İmgeler
بیا بشینیم و بدون عذاب وجدان کاری نکنیم.
بیا زندگی را بدزدیم.
#سهراب_سپهری
#سهراب_سپهری
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
در ابعاد این عصر خاموش
من طعم تصنیف در من ادراک یک کوچه تنهاترم
من از سطح سیمانی قرن میترسم
در عصر معراج پولاد
...
#سهراب_سپهری
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
در ابعاد این عصر خاموش
من طعم تصنیف در من ادراک یک کوچه تنهاترم
من از سطح سیمانی قرن میترسم
در عصر معراج پولاد
...
#سهراب_سپهری
نزدیک ما شب بیدردی است، دوری کنیم.
کنار ما ریشه بیشوری است، برکنیم.
و نلرزیم، پا در لجن نهیم،
مرداب را به تپش درآییم.
#سهراب_سپهری
کنار ما ریشه بیشوری است، برکنیم.
و نلرزیم، پا در لجن نهیم،
مرداب را به تپش درآییم.
#سهراب_سپهری
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ، من ماندم و همهمهی آفتاب.
و از سفر آفتاب، سرشار از تاریکی نور آمدهام:
سایهتر شدهام
و سایهوار بر لب روشنی ایستادهام.
شب میشکافد، لبخند میشکفد، زمین بیدار میشود.
صبح از سفال آسمان میترواد
و شاخهی شبانهی اندیشهی من بر پرتگاه زمان خم میشود.
#سهراب_سپهری
و از سفر آفتاب، سرشار از تاریکی نور آمدهام:
سایهتر شدهام
و سایهوار بر لب روشنی ایستادهام.
شب میشکافد، لبخند میشکفد، زمین بیدار میشود.
صبح از سفال آسمان میترواد
و شاخهی شبانهی اندیشهی من بر پرتگاه زمان خم میشود.
#سهراب_سپهری
در زندگی من یک گل شقایق جای خودش را دارد. برای چه یک دیوار کاهگلی که روزی از سایهاش گذشتهایم، نتواند در زندگی ما رخنه کند؟ چرا یک کلاغ که بر شاخهٔ کاجی دیدهایم نتواند جا پای خودش را روی احساس ما بگذارد؟
یکلحظه هوشیاری که در یکی از شنزارهای اطراف کاشان به سراغ من آمد؛ از برترین نوسانهای زندگی من چه چیز کم دارد؟ برای همین است که من میتوانم بسی چیزها را از دست بدهم تا یک ˒˒آن˓˓ را زندگی کنم.
هنوز در سفرم
#سهراب_سپهری
یکلحظه هوشیاری که در یکی از شنزارهای اطراف کاشان به سراغ من آمد؛ از برترین نوسانهای زندگی من چه چیز کم دارد؟ برای همین است که من میتوانم بسی چیزها را از دست بدهم تا یک ˒˒آن˓˓ را زندگی کنم.
هنوز در سفرم
#سهراب_سپهری
تو بیاختیار و خواهی نخواهی همراه این رودخانه میروی. ولی من حس میکنم ایستادهام. این را خوب، با تمامی خودم حس میکنم. ایستادهام و انگار که رودخانهای نیست.
هنوز در سفرم
#سهراب_سپهری
هنوز در سفرم
#سهراب_سپهری
و عکس «تاج محل» را در آب
نگاه میکردم:
دوام مرمری لحظههای اکسیری
و پیشرفتگی حجم زندگی در مرگ.
#سهراب_سپهری
نگاه میکردم:
دوام مرمری لحظههای اکسیری
و پیشرفتگی حجم زندگی در مرگ.
#سهراب_سپهری
Forwarded from دلپوش (دلپوش)
از مرز خوابم میگذشتم ،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه افتاده بود
کدامین باد بیپروا
دانه این نیلوفر را
به سرزمین خواب من آورد؟
#سهراب_سپهری
@delpuosh
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه افتاده بود
کدامین باد بیپروا
دانه این نیلوفر را
به سرزمین خواب من آورد؟
#سهراب_سپهری
@delpuosh