دیر یا زود سهم بلوچ و سیستانی از ایران یکی از بزرگترین بندرهای بازرگانی و اقتصادی جهان خواهد بود! بندر چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است و در یک اقتصاد لیبرال آبادترین و شکوفا ترین نقطه ایران خواهد شد.
یکی از سیاست های ستایش برانگیز بلوچ ها که نشان از بلوغ فکری و سیاسی آنان دارد شعارها و پلاکاردهایشان به زبان فارسی بود که پیوند عمیقی با هم میهنان در جای جای کشور برقرار کرد و نه تنها تمام نقشه ها را نقش بر آب کرد بلکه میهن پرستی و شأن و آزادگی شان مردم ایران را به تحسین واداشت. بلوچ ها نه تنها در ایران دوستی بلکه به ما درس سیاست میآموزند و میتوانند الگوی ایرانیان باشند.
در عوض این ضعف در اعتراضات کردی پررنگ بود که به دلیل شعارهای کردی نتوانستند آن پیوند را با سایر ایرانیان و حتی در درون خود کردها برقرار کنند چون کردها با چند زبان متفاوت سخن میگویند و خواسته هایشان که در شعارها بازتاب مییافت برای خود کردهای گویشور زبانهای دیگر نامفهوم بود البته کردها این شانس را دارند که بدون تردید محبوب ترین و با پرستیژترین قوم ایرانی هستند.
باری، بدون تردید سیستان و بلوچستان با ظرفیتهایی که دارد و وفاداری بی مانندی که به ایران نشان داد در یک اقتصاد آزاد قطب اقتصادی خواهد شد و روزی خواهد رسید که محرومیت های امروز باور کردنی نباشد این مسئله تنها درباره بلوچ ها و سیستانی نیست بلکه درباره کردهای مرزنشین هم صدق پیدا میکند، مرز برای مردم مرزنشین ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که در اقتصادهای بسته و دستوری تبدیل به کولبری و سوختبری و در اقتصاد مبتنی لیبرالیسم رونق و شکوفایی را به دنبال دارد .
@iranban_kord
یکی از سیاست های ستایش برانگیز بلوچ ها که نشان از بلوغ فکری و سیاسی آنان دارد شعارها و پلاکاردهایشان به زبان فارسی بود که پیوند عمیقی با هم میهنان در جای جای کشور برقرار کرد و نه تنها تمام نقشه ها را نقش بر آب کرد بلکه میهن پرستی و شأن و آزادگی شان مردم ایران را به تحسین واداشت. بلوچ ها نه تنها در ایران دوستی بلکه به ما درس سیاست میآموزند و میتوانند الگوی ایرانیان باشند.
در عوض این ضعف در اعتراضات کردی پررنگ بود که به دلیل شعارهای کردی نتوانستند آن پیوند را با سایر ایرانیان و حتی در درون خود کردها برقرار کنند چون کردها با چند زبان متفاوت سخن میگویند و خواسته هایشان که در شعارها بازتاب مییافت برای خود کردهای گویشور زبانهای دیگر نامفهوم بود البته کردها این شانس را دارند که بدون تردید محبوب ترین و با پرستیژترین قوم ایرانی هستند.
باری، بدون تردید سیستان و بلوچستان با ظرفیتهایی که دارد و وفاداری بی مانندی که به ایران نشان داد در یک اقتصاد آزاد قطب اقتصادی خواهد شد و روزی خواهد رسید که محرومیت های امروز باور کردنی نباشد این مسئله تنها درباره بلوچ ها و سیستانی نیست بلکه درباره کردهای مرزنشین هم صدق پیدا میکند، مرز برای مردم مرزنشین ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که در اقتصادهای بسته و دستوری تبدیل به کولبری و سوختبری و در اقتصاد مبتنی لیبرالیسم رونق و شکوفایی را به دنبال دارد .
@iranban_kord
آی دختر جان از قبیله فرار کن!
روز گذشته مردی در اهواز دختر ۱۷ساله خود را «برای حفظ آبرویش» بهقتل رساند و پیکرش را مقابل خانه شیخ طایفه رها کرد.
معصومه که یکی از قربانیان کودکهمسری است تحت خشونتخانگی قرار داشت و به معصومه اتهام خیانت زده بود و پدر وی بر مبنای همین شایعه خیانت و فشار طایفه، جان دختر نوجوانش را گرفته است.
گویا برای برخی مردان جوامع قبیله ای عادت شده برای فرار از پرداخت مهریه و یا تخفیف دادن دردهای روانی و سادیسمی خود به همسران و دختران بی گناه و مظلوم این جوامع دروغ ببندند و شایعه درست کنند!
در این جوامع بسته و فاقد فردیت به قدری غیرت و خشونت چشم مردان را کور میکند که حتی به دنبال اثبات و راستی آزمایی این شایعات نمیروند البته این غیرت در فقدان قانون با ضمانت اجرایی است و گرنه اگر برای چنین اقداماتی مجازات سنگینی وجود داشت نمیدانستند غیرت را چگونه مینویسند!در بسیاری از موارد بدنامی زنان به قصد انتقام از قربانی یا خانواده آنان است.
آیا میتوان به کسانی که حتی شایعات را راستی آزمایی نمیکنند گفت حتی در صورت درستی این شایعه ها حق زدن و کشتن ندارند؟ خیر تنها یک قانون با ضمانت اجرایی است که میتواند از جان و مال زنان دفاع کند.
کسانی که نسخه فدرالیسم را برای ایران میپیچند اگر فردا در این پارچه های فدرالی بنا بر رای اکثریت قتل ناموسی و خونبس و کودک همسری قانونی شد تکلیف زنان و دختران خوزستان و لرستان و کردستان چیست؟ اساسا هنوز یک سال از قتل دختر سنندجی به بهانه ناموسی و قتل زن دیگری در کرمانشاه به جرم دخترزایی نگذشته است !
کسانی که به خاطر انتقاد از فمینیستها ما را به زن ستیزی متهم میکنند آیا میدانند فمینیستها اصلی ترین حامی و پشتیبان ارتجاع قوم گرایی و قبیله گرایی هستند؟! فمینیستها اگر راست میگویند و به راستی نگران حقوق زنان هستند چرا رسوم قبیلهای را نقد نمیکنند؟ اتفاقا هر بار پس از چنین رخدادهای دلخراشی نگران به قول خودشان اتنیک ها میشوند که مرکز به خاطر چنین مسائلی آنان را تحقیر نکند! فمینیستها دروغ میگویند چون آنان نیز روی خون زنان راه میروند و در کشورهای بیگانه کاسبی میکنند.
کسانی که حقوق زنان را با لخت مادرزاد شدن به ابتذال کشاندهاند و مدافع ارتجاع هستند و از هویت های جمع گرایانه چون قوم و قبیله دفاع میکنند هرگز نمیتوانند مدافع زن باشند. ارتجاع فمینیسم و قوم گرایی هر دو جمع گرایانه و چپ گرایانه هستند و هرگز نمیتوان حقوق فردی را در چنین جوامعی مطالبه کرد.
@iranban_kord
روز گذشته مردی در اهواز دختر ۱۷ساله خود را «برای حفظ آبرویش» بهقتل رساند و پیکرش را مقابل خانه شیخ طایفه رها کرد.
معصومه که یکی از قربانیان کودکهمسری است تحت خشونتخانگی قرار داشت و به معصومه اتهام خیانت زده بود و پدر وی بر مبنای همین شایعه خیانت و فشار طایفه، جان دختر نوجوانش را گرفته است.
گویا برای برخی مردان جوامع قبیله ای عادت شده برای فرار از پرداخت مهریه و یا تخفیف دادن دردهای روانی و سادیسمی خود به همسران و دختران بی گناه و مظلوم این جوامع دروغ ببندند و شایعه درست کنند!
در این جوامع بسته و فاقد فردیت به قدری غیرت و خشونت چشم مردان را کور میکند که حتی به دنبال اثبات و راستی آزمایی این شایعات نمیروند البته این غیرت در فقدان قانون با ضمانت اجرایی است و گرنه اگر برای چنین اقداماتی مجازات سنگینی وجود داشت نمیدانستند غیرت را چگونه مینویسند!در بسیاری از موارد بدنامی زنان به قصد انتقام از قربانی یا خانواده آنان است.
آیا میتوان به کسانی که حتی شایعات را راستی آزمایی نمیکنند گفت حتی در صورت درستی این شایعه ها حق زدن و کشتن ندارند؟ خیر تنها یک قانون با ضمانت اجرایی است که میتواند از جان و مال زنان دفاع کند.
کسانی که نسخه فدرالیسم را برای ایران میپیچند اگر فردا در این پارچه های فدرالی بنا بر رای اکثریت قتل ناموسی و خونبس و کودک همسری قانونی شد تکلیف زنان و دختران خوزستان و لرستان و کردستان چیست؟ اساسا هنوز یک سال از قتل دختر سنندجی به بهانه ناموسی و قتل زن دیگری در کرمانشاه به جرم دخترزایی نگذشته است !
کسانی که به خاطر انتقاد از فمینیستها ما را به زن ستیزی متهم میکنند آیا میدانند فمینیستها اصلی ترین حامی و پشتیبان ارتجاع قوم گرایی و قبیله گرایی هستند؟! فمینیستها اگر راست میگویند و به راستی نگران حقوق زنان هستند چرا رسوم قبیلهای را نقد نمیکنند؟ اتفاقا هر بار پس از چنین رخدادهای دلخراشی نگران به قول خودشان اتنیک ها میشوند که مرکز به خاطر چنین مسائلی آنان را تحقیر نکند! فمینیستها دروغ میگویند چون آنان نیز روی خون زنان راه میروند و در کشورهای بیگانه کاسبی میکنند.
کسانی که حقوق زنان را با لخت مادرزاد شدن به ابتذال کشاندهاند و مدافع ارتجاع هستند و از هویت های جمع گرایانه چون قوم و قبیله دفاع میکنند هرگز نمیتوانند مدافع زن باشند. ارتجاع فمینیسم و قوم گرایی هر دو جمع گرایانه و چپ گرایانه هستند و هرگز نمیتوان حقوق فردی را در چنین جوامعی مطالبه کرد.
@iranban_kord
ایرانبان کُرد
آی دختر جان از قبیله فرار کن! روز گذشته مردی در اهواز دختر ۱۷ساله خود را «برای حفظ آبرویش» بهقتل رساند و پیکرش را مقابل خانه شیخ طایفه رها کرد. معصومه که یکی از قربانیان کودکهمسری است تحت خشونتخانگی قرار داشت و به معصومه اتهام خیانت زده بود و پدر وی…
رسانه های لندن نشین ایران اینتر نشنال و بی بی سی خبر کشته شدن دختر خوزستانی به دست پدرش را پوشش ندادند چون به درد تجزیه طلبی نمیخورد! چون نمیخواهند مردم بدانند اگر ایران تجزیه شود بر سر دختران خوزستان و کردستان و لرستان چه میاید! ایران چپمال و بی بی ملکه نمیتوانند از آن تجزیه طلبی و اقلیت سازی بیرون بکشند اگر این دختر توسط همان قبیله کشته نمیشد تا کد ژنتیکی اش را هم بیرون میکشیدند!
Forwarded from انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
رابطه دوسویهٔ قومگرایی و قتلهای ناموسی
▪️قومیتها هرقدر کثیرالجمعیت و ساکن در شهرها باشند، همواره صاحب جوامعی طایفهای و ایل محورند. هر طایفه یک جامعۀ محلیِ کوچک و منزوی و متشکل از روابط خونیِ خویشاوندی است. لذا طوایف مهمترین واحد اجتماعی در ساختار اقوام هستند. بیشتر جوامع قومیتی ساکن در شهرها، سنن و عاداتی دارند که برخاسته از زندگیِ گذشتگان کوچنشین آنهاست. به دیگر سخن، این مردمان ارزشها و هنجارهای دورۀ کوچنشینی و میراثِ حیاتِ متنقل عشایری را در خود حفظ کردهاند و اگرچه در شهر میزیند، اما نظام حاکم بر زندگی اجتماعی ایشان، دچار تغییر و تحول بنیادین نشده است.
▫️با توجه به مسئولیت مردان در حمایت و حراست از زنان در زندگی عشایری و سیطره بر اعمال و رفتار آنها، نظام حاکم بر خانواده پدرمحور و مردسالار است. مردان اگر در این وظفیه مضایقه کنند، خود را بیآبرو ساخته و اعتبار جمعی خود را از دست میدهند. مفهوم ناموس نیز از همین نوعِ حیات برآمده و از نظر لغوی نیز ناموس بهمعنای آبرو و اعتبار است.
▪️بهطور بدیهی، قدرت مردان در نظام ایلیاتیْ حارِسِ اموال و نوامیسِ جمع است. نظارت جنسیتیِ یکسویه به زنان نیز متأثر از اختیار بالای مردان صاحب قدرتِ جمعی است. بهحدی که زنان را بهشدت تحت کنترلِ مردان قرار میدهد. در این رویکرد، لغزش و گناه مردان چندان به چشم نمیآید، ولی بهخود حق میدهند که جان زنانِ بیگناه را بهدلیل شایعات و اتهامات واهی بگیرند.
▫️نظام مردسالارِ ایلات، حقوق زنان را تحدید و حیات ایشان را تهدید میکند. زن در این نظرگاه، موجودی ابزاری برای ارضای شهوت مرد و زاد و ولد در کنار انجام امور خانه و خانواده و دیگر خدمات اجتماعی است. ازاینرو وجدان جمعیِ جوامعِ سنتی، متأثر از سنتگراییِ قومیقبیلهای و دینیمذهبی، پرچمدار خشونت علیه زنان در ذیل عنوان «ناموس» است. فلذا قتلهای ناموسی پدیدهای رایج در این گونه جوامع است و در سراسر ایران نیز به چشم میخورَد.
▪️در نظام ایلیاتی، موجودیت و هویت شخص در جمع معنا مییابد و جمعگرایی بر فردگرایی غالب است. لذا همچنان که ریختن خون یک مرد در راستای نزاعات کینهتوزانۀ قبیلهای ارزان است، قتل یک زن برای حفظ آبروی طایفه نیز امری عادی و فاقد اهمیت است. حفظ طایفه و ارزشهای آن بر فردگرایی تقدم دارد. افراد عضو این جوامع، اختیارات محدود و حقوق فردی کمی دارند و در محیط جمعی، تحت سلطۀ ارزشها و باورهای طایفه قرار میگیرند.
▫️این امر نقش بارزی در بروز قتلهای ناموسی دارد. مردان برای مجازات زن مظنون و متهم در خانوادهٔ خود، تحت قضاوت و حکمِ فشارِ جمعی قرار میگیرند. در حقیقت، قتلهای ناموسی یک تصمیم و مجازات اجتماعیِ نظام طایفه است و منحصر به یک قاتل نیست. زنان بهعنوان نوامیس طوایف، برای حفظ اعتبار طایفه که در معرض خطر است، به قتل میرسند.
▪️حال آنها که خود را دلسوزِ حقوقِ اقوام و خواهانِ رعایتِ منزلتِ زنان میدانند، با چشمپوشی از این واقعیاتِ عینی و حقایقِ تلخِ اجتماعی، بر طبلِ پرطمطراقِ فدرالیسم برای فردای موهوم خود در ایران میکوبند که البته، قدرتگیری اقوام بارزترین نتیجۀ آن است. این دسته بهجای اصلاح جوامع قوموقبیلهای و نهادینهسازی فردگرایی و شهروندمحوری، نهفقط اوضاع و احوالِ اقوام را تحسین و تزیین میکنند، بلکه به ملیتسازی از اقوام و قبایل میپردازند و در جهت دشمنی با ملیت ایرانی، از «ملل تحت ستمِ فارس در جغرافیای ایران» سخن میگویند. قومگرایان با کمترین اختیارات سیاسی، عادات و هنجارهای قومیقبیلهای خود همچون قتل ناموسی و کودکهمسری و ازدواج اجباری را در کنار نزاعات طایفهای و... در قانون خود به رسمیت خواهند شناخت. اعضای جوامع قومیتی باید از حقوق واقعی خود، آگاه شوند و نگذارند حقشان بهدست قومگرایان که فقط دغدغۀ قدرت و جاه دارند تباه گردد.
🔴 @PardanShah
▪️قومیتها هرقدر کثیرالجمعیت و ساکن در شهرها باشند، همواره صاحب جوامعی طایفهای و ایل محورند. هر طایفه یک جامعۀ محلیِ کوچک و منزوی و متشکل از روابط خونیِ خویشاوندی است. لذا طوایف مهمترین واحد اجتماعی در ساختار اقوام هستند. بیشتر جوامع قومیتی ساکن در شهرها، سنن و عاداتی دارند که برخاسته از زندگیِ گذشتگان کوچنشین آنهاست. به دیگر سخن، این مردمان ارزشها و هنجارهای دورۀ کوچنشینی و میراثِ حیاتِ متنقل عشایری را در خود حفظ کردهاند و اگرچه در شهر میزیند، اما نظام حاکم بر زندگی اجتماعی ایشان، دچار تغییر و تحول بنیادین نشده است.
▫️با توجه به مسئولیت مردان در حمایت و حراست از زنان در زندگی عشایری و سیطره بر اعمال و رفتار آنها، نظام حاکم بر خانواده پدرمحور و مردسالار است. مردان اگر در این وظفیه مضایقه کنند، خود را بیآبرو ساخته و اعتبار جمعی خود را از دست میدهند. مفهوم ناموس نیز از همین نوعِ حیات برآمده و از نظر لغوی نیز ناموس بهمعنای آبرو و اعتبار است.
▪️بهطور بدیهی، قدرت مردان در نظام ایلیاتیْ حارِسِ اموال و نوامیسِ جمع است. نظارت جنسیتیِ یکسویه به زنان نیز متأثر از اختیار بالای مردان صاحب قدرتِ جمعی است. بهحدی که زنان را بهشدت تحت کنترلِ مردان قرار میدهد. در این رویکرد، لغزش و گناه مردان چندان به چشم نمیآید، ولی بهخود حق میدهند که جان زنانِ بیگناه را بهدلیل شایعات و اتهامات واهی بگیرند.
▫️نظام مردسالارِ ایلات، حقوق زنان را تحدید و حیات ایشان را تهدید میکند. زن در این نظرگاه، موجودی ابزاری برای ارضای شهوت مرد و زاد و ولد در کنار انجام امور خانه و خانواده و دیگر خدمات اجتماعی است. ازاینرو وجدان جمعیِ جوامعِ سنتی، متأثر از سنتگراییِ قومیقبیلهای و دینیمذهبی، پرچمدار خشونت علیه زنان در ذیل عنوان «ناموس» است. فلذا قتلهای ناموسی پدیدهای رایج در این گونه جوامع است و در سراسر ایران نیز به چشم میخورَد.
▪️در نظام ایلیاتی، موجودیت و هویت شخص در جمع معنا مییابد و جمعگرایی بر فردگرایی غالب است. لذا همچنان که ریختن خون یک مرد در راستای نزاعات کینهتوزانۀ قبیلهای ارزان است، قتل یک زن برای حفظ آبروی طایفه نیز امری عادی و فاقد اهمیت است. حفظ طایفه و ارزشهای آن بر فردگرایی تقدم دارد. افراد عضو این جوامع، اختیارات محدود و حقوق فردی کمی دارند و در محیط جمعی، تحت سلطۀ ارزشها و باورهای طایفه قرار میگیرند.
▫️این امر نقش بارزی در بروز قتلهای ناموسی دارد. مردان برای مجازات زن مظنون و متهم در خانوادهٔ خود، تحت قضاوت و حکمِ فشارِ جمعی قرار میگیرند. در حقیقت، قتلهای ناموسی یک تصمیم و مجازات اجتماعیِ نظام طایفه است و منحصر به یک قاتل نیست. زنان بهعنوان نوامیس طوایف، برای حفظ اعتبار طایفه که در معرض خطر است، به قتل میرسند.
▪️حال آنها که خود را دلسوزِ حقوقِ اقوام و خواهانِ رعایتِ منزلتِ زنان میدانند، با چشمپوشی از این واقعیاتِ عینی و حقایقِ تلخِ اجتماعی، بر طبلِ پرطمطراقِ فدرالیسم برای فردای موهوم خود در ایران میکوبند که البته، قدرتگیری اقوام بارزترین نتیجۀ آن است. این دسته بهجای اصلاح جوامع قوموقبیلهای و نهادینهسازی فردگرایی و شهروندمحوری، نهفقط اوضاع و احوالِ اقوام را تحسین و تزیین میکنند، بلکه به ملیتسازی از اقوام و قبایل میپردازند و در جهت دشمنی با ملیت ایرانی، از «ملل تحت ستمِ فارس در جغرافیای ایران» سخن میگویند. قومگرایان با کمترین اختیارات سیاسی، عادات و هنجارهای قومیقبیلهای خود همچون قتل ناموسی و کودکهمسری و ازدواج اجباری را در کنار نزاعات طایفهای و... در قانون خود به رسمیت خواهند شناخت. اعضای جوامع قومیتی باید از حقوق واقعی خود، آگاه شوند و نگذارند حقشان بهدست قومگرایان که فقط دغدغۀ قدرت و جاه دارند تباه گردد.
🔴 @PardanShah
پیج مجله #یارانه_خور #تفکر_دواری به زبان جدید سورمانشاهی گفته مثل کشمیر توی هند و اقلیم در عراق و تیگرای توی اتیوپی مناطق کردنشین ایران رو هم فدرال کنیم 😍
دیگه این بضاعت فکری مغزهای دوار زده ست که آرمانشهر شون چنین کشورهای پیشرفته ای هست.
@iranban_kord
دیگه این بضاعت فکری مغزهای دوار زده ست که آرمانشهر شون چنین کشورهای پیشرفته ای هست.
@iranban_kord
ایرانبان کُرد
Photo
کامران متین طبعا به واسطه آنچه ((اپوخه)) مینامند درگیر کمپلکس های قبیله گرایانه خویش است، اتکای او از قضا نه بر اساس مدرنیسم در دریافت سیاست بر رویکردی پیشامدرنی و الهیاتی است که با خطابه و پیشروی در کلمات مفهوم را مدفون میسازند. طبعا میتوان از او پرسید وقتی مدام از نظام پادشاهی بریتانیا مثال میآورد تا به حال در سطح اول میدان آکادمیک آن جامعه متنی یافته است که فراز ایده دولت_ملت، کسی عنصر قبیله، زبان یا هر صورتی از هویتیابی را مقدمه و مبنایی قرار دهد برای تشکیل حکومت؟
اصلا بیایید فرض بگیریم صحبت از نوعی دیگر از سامان سیاسی است در جهان (که ظاهرا برخی گمان میکنند مسائل خاورمیانه تنها با اختراع مجدد چرخ حل میشود) آمدیم و بر اساس پیوند های مورد ادعای شما که بر خلاف پیوند ثانویه و سیاسی و تاریخی دولت ملت_ایران، خاک و خونی است و دل در گرو احساس قبیله و لهجه دارد، جمهوری کردستان با پا کردید، اولا انسان در اینجا کجاست؟ انسان شما موجودی است تاریخی، دارای حقوق مادی و غیر مادی بر اساس تضادهای عینی تاریخ؟ این شما هستید که حاضرید به بهای به خاک و خون کشیدن یک سرزمین، حرمت خاک و سنگ را به جا آورید. کردستان خالی از منابع، مهجور، دارای اقلیمی سخت را از منابع زیرزمینی ایران جدا کرده به قیمت فقری عمومی دولتی مستقر بنا کنید، ساکنانش با همان ادعا و بینش شما با زبانهایی که به اندازه فرانسوی و انگلیسی از هم دور و نامفهوم هستند با تاریخ و فرهنگهای گوناگون کنار یکدیگر زندگی کنند. درسهای کتب درسی به زبان کرمانجی است یا سورانی یا کردی جنوبی یا گورانی که در طی سده ها گام به گام به سود کردی نابود شده است؟
اگر کرمانج ها خواستند جدا شوند اجازه میدهید؟ یا اگر نوادگان یک کاک عمر و کاک حیدر احساس کردند هویت جداگانه ای دارند و بخواهند کشور و یا اقلیم فدرال و مستقل خودشان را تشکیل دهند چاره چیست؟ شما که هنوز هیچ نشده کردی کرمانشاهی را با حجم بزرگی از واژه های تازه ساخت سورمانشاهی کرده اید!
این انسان شما به ظاهر موجودیست وابسته به دوران متاخر پارینه سنگی که تنها پیوندش با جهان از رهگذر قبیله و لهجه میگذرد!
با قیل و قال و دهنی کردن واژه فاشیسم و شوونیسم (که در معنایی که شما میسازید تبلورش خودتان هستید) نمیتوان ساختارهای مرسوم، معقول و معمول را برانداخت. تعریف استالین از ملت هر چند با اهدافی سیاسی و در راستای منافع امپراتوری شرق (به قول معروف تروتسکی) همراه بود دستکم از این مهملات پست مدرن و پوچ تهی بود.
تاکیدش بر حقوق مادی و باز تعریف رابطه مرکز_پیرامون در چرخش سرمایه بود (ولودر حد کلام)
پاسخ به تمامی مسائل، مطالبات و نیازهای عینی مردمان هر جای کره خاکی، با سامان دموکراسی بر بستر مدرن، مدنی و نهادمند، عملی تر، کارآمد تر و قابل دفاع تر است. انسان حقوقی دارد عینی و مسئولیت هایی مشخص که زاینده این حقوق هستند. تکه پاره کردن سامان های سیاسی تاریخی البته شاید منافع رقبای منطقه ای یک دولت ملت را تامین کند اما بازکردن چرخه ایست بی انتها از شکافهای پیشامدرن خاورمیانه تشنه مدنیت، آزادی و عقلانیت.
@iranban_kord
اصلا بیایید فرض بگیریم صحبت از نوعی دیگر از سامان سیاسی است در جهان (که ظاهرا برخی گمان میکنند مسائل خاورمیانه تنها با اختراع مجدد چرخ حل میشود) آمدیم و بر اساس پیوند های مورد ادعای شما که بر خلاف پیوند ثانویه و سیاسی و تاریخی دولت ملت_ایران، خاک و خونی است و دل در گرو احساس قبیله و لهجه دارد، جمهوری کردستان با پا کردید، اولا انسان در اینجا کجاست؟ انسان شما موجودی است تاریخی، دارای حقوق مادی و غیر مادی بر اساس تضادهای عینی تاریخ؟ این شما هستید که حاضرید به بهای به خاک و خون کشیدن یک سرزمین، حرمت خاک و سنگ را به جا آورید. کردستان خالی از منابع، مهجور، دارای اقلیمی سخت را از منابع زیرزمینی ایران جدا کرده به قیمت فقری عمومی دولتی مستقر بنا کنید، ساکنانش با همان ادعا و بینش شما با زبانهایی که به اندازه فرانسوی و انگلیسی از هم دور و نامفهوم هستند با تاریخ و فرهنگهای گوناگون کنار یکدیگر زندگی کنند. درسهای کتب درسی به زبان کرمانجی است یا سورانی یا کردی جنوبی یا گورانی که در طی سده ها گام به گام به سود کردی نابود شده است؟
اگر کرمانج ها خواستند جدا شوند اجازه میدهید؟ یا اگر نوادگان یک کاک عمر و کاک حیدر احساس کردند هویت جداگانه ای دارند و بخواهند کشور و یا اقلیم فدرال و مستقل خودشان را تشکیل دهند چاره چیست؟ شما که هنوز هیچ نشده کردی کرمانشاهی را با حجم بزرگی از واژه های تازه ساخت سورمانشاهی کرده اید!
این انسان شما به ظاهر موجودیست وابسته به دوران متاخر پارینه سنگی که تنها پیوندش با جهان از رهگذر قبیله و لهجه میگذرد!
با قیل و قال و دهنی کردن واژه فاشیسم و شوونیسم (که در معنایی که شما میسازید تبلورش خودتان هستید) نمیتوان ساختارهای مرسوم، معقول و معمول را برانداخت. تعریف استالین از ملت هر چند با اهدافی سیاسی و در راستای منافع امپراتوری شرق (به قول معروف تروتسکی) همراه بود دستکم از این مهملات پست مدرن و پوچ تهی بود.
تاکیدش بر حقوق مادی و باز تعریف رابطه مرکز_پیرامون در چرخش سرمایه بود (ولودر حد کلام)
پاسخ به تمامی مسائل، مطالبات و نیازهای عینی مردمان هر جای کره خاکی، با سامان دموکراسی بر بستر مدرن، مدنی و نهادمند، عملی تر، کارآمد تر و قابل دفاع تر است. انسان حقوقی دارد عینی و مسئولیت هایی مشخص که زاینده این حقوق هستند. تکه پاره کردن سامان های سیاسی تاریخی البته شاید منافع رقبای منطقه ای یک دولت ملت را تامین کند اما بازکردن چرخه ایست بی انتها از شکافهای پیشامدرن خاورمیانه تشنه مدنیت، آزادی و عقلانیت.
@iranban_kord
مهدی جلالی تهرانی جمهوری طلب شریفی است چرا که صادقانه میگوید به دنبال نابودی ایران است چیزی که بقیه نمیگویند.
@iranban_kord
@iranban_kord
🔷پانکردیسم، حق تعیین سرنوشت و مهدی جلالی تهرانی
مهدی جلالی تهرانی از عناصر معروف جمهوری طلب اپوزسيون است. به تازگی آقای جلالی تهرانی از اپوزسيون جمهوری طلب که مورد علاقه پانکردها و سایر قبیله گرایان است در توییتی از کسانی که ایران را کشوری چند ملیتی و دارای حق تعیین سرنوشت میدانند درخواست ائتلاف کرده است. مسالهای که خط قرمز هر ایرانی میهنپرستی است ولی میشود گفت تجزیه طلبان، فدرال خواهان و دشمنان زبان و پرچم ملی زیر چتر جمهوری طلبی گرد هم آمدهاند و از دموکرات بودنشان همین بس که حتی مردم ایران را قائل به حق انتخاب حکومت خود نمیدانند.کسانی مانند جلالی تهرانی که سالروز بازپسگیری آذربایجان از فرقه تباه پیشهوری مزدور شوروی را آنگونه که پانترکها میخواهند نشان میدهند و هم زمان توسط رسانه ها و عناصر قومگرای پانکرد و پانعرب حمایت میشوند! پشتیبانی که در صورت قدرت گرفتن ایشان و همفکرانش برای کردها، عربها، لرها و آذری ها گران تمام میشود چرا که ما هیچ استان تک قومی نداریم و مردم ایران با هر گویشی که دارند چون تار و پود یک قالی در هم تنیده اند و هرگونه مرزبندی و خط کشی موجب از هم گسیختگی و نابودی نه تنها ایران و بلکه در درجه نخست اقوام آن میشود.
اما حق تعیین سرنوشت که لقلقه زبان جمهوری طلبان و قوم گرایان است چیست؟ آیا به واقع طبق قوانین بینالمللی اقوام و قبایل و گویشوران زبانی خاص حق دارند که از یک کشور و دولت_ملت جدا شوند و یک کشور مستقل بسازند؟
نخست به مواردی اشاره میکنیم که اقوام و ملل و گویشوران اقلیت در کشورهای متفاوت تصمیم بر جدایی از کشور و ایجاد حکومت مستقل خود گرفتند.
در جریان شورش کردها در ترکیه که منجر به تشکیل دولت آرارات در ٢٨ اکتبر ١٩٢٧ میلادی در جنوب شرقی ترکیه شد، دولت ترکیه بلافاصله واکنش نشان داد و به مناطق کردنشین حمله و به به معنای واقعی از بیخ و بن درو کرد.
روستاهای درگیر در شورش بطور مداوم از ٢ تا ٢٩ اکتبر با طور مداوم بمباران شدند و متقاعب آن ارتش ترکیه به دره زیلان حمله کرد و بر اساس گفته های روزنامه جمهوریت در تاریخ ١۶ ژوئیه ١٩٣٠ حدود ١۵٠٠٠ نفر غیرنظامی کرد کشته شدند و رودخانه زیلان پر از جنازه شد.
فرانسه و انگلستان چندین بار تجزیهطلبان خود را به نحو فجیعی سرکوب کردهاند چنانچه برخی روستاها و شهرهای غیرفرانسوی زبان نابود شدند اما نه تنها از این مسائل شرمنده نیستند بلکه آن را حق خود بر تمامیت ارضی و ملی خود میدانند.
همهپرسی استقلال کاتالونیا در اول اکتبر ٢٠١٧ توسط دولت خودمختار کاتالونیا برگزار شد که واکنش تند دولت اسپانیا را در پی داشت.
درباره جنگ داخلی آمریکا هفت ایالت بردهدار جنوبی جدایی خود را از ایالت متحده اعلام کردند تا برای خودشان کنفدراسیون یا دولت موتلفه تشکیل دهند این جنگ موجب کشته شدن بیش از صد هزار تن از ایالات جنوبی آمریکا شد تا جلوی تجزیه کشور آمریکا گرفته شود و آثار و بناهای ایالات جنوبی به شدت ویران شدند!
آبراهام لینکلن رئیسجمهور آمریکا که از او به عنوان آشتی خواه ترین نام برده میشود در این باره نقل قول معروفی دارد :(طبیعتا ضد بردهداری هستم ولی من سوگند خوردهام که در حد توانم از قانون اساسی ایالات متحده و تمامیت کشور حفاظت و دفاع کنم و خواهم کرد حتی به قیمت بردهداری یا کشتن هزاران تن.)
با ایجاد دولت مدرن در ایران نه تنها چنین سرکوبهایی انجام نشد بلکه با وجود افسانه سازی های تجزیه طلبها در دولت پهلوی برخی افراد فرقه های تجزیه طلبان بخشیده شدند.
اسنادی که ارائه شد مهر باطلی است بر ادعای های کودکانه تجزیه طلبان و قلم به دستان بیسواد که تمام قواعد بینالمللی را وارونه و برعکس میفهمند.
نظام حقوقی بینالملل بازیچه مشتی هوچی و قبیله گرا نیست که برای سیاهچادر هایشان هم حق حاکمیت ملی تصور میکنند!
ضمن اینکه ما در ایران چیزی به نام اقلیت نداریم، همه تیرهها و مردم در ایران، ایرانی هستند.
@iranban_kord
مهدی جلالی تهرانی از عناصر معروف جمهوری طلب اپوزسيون است. به تازگی آقای جلالی تهرانی از اپوزسيون جمهوری طلب که مورد علاقه پانکردها و سایر قبیله گرایان است در توییتی از کسانی که ایران را کشوری چند ملیتی و دارای حق تعیین سرنوشت میدانند درخواست ائتلاف کرده است. مسالهای که خط قرمز هر ایرانی میهنپرستی است ولی میشود گفت تجزیه طلبان، فدرال خواهان و دشمنان زبان و پرچم ملی زیر چتر جمهوری طلبی گرد هم آمدهاند و از دموکرات بودنشان همین بس که حتی مردم ایران را قائل به حق انتخاب حکومت خود نمیدانند.کسانی مانند جلالی تهرانی که سالروز بازپسگیری آذربایجان از فرقه تباه پیشهوری مزدور شوروی را آنگونه که پانترکها میخواهند نشان میدهند و هم زمان توسط رسانه ها و عناصر قومگرای پانکرد و پانعرب حمایت میشوند! پشتیبانی که در صورت قدرت گرفتن ایشان و همفکرانش برای کردها، عربها، لرها و آذری ها گران تمام میشود چرا که ما هیچ استان تک قومی نداریم و مردم ایران با هر گویشی که دارند چون تار و پود یک قالی در هم تنیده اند و هرگونه مرزبندی و خط کشی موجب از هم گسیختگی و نابودی نه تنها ایران و بلکه در درجه نخست اقوام آن میشود.
اما حق تعیین سرنوشت که لقلقه زبان جمهوری طلبان و قوم گرایان است چیست؟ آیا به واقع طبق قوانین بینالمللی اقوام و قبایل و گویشوران زبانی خاص حق دارند که از یک کشور و دولت_ملت جدا شوند و یک کشور مستقل بسازند؟
نخست به مواردی اشاره میکنیم که اقوام و ملل و گویشوران اقلیت در کشورهای متفاوت تصمیم بر جدایی از کشور و ایجاد حکومت مستقل خود گرفتند.
در جریان شورش کردها در ترکیه که منجر به تشکیل دولت آرارات در ٢٨ اکتبر ١٩٢٧ میلادی در جنوب شرقی ترکیه شد، دولت ترکیه بلافاصله واکنش نشان داد و به مناطق کردنشین حمله و به به معنای واقعی از بیخ و بن درو کرد.
روستاهای درگیر در شورش بطور مداوم از ٢ تا ٢٩ اکتبر با طور مداوم بمباران شدند و متقاعب آن ارتش ترکیه به دره زیلان حمله کرد و بر اساس گفته های روزنامه جمهوریت در تاریخ ١۶ ژوئیه ١٩٣٠ حدود ١۵٠٠٠ نفر غیرنظامی کرد کشته شدند و رودخانه زیلان پر از جنازه شد.
فرانسه و انگلستان چندین بار تجزیهطلبان خود را به نحو فجیعی سرکوب کردهاند چنانچه برخی روستاها و شهرهای غیرفرانسوی زبان نابود شدند اما نه تنها از این مسائل شرمنده نیستند بلکه آن را حق خود بر تمامیت ارضی و ملی خود میدانند.
همهپرسی استقلال کاتالونیا در اول اکتبر ٢٠١٧ توسط دولت خودمختار کاتالونیا برگزار شد که واکنش تند دولت اسپانیا را در پی داشت.
درباره جنگ داخلی آمریکا هفت ایالت بردهدار جنوبی جدایی خود را از ایالت متحده اعلام کردند تا برای خودشان کنفدراسیون یا دولت موتلفه تشکیل دهند این جنگ موجب کشته شدن بیش از صد هزار تن از ایالات جنوبی آمریکا شد تا جلوی تجزیه کشور آمریکا گرفته شود و آثار و بناهای ایالات جنوبی به شدت ویران شدند!
آبراهام لینکلن رئیسجمهور آمریکا که از او به عنوان آشتی خواه ترین نام برده میشود در این باره نقل قول معروفی دارد :(طبیعتا ضد بردهداری هستم ولی من سوگند خوردهام که در حد توانم از قانون اساسی ایالات متحده و تمامیت کشور حفاظت و دفاع کنم و خواهم کرد حتی به قیمت بردهداری یا کشتن هزاران تن.)
با ایجاد دولت مدرن در ایران نه تنها چنین سرکوبهایی انجام نشد بلکه با وجود افسانه سازی های تجزیه طلبها در دولت پهلوی برخی افراد فرقه های تجزیه طلبان بخشیده شدند.
اسنادی که ارائه شد مهر باطلی است بر ادعای های کودکانه تجزیه طلبان و قلم به دستان بیسواد که تمام قواعد بینالمللی را وارونه و برعکس میفهمند.
نظام حقوقی بینالملل بازیچه مشتی هوچی و قبیله گرا نیست که برای سیاهچادر هایشان هم حق حاکمیت ملی تصور میکنند!
ضمن اینکه ما در ایران چیزی به نام اقلیت نداریم، همه تیرهها و مردم در ایران، ایرانی هستند.
@iranban_kord
🔷حق تعیین سرنوشت اعلامیه حقوق بشر چیست
وقتی از حق تعیین سرنوشت ملتها طبق اعلامیه حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد سخن گفته میشود و ادعای مظلومیت و هرگونه تجزیه میشود نباید فراموش کرد :
١:این حق به موجب اعطای استقلال ملتهای تحت استعمار اروپا و آمریکا و استعمارگران بوده و دخلی به دولت_ملت کهن ایران یا بطور کل بخشهای داخلی و مناطق سرزمینی کشورها ندارد بلکه یک کشور باید توسط یک کشور دیگر اشغالشده باشد که چنین چیزی درباره هیچ یک از مناطق ایران وجود ندارد.
٢:به موجب همان قوانین بین المللی، تمامیت ارضی و استقلال و مرزهای هیچ کشوری قابل تجاوز، تجزیه و خدشه دار شدن حتی به بهانه تعیین سرنوشت نیست و نباید باشد.
ماده ٢ بند ۴ منشور سازمان ملل میگوید :همه اعضا در مناسبات بینالمللی خود از هرگونه تهدید یا بکارگیری زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی یک کشور معطوف است یا به نحوی با اهداف سازمان ملل متحد مغایرت دارد خودداری کنند)
بر این اساس هیچ کشوری نمیتواند علیه تمامیت ارضی دیگر کشورها تجاوز، اقدام خصمانه یا تهدیدی انجام دهد و این قاعده درباره تجزیه کشور نیز مصداق پیدا میکند،کاری که آحاد جماهیر شوروی با ایران کرد و به وسیله احزاب تجزیه طلب فرقه دموکرات در آذربایجان و مهاباد و پیش از آن در شمال در صدد تجزیه آن بود.
جالب آنجاست که حتی در بیانیه حقوق اقلیتها، ملتها و اقوام درون کشوری در جهان، تجزیه طلبی محکوم است و هیچ احدی حق ندارد مواد و اصول حقوق بشر را به سود تجزیه طلبی تفسیر کند :بند ۴ ماده ٨ بیانیه حقوق اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی ١٩٩٢ مصوب مجمع عمومی ملل متحد :( هیچ چیز در بیانیه حاضر نباید بنیان هیچ فعالیتی در مخالفت با اهداف و اصول سازمان ملل متحد قرار گیرد علل الخصوص حق ملل در برابری در "حاکمیت تمامیت ارضی" و استقلال سیاسی ملل را خدشه دار نماید.)
و از همه مهم تر شایان ذکر است در پاراگراف ۶ قطعنامه ١۵١۴ مجمع عمومی سازمان ملل بیان میکند (( حق تعیین سرنوشت نمیتواند و نباید زوری تفسیر شود که به "تمامیت سرزمینی" یک کشور و ملت آسیب برساند))
۶ (هر گونه تلاشی که هدف آن بر هم زدن جزئی یا کلی وحدت ملی و تمامیت ارضی یک کشور باشد با اهداف و اصول منشور ملل متحد ناسازگار است.)
همه میدانند مرزهای کشورهای آفریقایی جعلی و بر اساس قراردادهای بینالمللی است. چون مرزهای آنان طبق قاعده مرزبندی هندسی و عرض جغرافیایی انجام شده بدون در نظر گرفتن اشتراکات قومی و مذهبی مردم که هر از چند گاه موجب جنگ های خونین ملی، قومی قبیله ای شده است اما با این همه و با وجود اعتراضات و درگیری های فراوان اجازه تغییر مرز به آنها داده نمیشود.
"هر چند مرزهای کنونی در آفریقا میراث استعمار است و از نظر مسائل قومی، جغرافیایی و اداری کاستی های آشکاری دارند اما ادعای تغییر مرزها بر اساس ملاحظه عدالت و انصاف پذیرفتنی
نیست؛ لذا این مرزها.... از اعتبار قاعده ثبات در مرزها برخوردار بوده و حقوق بین الملل از آن حمایت میکند "
رجوع کنید به قانون اوتی پاسیدینتر.
در پرونده مربوط به به کبک کانادا این موضوع مطرح شد که آیا جدایی و حق تعیین سرنوشت با یکدیگر انطباق دارند؟
و حتی همهپرسی برای جدایی کبک از کانادا به دلیل فرانسوی زبان بودن برگزار شد. پس از ارجاع موضوع به دادگاه کانادا و نظر پرفسور کرافورد این دادگاه حکم کرده که این جدایی یکجانبه کبک در صورت موفقیت آمیز بودن غیر قانونی است. البته این همه پرسی باعث فرار سرمایه ها از کبک و تبدیل آن به یک ایالت عقب مانده و فقیر شد به گونه ای که وقتی برای بار ویور سخن از همه پرسی شد خود مردم کبک مخالفت کردند!
پرفسور کرافورد از برجسته ترین حقوق دانان بینالمللی در پاسخ به پرسش به این مسئله گفت :(اصولا چیزی به نام حق جدایی در حقوق بینالمللی وجود ندارد حتی اگر متکی بر رای اکثریت مردم یک ناحیه یا سرزمین باشد)
@iranban_kord
وقتی از حق تعیین سرنوشت ملتها طبق اعلامیه حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد سخن گفته میشود و ادعای مظلومیت و هرگونه تجزیه میشود نباید فراموش کرد :
١:این حق به موجب اعطای استقلال ملتهای تحت استعمار اروپا و آمریکا و استعمارگران بوده و دخلی به دولت_ملت کهن ایران یا بطور کل بخشهای داخلی و مناطق سرزمینی کشورها ندارد بلکه یک کشور باید توسط یک کشور دیگر اشغالشده باشد که چنین چیزی درباره هیچ یک از مناطق ایران وجود ندارد.
٢:به موجب همان قوانین بین المللی، تمامیت ارضی و استقلال و مرزهای هیچ کشوری قابل تجاوز، تجزیه و خدشه دار شدن حتی به بهانه تعیین سرنوشت نیست و نباید باشد.
ماده ٢ بند ۴ منشور سازمان ملل میگوید :همه اعضا در مناسبات بینالمللی خود از هرگونه تهدید یا بکارگیری زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی یک کشور معطوف است یا به نحوی با اهداف سازمان ملل متحد مغایرت دارد خودداری کنند)
بر این اساس هیچ کشوری نمیتواند علیه تمامیت ارضی دیگر کشورها تجاوز، اقدام خصمانه یا تهدیدی انجام دهد و این قاعده درباره تجزیه کشور نیز مصداق پیدا میکند،کاری که آحاد جماهیر شوروی با ایران کرد و به وسیله احزاب تجزیه طلب فرقه دموکرات در آذربایجان و مهاباد و پیش از آن در شمال در صدد تجزیه آن بود.
جالب آنجاست که حتی در بیانیه حقوق اقلیتها، ملتها و اقوام درون کشوری در جهان، تجزیه طلبی محکوم است و هیچ احدی حق ندارد مواد و اصول حقوق بشر را به سود تجزیه طلبی تفسیر کند :بند ۴ ماده ٨ بیانیه حقوق اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی ١٩٩٢ مصوب مجمع عمومی ملل متحد :( هیچ چیز در بیانیه حاضر نباید بنیان هیچ فعالیتی در مخالفت با اهداف و اصول سازمان ملل متحد قرار گیرد علل الخصوص حق ملل در برابری در "حاکمیت تمامیت ارضی" و استقلال سیاسی ملل را خدشه دار نماید.)
و از همه مهم تر شایان ذکر است در پاراگراف ۶ قطعنامه ١۵١۴ مجمع عمومی سازمان ملل بیان میکند (( حق تعیین سرنوشت نمیتواند و نباید زوری تفسیر شود که به "تمامیت سرزمینی" یک کشور و ملت آسیب برساند))
۶ (هر گونه تلاشی که هدف آن بر هم زدن جزئی یا کلی وحدت ملی و تمامیت ارضی یک کشور باشد با اهداف و اصول منشور ملل متحد ناسازگار است.)
همه میدانند مرزهای کشورهای آفریقایی جعلی و بر اساس قراردادهای بینالمللی است. چون مرزهای آنان طبق قاعده مرزبندی هندسی و عرض جغرافیایی انجام شده بدون در نظر گرفتن اشتراکات قومی و مذهبی مردم که هر از چند گاه موجب جنگ های خونین ملی، قومی قبیله ای شده است اما با این همه و با وجود اعتراضات و درگیری های فراوان اجازه تغییر مرز به آنها داده نمیشود.
"هر چند مرزهای کنونی در آفریقا میراث استعمار است و از نظر مسائل قومی، جغرافیایی و اداری کاستی های آشکاری دارند اما ادعای تغییر مرزها بر اساس ملاحظه عدالت و انصاف پذیرفتنی
نیست؛ لذا این مرزها.... از اعتبار قاعده ثبات در مرزها برخوردار بوده و حقوق بین الملل از آن حمایت میکند "
رجوع کنید به قانون اوتی پاسیدینتر.
در پرونده مربوط به به کبک کانادا این موضوع مطرح شد که آیا جدایی و حق تعیین سرنوشت با یکدیگر انطباق دارند؟
و حتی همهپرسی برای جدایی کبک از کانادا به دلیل فرانسوی زبان بودن برگزار شد. پس از ارجاع موضوع به دادگاه کانادا و نظر پرفسور کرافورد این دادگاه حکم کرده که این جدایی یکجانبه کبک در صورت موفقیت آمیز بودن غیر قانونی است. البته این همه پرسی باعث فرار سرمایه ها از کبک و تبدیل آن به یک ایالت عقب مانده و فقیر شد به گونه ای که وقتی برای بار ویور سخن از همه پرسی شد خود مردم کبک مخالفت کردند!
پرفسور کرافورد از برجسته ترین حقوق دانان بینالمللی در پاسخ به پرسش به این مسئله گفت :(اصولا چیزی به نام حق جدایی در حقوق بینالمللی وجود ندارد حتی اگر متکی بر رای اکثریت مردم یک ناحیه یا سرزمین باشد)
@iranban_kord
پرفسور کرافورد از برجسته ترین حقوق دانان بینالمللی در پاسخ به پرسش به این مسئله گفت :(اصولا چیزی به نام حق جدایی در حقوق بینالمللی وجود ندارد حتی اگر متکی بر رای اکثریت مردم یک ناحیه یا سرزمین باشد)
@iranban_kord
@iranban_kord
رشته عشقبازی ائتلاف خواهانه حسن شریعتمداری با پشتیبانان تجزیه طلبان
حقیقتا این اپوزسيون مایه فخر و مباهات ما ایرانیان است! طرف توی توییتر با اغلاط نگارشی فاحش و ادبیات سخیف از حامیان تجزیه طلبی از جمله مهدی جلالی تهرانی تجزیه طلب، حامد اسماعیلیون تجزیه طلب و معصومه علینژاد تجزیه طلب ایمیل میخواهد و خواستار ائتلاف است!
@iranban_kord
حقیقتا این اپوزسيون مایه فخر و مباهات ما ایرانیان است! طرف توی توییتر با اغلاط نگارشی فاحش و ادبیات سخیف از حامیان تجزیه طلبی از جمله مهدی جلالی تهرانی تجزیه طلب، حامد اسماعیلیون تجزیه طلب و معصومه علینژاد تجزیه طلب ایمیل میخواهد و خواستار ائتلاف است!
@iranban_kord
مصدقی، مجاهد، تجزیه طلب پیوندتان مبارک!
کهنه تودهای ها و توله تودهای ها که از نفرت مردم ایران نسبت به خود آگاهند در غالب گفتمان دموکراسی و حقوق بشر و آزادی خود را به مردم ایران میفروشند آنها میگویند (بنیاد مردم) شما بخوانید حزب توده!
بنیاد مردم که از سوی سلبریتی تودهای زاده و حامی تجزیهطلبان گلشیفته فراهانی، مانا نیستانی، کاریکاتوریست کمونیست و زر ابراهیمی بازیگر دیگری که اگر فیلم خصوصی اش پخش نمیشد هنوز در فیلمهای صدا و سیما نقش آفرینی میکرد پروموت میشود و از مردم ایمیل میخواهد!
پیشینه توهین دو نفر اولی به پرچم و هویت و تاریخ ایران و مواضع ایران ستیزانه سایر بنیانگذاران بنیاد توده بر کسی پوشیده نیست.
بنیاد توده را میتوان پروژه ای دانست که یک روزه به عرصه رسید و در عرض یک روز با افشاگری میهنپرستان به پایان رسید.
@iranban_kord
کهنه تودهای ها و توله تودهای ها که از نفرت مردم ایران نسبت به خود آگاهند در غالب گفتمان دموکراسی و حقوق بشر و آزادی خود را به مردم ایران میفروشند آنها میگویند (بنیاد مردم) شما بخوانید حزب توده!
بنیاد مردم که از سوی سلبریتی تودهای زاده و حامی تجزیهطلبان گلشیفته فراهانی، مانا نیستانی، کاریکاتوریست کمونیست و زر ابراهیمی بازیگر دیگری که اگر فیلم خصوصی اش پخش نمیشد هنوز در فیلمهای صدا و سیما نقش آفرینی میکرد پروموت میشود و از مردم ایمیل میخواهد!
پیشینه توهین دو نفر اولی به پرچم و هویت و تاریخ ایران و مواضع ایران ستیزانه سایر بنیانگذاران بنیاد توده بر کسی پوشیده نیست.
بنیاد توده را میتوان پروژه ای دانست که یک روزه به عرصه رسید و در عرض یک روز با افشاگری میهنپرستان به پایان رسید.
@iranban_kord
عکسی از پدر و مادر کمونیست گلشیفته فراهانی در کنار احسان طبری عضو مرکزیت حزب توده.
فضای روشنفکری و هنری و دانشگاهی ایران جولانگاه اندیشه های اهریمنی چپ بوده است و بدترین خیانت ها را به ملت و میهن مرتکب شدهاند.
@iranban_kord
فضای روشنفکری و هنری و دانشگاهی ایران جولانگاه اندیشه های اهریمنی چپ بوده است و بدترین خیانت ها را به ملت و میهن مرتکب شدهاند.
@iranban_kord
توئیت علی علیزاده کارشناس چپول تلویزیون بی بی سی و ستیزش با فرهنگ ایرانی
ایران تحت تاثیر سه دنیای نمادین باستانی _ اسلام و تجدد قرار دارد و نبرد نمادها در ایران پیشینه طولانی دارد. خشم و حرص علیزاده برای همین است که از قدرت نامرئی نمادها آگاه است پس تا میتوانیم باید آیین های باستانی مان را پاس بداریم.
@iranban_kord
ایران تحت تاثیر سه دنیای نمادین باستانی _ اسلام و تجدد قرار دارد و نبرد نمادها در ایران پیشینه طولانی دارد. خشم و حرص علیزاده برای همین است که از قدرت نامرئی نمادها آگاه است پس تا میتوانیم باید آیین های باستانی مان را پاس بداریم.
@iranban_kord
در داخل ایران خبری از پرچم ها و شعارهای تجزیه طلبانه نیست و مردم با شعار جانم فدای ایران از مردم دیگر شهرها دفاع میکنند اما در گردهمایی خارج از کشور که اسماعیلیون آنها را میگرداند به صورت برنامهریزی شده پرچمهای تجزیه طلبان در جلوی جمعیت برافراشته میشود و کهنه کمونیستها به جوانان میهنپرست حمله میکنند و سپس تجزیه طلبان با خیال فدرالی کردن ایران در کلاب هاوس بر سر اینکه ارومیه متعلق به کرد است یا ترک جنگ و جدال به راه میاندازند و میزبان همه اینها تلویزیون چپمال ایران اینترنشنال است.
@iranban_kord
@iranban_kord