، به جای یک جرم شناسی زیست محیطیِ صِرف، از یک "جرم شناسی مادرزمین"، سخن رانده اند. زیرا انسان ها نه تنها وظیفه دارند مادرزمین شان را برای تامین و تضمین حیات بشری پاس داری کنند بلکه متعهد اند از همه گونه های جانوری و موجودات آن، مثل چشم و جان خود، محافظت کنند.
به باور این جانب، هم زمانی خبر مرگ پیروز و درگذشت استاد لنگرودی، پیام ها و نشانه هایی دارد که یکی از آنها ضرورت عرض و ابراز تسلیت به هم برای از دست دادن سرمایه های مادرزمینی مان است. دیگری می تواند ضرورت برگزاری دو یادمان و انتشار دو یادنامه باشد برای دو موجود مشترک این سیاره، که مادرشان به سوگ یکی و در رثای دیگری نشسته است
#انجمن_حقوق_شناسی
@iranianlls
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️کودکان کنسروی و توسعه
دکتر محمدرضا اسلامی
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» مخاطبان مواجه شد.
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این رفتارها را تحسین کردم.
گویا زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد است که مدارس اسلامی (مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش مذهبی و متدین است ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلندمدت، ویرانه است. همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که دکتر محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
🔹در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی خود را به این مرکز می آیند. در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود. بعد از جلسه (وقتی که همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ پایان نامه ات چطور است؟ چه زمانی فارغ التحصیل می شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
☑️⭕️سخن پایانی:
همین خطا ممکن است در مورد آمریکا نیز رخ دهد: الگوی آمریکایی که بیشتر بر خلاقیت، فردگرایی و انعطاف و آزادی تاکید دارد. نکته همین است که باید دید «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (مثل امتدادِ تعظیمِ به ماشین و چادر در ده سالگی) به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها (چه ژاپن باشد و چه آمریکا و چه هر کشور دیگری)، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله خودم که در سالهای نخست تحصیلم در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی نوشته بودم.
دقت کنیم که ما نیز اگر در جستجوی توسعه هستیم باید در مدارس خود سخت کوشی، انضباط، کار گروهی و خلاقیت، انتقادگری و انتقادپذیری... را پرورش دهیم و می دانیم که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی و بی نظمی و شلختگی است، اما خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟ از ژاپن الهام بگیریم اما لزوما کپی-پیست (Copy-Paste) راه حل نیست.
شبکه توسعه
@I_D_Network
دکتر محمدرضا اسلامی
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» مخاطبان مواجه شد.
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این رفتارها را تحسین کردم.
گویا زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد است که مدارس اسلامی (مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش مذهبی و متدین است ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلندمدت، ویرانه است. همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که دکتر محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
🔹در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی خود را به این مرکز می آیند. در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود. بعد از جلسه (وقتی که همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ پایان نامه ات چطور است؟ چه زمانی فارغ التحصیل می شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
☑️⭕️سخن پایانی:
همین خطا ممکن است در مورد آمریکا نیز رخ دهد: الگوی آمریکایی که بیشتر بر خلاقیت، فردگرایی و انعطاف و آزادی تاکید دارد. نکته همین است که باید دید «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (مثل امتدادِ تعظیمِ به ماشین و چادر در ده سالگی) به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها (چه ژاپن باشد و چه آمریکا و چه هر کشور دیگری)، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله خودم که در سالهای نخست تحصیلم در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی نوشته بودم.
دقت کنیم که ما نیز اگر در جستجوی توسعه هستیم باید در مدارس خود سخت کوشی، انضباط، کار گروهی و خلاقیت، انتقادگری و انتقادپذیری... را پرورش دهیم و می دانیم که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی و بی نظمی و شلختگی است، اما خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟ از ژاپن الهام بگیریم اما لزوما کپی-پیست (Copy-Paste) راه حل نیست.
شبکه توسعه
@I_D_Network
Telegram
محمدرضا زائرى
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
📔مشارکت انجمن حقوقشناسی در برگزاری آیین یادبود شهریار اندیشه ایرانشهر؛ زنده یاد دکتر سید جواد طباطبایی
با گفتارهایی از استادان:
#علی_اکبر_احمدی_افرمجانی
#شهین_اعوانی
#سهراب_پورناظری
#فرهنگ_رجایی
#صادق_سجادی
#موسی_غنی_نژاد
#عزت_الله_فولادوند
#رضا_منصوری
#احمد_نقیب_زاده
🗓 سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
🆔 @iranianlls
با گفتارهایی از استادان:
#علی_اکبر_احمدی_افرمجانی
#شهین_اعوانی
#سهراب_پورناظری
#فرهنگ_رجایی
#صادق_سجادی
#موسی_غنی_نژاد
#عزت_الله_فولادوند
#رضا_منصوری
#احمد_نقیب_زاده
🗓 سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
🆔 @iranianlls
Forwarded from انجمنحقوقشناسی
📔مشارکت انجمن حقوقشناسی در برگزاری آیین یادبود شهریار اندیشه ایرانشهر؛ زنده یاد دکتر سید جواد طباطبایی
با گفتارهایی از استادان:
#علی_اکبر_احمدی_افرمجانی
#شهین_اعوانی
#سهراب_پورناظری
#فرهنگ_رجایی
#صادق_سجادی
#موسی_غنی_نژاد
#عزت_الله_فولادوند
#رضا_منصوری
#احمد_نقیب_زاده
🗓 سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
🆔 @iranianlls
با گفتارهایی از استادان:
#علی_اکبر_احمدی_افرمجانی
#شهین_اعوانی
#سهراب_پورناظری
#فرهنگ_رجایی
#صادق_سجادی
#موسی_غنی_نژاد
#عزت_الله_فولادوند
#رضا_منصوری
#احمد_نقیب_زاده
🗓 سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
🆔 @iranianlls