🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#نخستین_نقد_ولایت_فقیه

6

 ۳.  #ولايت_مطلقه_فقيه_از_ديد_قرآن_بي‌_اساس_و_در_حكم_شرك_است

واضعين و معتقدين به ولايت فقيه، چه « #ملا_احمد_نراقي» چه خود آقاي #خميني، هيچ‌گونه استناد به قرآن براي اثبات ولايت فقيه نكرده و آيه‌اي در تأييد آن نياورده‌اند.

ولي از آن جا كه در جريان بعد از پيروزي انقلاب، بعضي از متوليان و مدافعين، و در تبليغات انحصاري، آياتي از قرآن را به عنوان شاهد بر اصل ولايت فقيه آورده‌اند، مراجعه به قرآن لازم شده است. قرآن نه تنها در هيچ يك از آيات اشاره و اجازه براي اطاعت و اعتقاد به ولايت فقيه و سرپرست گرفتن انسان‌ها، اعم از پادشاهان، حكام، واليان، فقهاء و بزرگان دين و عرفان يا روحانيون را ندارد، بلكه هر گونه شريك گرفتن به جاي خدا يا براي خدا به لحاظ پادشاهي، حكومت يا مالكيت و آمريت يا ولايت را شرك اعلام داشته صريحاً منع مي‌نمايد.

هيچ يك از آیات ارتباط و دلالت بر حاكميت يا ولايت فقيه، آن طوري كه ادعاء و تبليغ مي‌شود، ندارد.

مثلاً استناد به آيه ٥٦ #سوره_نساء مي‌نمايند كه اطاعت از خدا و رسول و از اولي‌الامر را به مؤمنين فرمان داده است.
ولي اولاً دنباله آيه را متذكر نمي‌شوند كه فرموده است:

«اگر اختلاف و نزاع پيش آمد مراجعه به خدا (محكمات قرآن) و به رسول (سنت) نماييد»
در حالي كه اگر قرار بر اطاعت مطلقه و بي‌چون و چرا از ولي امر يا ولي فقيه مي‌بود، اصلاً امكان اختلاف و تنازع مطرح نمي‌گرديد، يا صريحاً مي‌فرمود: در صورت تنازع و اختلاف، بر طبق آن چه اولي‌الامر مي‌گويد عمل نماييد.

ثانياً مفسرين شيعه و حتي خود آقاي خميني در نوشته‌هاي قبل از انقلاب، منظور از #اولي_‌الامر در اين آيه را #امامان_معصوم مي‌دانسته‌اند.

بعضي از آقايان، آيه «النَّبيُّ اَولي بِالمُؤمنين» (پيغمبر نسبت به مؤمنين حق تقدم و اولويت دارد) را كه در #سوره_احزاب آمده است، پيش مي‌كشند.

در حالي كه اولويت داشتن و مقدم بودن، غير از ولايت و آمريت و حاكميت علي‌الاطلاق است، آن هم نه تنها بر نفوس، بلكه بر اموال و حقوق و براي افراد غير رسول(ص).

موضع اين آيه در مجموعه منسجم آيات قبل و بعد، با سياق عبارات و سال نزول آن، دلالت روشن بر مسائل و روابط #خانوادگي دارد نه مسائل حكومتي و اداره امت.

مضافاً به اين كه تاريخ سنت و سيره نشان نمي‌دهد كه رسول اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) در دوران حكومت خلافت خود از چنين اولويت و ولايت استفاده‌اي نموده و از كسي سلب مالكيت و آزادي و اختيار كرده، يا بي‌اعتناء به بيعت شده باشند.

توجه به اين نكته جالب است كه آخرين آيه نازل شده درباره ولايت انحصاري خدا، #آية_‌الكرسي در #سوره_بقره است كه در آن جا #خدا را #ولي_مؤمنين دانسته اثر ولايت خدا را بيرون آوردن آن‌ها از تاريكي‌ها (جهل و سرگرداني و خطا و عدم بينش) به روشنايي اعلام مي‌دارد و اضافه مي‌كند:

«ولي كساني كه خدا را كنار بگذارند يا انكار فراموش نمايند « #طاغوت » است، و طاغوت آنان را از روشنايي (دانش و  دين و خرد يا تشخيص راه و هدف صحيح) به تاريكي‌ها مي‌كشاند.»

طاغوت نيز اصطلاح عام قرآني براي #غرور_و_سركشي از مشيت و اوامر خدا و از #مقررات_و_حقوق_حقه مي‌باشد.

البته «ولي» و «ولايت» به معناي #دوست_داشتن، #حامي و #حمايت، #هم‌پيماني و #اتحاد_نظامي ـ سياسي نيز در قرآن آمده و اجازه داده و توصيه شده است كه به جاي اعتماد و اتكاء به مشركين و دشمنان، خدا و رسول و مؤمنين يكتاپرست را ولي خود بگيريم و با خودمان پيمان دوستي و حمايت ببنديم.

علاوه بر اين، ولي و والي در صدر اسلام و در دولت‌هاي اسلامي به معناي #حاكم يا #استاندار آمده است.

حضرت امير(ع) را كه اميرالمؤمنين مي‌شناسيم؛ فرمانداران و استانداراني را كه خود مستقيماً به عنوان ولايت براي حفاظت ايالات و كشورهاي تابعه منصوب كرده و مي‌فرستاد، آن‌ها را والي مي‌گفته‌اند.
بدون آن كه مأموريت و منظور از حكومت آن‌ها ـ به طوري كه در فرمان مالك اشتر، والي اعزامي به مصر، آمده است ـ سرپرستي مطلق و مالكيت بر اموال و انفس افراد باشد، و حق #خودكامگي و #فعال_مايشائي، يا #ادعاي_مافوق_حقوق_و_قوانين_و_اصول را داشته باشند.

قرآن افرادي را نيز معرفي مي‌نمايد كه #زبان_چرب_و_نرم_و_گيرا داشته خدا را شاهد صداقت گفتارشان مي‌گيرند، ولي در باطن، #سرسخت‌ترين_دشمن بوده چون به «ولايت» مي‌رسند، كوشش در #فساد_انگيزي و در نابودي دستاوردها و نژاد بشر (حرث و نسل) مي‌نمايند.

( بعد از 38 سال اکنون این فساد انگیزی و نابودی دستاوردها و نژاد بشر توسط این چرب زبانان دشمن بشریت را بصراحت ملاحظه میکنیم )

🆔👉 @iran_novin1
#نخستین_نقد_ولایت_فقیه

مهندس بازرگان

14
#بخش_چهارم:

#جنبه_های_سیاسی_اجتماعي_و_جمع_بندی_نهایی

ولایت مطلقه فقيه يك اصل يا نظريه فقهي ـ سياسي بديعي مي‌باشد كه از اصالت و اعتبار كافي برخوردار نيست.

نه در قرآن آيه‌اي آن را اعلام يا تأييد مي‌نمايد، بلكه شديداً نفي مي‌كند. نه در سنت رسول خدا سابقه‌اي و تجربه‌اي براي آن مي‌توان يافت، نه در عترت نبوي و روايات دلالت و صراحتي براي آن آمده است، و نه در فقه برادران اهل تسنن عنوان و قبول شده است… بلكه فقهاي بزرگ شيعه و اساتيد و پايه‌گذاران مرجعيت معاصر، عموماً آن را مردود دانسته‌اند و نه با تأكيد‌ها و بيانات خود آقاي خميني كه قبل از پيروزي انقلاب و بعد از آن اعلام داشته‌اند، مي‌خواند…

به علاوه مشروعيت قانوني نيز نداشته به آرمان‌هاي انقلاب و ملت خيانت شده است.
زيرا كه ولايت مطلقه فقيه به صورت مندرج در فرمان ١٦ دي ماه ٦٦ و حتي ولايت فقيه به صورتي كه قبلاً ابراز و اجراء مي‌شد، با چنان اختيارات نقض كننده ساير اصول و احاطه‌اي كه بر قواي سه‌گانه و حاكميت ملت دارد، چون در قانون اساسي تعريف و تصريح نشده و بسيار محدود و مشروط مي‌باشد، ضرورت داشته است كه مانند خود قانون اساسي به تصويب آراء عمومي ملت برسد و چون چنين نشده است فاقد قانونيت و مشروعيت مي‌باشد.

اما از نظر اجتماعي، سياسي، ولايت مطلقه فقيه چيزي جز خودكامگي استبداد ديني و دولتي نبوده، موجب محو آزادي و شخصيت و استقلال مي‌گردد.

در تحليل اجتماعي ـ اعتقادي مسأله، لازم است به اين پرسش پاسخ داده شود كه چرا رهبر انقلاب از روز اول، مسأله و برنامه مهمي چون ولايت مطلقه فقيه را عنوان و اجراء نكردند، بلكه خلاف آن را وعده مي‌دادند؟

از نظر روان‌شناسي اجتماعي نيز قابل توجه است كه چگونه يك رهبر و مقام ديني و سياسي برجسته و موفق اين چنين بي‌اعتنا به تضاد و تناقض در گفتار و وعده‌هاي خود مرتكب تناقض و تباين شود!

امر مسلم اين است كه اگر از روز اول، ولايت مطلقه فقيه و اختيارات و دخالت‌هاي شخصي را، آن طور كه حالا ابراز و اجراء مي‌شود، اعلام مي‌كردند، چون در مردم آمادگي كافي و پذيرش لازم وجود نداشت، ايشان را از جان و دل به رهبري انتخاب نمي‌نمودند.

پس از پيروزي انقلاب و سپري شدن عمر كوتاه دولت موقت، و با وجود انحصاري گشتن تدريجي قدرت و مديريت در كف روحانيت، باز هم زمينه براي به كرسي نشاندن ولايت فقيه به صورت امروزي مساعد نبود.

چه بسا مردم برمي‌گشتند و عكس‌العمل و اعتراض‌هايي ظاهر مي‌گشت. ضرورت داشت كه با تأني و تدبير و تدارك زمينه‌هاي كافي در مردم، انجام گردد.

از يك سو قدرت و سلطه حكومت بالا بيايد، و از سوي ديگر با تبليغات انحصاري ماهرانه وسيع و برقراري اختناق، هم مبارزين قديم و روشنفكران ملي و مذهبي مرعوب و ساكت بشوند و هم دل‌ها و مغزهاي تازه و جوان شيفته انقلاب و اسلام، با سوءاستفاده از احساسات پاك مذهبي، شستشوي مغزي ديده، آماده براي پذيرش و پذيراندن ولايت مطلقه فقيه گردند. توده‌اي از مردم و جوانان پرشور و انقلابي، از روشنايي و صفاي اوليه انقلاب و آيين احياء شده اسلام بيرون آيند و عده‌اي از روشنفكران پيرو قرآن به تاريكي‌هاي جهل و خرافه و ارتجاع سوق داده شوند.

مبارزين ضد استبدادي و مردم عادي و حتي روشنفكران ملي و مذهبي يا انقلابي، آشنايي و آزمايشي نسبت به انديشه و برنامه ولايت مطلقه فقيه نداشتند، ولي طلاب جوان و مبارزين معمم، كم و بيش اطلاع و ارتباط داشتند و بر همين اساس اصل قضيه ولايت و حاكميت روحانيون جوان براي تبليغ و تقويت اين فكر به وجود آمد، كه بسيار كارساز بود. ضمن آن كه افرادي از روحانيت به واسطه ترس از همكسوتان و «حزب‌اللهيان»، جرأت اعتراض و اشكال كردن علني را نداشتند.

ادامه 👇👇👇
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#نخستین_نقد_ولایت_فقیه

مهندس بازرگان

ادامه قسمت 14 👇👇👇

اولين گام براي ولايت فقيه در مجلس خبرگان، كه اكثريت آن را علماء تشكيل مي‌دادند، با پيشنهاد « #آيت »، دشمن راه مصدق و مليون، برداشته شد و رهبري انقلاب نيز در پيام افتتاحيه مجلس خبرگان ـ كارت سفيد به فقهاء داده بودند كه هرگونه اصلاح و اضافات، به لحاظ اسلام، به نظرشان مي‌آيد اعمال نمايند.

اولين مقاومت و مخالفت نيز در آن جا از ناحيه بعضي از نمايندگان مذهبي و ملي طرفدار آزادي و حاكميت مردمي به عمل آمد كه البته بي‌نتيجه ماند. جز آن كه جرأت نكردند در متن قانون اساسي تصريح به واژه ولايت فقيه نمايند. به جاي آن كلمه « #ولايت_امر » را گذاشتند كه اولوالامر قرآن و صاحب الامر را تداعي معاني مي‌نمايد. ولي جاي پايي براي ولايت فقيه در مقدمه قانون اساسي ( كه رسميت و اعتبار قانوني ندارد ) درست كردند.

ظاهراً مرحوم دكتر بهشتي براي اولين بار در خطبه‌هاي جمعه و در مقالات و مصاحبه‌ها، ولايت فقيه و « #اسلام_فقاهتي » را مطرح ساخت و روي آن‌ها اصرار ورزيد.

پابه‌پاي اين جريان، شعار « #مرگ_بر_ضد_ولايت_فقيه» جزو شعارهاي قاطع انقلاب شد، و حربه جوسازي‌ها براي طرد كردن و تهمت زدن به مخالفين سياسي گرديد و يكي دو سال پس از آن اعتبار و رسميت پيدا كرد. بدون آن كه اجازه و پشتوانه قانوني براي آن وجود داشته باشد، ادارات دولتي و نهادها و حتي شوراي نگهبان در گزينش‌هاي استخدامي و دانشگاهي يا نامزدي رياست جمهوري و نمايندگي مجلس اعتقاد و التزام به ولايت فقيه را شرط بقاء و پذيرش قرار مي‌دادند.

متوليان انقلاب و روحانيت مشاور نظام، عهده‌دار توضيح و تأييد فقهي و كلامي و روايي يا ايدئولوژيك اصل ولايت فقيه گرديده دامنه آن را تا سرحد « #تعبد » كشاندند.

يعني اعتقاد كوركورانه به نظريات و فتاوي ولي فقيه و اطاعت و اجراي بي‌چون و چراي احكام و اوامر ايشان، بدون احتياج به مراجعه به قرآن و سنت و به رساله و رأي و نظر ساير فقهاء، يا انطباق با اصول قانون اساسي.

براي خروج از بن‌بست، رهبر انقلاب مرحله به مرحله از حق وتوي شوراي نگهبان، از حاكميت فقه يا اسلام فقاهتي و از اقتدار و اعتبار مقامات و متوليان طرفدار آن كاستند و بالاخره با صدور #منشور_نامه يا #فرمان ١٦ دي ماه ١٣٦٦ #انقلاب_چهارمي انجام دادند تا به اين ترتيب: دست دولت در برنامه‌هاي به ظاهر چپ خود باز شود، حاكميت از بن‌بست بيرون آيد، قانون اساسي و شوراي نگهبان اعتبار و ارزش خود را عملاً از دست بدهند.
فقه و اسلام فقاهتي، همراه با روحانيت حامل آن ساقط شود ولايت فقيه به مقام مطلقه ارتقاء يابد.

#استبداد_ديني_دولتي با داعيه #قيموميت_خلق و #وكالت_خدا، خود را از تعهد و امانت و اطاعت هر دو آزاد سازد!…

🆔👉 @iran_novin1