🔴انقلاب ۵۷ اجتناب ناپذیر بود ولی ثمره آن شدیدا تلخ شد!
🔷گفت وگوی ایران فردا با عبدالله ناصری
✅به کوشش: مهدی زمانی
@iranfardamag
1️⃣ در شرایط کنونی برخی از روایت ها و تحلیل ها، اجتناب ناپذیربودن وقوع انقلاب سال ۵۷ را مورد تردید قرار داده و آن را به چالش کشیده اند و حتی از این انقلاب به عنوان مانع اصلی توسعه کشور یاد می کنند. به زعم شما و نظر به شرایط تاریخی و زمینه اجتماعی دوره پیشا انقلاب، وقوع رخداد انقلاب ۵۷ امری اجتناب ناپذیر بود؟ آیا در آن شرایط امکانهای دیگری غیر از امکان انقلاب پیش روی جامعه قرار داشت؟
▪️در این سؤال ، به نظرم سه نکته اصلی نهفته است: اول امکان یا امتناع انقلاب ۵۷، دوم، امکان یا امتناع بدیل و سوم، تحلیل انقلاب ۵۷.
🔻از نکته سوم شروع می کنم. تحلیلها و تفاسیری از انقلاب اسلامی بهمن که ما را به این جمع بندی برساند که ”انقلاب ۵۷ اشتباه بود“ غیرعلمی است. من باور دارم تا به حال، انقلاب مذکور از دریچه دیسیپلین ”جغرافیای تاریخی“ که ماهیت جامعه و تحولات اجتماعی را جامعتر نگاه می کند، تحلیل نشده است. با توصیف علمی و دقیق این دیسیپلین و آنگونه که” لئونارد کلکه“ استاد دانشگاه واترلو در کانادا می گوید: «دگرگونی تاریخی در مناطق دارای اهمیت جغرافیایی، دگرگونی حاصل از کنش هایی است که متغیرهای اجتماعی را درک کرده و با آن ها ارتباط برقرار می کند» می توان تحلیل جامع تری از انقلاب 57 ارائه داد. البته جای این تحلیل این جا نیست، فقط اشاره کنم که شما می بینید در تفسیر انقلاب ۵۷، چقدر سهم نامتوازن و نا معقولی را برای ”گوادلوپ“ یا متأثر از میشل فوکو، و چه سهم بزرگی را برای دکتر شریعتی و افکارش قائل اند. یا سهمی که به گفتمان ”اسلام سیاسی“ می دهند.
▪️البته اشاره کنم که کاریزمای رهبر انقلاب، از بزرگترین عوامل انقلاب ۵۷ است، اما گفتمان اسلام سیاسی هنوز جای خاصی نداشت. به عبارت دیگر می خواهم بگویم که عامل اصلی انقلاب یعنی- مردم- اصلا با مباحث تئوریکی دین و از جمله تئوری خود رهبر (حکومت اسلامی و ولایت فقیه) ناآشنا بودند و فقط عدهٔ محدودی از روشنفکران مسلمان در ایران درگیر امکان یا امتناع ”ولایت عام و خاص فقیه“ و چیستی ولایت فقیه بودند. حتی در بارهٔ نامهٔ معروف دکتر مصطفی رحیمی به آیت الله خمینی در دی ماه ۵۷ ، کسی از روشنفکران مذهبی موضعی نگرفت. و مهمتر این که هیچ روشنفکر مذهبی، پیام مهم رحیمی را نگرفت. منظورم این است که روشنفکران دینی آن روزگار ایران، اصلا با تئوری های تکوین حکومت و دولت و مسائلی از نوع سکولاریسم، پلورالیسم، بیگانه بودند و فقط در سایهٔ کاریزمای خمینی، نظریه سیاسی او را پذیرفتند. (توجه کنیم من از ادراک علمای سنتی مخالف رهبر انقلاب در بارهٔ اداره جامعه چیزی نمی گویم، چون در میان مردم جایی نداشتند.) به عبارتی دیگر میخواهم نتیجه گیری کنم که نظریه ولایت فقیه که غافلگیرانه توسط امثال حسن آیت و محمد کیاوش در قانون اساسی گنجانده شد و البته همه مردان انقلاب -روحانی و غیر روحانی- خوششان آمد، در ذهن همه مبهم بود. ببینید ”نسل نادم از انقلاب“و نسلهای دوم تا چهارم زد -z -که امروز می گویند ای کاش انقلاب نمی شد به شرایط آن دوران توجهی ندارند و به اصطلاح نسبت ”هم افقی“ و ”هم نفسی“ با انقلاب ندارند.
🔻باید بدانیم این تحول یعنی انقلاب، اجتناب ناپذیر بود به چهار علت؛ ۱- قدرت اجتماعی رهبر که فوق العاده بود و همه گرایش ها را جذب کرد. ۲- مذهبی بودن جامعه که نسبت خود با انقلاب را از دریچهٔ “تقلید حکم الله” می دید. ۳-انسداد مطلق سیاسی که شاه پدید آورد. من به یک نکته مهم تاریخی در آستانهٔ انقلاب اشاره کنم که نه از طرف شاه توجهی به آن شد و نه انقلابیون بعدی. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ و قبل از قیام ۱۹ دی در قم سه تن از دلسوزان وطن یعنی آقایان بختیار، فروهر و سنجابی نامه به شاه نوشتند و خواستار اجرای کامل قانون اساسی شدند. این نامه ناجی ایران بود اگر شاه بدان وقعی می گذاشت. و ۴- تعلیق تحلیل شاه. این علت را اصولا عنایت نمی کنیم. شاه دچار افسردگی ناشی از بیماری سرطان نبود، شاه به بی تحلیلی از انقلاب رسیده بود. پس جمع بندی من این است که انقلاب ۵۷ اجتناب ناپذیر بود ولی ثمرهٔ آن -جمهوری اسلامی- شدیدا تلخ شد. انقلابیون و رهبر آن ها هیچ بدیلی نداشتند. بدیل آن در دست شاه بود و آن چیزی نبود جز «نامهٔ آقایان بختیار، سنجابی و فروهر در پاییز ۵۶» که در آن هیچ نشانی از انقلاب نبود....
متن کامل:
https://cutt.ly/pwBwOQpo
#ایران_فردا
#مهدی_زمانی
#عبدالله_طاهری
#اجتنابناپذیربودن_انقلاب۵۷
🔻تصویر: سایت گاردین و انتشار عکسهایی از روزهای انقلاب در ایران
http://t.me/iranfardamag
🔷گفت وگوی ایران فردا با عبدالله ناصری
✅به کوشش: مهدی زمانی
@iranfardamag
1️⃣ در شرایط کنونی برخی از روایت ها و تحلیل ها، اجتناب ناپذیربودن وقوع انقلاب سال ۵۷ را مورد تردید قرار داده و آن را به چالش کشیده اند و حتی از این انقلاب به عنوان مانع اصلی توسعه کشور یاد می کنند. به زعم شما و نظر به شرایط تاریخی و زمینه اجتماعی دوره پیشا انقلاب، وقوع رخداد انقلاب ۵۷ امری اجتناب ناپذیر بود؟ آیا در آن شرایط امکانهای دیگری غیر از امکان انقلاب پیش روی جامعه قرار داشت؟
▪️در این سؤال ، به نظرم سه نکته اصلی نهفته است: اول امکان یا امتناع انقلاب ۵۷، دوم، امکان یا امتناع بدیل و سوم، تحلیل انقلاب ۵۷.
🔻از نکته سوم شروع می کنم. تحلیلها و تفاسیری از انقلاب اسلامی بهمن که ما را به این جمع بندی برساند که ”انقلاب ۵۷ اشتباه بود“ غیرعلمی است. من باور دارم تا به حال، انقلاب مذکور از دریچه دیسیپلین ”جغرافیای تاریخی“ که ماهیت جامعه و تحولات اجتماعی را جامعتر نگاه می کند، تحلیل نشده است. با توصیف علمی و دقیق این دیسیپلین و آنگونه که” لئونارد کلکه“ استاد دانشگاه واترلو در کانادا می گوید: «دگرگونی تاریخی در مناطق دارای اهمیت جغرافیایی، دگرگونی حاصل از کنش هایی است که متغیرهای اجتماعی را درک کرده و با آن ها ارتباط برقرار می کند» می توان تحلیل جامع تری از انقلاب 57 ارائه داد. البته جای این تحلیل این جا نیست، فقط اشاره کنم که شما می بینید در تفسیر انقلاب ۵۷، چقدر سهم نامتوازن و نا معقولی را برای ”گوادلوپ“ یا متأثر از میشل فوکو، و چه سهم بزرگی را برای دکتر شریعتی و افکارش قائل اند. یا سهمی که به گفتمان ”اسلام سیاسی“ می دهند.
▪️البته اشاره کنم که کاریزمای رهبر انقلاب، از بزرگترین عوامل انقلاب ۵۷ است، اما گفتمان اسلام سیاسی هنوز جای خاصی نداشت. به عبارت دیگر می خواهم بگویم که عامل اصلی انقلاب یعنی- مردم- اصلا با مباحث تئوریکی دین و از جمله تئوری خود رهبر (حکومت اسلامی و ولایت فقیه) ناآشنا بودند و فقط عدهٔ محدودی از روشنفکران مسلمان در ایران درگیر امکان یا امتناع ”ولایت عام و خاص فقیه“ و چیستی ولایت فقیه بودند. حتی در بارهٔ نامهٔ معروف دکتر مصطفی رحیمی به آیت الله خمینی در دی ماه ۵۷ ، کسی از روشنفکران مذهبی موضعی نگرفت. و مهمتر این که هیچ روشنفکر مذهبی، پیام مهم رحیمی را نگرفت. منظورم این است که روشنفکران دینی آن روزگار ایران، اصلا با تئوری های تکوین حکومت و دولت و مسائلی از نوع سکولاریسم، پلورالیسم، بیگانه بودند و فقط در سایهٔ کاریزمای خمینی، نظریه سیاسی او را پذیرفتند. (توجه کنیم من از ادراک علمای سنتی مخالف رهبر انقلاب در بارهٔ اداره جامعه چیزی نمی گویم، چون در میان مردم جایی نداشتند.) به عبارتی دیگر میخواهم نتیجه گیری کنم که نظریه ولایت فقیه که غافلگیرانه توسط امثال حسن آیت و محمد کیاوش در قانون اساسی گنجانده شد و البته همه مردان انقلاب -روحانی و غیر روحانی- خوششان آمد، در ذهن همه مبهم بود. ببینید ”نسل نادم از انقلاب“و نسلهای دوم تا چهارم زد -z -که امروز می گویند ای کاش انقلاب نمی شد به شرایط آن دوران توجهی ندارند و به اصطلاح نسبت ”هم افقی“ و ”هم نفسی“ با انقلاب ندارند.
🔻باید بدانیم این تحول یعنی انقلاب، اجتناب ناپذیر بود به چهار علت؛ ۱- قدرت اجتماعی رهبر که فوق العاده بود و همه گرایش ها را جذب کرد. ۲- مذهبی بودن جامعه که نسبت خود با انقلاب را از دریچهٔ “تقلید حکم الله” می دید. ۳-انسداد مطلق سیاسی که شاه پدید آورد. من به یک نکته مهم تاریخی در آستانهٔ انقلاب اشاره کنم که نه از طرف شاه توجهی به آن شد و نه انقلابیون بعدی. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ و قبل از قیام ۱۹ دی در قم سه تن از دلسوزان وطن یعنی آقایان بختیار، فروهر و سنجابی نامه به شاه نوشتند و خواستار اجرای کامل قانون اساسی شدند. این نامه ناجی ایران بود اگر شاه بدان وقعی می گذاشت. و ۴- تعلیق تحلیل شاه. این علت را اصولا عنایت نمی کنیم. شاه دچار افسردگی ناشی از بیماری سرطان نبود، شاه به بی تحلیلی از انقلاب رسیده بود. پس جمع بندی من این است که انقلاب ۵۷ اجتناب ناپذیر بود ولی ثمرهٔ آن -جمهوری اسلامی- شدیدا تلخ شد. انقلابیون و رهبر آن ها هیچ بدیلی نداشتند. بدیل آن در دست شاه بود و آن چیزی نبود جز «نامهٔ آقایان بختیار، سنجابی و فروهر در پاییز ۵۶» که در آن هیچ نشانی از انقلاب نبود....
متن کامل:
https://cutt.ly/pwBwOQpo
#ایران_فردا
#مهدی_زمانی
#عبدالله_طاهری
#اجتنابناپذیربودن_انقلاب۵۷
🔻تصویر: سایت گاردین و انتشار عکسهایی از روزهای انقلاب در ایران
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴انقلاب ۵۷ اجتناب ناپذیر بود ولی ثمره آن شدیدا تلخ شد
🔷گفت وگوی ایران فردا با عبدالله ناصری ✅به کوشش: مهدی زمانی @iranfardamag 1️⃣ در شرایط کنونی برخی از روایت ها و تحلیل ها، اجتناب ناپذیربودن وقوع انقلاب سال ۵۷ را مورد تردید قرار داده و آن را به چالش کشیده اند و حتی از این انقلاب به عنوان مانع اصلی توسعه…