هیآت کوهنوردی و صعودهای ورزشی بم
760 subscribers
11.1K photos
3.1K videos
344 files
6.97K links
#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam

شماره تماس جهت ارتباط:
آقای احمد دامغانی - 09133465016

@Ahmdtabiat
Download Telegram
#سوال_از_اشو

اشو، با وجود سیاستمداران و کشیشان و صاحبان منافع در پایتخت،
چه فرصتی برای ایجاد جامعه‌ی آرمانی شما وجود دارد؟

#پاسخ

نخست: من هیچ علاقه‌ای به هیچ جامعه‌ی آرمانی ندارم
همچنین، من حتی علاقه‌ای به فرد آرمانی نیز ندارم

واژه‌ی “آرمانی” ideal برای من یک حرف رکیک است. من هیچ آرمانی ندارم. آرمان‌ها شما را دیوانه کرده‌اند.
این آرمان‌ها هستند که تمام این زمین را یک دیوانه‌خانه‌ی بزرگ ساخته‌اند.

آرمان یعنی:
تو آنچه که باید باشی نیستی
این تولید تنش، نگرانی و اضطراب می‌کند. تو را تقسیم می‌کند، دچار دوشخصیتی خواهی شد. و آرمان در آینده است و تو در اینجا هستی
و تا مطابق با آرمان خودت نباشی، چگونه می‌توانی زندگی کنی؟!
اول آرمان خودت باش و سپس شروع کن به زندگی کردن!!!!
و این هرگز اتفاق نمی‌افتد. طبیعت امور چنین است که این نمی‌تواند اتفاق بیفتد. آرمان‌ها غیرممکن هستند؛ برای همین “آرمان” هستند. اینها تو را دیوانه ‌می‌کنند و به جنون می‌کشانند. آرمان‌ها تولید سرزنش می‌کنند، زیرا تو همیشه کمتر از آرمان‌ها هستی. احساس گناه برمی‌خیزد. درواقع، این کاری است که کشیشان و سیاستمداران انجام داده‌اند.

آنان می‌خواهند در شما احساس گناه خلق کنند. برای ایجاد احساس گناه آنان از آرمان‌ها استفاده می‌کنند؛
این یک مکانیسم ساده است:‌
نخست آرمان را بده، آنوقت احساس گناه بطور خودکار وارد می‌شود.
اگر به شما بگویم که دو چشم کافی نیست و شما به چشم سوم نیاز دارید؛ چشم سوم خود را باز کنید! لوبسانگ رامپا را بخوانید ــ چشم سوم خود را باز کنید! و حالا شما سخت تلاش می‌کنید؛ هرکاری می‌کنید؛ روی سر می‌ایستید، ذکر می‌گویید…. و چشم سوم باز نمی‌شود! حالا احساس گناه می‌کنید ـــ چیزی کسر است…. شما فرد مناسبی نیستید! افسرده می‌شوید. سخت چشم سوم را مالش می‌دهید، و باز نمی‌شود!

مراقب این چیزهای بی‌معنی باشید. همین دو چشم زیبا هستند.
و اگر فقط یک چشم هم داشته باشید، آن هم کامل است. زیرا مسیح می‌گوید، “وقتی دو چشم یکی شوند، آنوقت تمام بدن پر از نور می‌شود.” ولی من نمی‌گویم که باید سعی کنید که دو چشم را یکی کنید.
فقط خود را همینگونه که هستید بپذیرید. خداوند شما را کامل آفریده، ‌هیچ چیز ناقص در شما باقی نگذاشته است.
و اگر فکر می‌کنید که نقصی وجود دارد، آنوقت این هم بخشی از کامل‌بودن است. شما بطور کاملی ناقص هستید! خداوند بهتر می‌داند که:
فقط در نقص امکان رشد وجود دارد؛ فقط در نقص جریان جاری است؛ فقط در نقص است که چیزی ممکن است. اگر فقط کامل بودید، مانند یک سنگ بی‌جان می‌بودید. آنوقت هیچ اتفاقی نمی‌افتاد، آنوقت چیزی نمی‌توانست اتفاق بیفتد. اگر مرا درک کنید، مایلم به شما بگویم: خدا نیز بطور کامل ناقص است؛ وگرنه مدت‌ها قبل مرده بود؛ منتظر نمی‌ماند تا فردریش نیچه اعلام کند که “خدا مرده است!”

اگر این خدا کامل بود چه می‌کرد؟ نمی‌توانست کاری بکند، آنوقت هیچ آزادی نداشت که کاری بکند. نمی‌توانست رشد کند؛ جایی برای رفتن نبود. او فقط در یک جا گیر کرده بود. حتی نمی‌توانست خودکشی کند! زیرا وقتی کامل هستی از این کارها نخواهی کرد!
خود را همانطور که هستی بپذیر.

من هیچ علاقه‌ای به هیچ جامعه‌ی آرمانی ندارم، ابداً. من حتی به افراد آرمانی هم علاقه‌ای ندارم. من ابداً علاقه‌ای به آرمان‌گرایی ندارم!

و درنظر من، جامعه وجود ندارد، فقط افراد وجود دارند. جامعه فقط یک ساختار عملکردی است، کاربردی است. نمی‌توانی با جامعه دیدار کنی.
آیا هرگز با یک جامعه ملاقات کرده‌اید؟ آیا هرگز با بشریت دیدار داشته‌اید؟
آیا هرگز با هندویسم، با اسلام ملاقات داشته‌اید؟
نه، شما همیشه با افراد برخورد می‌کنید: افراد واقعی و منسجم.

ولی مردم همیشه فکر کرده‌اند که جامعه را چگونه بهبود ببخشند، چگونه جامعه‌ی آرمانی بسازند. و این افراد مصیبت‌ساز بوده‌اند. آنان بسیار شیطنت کرده‌اند. به سبب این جامعه‌ی آرمانی، احترام مردم را نسبت به خودشان نابود ساخته‌اند و در همه احساس گناه ایجاد کرده‌اند. همه گناهکار هستند! هیچکس به‌نظر از خودش رضایت ندارد و با خودش خوشنود نیست. و می‌توانی برای هرچیزی احساس گناه ایجاد کنی ـــ و وقتی احساس گناه خلق شد،
کسی که احساس گناه در شما ایجاد می‌کند بر شما مسلط و چیره می‌شود
ـــ این راهکار را به یاد داشته باشید ـــ
زیرا آنوقت فقط اوست که می‌تواند شما را از گناه نجات بدهد. آنوقت باید با او همراهی کنی. کشیش نخست احساس گناه ایجاد می‌کند و آنوقت تو باید به کلیسا بروی. آنوقت باید بروی و اعتراف کنی: “من مرتکب این گناه شده‌ام.” و آنوقت او به نام خدا تو را می‌بخشد! نخست به نام خدا احساس گناه را تولید کرد و سپس با نام خدا تو را می‌بخشد!

/ابرهای سپید/