چرا به یاد نمیآورم؟!
گفتی بیا بخواب
گفتی از تعبیرِ هر ترانه،
به صدایی تازه میرسیم
گفتی نترس، بیا بخواب!
در کوچه تنها باد است که میوزد.
من از همۀ نامها و نشانیها، نشانیِ تو را به کسی نخواهم گفت.
آه اگر شک نبود،
کفنهای مرا در ازدحام بادها نمیدیدی!
گاهی اوقات،
نجاتِ جهان در زبانِ باد پنهان است.
چرا به یاد نمیآورم؟!
روبرویِ هم نشستن و گریستن
روبرویِ هم نشستن و دریا را دیدن
دیگر از جهان چیزی به یادمان نمیآید.
اگر شک نبود
کفنهای بسیار مرا
بر دریچههای بینامِ بیابان نمیدیدی!
چرا از پنجره، از آب و آینه هراسانم؟
چرا از شمارشِ پلهها هراسانم؟
چرا به یاد نمیآورم؟!
گریهام گرفته است.
پهلوبهپهلو شدن در شبی منتظر،
نفسهایِ مُنَظَمِ دریا،
و کبوتری آسیمه
که از آسمانی کهنْسال میگذرد.
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
گفتی بیا بخواب
گفتی از تعبیرِ هر ترانه،
به صدایی تازه میرسیم
گفتی نترس، بیا بخواب!
در کوچه تنها باد است که میوزد.
من از همۀ نامها و نشانیها، نشانیِ تو را به کسی نخواهم گفت.
آه اگر شک نبود،
کفنهای مرا در ازدحام بادها نمیدیدی!
گاهی اوقات،
نجاتِ جهان در زبانِ باد پنهان است.
چرا به یاد نمیآورم؟!
روبرویِ هم نشستن و گریستن
روبرویِ هم نشستن و دریا را دیدن
دیگر از جهان چیزی به یادمان نمیآید.
اگر شک نبود
کفنهای بسیار مرا
بر دریچههای بینامِ بیابان نمیدیدی!
چرا از پنجره، از آب و آینه هراسانم؟
چرا از شمارشِ پلهها هراسانم؟
چرا به یاد نمیآورم؟!
گریهام گرفته است.
پهلوبهپهلو شدن در شبی منتظر،
نفسهایِ مُنَظَمِ دریا،
و کبوتری آسیمه
که از آسمانی کهنْسال میگذرد.
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
چرا به یاد نمی آورم؟!
کلاغی بربام خانهء تو،
تردید مرا رقم می زد:
درهء اِوین پر ازآوازِ بابونه وگردو بود.
شگفتاهرچه تو را به یادم بیاورد، زیباست.
#گزارش_به_نازادگان
#سيدعلى_صالحى
@hoonaarpublication
کلاغی بربام خانهء تو،
تردید مرا رقم می زد:
درهء اِوین پر ازآوازِ بابونه وگردو بود.
شگفتاهرچه تو را به یادم بیاورد، زیباست.
#گزارش_به_نازادگان
#سيدعلى_صالحى
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
🖋نامیرا در قبایی برای نازادگان
یاداشتی که #محمد_پروین روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان اثر #سید_علی_صالحی نوشته بود.
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
👇🏻👇🏻👇🏻
یاداشتی که #محمد_پروین روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان اثر #سید_علی_صالحی نوشته بود.
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
👇🏻👇🏻👇🏻
Forwarded from نشر هونار
🖋نامیرا در قبایی برای نازادگان
▫️سیدعلی صالحی زمانی «گزارش به نازدگان» را نوشت که ایران تازه از اتفاق جنگ در حال گذار بود. اتفاقی که بعد از انقلاب، مردم و جامعه را به ناخودآگاه تحت تاثیر قرار داده بود. این خود تجربه زیستی را برای شاعری فراهم کرده بود که به پیرامونش و مردم کشورش بیتفاوت نبود. حاصل این زیست بهوجود آمدن شعرهایی شده است که بعد از ۳۰ سال هنوز هم تازگی دارد.
▫️«گزارش به نازادگان» در نگاه اول شاید از نظر فرم و ساختار مورد توجه قرار بگیرد ولی فراتر از ساختار، روایت و مضمون این شعرها است که با قرار گرفتن در کنار هم راه خروج از این لابیرنتها را به ما نشان میدهد. قاعدهای که در پُلیفونی صالحی آن را میشکند و نه تنها باعث مرگ مولف نمیشود، بلکه شانه به شانه مخاطب قدم برمیدارد. و این یکی از رازهای ماندگاری این منظومه است.
▫️۱۹شعری که با «چرا به یاد نمیآورم» شروع میشود و در هر بند تکههای پازل را برای ما میچیند که در شعر بیستم پاسخ مخاطب را میدهد و قطعه را برای ما کامل میکند. پارههایی که با بسامد دریا، باد، خواب ما را وارد دنیایی میکند که فقط استعاره نیست.
▫️صالحی با قدرت شخصیتپردازی کرده است و گاهی ضمیر تو مخاطب معشوق میشود و در فضایی فراتر به جامه جامعه مینشیند. تبدیل به اثری زنده شده است که نه تنها بار تاریخی گذشته را بر دوش میکشد و آن را برای ما معرفی میکند بلکه نمایانگر امروز هم هست.
اگر کمی عقبتر بایستیم و به این منظومه نگاه کنیم دغدغههای شاعر با مردم و جامعهاش گره خورده است. آنجا که میگوید "اکنون تو را و جهان را ... به یاد آوردهام." فقط به یاد آوردن صرف نیست و قرائت جهان و تو فراتر از معنی واژه صرف میدهد. پیوند افقی و عمودی سطرها را فقط روایت حفظ نکرده است. ما علاوه بر روایت پنهان و ارجاع تصاویر و اتفاقات، گفتمان با مخاطب را هم مشاهده میکنیم. سوالی که دائم صالحی آن را از زوایای مختلف میپرسد. گاهی انگشت را سمت خودش میگیرد، گاهی سمت مخاطب و گاهی سمت جامعه و این خواه در بستر تراژدی اتفاق میافتد، گاه اشارهای رمانتیک دارد و در مقامی به حماسه میرسد و همین اثر را چندبُعدی کرده است. تلخترین اتفاقات و حرفها را در قامت عشق به زبان آورده است. همراه امیدی که در آن تاریکی چشم به فانوس دارد. چشمهایش ستارهها را میبیند. مخاطب را دعوت به آرامش و آهسته قدم برداشتن میکند تا واقعیت را لمس کند. به جانش بکشد و تازه با خودش بیاندیشد که حالا به یاد آوردم؟ چه چیز را؟ یا من چه چیز را به یاد نمیآورم؟ حرف من چیست؟ درد تو، من و دیگری در کجا به اشتراک میرسد؟ و آن برهوتی که در شعر آورده است. در کنار اندیشیدن برای ما چیستی هم ایجاد میکند که با پرسش متفاوت است.
▫️شاعر با کلیدواژههای سایه و مرگ به موضوع دیگری اشاره میکند و نشانی آن را برای کسی که نیست ولی در متن حضور دارد میگذارد. این نقش دوار از همان شعر اول شروع میشود و در شعر بعدی ادغام تا انتها که هر تصویر تکمیلکننده تصویر بعد از خود و قبل از خودش است چه در نقش روایت، چه در نقش ایماژ و ارجاعات فرامتنی. همین قابلیتی ایجاد میکند که ما از انتها هم میتوانیم با این منظومه روبهرو شویم. اگر ما نگاه وارونه به ترجیعبند "چرا به یاد نمیآورم" بیندازیم به خوانشی دیگری نیز دست پیدا میکنیم، که اگر منظور شاعر به یاد آوردم باشد چی؟ اگر در ۱۹ شعر نوشته شده و در هر بند ما به یاد بیاوریم اتفاقها را به چه چیز میرسیم؟ و این همان چیستی است که شاعر برای ما با تکیه به تفکر ایجاد کرده است. گفتمانی که از شاعر شروع میشود، از دریچه مخاطب میگذرد و در جامعه نمود آن را میبینیم. اتفاقات تا سال ۶۷ و درونی شدن آن که خروجیاش منظومهای شده است که تا به امروز هم رنگ و بوی همان سالها را دارد. شاید تازهتر حتی.
یاداشت #محمد_پروین
روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
▫️سیدعلی صالحی زمانی «گزارش به نازدگان» را نوشت که ایران تازه از اتفاق جنگ در حال گذار بود. اتفاقی که بعد از انقلاب، مردم و جامعه را به ناخودآگاه تحت تاثیر قرار داده بود. این خود تجربه زیستی را برای شاعری فراهم کرده بود که به پیرامونش و مردم کشورش بیتفاوت نبود. حاصل این زیست بهوجود آمدن شعرهایی شده است که بعد از ۳۰ سال هنوز هم تازگی دارد.
▫️«گزارش به نازادگان» در نگاه اول شاید از نظر فرم و ساختار مورد توجه قرار بگیرد ولی فراتر از ساختار، روایت و مضمون این شعرها است که با قرار گرفتن در کنار هم راه خروج از این لابیرنتها را به ما نشان میدهد. قاعدهای که در پُلیفونی صالحی آن را میشکند و نه تنها باعث مرگ مولف نمیشود، بلکه شانه به شانه مخاطب قدم برمیدارد. و این یکی از رازهای ماندگاری این منظومه است.
▫️۱۹شعری که با «چرا به یاد نمیآورم» شروع میشود و در هر بند تکههای پازل را برای ما میچیند که در شعر بیستم پاسخ مخاطب را میدهد و قطعه را برای ما کامل میکند. پارههایی که با بسامد دریا، باد، خواب ما را وارد دنیایی میکند که فقط استعاره نیست.
▫️صالحی با قدرت شخصیتپردازی کرده است و گاهی ضمیر تو مخاطب معشوق میشود و در فضایی فراتر به جامه جامعه مینشیند. تبدیل به اثری زنده شده است که نه تنها بار تاریخی گذشته را بر دوش میکشد و آن را برای ما معرفی میکند بلکه نمایانگر امروز هم هست.
اگر کمی عقبتر بایستیم و به این منظومه نگاه کنیم دغدغههای شاعر با مردم و جامعهاش گره خورده است. آنجا که میگوید "اکنون تو را و جهان را ... به یاد آوردهام." فقط به یاد آوردن صرف نیست و قرائت جهان و تو فراتر از معنی واژه صرف میدهد. پیوند افقی و عمودی سطرها را فقط روایت حفظ نکرده است. ما علاوه بر روایت پنهان و ارجاع تصاویر و اتفاقات، گفتمان با مخاطب را هم مشاهده میکنیم. سوالی که دائم صالحی آن را از زوایای مختلف میپرسد. گاهی انگشت را سمت خودش میگیرد، گاهی سمت مخاطب و گاهی سمت جامعه و این خواه در بستر تراژدی اتفاق میافتد، گاه اشارهای رمانتیک دارد و در مقامی به حماسه میرسد و همین اثر را چندبُعدی کرده است. تلخترین اتفاقات و حرفها را در قامت عشق به زبان آورده است. همراه امیدی که در آن تاریکی چشم به فانوس دارد. چشمهایش ستارهها را میبیند. مخاطب را دعوت به آرامش و آهسته قدم برداشتن میکند تا واقعیت را لمس کند. به جانش بکشد و تازه با خودش بیاندیشد که حالا به یاد آوردم؟ چه چیز را؟ یا من چه چیز را به یاد نمیآورم؟ حرف من چیست؟ درد تو، من و دیگری در کجا به اشتراک میرسد؟ و آن برهوتی که در شعر آورده است. در کنار اندیشیدن برای ما چیستی هم ایجاد میکند که با پرسش متفاوت است.
▫️شاعر با کلیدواژههای سایه و مرگ به موضوع دیگری اشاره میکند و نشانی آن را برای کسی که نیست ولی در متن حضور دارد میگذارد. این نقش دوار از همان شعر اول شروع میشود و در شعر بعدی ادغام تا انتها که هر تصویر تکمیلکننده تصویر بعد از خود و قبل از خودش است چه در نقش روایت، چه در نقش ایماژ و ارجاعات فرامتنی. همین قابلیتی ایجاد میکند که ما از انتها هم میتوانیم با این منظومه روبهرو شویم. اگر ما نگاه وارونه به ترجیعبند "چرا به یاد نمیآورم" بیندازیم به خوانشی دیگری نیز دست پیدا میکنیم، که اگر منظور شاعر به یاد آوردم باشد چی؟ اگر در ۱۹ شعر نوشته شده و در هر بند ما به یاد بیاوریم اتفاقها را به چه چیز میرسیم؟ و این همان چیستی است که شاعر برای ما با تکیه به تفکر ایجاد کرده است. گفتمانی که از شاعر شروع میشود، از دریچه مخاطب میگذرد و در جامعه نمود آن را میبینیم. اتفاقات تا سال ۶۷ و درونی شدن آن که خروجیاش منظومهای شده است که تا به امروز هم رنگ و بوی همان سالها را دارد. شاید تازهتر حتی.
یاداشت #محمد_پروین
روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
کلیه کتابهای نشر هونار را از کتابفروشی #باسمه واقع در #خانه_هنرمندان تهيه كنيد.
#شرایط_تبخیر_لب
#هیپیوز
#هان !؟
#گزارش_به_نازادگان
#تورکان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
و...
#نشر_هونار
فروشگاه #باسمه
@hoonaarpublication
#شرایط_تبخیر_لب
#هیپیوز
#هان !؟
#گزارش_به_نازادگان
#تورکان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
و...
#نشر_هونار
فروشگاه #باسمه
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
چرا به یاد نمی آورم؟!
کلاغی بربام خانهء تو،
تردید مرا رقم می زد:
درهء اِوین پر ازآوازِ بابونه وگردو بود.
شگفتاهرچه تو را به یادم بیاورد، زیباست.
#گزارش_به_نازادگان
#سيدعلى_صالحى
@hoonaarpublication
کلاغی بربام خانهء تو،
تردید مرا رقم می زد:
درهء اِوین پر ازآوازِ بابونه وگردو بود.
شگفتاهرچه تو را به یادم بیاورد، زیباست.
#گزارش_به_نازادگان
#سيدعلى_صالحى
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
🖋نامیرا در قبایی برای نازادگان
▫️سیدعلی صالحی زمانی «گزارش به نازدگان» را نوشت که ایران تازه از اتفاق جنگ در حال گذار بود. اتفاقی که بعد از انقلاب، مردم و جامعه را به ناخودآگاه تحت تاثیر قرار داده بود. این خود تجربه زیستی را برای شاعری فراهم کرده بود که به پیرامونش و مردم کشورش بیتفاوت نبود. حاصل این زیست بهوجود آمدن شعرهایی شده است که بعد از ۳۰ سال هنوز هم تازگی دارد.
▫️«گزارش به نازادگان» در نگاه اول شاید از نظر فرم و ساختار مورد توجه قرار بگیرد ولی فراتر از ساختار، روایت و مضمون این شعرها است که با قرار گرفتن در کنار هم راه خروج از این لابیرنتها را به ما نشان میدهد. قاعدهای که در پُلیفونی صالحی آن را میشکند و نه تنها باعث مرگ مولف نمیشود، بلکه شانه به شانه مخاطب قدم برمیدارد. و این یکی از رازهای ماندگاری این منظومه است.
▫️۱۹شعری که با «چرا به یاد نمیآورم» شروع میشود و در هر بند تکههای پازل را برای ما میچیند که در شعر بیستم پاسخ مخاطب را میدهد و قطعه را برای ما کامل میکند. پارههایی که با بسامد دریا، باد، خواب ما را وارد دنیایی میکند که فقط استعاره نیست.
▫️صالحی با قدرت شخصیتپردازی کرده است و گاهی ضمیر تو مخاطب معشوق میشود و در فضایی فراتر به جامه جامعه مینشیند. تبدیل به اثری زنده شده است که نه تنها بار تاریخی گذشته را بر دوش میکشد و آن را برای ما معرفی میکند بلکه نمایانگر امروز هم هست.
اگر کمی عقبتر بایستیم و به این منظومه نگاه کنیم دغدغههای شاعر با مردم و جامعهاش گره خورده است. آنجا که میگوید "اکنون تو را و جهان را ... به یاد آوردهام." فقط به یاد آوردن صرف نیست و قرائت جهان و تو فراتر از معنی واژه صرف میدهد. پیوند افقی و عمودی سطرها را فقط روایت حفظ نکرده است. ما علاوه بر روایت پنهان و ارجاع تصاویر و اتفاقات، گفتمان با مخاطب را هم مشاهده میکنیم. سوالی که دائم صالحی آن را از زوایای مختلف میپرسد. گاهی انگشت را سمت خودش میگیرد، گاهی سمت مخاطب و گاهی سمت جامعه و این خواه در بستر تراژدی اتفاق میافتد، گاه اشارهای رمانتیک دارد و در مقامی به حماسه میرسد و همین اثر را چندبُعدی کرده است. تلخترین اتفاقات و حرفها را در قامت عشق به زبان آورده است. همراه امیدی که در آن تاریکی چشم به فانوس دارد. چشمهایش ستارهها را میبیند. مخاطب را دعوت به آرامش و آهسته قدم برداشتن میکند تا واقعیت را لمس کند. به جانش بکشد و تازه با خودش بیاندیشد که حالا به یاد آوردم؟ چه چیز را؟ یا من چه چیز را به یاد نمیآورم؟ حرف من چیست؟ درد تو، من و دیگری در کجا به اشتراک میرسد؟ و آن برهوتی که در شعر آورده است. در کنار اندیشیدن برای ما چیستی هم ایجاد میکند که با پرسش متفاوت است.
▫️شاعر با کلیدواژههای سایه و مرگ به موضوع دیگری اشاره میکند و نشانی آن را برای کسی که نیست ولی در متن حضور دارد میگذارد. این نقش دوار از همان شعر اول شروع میشود و در شعر بعدی ادغام تا انتها که هر تصویر تکمیلکننده تصویر بعد از خود و قبل از خودش است چه در نقش روایت، چه در نقش ایماژ و ارجاعات فرامتنی. همین قابلیتی ایجاد میکند که ما از انتها هم میتوانیم با این منظومه روبهرو شویم. اگر ما نگاه وارونه به ترجیعبند "چرا به یاد نمیآورم" بیندازیم به خوانشی دیگری نیز دست پیدا میکنیم، که اگر منظور شاعر به یاد آوردم باشد چی؟ اگر در ۱۹ شعر نوشته شده و در هر بند ما به یاد بیاوریم اتفاقها را به چه چیز میرسیم؟ و این همان چیستی است که شاعر برای ما با تکیه به تفکر ایجاد کرده است. گفتمانی که از شاعر شروع میشود، از دریچه مخاطب میگذرد و در جامعه نمود آن را میبینیم. اتفاقات تا سال ۶۷ و درونی شدن آن که خروجیاش منظومهای شده است که تا به امروز هم رنگ و بوی همان سالها را دارد. شاید تازهتر حتی.
یاداشت #محمد_پروین
روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
▫️سیدعلی صالحی زمانی «گزارش به نازدگان» را نوشت که ایران تازه از اتفاق جنگ در حال گذار بود. اتفاقی که بعد از انقلاب، مردم و جامعه را به ناخودآگاه تحت تاثیر قرار داده بود. این خود تجربه زیستی را برای شاعری فراهم کرده بود که به پیرامونش و مردم کشورش بیتفاوت نبود. حاصل این زیست بهوجود آمدن شعرهایی شده است که بعد از ۳۰ سال هنوز هم تازگی دارد.
▫️«گزارش به نازادگان» در نگاه اول شاید از نظر فرم و ساختار مورد توجه قرار بگیرد ولی فراتر از ساختار، روایت و مضمون این شعرها است که با قرار گرفتن در کنار هم راه خروج از این لابیرنتها را به ما نشان میدهد. قاعدهای که در پُلیفونی صالحی آن را میشکند و نه تنها باعث مرگ مولف نمیشود، بلکه شانه به شانه مخاطب قدم برمیدارد. و این یکی از رازهای ماندگاری این منظومه است.
▫️۱۹شعری که با «چرا به یاد نمیآورم» شروع میشود و در هر بند تکههای پازل را برای ما میچیند که در شعر بیستم پاسخ مخاطب را میدهد و قطعه را برای ما کامل میکند. پارههایی که با بسامد دریا، باد، خواب ما را وارد دنیایی میکند که فقط استعاره نیست.
▫️صالحی با قدرت شخصیتپردازی کرده است و گاهی ضمیر تو مخاطب معشوق میشود و در فضایی فراتر به جامه جامعه مینشیند. تبدیل به اثری زنده شده است که نه تنها بار تاریخی گذشته را بر دوش میکشد و آن را برای ما معرفی میکند بلکه نمایانگر امروز هم هست.
اگر کمی عقبتر بایستیم و به این منظومه نگاه کنیم دغدغههای شاعر با مردم و جامعهاش گره خورده است. آنجا که میگوید "اکنون تو را و جهان را ... به یاد آوردهام." فقط به یاد آوردن صرف نیست و قرائت جهان و تو فراتر از معنی واژه صرف میدهد. پیوند افقی و عمودی سطرها را فقط روایت حفظ نکرده است. ما علاوه بر روایت پنهان و ارجاع تصاویر و اتفاقات، گفتمان با مخاطب را هم مشاهده میکنیم. سوالی که دائم صالحی آن را از زوایای مختلف میپرسد. گاهی انگشت را سمت خودش میگیرد، گاهی سمت مخاطب و گاهی سمت جامعه و این خواه در بستر تراژدی اتفاق میافتد، گاه اشارهای رمانتیک دارد و در مقامی به حماسه میرسد و همین اثر را چندبُعدی کرده است. تلخترین اتفاقات و حرفها را در قامت عشق به زبان آورده است. همراه امیدی که در آن تاریکی چشم به فانوس دارد. چشمهایش ستارهها را میبیند. مخاطب را دعوت به آرامش و آهسته قدم برداشتن میکند تا واقعیت را لمس کند. به جانش بکشد و تازه با خودش بیاندیشد که حالا به یاد آوردم؟ چه چیز را؟ یا من چه چیز را به یاد نمیآورم؟ حرف من چیست؟ درد تو، من و دیگری در کجا به اشتراک میرسد؟ و آن برهوتی که در شعر آورده است. در کنار اندیشیدن برای ما چیستی هم ایجاد میکند که با پرسش متفاوت است.
▫️شاعر با کلیدواژههای سایه و مرگ به موضوع دیگری اشاره میکند و نشانی آن را برای کسی که نیست ولی در متن حضور دارد میگذارد. این نقش دوار از همان شعر اول شروع میشود و در شعر بعدی ادغام تا انتها که هر تصویر تکمیلکننده تصویر بعد از خود و قبل از خودش است چه در نقش روایت، چه در نقش ایماژ و ارجاعات فرامتنی. همین قابلیتی ایجاد میکند که ما از انتها هم میتوانیم با این منظومه روبهرو شویم. اگر ما نگاه وارونه به ترجیعبند "چرا به یاد نمیآورم" بیندازیم به خوانشی دیگری نیز دست پیدا میکنیم، که اگر منظور شاعر به یاد آوردم باشد چی؟ اگر در ۱۹ شعر نوشته شده و در هر بند ما به یاد بیاوریم اتفاقها را به چه چیز میرسیم؟ و این همان چیستی است که شاعر برای ما با تکیه به تفکر ایجاد کرده است. گفتمانی که از شاعر شروع میشود، از دریچه مخاطب میگذرد و در جامعه نمود آن را میبینیم. اتفاقات تا سال ۶۷ و درونی شدن آن که خروجیاش منظومهای شده است که تا به امروز هم رنگ و بوی همان سالها را دارد. شاید تازهتر حتی.
یاداشت #محمد_پروین
روی منظومه بلند #گزارش_به_نازادگان
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
نسخه ePub #گزارش_به_نازادگان را از طاقچه خرید کنید
https://taaghche.ir/book/25125
@hoonaarpublication
https://taaghche.ir/book/25125
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
سوسنها، سنجدها،
بارانهای بیسبب
و پرندگانِ سحرخیز درهی انار
که خوشه های شبِ رفته را
به نور بوسه میچیدند
و من چقدر بوسه بدهکارم
به این همه رود، راه، آدمی...!
#سیدعلی_صالحی
#گزارش_به_نازادگان
@hoonaarpublication
بارانهای بیسبب
و پرندگانِ سحرخیز درهی انار
که خوشه های شبِ رفته را
به نور بوسه میچیدند
و من چقدر بوسه بدهکارم
به این همه رود، راه، آدمی...!
#سیدعلی_صالحی
#گزارش_به_نازادگان
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
چرا به یاد نمیآورم؟!
گفتی بیا بخواب
گفتی از تعبیرِ هر ترانه،
به صدایی تازه میرسیم
گفتی نترس، بیا بخواب!
در کوچه تنها باد است که میوزد.
من از همۀ نامها و نشانیها، نشانیِ تو را به کسی نخواهم گفت.
آه اگر شک نبود،
کفنهای مرا در ازدحام بادها نمیدیدی!
گاهی اوقات،
نجاتِ جهان در زبانِ باد پنهان است.
چرا به یاد نمیآورم؟!
روبرویِ هم نشستن و گریستن
روبرویِ هم نشستن و دریا را دیدن
دیگر از جهان چیزی به یادمان نمیآید.
اگر شک نبود
کفنهای بسیار مرا
بر دریچههای بینامِ بیابان نمیدیدی!
چرا از پنجره، از آب و آینه هراسانم؟
چرا از شمارشِ پلهها هراسانم؟
چرا به یاد نمیآورم؟!
گریهام گرفته است.
پهلوبهپهلو شدن در شبی منتظر،
نفسهایِ مُنَظَمِ دریا،
و کبوتری آسیمه
که از آسمانی کهنْسال میگذرد.
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
گفتی بیا بخواب
گفتی از تعبیرِ هر ترانه،
به صدایی تازه میرسیم
گفتی نترس، بیا بخواب!
در کوچه تنها باد است که میوزد.
من از همۀ نامها و نشانیها، نشانیِ تو را به کسی نخواهم گفت.
آه اگر شک نبود،
کفنهای مرا در ازدحام بادها نمیدیدی!
گاهی اوقات،
نجاتِ جهان در زبانِ باد پنهان است.
چرا به یاد نمیآورم؟!
روبرویِ هم نشستن و گریستن
روبرویِ هم نشستن و دریا را دیدن
دیگر از جهان چیزی به یادمان نمیآید.
اگر شک نبود
کفنهای بسیار مرا
بر دریچههای بینامِ بیابان نمیدیدی!
چرا از پنجره، از آب و آینه هراسانم؟
چرا از شمارشِ پلهها هراسانم؟
چرا به یاد نمیآورم؟!
گریهام گرفته است.
پهلوبهپهلو شدن در شبی منتظر،
نفسهایِ مُنَظَمِ دریا،
و کبوتری آسیمه
که از آسمانی کهنْسال میگذرد.
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
چرا به یاد نمیآورم؟!
اتاقی کوچک،
تختخوابی خاموش،
سرابِ مرتعِ سبزی در خوابِ موکتِ مهمانپذیر
هفده گلدانِ رُس از میخک و رازقی،
پنجاهودو کتاب شعر،
دیواری از شیشه
و آسمانی از باد، از آبی و ماه.
چرا به یاد نمیآورم؟!
گفتی دیر است، دیر وقت است عَلو!
گفتی بیا بخواب!
پنهان از چشم همسایه،
داشتم با خودم
با بوتهٔ گلِ سرخ حرف میزدم.
خرزهره هم درخت شگفت و خودروییست
یکی در مرداب میروید
یکی در بادهای برهوت
تقدیرِ آدمی و گیاه،
تقدیرِ کبوتر و تیرکمانِ شَبَحی از تبارِ تباهی.
تقدیرِ من و واژگان غریب!
•
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
«همراه طرحهایی از شاعر که برای اولینبار به چاپ رسیدهاند.»
#نشر_هونار
#فروشگاه_باسمه
#حوض_نقره
#سي_بوك
#طاقچه
#شهر_كتاب_آنلاين
@hoonaarpublication
اتاقی کوچک،
تختخوابی خاموش،
سرابِ مرتعِ سبزی در خوابِ موکتِ مهمانپذیر
هفده گلدانِ رُس از میخک و رازقی،
پنجاهودو کتاب شعر،
دیواری از شیشه
و آسمانی از باد، از آبی و ماه.
چرا به یاد نمیآورم؟!
گفتی دیر است، دیر وقت است عَلو!
گفتی بیا بخواب!
پنهان از چشم همسایه،
داشتم با خودم
با بوتهٔ گلِ سرخ حرف میزدم.
خرزهره هم درخت شگفت و خودروییست
یکی در مرداب میروید
یکی در بادهای برهوت
تقدیرِ آدمی و گیاه،
تقدیرِ کبوتر و تیرکمانِ شَبَحی از تبارِ تباهی.
تقدیرِ من و واژگان غریب!
•
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
«همراه طرحهایی از شاعر که برای اولینبار به چاپ رسیدهاند.»
#نشر_هونار
#فروشگاه_باسمه
#حوض_نقره
#سي_بوك
#طاقچه
#شهر_كتاب_آنلاين
@hoonaarpublication
برنامه جدید لایوهای اینستاگرامی روز جمعه نشـر هـونــار به مناسبت
هـفـتــه کـتــاب آبان ۹۹
.
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۱۹:۳۰ )
گفتگوی مائده امینی و هادی حسینی نژاد
پیرامون منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
اثر سیدعلی صالحی
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۱ )
گفتگوی بهاءالدین مرشدی و گلاره جباری
پیرامون مجموعه داستان #استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۲:۲۲ )
گفتگوی
گفتگوی مصطفی شایان و اکرم شایان با جناب مسعود بُربُر
پیرامون ترجمه مجموعه داستان #نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر دوریس لسینگ
•
#نشر_هونار
#سیدعلی_صالحی
#گلاره_جباری
#بهاءالدین_مرشدی
#مصطفی_شایان
#اکرم_شایان
#مسعود_بُربُر
#مسعود_بربر
#مائده_امینی
#هادی_حسینینژاد
@hoonaarpublication
هـفـتــه کـتــاب آبان ۹۹
.
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۱۹:۳۰ )
گفتگوی مائده امینی و هادی حسینی نژاد
پیرامون منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
اثر سیدعلی صالحی
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۱ )
گفتگوی بهاءالدین مرشدی و گلاره جباری
پیرامون مجموعه داستان #استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۲:۲۲ )
گفتگوی
گفتگوی مصطفی شایان و اکرم شایان با جناب مسعود بُربُر
پیرامون ترجمه مجموعه داستان #نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر دوریس لسینگ
•
#نشر_هونار
#سیدعلی_صالحی
#گلاره_جباری
#بهاءالدین_مرشدی
#مصطفی_شایان
#اکرم_شایان
#مسعود_بُربُر
#مسعود_بربر
#مائده_امینی
#هادی_حسینینژاد
@hoonaarpublication
🎗لایو اینستاگرامی به مناسبت
#هفته_کتاب آبان۹۹
🗓لایو اولِ جمعه ۳۰ آبان
(ساعت ۱۷:۳۰)
▫️گپ و گفت #مائده_امینی و #هادی_حسینی_نژاد پیرامون منظومه #گزارش_به_نازادگان
اثر استاد سید علی صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
#هفته_کتاب آبان۹۹
🗓لایو اولِ جمعه ۳۰ آبان
(ساعت ۱۷:۳۰)
▫️گپ و گفت #مائده_امینی و #هادی_حسینی_نژاد پیرامون منظومه #گزارش_به_نازادگان
اثر استاد سید علی صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
نشر هونار
🎗لایو اینستاگرامی به مناسبت #هفته_کتاب آبان۹۹ 🗓لایو اولِ جمعه ۳۰ آبان (ساعت ۱۷:۳۰) ▫️گپ و گفت #مائده_امینی و #هادی_حسینی_نژاد پیرامون منظومه #گزارش_به_نازادگان اثر استاد سید علی صالحی #نشر_هونار @hoonaarpublication
#سید_علی_صالحی
در ابتدای مجموعه #گزارش_به_نازادگان
اینگونه مینویسد:
«حال امروز بعد از سی سال گزارش به نازادگان زنده است هنوز. اشتباه نکرده بودم در باب قبول و زایش چنین عنوانی: برای نازادگانی سروده بودم که امروز و هنوز مخاطب شعر مناند. چکامۀ تلخ عاشقانهای است که با امید بسته میشود به انتها. باشد که هست، هول نباشد، هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید …! نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار!»
#سید_علی_صالحی مینویسد:
شعر بلند گزارش به نازادگان را تنها برای خودم سروده بودم. چنان که پیشتر و بعد از آن، هم شعرهایی داشته و دارم که امانت دار دردهای خود مناند. این داشته نیز به تردید از خلوت من گریخت و نام یافت. شبی، شبی سرانجام، شبی از همان شبهای پاییزی، دیدم اتفاقی دارد پاورچین پاورچین پیش میآید. آوایی مرموز و حضوری کامل، به عادت دیرسال، بیدار بودم به آن موسم تاریک … که بیگاه، تو گویی آوازم داد: گزارش به نازدگان!
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
در ابتدای مجموعه #گزارش_به_نازادگان
اینگونه مینویسد:
«حال امروز بعد از سی سال گزارش به نازادگان زنده است هنوز. اشتباه نکرده بودم در باب قبول و زایش چنین عنوانی: برای نازادگانی سروده بودم که امروز و هنوز مخاطب شعر مناند. چکامۀ تلخ عاشقانهای است که با امید بسته میشود به انتها. باشد که هست، هول نباشد، هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید …! نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار!»
#سید_علی_صالحی مینویسد:
شعر بلند گزارش به نازادگان را تنها برای خودم سروده بودم. چنان که پیشتر و بعد از آن، هم شعرهایی داشته و دارم که امانت دار دردهای خود مناند. این داشته نیز به تردید از خلوت من گریخت و نام یافت. شبی، شبی سرانجام، شبی از همان شبهای پاییزی، دیدم اتفاقی دارد پاورچین پاورچین پیش میآید. آوایی مرموز و حضوری کامل، به عادت دیرسال، بیدار بودم به آن موسم تاریک … که بیگاه، تو گویی آوازم داد: گزارش به نازدگان!
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📚فهرست کتابهای شعر
•
#مضارعی_که_تمام_نمیشود
اثر #پژند_سلیمانی
۱۷هزار تومان
•
#هیپیوز
اثر #روزبه_حسینی
۱۵هزار تومان
•
#شرایط_تبخیر_لب
اثر #محسن_بوالحسنی
۱۸هزار تومان
•
#هان؟!
اثر #روزبه_حسینی
۱۰هزار تومان
•
#در_آرزوي_صلح
#چاپ_دوم
گردآوری و ترجمه شعر شاعران جهان
#ضياءالدين_خسروشاهي
۳۰هزار تومان
•
#گزارش_به_نازادگان
اثر #سیدعلی_صالحی
۲۰هزار تومان
•
#شرح_آن_الف
شعر شمس تبریزی
اثر #محسن_بوالحسنی
#چاپ_سوم
۲۰هزار تومان
•
#یک_شعر_فوری
اثر #علی_راد
۱۰هزار تومان
•
#روز_دهم_آفرینش
اثر #غسان_حمدان
۹هزار تومان
•
#تهران_با_طعم_معجزه
اثر #میثم_غفوریان_صدیق
#چاپ_دوم
۸هزار تومان
•
#شنا_كردن_در_يخ
اثر #اميرحسين_دانشور
۹/۵۰۰تومان
•
#كدام_كوچه_كدام_كوچ؟
اثر #ضیاءالدین_خسروشاهی
ناموجود
•
#مشق_عشق
اثر #علی_صارمی
ناموجود
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
•
#مضارعی_که_تمام_نمیشود
اثر #پژند_سلیمانی
۱۷هزار تومان
•
#هیپیوز
اثر #روزبه_حسینی
۱۵هزار تومان
•
#شرایط_تبخیر_لب
اثر #محسن_بوالحسنی
۱۸هزار تومان
•
#هان؟!
اثر #روزبه_حسینی
۱۰هزار تومان
•
#در_آرزوي_صلح
#چاپ_دوم
گردآوری و ترجمه شعر شاعران جهان
#ضياءالدين_خسروشاهي
۳۰هزار تومان
•
#گزارش_به_نازادگان
اثر #سیدعلی_صالحی
۲۰هزار تومان
•
#شرح_آن_الف
شعر شمس تبریزی
اثر #محسن_بوالحسنی
#چاپ_سوم
۲۰هزار تومان
•
#یک_شعر_فوری
اثر #علی_راد
۱۰هزار تومان
•
#روز_دهم_آفرینش
اثر #غسان_حمدان
۹هزار تومان
•
#تهران_با_طعم_معجزه
اثر #میثم_غفوریان_صدیق
#چاپ_دوم
۸هزار تومان
•
#شنا_كردن_در_يخ
اثر #اميرحسين_دانشور
۹/۵۰۰تومان
•
#كدام_كوچه_كدام_كوچ؟
اثر #ضیاءالدین_خسروشاهی
ناموجود
•
#مشق_عشق
اثر #علی_صارمی
ناموجود
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📚فهرست کتابهای شعر
قیمت جدید)
•
#شرح_آن_الف
شعر شمس تبریزی
اثر #محسن_بوالحسنی
#چاپ_سوم
۳۵هزار تومان
•
#شرایط_تبخیر_لب
اثر #محسن_بوالحسنی
۱۸هزار تومان
•
#هیپیوز
اثر #روزبه_حسینی
۱۵هزار تومان
•
#هان؟!
اثر #روزبه_حسینی
۱۷هزار تومان
•
#مضارعی_که_تمام_نمیشود
اثر #پژند_سلیمانی
۱۷هزار تومان
•
#در_آرزوي_صلح
#چاپ_دوم
گردآوری و ترجمه شعر شاعران جهان
#ضياءالدين_خسروشاهي
۳۰هزار تومان
•
#گزارش_به_نازادگان
اثر #سیدعلی_صالحی
۲۵هزار تومان
•
#یک_شعر_فوری
اثر #علی_راد
۱۰هزار تومان
•
#روز_دهم_آفرینش
اثر #غسان_حمدان
۱۵هزار تومان
•
#تهران_با_طعم_معجزه
اثر #میثم_غفوریان_صدیق
#چاپ_دوم
۲۰هزار تومان
•
#شنا_كردن_در_يخ
اثر #اميرحسين_دانشور
۹/۵۰۰تومان
•
#كدام_كوچه_كدام_كوچ؟
اثر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۲۴هزار تومان
•
#مشق_عشق
اثر #علی_صارمی
۱۰هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
قیمت جدید)
•
#شرح_آن_الف
شعر شمس تبریزی
اثر #محسن_بوالحسنی
#چاپ_سوم
۳۵هزار تومان
•
#شرایط_تبخیر_لب
اثر #محسن_بوالحسنی
۱۸هزار تومان
•
#هیپیوز
اثر #روزبه_حسینی
۱۵هزار تومان
•
#هان؟!
اثر #روزبه_حسینی
۱۷هزار تومان
•
#مضارعی_که_تمام_نمیشود
اثر #پژند_سلیمانی
۱۷هزار تومان
•
#در_آرزوي_صلح
#چاپ_دوم
گردآوری و ترجمه شعر شاعران جهان
#ضياءالدين_خسروشاهي
۳۰هزار تومان
•
#گزارش_به_نازادگان
اثر #سیدعلی_صالحی
۲۵هزار تومان
•
#یک_شعر_فوری
اثر #علی_راد
۱۰هزار تومان
•
#روز_دهم_آفرینش
اثر #غسان_حمدان
۱۵هزار تومان
•
#تهران_با_طعم_معجزه
اثر #میثم_غفوریان_صدیق
#چاپ_دوم
۲۰هزار تومان
•
#شنا_كردن_در_يخ
اثر #اميرحسين_دانشور
۹/۵۰۰تومان
•
#كدام_كوچه_كدام_كوچ؟
اثر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۲۴هزار تومان
•
#مشق_عشق
اثر #علی_صارمی
۱۰هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
https://www.instagram.com/p/CKq3MujpSg9/?igshid=1oaag62vo7y0h
پرفروشهای نشر هونار در #نخستین_نمایشگاه_مجازی_کتاب_تهران و قرار گرفتن سه مجموعه شعر در این فهرست بسی مایه خشنودی است.🙏🏻
▫️
۱- #شرح_آن_الف
#محسن_بوالحسنی
شعر
▫️
۲-#زنی_با_موهای_قرمز
#رویا_پورمناف
رمان
▫️
۳-#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
شعر
▫️
۴-#مشق_عشق
#علی_صارمی
شعر
▫️
🖊سپاس از تمامی خریداران گرامی امیدواریم کتابهاشونو صحیح و سالم و بموقع از پست دریافت نمایند و چنانچه نقطهنظری داشته باشند در همین صفحه یا تلگرام و واتساپ انتشارات به گوش ما برسانند.
کتابها نوش روانتان 🙏🏻
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
پرفروشهای نشر هونار در #نخستین_نمایشگاه_مجازی_کتاب_تهران و قرار گرفتن سه مجموعه شعر در این فهرست بسی مایه خشنودی است.🙏🏻
▫️
۱- #شرح_آن_الف
#محسن_بوالحسنی
شعر
▫️
۲-#زنی_با_موهای_قرمز
#رویا_پورمناف
رمان
▫️
۳-#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
شعر
▫️
۴-#مشق_عشق
#علی_صارمی
شعر
▫️
🖊سپاس از تمامی خریداران گرامی امیدواریم کتابهاشونو صحیح و سالم و بموقع از پست دریافت نمایند و چنانچه نقطهنظری داشته باشند در همین صفحه یا تلگرام و واتساپ انتشارات به گوش ما برسانند.
کتابها نوش روانتان 🙏🏻
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Instagram
#سید_علی_صالحی در ابتدای مجموعه #گزارش_به_نازادگان اینگونه مینویسد:
«حال امروز بعد از سی سال گزارش به نازادگان زنده است هنوز. اشتباه نکرده بودم در باب قبول و زایش چنین عنوانی: برای نازادگانی سروده بودم که امروز و هنوز مخاطب شعر مناند. چکامۀ تلخ عاشقانهای است که با امید بسته میشود به انتها. باشد که هست، هول نباشد، هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید …! نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار!»
#سید_علی_صالحی مینویسد:
شعر بلند گزارش به نازادگان را تنها برای خودم سروده بودم. چنان که پیشتر و بعد از آن، هم شعرهایی داشته و دارم که امانت دار دردهای خود مناند. این داشته نیز به تردید از خلوت من گریخت و نام یافت. شبی، شبی سرانجام، شبی از همان شبهای پاییزی، دیدم اتفاقی دارد پاورچین پاورچین پیش میآید. آوایی مرموز و حضوری کامل، به عادت دیرسال، بیدار بودم به آن موسم تاریک … که بی گاه، تو گویی آوازم داد: گزارش به نازدگان!
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
«همراه طرحهایی از شاعر »
۱۰۲صفحه| ۲۵هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
«حال امروز بعد از سی سال گزارش به نازادگان زنده است هنوز. اشتباه نکرده بودم در باب قبول و زایش چنین عنوانی: برای نازادگانی سروده بودم که امروز و هنوز مخاطب شعر مناند. چکامۀ تلخ عاشقانهای است که با امید بسته میشود به انتها. باشد که هست، هول نباشد، هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید …! نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار!»
#سید_علی_صالحی مینویسد:
شعر بلند گزارش به نازادگان را تنها برای خودم سروده بودم. چنان که پیشتر و بعد از آن، هم شعرهایی داشته و دارم که امانت دار دردهای خود مناند. این داشته نیز به تردید از خلوت من گریخت و نام یافت. شبی، شبی سرانجام، شبی از همان شبهای پاییزی، دیدم اتفاقی دارد پاورچین پاورچین پیش میآید. آوایی مرموز و حضوری کامل، به عادت دیرسال، بیدار بودم به آن موسم تاریک … که بی گاه، تو گویی آوازم داد: گزارش به نازدگان!
منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
«همراه طرحهایی از شاعر »
۱۰۲صفحه| ۲۵هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
کلیه کتابهای نشر هونار را از کتابفروشی #باسمه واقع در #خانه_هنرمندان تهيه كنيد.
#شرایط_تبخیر_لب
#هیپیوز
#هان !؟
#گزارش_به_نازادگان
#تورکان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
و...
#نشر_هونار
فروشگاه #باسمه
@hoonaarpublication
#شرایط_تبخیر_لب
#هیپیوز
#هان !؟
#گزارش_به_نازادگان
#تورکان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
و...
#نشر_هونار
فروشگاه #باسمه
@hoonaarpublication
چرا به یاد نمیآورم؟!
زاده شدن در زَمهریر ِخشت
زیستن بر سریرِ سرنیزه
و الوداع گلی گمنام در شبی از بادهای بینشان.
دریغا تقدیر مشترک!
همۀ این مردمان ساده میدانند بارانهای تجریش همیشه سیل ری...را رقم میزند!
چرا به یاد نمیآورم؟!
اینجا اندیشۀ هر چیزی، وجود همان چیز است.
کافور و حادثه، صبوری سایه در دهان غار و ِسدر و پرنده و گیسو، گذشتۀ فردا، و ستارۀ سر ُبریدهای در کف من.
چرا به یاد نمیآورم؟!
آوای گنگ دره و پسین
تخیل باد و شیون بیوهای در پستوی آسمان، و َشَبحی خاموش بر قوِس لاژورد.
انگار امشب از انتهای جهان خبرهای تازهای در راهست.
قطعهای از منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
زاده شدن در زَمهریر ِخشت
زیستن بر سریرِ سرنیزه
و الوداع گلی گمنام در شبی از بادهای بینشان.
دریغا تقدیر مشترک!
همۀ این مردمان ساده میدانند بارانهای تجریش همیشه سیل ری...را رقم میزند!
چرا به یاد نمیآورم؟!
اینجا اندیشۀ هر چیزی، وجود همان چیز است.
کافور و حادثه، صبوری سایه در دهان غار و ِسدر و پرنده و گیسو، گذشتۀ فردا، و ستارۀ سر ُبریدهای در کف من.
چرا به یاد نمیآورم؟!
آوای گنگ دره و پسین
تخیل باد و شیون بیوهای در پستوی آسمان، و َشَبحی خاموش بر قوِس لاژورد.
انگار امشب از انتهای جهان خبرهای تازهای در راهست.
قطعهای از منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
#سیدعلی_صالحی
#سید_علی_صالحی
#نشر_هونار
@hoonaarpublication