نشر هونار
268 subscribers
3.24K photos
165 videos
15 files
995 links
نشر هونار به شماره پروانه۱۰۱۹۵ فعال در حوزه كتاب‌های عمومی با تمرکز بر ادبیات ایران و جهان (شعر و داستان)
www.hoonaar.com
info@hoonaar.com
📞02144489680
09363913953

admin: @hoonaarpub
Instgrm: hoonaar.publication
Download Telegram
در سرزمين قدکوتاهان
معيارهای سنجش
هميشه بر مدار صفر سفر کرده‌اند
چرا توقف کنم؟
من از عناصرچهارگانه اطاعت می‌کنم
و کار تدوين نظامنامه‌ی قلبم
كار حكومت محلی كوران نيست
#فروغ_فرخزاد

@hoonaarpublication
نامه ی #فروغ_فرخزاد به #احمدرضا_احمدی

هیچوقت حلقه‌های کنده درخت را تماشا کرده‌ای که با چه هماهنگی و فرم حساب شده‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند. اگر این حلقه‌ها می‌خواستند همینطور بی‌حساب به راه خودشان بروند، آن وقت یک کنده درخت، دیگر یک حجم واحد نمی‌شد .در تمام اجزاء طبیعت این نظم وجود دارد. این حساب و محدودیت وجود دارد. تو اگر بیشتر دقت کنی، حرف مرا خواهی فهمید. هر چیزی که بوجود می‌آید و زندگی می‌کند تابع یک سلسله فرم‌ها و حساب‌های مشخصی است و در داخل آنها رشد می‌کند. شعر هم همینطور است و اگر تو بگویی نه، و دیگران بگویند نه، به نظر من اشتباه می‌کنند.اگر نیرویی را در یک قالب مهار نکنی آن نیرو را بکار نگرفته‌ای و هدرداده‌ای، حیف است که حساسیت تو هدر برود و حرف‌های قشنگ و جاندار تو، فرم هنری پیدا نکنند. یک روز خواهی فهمید که من راست می‌گفتم


@hoonaarpublication
Forwarded from اتچ بات
پانزدهم مردادماه، سالگرد درگذشت «پرویز شاپور»


#پرویز_شاپور، پنجم اسفندماه ۱۳۰۲ در قم متولد شد. عمده شهرت او به دلیل نگارش «کاریکَلِماتور» است، نوشته‌هایی کوتاه و اغلب تک‌خطی که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دربردارند.

شاپور علاوه بر آفرینش کاریکلماتور، در طراحی سیاه‌قلم نیز توانا بود. وی در سی سال نخست هیچ ننوشت، اما در ۴۶ سال بعدی آثار کم‌حجم ولی پرمحتوایی برجای گذاشت. آثار وی در ۱۲ جلد منتشر شده‌اند.

در سال ۱۳۲۹ با #فروغ_فرخزاد که یازده سال از او کوچک‌تر بود، ازدواج کرد. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان، کامیار متولد شد. ازدواج آنها تنها تا سال ۱۳۳۴ دوام آورد.

شاپور فعالیت روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه‌های محلی خوزستان آغاز واز سال ۱۳۳۷ به بعد در «مجلهٔ توفیق» با نام مستعار «کامی» ، «کامیار» و.. مطلب می‌نوشت. پس از آن در «نشریهٔ خوشه» به سردبیری «احمد شاملو» به فعایت پرداخت.

«کاریکَلِماتور» نامی است که #احمد_شاملو برای کارهای پرویزشاپور برگزیده بود، شاملو می‌گفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی‌اند که با کلمه بیان شده‌اند.

برخی از کاریکلماتورهای شاپور را با هم می‌خوانیم:

• اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.
• گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
• همهٔ مردم جهان به یک زبان سکوت می‌کنند.
• هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
• بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
• به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
• قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
• قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.


@andiiisheمنبع
@hoonaarpublication
#داستانک


 «عزیز من، کلمات خیلی زیبا و در عین حال خیلی تو خالی هستند. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم، بهتر نیست که قضاوت‌مان را نسبت به اشخاص، خارج از حدود دنیای مسخره کلمات تنظیم کنیم؟»

آه، او پیوسته با این فلسفه‌ها مرا گم‌راه می‌کرد. اندیشیدم چه می‌خواهد به من بگوید. آیا دوستم دارد؟!

این اولین ادراکم از گفته‌های او بود. بی‌آن‌که به مقصود حقیقی او توجه داشته باشم، هیچ‌وقت راجع به گفته‌های او عمیقانه فکر نمی‌کردم. از این کار می‌ترسیدم و پیوسته در همه حرکات و گفته‌های او به دنبال یک اعتراف می‌گشتم، اعترافی که به آن احتیاج داشتم، می‌خواستم راحت بشوم و او زیرکانه با من بازی می‌کرد.

با هیجان دست‌هایم را به دور گردنش حلقه کردم:
«دوستم داری، نه؟ دوستم داری؟»
و در آن حال دلم می‌خواست که از فرط شادی گریه کنم، اما او خودش را با اندکی تاثر و حالت رمیده‌ای از میانِ بازوانِ من بیرون کشید، به سوی دیگر اتاق رفت و در مقابل گنجه کتاب‌ها ایستاد.
«همه‌اش حساب می‌کنی، همه‌اش به خودت فکر می‌کنی.»
و آن وقت با هیجان به‌طرف من برگشت.
«بیا انسان بشویم، بزرگ بشویم، دوست داشتن و دوست داشته شدن رابه وجود بیاوریم.»


قسمتی از داستان کوتاه
"بی‌تفاوت" نوشته‌ی #فروغ_فرخزاد
دیماه ۱۳۳۶


@hoonaarpublication
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی باید دروغ را راست
پنداشت
و گاهی راست را دروغ!
بی فریب خوردن
زندگی سخت است...!

#فروغ_فرخزاد


هشتم دی‌ماه زادروز فروغ فرخزاد که به‌قول استاد شفیعی کدکنی: بی‌هیچ گمان، تاریخِ ادبیاتِ ایران او را به عنوانِ بزرگ‌ترین زنِ شاعر در طول تاریخ هزار سالهٔ خویش خواهد پذیرفت و در قرن ما یکی از دو سه چهرهٔ برجستهٔ شعرِ امروز خواهد بود.


@hoonaarpublication
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده‌ام
و دستی
ستاره‌ها را از آسمان کودکی‌ام
دزدیده


#فروغ_فرخزاد



@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی باید دروغ را راست
پنداشت
و گاهی راست را دروغ!
بی فریب خوردن
زندگی سخت است...!

#فروغ_فرخزاد


هشتم دی‌ماه زادروز فروغ فرخزاد که به‌قول استاد شفیعی کدکنی: بی‌هیچ گمان، تاریخِ ادبیاتِ ایران او را به عنوانِ بزرگ‌ترین زنِ شاعر در طول تاریخ هزار سالهٔ خویش خواهد پذیرفت و در قرن ما یکی از دو سه چهرهٔ برجستهٔ شعرِ امروز خواهد بود.


@hoonaarpublication
شعر برای من پنجره‌ای است که هروقت به طرفش می‌روم خود بخود باز ‌می‌شود.
من آنجا می‌نشینم، نگاه می‌کنم، آواز می‌خوانم، داد می‌زنم، گریه می‌کنم، با عکس درخت‌ها قاطی می‌شوم و‌ می‌دانم که آن طرف پنجره یک فضا هست و یک نفر می‌شنود، یک نفر که ممکن است ۲۰۰ سال بعد باشد یا ۳۰۰ سال قبل وجود داشته؛ فرق نمی‌کند،
وسیله‌ایست برای ارتباط با هستی، با وجود، به معنی وسیعش. خوبیش این است که آدم وقتی #شعر می‌گوید می‌تواند بگوید: من هم‌ هستم، یا من هم بودم. در غیر اینصورت چطور می‌شود گفت که: من هم هستم یا من هم بودم.

#فروغ_فرخزاد



@hoonaarpublication
https://www.instagram.com/p/CJWG3dyhRq9/?igshid=7qqfoxfjhqut


برای زادروز پریدخت شعر ایران #فروغ_فرخزاد

شعر مشترک احمدرضا احمدی و فروغ فرخزاد/ منتشر شده در مجله گوهران/ تابستان ۸۶/شماره ۱۶

———
فروغ: روز آبی، پيچك خشك، پرنده‌ی محبوس، ديوار سيمانی
احمدرضا: درخت‌های پرسش بگو و مگو باز می‌گردند
و به اطراف هرزهای دست‌چين
منزل می‌شوند
فروغ: آسمان از دهانه‌ی خشك ناودان‌ها فرو می‌ريزد و باز همچنان دست نيافتنی است
احمدرضا: كبوتر دوسه بار با مشايعت رنگ سبز
به كنار علامت سوال پريد
و علامت سوال را نقطه‌های حرف آخر اسم تو می‌كند
فروغ: به زنی كه پوستش خستگی بطالت هاست، ليوانی آب تعارف می‌كنی
آب خشك است. آب را می‌نوشم و خشك است
احمدرضا: آدم‌های نشسته
با اين پيچك‌ها فرمان می‌دهند
كه خود را به انتهای داربست برساند
فروغ: من از جسدی مغروق سرگردان‌ترم
اگر راست می‌گويی دريا را برای من بياور
و لذت پوسيدگی را به من ببخش
احمدرضا: در پشت اين اطوارهای سنگ بی‌گمان هزار مينايی است
و هزاران لالی
كه سرانجام ديوار را بيان می‌كند
فروغ: اين سرفه‌ها جوانی تو را هزار برابر می‌كند
و جوانی تو به من می‌گويد: احمق
احمدرضا: از انتهای خيابان شمارش اعداد را آغاز می‌كنم
كه اين فروشندگان بی‌پيمانه درست بدانند
خشكسالی در پياده رو ايستاده است
فروغ: گاهی در آفتاب به ياد می‌آورم كه گيسوانم می‌درخشيدند
دندان‌های شيری يادآور معصوميت حضورند
احمدرضا: آن قدر جلد من در
شستشو نشد كه من لبخند عابران را
شادی‌ها بدانم.


@hoonaarpublication
.
من از سلاله درختانم
تنفس هوای مانده ملول‌م می‌کند

سالگرد پرواز هميشگی پريدخت شعر ايران #فروغ_فرخزاد
يادش گرامی 🙏🏻

https://www.instagram.com/p/BQaNeH6gwSF/?igshid=1ve6qwvkrmitb

#نشر_هونار
‎‌‏@hoonaarpublication
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر برای من پنجره‌ای است که هر وقت به طرفش می‌روم خود بخود باز ‌می‌شود.
من آنجا می‌نشینم، نگاه می‌کنم، آواز می‌خوانم، داد می‌زنم، گریه می‌کنم، با عکس درخت‌ها قاطی می‌شوم و‌ می‌دانم که آن طرف پنجره یک فضا هست و یک نفر می‌شنود، یک نفر که ممکن است ۲۰۰ سال بعد باشد یا ۳۰۰ سال قبل وجود داشته؛ فرق نمی‌کند، وسیله‌ای‌ست برای ارتباط با هستی، با وجود، به معنی وسیعش. خوبی‌اش این است که آدم وقتی "شعر" می‌گوید می‌تواند بگوید: من هم‌ هستم، یا من هم بودم. در غیر اینصورت چطور می‌شود گفت که: من هم هستم یا من هم بودم.


#فروغ_فرخزاد

@hoonaarpublication
می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
با گیسویم؛ ادامه بوهای زیر خاک
با چشم‌هایم؛ تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آن سوی دیوار
می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
و آستانه پر از عشق می‌شود
و من در آستانه به آنها که دوست می‌دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد


۲۴ بهمن سالروز پرکشیدن #فروغ_فرخزاد
یادش همواره گرامی


#نشر_هونار
@hoonaarpublication