نشر هونار
271 subscribers
3.28K photos
173 videos
15 files
1.01K links
نشر هونار به شماره پروانه۱۰۱۹۵ فعال در حوزه كتاب‌های عمومی با تمرکز بر ادبیات ایران و جهان (شعر و داستان)
🌐 www.hoonaar.com
📧 info@hoonaar.com
📧 hoonaarpub@gmail.com

📞 02144489680
📲 09363913953

admin: @hoonaarpub
Instgrm: hoonaar.publication
Download Telegram
Forwarded from نشر هونار
#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
#دوریس_لسینگ
ترجمه‌ی: #مصطفی_شایان #اکرم_شایان


آن‌گاه که جوان بودم، معشوق‌های بسیار داشتم. هر مردی را که ملاقات می‌کردم یا درباره‌اش چیزی می‌شنیدم و یا حتی تصویرش را در روزنامه‌ها می‌دیدم، فورا عاشقش می‌شدم و او را معشوقم می‌پنداشتم، چراکه گمان می‌کردم این حق من است. شاید او هرگز چیزی در مورد من نشنیده بود و مرا نمی‌شناخت. شاید هم مرا زشت و رقت‌انگیز می‌دانست.( وقتی جوان بودم، چندان جذاب و فریبا نبودم، اما ظاهرم بسیار جلب توجه می‌کرد. پوستی سفید، گیسوانی سرخ، دختری در انتظار بلوغ و رسیدن؛ دختری که تمام ویژگی‌هایش باهم در تناقض بود و تنها زمانی زیبا می‌شدم که برای رفتن به روی صحنه خودم را می‌آراستم.) شاید او واقعا مرا نفرت‌انگیز می‌دانست، ولی من او را معشوقم می‌پنداشتم. آری، در آن زمان در خیالات و تصوراتم معشوق‌های بسیار داشتم، اما در واقعیت نه، هیچ‌کس، هیچ‌کس را نداشتم. هیچ مردی در واقعیت آن‌گونه که من تصور می‌کردم نمی‌توانست خوب باشد و هیچ لب و دستی آن‌گونه که من خیال می‌کردم، نمی‌توانست مرا به وجد آورد.


#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
جدیدترین اثر #نشر_هونار #نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد

📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
شامل داستانهای
«پیرزن و گربه‌اش»
«عادت عشق‌ورزی» و
#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد

با ترجمه #مصطفی_شایان
#اکرم_شایان

📷 کتابفروشی #باسمه
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
#برشی_از_کتاب

تمام آنچه داشتم، تمام آنچه به آن فخر می‌فروختم، هیچ و بی‌ارزش می‌نمود. تمام آنچه برای به دست‌ آوردنشان جنگیده بودم. تمام آنچه به دست آورده بودم، حتی تمام آنچه هستم، آن تعادل حساس درونی که همچون ابزاری خودساخته و شگفت‌انگیز، یا همچون حیوانی آرام و دوست‌داشتنی در من وجود دارد. این وجود که هرروز پیچیده‌تر، حساس‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، پوچ، بی‌ارزش و احمقانه به نظر می‌رسید و بهانه‌ای برای توجیه ترس و بزدلی‌ام. زندگی‌ام که بیش از هر چیز تعادل و نظم رو به فزونی‌اش مرا راضی می‌ساخت، انزوایی عجیب به نظر می‌رسید. ذره‌ذره‌ی وجودم خواسته و نیازش را فریاد می‌زد.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب

تمام آنچه داشتم، تمام آنچه به آن فخر می‌فروختم، هیچ و بی‌ارزش می‌نمود. تمام آنچه برای به دست‌ آوردنشان جنگیده بودم. تمام آنچه به دست آورده بودم، حتی تمام آنچه هستم، آن تعادل حساس درونی که همچون ابزاری خودساخته و شگفت‌انگیز، یا همچون حیوانی آرام و دوست‌داشتنی در من وجود دارد. این وجود که هرروز پیچیده‌تر، حساس‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، پوچ، بی‌ارزش و احمقانه به نظر می‌رسید و بهانه‌ای برای توجیه ترس و بزدلی‌ام. زندگی‌ام که بیش از هر چیز تعادل و نظم رو به فزونی‌اش مرا راضی می‌ساخت، انزوایی عجیب به نظر می‌رسید. ذره‌ذره‌ی وجودم خواسته و نیازش را فریاد می‌زد.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب

تمام آنچه داشتم، تمام آنچه به آن فخر می‌فروختم، هیچ و بی‌ارزش می‌نمود. تمام آنچه برای به دست‌ آوردنشان جنگیده بودم. تمام آنچه به دست آورده بودم، حتی تمام آنچه هستم، آن تعادل حساس درونی که همچون ابزاری خودساخته و شگفت‌انگیز، یا همچون حیوانی آرام و دوست‌داشتنی در من وجود دارد. این وجود که هرروز پیچیده‌تر، حساس‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، پوچ، بی‌ارزش و احمقانه به نظر می‌رسید و بهانه‌ای برای توجیه ترس و بزدلی‌ام. زندگی‌ام که بیش از هر چیز تعادل و نظم رو به فزونی‌اش مرا راضی می‌ساخت، انزوایی عجیب به نظر می‌رسید. ذره‌ذره‌ی وجودم خواسته و نیازش را فریاد می‌زد.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
#برشی_از_کتاب

روح و جان من یک اتاق است؛ اتاقی بزرگ. یک سالن؛ یک سالن خالی و منتظر. گاهی حشره‌ای در آن وزوز می‌کند که یادآور صبح‌های تابستانی در قاره‌ای دیگر است. گاهی کودکی در آن می‌خندد و به این می‌ماند که تمامی نسل‌ها، کودک و جوان و پیر، همه یک‌صدا می‌خوانند. گاهی تو به آن قدم می‌نهی و در آنجا می‌ایستی. اینجا، در درون من می‌ایستی و لبخند می‌زنی و من از سر خوشی و لذت چشمانم را می‌بندم. من تو را حس می‌کنم، آن‌چنان‌که گویی کنار درختی ایستاده‌ام و دستم را روی تنه‌اش که نفس می‌کشد، گذاشته‌ام.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب

روح و جان من یک اتاق است؛ اتاقی بزرگ. یک سالن؛ یک سالن خالی و منتظر. گاهی حشره‌ای در آن وزوز می‌کند که یادآور صبح‌های تابستانی در قاره‌ای دیگر است. گاهی کودکی در آن می‌خندد و به این می‌ماند که تمامی نسل‌ها، کودک و جوان و پیر، همه یک‌صدا می‌خوانند. گاهی تو به آن قدم می‌نهی و در آنجا می‌ایستی. اینجا، در درون من می‌ایستی و لبخند می‌زنی و من از سر خوشی و لذت چشمانم را می‌بندم. من تو را حس می‌کنم، آن‌چنان‌که گویی کنار درختی ایستاده‌ام و دستم را روی تنه‌اش که نفس می‌کشد، گذاشته‌ام.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب

تمام آنچه داشتم، تمام آنچه به آن فخر می‌فروختم، هیچ و بی‌ارزش می‌نمود. تمام آنچه برای به دست‌ آوردنشان جنگیده بودم. تمام آنچه به دست آورده بودم، حتی تمام آنچه هستم، آن تعادل حساس درونی که همچون ابزاری خودساخته و شگفت‌انگیز، یا همچون حیوانی آرام و دوست‌داشتنی در من وجود دارد. این وجود که هرروز پیچیده‌تر، حساس‌تر و ضعیف‌تر می‌شود، پوچ، بی‌ارزش و احمقانه به نظر می‌رسید و بهانه‌ای برای توجیه ترس و بزدلی‌ام. زندگی‌ام که بیش از هر چیز تعادل و نظم رو به فزونی‌اش مرا راضی می‌ساخت، انزوایی عجیب به نظر می‌رسید. ذره‌ذره‌ی وجودم خواسته و نیازش را فریاد می‌زد.


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
📚 سه داستان بلند اثر #دوریس_لسینگ
نویسنده برنده نوبل ادبیات
ترجمه #مصطفی_شایان
و #اکرم_شایان
#چاپ_اول ۱۳۹۹

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
-
برنامه لایوهای اینستاگرامی روز جمعه نشـر هـونــار به مناسبت
هـفـتــه کـتــاب آبان ۹۹
.
.
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۱ )
گفتگوی بهاءالدین مرشدی و گلاره جباری
پیرامون مجموعه داستان #استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود



•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۲:۲۲ )
گفتگوی
گفتگوی مصطفی شایان و اکرم شایان با جناب مسعود بُربُر
پیرامون ترجمه مجموعه داستان #نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر دوریس لسینگ


#نشر_هونار
#گلاره_جباری
#بهاءالدین_مرشدی
#مصطفی_شایان
#اکرم_شایان
#مسعود_بُربُر
#مسعود_بربر

@hoonaarpublication
برنامه جدید لایوهای اینستاگرامی روز جمعه نشـر هـونــار به مناسبت
هـفـتــه کـتــاب آبان ۹۹
.
•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۱۹:۳۰ )
گفتگوی مائده امینی و هادی حسینی نژاد
پیرامون منظومه بلند
#گزارش_به_نازادگان
اثر سیدعلی صالحی


•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۱ )
گفتگوی بهاءالدین مرشدی و گلاره جباری
پیرامون مجموعه داستان #استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود



•جمعه ۳۰ آبان ۹۹
( ساعت ۲۲:۲۲ )
گفتگوی
گفتگوی مصطفی شایان و اکرم شایان با جناب مسعود بُربُر
پیرامون ترجمه مجموعه داستان #نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر دوریس لسینگ


#نشر_هونار
#سیدعلی_صالحی
#گلاره_جباری
#بهاءالدین_مرشدی
#مصطفی_شایان
#اکرم_شایان
#مسعود_بُربُر
#مسعود_بربر
#مائده_امینی
#هادی_حسینی‌نژاد


@hoonaarpublication