🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
372 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#وطن‌_دوستی_در_برابر_ناسیونالیسم

☆3.

#آبه_سیز #ملت را بر مبنای سیاسی و با تکیه بر تعریف دولت، یعنی یک ساختارِ سیاسی واحدِ منسجمِ فراگیر تعریف می­کرد در حالیکه #رنان نگرشی فردگرایانه­تر را در نظر داشت و بیشتر بر آداب و سنن و فرهنگ و تاریخ مشترک و خاطرات مشترک تاریخی یک گروه از مردم تاکید می­کرد.

هر دو این عناصر بر مبنای نگرش مدرن و جدیدی از انسان متکی بودند که بر مبنایشان قراردادی اجتماعی وجود دارد و این قرارداد سازمان‌دهنده ارتباط میان اعضای یک جامعه است و افرادی که در این جامعه زندگی می­کنند تابعیتی پیدا می­کنند که این تابعیت بر مبنای منافع مشترک و قراردادهای اجتماعی مشترکشان استوار شده است.[۶]

حدود یک قرن بعد از آبه سیز، ارنست رنان[۷] تعریفی پیچیده‌تر و مدرن‌تر از ملیت را در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه صورتبندی کرد. او در یازدهم مارس ۱۸۸۲ در دانشگاه سوربون سخنرانی مشهوری کرد به نام « #ملت_چیست؟ »[۸] و کوشید در آن از تعابیر سنتی « #ناسیون » که بر مبنای جغرافیا، نژاد یا دین استوار بود، فاصله بگیرد. این یکی از نخستین نوشتار­هایی است که مفهوم ملت را بر مبنای متغیرهای دیگر تبیین می­کند.
• یکی از متغیرهای مورد نظر رنان وفاداری افراد به ملتی خاص است.
• دیگری تمایل اعضای یک جامعه برای رعایت منافع جمعی خویش و رقابت با جوامع دیگر است.
• دیگری ارج­­گذاری به صفات ویژه یک ملت در برابر صفاتی است که به ملل همسایه یا ملل بیگانه منسوب می­شود
• و چهارم توجه به حفظ فرهنگ ملی و آداب و سنن و داشت­های تاریخی یک ملت است.
• در نهایت اینکه رنان معتقد بود اصولاً مفهوم ملی­گرایی مبتنی بر این باور است که بشر به طور طبیعی به ملت­هایی تقسیم شده است.
به عبارت دیگر، زمینه انسانی برسازنده بشریت قابل تقسیم به واحدهای طبیعی هستند که آن‌ها را ملت می­نامیم و هر کدام از آن‌ها شکل و شمایل و ویژگی­های خاص خود را دارند.
بر این مبنا بود که ارنست رنان تعبیری به نسبت فردگرایانه و کاملاً مدرن از ملیت به دست داد. او ملیت را، در واقع با این تعابیری که عنوان شد، بر مبنای سابقه‌ی دردهای مشترک تاریخی بازتعریف نمود. این بدان معناست که او خاطره مشترک جمعی را در مورد آنچه را که بر یک ملت گذشته، مبنا می­گرفت. او خواستِ ارادی با هم زیستن را مبنای تشکیل یک ملیت می­دانست و آن جمله مشهورش هم به همین نوشتار مربوط است که می‌گوید: «ملت همه ­پرسی بزرگ روزانه ­ای است برای نشان‌دادن میل به با هم بودن.»[۹]

ارنست رنان و آبهسیز با وجود فاصله‌ی صد ساله‌ی میانشان، از این نظر به هم شباهت داشتند که در زمینه‌ی تاریخی مشترکی  قلم می­زدند. این زمینه، از این نظر که رخداد سیاسی و تاریخی مهمی همچون انقلاب بزرگ فرانسه را از سر گذارنده بود، از بقیه‌ی سرزمین‌های اروپایی متمایز بود. در این زمینه بود که در انتهای قرن نوزدهم، شکل جدیدی از مفهوم هویت ملی را با اتکا به حقوق شهروندی و مبانی انسان­گرایانه و فردگرایانه‌ی مدرن پدیدار گشت.

ملیت فرانسوی در واقع گسستی نسبت به مفهوم ملیت لاتینی کهن محسوب می­شد به این دلیل که در آرای اندیشه ­وران عصر روشنگری ریشه داشت، همچنین رنگ و بویی از آرای رمانتیست­های قرن هجدهم را هم به خودش گرفته بود و به این ترتیب تلفیقی بود از اندیشه ­هایی که خردگرا بودند، فردگرایانه به انسان می­نگریستند، حقوق و ساختار حقوقی متکی به حق شهروندی و ظهور دولت مدرن را آماج می­کردند و در عین حال در کنار آن به مفاهیمی رمانتیستی و حتی گاه خردگریزانه مثل نقش مردان بزرگ در تاریخ، تاکید می­کردند و به همین ترتیب با استفاده از این ارثیه رمانتیستی، زبان و به خصوص ادبیات را مبنای اصلی ارتباط انسان با هویت خودش و ارتباط اعضای یک جامعه با همدیگر می­دانستند.
تعبیر رمانتیستی از ملیت مدرن، همچون ماشینی رمزگذار عمل می‌کرد که تاریخ و پیشینه‌ی فرهنگی مردمان را بازخوانی می‌کرد و منظره‌ها و چشم‌اندازهای طبیعی را (از مجرای نقاشی‌ها و اشعار رمانتیک)، شخصیت‌های نامدار تاریخی را (از مجرای رمان و اپرا و تئاتر)، و مهم‌تر از همه، زبان و میراث زبانی مشترک مردمان را همچون بند نافی هویت‌ساز برمی‌کشید و به کمک این عناصر مشروعیت را به دولتِ نوپای مدرن بازمی‌گرداند و این مشروعیتی بود که همزمان با فروپاشی اعتبار سیاسیِ نهادهای دین‌مداری مانند کلیسا با بحرانی در تثبیت معناییِ خویش روبرو بود.

تعبیر فرانسوی از ملیت که با رخداد خشن و ناگهانی‌ای مثل انقلاب و انقراض رژیم کهن همراه بود، شالوده و محور مرکزی ظهور ناسیونالیسم جدید بود.

این شکلِ تازه از #هویت_جمعی، به همراه بازسازی نظام اقتصادی (بر مبنای #سرمایه‌داری) و عزل‌ نظر از نقش فراگیرِ نهادهای دینی ( #سکولاریسم ) ارکان سه گانه‌ی سرمشق #مدرنیته را در قرن نوزدهم برمی‌ساختند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1