[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آسیب_شناسی_رواج_فحاشی_در_جامعه
قسمت دوم
#سه_ماه_زندان_برای_ناسزاگویی
در کشورهای مختلف، قوانین و مجازاتهای خاصی برای فحاشی و ناسزاگویی در نظر گرفته میشود.
به عنوان مثال یک دختر ۱۸ساله انگلیسی به حکم قاضی دادگاه به جرم ناسزاگویی به دوستش و تهدید کردن وی به مرگ در فیسبوک به سه ماه زندان محکوم شد.
همچنین او به مدت ۵ سال اجازه ندارد در هیچ وبسایتی پیغام بگذارد.
در قوانین کیفری ایران فحاشی جرم شناخته شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.
به موجب ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی:
«توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد بود.»
همچنین در قانون مجازات اسلامی هجو و اهانت جرم محسوب شده و مستوجب مجازات است.
به موجب ماده ۷۰۰ قانون مذکور:
«هرکس به نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند و یا هجویه را منتشر کند به حبس از یک تا شش ماه محکوم میشود.»
همچنین براساس ماده ۶۰۸ قانون یاد شده، اهانت به افراد جرم محسوب شده و شخص مرتکب به مجازات شلاق و یا جزای نقدی محکوم خواهد شد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آسیب_شناسی_رواج_فحاشی_در_جامعه
قسمت دوم
#سه_ماه_زندان_برای_ناسزاگویی
در کشورهای مختلف، قوانین و مجازاتهای خاصی برای فحاشی و ناسزاگویی در نظر گرفته میشود.
به عنوان مثال یک دختر ۱۸ساله انگلیسی به حکم قاضی دادگاه به جرم ناسزاگویی به دوستش و تهدید کردن وی به مرگ در فیسبوک به سه ماه زندان محکوم شد.
همچنین او به مدت ۵ سال اجازه ندارد در هیچ وبسایتی پیغام بگذارد.
در قوانین کیفری ایران فحاشی جرم شناخته شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.
به موجب ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی:
«توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد بود.»
همچنین در قانون مجازات اسلامی هجو و اهانت جرم محسوب شده و مستوجب مجازات است.
به موجب ماده ۷۰۰ قانون مذکور:
«هرکس به نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند و یا هجویه را منتشر کند به حبس از یک تا شش ماه محکوم میشود.»
همچنین براساس ماده ۶۰۸ قانون یاد شده، اهانت به افراد جرم محسوب شده و شخص مرتکب به مجازات شلاق و یا جزای نقدی محکوم خواهد شد.
🆔👉 @iran_novin1
#واکنش_ولایتی_مشاور_خامنه ایی به شعار
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
ولایتی مشاور ارشد خامنه ای:
آنهایی که «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند جاهل و مزدور هستند.
علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر در امور بینالملل گفته :
حضور جمهوری اسلامی در منطقه اجتنابناپذیر است و علیرغم فشارها و تهدیدهای آمریکا به حمایت مالی و لوجستیکی از حزب الله لبنان و گروههای فلسطینی ادامه خواهد داد.
مشاور خامنه ای #مردم_معترض_ایران را که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می دهند، «جاهل و مزدور» توصیف کرد و با افتخار به ادامه کمک های مالی به حزب الله گفت:
حزب الله توسط ما تقویت شد.
این جاهل مزدور به نقل از دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، گفت:
در جنگ غزه هم آقای رمضان گفته بود که از نان تا فشنگ را جمهوری اسلامی به ما داد.
#افزایش_چشمگیر_کمکهای_مالی_رژیم_به_حزب_الله :
مؤسسه بینالمللی
« #دفاع_از_دموکراسی»
در تازه ترین گزارش خود از افزایش چشمگیر کمکهای مالی و نظامی رژیم ایران به حزب الله لبنان خبر داد.
بنا به گزارشها، #تیلور_ستابلتون، کارشناس روابط خارجی و خاورمیانه در مؤسسه بینالمللی «دفاع از دموکراسی» طی پیامی به حمایت های همه جانبه جمهوری اسلامی از تروریسم اشاره کرد و گفت:
رژیم ایران از جمله #سالانه_مبلغ ۷۰۰ تا ۸۰۰ #میلیون_دلار
( #سه_هزار_و_دویست_میلیارد_تومان ) به فعالیتهای تروریستی شبه نظامیان حزبالله لبنان کمک مالی می کند.
پیش تر اعلام شده بود که کمکهای رژیم ایران به حزب الله لبنان سالانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار ( #نهصد_و_چهل_میلیارد_تومان ) است.
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
ولایتی مشاور ارشد خامنه ای:
آنهایی که «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند جاهل و مزدور هستند.
علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر در امور بینالملل گفته :
حضور جمهوری اسلامی در منطقه اجتنابناپذیر است و علیرغم فشارها و تهدیدهای آمریکا به حمایت مالی و لوجستیکی از حزب الله لبنان و گروههای فلسطینی ادامه خواهد داد.
مشاور خامنه ای #مردم_معترض_ایران را که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می دهند، «جاهل و مزدور» توصیف کرد و با افتخار به ادامه کمک های مالی به حزب الله گفت:
حزب الله توسط ما تقویت شد.
این جاهل مزدور به نقل از دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، گفت:
در جنگ غزه هم آقای رمضان گفته بود که از نان تا فشنگ را جمهوری اسلامی به ما داد.
#افزایش_چشمگیر_کمکهای_مالی_رژیم_به_حزب_الله :
مؤسسه بینالمللی
« #دفاع_از_دموکراسی»
در تازه ترین گزارش خود از افزایش چشمگیر کمکهای مالی و نظامی رژیم ایران به حزب الله لبنان خبر داد.
بنا به گزارشها، #تیلور_ستابلتون، کارشناس روابط خارجی و خاورمیانه در مؤسسه بینالمللی «دفاع از دموکراسی» طی پیامی به حمایت های همه جانبه جمهوری اسلامی از تروریسم اشاره کرد و گفت:
رژیم ایران از جمله #سالانه_مبلغ ۷۰۰ تا ۸۰۰ #میلیون_دلار
( #سه_هزار_و_دویست_میلیارد_تومان ) به فعالیتهای تروریستی شبه نظامیان حزبالله لبنان کمک مالی می کند.
پیش تر اعلام شده بود که کمکهای رژیم ایران به حزب الله لبنان سالانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار ( #نهصد_و_چهل_میلیارد_تومان ) است.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_سبکهای_هنری
#مراحل_شکل_گیری_کوبیسم
#عکاسی_کوبیسم
☆2
کوبیسم را معمولا به #سه_دوره تقسیم می کنند:
مرحله ی اول که آن را « #پیشاکوبیسم» یا « #کوبیسم_نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود.
این مرحله با تکمیل پرده
« #دوشیزگان_آوینیون» اثر #پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد.
ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.
در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند.
در #دومین_مرحله (1912-1910) که آن را " #کوبیسم_تحلیلی " می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند.
آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب #تکه_چسبانی یا #کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر #مادیت_اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود.
در #مرحله_سوم(1912-1914) با عنوان " #کوبیسم_ترکیبی" آثاری منتج از فرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای #گریس بود.
اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند،
اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد.
بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
کوبیسم بر جنبشهای انتزاع گرا چون #کنستروکتیویسم، #سوپرماتیسم و #دِ_استیل اثر گذاشت.
امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند.
#عکاسی_کوبیستی:
در عکاسی کوبیستی از نوعی کلاژ بهره می گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت ( در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است.
کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف، یکپارچگی قیافه ی اشیاء را به هم می زند و به جای آن شکل« #تجریدی» یا ( #آبستره) را ارائه می کند.
بدین معنا که عکاس کوبیست اشیاء را در آن واحد از زوایای مختلفی می بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمی دهد. بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند.
از این روست که یک اثر کوبیستی، #مغشوش، #درهم و #غیر_طبیعی جلوه می کند.
بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد( مانند عکاسی رئال) نیست و می تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافه ی ثابت بلکه به صورت مجموعه ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند. و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارائه کند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_سبکهای_هنری
#مراحل_شکل_گیری_کوبیسم
#عکاسی_کوبیسم
☆2
کوبیسم را معمولا به #سه_دوره تقسیم می کنند:
مرحله ی اول که آن را « #پیشاکوبیسم» یا « #کوبیسم_نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود.
این مرحله با تکمیل پرده
« #دوشیزگان_آوینیون» اثر #پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد.
ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.
در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند.
در #دومین_مرحله (1912-1910) که آن را " #کوبیسم_تحلیلی " می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند.
آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب #تکه_چسبانی یا #کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر #مادیت_اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود.
در #مرحله_سوم(1912-1914) با عنوان " #کوبیسم_ترکیبی" آثاری منتج از فرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای #گریس بود.
اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند،
اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد.
بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
کوبیسم بر جنبشهای انتزاع گرا چون #کنستروکتیویسم، #سوپرماتیسم و #دِ_استیل اثر گذاشت.
امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند.
#عکاسی_کوبیستی:
در عکاسی کوبیستی از نوعی کلاژ بهره می گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت ( در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است.
کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف، یکپارچگی قیافه ی اشیاء را به هم می زند و به جای آن شکل« #تجریدی» یا ( #آبستره) را ارائه می کند.
بدین معنا که عکاس کوبیست اشیاء را در آن واحد از زوایای مختلفی می بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمی دهد. بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند.
از این روست که یک اثر کوبیستی، #مغشوش، #درهم و #غیر_طبیعی جلوه می کند.
بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد( مانند عکاسی رئال) نیست و می تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافه ی ثابت بلکه به صورت مجموعه ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند. و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارائه کند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید :
☆1
فرويد پايه گذار مكتب پيسكواناليز و به زبان خودش پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker) دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه میتوان گفت بقيه مطالب او برخاسته از اين دونظريه اساسی هست.
نظريه اول وي نظريه #اناتومي_شخصيت است و
نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
نظريه اول #اناتومي_شخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از سه سطح در شخصيت انسان ياد ميكند او شخصيت را به سه سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند.
هوشيار كه درك ما از احساسات و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح نيمه هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان نا اگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح ناهشيار كه در گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه ياد شده، خزانه غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار به دانجا ميفرستيم.
اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به دانجا فرستاده ميشوند، تا جايي كه يكي از روانشناسان بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به دانجا ميفرستيم و اين فكر از بين نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك دي حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود.
بر اساس اين #ديدگاه_جديد_فرويد شخصيت از سه جز تشكيل شده :
1_ #id ( ايد# )
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد عملكرد ان كسب لذت است به هر نحو و شكلي .
او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي ايد را در دنياي بيرون و واقعيت براورده كند در درون خود از طريق رويا پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت براورده شدن نيازهاي ايد. هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارايه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
سوپر اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از انها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم.
اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين سپس كودك با دروني كردن انها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_ارماني كه توسط اندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد
و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر انچنان داور اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است.(شولتز)
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد .
من برتر هدفش مانند من اگو نيست، بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است .
ايد براي ارضا فشار مياورد و من انرا به تعويق مياندازد و من برتر بالاتر از همه بر رد انها و اجابت اخلاقيات اصرار دارد.(شولتز)
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت ودشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .(شولتز)
فرويد ميگويد من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .
ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ درد رواني است.
#اضطراب.
اضطراب هم معلول است هم علت هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني و اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيف ميكند و ان را به سه نوع تقسيم بندي ميكند. سپس به #راه هاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #مكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع مكانيسم مطرح ميكند .
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند وتحريف واقعيت.
يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر مكانيسمها ... و از جمله سركوبي، نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود.
فرويد مطرح ميكند انجا كه شخص با واقعيت روبرو ميشود همان جا است كه اين مكانيسم ها شكست ميخورند و از پس تحريف واقعيت بر نمي ايند و اين مورد در دو جا امكان روي دادن دارد:
1_ در روبروه شدن با موقعيت هاي استرس زا، غير قابل تحمل.
فرويد اذعان داشت كه مورد ديگر كه مكانيسمها كارساز نيستند #روانكاوي ميباشد كه او ابداع نموده است .
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید :
☆1
فرويد پايه گذار مكتب پيسكواناليز و به زبان خودش پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker) دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه میتوان گفت بقيه مطالب او برخاسته از اين دونظريه اساسی هست.
نظريه اول وي نظريه #اناتومي_شخصيت است و
نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
نظريه اول #اناتومي_شخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از سه سطح در شخصيت انسان ياد ميكند او شخصيت را به سه سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند.
هوشيار كه درك ما از احساسات و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح نيمه هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان نا اگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح ناهشيار كه در گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه ياد شده، خزانه غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار به دانجا ميفرستيم.
اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به دانجا فرستاده ميشوند، تا جايي كه يكي از روانشناسان بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به دانجا ميفرستيم و اين فكر از بين نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك دي حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود.
بر اساس اين #ديدگاه_جديد_فرويد شخصيت از سه جز تشكيل شده :
1_ #id ( ايد# )
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد عملكرد ان كسب لذت است به هر نحو و شكلي .
او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي ايد را در دنياي بيرون و واقعيت براورده كند در درون خود از طريق رويا پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت براورده شدن نيازهاي ايد. هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارايه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
سوپر اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از انها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم.
اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين سپس كودك با دروني كردن انها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_ارماني كه توسط اندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد
و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر انچنان داور اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است.(شولتز)
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد .
من برتر هدفش مانند من اگو نيست، بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است .
ايد براي ارضا فشار مياورد و من انرا به تعويق مياندازد و من برتر بالاتر از همه بر رد انها و اجابت اخلاقيات اصرار دارد.(شولتز)
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت ودشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .(شولتز)
فرويد ميگويد من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .
ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ درد رواني است.
#اضطراب.
اضطراب هم معلول است هم علت هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني و اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيف ميكند و ان را به سه نوع تقسيم بندي ميكند. سپس به #راه هاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #مكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع مكانيسم مطرح ميكند .
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند وتحريف واقعيت.
يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر مكانيسمها ... و از جمله سركوبي، نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود.
فرويد مطرح ميكند انجا كه شخص با واقعيت روبرو ميشود همان جا است كه اين مكانيسم ها شكست ميخورند و از پس تحريف واقعيت بر نمي ايند و اين مورد در دو جا امكان روي دادن دارد:
1_ در روبروه شدن با موقعيت هاي استرس زا، غير قابل تحمل.
فرويد اذعان داشت كه مورد ديگر كه مكانيسمها كارساز نيستند #روانكاوي ميباشد كه او ابداع نموده است .
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید
قسمت اول
#فرويد پايه گذار مكتب #پيسكواناليز و به زبان خودش #پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker)
دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه بقيه مطالب عرضه شده از او ميتوان گفت برخاسته از اين دو نظريه می باشد.
نظريه اول وي نظريه #آناتومي_شخصيت است و نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
#نظريه_آناتوميهشخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از 3 سطح در شخصيت انسان ياد ميكند .
او شخصيت را به 3 سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند
#هوشيار كه درك ما از احساست و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح #نيمه_هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان ناآگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح #ناهشيار كه در كتب گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه هم ياد ميشود خزانه #غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار بدانجا ميفرستيم. اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به آنجا فرستاده ميشوند تا جايي كه يكي از روانشناسان بنام بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به آنجا ميفرستيم و اين فكر از بين
نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك در حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود بر اساس اين ديدگاه جديد فرويد شخصيت از 3 جز تشكيل شده است
1_ #id (ايد# ):
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد.
عملكرد آن كسب لذت است به هر نحو و شكلي است. او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي #ايد را در دنياي بيرون و واقعيت برآورده كند در درون خود از طريق #رويا_پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .
از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت برآورده شدن نيازهاي ايد.
هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارائه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
#سوپر_اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از آنها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم. اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين، سپس كودك با دروني كردن آنها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_آرماني كه توسط آندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر آنچنان #داور_اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است ( #شولتز )
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد . من برتر هدفش مانند من (اگو) نيست بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است
#ايد براي #ارضا فشار مياورد و #من انرا به #تعويق مياندازد و #من_برتر بالاتر از همه بر #رد انها و #اجابت اخلاقيات اصرار دارد ( #شولتز )
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت و دشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .( #شولتز )
فرويد ميگويد: من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ #درد_رواني است
#اضظراب .
اضظراب هم معلول است هم علت. هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني است .
اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيه ميكند و ان را تقسيم بندي به سه نوع ميكند.
سپس به #راههاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #ميكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع ميكانيسم مطرح ميكند.
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند و تحريف واقعيت يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر ميكانيسمها ...... و از جمله سركوبي. نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود .
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید
قسمت اول
#فرويد پايه گذار مكتب #پيسكواناليز و به زبان خودش #پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker)
دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه بقيه مطالب عرضه شده از او ميتوان گفت برخاسته از اين دو نظريه می باشد.
نظريه اول وي نظريه #آناتومي_شخصيت است و نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
#نظريه_آناتوميهشخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از 3 سطح در شخصيت انسان ياد ميكند .
او شخصيت را به 3 سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند
#هوشيار كه درك ما از احساست و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح #نيمه_هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان ناآگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح #ناهشيار كه در كتب گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه هم ياد ميشود خزانه #غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار بدانجا ميفرستيم. اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به آنجا فرستاده ميشوند تا جايي كه يكي از روانشناسان بنام بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به آنجا ميفرستيم و اين فكر از بين
نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك در حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود بر اساس اين ديدگاه جديد فرويد شخصيت از 3 جز تشكيل شده است
1_ #id (ايد# ):
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد.
عملكرد آن كسب لذت است به هر نحو و شكلي است. او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي #ايد را در دنياي بيرون و واقعيت برآورده كند در درون خود از طريق #رويا_پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .
از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت برآورده شدن نيازهاي ايد.
هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارائه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
#سوپر_اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از آنها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم. اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين، سپس كودك با دروني كردن آنها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_آرماني كه توسط آندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر آنچنان #داور_اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است ( #شولتز )
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد . من برتر هدفش مانند من (اگو) نيست بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است
#ايد براي #ارضا فشار مياورد و #من انرا به #تعويق مياندازد و #من_برتر بالاتر از همه بر #رد انها و #اجابت اخلاقيات اصرار دارد ( #شولتز )
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت و دشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .( #شولتز )
فرويد ميگويد: من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ #درد_رواني است
#اضظراب .
اضظراب هم معلول است هم علت. هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني است .
اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيه ميكند و ان را تقسيم بندي به سه نوع ميكند.
سپس به #راههاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #ميكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع ميكانيسم مطرح ميكند.
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند و تحريف واقعيت يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر ميكانيسمها ...... و از جمله سركوبي. نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود .
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاخصهای_توسعه
☆1
#تعاریف_و_شاخصهای_اصلی_توسعه :
توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند.
در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند.
مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است.
اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست.
نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت.
در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.
بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند.
به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند.
این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد.
پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.
#این_شاخصها_کدامند؟
برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.
به طور کلی در ادبیات توسعه #سه_تفسیر_متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:
1- #تفسیر_اقتصادی_از_توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش #بهره وری، #تولید_ناخالص_داخلی، #تولید_ناخالص_ملی، #صنعتی_شدن، #میزان_سرمایه_گذاری، #ساختار_اقتصاد_ملی و نیز #حجم_تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.
2) تفسیر #اقتصاد_سیاسی_از_توسعه که بر شاخص ها و #معیارهای_رفاه از قبیل #فقر، #توزیع_درآمد، #نوع_تغذیه، #مرگ_و_میر_نوزادان، #زندگی_بهتر، #سواد، #اشتغال، #مسکن، #آب_آشامیدنی، #مصرف_انرژی و غیره تاکید می گذارد.
3) تفسیر #جامعه_شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر #توانمندسازی، #مشارکت_سرمایه_اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های #توسعه_انسانی_اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.
#فرایند_توسعه_معمولا_در_سه_سطح_مورد_توجه_قرار_میگیرد:
1) در #سطح_خرد که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون #زمینه های_روانی و
#امتیازهای_فردی و متغیرهایی چون #وجود_روشنفکران، انسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.
2) در #سطح_میانی عواملی نظیر وجود #مدارس،
#دانشگاه ها،
#کارخانه ها،
#سازمانهای_تولیدی، #سازمانهای_بورکراتیک و #انجمنهای_دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.
3) و بالاخره در #سطح_کلان #ارتباطات_گسترش_یافته، #نظام_آموزشی،
#نظام_بورکراسی،
#ارتش،
#شهر_نشینی،
#دموکراسی، #صنعت_و_تجارت_خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاخصهای_توسعه
☆1
#تعاریف_و_شاخصهای_اصلی_توسعه :
توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند.
در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند.
مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است.
اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست.
نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت.
در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.
بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند.
به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند.
این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد.
پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.
#این_شاخصها_کدامند؟
برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.
به طور کلی در ادبیات توسعه #سه_تفسیر_متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:
1- #تفسیر_اقتصادی_از_توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش #بهره وری، #تولید_ناخالص_داخلی، #تولید_ناخالص_ملی، #صنعتی_شدن، #میزان_سرمایه_گذاری، #ساختار_اقتصاد_ملی و نیز #حجم_تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.
2) تفسیر #اقتصاد_سیاسی_از_توسعه که بر شاخص ها و #معیارهای_رفاه از قبیل #فقر، #توزیع_درآمد، #نوع_تغذیه، #مرگ_و_میر_نوزادان، #زندگی_بهتر، #سواد، #اشتغال، #مسکن، #آب_آشامیدنی، #مصرف_انرژی و غیره تاکید می گذارد.
3) تفسیر #جامعه_شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر #توانمندسازی، #مشارکت_سرمایه_اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های #توسعه_انسانی_اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.
#فرایند_توسعه_معمولا_در_سه_سطح_مورد_توجه_قرار_میگیرد:
1) در #سطح_خرد که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون #زمینه های_روانی و
#امتیازهای_فردی و متغیرهایی چون #وجود_روشنفکران، انسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.
2) در #سطح_میانی عواملی نظیر وجود #مدارس،
#دانشگاه ها،
#کارخانه ها،
#سازمانهای_تولیدی، #سازمانهای_بورکراتیک و #انجمنهای_دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.
3) و بالاخره در #سطح_کلان #ارتباطات_گسترش_یافته، #نظام_آموزشی،
#نظام_بورکراسی،
#ارتش،
#شهر_نشینی،
#دموکراسی، #صنعت_و_تجارت_خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔷️👊نافرمانی مدنی ایرانیان👊🔷️
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
به نام ایران و بنام پرچم سه رنگ شیر و
خورشید نشان 👑
با درود به گرامی یاران و سربازان بی ادعای میهن و اعلیحضرت رضا شاه دوّم 👑
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
گفتمان
گروه جامعه سکولار دموکراتیک (پادشاهی پارلمانی ) 👑
ساعت 22:00🌺 به وقت ایران
امشب #سه شنبه 97/5/16
برگزار
میشود از یاران خواهشمند است با
حضور گرمشان ما را در گفتمان یاری کنند
موضوع :
مشکلات اقتصادی ایران و علت گرایش کشور به سمت وضعیت نا بسامان اقتصادی
👈با حضور جناب (جواد رسولی)
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
.📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
جاوید شاه
جاوید اعلیحضرت رضا شاه دوّم 👑
پاینده ایران
و ایرانی میهن پرست
https://t.me/joinchat/B2L8qEIwHMdWc5zslRemMw
کانال جامعه سکولاردموکرات
https://telegram.me/DSSociety1
https://telegram.me/SDPadshahiparlemani1
https://telegram.me/Delavaraniranzamin1
آرشیو گفتمان شبانه
https://telegram.me/DSSociety2
__
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
به نام ایران و بنام پرچم سه رنگ شیر و
خورشید نشان 👑
با درود به گرامی یاران و سربازان بی ادعای میهن و اعلیحضرت رضا شاه دوّم 👑
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
گفتمان
گروه جامعه سکولار دموکراتیک (پادشاهی پارلمانی ) 👑
ساعت 22:00🌺 به وقت ایران
امشب #سه شنبه 97/5/16
برگزار
میشود از یاران خواهشمند است با
حضور گرمشان ما را در گفتمان یاری کنند
موضوع :
مشکلات اقتصادی ایران و علت گرایش کشور به سمت وضعیت نا بسامان اقتصادی
👈با حضور جناب (جواد رسولی)
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
.📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
جاوید شاه
جاوید اعلیحضرت رضا شاه دوّم 👑
پاینده ایران
و ایرانی میهن پرست
https://t.me/joinchat/B2L8qEIwHMdWc5zslRemMw
کانال جامعه سکولاردموکرات
https://telegram.me/DSSociety1
https://telegram.me/SDPadshahiparlemani1
https://telegram.me/Delavaraniranzamin1
آرشیو گفتمان شبانه
https://telegram.me/DSSociety2
__
Telegram
ابر گروه جامعه سکولاردموکرات(پادشاهی پارلمانی)(نهاد مردمی)
ابر گروه جامعه
https://t.me/joinchat/B2L8qEIwHMdGwi7Re-kT9g
کانال جامعه سکولاردموکرات
https://telegram.me/DSSociety1
https://telegram.me/SDPadshahiparlemani1
https://telegram.me/farre_kiyani
آرشیو گفتمان شبانه
https://telegram.me/DSSociety2
____
https://t.me/joinchat/B2L8qEIwHMdGwi7Re-kT9g
کانال جامعه سکولاردموکرات
https://telegram.me/DSSociety1
https://telegram.me/SDPadshahiparlemani1
https://telegram.me/farre_kiyani
آرشیو گفتمان شبانه
https://telegram.me/DSSociety2
____
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
روزي حاکمي بي عيب! به اطرافيانش گفت كه اگر از كسي عيب و ايرادي ببيند، آن شخص بايد يك درهم تاوان بدهد.
يكي از شحنه ها (نگهبان) مردي را عريان ديد و گفت:
بايد به دستور پادشاه #يك_درهم بپردازي.
مرد گفت: چه....چه...چرا بايد بدهم؟!
شحنه گفت #دو_درهم بايد بدهي چون لكنت هم داري.
شحنه گريبان مرد راگرفت؛ او خواست دفاع كند، معلوم شد دستش هم بالا نمي آيد. شحنه گفت حالا بايد #سه_درهم بدهي!
در اين گير و دار كلاه از سر مرد افتاد و آن مرد كچل بود. شحنه طلب #چهار_درهم كرد.
مرد بينوا خواست بگريزد، كاشف به عمل آمد كه لنگ و چلاق هم هست.
شحنه گفت از جايت تكان نخور كه تو #گنجي_بسيار_پر_بها هستي.!!!
متأسفانه برخي در پيدا كردن عيب و ايراد در ديگران چنان مشتاق و جدي هستند كه انگار گنجي را جست و جو مي كنند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
روزي حاکمي بي عيب! به اطرافيانش گفت كه اگر از كسي عيب و ايرادي ببيند، آن شخص بايد يك درهم تاوان بدهد.
يكي از شحنه ها (نگهبان) مردي را عريان ديد و گفت:
بايد به دستور پادشاه #يك_درهم بپردازي.
مرد گفت: چه....چه...چرا بايد بدهم؟!
شحنه گفت #دو_درهم بايد بدهي چون لكنت هم داري.
شحنه گريبان مرد راگرفت؛ او خواست دفاع كند، معلوم شد دستش هم بالا نمي آيد. شحنه گفت حالا بايد #سه_درهم بدهي!
در اين گير و دار كلاه از سر مرد افتاد و آن مرد كچل بود. شحنه طلب #چهار_درهم كرد.
مرد بينوا خواست بگريزد، كاشف به عمل آمد كه لنگ و چلاق هم هست.
شحنه گفت از جايت تكان نخور كه تو #گنجي_بسيار_پر_بها هستي.!!!
متأسفانه برخي در پيدا كردن عيب و ايراد در ديگران چنان مشتاق و جدي هستند كه انگار گنجي را جست و جو مي كنند.
🆔👉 @iran_novin1
⭕️ #محمود_احمدینژاد در نامهای رسمی که امروز منتشر شده از #وزارت_کشور درخواست کرده تا مجوزی برای برگزاری تجمع اعتراضی در تهران صادر شود.
🔸 در این نامه آمده است که این تجمع در اعتراض به سیاستها و عملکردهای مقامات مسئول و نحوه اداره کشور از سوی قوای مختلف برگزار خواهد شد.
🔺 در این نامه احمدی نژاد صراحتا از اعتراض به عملکرد #سه_قوا صحبت کرده و مجوز را برای این افراد درخواست کرده و اهمیتی به اعتراضات گروهی که معترض به حاکمیت دارند نداده است .
❌ احمدی نژاد در اعتراضات مدنی سال ٨٨ که خود رییس دولت بود، مردم معترض را خس و خاشاک خواند و امروز مدافع معترضان شده است . در حالی که اکثریت مردم احمدی نژاد را مسبب بسیاری از مشکلات امروز میدانند و او را مقصر میدانند که با سخنرانی های بیهوده خود موجب صدور چندین قطعنامه سازمان ملل و تشکیل تحریمهای گسترده بر علیه ملت ایران شده و پرونده ایران را به شورای امنیت کشانید .
🔺 این درحالی است که مردم در آن زمان هیچ مجوزی از وزارت کشور احمدی نژاد برای اعتراضات خود دریافت نکردند .
اکنون چیزی را مطالبه میکند که خود از دادن آن امتناع کرده است .
🔸 در این نامه آمده است که این تجمع در اعتراض به سیاستها و عملکردهای مقامات مسئول و نحوه اداره کشور از سوی قوای مختلف برگزار خواهد شد.
🔺 در این نامه احمدی نژاد صراحتا از اعتراض به عملکرد #سه_قوا صحبت کرده و مجوز را برای این افراد درخواست کرده و اهمیتی به اعتراضات گروهی که معترض به حاکمیت دارند نداده است .
❌ احمدی نژاد در اعتراضات مدنی سال ٨٨ که خود رییس دولت بود، مردم معترض را خس و خاشاک خواند و امروز مدافع معترضان شده است . در حالی که اکثریت مردم احمدی نژاد را مسبب بسیاری از مشکلات امروز میدانند و او را مقصر میدانند که با سخنرانی های بیهوده خود موجب صدور چندین قطعنامه سازمان ملل و تشکیل تحریمهای گسترده بر علیه ملت ایران شده و پرونده ایران را به شورای امنیت کشانید .
🔺 این درحالی است که مردم در آن زمان هیچ مجوزی از وزارت کشور احمدی نژاد برای اعتراضات خود دریافت نکردند .
اکنون چیزی را مطالبه میکند که خود از دادن آن امتناع کرده است .
Forwarded from پیوند نگار
⭕️ مشکل فقط «خامنهای» و «ولایت فقیه» نیست!
در تمام سالهای گذشته، دلبستگان جمهوری اسلامی از ملی- مذهبی تا چپهای اثنیعشری، بهانهشان این بود که «جامعه ایران مذهبی است»، «باید کار فرهنگی کرد» تا «مردم آماده دموکراسی شوند» و این روند در «جوامع غربی هم چندصد سال طول کشید» و…
#یک، مگر جوامع غربی «بیدین» یا «غیرمذهبی» هستند؟!
به تجمعات داوطلبانه مردم در مراسم سالانه مذهبی در حضور پاپ و سفرهای وی به کشورهای مختلف توجه کنید. موضوع نه بر سر عقاید مذهبی مردم بلکه بر سر ساختاریست که تنوع مردم را از نظر مذهبی نیز به رسمیت بشناسد و هیچ دینی را بر دیگری ممتاز نداند.
#دو، بیشترین کار فرهنگی را نه در رژیمهای توتالیتر، آنهم از نوع سرکوبگر مذهبی، بلکه در شرایط باز میتوان انجام داد.
کسانی که «سانسور» و «ممنوعیت» را سرچشمهی خلاقیت معرفی میکنند، به عارضه یا «سندروم استکهلم» دچارند و سادیسم حکومت سرکوبگر را توجیه میکنند!
#سه، «آمادگی مردم برای دموکراسی» البته فاکتور مهمی است. اما چرا همین فاکتور از سوی پهلویها پذیرفته نمیشود؟!
چرا گفتههای شاه فقید و گواهی دادنهای شهبانو فرح بر اینکه پهلویها معتقد بودند برای دمکراسی به شرایطی از جمله توسعه اقتصادی و فرهنگی نیاز هست، از سوی استمرارطلبان مدعی دموکراسی پذیرفته نمیشود؟!
#چهار، نیاز مردم ایران به زمان طولانی برای دموکراسی بیاساسترین بهانه است.
گذشته از پیشینهی دموکراسی در تاریخ معاصر ایران، مگر ما از مواهب فرهنگی و فنی که دیگران مبتکر و مخترعاش بودهاند در همین «جامعه مذهبی» و به گمان استمرارطلبان «نارس برای دموکراسی» استفاده نمیکنیم؟!
مگر کشورهایی در شرایطی بدتر از ایران (مثلا بلوک شرق) گام در مسیر دموکراسی نگذاشتهاند؟!
خود استمرارطلبان نیز هر بار رأی به یک جناح نظام را «بلوغ» و «تمرین دموکراسی» مینامیدند اما وقتی همان مردم چند سال بعد به آنها رأی نمیدادند، میشدند «نابالغ»!
و مهمترین نکته:
از دیماه ۹۶ به اینسو بخش مهمی از مردم، رشد خود را برای عبور از جمهوری اسلامی و پذیرش دموکراسی با اقدامات و شعارهایی بیبدیل به نمایش میگذارند!
دیگر چه بهانهای میتوان آورد؟!
هیچ!
به همین دلیل استمرارطلبان راه دیگری در پیش گرفتهاند:
#یک، تخریب و تحریف پهلویها به مثابه نماد و نیروی محرکهی تاریخی که مردم بطور داوطلبانه و بر اساس تجربه، ادامهی آن را (نه بازگشت به آن را) برای عبور از گسستی به نام «جمهوری اسلامی» برگزیدهاند.
#دو، تمرکز بر «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» و «ولی فقیه» و تبلیغ برای محدود کردن «نقش روحانیت» و فروختن آن به نام «جدایی دین و دولت» بطوری که «جمهوری اسلامی» حفظ شود!
در چهل سالگی انقلاب ارتجاعی ۵۷ اما جامعه آمادهی بستن پرانتز سیاه «نظام جمهوری اسلامی» در کلیت آن با همهی ترفندهای استمرارطلبانش است.
رویکرد جامعه به پهلویها بسی فراتر از «نوستالژی» است:
همانطور که مردم در دوران پهلوی هرگز «نوستالژی قاجار» را نداشتند، در آینده نیز بیتردید «نوستالژی جمهوری اسلامی» را نخواهند داشت!
#الهه_بقراط
در تمام سالهای گذشته، دلبستگان جمهوری اسلامی از ملی- مذهبی تا چپهای اثنیعشری، بهانهشان این بود که «جامعه ایران مذهبی است»، «باید کار فرهنگی کرد» تا «مردم آماده دموکراسی شوند» و این روند در «جوامع غربی هم چندصد سال طول کشید» و…
#یک، مگر جوامع غربی «بیدین» یا «غیرمذهبی» هستند؟!
به تجمعات داوطلبانه مردم در مراسم سالانه مذهبی در حضور پاپ و سفرهای وی به کشورهای مختلف توجه کنید. موضوع نه بر سر عقاید مذهبی مردم بلکه بر سر ساختاریست که تنوع مردم را از نظر مذهبی نیز به رسمیت بشناسد و هیچ دینی را بر دیگری ممتاز نداند.
#دو، بیشترین کار فرهنگی را نه در رژیمهای توتالیتر، آنهم از نوع سرکوبگر مذهبی، بلکه در شرایط باز میتوان انجام داد.
کسانی که «سانسور» و «ممنوعیت» را سرچشمهی خلاقیت معرفی میکنند، به عارضه یا «سندروم استکهلم» دچارند و سادیسم حکومت سرکوبگر را توجیه میکنند!
#سه، «آمادگی مردم برای دموکراسی» البته فاکتور مهمی است. اما چرا همین فاکتور از سوی پهلویها پذیرفته نمیشود؟!
چرا گفتههای شاه فقید و گواهی دادنهای شهبانو فرح بر اینکه پهلویها معتقد بودند برای دمکراسی به شرایطی از جمله توسعه اقتصادی و فرهنگی نیاز هست، از سوی استمرارطلبان مدعی دموکراسی پذیرفته نمیشود؟!
#چهار، نیاز مردم ایران به زمان طولانی برای دموکراسی بیاساسترین بهانه است.
گذشته از پیشینهی دموکراسی در تاریخ معاصر ایران، مگر ما از مواهب فرهنگی و فنی که دیگران مبتکر و مخترعاش بودهاند در همین «جامعه مذهبی» و به گمان استمرارطلبان «نارس برای دموکراسی» استفاده نمیکنیم؟!
مگر کشورهایی در شرایطی بدتر از ایران (مثلا بلوک شرق) گام در مسیر دموکراسی نگذاشتهاند؟!
خود استمرارطلبان نیز هر بار رأی به یک جناح نظام را «بلوغ» و «تمرین دموکراسی» مینامیدند اما وقتی همان مردم چند سال بعد به آنها رأی نمیدادند، میشدند «نابالغ»!
و مهمترین نکته:
از دیماه ۹۶ به اینسو بخش مهمی از مردم، رشد خود را برای عبور از جمهوری اسلامی و پذیرش دموکراسی با اقدامات و شعارهایی بیبدیل به نمایش میگذارند!
دیگر چه بهانهای میتوان آورد؟!
هیچ!
به همین دلیل استمرارطلبان راه دیگری در پیش گرفتهاند:
#یک، تخریب و تحریف پهلویها به مثابه نماد و نیروی محرکهی تاریخی که مردم بطور داوطلبانه و بر اساس تجربه، ادامهی آن را (نه بازگشت به آن را) برای عبور از گسستی به نام «جمهوری اسلامی» برگزیدهاند.
#دو، تمرکز بر «خامنهای» و «ولایت مطلقه فقیه» و «ولی فقیه» و تبلیغ برای محدود کردن «نقش روحانیت» و فروختن آن به نام «جدایی دین و دولت» بطوری که «جمهوری اسلامی» حفظ شود!
در چهل سالگی انقلاب ارتجاعی ۵۷ اما جامعه آمادهی بستن پرانتز سیاه «نظام جمهوری اسلامی» در کلیت آن با همهی ترفندهای استمرارطلبانش است.
رویکرد جامعه به پهلویها بسی فراتر از «نوستالژی» است:
همانطور که مردم در دوران پهلوی هرگز «نوستالژی قاجار» را نداشتند، در آینده نیز بیتردید «نوستالژی جمهوری اسلامی» را نخواهند داشت!
#الهه_بقراط
Telegram
attach📎
Forwarded from اتچ بات
🔵 #شاخصهای_توسعه_پایدار
ℹ️ قسمت اول 🔰
💠 تعاریف و شاخصهای اصلی توسعه :
توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند.
در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند.
مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است.
اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست.
نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت.
در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.
بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند.
به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند.
این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد.
پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.
💠 این.شاخصها کدامند؟
برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.
به طور کلی در ادبیات توسعه #سه_تفسیر_متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:
١- تفسیر اقتصادی از توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش
بهره وری،
تولید ناخالص داخلی،
تولید ناخالص ملی،
صنعتی شدن،
میزان سرمایه گذاری،
ساختار اقتصاد ملی و نیز
حجم تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.
٢- تفسیر اقتصاد سیاسی از توسعه که بر شاخص ها و معیارهای رفاه از قبیل
فقر،
توزیع درآمد،
نوع تغذیه،
مرگ و میر نوزادان،
زندگی بهتر،
سواد،
اشتغال،
مسکن،
آب آشامیدنی،
مصرف انرژی و غیره تاکید می گذارد.
٣- تفسیر جامعه شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر توانمندسازی، مشارکت سرمایه اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های توسعه انسانی اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.
💠فرایند توسعه معمولا در سه سطح مورد توجه قرار میگیرد:
١- در سطح خرد: که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون
زمینه های روانی و
امتیازهای فردی و متغیرهایی چون وجود روشنفکران، انسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.
٢- در سطح میانی: عواملی نظیر وجود مدارس،
دانشگاه ها،
کارخانه ها،
سازمانهای تولیدی،
سازمانهای بورکراتیک و
انجمنهای دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.
٣- و بالاخره در سطح کلان:
ارتباطات گسترش یافته
نظام آموزشی
نظام بورکراسی
ارتش
شهرنشینی
دموکراسی
صنعت.و تجارت خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.
ادامه👇👇
ℹ️ قسمت اول 🔰
💠 تعاریف و شاخصهای اصلی توسعه :
توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند.
در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند.
مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است.
اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست.
نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت.
در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.
بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند.
به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند.
این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد.
پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.
💠 این.شاخصها کدامند؟
برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.
به طور کلی در ادبیات توسعه #سه_تفسیر_متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:
١- تفسیر اقتصادی از توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش
بهره وری،
تولید ناخالص داخلی،
تولید ناخالص ملی،
صنعتی شدن،
میزان سرمایه گذاری،
ساختار اقتصاد ملی و نیز
حجم تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.
٢- تفسیر اقتصاد سیاسی از توسعه که بر شاخص ها و معیارهای رفاه از قبیل
فقر،
توزیع درآمد،
نوع تغذیه،
مرگ و میر نوزادان،
زندگی بهتر،
سواد،
اشتغال،
مسکن،
آب آشامیدنی،
مصرف انرژی و غیره تاکید می گذارد.
٣- تفسیر جامعه شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر توانمندسازی، مشارکت سرمایه اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های توسعه انسانی اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.
💠فرایند توسعه معمولا در سه سطح مورد توجه قرار میگیرد:
١- در سطح خرد: که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون
زمینه های روانی و
امتیازهای فردی و متغیرهایی چون وجود روشنفکران، انسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.
٢- در سطح میانی: عواملی نظیر وجود مدارس،
دانشگاه ها،
کارخانه ها،
سازمانهای تولیدی،
سازمانهای بورکراتیک و
انجمنهای دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.
٣- و بالاخره در سطح کلان:
ارتباطات گسترش یافته
نظام آموزشی
نظام بورکراسی
ارتش
شهرنشینی
دموکراسی
صنعت.و تجارت خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.
ادامه👇👇
Telegram
attach 📎
🔴 سناتور تام کارپر قانون #پذیرش #واشنگتن_دی_سی را معرفی می کند تا #دی_سی را به پنجاه و یکمین #ایالت #ایالات_متحده #آمریکا ( #NBC ) تبدیل کند.
🔻 #واشینگتن دی سی بعنوان یک منطقه مستقل از ایالات متحده بوده و با اینکه مرکز حکومت #فدرال #ایالات_متحده و محل استقرار #کاخ_سفید و #کاخ_کنگره بوده و #پایتخت #آمریکا شناخته می شود، اما خود آن منطقه بخشی از خاک ایالات متحده نمی باشد و بعنوان منطقه ای تحت مالکیت یک #شرکت هست.
به همین دلیل برخی از آمریکایی ها مدعی هستند که یک شرکت بر آمریکا حکومت می کند که خود مستقل از ایالات متحده بوده و بهمراه #واتیکان منطقه مستقل در دل خاک ایتالیا و #لندن_سیتی در محدوده شهر لندن #سه_گانه_سلطنتی #سلطه_گران را تشکیل می دهند .
ظاهرا با #افشا شدن این اطلاعات می خواهند حداقل در ظاهر #DC را بعنوان یکی از ایالتهای آمریکا ثبت کنند. شاید #استقلال واتیکان و لندن سیتی هم مورد تجدید نظر قرار گیرد .
🔻 #واشینگتن دی سی بعنوان یک منطقه مستقل از ایالات متحده بوده و با اینکه مرکز حکومت #فدرال #ایالات_متحده و محل استقرار #کاخ_سفید و #کاخ_کنگره بوده و #پایتخت #آمریکا شناخته می شود، اما خود آن منطقه بخشی از خاک ایالات متحده نمی باشد و بعنوان منطقه ای تحت مالکیت یک #شرکت هست.
به همین دلیل برخی از آمریکایی ها مدعی هستند که یک شرکت بر آمریکا حکومت می کند که خود مستقل از ایالات متحده بوده و بهمراه #واتیکان منطقه مستقل در دل خاک ایتالیا و #لندن_سیتی در محدوده شهر لندن #سه_گانه_سلطنتی #سلطه_گران را تشکیل می دهند .
ظاهرا با #افشا شدن این اطلاعات می خواهند حداقل در ظاهر #DC را بعنوان یکی از ایالتهای آمریکا ثبت کنند. شاید #استقلال واتیکان و لندن سیتی هم مورد تجدید نظر قرار گیرد .