Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست؟
قسمت اول
حزب یک پدیدهی اجتماعی و تاریخی است و مانند هر پدیدهی اجتماعی - تاریخی دیگر، معنا و مفهومش تابع زمان و مکان است.
در مقطع زمانی حاضر، ساختار تشکیلاتی، استراتژی و اهداف سازمانی که تحت عنوان حزب در یک کشور توسعهنیافته به فعالیت میپردازد، متفاوت با سازمانی است که تحت همین نام در یک کشور درحالتوسعه یا توسعهنیافته فعالیت میکند.
لذا یافتن مفهومی واحد که واجد خصوصیات کلی چنین پدیدهای باشد تا حدودی دشوار مینماید.
دراین نوشتار بهمنظور ایجاد امکانی برای ادامهی بحث و با الگو قراردادن احزابی که توانستهاند در صحنهی سیاسی کشورهای متبوع خود نقشی پایدار و مثبت بازی کنند، به برشمردن کارکردهای اصلی - فقط اصلی - یک حزب اشاره میگردد:
-1 حزب بهمثابه سازمانی بازتابانندهی نیازها و خواستههای بنیادین یک لایه و یک طبقهی اجتماعی.
-2 حزب بهمثابه عنصری تعاملی بین حکومت - قدرت مستقر - از یکسو و جامعهی مدنی و تودههای مردم از سوی دیگر.
-3 حزب بهمثابه بستری برای تعلیم و رشد افرادی تشکیلاتی و تحلیلگر جهت مدیریت کلان.
-4 حزب بهمثابه حضور یک هویت جمعی شناسنامهدار جهت تسهیل شناخت اجتماعی.
اینکه این کارکردهای چهارگانه تا چه حدی لازم و ملزوم یکدیگرند و با هم چه ارتباط سازوارهای دارند بحثی جداگانه است که در این نوشتار به آن پرداخته نخواهد شد. ولی ذکر یک نکته ضروری بهنظر میرسد و آنهم اینکه هرکدام از کارکردهای مذکور برای یک حزب به منزله پایهای است برای یک میز. حزبی میتواند با ثبات و استمرار باشد که کارکردهای گفتهشده در آن محقق گردد و در غیر اینصورت تعادل نخواهد داشت و تدریجاً بهسمت سترونشدن پیش خواهد رفت.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست؟
قسمت اول
حزب یک پدیدهی اجتماعی و تاریخی است و مانند هر پدیدهی اجتماعی - تاریخی دیگر، معنا و مفهومش تابع زمان و مکان است.
در مقطع زمانی حاضر، ساختار تشکیلاتی، استراتژی و اهداف سازمانی که تحت عنوان حزب در یک کشور توسعهنیافته به فعالیت میپردازد، متفاوت با سازمانی است که تحت همین نام در یک کشور درحالتوسعه یا توسعهنیافته فعالیت میکند.
لذا یافتن مفهومی واحد که واجد خصوصیات کلی چنین پدیدهای باشد تا حدودی دشوار مینماید.
دراین نوشتار بهمنظور ایجاد امکانی برای ادامهی بحث و با الگو قراردادن احزابی که توانستهاند در صحنهی سیاسی کشورهای متبوع خود نقشی پایدار و مثبت بازی کنند، به برشمردن کارکردهای اصلی - فقط اصلی - یک حزب اشاره میگردد:
-1 حزب بهمثابه سازمانی بازتابانندهی نیازها و خواستههای بنیادین یک لایه و یک طبقهی اجتماعی.
-2 حزب بهمثابه عنصری تعاملی بین حکومت - قدرت مستقر - از یکسو و جامعهی مدنی و تودههای مردم از سوی دیگر.
-3 حزب بهمثابه بستری برای تعلیم و رشد افرادی تشکیلاتی و تحلیلگر جهت مدیریت کلان.
-4 حزب بهمثابه حضور یک هویت جمعی شناسنامهدار جهت تسهیل شناخت اجتماعی.
اینکه این کارکردهای چهارگانه تا چه حدی لازم و ملزوم یکدیگرند و با هم چه ارتباط سازوارهای دارند بحثی جداگانه است که در این نوشتار به آن پرداخته نخواهد شد. ولی ذکر یک نکته ضروری بهنظر میرسد و آنهم اینکه هرکدام از کارکردهای مذکور برای یک حزب به منزله پایهای است برای یک میز. حزبی میتواند با ثبات و استمرار باشد که کارکردهای گفتهشده در آن محقق گردد و در غیر اینصورت تعادل نخواهد داشت و تدریجاً بهسمت سترونشدن پیش خواهد رفت.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست ؟
☆2
در ادامه قسمت اول این مقاله اساسا پرسش اصلی این است که
در جامعهی کنونی ما که به باور بسیاری از صاحبنظران جامعهای در حال گذار از مناسبات و روابط فرهنگی - اقتصادی کهن به مناسبات و روابط فرهنگی - اقتصادی مدرن است، تا چه میزان شرایط برای تحقق کارکردهای چهارگانهی برشمرده شده وجود دارد.؟
بهعبارت روشنتر،
حزب پاسخ به کدام نیاز بر زمینماندهی کنونی جامعه است.؟
گفته شد که نخستین کارکرد یک حزب آن است که نیازها و خواستههای یک لایه و یا یک طبقهی اجتماعی و یا حتی لایهها و طبقاتی را بازتاب دهد، بدیهی است قبل از شکلگیری، تداوم و احراز هویت واحد یک لایه یا طبقهی اجتماعی امکان تجمیع نیازها و خواستهها و هدایت آنها وجود ندارد.
اگر در جامعهای طبقات اجتماعی دائماً دچار بیثباتی، تغییر مرزها، حرکات ژلهای و نابودی قرار داشته باشند، امکان احراز هویت واحد و خودآگاهی نسبت به این هویت و سرانجام نیاز هدایتشده وجود ندارد.
تا حدودی این اتفاقنظر وجود دارد که در جامعهی ایران، حتی قبل از عصر اقتصاد نفتی #رابطهی_علت_و_معلولی_ثروت_و_قدرت معکوس بوده است..
معمولاً در جوامع باثبات نسبی از زمانیکه انباشت ثروت امکانپذیر گردیده است، #قدرت_محصول_ثروت بوده است.
لایهها و طبقات اجتماعی به میزانی که به منابع ثروت دسترسی داشتهاند، در قدرت تاثیرگذار بوده و سهمی از آن را به خود اختصاص دادهاند.
ولی در جامعهی ما بهدلایل تاریخی که یادآوریآن ضرورتی ندارد، #ثروت_محصول_قدرت، آنهم #قدرت_متکی_به_زور_عریان بوده است.
در این سرزمین ظاهراً مالکیت بر دستآوردهای اقتصادی تقدسی نداشته و آنچه مقدس بوده است، و امکان تعرض به آن جز با زوری بیشتر مقدور نبوده است، قدرت مبتنی بر زور عریان بوده است.
آغشتهشدن یا شاید بهتر است بگوییم آلودهشدن اقتصاد ایران به نفت، نهتنها این وارونگی را درمان نساخت که آن را تشدید هم کرد.
بههرحال نتیجهی نخست اینکه :
پایهی لایهها و طبقات اجتماعی فرادست جامعه نه بر پایهی فرآیندهای اقتصادی ریشهدار و درازمدت که بر مبنای تحولات زودگذر بنا شده و به دشواری استعداد سازماندهی و ایجاد روابط و مناسبات مستمر را دارند
و دوم اینکه این طبقات محکوم به ظهور و افولی غیرمعمول و در یک کلام، #دولت_مستعجلاند.
طبیعی است که چنین طبقاتی کمتر به خودآگاهی طبقاتی میرسند و سازماندهی و هدایت کردن خواستها و نیازهایشان توسط نخبگانشان به راحتی امکانپذیر نمیشود.
در چنین شرایطی لایههای میانی و فرودست اجتماعی که قاعدتاً بایستی از تاثیر جابهجایی در قدرت تا حدودی در امان باشند، دائماً مورد تعرض قرار گرفته و در تهدید دائم، امکان سازماندهی خود و دستیابی به خودآگاهی طبقاتی را نمییابند.
در آخرین تحول عظیم جامعهی ایران، یعنی در تحولات سال 1357، برخی لایههای اجتماعی فرادست جامعه حتی فرصت جابهجایی نیافتند و منهدم گردیدند، و طبقات میانی و فرودست جامعه دچار آنچنان درهم ریختگی گردید که امکان هرگونه سازماندهی و تجمیع و جهتدهی خواستهها و نیازهای خود را از دست داد.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست ؟
☆2
در ادامه قسمت اول این مقاله اساسا پرسش اصلی این است که
در جامعهی کنونی ما که به باور بسیاری از صاحبنظران جامعهای در حال گذار از مناسبات و روابط فرهنگی - اقتصادی کهن به مناسبات و روابط فرهنگی - اقتصادی مدرن است، تا چه میزان شرایط برای تحقق کارکردهای چهارگانهی برشمرده شده وجود دارد.؟
بهعبارت روشنتر،
حزب پاسخ به کدام نیاز بر زمینماندهی کنونی جامعه است.؟
گفته شد که نخستین کارکرد یک حزب آن است که نیازها و خواستههای یک لایه و یا یک طبقهی اجتماعی و یا حتی لایهها و طبقاتی را بازتاب دهد، بدیهی است قبل از شکلگیری، تداوم و احراز هویت واحد یک لایه یا طبقهی اجتماعی امکان تجمیع نیازها و خواستهها و هدایت آنها وجود ندارد.
اگر در جامعهای طبقات اجتماعی دائماً دچار بیثباتی، تغییر مرزها، حرکات ژلهای و نابودی قرار داشته باشند، امکان احراز هویت واحد و خودآگاهی نسبت به این هویت و سرانجام نیاز هدایتشده وجود ندارد.
تا حدودی این اتفاقنظر وجود دارد که در جامعهی ایران، حتی قبل از عصر اقتصاد نفتی #رابطهی_علت_و_معلولی_ثروت_و_قدرت معکوس بوده است..
معمولاً در جوامع باثبات نسبی از زمانیکه انباشت ثروت امکانپذیر گردیده است، #قدرت_محصول_ثروت بوده است.
لایهها و طبقات اجتماعی به میزانی که به منابع ثروت دسترسی داشتهاند، در قدرت تاثیرگذار بوده و سهمی از آن را به خود اختصاص دادهاند.
ولی در جامعهی ما بهدلایل تاریخی که یادآوریآن ضرورتی ندارد، #ثروت_محصول_قدرت، آنهم #قدرت_متکی_به_زور_عریان بوده است.
در این سرزمین ظاهراً مالکیت بر دستآوردهای اقتصادی تقدسی نداشته و آنچه مقدس بوده است، و امکان تعرض به آن جز با زوری بیشتر مقدور نبوده است، قدرت مبتنی بر زور عریان بوده است.
آغشتهشدن یا شاید بهتر است بگوییم آلودهشدن اقتصاد ایران به نفت، نهتنها این وارونگی را درمان نساخت که آن را تشدید هم کرد.
بههرحال نتیجهی نخست اینکه :
پایهی لایهها و طبقات اجتماعی فرادست جامعه نه بر پایهی فرآیندهای اقتصادی ریشهدار و درازمدت که بر مبنای تحولات زودگذر بنا شده و به دشواری استعداد سازماندهی و ایجاد روابط و مناسبات مستمر را دارند
و دوم اینکه این طبقات محکوم به ظهور و افولی غیرمعمول و در یک کلام، #دولت_مستعجلاند.
طبیعی است که چنین طبقاتی کمتر به خودآگاهی طبقاتی میرسند و سازماندهی و هدایت کردن خواستها و نیازهایشان توسط نخبگانشان به راحتی امکانپذیر نمیشود.
در چنین شرایطی لایههای میانی و فرودست اجتماعی که قاعدتاً بایستی از تاثیر جابهجایی در قدرت تا حدودی در امان باشند، دائماً مورد تعرض قرار گرفته و در تهدید دائم، امکان سازماندهی خود و دستیابی به خودآگاهی طبقاتی را نمییابند.
در آخرین تحول عظیم جامعهی ایران، یعنی در تحولات سال 1357، برخی لایههای اجتماعی فرادست جامعه حتی فرصت جابهجایی نیافتند و منهدم گردیدند، و طبقات میانی و فرودست جامعه دچار آنچنان درهم ریختگی گردید که امکان هرگونه سازماندهی و تجمیع و جهتدهی خواستهها و نیازهای خود را از دست داد.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست؟
قسمت سوم
کارکرد حزب در جمهوری اسلامی
در طول بیست و اندیسال از آن واقعه، با استمداد از رانت قدرت، لایهبندیهای جدیدی در فرادست جامعه در شرف تکوین است.
تشخیص آیندهی این تحولات ناممکن است؛ ولی آنچه امروز میتوان گفت این است که تمام سازمانهای سیاسی موجود در محدودهی حکومت، نمایندگان سیاسی این لایهبندی جدید هستند. #ماهیت_رانتی این لایههای اجتماعی البته مانعی در جهت شفافشدن رابط و مناسبات و مرزهای منافع آنهاست، ولی تدریجاً زمینه برای پیوند سازمانهای مربوطه با خواستها و نیازهای طبقاتی فراهم میگردد.
موضعگیری احزاب #اصلاح_طلب از #مجمع_روحانیون_مبارز، #کارگزاران_سازندگی تا #نهضت_آزادی در مرحلهی دوم انتخابات را میتوان نوعی خودآگاهی طبقاتی تلقی نمود.
لایههای میانی و فرودست جامعه پس از فرونشستن گرد و غبار عوامفریبی تدریجاً درمییابند که خواستها و نیازهایش آن چیزی نیست که سازمانهای بورژوایی آنرا منعکس میکنند.
پشتکردن اینان به اصلاحطلبان علیرغم شعارهای زیبای آنها نشان میدهد که جوانههایی از خودآگاهی طبقاتی در حال شکل گرفتن هست.
گفته شد که #کارکرد_دوم_یک_حزب
#ایفای_نقش_تعاملی_بین_حکومت_و_جامعهی_مدنی_و_مردم است.
اینکه یک حزب بازتابدهندهی خواست های گروهی از مردم باشد، چیزی را تغییر نمیدهد؛ بلکه حزب باید بستری برای تحققبخشیدن به مطالبات خود نیز طراحی و اجرا نماید.
احزاب برای تحقق خواستهای خود، چه در موقعیت قدرت و چه در جایگاه اپوزیسیون، ناگزیر به تعامل دائم با جامعه و حکومت هستند.
امروزه سازمانهایی که به نوعی لایههای فرادست جامعه را نمایندگی میکنند و یا به عبارت روشن احزاب درونحکومتی، از آنجا که خود بخشی از ساختار قدرتند، در تعامل با حکومت دچار حداقل بنبست نیستند و کم و بیش این کارکرد را از خود بروز میدهند. ولی در مورد احزاب برونحکومتی باید گفت که دو معضل اساسی وجود دارد، که چنین کارکردی را غیرمقدور میسازد.
معضل نخست آن است که :
حکومت مشروعیت خویش را نه از فرآیند تاریخی و متکی بر قابلیتهای کارکردی در زمینهی اقتصادی که از خواست مقطعی عمومی تحت رهبری فرهمند کسب کرده است و بیش از هر چیز نیاز به حمایت مستقیم لایههای میانی و فرودست جامعه - حداقل بهخاطر کثرت آنها - دارد.
بههمین دلیل حکومت قادر به تحمل سازمانی که نقش تعاملی بین حکومت و لایههایی از جامعه را مستقلاً عهدهدار باشد، نیست.
سرکوب ممتد سازمانهای سیاسی مستقل و حتی سندیکایی، نمونهی بارز این مدعاست.
اما مساله بههمین جا نیز ختم نمیگردد. احزابی که میخواهند نقش تعاملی بین حکومت و مردم را بازی نمایند با معضلی فرهنگی نیز روبهرویند.
باور تاریخی مردم و حتی روشنفکران آنها بهدلایل متعددی مبتنی بر فرض ظالمبودن و نابکاری حکومتهاست جز در مقاطع معدودی که حکومتها برمحور شخصیتهای فرهمند و برای امری ملی با هالهای از تقدس شکل میگیرند، عموم مردم دیدگاهی مثبت نسبت به تعامل با حکومتهای نداشتهاند. این بینش تاریخی محصول یورش مکرر زورمداران داخلی و خارجی به این سرزمین است که با آموزهی مذهب شیعی دال بر #غاصب بودن حکومتگران تقویت گردیده است.
نخبگانی که با این پسزمینهی ذهنی اقدام به ایجاد تشکل سیاسی میکنند، دائماً نسبت به اهداف حکومت شک میورزند و البته حکومت نیز همینگونه عمل میکند.
بههرحال در حال حاضر احزاب مستقل فاقد این کارکرد هستند و این خود یکی از عوامل مهم رشد و تداوم این سازمانهای سیاسی است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حزب_چیست؟
قسمت سوم
کارکرد حزب در جمهوری اسلامی
در طول بیست و اندیسال از آن واقعه، با استمداد از رانت قدرت، لایهبندیهای جدیدی در فرادست جامعه در شرف تکوین است.
تشخیص آیندهی این تحولات ناممکن است؛ ولی آنچه امروز میتوان گفت این است که تمام سازمانهای سیاسی موجود در محدودهی حکومت، نمایندگان سیاسی این لایهبندی جدید هستند. #ماهیت_رانتی این لایههای اجتماعی البته مانعی در جهت شفافشدن رابط و مناسبات و مرزهای منافع آنهاست، ولی تدریجاً زمینه برای پیوند سازمانهای مربوطه با خواستها و نیازهای طبقاتی فراهم میگردد.
موضعگیری احزاب #اصلاح_طلب از #مجمع_روحانیون_مبارز، #کارگزاران_سازندگی تا #نهضت_آزادی در مرحلهی دوم انتخابات را میتوان نوعی خودآگاهی طبقاتی تلقی نمود.
لایههای میانی و فرودست جامعه پس از فرونشستن گرد و غبار عوامفریبی تدریجاً درمییابند که خواستها و نیازهایش آن چیزی نیست که سازمانهای بورژوایی آنرا منعکس میکنند.
پشتکردن اینان به اصلاحطلبان علیرغم شعارهای زیبای آنها نشان میدهد که جوانههایی از خودآگاهی طبقاتی در حال شکل گرفتن هست.
گفته شد که #کارکرد_دوم_یک_حزب
#ایفای_نقش_تعاملی_بین_حکومت_و_جامعهی_مدنی_و_مردم است.
اینکه یک حزب بازتابدهندهی خواست های گروهی از مردم باشد، چیزی را تغییر نمیدهد؛ بلکه حزب باید بستری برای تحققبخشیدن به مطالبات خود نیز طراحی و اجرا نماید.
احزاب برای تحقق خواستهای خود، چه در موقعیت قدرت و چه در جایگاه اپوزیسیون، ناگزیر به تعامل دائم با جامعه و حکومت هستند.
امروزه سازمانهایی که به نوعی لایههای فرادست جامعه را نمایندگی میکنند و یا به عبارت روشن احزاب درونحکومتی، از آنجا که خود بخشی از ساختار قدرتند، در تعامل با حکومت دچار حداقل بنبست نیستند و کم و بیش این کارکرد را از خود بروز میدهند. ولی در مورد احزاب برونحکومتی باید گفت که دو معضل اساسی وجود دارد، که چنین کارکردی را غیرمقدور میسازد.
معضل نخست آن است که :
حکومت مشروعیت خویش را نه از فرآیند تاریخی و متکی بر قابلیتهای کارکردی در زمینهی اقتصادی که از خواست مقطعی عمومی تحت رهبری فرهمند کسب کرده است و بیش از هر چیز نیاز به حمایت مستقیم لایههای میانی و فرودست جامعه - حداقل بهخاطر کثرت آنها - دارد.
بههمین دلیل حکومت قادر به تحمل سازمانی که نقش تعاملی بین حکومت و لایههایی از جامعه را مستقلاً عهدهدار باشد، نیست.
سرکوب ممتد سازمانهای سیاسی مستقل و حتی سندیکایی، نمونهی بارز این مدعاست.
اما مساله بههمین جا نیز ختم نمیگردد. احزابی که میخواهند نقش تعاملی بین حکومت و مردم را بازی نمایند با معضلی فرهنگی نیز روبهرویند.
باور تاریخی مردم و حتی روشنفکران آنها بهدلایل متعددی مبتنی بر فرض ظالمبودن و نابکاری حکومتهاست جز در مقاطع معدودی که حکومتها برمحور شخصیتهای فرهمند و برای امری ملی با هالهای از تقدس شکل میگیرند، عموم مردم دیدگاهی مثبت نسبت به تعامل با حکومتهای نداشتهاند. این بینش تاریخی محصول یورش مکرر زورمداران داخلی و خارجی به این سرزمین است که با آموزهی مذهب شیعی دال بر #غاصب بودن حکومتگران تقویت گردیده است.
نخبگانی که با این پسزمینهی ذهنی اقدام به ایجاد تشکل سیاسی میکنند، دائماً نسبت به اهداف حکومت شک میورزند و البته حکومت نیز همینگونه عمل میکند.
بههرحال در حال حاضر احزاب مستقل فاقد این کارکرد هستند و این خود یکی از عوامل مهم رشد و تداوم این سازمانهای سیاسی است.
🆔👉 @iran_novin1