زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
شهریاران کُرد تاریخ ایل جلیل زنگنه مولفین:بهمن اعظم زنگنه دکتر سهراب اعظم زنگنه ✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر قسمت دوم ۱۴۰۳-۸-۱۷ آن شهریاران... و حاصل بیش از ۴۰ سال مطالعه پژوهش و بررسی امید آنکه مورد پسند ایران دوستان قرار گیرد. دکتر سهراب اعظم…
شهریاران کُرد
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت سوم
۱۴۰۳-۸-۲۳
تاریخ ایل جلیل زنگنه
مولفین:بهمن اعظم زنگنه
دکتر سهراب اعظم زنگنه
✍: ویرایش و نگارش ؛ هادی نورملکی جوبشهر
قسمت سوم
۱۴۰۳-۸-۲۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 یاد گذشته 📺
طنز زیبای کرانشینی قسمت (1)
مربوط به دهه 70 از شبکه کرمانشاه
یادش بخیر
ارسالی 👈حاجی قربان قاسمی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
طنز زیبای کرانشینی قسمت (1)
مربوط به دهه 70 از شبکه کرمانشاه
یادش بخیر
ارسالی 👈حاجی قربان قاسمی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
🔹زندگینامه سنجرخان وزیری، نڕان 👈 بخش ۳۲ محمد اسدزادە یکی از آگاهان به سرگذشت سنجرخان می گوید: "یک بار از سفر بازمی گشت و خسته و گرسنه به یکی از روستاهای لیلاخ (همجوار میاروران)رسیدە بود. کدخدای آن روستا به اتفاق چند نفر از اهالی به استقبال او رفتند و هرکدام…
🔹زندگینامه سنجرخان وزیری نران
👈 بخش ۳۳
در یک مقطع زمانی سنندج دچار قحطی و گرانی شدیدی شدە بود و تمام یهودی ها و اقلیتهای دینی به عمارت سنجرخان پناە بردە بودند و او تعدادی از احشام خود را ذبح و از آنها پذیرایی کردە بود. سنجرخان می دانست هر از گاهی که هیئت حاکمه پول هنگفتی از آصف بگیرد، او نیز با ایجاد یک قحطی مصنوعی و بالا بردن قیمت آرد و گندم و مایحتاج مردم، از خود به مبلغ چند برابر جبران مافات می کند. به سنجرخان خبر رسیدە بود مردم شهر در مسجد (پیر عمر) تحصن کردەاند و با خوردن پوست مشک و خون مردار صدجوع می کنند!
سنجرخان جوانی به نام ابراهیم را که از اهالی روستای میاروران بود را با یک تشت خون حیوانات و تعدادی مشک که در تشتی ریخته شدە بود و بر روی الاغ نهادە شدە بود، راهی شهر می کند و می گوید: این را به مسجد (پیروومەر) برسان و در وسط جماعت متحصن زمین بگذار و با صدای بلند فریاد بزن سنجرخان میارورورانی گفت: یا آصف دیوان و سایر اعیان و اشراف درب انبارهای آرد و گندم و غلات خود را بر روی مردم باز کنند و یا به مسجد بیایند و در خوردن مشک و خون با اهالی همراە شوند.
ابراهیم می رود و روز بعد پالان به دوش گرفته و بدون الاغ به میاروروران باز می گردد. سنجرخان که احوال او را خسته و نگران می یابد می پرسد چه کردی ابراهیم؟
ابراهیم جواب میدهد: نگویید و نپرسید که جهنم را با چشم خودم دیدم آقا! وارد شهر که شدم چند مرد که عین مردە لاغر و ضعیف شدە بودند و چشمهایشان از حدقه بیرون زدە بود با بی حالی و لب و دهان خشکیدە در پی من راە افتادند. اگر چماق سرگُرزی همراهم نبود به من حمله می کردند.
دم در خانه و عمارت اعیانی بخصوص عمارت مشیر دیوان و آصف دیوان از روی کُنگرەهای پشت بام بر سر مردم دیگ های آب جوش می ریختند و تعدادی از مردم به روی زمین افتادە بودند و جماعتی از سوزش ضبحه می زدند دل آدم کباب می شد! جلوی درب مسجد ایستادم. داخل حیاط شلوغ بود. تشت خون را بغل گرفتم و الاغ را توی کوچه رها کردم. تا داخل شدم و تشت را زمین گذاشتم و پیام شما را به مردم دادم و بیرون آمدم، به جای الاغ پالانش بود و خون زیادی از آن زبان بسته بر زمین ریخته شدە بود. مشخص بود از زیر شکم به او چاقو زدەاند و سپس چند نفری حیوان را بر روی زمین به دنبال خود کشیدە بودند تا در جای مطمئنی گوشت آنرا قطعه قطعه تقسیم کنند. اوضاع طوری بود که احساس کردم اگر دیر بجنبم خودم را هم خواهند خورد!
سنجرخان بدون هیچ نیت و نظر مادی در کار مردم شهر و روستا دخالت می کرد و اعمال و کردار و گفتار او طوری بود که مردم عادی را به وجد می آورد و اعیان و اشراف را نسبت به او غرق نفرت می کرد و موجب می شد علیه او عداوت و دشمنی به خرج دهند.
✍ عباس کمندی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
👈 بخش ۳۳
در یک مقطع زمانی سنندج دچار قحطی و گرانی شدیدی شدە بود و تمام یهودی ها و اقلیتهای دینی به عمارت سنجرخان پناە بردە بودند و او تعدادی از احشام خود را ذبح و از آنها پذیرایی کردە بود. سنجرخان می دانست هر از گاهی که هیئت حاکمه پول هنگفتی از آصف بگیرد، او نیز با ایجاد یک قحطی مصنوعی و بالا بردن قیمت آرد و گندم و مایحتاج مردم، از خود به مبلغ چند برابر جبران مافات می کند. به سنجرخان خبر رسیدە بود مردم شهر در مسجد (پیر عمر) تحصن کردەاند و با خوردن پوست مشک و خون مردار صدجوع می کنند!
سنجرخان جوانی به نام ابراهیم را که از اهالی روستای میاروران بود را با یک تشت خون حیوانات و تعدادی مشک که در تشتی ریخته شدە بود و بر روی الاغ نهادە شدە بود، راهی شهر می کند و می گوید: این را به مسجد (پیروومەر) برسان و در وسط جماعت متحصن زمین بگذار و با صدای بلند فریاد بزن سنجرخان میارورورانی گفت: یا آصف دیوان و سایر اعیان و اشراف درب انبارهای آرد و گندم و غلات خود را بر روی مردم باز کنند و یا به مسجد بیایند و در خوردن مشک و خون با اهالی همراە شوند.
ابراهیم می رود و روز بعد پالان به دوش گرفته و بدون الاغ به میاروروران باز می گردد. سنجرخان که احوال او را خسته و نگران می یابد می پرسد چه کردی ابراهیم؟
ابراهیم جواب میدهد: نگویید و نپرسید که جهنم را با چشم خودم دیدم آقا! وارد شهر که شدم چند مرد که عین مردە لاغر و ضعیف شدە بودند و چشمهایشان از حدقه بیرون زدە بود با بی حالی و لب و دهان خشکیدە در پی من راە افتادند. اگر چماق سرگُرزی همراهم نبود به من حمله می کردند.
دم در خانه و عمارت اعیانی بخصوص عمارت مشیر دیوان و آصف دیوان از روی کُنگرەهای پشت بام بر سر مردم دیگ های آب جوش می ریختند و تعدادی از مردم به روی زمین افتادە بودند و جماعتی از سوزش ضبحه می زدند دل آدم کباب می شد! جلوی درب مسجد ایستادم. داخل حیاط شلوغ بود. تشت خون را بغل گرفتم و الاغ را توی کوچه رها کردم. تا داخل شدم و تشت را زمین گذاشتم و پیام شما را به مردم دادم و بیرون آمدم، به جای الاغ پالانش بود و خون زیادی از آن زبان بسته بر زمین ریخته شدە بود. مشخص بود از زیر شکم به او چاقو زدەاند و سپس چند نفری حیوان را بر روی زمین به دنبال خود کشیدە بودند تا در جای مطمئنی گوشت آنرا قطعه قطعه تقسیم کنند. اوضاع طوری بود که احساس کردم اگر دیر بجنبم خودم را هم خواهند خورد!
سنجرخان بدون هیچ نیت و نظر مادی در کار مردم شهر و روستا دخالت می کرد و اعمال و کردار و گفتار او طوری بود که مردم عادی را به وجد می آورد و اعیان و اشراف را نسبت به او غرق نفرت می کرد و موجب می شد علیه او عداوت و دشمنی به خرج دهند.
✍ عباس کمندی
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
سرزمین پهلویان در زمان بابا سرهنگ،و باباجلیل و باباناوس قرن پنجم و ششم هجری نویسنده :طیب طاهری ✍ویرایش و نگارش: هادی نورملکی قسمت سوم ۱۱-۸-۱۴۰۳ و بعید به نظر نمیرسد که مهاجرت شاه خوشین به این نواحی پس از مرگ بدر برزکانی و در اواخر عمر ایشان محرز بوده باشد،…
سرزمین پهلویان در زمان بابا سرهنگ،و باباجلیل و باباناوس
قرن پنجم و ششم هجری
نویسنده :طیب طاهری
✍ویرایش و نگارش: هادی نورملکی
قسمت چهارم
۲۳-۸-۱۴۰۳
قرن پنجم و ششم هجری
نویسنده :طیب طاهری
✍ویرایش و نگارش: هادی نورملکی
قسمت چهارم
۲۳-۸-۱۴۰۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتیبه گنجنامه،همدان صدای استادبهروزرضوی ازمستندایران
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
کریم خان زند نویسنده : محبوبه طهرانی ✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه چاپ اول:۱۳۸۷ قسمت دهم ۱۴۰۳-۸-۱۵ ص ۵۴ از غیبت کریم خان استفاده کرد و علی رغم پیمانی که بسته بود، ابوالفتح خان را ابتدا از کار برکنار کرد و سپس به قتل رساند…
کریم خان زند
نویسنده : محبوبه طهرانی
✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه
چاپ اول:۱۳۸۷
قسمت دوازدهم
۲۳-۸-۱۴۰۳
ص ۵۷
نویسنده : محبوبه طهرانی
✍:ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
ناشر :شرکت مطالعات ونشر کناب پارسه
چاپ اول:۱۳۸۷
قسمت دوازدهم
۲۳-۸-۱۴۰۳
ص ۵۷
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
بگرو معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین مولف: سید محمد حسین موسوی چاپ: اول سال ۱۳۹۱ انتشارات زانا ✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی قسمت سیزدهم ص ۴۰ ۱۴۰۳-۷-۳۰ از گفته ی مردم می شود نتیجه…
بگرو
معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران
منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین
مولف: سید محمد حسین موسوی
چاپ: اول سال ۱۳۹۱
انتشارات زانا
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
قسمت چهاردهم
ص۴۲
۲۴-۸-۱۴۰۳
اندیشه ی خیانت ورزی در ذهن شان نمی گذرد و در عوض حرف شنو و زودباور و تأثیر پذیر و ناموس پرست هستند غریب نوازی بی آلایشی حمایت از ضعیفان و ستیز با
ظالمان، نمک خوارگی و تعصب و غیرت به وضوح میان اهالی مشاهده می شود.
مردم روستا مشخصه بارزی از لحاظ هیکل و اندام با دیگر روستاها ندارند؛ همانند
بقیه ی روستاهای استان چهره ای آفتاب سوخته و پرچین و چروک دستهایی پینه بسته و اندامی متوسط دارند و پیری زودرس در آنها کاملاً مشهود است. از این نوع روستاها در کشور ما کم نیستند ولی سیمای این روستا با فرهنگ غنی گذشته ی آن کاملاً پوشیده مانده .است در بعضی از کتابهای ایلام شناسی یا اصلاً اسمی از این روستا برده نشده است و یا اگر نامی از آن ،آمده به خاطر وجود امام زاده سید ناصرالدین محمد (ع) است که بارگاه او
در این روستا قرار دارد
لباس زنان و مردان
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران
منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین
مولف: سید محمد حسین موسوی
چاپ: اول سال ۱۳۹۱
انتشارات زانا
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
قسمت چهاردهم
ص۴۲
۲۴-۸-۱۴۰۳
اندیشه ی خیانت ورزی در ذهن شان نمی گذرد و در عوض حرف شنو و زودباور و تأثیر پذیر و ناموس پرست هستند غریب نوازی بی آلایشی حمایت از ضعیفان و ستیز با
ظالمان، نمک خوارگی و تعصب و غیرت به وضوح میان اهالی مشاهده می شود.
مردم روستا مشخصه بارزی از لحاظ هیکل و اندام با دیگر روستاها ندارند؛ همانند
بقیه ی روستاهای استان چهره ای آفتاب سوخته و پرچین و چروک دستهایی پینه بسته و اندامی متوسط دارند و پیری زودرس در آنها کاملاً مشهود است. از این نوع روستاها در کشور ما کم نیستند ولی سیمای این روستا با فرهنگ غنی گذشته ی آن کاملاً پوشیده مانده .است در بعضی از کتابهای ایلام شناسی یا اصلاً اسمی از این روستا برده نشده است و یا اگر نامی از آن ،آمده به خاطر وجود امام زاده سید ناصرالدین محمد (ع) است که بارگاه او
در این روستا قرار دارد
لباس زنان و مردان
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
جغرافیای تاریخی وتاریخ لرستان تالیف : علی محمد ساکی ناشر: کتابفروشی محمدی خرم آباد ✍ویرایش ونگارش : هادی نورملکی چاپ اول قسمت سوم ۱۴۰۳-۸-۱۲ جنگلها و جانوران ، وجه تسمیه و نژاد و زبان ، ادبیات و موسیقی شعرائی که به زبان فارسی شعر گفته اند، مذهب و اخلاق و…
جغرافیای تاریخی وتاریخ لرستان
تالیف : علی محمد ساکی
ناشر: کتابفروشی محمدی خرم آباد
✍ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
قسمت چهارم
۱۴۰۳-۸-۲۴
تالیف : علی محمد ساکی
ناشر: کتابفروشی محمدی خرم آباد
✍ویرایش ونگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
قسمت چهارم
۱۴۰۳-۸-۲۴
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
بگرو معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین مولف: سید محمد حسین موسوی چاپ: اول سال ۱۳۹۱ انتشارات زانا ✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی قسمت چهاردهم ص۴۲ ۲۴-۸-۱۴۰۳ اندیشه ی خیانت ورزی در ذهن…
بگرو
معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران
منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین
مولف: سید محمد حسین موسوی
چاپ: اول سال ۱۳۹۱
انتشارات زانا
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
قسمت چهاردهم
ص۴۳
۲۴-۸-۱۴۰۳
زنان و مردان در گذشته از پوششهای گوناگونی استفاده می کردند که این نوع پوششها تا اندازه ای در افراد بزرگ تر پابرجا مانده است مردان نوعی شلوار گشاد و راحت میپوشیدند که تا انتهای مچ پای آنها امتداد داشت و برای پیاده روی و کوه نوردی بی نظیر بود. روی شلوار معمولاً پیراهنی گشاد و سفیدرنگ می پوشیدند. اکثر مردهای روستا ریش دارند و دستاری سیاه رنگ به نشانه ی سیادت به دور سر میبندند و در زیر دستار کلاهی نازک و سفید قرار میدهند تا آنها را از هوای گرم منطقه محفوظ .دارد چون مردم این دیار بیشتر در حال پیاده روی هستند احتیاج به پاپوشی قوی و محکم و بادوام دارند؛ به همین خاطر بیشتر از گیوه» یا «کلاش» استفاده میکنند کف این نوع پاپوش لاستیکی است اما در گذشته کف آن را از پوست گاو تهیه می نمودند و لبه های چرم را روی هم میگذاشتند و کف محکمی درست میشد بالا و حاشیه ی کف را با نخ کلفت و کشدار از جنس پنبه می.بافتند نوک گیوه را کمی بالا می گرفتند تا اگر در کوه ها به سنگی برخورد کرد انگشتان پا آزار .نبینند این نوع پاپوش برای پیاده روی در کوه ها و تپه ها خیلی مناسب است زنها لباسهای مخصوص به خود را دارند که تمام بدن را
می پوشانند.
معرفی نامه از روستا سید ناصرالدین شهرستان دهلران
منبع کتاب سیمای تاریخی و اجتماعی روستای سید ناصرالدین
مولف: سید محمد حسین موسوی
چاپ: اول سال ۱۳۹۱
انتشارات زانا
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
قسمت چهاردهم
ص۴۳
۲۴-۸-۱۴۰۳
زنان و مردان در گذشته از پوششهای گوناگونی استفاده می کردند که این نوع پوششها تا اندازه ای در افراد بزرگ تر پابرجا مانده است مردان نوعی شلوار گشاد و راحت میپوشیدند که تا انتهای مچ پای آنها امتداد داشت و برای پیاده روی و کوه نوردی بی نظیر بود. روی شلوار معمولاً پیراهنی گشاد و سفیدرنگ می پوشیدند. اکثر مردهای روستا ریش دارند و دستاری سیاه رنگ به نشانه ی سیادت به دور سر میبندند و در زیر دستار کلاهی نازک و سفید قرار میدهند تا آنها را از هوای گرم منطقه محفوظ .دارد چون مردم این دیار بیشتر در حال پیاده روی هستند احتیاج به پاپوشی قوی و محکم و بادوام دارند؛ به همین خاطر بیشتر از گیوه» یا «کلاش» استفاده میکنند کف این نوع پاپوش لاستیکی است اما در گذشته کف آن را از پوست گاو تهیه می نمودند و لبه های چرم را روی هم میگذاشتند و کف محکمی درست میشد بالا و حاشیه ی کف را با نخ کلفت و کشدار از جنس پنبه می.بافتند نوک گیوه را کمی بالا می گرفتند تا اگر در کوه ها به سنگی برخورد کرد انگشتان پا آزار .نبینند این نوع پاپوش برای پیاده روی در کوه ها و تپه ها خیلی مناسب است زنها لباسهای مخصوص به خود را دارند که تمام بدن را
می پوشانند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هگمتانه شهری تاریخی با قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال است.
تپه هگمتانه با مساحت ۳۰ هکتار یکی از بزرگ ترین تپه های باستانی ایران است و با احتساب زمین هایی که اکنون مسکونی شده اند، وسعتش به بیش از ۴۰ هکتار می رسد.
دیاکو نخستین شاه ماد این شهر را پایتخت حکومت قرار داد سپس شروع به ساخت دژی مستحکم و عظیم نمود. او هفت قلعه تو در تو را طوری بنا نهاد که قصر پادشاهی و خزانه داری در قلعه هفتم در هگمتانه قرار گرفت.
هرودوت شهر هگمتانه را چنین توصیف میکند:
دیاکو دژ شهر هگمتانه را به شکل هفت قلعه تو در تو ساخته بود و به تقلید از رنگآمیزی قصر های بابلی دستور داد کنگره های هر قلعه را به رنگ مخصوص دربیاورد.
به این ترتیب کنگره ها به رنگ سفید ، سیاه ، ارغوانی ، آبی ، نارنجی ، نقره ای وطلایی در آمدند که تقلیدی بود از رنگ سیاره های کیهانی.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
تپه هگمتانه با مساحت ۳۰ هکتار یکی از بزرگ ترین تپه های باستانی ایران است و با احتساب زمین هایی که اکنون مسکونی شده اند، وسعتش به بیش از ۴۰ هکتار می رسد.
دیاکو نخستین شاه ماد این شهر را پایتخت حکومت قرار داد سپس شروع به ساخت دژی مستحکم و عظیم نمود. او هفت قلعه تو در تو را طوری بنا نهاد که قصر پادشاهی و خزانه داری در قلعه هفتم در هگمتانه قرار گرفت.
هرودوت شهر هگمتانه را چنین توصیف میکند:
دیاکو دژ شهر هگمتانه را به شکل هفت قلعه تو در تو ساخته بود و به تقلید از رنگآمیزی قصر های بابلی دستور داد کنگره های هر قلعه را به رنگ مخصوص دربیاورد.
به این ترتیب کنگره ها به رنگ سفید ، سیاه ، ارغوانی ، آبی ، نارنجی ، نقره ای وطلایی در آمدند که تقلیدی بود از رنگ سیاره های کیهانی.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
📙 نقش خاندان مهران در تحولات
سیاسی ايران در دوران ساسانیان
✏نویسندگان : فريدون الهیاری
، علی اکبر کجباف
ونجم الدين گیلانی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی جوبشهر
قسمت اول
۱۴۰۳-۸-۲۴
چکیده
نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ایران در دوران ساسانیان
خاندانهای کهن به علت داشتن املاک و رعایای فراوان و همچنین لیاقت و شجاعت در فن جنگاوری و سوارکاری در طول تمام سلسله های ایران باستان در موفقیتها و ناکامیهای سلسله های ایران باستان تأثیر مستقیم داشتند خاندان مهران نیز یکی از اعضای همین خاندانهای بزرگ بود که در زمان ساسانیان توانستند همچنان موقعیت خود را حفظ کنند و در تحولات سیاسی این سلسله نقش فعال و مؤثری داشته باشند. خاندان مهران همانند دیگر خاندانهای کهن از پایه های اصلی دولت ساسانی بودند و جایگاه ممتازی در ساختار سیاسی ،نظامی اقتصادی و اجتماعی کشور داشتند و مناصب کشوری و لشکری فراوانی در این دوره بر عهده داشتند در این مقاله تلاش شده
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
سیاسی ايران در دوران ساسانیان
✏نویسندگان : فريدون الهیاری
، علی اکبر کجباف
ونجم الدين گیلانی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی جوبشهر
قسمت اول
۱۴۰۳-۸-۲۴
چکیده
نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ایران در دوران ساسانیان
خاندانهای کهن به علت داشتن املاک و رعایای فراوان و همچنین لیاقت و شجاعت در فن جنگاوری و سوارکاری در طول تمام سلسله های ایران باستان در موفقیتها و ناکامیهای سلسله های ایران باستان تأثیر مستقیم داشتند خاندان مهران نیز یکی از اعضای همین خاندانهای بزرگ بود که در زمان ساسانیان توانستند همچنان موقعیت خود را حفظ کنند و در تحولات سیاسی این سلسله نقش فعال و مؤثری داشته باشند. خاندان مهران همانند دیگر خاندانهای کهن از پایه های اصلی دولت ساسانی بودند و جایگاه ممتازی در ساختار سیاسی ،نظامی اقتصادی و اجتماعی کشور داشتند و مناصب کشوری و لشکری فراوانی در این دوره بر عهده داشتند در این مقاله تلاش شده
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
باد ابرها رابرد (شرح زندگی کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی ) نویسنده : مسعود یوسفی ✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی چاپ اول سال ۱۳۸۱ انتشارات افلاک ص ۵۳ ۱۸-۸-۱۴۰۳ چوپانها از حضور کرمی در منطقه آگاه شده جلوی راه کرمی را میگیرد و به او می گوید در زمستان گذشته…
باد ابرها رابرد
(شرح زندگی
کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی )
نویسنده : مسعود یوسفی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
سال ۱۳۸۱
انتشارات افلاک
ص ۵۸
۲۴-۸-۱۴۰۳
(شرح زندگی
کرمی لرستانی " یاغی - فلاحی )
نویسنده : مسعود یوسفی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی
چاپ اول
سال ۱۳۸۱
انتشارات افلاک
ص ۵۸
۲۴-۸-۱۴۰۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خوزستان
منطقه زیبای زرّاس - از توابع ایذه در استان خوزستان
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
منطقه زیبای زرّاس - از توابع ایذه در استان خوزستان
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
📙 نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ايران در دوران ساسانیان ✏نویسندگان : فريدون الهیاری ، علی اکبر کجباف ونجم الدين گیلانی ✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی جوبشهر قسمت اول ۱۴۰۳-۸-۲۴ چکیده نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی…
📙 نقش خاندان مهران در تحولات
سیاسی ايران در دوران ساسانیان
✏نویسندگان : فريدون الهیاری
، علی اکبر کجباف
ونجم الدين گیلانی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی جوبشهر
قسمت دوم
۱۴۰۳-۸-۲۵
سیاسی ايران در دوران ساسانیان
✏نویسندگان : فريدون الهیاری
، علی اکبر کجباف
ونجم الدين گیلانی
✍ویرایش و نگارش : هادی نورملکی جوبشهر
قسمت دوم
۱۴۰۳-۸-۲۵
مسیر زیبا خرم آباد به پل دختر
ارسالی👈 علیرضاپرویزی
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ارسالی👈 علیرضاپرویزی
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
مروری اجمالی بر کتاب کُردو کردستان نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند انتشارات علمی کالج چاپ اول فروردین ۹۳ فصل اول ۱۱-۸-۱۴۰۳ ص ۸۵ قسمت چهل و هشتم (تاریخ الیعقوبی، ۳۳۲/۲ - ۳۳۳،…
که (امیر الامراء) شدهاند در بغداد برای مثال ابن رائق (۳۲۴ - ۳۲۶ هـ/ ۱۹۳۶ - ۹۳۸م) و بحكم (۳۲۶-۳۲۹) /۹۳ - ۹۴۱م) (اخبار الراضی ص ،۲۶۲ تكمله تاريخ الطبري، ص محمد پسر -یزداد یزدان داد شهرزوری این) (يزداد جانشین امیر الامراء بغداد ابوبکر محمد بن رائق بود که بر بصره نظارت داشت بعد از از دست رفتن بصره مسئول شرطه (صاحب الشرطه) بغداد شد مدتی هم جانشین این رائق بود در حلب و دمشق بعد از کشته شدن این رائق در سال ۳۰۰ هـ / ۹۴۲م محمد بن طفج الاخشيد (۱۳۲۳- ۱۳۳۴ هـ / ۹۳۴ - ۹۴۵م) به دمشق حمله کرد. محمد یزداد هم شهر را تحویل او داد الاخشيد هم دوباره او را در مقام سابق خود قرار کرد و بعداً او را به مصر دعوت کرد و او را به درجه ی مسئولیت پولیس خودی منصوب نمود و تا سال ۳۳۱ هـ ۹۴۳ م یعنی هنگام فوت در آن مقام باقی ماند.
-
اخبار الرضى، ص ۱۱۹ - ۱۲۰ ، الكامل ،۴۴۶/۶، ۴۸۲، تحفه ذوى الالباب ص (۲۹۰
علان
پسر
کشمرد - خوشمرد و احمد پسر پسر محمد پسر خوشمرد دو سردار از خانواده ی خوشمرد هستند و در رویدادهای سالهای ۲۹۱ - ۳۱۲ هـ / ۹۰۴ - (۹۲۴م) چند مرتبه به ژل و نقش آن دو اشاره شده
-
اخبار الرضى، ص ۱۱۹ - ۱۲۰ ، الكامل ،۴۴۶/۶، ۴۸۲، تحفه ذوى الالباب ص (۲۹۰
علان
پسر
کشمرد - خوشمرد و احمد پسر پسر محمد پسر خوشمرد دو سردار از خانواده ی خوشمرد هستند و در رویدادهای سالهای ۲۹۱ - ۳۱۲ هـ / ۹۰۴ - (۹۲۴م) چند مرتبه به ژل و نقش آن دو اشاره شده
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
مروری اجمالی بر کتاب کُردو کردستان نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند انتشارات علمی کالج چاپ اول فروردین ۹۳ فصل اول ۱۱-۸-۱۴۰۳ ص ۸۵ قسمت چهل و هشتم (تاریخ الیعقوبی، ۳۳۲/۲ - ۳۳۳،…
مروری اجمالی بر کتاب کُردو کردستان
نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق
مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی
ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند
انتشارات علمی کالج
چاپ اول فروردین ۹۳
فصل اول
۲۵-۸-۱۴۰۳
ص ۸۷
قسمت چهل و نهم
که (امیر الامراء) شده اند در بغداد برای مثال ابن رائق (۳۲۴ - ۳۲۶ هـ/ ۱۹۳۶ - ۹۳۸م) و بحكم (۳۲۶-۳۲۹ه/ ۹۳۸- ۹۴۱م) (اخبار الراضی ص ،۲۶۲ تكمله تاريخ الطبري، ص ۲۱۳)محمد پسر -یزداد یزدان داد شهرزوری این) (يزداد جانشین امیر الامراء بغداد ابوبکر محمد بن رائق بود که بر بصره نظارت داشت بعد از از دست رفتن بصره مسئول شرطه (صاحب الشرطه) بغداد شد مدتی هم جانشین این رائق بود در حلب و دمشق بعد از کشته شدن ابن رائق در سال ۳۰۰ هـ / ۹۴۲م محمد بن طفج الاخشيد (۱۳۲۳- ۱۳۳۴ هـ / ۹۳۴ - ۹۴۵م) به دمشق حمله کرد. محمد یزداد هم شهر را تحویل او داد الاخشيد هم دوباره او را در مقام سابق خود قرار کرد و بعداً او را به مصر دعوت کرد و او را به درجه ی مسئولیت پولیس خودی منصوب نمود و تا سال ۳۳۱ هـ ۹۴۳ م یعنی هنگام فوت در آن مقام باقی ماند.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق
مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی
ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند
انتشارات علمی کالج
چاپ اول فروردین ۹۳
فصل اول
۲۵-۸-۱۴۰۳
ص ۸۷
قسمت چهل و نهم
که (امیر الامراء) شده اند در بغداد برای مثال ابن رائق (۳۲۴ - ۳۲۶ هـ/ ۱۹۳۶ - ۹۳۸م) و بحكم (۳۲۶-۳۲۹ه/ ۹۳۸- ۹۴۱م) (اخبار الراضی ص ،۲۶۲ تكمله تاريخ الطبري، ص ۲۱۳)محمد پسر -یزداد یزدان داد شهرزوری این) (يزداد جانشین امیر الامراء بغداد ابوبکر محمد بن رائق بود که بر بصره نظارت داشت بعد از از دست رفتن بصره مسئول شرطه (صاحب الشرطه) بغداد شد مدتی هم جانشین این رائق بود در حلب و دمشق بعد از کشته شدن ابن رائق در سال ۳۰۰ هـ / ۹۴۲م محمد بن طفج الاخشيد (۱۳۲۳- ۱۳۳۴ هـ / ۹۳۴ - ۹۴۵م) به دمشق حمله کرد. محمد یزداد هم شهر را تحویل او داد الاخشيد هم دوباره او را در مقام سابق خود قرار کرد و بعداً او را به مصر دعوت کرد و او را به درجه ی مسئولیت پولیس خودی منصوب نمود و تا سال ۳۳۱ هـ ۹۴۳ م یعنی هنگام فوت در آن مقام باقی ماند.
#زاگرس_در_گذر_زمان
https://t.me/httphistoryzagros
زاگرس در گذر زمان🌏⛰🌲🦋
مروری اجمالی بر کتاب کُردو کردستان نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند انتشارات علمی کالج چاپ اول فروردین ۹۳ فصل اول ۲۵-۸-۱۴۰۳ ص ۸۷ قسمت چهل و نهم که (امیر الامراء) شده اند در…
مروری اجمالی بر کتاب کُردو کردستان
نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق
مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی
ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند
انتشارات علمی کالج
چاپ اول فروردین ۹۳
فصل اول
۲۵-۸-۱۴۰۳
ص ۸۷
قسمت پنجاهم
نویسنده به زبان کُردی دکترزرارصدیق توفیق
مترجم به زبان فارسی محمد ابراهیم محمدی
ویرایش ونگارش✍: هادی نورملکی بالاوند
انتشارات علمی کالج
چاپ اول فروردین ۹۳
فصل اول
۲۵-۸-۱۴۰۳
ص ۸۷
قسمت پنجاهم