یکی از جالبترین واکنشها به ایده "تاجزاده - شاهزاده".
تاکنون لا اقل ۵ برداشت متفاوت از این توییت شنیده ام. سعید اهل فکر و اندیشه ورزی است. وقتی ترور شد، من صبح را منتشر می کردم و با اصلاح طلبان در ستیز بودم اما بدون کمترین تردیدی در سرمقاله صبح نوشتم ترور حجاریان جنایت است. متعصب و ایدئولوژی زده بودم اما جنایتکار نبودم. خداوند را سپاس می گویم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای سعید عزیز دارم.
✍مهدی نصیری
تاکنون لا اقل ۵ برداشت متفاوت از این توییت شنیده ام. سعید اهل فکر و اندیشه ورزی است. وقتی ترور شد، من صبح را منتشر می کردم و با اصلاح طلبان در ستیز بودم اما بدون کمترین تردیدی در سرمقاله صبح نوشتم ترور حجاریان جنایت است. متعصب و ایدئولوژی زده بودم اما جنایتکار نبودم. خداوند را سپاس می گویم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای سعید عزیز دارم.
✍مهدی نصیری
Forwarded from انتشارات روزنه
📚#تازه_های_نشر
1️⃣ داستان بدن انسان
جدیدترین ترجمه نیک گرگین مترجم کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه
2️⃣ داریوش خنجی
داریوش خُنجی فیلمبردار ایرانی-فرانسوی است.او برای فیلم اویتا (۱۹۹۶) نامزد دریافت جایزهٔ اسکار و بفتا در دستهٔ بهترین فیلمبرداری شد. او نامزد دریافت سه جایزهٔ سزار نیز شدهاست.
خُنجی در طول حرفهٔ خود با فیلمسازهای گوناگونی از جمله دیوید فینچر، وودی آلن، رومن پولانسکی و ژان-پیر ژونه همکاری داشتهاست.
3️⃣ راز پرواز
در این کتابِ ابتکاری، نگارنده شیخ عطار را در کارِ آموزشِ “رازِ پرواز” (معادل پارسی “منطق الطیر”) مییابد، نه به دانشِ او مینگرد و نه به الفاظ خراسانیاش؛ تنها به دنبال “عطر سخنِ عطار” است و بس.
4️⃣ سرمایهداری مرد
کتاب سرمایهداری مرد آخرین اثر اقتصاددان یونانی یانیس واروفاکیس است. وی برای مدت ۱۵ سال استاد اقتصاد در دانشگاههای متعددی در بریتانیا استرالیا و آمریکا بوده است.
5️⃣ توسعه در تاریکی
کتاب توسعه در تاریکی (توسعه در ترازوی فرهنگ) آخرین اثر دکتر سید محمد بهشتی، استاد دانشگاه، پژوهشگر حوزه فرهنگ و معمار است.
6️⃣ اخلاق مهار جنگ
بهترین محک برای استواری یک نظام اخلاقی و بزرگترین چالش فراروی هر دین، در ساحت مهار خشونت و پاسداشت عدالت پدیدار میشود. لذا چگونگیِ مهار جنگ، چند و چون توان معنوی هر مکتب را تعیین میکند.
#انتشارات_روزنه
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
1️⃣ داستان بدن انسان
جدیدترین ترجمه نیک گرگین مترجم کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه
2️⃣ داریوش خنجی
داریوش خُنجی فیلمبردار ایرانی-فرانسوی است.او برای فیلم اویتا (۱۹۹۶) نامزد دریافت جایزهٔ اسکار و بفتا در دستهٔ بهترین فیلمبرداری شد. او نامزد دریافت سه جایزهٔ سزار نیز شدهاست.
خُنجی در طول حرفهٔ خود با فیلمسازهای گوناگونی از جمله دیوید فینچر، وودی آلن، رومن پولانسکی و ژان-پیر ژونه همکاری داشتهاست.
3️⃣ راز پرواز
در این کتابِ ابتکاری، نگارنده شیخ عطار را در کارِ آموزشِ “رازِ پرواز” (معادل پارسی “منطق الطیر”) مییابد، نه به دانشِ او مینگرد و نه به الفاظ خراسانیاش؛ تنها به دنبال “عطر سخنِ عطار” است و بس.
4️⃣ سرمایهداری مرد
کتاب سرمایهداری مرد آخرین اثر اقتصاددان یونانی یانیس واروفاکیس است. وی برای مدت ۱۵ سال استاد اقتصاد در دانشگاههای متعددی در بریتانیا استرالیا و آمریکا بوده است.
5️⃣ توسعه در تاریکی
کتاب توسعه در تاریکی (توسعه در ترازوی فرهنگ) آخرین اثر دکتر سید محمد بهشتی، استاد دانشگاه، پژوهشگر حوزه فرهنگ و معمار است.
6️⃣ اخلاق مهار جنگ
بهترین محک برای استواری یک نظام اخلاقی و بزرگترین چالش فراروی هر دین، در ساحت مهار خشونت و پاسداشت عدالت پدیدار میشود. لذا چگونگیِ مهار جنگ، چند و چون توان معنوی هر مکتب را تعیین میکند.
#انتشارات_روزنه
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
Telegraph
انتشارات روزنه
📚#تازه_های_نشر 1️⃣ داستان بدن انسان جدیدترین ترجمه نیک گرگین مترجم کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه 2️⃣ داریوش خنجی داریوش خُنجی فیلمبردار ایرانی-فرانسوی است.او برای فیلم اویتا (۱۹۹۶) نامزد دریافت جایزهٔ اسکار و بفتا در دستهٔ بهترین فیلمبرداری شد.…
Forwarded from وارش
⚙💎📊⚖
شما خانم و آقایی که در منورالفکری، ادعایت گوشِ فلک و مَلک را کر کرده این را در نظر داشته باشید که فی المثل اگر حکم بر این باشد تا آقای نصیری و امثال او را بابت صحبت کردن با بی بی سی و نظرش در بابِ رای زنی و گمانه زنی و چانه زنی با فلان تاجزاده و بهمان شاهزاده و آخوندزاده و دیگران ملامت کنیم، میباید در نوبت اول، یک راست برویم بساطِ قاموسِ خداوند را بر هم بزنیم که اساساً چرا از میان بندگانش بی هیچ استثنایی و از آن مهمتر، بدون هیچ هماهنگی با اصول گرایان و اصلاح طلبانِ حساسِ جمهوری اسلامی، سر صحبت را نه تنها با عربِ بیابانی و عجم و یهود و نصارا و دیگران باز کرده که حتی از بین آنها پیامبر هم انتخاب کرده..!
پس از آن هم نوبت میرسد به خودِ پیغمبران و امامان که چرا جهت هرگونه مذاکره و ائتلاف و همزیستیِ مسالمت آمیز با آحاد این بشریتِ چموش، از هر رنگ و نژاد و مسلک و خلقتی ولو حتی اگر اَجّنه هم بوده اند، گفتگو میکردند و رفت و آمد هم داشته اند..!؟
آقایان و خانم ها،
بشر خیلی وقت است که از غار خارج شده؛
فقط کمی اگر دقت کنید، میبینید که ما حتی به آخرالزمان هم نزدیک شده ایم و دیگر به سیاق بَدوی و با نوشتن بر روی دیوارهای غارها و یا با استفاده از دود آتش با یکدیگر گفتگو نمیکنیم.
دنیای امروز، چرخه ی تعامل و دیالوگ است که در حال حاضر بجز جمهوری اسلامی، همه کشورها به حکمِ ضروت و البته بصورت کاملا جدی و متوازن، به آن معتقد و مشغولند و خب نتایجش را هم در چرخه ی آمار و ارقامِ توسعه و رشدِ کشورهای شان بوضوح شاهدند؛
البته منظورم دنیای آدم هاست.
و گواهِ حی و حاضر این حقیقت هم، مقایسه ی ارزش پول ایران با سایر کشورهاست.
با وضعیتِ رقّت انگیزِ فعلی مان که درواقع رزومه بی کفایتیِ جمهوری اسلامی و سیاست های ویرانگرش است، دیگر می باید خوب فهم مان شده باشد که جهانِ آدمیت، هرگز هیچ راهی جز گفتگو و تعامل نداشته و ندارد؛
" لذا گر حکم شود که مست گیرند
در شهر، هر آنکه هست گیرند"
_وارش_
@varesh_ir
شما خانم و آقایی که در منورالفکری، ادعایت گوشِ فلک و مَلک را کر کرده این را در نظر داشته باشید که فی المثل اگر حکم بر این باشد تا آقای نصیری و امثال او را بابت صحبت کردن با بی بی سی و نظرش در بابِ رای زنی و گمانه زنی و چانه زنی با فلان تاجزاده و بهمان شاهزاده و آخوندزاده و دیگران ملامت کنیم، میباید در نوبت اول، یک راست برویم بساطِ قاموسِ خداوند را بر هم بزنیم که اساساً چرا از میان بندگانش بی هیچ استثنایی و از آن مهمتر، بدون هیچ هماهنگی با اصول گرایان و اصلاح طلبانِ حساسِ جمهوری اسلامی، سر صحبت را نه تنها با عربِ بیابانی و عجم و یهود و نصارا و دیگران باز کرده که حتی از بین آنها پیامبر هم انتخاب کرده..!
پس از آن هم نوبت میرسد به خودِ پیغمبران و امامان که چرا جهت هرگونه مذاکره و ائتلاف و همزیستیِ مسالمت آمیز با آحاد این بشریتِ چموش، از هر رنگ و نژاد و مسلک و خلقتی ولو حتی اگر اَجّنه هم بوده اند، گفتگو میکردند و رفت و آمد هم داشته اند..!؟
آقایان و خانم ها،
بشر خیلی وقت است که از غار خارج شده؛
فقط کمی اگر دقت کنید، میبینید که ما حتی به آخرالزمان هم نزدیک شده ایم و دیگر به سیاق بَدوی و با نوشتن بر روی دیوارهای غارها و یا با استفاده از دود آتش با یکدیگر گفتگو نمیکنیم.
دنیای امروز، چرخه ی تعامل و دیالوگ است که در حال حاضر بجز جمهوری اسلامی، همه کشورها به حکمِ ضروت و البته بصورت کاملا جدی و متوازن، به آن معتقد و مشغولند و خب نتایجش را هم در چرخه ی آمار و ارقامِ توسعه و رشدِ کشورهای شان بوضوح شاهدند؛
البته منظورم دنیای آدم هاست.
و گواهِ حی و حاضر این حقیقت هم، مقایسه ی ارزش پول ایران با سایر کشورهاست.
با وضعیتِ رقّت انگیزِ فعلی مان که درواقع رزومه بی کفایتیِ جمهوری اسلامی و سیاست های ویرانگرش است، دیگر می باید خوب فهم مان شده باشد که جهانِ آدمیت، هرگز هیچ راهی جز گفتگو و تعامل نداشته و ندارد؛
" لذا گر حکم شود که مست گیرند
در شهر، هر آنکه هست گیرند"
_وارش_
@varesh_ir
🔻کانال مهدی نصیری با داشتن مخاطبانی متنوع و گسترده در زمینه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، هنری و اقتصادی آگهی می پذیرد.
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
■ معرفی کتاب: ملتسازی
چرا برخی کشورها یکپارچه میمانند
و برخی تجزیه میشوند؟
نویسنده: آندرهاس ویمر
مترجم: محمدرضا فدایی
ناشر: شیرازه کتاب ما
》 در بحث پیرامون پایداری و ماندگاری کشورها یا در مقابل شکست و فروپاشی آنها مفهوم دولت-ملّت، عنصر مرکزی اغلب پژوهشها را تشکیل میدهد.
》 با اینهمه در اکثر این پژوهشها بخش اوّل این مفهوم یعنی همان دولت همواره مقامی شامختر از بخش دوّم یعنی ملّت دارد و عنصری تعیینکنندهتر به شمار میرود.
》 کتابِ حاضر با تأکید و تمرکز بر ملّت، استثنایی است بر این قاعده.
》 به طور مشخص، بحث بر سرِ شرایط تحقق یکپارچگی ملّی است، هم از منظر تاریخی یعنی ناظر بر گذشته، و هم از منظر شرایط اینجایی و اکنونی.
》 وجه تاریخی بحث به دو طریق مورد کندوکاو قرار میگيرد: طریق نخست مشتمل است بر میزان دولتبودگیِ ساختار حکمرانی در یک کشور پیش از قرن نوزدهم میلادی یعنی پیش از آن که با ورود روزافزون قشرهای مختلف مردم همچون شهروندان صاحب حق، سیاست به امری تودهای تبدیل شود و وجه دوّم همان چیزی است که ماکس وِبِر از آن به عنوان تاریخ سیاسی مشترک جوامع صحبت میکند.
لینک خرید اینترنتی کتاب همراه با تخفیف
چرا برخی کشورها یکپارچه میمانند
و برخی تجزیه میشوند؟
نویسنده: آندرهاس ویمر
مترجم: محمدرضا فدایی
ناشر: شیرازه کتاب ما
》 در بحث پیرامون پایداری و ماندگاری کشورها یا در مقابل شکست و فروپاشی آنها مفهوم دولت-ملّت، عنصر مرکزی اغلب پژوهشها را تشکیل میدهد.
》 با اینهمه در اکثر این پژوهشها بخش اوّل این مفهوم یعنی همان دولت همواره مقامی شامختر از بخش دوّم یعنی ملّت دارد و عنصری تعیینکنندهتر به شمار میرود.
》 کتابِ حاضر با تأکید و تمرکز بر ملّت، استثنایی است بر این قاعده.
》 به طور مشخص، بحث بر سرِ شرایط تحقق یکپارچگی ملّی است، هم از منظر تاریخی یعنی ناظر بر گذشته، و هم از منظر شرایط اینجایی و اکنونی.
》 وجه تاریخی بحث به دو طریق مورد کندوکاو قرار میگيرد: طریق نخست مشتمل است بر میزان دولتبودگیِ ساختار حکمرانی در یک کشور پیش از قرن نوزدهم میلادی یعنی پیش از آن که با ورود روزافزون قشرهای مختلف مردم همچون شهروندان صاحب حق، سیاست به امری تودهای تبدیل شود و وجه دوّم همان چیزی است که ماکس وِبِر از آن به عنوان تاریخ سیاسی مشترک جوامع صحبت میکند.
لینک خرید اینترنتی کتاب همراه با تخفیف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با هوشنگ اسدی هم بند آقای خامنه ای در قبل از انقلاب
آقای خامنه ای گفت در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم کسی نخواهد آمد!
آقای خامنه ای گفت در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم کسی نخواهد آمد!
Forwarded from یادداشتهای کاظم نادرعلی (کاظم نادرعلی)
امضای تفاهم نامه بین حوزه علمیه با سازمان انرژی اتمی
🔰دستاوردهای آتی این تفاهم نامه:
مبانی طی الارض در هسته اتم
اورانیوم های استشهادی
ایزوتوپ های جهادی
غنی سازی عبادات
ذکر شمار اتمی
🔰دستاوردهای آتی این تفاهم نامه:
مبانی طی الارض در هسته اتم
اورانیوم های استشهادی
ایزوتوپ های جهادی
غنی سازی عبادات
ذکر شمار اتمی
Forwarded from علیرضا کفایی(گاه نوشت) (علیرضا کفایی Kafaee)
✳✴ قانون سردار
✍ علیرضا فیض مشکینی
حدود بیست سال پیش، دادیار بودم. مدتی، پرونده های ازدواج غیر مجاز مردان خارجی با زنان ایرانی، به نحو غیر عادی زیاد شده بود. توضیح این که ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی بدون اجازه ی مخصوص دولت، جرم و موجب زندان است. اکثر این پرونده ها هم، به دلیل گذشت زمان طولانی، مشمول مرور زمان شده و با قرار موقوفی تعقیب مختومه می شد. کنجکاو شدم. از افسری که پرونده ها را می آورد، پرسیدم. گفت : “سردار تصمیم گرفته با این جرم برخورد کند”
این مسئله را با دادستان در میان گذاشتم و مطلبی هم در این باره نوشتم. طرحی را هم ارائه دادم، به این صورت که در هر دادستانی، دفتری با عنوان دفتر حفاظت از حقوق عمومی تشکیل شود و یک قاضی با هوش مدیریت آن را به عهده بگیرد و به وضعیت جامعه از جهت رواج جرم نظارت کند و تلاش کند از جرم پیشگیری شود. مثلا وقتی کسی با تشکیل یک شرکت کاغذی شروع به کلاهبرداری می کند،
در همان روزها یا ماه های اول و با وقوع اولین جرم، با مجرم برخورد شود تا پرونده هایی با چندین هزار شاکی تشکیل نشود. ریشه ی بحث این بود که در عرف عقلا، در همه ی جهان، مخصوصا جوامع پیشرفته، نیروی مسلح، تابع نیروی سیاسی یا قضایی است. نیروی مسلح باید همواره مراقب آمادگی، نظم سازمانی، به روز بودن سلاح و آموزش نظامی و گوش به فرمان فرمانده سیاسی خود باشد، تا هر زمانی که مقام سیاسی و قانونی صلاحیت دار، فرمان عملیات به او داد، بتواند به وظیفه ی خود عمل کند. نیروی نظامی یا انتظامی هیچ گاه نباید در امر سیاست یا اقتصاد دخالت کند.
چرا که یک فرد نظامی به نحوی تربیت می شود که در زمان نیاز به اعمال قدرت نظامی، بتواند از پس مأموریت خود برآید. حرف من این بود که به صلاح دستگاه قضایی نیست که تابع تصمیم سردار باشد. بلکه سردار باید تابع تصمیم قاضی باشد. به قول یک سیاستمدار معروف: "کسی که چکش به دست دارد، همه چیز را به شکل میخ می بیند" دیده شدن نظامیان یا نیروی انتظامی با آرایش مخصوص در کوچه و خیابان هر محل، شهر یا کشوری، نشانه ی بی ثباتی و نا امنی است. یعنی نیروی سیاسی، اداری و قضایی حاکمیت نتوانسته اوضاع را تحت کنترل داشته باشد و به نیروی مسلح متوسل شده است. مقام ارشد انتظامی با افتخار می گوید اگر کسی وجود بی حجابی در خودرو خود را انکار کند، ما به مردم اطمینان داریم و انکار او را می پذیریم. این نشانه ی کمال بی اطلاعی از قانون است.
اصلا نیرو اجازه ندارد صاحب خودرو را احضار کند و مسئله را با او در میان بگذارد تا او انکار کند یا تصدیق کند. احضار، تفهیم اتهام و اخذ دفاع، اقرار یا انکار در شأن قاضی است نه نیروی انتظامی، در هر درجه و رتبه ای که باشد.
امروز سردار تصمیم گرفته با جرم برخورد کند. آرایش جنگی گرفته، شهر به شهر می گردد و نطق می کند، گویا نطق انتخاباتی است. اصلا تفسیر قانون با سردار نیست.
تفسیر کلی قانون با مجلس شورای اسلامی و تفسیر مصداقی قانون با قاضی است. قرار دادن حجاب در کنار عفاف عبارت نادرستی است و در خوشبینانه ترین حالت، نشانه ی نا آگاهی است. چندین میلیارد زن در جهان، حجاب ندارند، آیا همه ی آنها بی عفتند؟ این یک توهین آشکار به جمع کثیری از زنان و دختران کشور است.
حداکثر می توانیم بگوییم آنها طبق تبصره ی ماده ی 638 قانون تعزیرات جرم کرده و باید به جزای نقدی محکوم شوند. اما نمی توانیم آنها را به بی عفتی متهم کنیم. چه بپسندیم و چه نپسندیم گروه کثیری از زنان و دختران به امر واجب و قانونی حجاب عقیده ندارند. یا عقیده دارند و عمل نمی کنند. من می توانم به عنوان یک طلبه متأسف باشم که به این واجب عمل نمی شود. اما هیچ مبنای شرعی به من اجازه نمی دهد دیگری را مجبور به این کار کنم. وقتی اصل دین قابل اجبار نیست، چگونه یک حکم فرعی آن قابل اجبار است. حد اکثر این است که در قانون، در مجموع سه میلیون و سیصد هزار تومان برای آن جریمه تعیین شده است.
سردار می تواند به جای سفرهای استانی به نیروهای خود دستور دهد که زنان بی حجاب را شناسایی و برای محاکمه و تعیین جریمه به دادگاه معرفی نمایند. اما هیچ قانونی به مرجع انتظامی اجازه نداده است، برای مردم پیامک بفرستد. اگر فرد مجرم سوار خودرو است باید توسط دادگاه جریمه شود، این هیچ ربطی به خودرو ندارد.
بستن محل کسب به دلیل رفت و آمد افراد بی حجاب، هیچ توجیه قانونی و حقوقی ندارد. جرم یک نفر چه ربطی به صاحب مغازه دارد؟ بستن محل کسب یا توقیف خودرو، سرکشی از قانون است. اگر با این سرکشی ها برخورد نشود، قانون اعتبار خود را از دست خواهد داد و اعتبار قانون که سست شود، کشور به سمت استبداد هر چه بیشتر و حتی حکومت نظامیان سوق داده خواهد شد.
✅ #سیاست_شناسی
@kafaeealirezaa
✍ علیرضا فیض مشکینی
حدود بیست سال پیش، دادیار بودم. مدتی، پرونده های ازدواج غیر مجاز مردان خارجی با زنان ایرانی، به نحو غیر عادی زیاد شده بود. توضیح این که ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی بدون اجازه ی مخصوص دولت، جرم و موجب زندان است. اکثر این پرونده ها هم، به دلیل گذشت زمان طولانی، مشمول مرور زمان شده و با قرار موقوفی تعقیب مختومه می شد. کنجکاو شدم. از افسری که پرونده ها را می آورد، پرسیدم. گفت : “سردار تصمیم گرفته با این جرم برخورد کند”
این مسئله را با دادستان در میان گذاشتم و مطلبی هم در این باره نوشتم. طرحی را هم ارائه دادم، به این صورت که در هر دادستانی، دفتری با عنوان دفتر حفاظت از حقوق عمومی تشکیل شود و یک قاضی با هوش مدیریت آن را به عهده بگیرد و به وضعیت جامعه از جهت رواج جرم نظارت کند و تلاش کند از جرم پیشگیری شود. مثلا وقتی کسی با تشکیل یک شرکت کاغذی شروع به کلاهبرداری می کند،
در همان روزها یا ماه های اول و با وقوع اولین جرم، با مجرم برخورد شود تا پرونده هایی با چندین هزار شاکی تشکیل نشود. ریشه ی بحث این بود که در عرف عقلا، در همه ی جهان، مخصوصا جوامع پیشرفته، نیروی مسلح، تابع نیروی سیاسی یا قضایی است. نیروی مسلح باید همواره مراقب آمادگی، نظم سازمانی، به روز بودن سلاح و آموزش نظامی و گوش به فرمان فرمانده سیاسی خود باشد، تا هر زمانی که مقام سیاسی و قانونی صلاحیت دار، فرمان عملیات به او داد، بتواند به وظیفه ی خود عمل کند. نیروی نظامی یا انتظامی هیچ گاه نباید در امر سیاست یا اقتصاد دخالت کند.
چرا که یک فرد نظامی به نحوی تربیت می شود که در زمان نیاز به اعمال قدرت نظامی، بتواند از پس مأموریت خود برآید. حرف من این بود که به صلاح دستگاه قضایی نیست که تابع تصمیم سردار باشد. بلکه سردار باید تابع تصمیم قاضی باشد. به قول یک سیاستمدار معروف: "کسی که چکش به دست دارد، همه چیز را به شکل میخ می بیند" دیده شدن نظامیان یا نیروی انتظامی با آرایش مخصوص در کوچه و خیابان هر محل، شهر یا کشوری، نشانه ی بی ثباتی و نا امنی است. یعنی نیروی سیاسی، اداری و قضایی حاکمیت نتوانسته اوضاع را تحت کنترل داشته باشد و به نیروی مسلح متوسل شده است. مقام ارشد انتظامی با افتخار می گوید اگر کسی وجود بی حجابی در خودرو خود را انکار کند، ما به مردم اطمینان داریم و انکار او را می پذیریم. این نشانه ی کمال بی اطلاعی از قانون است.
اصلا نیرو اجازه ندارد صاحب خودرو را احضار کند و مسئله را با او در میان بگذارد تا او انکار کند یا تصدیق کند. احضار، تفهیم اتهام و اخذ دفاع، اقرار یا انکار در شأن قاضی است نه نیروی انتظامی، در هر درجه و رتبه ای که باشد.
امروز سردار تصمیم گرفته با جرم برخورد کند. آرایش جنگی گرفته، شهر به شهر می گردد و نطق می کند، گویا نطق انتخاباتی است. اصلا تفسیر قانون با سردار نیست.
تفسیر کلی قانون با مجلس شورای اسلامی و تفسیر مصداقی قانون با قاضی است. قرار دادن حجاب در کنار عفاف عبارت نادرستی است و در خوشبینانه ترین حالت، نشانه ی نا آگاهی است. چندین میلیارد زن در جهان، حجاب ندارند، آیا همه ی آنها بی عفتند؟ این یک توهین آشکار به جمع کثیری از زنان و دختران کشور است.
حداکثر می توانیم بگوییم آنها طبق تبصره ی ماده ی 638 قانون تعزیرات جرم کرده و باید به جزای نقدی محکوم شوند. اما نمی توانیم آنها را به بی عفتی متهم کنیم. چه بپسندیم و چه نپسندیم گروه کثیری از زنان و دختران به امر واجب و قانونی حجاب عقیده ندارند. یا عقیده دارند و عمل نمی کنند. من می توانم به عنوان یک طلبه متأسف باشم که به این واجب عمل نمی شود. اما هیچ مبنای شرعی به من اجازه نمی دهد دیگری را مجبور به این کار کنم. وقتی اصل دین قابل اجبار نیست، چگونه یک حکم فرعی آن قابل اجبار است. حد اکثر این است که در قانون، در مجموع سه میلیون و سیصد هزار تومان برای آن جریمه تعیین شده است.
سردار می تواند به جای سفرهای استانی به نیروهای خود دستور دهد که زنان بی حجاب را شناسایی و برای محاکمه و تعیین جریمه به دادگاه معرفی نمایند. اما هیچ قانونی به مرجع انتظامی اجازه نداده است، برای مردم پیامک بفرستد. اگر فرد مجرم سوار خودرو است باید توسط دادگاه جریمه شود، این هیچ ربطی به خودرو ندارد.
بستن محل کسب به دلیل رفت و آمد افراد بی حجاب، هیچ توجیه قانونی و حقوقی ندارد. جرم یک نفر چه ربطی به صاحب مغازه دارد؟ بستن محل کسب یا توقیف خودرو، سرکشی از قانون است. اگر با این سرکشی ها برخورد نشود، قانون اعتبار خود را از دست خواهد داد و اعتبار قانون که سست شود، کشور به سمت استبداد هر چه بیشتر و حتی حکومت نظامیان سوق داده خواهد شد.
✅ #سیاست_شناسی
@kafaeealirezaa
✅ مطالب دریافتی در پاسخ به فراخوان نقد و نظر در باره پیشنهاد ائتلاف و همکاری شاهزاده و تاجزاده برای نجات ایران
👇👇👇
👇👇👇
به دنبال پیشنهاد ائتلاف مهدی نصیری، دیدگاههای موافق و مخالف این ایده - و حتی منفیبافیها نسبت به پیشینه! ، انگیزه! و علت ممنوعالخروج نبودن! صاحب ایده - در فضای سیاسی منتشر شد که البته کفهی موافقان نصیری و ایدهاش بسیار سنگینتر بود. برآشفته شدن ایدئولوژیتباران ( اصلاحطلبان داخل و اصلاحطلبان صادر شده، به همراه مجاهدین خلق) قابل پیشبینی بود که البته با مشاهدهی واکنش مثبت جامعه به ایدهی نصیری، خیلی زود فروکش کرد.
نکتهی قابل توجه اینکه نصیری با طرح این ایده - بطور ناخواسته - باعث انتشار عمیقتر و گستردهتر گفتمان پادشاهی شد. البته حتی اگر نصیری اطمینان داشت که طرح این ایده چنین ثمرهای برای جنبش ملیگرایی ایرانیان خواهد داشت، باز هم تأخیر را جایز نمیدانست و پیشنهادش را مطرح میکرد. او جمهوریخواه است ولی باختن در رفراندوم را هم پیروزی میداند و اصولاً همین روح بلند، این "آخوند" کتشلواری را دوستداشتنی کرده و لوطیگری سیاسیاش، او را مورد وثوق ایرانیان قرار داده است.
اکنون جامعهی ایران ملیگراتر و پادشاهیخواهتر از قبل شده است.
اما در مورد توضیح علت این ایرانگرایی و پادشاهیخواهی، بهتر دانستم مطلبی که آذر ١۴٠٢ نوشته بودم بازنشر کنم.
همچنین توصیه میکنم نوشتهی دقیق و دلنشین «ترومای ۵٧ و عواطف پادشاهیخواهی» مهیار مهرزاد که در کانال تلگرامی جناب نصیری منتشر شده را بخوانید.
١. [«جامعهی ایران، بهشدت ملیگراست»
/مجید توکلی/جمهوریخواه/محبوس در زندان اوین]
٢. [ فعالین سیاسی ۵٧ی، دچار سردرگمی شدهاند؛ آنچه میبینند را نمیخواهند باور کنند]
از تحسین بنسلمان توسط ایرانیان تعجب میکنید. از اقبال ایرانیان به پهلوی تعجب میکنید. بیایید با هم این موضوع را حلّاجی کنیم:
الف) به داوری من، حکومت پهلویها استبدادی نبوده؛ پادشاهی مشروطه بوده که بنابر اقتضائات زمانه، ایراداتی هم داشته؛ ولی در هر حال، ایدئولوژیک نبوده، توسعهگرا و کارآمد بوده و رفاه و امنیت و پیشرفت را بعنوان اهداف نهایی در نظر داشته است.
ب) ۵٧یها میگویند خیر، کاملاً استبدادی بوده؛
بسیارخوب؛ ببینیم دلیل اقبال کنونی مردم به یک حکومت استبدادی! چیست:
ج) فرق نظام استبدادی با توتالیتاریسم:
نظام استبدادی به زبان هانا ارنت، یه بیابان برهوته، اما نظام توتالیتر مثل طوفان شنه!
وقتی میاد خفه میکنه!
د) بر مبنای سه شاخص، میتوان ٨ حالت حکومت دیکتاتوری در ذهن تجسّم نمود:
١. سکولار توسعهگرای استبدادی
٢. سکولار ضدتوسعه استبدادی
٣. دینی توسعهگرای استبدادی
۴. دینی ضدتوسعه استبدادی
۵. سکولار توسعهگرای توتالیتر
۶. سکولار ضدتوسعه توتالیتر
٧. دینی توسعهگرای توتالیتر
٨. دینی ضدتوسعه توتالیتر
از ۵٧ دچار حالت هشتم(توتالیتاریسم دینی ضدتوسعه) شدهایم؛
طوفانی که غیر از شن، انواع پلیدیهای قابلتصور و غیرقابلتصور را شبانهروز به خورد ملت میدهد. حالا بهتر متوجه میشوید که چرا مردم حالت اول (استبدادی توسعهگرا) را آرزو میکنند.
ه) از منظری دیگر نگاه کنیم؛
انواع نظامهای سیاسی از جهت مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی:
١. مشروع، مقبول، کارآمد
٢. مشروع، مقبول، ناکارآمد
٣. مشروع، نامقبول، کارآمد
۴. مشروع، نامقبول، ناکارآمد
۵. نامشروع، مقبول، کارآمد
۶. نامشروع، مقبول، ناکارآمد
٧. نامشروع، نامقبول، کارآمد
٨. نامشروع، نامقبول، ناکارآمد
ایرانیان، با مشاهدهی نتیجه و کارنامهی حکومت عربستان، پهلویها و جمهوریاسلامی؛ به این باور رسیدهاند که فاکتور "کارآمدی" مهمترین ویژگی از ویژگیهای حکومت است.
کارنامهی حاکمان عربستان باعث شده که اگر الآن رفراندومی برگزار شود، ملت عربستان به نظام فعلی رای خواهد داد، یعنی کارآمدی باعث مشروعیت و مقبولیت هم شده است. به همین سیاق، کارنامهی پهلویها باعث شده که روزبهروز به ایرانیان پهلویخواه افزوده شود.
دلیل اینکه پادشاهیخواهان (برخلاف ۵٧یها) از رفراندوم استقبال میکنند، همین است.
پ.ن:
*نرمال بودن* پهلویها هم مزید بر علتهای دیگر است. یک ایرانی که هزاران دروغ و تهمت در مورد پهلویها و ساواک و... شنیده، یک کلیپ چندثانیهای میبیند که شاه و فرح در حیاط کاخ، صحبتکنان و لبخندزنان، با لباسهای شیک قدم میزنند و بچهها اطرافشان جستوخیز میکنند؛ همین کلیپ ساده، برای ایرانیِ خسته از سیاهی و ریا و نکبت، و خسته از ریش انبوه ملّا، و چفیه و کلاشنیکف چپ بیوطن، جذاب است.
/آرش رضایی/ آذر ١۴٠٢
#راز_محبوبیت_پهلویها
نکتهی قابل توجه اینکه نصیری با طرح این ایده - بطور ناخواسته - باعث انتشار عمیقتر و گستردهتر گفتمان پادشاهی شد. البته حتی اگر نصیری اطمینان داشت که طرح این ایده چنین ثمرهای برای جنبش ملیگرایی ایرانیان خواهد داشت، باز هم تأخیر را جایز نمیدانست و پیشنهادش را مطرح میکرد. او جمهوریخواه است ولی باختن در رفراندوم را هم پیروزی میداند و اصولاً همین روح بلند، این "آخوند" کتشلواری را دوستداشتنی کرده و لوطیگری سیاسیاش، او را مورد وثوق ایرانیان قرار داده است.
اکنون جامعهی ایران ملیگراتر و پادشاهیخواهتر از قبل شده است.
اما در مورد توضیح علت این ایرانگرایی و پادشاهیخواهی، بهتر دانستم مطلبی که آذر ١۴٠٢ نوشته بودم بازنشر کنم.
همچنین توصیه میکنم نوشتهی دقیق و دلنشین «ترومای ۵٧ و عواطف پادشاهیخواهی» مهیار مهرزاد که در کانال تلگرامی جناب نصیری منتشر شده را بخوانید.
١. [«جامعهی ایران، بهشدت ملیگراست»
/مجید توکلی/جمهوریخواه/محبوس در زندان اوین]
٢. [ فعالین سیاسی ۵٧ی، دچار سردرگمی شدهاند؛ آنچه میبینند را نمیخواهند باور کنند]
از تحسین بنسلمان توسط ایرانیان تعجب میکنید. از اقبال ایرانیان به پهلوی تعجب میکنید. بیایید با هم این موضوع را حلّاجی کنیم:
الف) به داوری من، حکومت پهلویها استبدادی نبوده؛ پادشاهی مشروطه بوده که بنابر اقتضائات زمانه، ایراداتی هم داشته؛ ولی در هر حال، ایدئولوژیک نبوده، توسعهگرا و کارآمد بوده و رفاه و امنیت و پیشرفت را بعنوان اهداف نهایی در نظر داشته است.
ب) ۵٧یها میگویند خیر، کاملاً استبدادی بوده؛
بسیارخوب؛ ببینیم دلیل اقبال کنونی مردم به یک حکومت استبدادی! چیست:
ج) فرق نظام استبدادی با توتالیتاریسم:
نظام استبدادی به زبان هانا ارنت، یه بیابان برهوته، اما نظام توتالیتر مثل طوفان شنه!
وقتی میاد خفه میکنه!
د) بر مبنای سه شاخص، میتوان ٨ حالت حکومت دیکتاتوری در ذهن تجسّم نمود:
١. سکولار توسعهگرای استبدادی
٢. سکولار ضدتوسعه استبدادی
٣. دینی توسعهگرای استبدادی
۴. دینی ضدتوسعه استبدادی
۵. سکولار توسعهگرای توتالیتر
۶. سکولار ضدتوسعه توتالیتر
٧. دینی توسعهگرای توتالیتر
٨. دینی ضدتوسعه توتالیتر
از ۵٧ دچار حالت هشتم(توتالیتاریسم دینی ضدتوسعه) شدهایم؛
طوفانی که غیر از شن، انواع پلیدیهای قابلتصور و غیرقابلتصور را شبانهروز به خورد ملت میدهد. حالا بهتر متوجه میشوید که چرا مردم حالت اول (استبدادی توسعهگرا) را آرزو میکنند.
ه) از منظری دیگر نگاه کنیم؛
انواع نظامهای سیاسی از جهت مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی:
١. مشروع، مقبول، کارآمد
٢. مشروع، مقبول، ناکارآمد
٣. مشروع، نامقبول، کارآمد
۴. مشروع، نامقبول، ناکارآمد
۵. نامشروع، مقبول، کارآمد
۶. نامشروع، مقبول، ناکارآمد
٧. نامشروع، نامقبول، کارآمد
٨. نامشروع، نامقبول، ناکارآمد
ایرانیان، با مشاهدهی نتیجه و کارنامهی حکومت عربستان، پهلویها و جمهوریاسلامی؛ به این باور رسیدهاند که فاکتور "کارآمدی" مهمترین ویژگی از ویژگیهای حکومت است.
کارنامهی حاکمان عربستان باعث شده که اگر الآن رفراندومی برگزار شود، ملت عربستان به نظام فعلی رای خواهد داد، یعنی کارآمدی باعث مشروعیت و مقبولیت هم شده است. به همین سیاق، کارنامهی پهلویها باعث شده که روزبهروز به ایرانیان پهلویخواه افزوده شود.
دلیل اینکه پادشاهیخواهان (برخلاف ۵٧یها) از رفراندوم استقبال میکنند، همین است.
پ.ن:
*نرمال بودن* پهلویها هم مزید بر علتهای دیگر است. یک ایرانی که هزاران دروغ و تهمت در مورد پهلویها و ساواک و... شنیده، یک کلیپ چندثانیهای میبیند که شاه و فرح در حیاط کاخ، صحبتکنان و لبخندزنان، با لباسهای شیک قدم میزنند و بچهها اطرافشان جستوخیز میکنند؛ همین کلیپ ساده، برای ایرانیِ خسته از سیاهی و ریا و نکبت، و خسته از ریش انبوه ملّا، و چفیه و کلاشنیکف چپ بیوطن، جذاب است.
/آرش رضایی/ آذر ١۴٠٢
#راز_محبوبیت_پهلویها
دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
در هفته های اخیر طرح ایده ای بدیع و آوانگاردِ "از تاجزاده تا شاهزاده" از سوی جناب آقای نصیری در عرصه گفتمانی کشور رفته رفته پویایی خاصی به این عرصه بخشید و طی این مدت سیل نظرات موافق و مخالف بود که به سمت این ایده و مبتکرِ آن سرازیر شد.
این رویداد در فضای گفتمانی ایرانِ امروز بقول حضرات، "اتفاقی مبارک" هست که اگر نگوییم نوید اتحاد یا ائتلاف اپوزسیون را می دهد دست کم استارت این اتحاد یا ائتلاف را زده است.
در باب این ایده نقد و نظرات فراوانی در فضای مجازی در حال انتشار است که بیان آن ها در این مجمل نمی گنجد.
اما شاید مهمترین درخواستی که بتوان از مبتکر این ایده داشت این است که فاز بعدی این ایده را آغاز کند.
قطعاً فاز آغازین هر ایده ی اجتماعی نشر آن در بین اصحاب افکار و اندیشه می باشد تا با مطرح شدن محتوای ایده، سایرین نظرات و نقدهای خود را به سمت آن گسیل دارند و به اصطلاح ایده چکش کاری و پخته شود.
با گذر از این فاز، ایده باید وارد فاز عملیاتی شود. در این فاز صاحب یاصاحبان ایده با لحاظ واقعیتهای روزِ جامعه، شانس اجرای ایده را امکان سنجی می کنند.
فاز عملیاتی به بیان دیگر فاز سرنوشت ساز برای تعیین ادامه حیات ایده یا شکستِ هر ایده است. در واقع فاز عملیاتی حلقه اتصال تبدیل یک ایده به یک کُنشِ اجتماعی فراگیر می باشد.
به باورِ نگارنده ی این سطور، ایده ی "از تاجزاده تا شاهزاده" هم اینک که در اواخر اردی بهشت ماه قرار داریم در آستانه ورود به فاز عملیاتی خود است.
لذا بعنوان یک ایرانی به جناب نصیری که اکنون در کانادا و در مجاورت ینگه دنیا حضور دارند پیشنهاد می کنم فرصت دیدار با شاهزاده ی پهلوی به عنوان یکی از طرفهای مطرح در ایده را از دست ندهند و مقدمات این دیدار را فراهم نمایند؛ چرا که آن ملاقات حضوری احتمالی می تواند نظرات، دیدگاه ها و نقدهای صریح شاهزاده را به عنوان یکی از دو سرِ طیف ِ مطروحه به سمع و نظر همه مشتاقان و صد البته منتقدان ایده برساند و آن را یک گام به اجرا و یا اصلاح نزدیکتر سازد.
فرصت بسی اندک است و این مجال مُغتنم!
پرهام ایرانی
در هفته های اخیر طرح ایده ای بدیع و آوانگاردِ "از تاجزاده تا شاهزاده" از سوی جناب آقای نصیری در عرصه گفتمانی کشور رفته رفته پویایی خاصی به این عرصه بخشید و طی این مدت سیل نظرات موافق و مخالف بود که به سمت این ایده و مبتکرِ آن سرازیر شد.
این رویداد در فضای گفتمانی ایرانِ امروز بقول حضرات، "اتفاقی مبارک" هست که اگر نگوییم نوید اتحاد یا ائتلاف اپوزسیون را می دهد دست کم استارت این اتحاد یا ائتلاف را زده است.
در باب این ایده نقد و نظرات فراوانی در فضای مجازی در حال انتشار است که بیان آن ها در این مجمل نمی گنجد.
اما شاید مهمترین درخواستی که بتوان از مبتکر این ایده داشت این است که فاز بعدی این ایده را آغاز کند.
قطعاً فاز آغازین هر ایده ی اجتماعی نشر آن در بین اصحاب افکار و اندیشه می باشد تا با مطرح شدن محتوای ایده، سایرین نظرات و نقدهای خود را به سمت آن گسیل دارند و به اصطلاح ایده چکش کاری و پخته شود.
با گذر از این فاز، ایده باید وارد فاز عملیاتی شود. در این فاز صاحب یاصاحبان ایده با لحاظ واقعیتهای روزِ جامعه، شانس اجرای ایده را امکان سنجی می کنند.
فاز عملیاتی به بیان دیگر فاز سرنوشت ساز برای تعیین ادامه حیات ایده یا شکستِ هر ایده است. در واقع فاز عملیاتی حلقه اتصال تبدیل یک ایده به یک کُنشِ اجتماعی فراگیر می باشد.
به باورِ نگارنده ی این سطور، ایده ی "از تاجزاده تا شاهزاده" هم اینک که در اواخر اردی بهشت ماه قرار داریم در آستانه ورود به فاز عملیاتی خود است.
لذا بعنوان یک ایرانی به جناب نصیری که اکنون در کانادا و در مجاورت ینگه دنیا حضور دارند پیشنهاد می کنم فرصت دیدار با شاهزاده ی پهلوی به عنوان یکی از طرفهای مطرح در ایده را از دست ندهند و مقدمات این دیدار را فراهم نمایند؛ چرا که آن ملاقات حضوری احتمالی می تواند نظرات، دیدگاه ها و نقدهای صریح شاهزاده را به عنوان یکی از دو سرِ طیف ِ مطروحه به سمع و نظر همه مشتاقان و صد البته منتقدان ایده برساند و آن را یک گام به اجرا و یا اصلاح نزدیکتر سازد.
فرصت بسی اندک است و این مجال مُغتنم!
پرهام ایرانی
عرض سلام و ادب خدمت جناب نصیری
دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آزاد بعدشم آباد.
جنابعالی فرمودید
از تاجزاده تا شاهزاده ،
اصلاح طلبان هم میگفتن
از سروش تا گوگوش
اصلاح طلبان در وفاق و اتحاد ملی ایرانیان ناکام ماندند. چون می خواستند در قالب جمهوری اسلامی آنرا محقق کنند.
گذر از جمهوری اسلامی و شئون و مراتب استبدادیش ، شرط لازم برای تحقق ایران برای همه ایرانیان است.
کسانی که جنابعالی را تندرو می نامند ، چون هنوز امید به حفظ جمهوری اسلامی دارند.
موفق باشید.
دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آزاد بعدشم آباد.
جنابعالی فرمودید
از تاجزاده تا شاهزاده ،
اصلاح طلبان هم میگفتن
از سروش تا گوگوش
اصلاح طلبان در وفاق و اتحاد ملی ایرانیان ناکام ماندند. چون می خواستند در قالب جمهوری اسلامی آنرا محقق کنند.
گذر از جمهوری اسلامی و شئون و مراتب استبدادیش ، شرط لازم برای تحقق ایران برای همه ایرانیان است.
کسانی که جنابعالی را تندرو می نامند ، چون هنوز امید به حفظ جمهوری اسلامی دارند.
موفق باشید.
ایده متهورانه از تاجزاده تا شاهزاده به وضوح پرده های فریب و تزویر را از چهره بد خواهان و تمامیت خواهان کنار زد تا نیات درونی شان بیش از قبل نمایان شود و به این طریق هر گروه و تفکری، خود را در بوته آزمایش ملت بگذارد که آیا برای رسیدن به آزادی و تعیین حق سرنوشت توسط مردم، حاضر به فداکاری برای ایران هستند؟ این ایده ما را به یاد داستان معروف حضرت علی برای یافتن مادر واقعی فرزند میاندازد.
چه کسانی و یا احزابی حاضر هستند برای نجات این فرزند یعنی ایران فداکاری کنند؟ کسانی که همچنان بر طبل غیر قابل اجتماع بودن پادشاهی و جمهوری میکوبند و از واهمه عدم پذیرش سیستم مد نظر آنها در رفراندمی آزاد، حاضر نیستند هیچ ائتلافی حتی بصورت موقت ، برای رسیدن به همگرایی و اتحاد را بپذیرند، آیا مصداق این ضرب المثل نیستند که میگوید دیگی که برای من نجوشد....🤔؟ اینان آنچنان از تضاد دو سیستم صحبت میکنند که گویا الان در نقطه رفراندوم و تعیین سرنوشت ملت هستيم و آقای نصیری در حال تبلیغ یک سیستم حکومتی است و آنها هم در حال تشریح و تبلیغ یکی از دو سیستم جمهوری و پادشاهی هستند.
مشکل این افراد این است که تصور میکنند با مردمی خرفت طرف هستند که فرق بین جمهوری و پادشاهی را نمیدانند و از آنان درخواست کمک برای فهم آن را دارند.
نخیر ابدا اینگونه نیست، همه ما به خوبی با هر دو سیستم پادشاهی و جمهوری آشنایی داریم، حتی بهتر از همگی شما و هیچ نیازی به توضیح مجدد آن نداریم.
واقعیت این جاست که مردم ایران در حال نظاره و رصد اعمال همه این گروها هستند تا ببیند کدام دست برای رسیدن به اتحاد به سوی آنان دراز میشود .
مردم میخواهند بدانند که مدعیان روشنفکری به جز ادعای فهم درک سیاست، از هنر اتحاد و همبستگی نیز بهره ای برده اند؟
مشکل اساسی این عده این است که اصلا در باغ نیستند، و مفهوم ایده جسورانه از تاجزاده تا شاهزاده را درک نکرده اند.
این ایده این نکته اساسی را بیان میکند که فارغ از همه تفاوت های فکری در نوع حکومت، همگی باید دست در دست هم به نقطه تعیین سرنوشت یا همان رفراندوم برسیم.
متاسفانه اغلب این گونه برخورد های متعصبانه و خالی از حس عشق به منافع ملی، از طرف جمهوری خواهان اتخاذ شده است.
آیا هرگز در صحبت های رضا پهلوی در طی این سال ها کلمه ای در حمایت و یا تبلیغ از پادشاهی شنیده اید؟ به جرئت میتوانم بگویم که در سال های اخیر بنده از آقای نصیری نیز کلمه ای در حمایت از جمهوری نشنیده ام.
ایده متعالی از تاجزاده تا شاهزاده ،صرفا این مفهوم را میرساند که الان زمانی است که همه باید از تبلیغ اندیشه های خود دست بردارند و در زیر یک چتر فقط به آزادی و نجات میهن فکر کنند و این پیش فرض را نزد خود داشته باشند که مردم ایران عقد اخوت با هیچ گروه و حزب و دسته ای نبسته اند و خود بیش از هر روشنفکر دیگری نسبت به منافع و انتخاب خود آگاه هستند.
اگر واقعا جان این فرزند برای شما مهم است دست از این تفاسیر احمقانه برای تببین نظام پادشاهی و یا جمهوری بردارید و فقط به اتحاد و همبستگی فکر کنید.
یاشار
چه کسانی و یا احزابی حاضر هستند برای نجات این فرزند یعنی ایران فداکاری کنند؟ کسانی که همچنان بر طبل غیر قابل اجتماع بودن پادشاهی و جمهوری میکوبند و از واهمه عدم پذیرش سیستم مد نظر آنها در رفراندمی آزاد، حاضر نیستند هیچ ائتلافی حتی بصورت موقت ، برای رسیدن به همگرایی و اتحاد را بپذیرند، آیا مصداق این ضرب المثل نیستند که میگوید دیگی که برای من نجوشد....🤔؟ اینان آنچنان از تضاد دو سیستم صحبت میکنند که گویا الان در نقطه رفراندوم و تعیین سرنوشت ملت هستيم و آقای نصیری در حال تبلیغ یک سیستم حکومتی است و آنها هم در حال تشریح و تبلیغ یکی از دو سیستم جمهوری و پادشاهی هستند.
مشکل این افراد این است که تصور میکنند با مردمی خرفت طرف هستند که فرق بین جمهوری و پادشاهی را نمیدانند و از آنان درخواست کمک برای فهم آن را دارند.
نخیر ابدا اینگونه نیست، همه ما به خوبی با هر دو سیستم پادشاهی و جمهوری آشنایی داریم، حتی بهتر از همگی شما و هیچ نیازی به توضیح مجدد آن نداریم.
واقعیت این جاست که مردم ایران در حال نظاره و رصد اعمال همه این گروها هستند تا ببیند کدام دست برای رسیدن به اتحاد به سوی آنان دراز میشود .
مردم میخواهند بدانند که مدعیان روشنفکری به جز ادعای فهم درک سیاست، از هنر اتحاد و همبستگی نیز بهره ای برده اند؟
مشکل اساسی این عده این است که اصلا در باغ نیستند، و مفهوم ایده جسورانه از تاجزاده تا شاهزاده را درک نکرده اند.
این ایده این نکته اساسی را بیان میکند که فارغ از همه تفاوت های فکری در نوع حکومت، همگی باید دست در دست هم به نقطه تعیین سرنوشت یا همان رفراندوم برسیم.
متاسفانه اغلب این گونه برخورد های متعصبانه و خالی از حس عشق به منافع ملی، از طرف جمهوری خواهان اتخاذ شده است.
آیا هرگز در صحبت های رضا پهلوی در طی این سال ها کلمه ای در حمایت و یا تبلیغ از پادشاهی شنیده اید؟ به جرئت میتوانم بگویم که در سال های اخیر بنده از آقای نصیری نیز کلمه ای در حمایت از جمهوری نشنیده ام.
ایده متعالی از تاجزاده تا شاهزاده ،صرفا این مفهوم را میرساند که الان زمانی است که همه باید از تبلیغ اندیشه های خود دست بردارند و در زیر یک چتر فقط به آزادی و نجات میهن فکر کنند و این پیش فرض را نزد خود داشته باشند که مردم ایران عقد اخوت با هیچ گروه و حزب و دسته ای نبسته اند و خود بیش از هر روشنفکر دیگری نسبت به منافع و انتخاب خود آگاه هستند.
اگر واقعا جان این فرزند برای شما مهم است دست از این تفاسیر احمقانه برای تببین نظام پادشاهی و یا جمهوری بردارید و فقط به اتحاد و همبستگی فکر کنید.
یاشار
🔹 چرا حکومتها از دانش جامعه شناسی هراس دارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار
Forwarded from وارش
🗽
با یک حالت فاتحانه ای گفت:
ظاهرا تاثیر مطالبه گری و اعتراضات دانشجوهای ایالات متحده تا این لحظه از تاریخ، رسماً تمام سیاست مداران پرمدعای دنیا را آچمز کرده.
گفتم:
بله؛
بنابراین، عملاً باز هم این آزادی بیان و دموکراسی در #غرب است که دارد حسابی به رخ مان میکشد که این اصل هراندازه در جمهوری اسلامی، #شعاری و دروغین است، ظاهراً برای ایالات متحده آمریکا اینطوری ها نیست و آنها حقیقتاً اصل آزادی بیان و تاثیراتش را #معیار قرار میدهند و دنبال شر نمیگردند!!
به طعنه گفت:
حتماً برای رضای خدا!
گفتم:
خیر؛
برای رضای خَلق خدا !
برای این که ایالات متحده و سناتورهایش خوب میدانند #نارضایتی_مردمی در آمریکا یعنی بلوا؛
یعنی تهدید جدی برای #زنجیره_منفعتِ چندین ایالت.
برای تجارت، بیزنس و پولِ آمریکا و دقیقاً آغازی بر پایان ابرقدرت بودن شان.
طبیعیست که آمریکا هرگز #قوه_عاقله را با #ایدئولوژی و این قِسم فرمایشاتِ موهون و ویرانگر، عوض نمیکند.
یک چنین #حماقت هایی فقط از حکومت های گنده گوی رقّت انگیزی مانند جمهوری اسلامی برمی آید.
مصداقش هم #زندان_اوین، جرم زندانی هایش و البته وضعیتِ زارِ خودِ حاکمیت و پول کشور.
جنگ روایت ها را عذر بِنه نازنین؛
#ابرقدرت_شدن اتفاقی و شعاری نیست.
سرمایه ی اصلی یعنی مردم؛
و آمریکا #سرمایه را #انتخاب میکند.
_وارش_
@varesh_ir
با یک حالت فاتحانه ای گفت:
ظاهرا تاثیر مطالبه گری و اعتراضات دانشجوهای ایالات متحده تا این لحظه از تاریخ، رسماً تمام سیاست مداران پرمدعای دنیا را آچمز کرده.
گفتم:
بله؛
بنابراین، عملاً باز هم این آزادی بیان و دموکراسی در #غرب است که دارد حسابی به رخ مان میکشد که این اصل هراندازه در جمهوری اسلامی، #شعاری و دروغین است، ظاهراً برای ایالات متحده آمریکا اینطوری ها نیست و آنها حقیقتاً اصل آزادی بیان و تاثیراتش را #معیار قرار میدهند و دنبال شر نمیگردند!!
به طعنه گفت:
حتماً برای رضای خدا!
گفتم:
خیر؛
برای رضای خَلق خدا !
برای این که ایالات متحده و سناتورهایش خوب میدانند #نارضایتی_مردمی در آمریکا یعنی بلوا؛
یعنی تهدید جدی برای #زنجیره_منفعتِ چندین ایالت.
برای تجارت، بیزنس و پولِ آمریکا و دقیقاً آغازی بر پایان ابرقدرت بودن شان.
طبیعیست که آمریکا هرگز #قوه_عاقله را با #ایدئولوژی و این قِسم فرمایشاتِ موهون و ویرانگر، عوض نمیکند.
یک چنین #حماقت هایی فقط از حکومت های گنده گوی رقّت انگیزی مانند جمهوری اسلامی برمی آید.
مصداقش هم #زندان_اوین، جرم زندانی هایش و البته وضعیتِ زارِ خودِ حاکمیت و پول کشور.
جنگ روایت ها را عذر بِنه نازنین؛
#ابرقدرت_شدن اتفاقی و شعاری نیست.
سرمایه ی اصلی یعنی مردم؛
و آمریکا #سرمایه را #انتخاب میکند.
_وارش_
@varesh_ir