زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
مشعشیان لرستان بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی نویسنده : علی محمد ساکی ✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی قسمت چهارم ۶-۸-۱۴۰۳ مذهبی نوپی افکنده وظهور افسانه های سید محمد نوربخش از خاک بختیاری و عبور او از صیمره به این وسیله توجه می شود. فرزندش آتش…
مشعشیان لرستان
بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی
نویسنده : علی محمد ساکی
✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی
قسمت پنجم
۱۴۰۳-۸-۱۴
و سخی الطبع بود و رفتار و همت بلندش مردم را به سوی او جلب کرد. در قحطی های مقارن جنگ بین الملل اول خانه اش پناهگاه بسیاری از آوارگان لر و کرد بود در زمان آبخش املاک خاندان مشعشعی از پل چهر در نزدیکی بیستون کرمانشاه تا گنجه و آب گرم کاکاوند (لرستان) توسعه یافته بود. فرید همدانی که مدتی کارگزار غرب ایران بود او را در کرمانشاه ملاقات و درباره اش چنین مینویسد: قبل از حضرات به منزل جناب میرزا سالک رفتم، بعد از چند دقیقه دیدم جناب والا عبدالعظیم میرزا که به آبخش مشهور و پیرزاده جناب سالک است ورود ،نمودند ایشان خوش سیما و خوش رو و کلاه کردی بر سر و عبا بر دوش داشتند مسکنشان هشت فرسخ تا کرمانشاه فاصله دارد و در واقع سرحد کرمانشاه لرستان است آبخش در سال ۱۳۳۵ هجری قمری درگذشت و پس از او پسرش محمد حسن میرزا پیشوای خاندان شد مشارالیه در سال ۱۳۵۷ هجری قمری در گذشت و پسرش منصور میرزا که اینک مردی ٧٤ ساله و منزوی و متکلف
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی
نویسنده : علی محمد ساکی
✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی
قسمت پنجم
۱۴۰۳-۸-۱۴
و سخی الطبع بود و رفتار و همت بلندش مردم را به سوی او جلب کرد. در قحطی های مقارن جنگ بین الملل اول خانه اش پناهگاه بسیاری از آوارگان لر و کرد بود در زمان آبخش املاک خاندان مشعشعی از پل چهر در نزدیکی بیستون کرمانشاه تا گنجه و آب گرم کاکاوند (لرستان) توسعه یافته بود. فرید همدانی که مدتی کارگزار غرب ایران بود او را در کرمانشاه ملاقات و درباره اش چنین مینویسد: قبل از حضرات به منزل جناب میرزا سالک رفتم، بعد از چند دقیقه دیدم جناب والا عبدالعظیم میرزا که به آبخش مشهور و پیرزاده جناب سالک است ورود ،نمودند ایشان خوش سیما و خوش رو و کلاه کردی بر سر و عبا بر دوش داشتند مسکنشان هشت فرسخ تا کرمانشاه فاصله دارد و در واقع سرحد کرمانشاه لرستان است آبخش در سال ۱۳۳۵ هجری قمری درگذشت و پس از او پسرش محمد حسن میرزا پیشوای خاندان شد مشارالیه در سال ۱۳۵۷ هجری قمری در گذشت و پسرش منصور میرزا که اینک مردی ٧٤ ساله و منزوی و متکلف
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
مشعشیان لرستان بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی نویسنده : علی محمد ساکی ✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی قسمت پنجم ۱۴۰۳-۸-۱۴ و سخی الطبع بود و رفتار و همت بلندش مردم را به سوی او جلب کرد. در قحطی های مقارن جنگ بین الملل اول خانه اش پناهگاه بسیاری…
مشعشیان لرستان
بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی
نویسنده : علی محمد ساکی
✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی
قسمت ششم
۱۴۰۳-۸-۱۴
به جای او انتخاب گردید از چند سال قبل فرزندش جناب آقا نظام الدین مشعشعی پیشوائی خاندان را عهده دار است. از برادران آتش بگ نیز افرادی بر جای مانده است که اهم آنها به شرح ذیل است. ۱ - از جمشید یک خانواده های چراغ پوران بر جای مانده است که مقام پیر خاندان را عهده دار شد.
۲ - از الماس بگ خانواده های الماس بگی نوربخش در تبریز و کرمانشاه و لرستان باقی مانده اند و مقام سیادت خاندان را دارا هستند. این مختصر فصلی از کتاب ناتمام اهل حق نوشته اینجانب است پیروان این فرقه بر اثر عدم اعتقاد به علوم ظاهر و کافی نداشتن آن برای وصول به درگاه حق از فقه و کلام و فلسفه دوری میگزیند به همین علت کتابت در میان آنها در کیفیتی بسیار ابتدائی قرار دارد.
.
تاریخ مذهبی آنها نیز از سوی افراد سینه به سینه نقل میگردد و بیشتر جنبه اساطیری دارد. بنابراین تحقیق درباره معتقدات و تاریخ مذهبی آنها بایستی از سر احتیاط صورت پذیرد و بنابر موقعیت ذکر تمام حقایق در چنین روزگار و چنین مقاله ای دشوار و خلاف مصلحت می نماید.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
بررسی احوال مشعشیان از دیدگاه علی محمد ساکی
نویسنده : علی محمد ساکی
✍:ویرایش و نگارش هادی نورملکی
قسمت ششم
۱۴۰۳-۸-۱۴
به جای او انتخاب گردید از چند سال قبل فرزندش جناب آقا نظام الدین مشعشعی پیشوائی خاندان را عهده دار است. از برادران آتش بگ نیز افرادی بر جای مانده است که اهم آنها به شرح ذیل است. ۱ - از جمشید یک خانواده های چراغ پوران بر جای مانده است که مقام پیر خاندان را عهده دار شد.
۲ - از الماس بگ خانواده های الماس بگی نوربخش در تبریز و کرمانشاه و لرستان باقی مانده اند و مقام سیادت خاندان را دارا هستند. این مختصر فصلی از کتاب ناتمام اهل حق نوشته اینجانب است پیروان این فرقه بر اثر عدم اعتقاد به علوم ظاهر و کافی نداشتن آن برای وصول به درگاه حق از فقه و کلام و فلسفه دوری میگزیند به همین علت کتابت در میان آنها در کیفیتی بسیار ابتدائی قرار دارد.
.
تاریخ مذهبی آنها نیز از سوی افراد سینه به سینه نقل میگردد و بیشتر جنبه اساطیری دارد. بنابراین تحقیق درباره معتقدات و تاریخ مذهبی آنها بایستی از سر احتیاط صورت پذیرد و بنابر موقعیت ذکر تمام حقایق در چنین روزگار و چنین مقاله ای دشوار و خلاف مصلحت می نماید.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
🌿روستای گُلین
در مسیر گیلانغرب به سر پل ذهاب، منطقهای آباد به طول ۲۰ کیلومتر وجود دارد که به گلین معروف است. گلین از چند روستای کوچک و بزرگ به اسمهای سرباغ، شاهمرادی، نجار و… ساخته شده که هر کدام داستانها و جذابیتهای خاص خودشان را دارند و از دیدنیترین جاهای دیدنی اطراف کرمانشاه هستند؛ اما همین را بگویم که گلین قدمتی چند هزار ساله دارد؛ این را از یادگاریهای تاریخی مثل قلعه گرگین و کتیبه فرهادکن که در این منطقه باقی مانده است، متوجه میشویم.
#کرمانشاه
#روستای_گُلین
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
در مسیر گیلانغرب به سر پل ذهاب، منطقهای آباد به طول ۲۰ کیلومتر وجود دارد که به گلین معروف است. گلین از چند روستای کوچک و بزرگ به اسمهای سرباغ، شاهمرادی، نجار و… ساخته شده که هر کدام داستانها و جذابیتهای خاص خودشان را دارند و از دیدنیترین جاهای دیدنی اطراف کرمانشاه هستند؛ اما همین را بگویم که گلین قدمتی چند هزار ساله دارد؛ این را از یادگاریهای تاریخی مثل قلعه گرگین و کتیبه فرهادکن که در این منطقه باقی مانده است، متوجه میشویم.
#کرمانشاه
#روستای_گُلین
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
کریم خان زند نویسنده : محبوبه طهرانی ✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه چاپ اول:۱۳۸۷ قسمت دهم ۱۳-۸-۱۴۰۳ ص ۵۳ و چون (کریم) تسلط کافی بر لشکر نداشت و ابتدای دولت او بود لشکریان هر بی عدالتی که میکردند معترض نمیشد. در چند روزه…
کریم خان زند
نویسنده : محبوبه طهرانی
✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه
چاپ اول:۱۳۸۷
قسمت دهم
۱۴۰۳-۸-۱۵
ص ۵۴
از غیبت کریم خان استفاده کرد و علی رغم پیمانی که بسته بود، ابوالفتح خان را ابتدا از کار برکنار کرد و سپس به قتل رساند
سپس
حاجی باباخان عم خود را حاکم اصفهان کرد و قصد عزیمت به فارس و
تصرف شیراز را نمود.
ظاهراً،
سه خان ،متحد با هم قرار گذاشته بودند پس از تسخیر نقاط توسط کریم خان وی به اصفهان برگردد و سپس هر سه خان با تصرف فارس به خراسان رفته و به اتفاق شاه جدید آنجا را از دست شاهرخ افشار، خارج کنند.
اما علی مردان خان بدون توجه به پیمان منعقد شده و پس از کشتن ابوالفتح خان شاه اسماعیل سوم را با خود همراه کرد و عازم تسخیر فارس شد. منابع اشاره دارند که صالح خان ،بیات حاکم ،فارس نسبت به حکومت سه نفره اعتراض کرده و مدعی استقلال شد علی مردان خان نیز به شاه توصیه کرد که او را به اصفهان احضار کند ولی حاکم مغرور فارس صریحاً اعلام کرد که تنها سلطنت خراسان را دولت قانونی ایران میشناسد به همین ،علت علی مردان خان به سرکوبی او همت گماشت.
به هر ترتیب، در جنگ سختی که بین آن دو صورت گرفت، صالح خان شکست خورد و مجبور به اطاعت شد و شهرهای فارس از جمله شیراز به تصرف علی مردان خان درآمد.
علی مردان خان حکمران ظالم
خوانینی که بر اثر آشفتگیهای اجتماعی و ضعف حکومت مرکزی به قدرت دست می یابند چون از ماندگاری خود بر سر قدرت اطمینان ندارند، سعی میکنند در فرصت به دست آمده کیسه خود را پر کرده و به هر شکل ممکن، آینده خود را تضمین کنند. علی مردان خان یکی از این قدرت مداران فرصت طلب بود. او در طول حکومت کوتاه خود شش ماه با مردم به بدترین شکل ممکن رفتار کرد. نمونه آن را جان پری بدین گونه اشاره میکند
در اثر فشار مأموران علی مردان خان در اصفهان به حدی به تبعه های خارجی فشار آمد که از اصفهان به طرف یزد فرار کردند و برای نمونه بازین ناچار شد دو شمعدان نقره را به جای پول نقد به آنان بدهد.»
در شیراز وضع از این هم بدتر بود علی مردان خان دستور داد آذوقه مردم را به پادگانها بردند و مالیات سه ساله شهر را یک جا از مردم گرفتند و برخی بزرگان شهر را نیز از یک چشم کور کردند. میرزا محمد کلانتر که خود شخصاً شاهد ظلم و ستم علی مردان خان در فارس و اصفهان بود مینویسد: «اگر چه شش ماه بیشتر تسلط و بیداد آن سگ علی مردان خان نبود، لیکن از نظر شش سال بلکه زیاده می نمود.» البته در بعضی از نواحی نیز طبق اشاره میرزا محمد کلانتر، مردم مأموران مالیاتی
او را برهنه کرده و رها ساختند و احدی دیناری پرداخت نکرد. خلاصه آنکه در شیراز و فارس آنچه باغ و عمارت باقی مانده بود، طی شش ماه
تسلط علی مردان خان به ویرانی کشیده شد
تدبير كريم خان؛ تشكيل مجلس مشاوره ای
اشاره کردیم که کریم خان از پیمان شکنی علی مردان خان اطلاع پیدا کرد و بسیار ناراحت و خشمگین شد.
چنین می نماید که کریم خان باید با شتاب هر چه تمام تر به شیراز رفته و پیمان شکن را تنبیه کند اما او تدبیر بهتری اندیشید.
ابتدا به سمت وطن خود پری و کمازان رفت و در بین راه خوانین و ایلات دیگر مانند خدابنده لو قراگوزلو و بیات نیز به او پیوستند سپس مجلس مشاوره ای با حضور لرها و رؤسای طوایف هم پیمان خود تشکیل داد و حوادثی را که واقع شده بود برای شان شرح داد ابتدا از پیمانی سخن گفت که سه ،خان با هم منعقد کرده برایشان بودند سپس موارد پیمان شکنی علی مردان خان اعم از کشتن ابوالفتح خان تسخیر فارس و رفتار ظالمانه با مردم اصفهان و شیراز را بیان و از آنان نظر خواهی
کرد.
پاسخ سرداران جنگی را از زبان محمدامین گلستانه، نویسنده کتاب مجمل التواريخ بنویسیم: کریم خان از سردارانش پرسید: «الحال، صلاح چیست؟ سرکردگان به عرض رسانیدند که با چنین شخص بدقول و پیمان شکنی که به عهد و میثاق خود وفا نکند گفتار او از درجه اعتبار ساقط و از کردار او احتراز لازم است. کریم خان با جمع لشکر به حرب او یکدل و یک زبان گردیدند.
این سیاست، بی شباهت به شورای دشت مغان که به امر نادر تشکیل شد و بـه پادشاهی او رأی داده شد ،نیست منتها در حدی بسیار محدودتر
مورخین دلایل دیگری نیز برای تصمیم کریم خان در تشکیل مجلس مشاوره ای بیان نموده اند از جمله
۱- نگرانی کریم خان از خیانت علی مردان خان به وی.
. حضور نیروهای جنگی وفادار به طایفه علی مردان خان در سپاه او و ترس کریم خان از شورش آنان.
خارج شدن فرماندهی سپاه از دست کریم خان زیرا علی مردان خان بدون
مشورت با وی اقدام به حمله به فارس و تصرف آن منطقه کرده بود.
۴ همراهی شاه اسماعیل سوم با علی مردان خان به او مشروعیت سیاسی میداد که کریم خان فاقد آن بود.
به هر ترتیب تشکیل مجلس مشاوره ای تدبیر عاقلانه ای بود که کریم خان برای نگرانی کریم
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
نویسنده : محبوبه طهرانی
✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه
چاپ اول:۱۳۸۷
قسمت دهم
۱۴۰۳-۸-۱۵
ص ۵۴
از غیبت کریم خان استفاده کرد و علی رغم پیمانی که بسته بود، ابوالفتح خان را ابتدا از کار برکنار کرد و سپس به قتل رساند
سپس
حاجی باباخان عم خود را حاکم اصفهان کرد و قصد عزیمت به فارس و
تصرف شیراز را نمود.
ظاهراً،
سه خان ،متحد با هم قرار گذاشته بودند پس از تسخیر نقاط توسط کریم خان وی به اصفهان برگردد و سپس هر سه خان با تصرف فارس به خراسان رفته و به اتفاق شاه جدید آنجا را از دست شاهرخ افشار، خارج کنند.
اما علی مردان خان بدون توجه به پیمان منعقد شده و پس از کشتن ابوالفتح خان شاه اسماعیل سوم را با خود همراه کرد و عازم تسخیر فارس شد. منابع اشاره دارند که صالح خان ،بیات حاکم ،فارس نسبت به حکومت سه نفره اعتراض کرده و مدعی استقلال شد علی مردان خان نیز به شاه توصیه کرد که او را به اصفهان احضار کند ولی حاکم مغرور فارس صریحاً اعلام کرد که تنها سلطنت خراسان را دولت قانونی ایران میشناسد به همین ،علت علی مردان خان به سرکوبی او همت گماشت.
به هر ترتیب، در جنگ سختی که بین آن دو صورت گرفت، صالح خان شکست خورد و مجبور به اطاعت شد و شهرهای فارس از جمله شیراز به تصرف علی مردان خان درآمد.
علی مردان خان حکمران ظالم
خوانینی که بر اثر آشفتگیهای اجتماعی و ضعف حکومت مرکزی به قدرت دست می یابند چون از ماندگاری خود بر سر قدرت اطمینان ندارند، سعی میکنند در فرصت به دست آمده کیسه خود را پر کرده و به هر شکل ممکن، آینده خود را تضمین کنند. علی مردان خان یکی از این قدرت مداران فرصت طلب بود. او در طول حکومت کوتاه خود شش ماه با مردم به بدترین شکل ممکن رفتار کرد. نمونه آن را جان پری بدین گونه اشاره میکند
در اثر فشار مأموران علی مردان خان در اصفهان به حدی به تبعه های خارجی فشار آمد که از اصفهان به طرف یزد فرار کردند و برای نمونه بازین ناچار شد دو شمعدان نقره را به جای پول نقد به آنان بدهد.»
در شیراز وضع از این هم بدتر بود علی مردان خان دستور داد آذوقه مردم را به پادگانها بردند و مالیات سه ساله شهر را یک جا از مردم گرفتند و برخی بزرگان شهر را نیز از یک چشم کور کردند. میرزا محمد کلانتر که خود شخصاً شاهد ظلم و ستم علی مردان خان در فارس و اصفهان بود مینویسد: «اگر چه شش ماه بیشتر تسلط و بیداد آن سگ علی مردان خان نبود، لیکن از نظر شش سال بلکه زیاده می نمود.» البته در بعضی از نواحی نیز طبق اشاره میرزا محمد کلانتر، مردم مأموران مالیاتی
او را برهنه کرده و رها ساختند و احدی دیناری پرداخت نکرد. خلاصه آنکه در شیراز و فارس آنچه باغ و عمارت باقی مانده بود، طی شش ماه
تسلط علی مردان خان به ویرانی کشیده شد
تدبير كريم خان؛ تشكيل مجلس مشاوره ای
اشاره کردیم که کریم خان از پیمان شکنی علی مردان خان اطلاع پیدا کرد و بسیار ناراحت و خشمگین شد.
چنین می نماید که کریم خان باید با شتاب هر چه تمام تر به شیراز رفته و پیمان شکن را تنبیه کند اما او تدبیر بهتری اندیشید.
ابتدا به سمت وطن خود پری و کمازان رفت و در بین راه خوانین و ایلات دیگر مانند خدابنده لو قراگوزلو و بیات نیز به او پیوستند سپس مجلس مشاوره ای با حضور لرها و رؤسای طوایف هم پیمان خود تشکیل داد و حوادثی را که واقع شده بود برای شان شرح داد ابتدا از پیمانی سخن گفت که سه ،خان با هم منعقد کرده برایشان بودند سپس موارد پیمان شکنی علی مردان خان اعم از کشتن ابوالفتح خان تسخیر فارس و رفتار ظالمانه با مردم اصفهان و شیراز را بیان و از آنان نظر خواهی
کرد.
پاسخ سرداران جنگی را از زبان محمدامین گلستانه، نویسنده کتاب مجمل التواريخ بنویسیم: کریم خان از سردارانش پرسید: «الحال، صلاح چیست؟ سرکردگان به عرض رسانیدند که با چنین شخص بدقول و پیمان شکنی که به عهد و میثاق خود وفا نکند گفتار او از درجه اعتبار ساقط و از کردار او احتراز لازم است. کریم خان با جمع لشکر به حرب او یکدل و یک زبان گردیدند.
این سیاست، بی شباهت به شورای دشت مغان که به امر نادر تشکیل شد و بـه پادشاهی او رأی داده شد ،نیست منتها در حدی بسیار محدودتر
مورخین دلایل دیگری نیز برای تصمیم کریم خان در تشکیل مجلس مشاوره ای بیان نموده اند از جمله
۱- نگرانی کریم خان از خیانت علی مردان خان به وی.
. حضور نیروهای جنگی وفادار به طایفه علی مردان خان در سپاه او و ترس کریم خان از شورش آنان.
خارج شدن فرماندهی سپاه از دست کریم خان زیرا علی مردان خان بدون
مشورت با وی اقدام به حمله به فارس و تصرف آن منطقه کرده بود.
۴ همراهی شاه اسماعیل سوم با علی مردان خان به او مشروعیت سیاسی میداد که کریم خان فاقد آن بود.
به هر ترتیب تشکیل مجلس مشاوره ای تدبیر عاقلانه ای بود که کریم خان برای نگرانی کریم
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
شهریاران کُرد
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت اول
۱۴۰۳-۸-۱۷
آریاییان به تیره ها و شاخه های مختلف تقسیم می شدند و بر سر هر تیره ای شاهی کوچک
و محلی از خاندانی شریف و روحانی یا به عبارتی بغ زادهای حکومت می کرد و انجمنی از پیران او را یاری می دادند.
اجتماع و اتحاد این شاهان محلی و منطقه ای با هم ایجاد شاهنشاهی ایران یعنی حکومت تاریخی و سنتی ایران که حکومت شاه شاهان ایرانی بود را به وجود می آورد و هر پادشاهی در واقع نگهبان همۀ آیینهای ایرانی بود آشور بانی پال نوشته است که در سرزمین ماد ۲۲ پادشاهی را فتح کرده است و حکومت شاهنشاهی ماد در واقع اتحادیه ای از این شاهان محلی بوده است. بعد از اسلام به این پادشاهان محلی امیر میگفتند و بعد از حمله مغول خان و ایلخان نامیده شدهاند و بزرگان ایل جلیل زنگنه در واقع شاهان محلی و منطقه ای بوده اند که در حیطه منطقه ایل خود در هزاره های گذشته بر مردمان کرد حوزه فرمانروایـی خـود شهریاری می کردند و این کتاب یادی است از خاطره نیک نامی ها
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت اول
۱۴۰۳-۸-۱۷
آریاییان به تیره ها و شاخه های مختلف تقسیم می شدند و بر سر هر تیره ای شاهی کوچک
و محلی از خاندانی شریف و روحانی یا به عبارتی بغ زادهای حکومت می کرد و انجمنی از پیران او را یاری می دادند.
اجتماع و اتحاد این شاهان محلی و منطقه ای با هم ایجاد شاهنشاهی ایران یعنی حکومت تاریخی و سنتی ایران که حکومت شاه شاهان ایرانی بود را به وجود می آورد و هر پادشاهی در واقع نگهبان همۀ آیینهای ایرانی بود آشور بانی پال نوشته است که در سرزمین ماد ۲۲ پادشاهی را فتح کرده است و حکومت شاهنشاهی ماد در واقع اتحادیه ای از این شاهان محلی بوده است. بعد از اسلام به این پادشاهان محلی امیر میگفتند و بعد از حمله مغول خان و ایلخان نامیده شدهاند و بزرگان ایل جلیل زنگنه در واقع شاهان محلی و منطقه ای بوده اند که در حیطه منطقه ایل خود در هزاره های گذشته بر مردمان کرد حوزه فرمانروایـی خـود شهریاری می کردند و این کتاب یادی است از خاطره نیک نامی ها
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
شهریاران کُرد تاریخ ایل جلیل زنگنه مولفین:بهمن اعظم زنگنه دکتر سهراب اعظم زنگنه ✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر قسمت اول ۱۴۰۳-۸-۱۷ آریاییان به تیره ها و شاخه های مختلف تقسیم می شدند و بر سر هر تیره ای شاهی کوچک و محلی از خاندانی شریف و روحانی یا…
شهریاران کُرد
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت دوم
۱۴۰۳-۸-۱۷
آن شهریاران... و حاصل
بیش از ۴۰ سال مطالعه پژوهش و بررسی امید آنکه مورد پسند ایران دوستان قرار گیرد.
دکتر سهراب اعظم زنگنه
بهمن اعظم زنگنه
اسفند ماه ۱۳۸۶
زنگنه ها در تاریخ
شادروان عمادالدین دولتشاهی در ترجمه ارزشمند خود از فروردین یشت زنگنه ها را جزو اولین گروندگان به حضرت زرتشت ذکر کرده اند.
استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر محمودی بختیاری زنگنه ها را جزو هفت دودمانی که داریوش بزرگ را به شاهی رسانده اند نام برده اند.
رد پای نام خاندان زنگنه و وابستگان آن را که به یقین از خاندانهای بزرگ عصر مادها بوده اند گذشته از آنکه در به شاهی رساندن داریوش ذکر کردیم با توجه به یکی بودن نام زیک و زنگنه جزو اسامی سرداران داریوش هم مشاهده میکنیم و آنجا که در کتاب گنجینه نام های ایرانی از سرداری به نام ژیگس (زیک و زنگنه پدر میرسوس به عنوان یکی از سرداران پارسی داریوش بزرگ یاد می شود.
در زمان اشکانیان نیز از خاندان زنگنه به عنوان یکی از هفت خاندان بزرگ آن عصر یاد کرده اند و در کتاب اسماء یوستی اسامی بسیاری از بزرگان آن ذکر گردیده و رشید یاسمی در کتاب کرد و پیوستگی نژادی او نیز تحت عنوان زیگ زنگنه) آنها را از خاندانهای بزرگ کرد که در اسماء یوستی اسامی شان یاد شده شمرده است و در کتاب گنجینه نام های ایرانی آورده شده که: ۱- زیاک ( زیگ) و (زنگنه نام کسی است در کتبیه کعبه زردتشت در نقش رستم تخت جمشید که خوانسالار اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی بوده و همزمان بـا بـابـک پـدر اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی است.
۲- زیک ( زنگنه) نام یکی از سرداران بزرگ شاپور دوم ساسانی بوده که رومی ها او را ژیکس ( ژیگس) نوشته اند.
۳- زیک ( زنگنه) نام یکی از هفت دودمان نامی روزگار ساسانیان است.
۴- زنگوی زنگه و زنگنه یکی از نجبای ایران در عصر خسرو پرویز ساسانی بوده و از
۵ - زنگوی ( زنگه و زنگنه) نام یکی از نجبای چین بوده و از قول فردوسی می آورد که:
به چین اندرون بود حسنوی نام
دگر سرکشی بود زنگــوی نــام
که البته با توجه به روابط بسیار زیاد ایران عصر ساسانی با کشور چین احتمال مهاجرت و سکونت ایرانیان در آن دیار بعید نیست و اتفاقاً یکی از خاندانهای قدیمی وابسته به خاندان سلطنتی تایلند نیز اعقاب خود را ایرانی میدانند. بعد از اسلام نیز از ایل زنگنه اولین بار در حماسه کربلا خاطره ای می یابیم و آن داستان مشهوری است که زنان زنگنه ( از تیرهٔ بنی اسد )در گردآوری و دفن اجساد مطهر شهیدان کربلا که حبیب ابن مظاهر ( زنگنه = بنی اسد پیر کربلا هم یکی از ایشان بوده شرکت کرده اند و حضرت علی بن حسین(ع) زین العابدین حضرت سجاد(ع) و اسرا را تا شام همراهی کرده و پس از مدتها که در رکاب آن حضرت به سر میبرده اند از سوی آن حضرت اجازه بازگشت به موطن خود یافته اند و با صدور فرمانی از سوی ایشان مورد لطف و استمالت قرار گرفتند، این داستان بنابر روایت اسنادی است که چون در دوران صفویه ایل زنگنه و بنی اسد در کنار شاه اسماعیل صفوی قرار داشتند از آن هنگام و تا اواخر قاجاریه در خراسان و کرمانشاهان و.... اعتبار نفوذ و رسمیت داشته است و هسته های اصلی طوایف زنگنه از پرداخت خراج عوارض و مالیات معاف بوده اند ( کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان).
زنگه
لغت نامه دهخدا زیر عناوین زنگله که در کتاب گنجینه نامهای ایرانی به عنوان یکی از پهلوانان یاد شده می نویسد: زنگله نام دلاوری تو رانی است که در جنگ دوازده رخ به دست فروهل ایرانی کشته شد (برهان، فرهنگ رشیدی شرفنامه مُنیری ناظم الاطباء) و به قول فردوسی استناد می کند که: و دیگر فروهل ابا زنگله برون تافتند از میان گله
و بلافاصله از زنگله شاوران که همان زنگه شاوران است یاد می کند و در جایی دیگر زنگله را نام مقامی از موسیقی و پرده ای از پرده های موسیقی و نام مقامی از موسیقی و سرود
و نام پرده ای از دوازده پردۀ موسیقی و نام یکی از دو فرع مقامۀ راست و نوایی از موسیقی به استناد برهان صحاح الفرس آنندراج و یادداشتهای خطی مرحوم دهخدا، فرهنگ رشیدی و ناظم الاطباء ذکر کرده و از قول مولوی آورده است که
در جمع ست رایان رو زنگله سرایان:
زنگه شاوران یا زنگنه شاهوران
سردار عصر کیخسرو و کیکاووس و مشاور سیاوش در جنگ با افراسیاب بوده که در رأس دلاوران کُرد و بغدادی قرار داشته و درفش ویژۀ او با نشان هما بوده و ایل زنگنه خود را منسوب به زنگه شاوران میدانند
وقایع تاریخی کرمانشاهان از امیر مظفر تا مراد آق قویونلو
(۹۰۸-۷۱۳ هـ. ق) = (۱۳۱۳-۱۵۰۲ م ) شیخ ابو العباس احمد قلقشندی مؤلف صبح الاعشى که در ۸۱۴ ه. ق کتاب خود را تألیف کرده است و همچنین تقی الدین صاحب تثقیف
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت دوم
۱۴۰۳-۸-۱۷
آن شهریاران... و حاصل
بیش از ۴۰ سال مطالعه پژوهش و بررسی امید آنکه مورد پسند ایران دوستان قرار گیرد.
دکتر سهراب اعظم زنگنه
بهمن اعظم زنگنه
اسفند ماه ۱۳۸۶
زنگنه ها در تاریخ
شادروان عمادالدین دولتشاهی در ترجمه ارزشمند خود از فروردین یشت زنگنه ها را جزو اولین گروندگان به حضرت زرتشت ذکر کرده اند.
استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر محمودی بختیاری زنگنه ها را جزو هفت دودمانی که داریوش بزرگ را به شاهی رسانده اند نام برده اند.
رد پای نام خاندان زنگنه و وابستگان آن را که به یقین از خاندانهای بزرگ عصر مادها بوده اند گذشته از آنکه در به شاهی رساندن داریوش ذکر کردیم با توجه به یکی بودن نام زیک و زنگنه جزو اسامی سرداران داریوش هم مشاهده میکنیم و آنجا که در کتاب گنجینه نام های ایرانی از سرداری به نام ژیگس (زیک و زنگنه پدر میرسوس به عنوان یکی از سرداران پارسی داریوش بزرگ یاد می شود.
در زمان اشکانیان نیز از خاندان زنگنه به عنوان یکی از هفت خاندان بزرگ آن عصر یاد کرده اند و در کتاب اسماء یوستی اسامی بسیاری از بزرگان آن ذکر گردیده و رشید یاسمی در کتاب کرد و پیوستگی نژادی او نیز تحت عنوان زیگ زنگنه) آنها را از خاندانهای بزرگ کرد که در اسماء یوستی اسامی شان یاد شده شمرده است و در کتاب گنجینه نام های ایرانی آورده شده که: ۱- زیاک ( زیگ) و (زنگنه نام کسی است در کتبیه کعبه زردتشت در نقش رستم تخت جمشید که خوانسالار اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی بوده و همزمان بـا بـابـک پـدر اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی است.
۲- زیک ( زنگنه) نام یکی از سرداران بزرگ شاپور دوم ساسانی بوده که رومی ها او را ژیکس ( ژیگس) نوشته اند.
۳- زیک ( زنگنه) نام یکی از هفت دودمان نامی روزگار ساسانیان است.
۴- زنگوی زنگه و زنگنه یکی از نجبای ایران در عصر خسرو پرویز ساسانی بوده و از
۵ - زنگوی ( زنگه و زنگنه) نام یکی از نجبای چین بوده و از قول فردوسی می آورد که:
به چین اندرون بود حسنوی نام
دگر سرکشی بود زنگــوی نــام
که البته با توجه به روابط بسیار زیاد ایران عصر ساسانی با کشور چین احتمال مهاجرت و سکونت ایرانیان در آن دیار بعید نیست و اتفاقاً یکی از خاندانهای قدیمی وابسته به خاندان سلطنتی تایلند نیز اعقاب خود را ایرانی میدانند. بعد از اسلام نیز از ایل زنگنه اولین بار در حماسه کربلا خاطره ای می یابیم و آن داستان مشهوری است که زنان زنگنه ( از تیرهٔ بنی اسد )در گردآوری و دفن اجساد مطهر شهیدان کربلا که حبیب ابن مظاهر ( زنگنه = بنی اسد پیر کربلا هم یکی از ایشان بوده شرکت کرده اند و حضرت علی بن حسین(ع) زین العابدین حضرت سجاد(ع) و اسرا را تا شام همراهی کرده و پس از مدتها که در رکاب آن حضرت به سر میبرده اند از سوی آن حضرت اجازه بازگشت به موطن خود یافته اند و با صدور فرمانی از سوی ایشان مورد لطف و استمالت قرار گرفتند، این داستان بنابر روایت اسنادی است که چون در دوران صفویه ایل زنگنه و بنی اسد در کنار شاه اسماعیل صفوی قرار داشتند از آن هنگام و تا اواخر قاجاریه در خراسان و کرمانشاهان و.... اعتبار نفوذ و رسمیت داشته است و هسته های اصلی طوایف زنگنه از پرداخت خراج عوارض و مالیات معاف بوده اند ( کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان).
زنگه
لغت نامه دهخدا زیر عناوین زنگله که در کتاب گنجینه نامهای ایرانی به عنوان یکی از پهلوانان یاد شده می نویسد: زنگله نام دلاوری تو رانی است که در جنگ دوازده رخ به دست فروهل ایرانی کشته شد (برهان، فرهنگ رشیدی شرفنامه مُنیری ناظم الاطباء) و به قول فردوسی استناد می کند که: و دیگر فروهل ابا زنگله برون تافتند از میان گله
و بلافاصله از زنگله شاوران که همان زنگه شاوران است یاد می کند و در جایی دیگر زنگله را نام مقامی از موسیقی و پرده ای از پرده های موسیقی و نام مقامی از موسیقی و سرود
و نام پرده ای از دوازده پردۀ موسیقی و نام یکی از دو فرع مقامۀ راست و نوایی از موسیقی به استناد برهان صحاح الفرس آنندراج و یادداشتهای خطی مرحوم دهخدا، فرهنگ رشیدی و ناظم الاطباء ذکر کرده و از قول مولوی آورده است که
در جمع ست رایان رو زنگله سرایان:
زنگه شاوران یا زنگنه شاهوران
سردار عصر کیخسرو و کیکاووس و مشاور سیاوش در جنگ با افراسیاب بوده که در رأس دلاوران کُرد و بغدادی قرار داشته و درفش ویژۀ او با نشان هما بوده و ایل زنگنه خود را منسوب به زنگه شاوران میدانند
وقایع تاریخی کرمانشاهان از امیر مظفر تا مراد آق قویونلو
(۹۰۸-۷۱۳ هـ. ق) = (۱۳۱۳-۱۵۰۲ م ) شیخ ابو العباس احمد قلقشندی مؤلف صبح الاعشى که در ۸۱۴ ه. ق کتاب خود را تألیف کرده است و همچنین تقی الدین صاحب تثقیف
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
باد ابرها رابرد (شرح زندگی کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی ) نویسنده : مسعود یوسفی ✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی چاپ اول سال ۱۳۸۱ انتشارات افلاک ص ۵۲ ۱۱-۸-۱۴۰۳ خنده کنان و خوشحال و در حالیکه ۲ بچه نوزاد نیز در بغل دارد به پیشواز کرمی می آید و ضمن تشکر و دعای…
باد ابرها رابرد
(شرح زندگی
کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی )
نویسنده : مسعود یوسفی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
سال ۱۳۸۱
انتشارات افلاک
ص ۵۳
۱۸-۸-۱۴۰۳
چوپانها از حضور کرمی
در منطقه آگاه شده جلوی راه کرمی را میگیرد و به او می گوید در زمستان گذشته یک نفر از متمولین و مالکان زورگوی منطقه بر سر اختلاف ملکی با پسرش درگیری پیدا کرده و وسط کلاه و خشتک شلوار پسر پیرزن را در آورده و همین مسئله باعث شده تا آبروی پسرش در محل ریخته شود کرمی در صدد تحقیق بر می آید و پس از حصول اطمینان از درستی قضیه شخص زورگو و شرور را احضار و به سختی او را مورد تنبیه و گوشمالی قرار میدهد و کند
می
مجبورش میکند تا مبلغی پول به پیرزن و پسرش به جبران خسارتی
که متحمل شده اند بپردازد.
۵ -گل دانه مادر کرمی در اوان یاغیگری کرمی برای او بیتابی و بیقراری می کند تا اینکه شبی به خواب می بیند که چند نفر به او
او
می گویند اصلا نگران نباش ما از کرمی محافظت می کنیم فردای آن
روز گل دانه به بقیه اعضای خانواده می گوید من این خواب را دیده
ام و دیگر نگران کرمی نیستم در همان ایام و در نقطه ای بسیار دورتر از آنجا شخصی بنام اکبر که از یاغیهای همراه کرمی است و نمی تواند قابلیتها و سر کردگی کرمی را باور کند درصدد بر می آید تا او را سر به نیست کند به همین دلیل در یک فرصت مقتضی از پشت سر به کرمی تیراندازی میکند اما به طور معجزه آسائی فشنگ عمل نمی کند کرمی متوجه قضیه می شود اکبر می گریزد کرمی یک گلوله به طرف اکبر شلیک می کند گلوله صورت اکبر را زخمی میکند اما او را نمی کشد چند وقتی از این قضیه می گذرد اکبر بدون اینکه متوجه باشد به حاجی آباد می آید و به منزل حاجی مراد برادر کرمی می رود و در آنجا مهمان است در این هنگام عزیز مراد برادر دیگر کرمی وقتی که وارد می شود و اکبر را می بیند به خاطر آثار زخمی که روی صورت اکبر است او را به جا می آورد و به صورت کنایه ماجرا را یادآور می شود فنجان چای از دست اکبر می افتد و می شکند و با ترس و لرز می پرسد اینجا کجاست به او میگویند اینجا منزل کرمی است اما خاطر جمع باش به دلیل اینکه به عنوان میهمان به اینجا آمده ای هیچ کس کاری به تو ندارد و گرنه ما قسم خورده بودیم هر جا به تو دسترسی پیدا کنیم جانت را بگیریم. بهرحال از او در می گذرند و اکبر در سلامت و صحت کامل آنجا را ترک میکند.
۶- یک روز غروب کرمی و افرادش در نزدیکی یک آبادی بنام چهار قلعه اطراق می کنند بعد کرمی می فرستد تا از منزل بزرگ آبادی که سابقه دوستی و نان و نمک با کرمی دارد برایشان شام بیاورند آن شخص در منزل نیست و برادر دیگرش بدون هیچ ملاحظه ای در جواب فرستاده کرمی می گوید من باج به شغال نمی دهم و متعاقب آن به پاسگاهی که در آن حوالی است می رود و حضور کرمی در آن منطقه را به مامورین اطلاع می دهد اما در راه
بازگشت گرفتار کرمی و افرادش میشود و به مدت ۳ شبانه روز در اسارت آنهاست تا اینکه برادرش که با کرمی دوست بوده به منزل بر میگردد و از قضیه مطلع می شود . می گردد و دارو و دسته اش را می یابد و پس از معذرت خواهی فراوان برای برادرش تقاضای بخشش میکند کرمی می گوید من سوگند خورده ام او را تنها در قبال یک (شباک بار) الاغ پول پس بفرستم ولی حالا که شما آمده اید برای اینکه سوگندم را نشکسته باشم یک شباک کوچک به اندازه یک کیف پول درست کنید و مقداری پول در آن بریزید و بیاورید تا او را آزاد کنم و به این ترتیب هم آن شخص آزاد میشود و هم کرمی به سوگندش وفادار می ماند و آن را عملی می کند یک شب چند نفر مامور در داخل یک سیاه چادر نشسته و
از سوی صاحب منزل مورد پذیرایی قرار می گیرند در این اثنا در می یابند کرمی در حال عبور از آن جاست به همین دلیل و برای اینکه با کرمی برخوردی نداشته باشند با دستپاچگی و ترس زیاد از صاحب سیاه چادر میخواهند که در آن را به هم بیاورد و پتوئی هم روی درز
آن بکشد تا کرمی از حضور آنها در آنجا مطلع نگردد.
-۸ کرمی و افرادش در جائی میهمان و مشغول صرف نهار
هستند. پس از صرف نهار یک نفر از همراهان کرمی ظرفهای خالی را جمع میکند و میخواهد آنها را به صاحبخانه برگرداند. طولی نمی کشد که زن صاحبخانه هراسان و سرآسیمه خودش را به کرمی میرساند و میگوید شخصی که ظرفها را برگردانده قصد تعرض
به او را داشته است کرمی پس از بررسی و اطیمنان دستور میدهد شخص مورد نظر را به درخت ببندند و خود با شلیک چند گلوله او را از پای در می آورد.
۹ - یک فروند هلی کوپتر مدتهای زیادی در اطراف منطقه ای در خاک لرستان پرواز میکند یک روز که هلی کوپتر مورد نظر فرود می آید کرمی دستور محاصره آن را میدهد ۲ نفر مرد و یک نفر زن که هر ۳ آمریکایی بوده و سرنشین هلی کوپتر هستند از داخل آن بیرون می آیند قبل از هر اقدامی کرمی زن را به داخل هلی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
(شرح زندگی
کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی )
نویسنده : مسعود یوسفی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
سال ۱۳۸۱
انتشارات افلاک
ص ۵۳
۱۸-۸-۱۴۰۳
چوپانها از حضور کرمی
در منطقه آگاه شده جلوی راه کرمی را میگیرد و به او می گوید در زمستان گذشته یک نفر از متمولین و مالکان زورگوی منطقه بر سر اختلاف ملکی با پسرش درگیری پیدا کرده و وسط کلاه و خشتک شلوار پسر پیرزن را در آورده و همین مسئله باعث شده تا آبروی پسرش در محل ریخته شود کرمی در صدد تحقیق بر می آید و پس از حصول اطمینان از درستی قضیه شخص زورگو و شرور را احضار و به سختی او را مورد تنبیه و گوشمالی قرار میدهد و کند
می
مجبورش میکند تا مبلغی پول به پیرزن و پسرش به جبران خسارتی
که متحمل شده اند بپردازد.
۵ -گل دانه مادر کرمی در اوان یاغیگری کرمی برای او بیتابی و بیقراری می کند تا اینکه شبی به خواب می بیند که چند نفر به او
او
می گویند اصلا نگران نباش ما از کرمی محافظت می کنیم فردای آن
روز گل دانه به بقیه اعضای خانواده می گوید من این خواب را دیده
ام و دیگر نگران کرمی نیستم در همان ایام و در نقطه ای بسیار دورتر از آنجا شخصی بنام اکبر که از یاغیهای همراه کرمی است و نمی تواند قابلیتها و سر کردگی کرمی را باور کند درصدد بر می آید تا او را سر به نیست کند به همین دلیل در یک فرصت مقتضی از پشت سر به کرمی تیراندازی میکند اما به طور معجزه آسائی فشنگ عمل نمی کند کرمی متوجه قضیه می شود اکبر می گریزد کرمی یک گلوله به طرف اکبر شلیک می کند گلوله صورت اکبر را زخمی میکند اما او را نمی کشد چند وقتی از این قضیه می گذرد اکبر بدون اینکه متوجه باشد به حاجی آباد می آید و به منزل حاجی مراد برادر کرمی می رود و در آنجا مهمان است در این هنگام عزیز مراد برادر دیگر کرمی وقتی که وارد می شود و اکبر را می بیند به خاطر آثار زخمی که روی صورت اکبر است او را به جا می آورد و به صورت کنایه ماجرا را یادآور می شود فنجان چای از دست اکبر می افتد و می شکند و با ترس و لرز می پرسد اینجا کجاست به او میگویند اینجا منزل کرمی است اما خاطر جمع باش به دلیل اینکه به عنوان میهمان به اینجا آمده ای هیچ کس کاری به تو ندارد و گرنه ما قسم خورده بودیم هر جا به تو دسترسی پیدا کنیم جانت را بگیریم. بهرحال از او در می گذرند و اکبر در سلامت و صحت کامل آنجا را ترک میکند.
۶- یک روز غروب کرمی و افرادش در نزدیکی یک آبادی بنام چهار قلعه اطراق می کنند بعد کرمی می فرستد تا از منزل بزرگ آبادی که سابقه دوستی و نان و نمک با کرمی دارد برایشان شام بیاورند آن شخص در منزل نیست و برادر دیگرش بدون هیچ ملاحظه ای در جواب فرستاده کرمی می گوید من باج به شغال نمی دهم و متعاقب آن به پاسگاهی که در آن حوالی است می رود و حضور کرمی در آن منطقه را به مامورین اطلاع می دهد اما در راه
بازگشت گرفتار کرمی و افرادش میشود و به مدت ۳ شبانه روز در اسارت آنهاست تا اینکه برادرش که با کرمی دوست بوده به منزل بر میگردد و از قضیه مطلع می شود . می گردد و دارو و دسته اش را می یابد و پس از معذرت خواهی فراوان برای برادرش تقاضای بخشش میکند کرمی می گوید من سوگند خورده ام او را تنها در قبال یک (شباک بار) الاغ پول پس بفرستم ولی حالا که شما آمده اید برای اینکه سوگندم را نشکسته باشم یک شباک کوچک به اندازه یک کیف پول درست کنید و مقداری پول در آن بریزید و بیاورید تا او را آزاد کنم و به این ترتیب هم آن شخص آزاد میشود و هم کرمی به سوگندش وفادار می ماند و آن را عملی می کند یک شب چند نفر مامور در داخل یک سیاه چادر نشسته و
از سوی صاحب منزل مورد پذیرایی قرار می گیرند در این اثنا در می یابند کرمی در حال عبور از آن جاست به همین دلیل و برای اینکه با کرمی برخوردی نداشته باشند با دستپاچگی و ترس زیاد از صاحب سیاه چادر میخواهند که در آن را به هم بیاورد و پتوئی هم روی درز
آن بکشد تا کرمی از حضور آنها در آنجا مطلع نگردد.
-۸ کرمی و افرادش در جائی میهمان و مشغول صرف نهار
هستند. پس از صرف نهار یک نفر از همراهان کرمی ظرفهای خالی را جمع میکند و میخواهد آنها را به صاحبخانه برگرداند. طولی نمی کشد که زن صاحبخانه هراسان و سرآسیمه خودش را به کرمی میرساند و میگوید شخصی که ظرفها را برگردانده قصد تعرض
به او را داشته است کرمی پس از بررسی و اطیمنان دستور میدهد شخص مورد نظر را به درخت ببندند و خود با شلیک چند گلوله او را از پای در می آورد.
۹ - یک فروند هلی کوپتر مدتهای زیادی در اطراف منطقه ای در خاک لرستان پرواز میکند یک روز که هلی کوپتر مورد نظر فرود می آید کرمی دستور محاصره آن را میدهد ۲ نفر مرد و یک نفر زن که هر ۳ آمریکایی بوده و سرنشین هلی کوپتر هستند از داخل آن بیرون می آیند قبل از هر اقدامی کرمی زن را به داخل هلی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺️ یکی از زیباترین جادههای کردستان با ویویی عالی و بهاری، جاده کامیاران سرواباد که قشنگترین بخشش از تفین تا دگاگا است.
#کردستان #کامیاران #سرواباد
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
#کردستان #کامیاران #سرواباد
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros