Forwarded from محمد درویش
🔻در ستایش مردی که زیاد نمی‌دانست!🔻
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ سال‌ها بود که از دور می‌شناختمش ... استاد هوشنگ ضیایی و مرحوم هادی فهیمی در موردش برایم گفته بودند ... با خودش چندباری تلفنی گفتگو کرده بودم و شنیده بودم کار بزرگی به کمک گروهی از مردم شریف کهنوج برای پاسداری از کوهستان کلمرز آغاز کرده و توانسته شمار وحوش منطقه را در طول یک دهه اخیر، دست‌کم هشت تا ده برابر افزایش دهد ...
2️⃣ با این وجود، هرگز فرصت نکردم تا به کلمرز رفته و از نزدیک شیوه مدیریت او و انجمن کلمرز را در حراست از تاب‌آوری سرزمین‌شان ببینم؛ تا اینکه بازنشستگی در هزار و چهارصد به کمکم آمد تا سرانجام از بیست و یک تا بیست و پنجم دیماه مهمان عادل سالاری و یارانش در کهنوج و کلمرز باشم ...
3️⃣ راستش از همان برخورد نخست در فرودگاه بندرعباس و گم‌کردن راه متوجه شدم که عادل در شهر نفس کم می‌آورد و واقعاً طبیعت‌مرد است. جای هیچ چیزی را در منزل نمی‌دانست و به نظر می‌رسید در شهر و منزل اعتماد به نفس ندارد ... شخصیتش مرا یاد درسواوزالا، شخصیت محبوب رمان ولادیمیر آرسنیف، افسر روس است که توسط آکیرا کوروساوای بزرگ به یک شاهکار فراموش‌نشدنی سینما در سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج میلادی بدل شد و جایزه اسکار برد. آن شکارچی، دقیقاً مثل شکارچی قصه ما دوست داشت در طبیعت باشد و بماند ...
4️⃣ عادل، هرچند که کمتر نام شهر یا رودخانه‌ای را در مسیر می‌دانست، اما آرام آرام دریافتم که چگونه این مرد که زیاد هم نمی‌داند از خیلی آدم‌های پرمدعایی که خیلی هم ظاهراً می‌دانند، در حفاظت از سرزمینش و ضریب نفوذ اجتماعی در بین مردمش، موفق‌تر است؟
5️⃣ در شب پیش از گردهمایی اعتراضی مردم به عملیات اکتشافی معدن سلیس، شاهد بودم که چگونه با تک تک افرادی که تحت فشار قرار گرفته بودند تا به دلیل ملاحظات امنیتی و فشار مسوولین شهر در مراسم شرکت نکنند، صحبت کرده و با اعتمادبه نفس و آرامش آنها را به ادامه راه تشویق می‌کرد ...
6️⃣ تا اینکه صبح جمعه - ۲۴ دیماه ۱۴۰۰ - وقتی به منطقه رسیده و بیش از چهارصدنفر از مردم را دیدم که دعوت عادل را لبیک گفته و خود را به دامنه‌های کلمرز رسانده بودند، دریافتم که او مرد عمل است، به آنچه می‌گوید، باور دارد و با صداقت در طول یک دهه اخیر رفتار کرده؛ سه ویژگی مهم که اگر هر رهبری داشته باشد، مردم هرگز پشتش را خالی نمی‌کنند.
7️⃣ یک جایی صدرا محقق از عادل در طول این سفر پرسید: چرا آنقدر نگران کل و بز و قوچ و میش‌های کلمرز هستی؟ عادل گفت: از پدربزرگ و پدرم شنیده‌ام که در زمان قحطی، همین حیوانات بودند که جان مردم ما را نجات دادند و حالا نوبت ماست که آنها را از انقراض نجات دهیم. او مصداق بارز یک آدم توسعه‌یافته و بهانه سرکردن زمستان من است.
#عادل_سالاری
#کلمرز_فروشی_نیست
#صدرا_محقق
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#کهنوج
#مردی_که_زیاد_نمی_دانست
#محمد_درویش
https://youtu.be/20w39X9RQqo
🇮🇷 @darvishnameh
1️⃣ سال‌ها بود که از دور می‌شناختمش ... استاد هوشنگ ضیایی و مرحوم هادی فهیمی در موردش برایم گفته بودند ... با خودش چندباری تلفنی گفتگو کرده بودم و شنیده بودم کار بزرگی به کمک گروهی از مردم شریف کهنوج برای پاسداری از کوهستان کلمرز آغاز کرده و توانسته شمار وحوش منطقه را در طول یک دهه اخیر، دست‌کم هشت تا ده برابر افزایش دهد ...
2️⃣ با این وجود، هرگز فرصت نکردم تا به کلمرز رفته و از نزدیک شیوه مدیریت او و انجمن کلمرز را در حراست از تاب‌آوری سرزمین‌شان ببینم؛ تا اینکه بازنشستگی در هزار و چهارصد به کمکم آمد تا سرانجام از بیست و یک تا بیست و پنجم دیماه مهمان عادل سالاری و یارانش در کهنوج و کلمرز باشم ...
3️⃣ راستش از همان برخورد نخست در فرودگاه بندرعباس و گم‌کردن راه متوجه شدم که عادل در شهر نفس کم می‌آورد و واقعاً طبیعت‌مرد است. جای هیچ چیزی را در منزل نمی‌دانست و به نظر می‌رسید در شهر و منزل اعتماد به نفس ندارد ... شخصیتش مرا یاد درسواوزالا، شخصیت محبوب رمان ولادیمیر آرسنیف، افسر روس است که توسط آکیرا کوروساوای بزرگ به یک شاهکار فراموش‌نشدنی سینما در سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج میلادی بدل شد و جایزه اسکار برد. آن شکارچی، دقیقاً مثل شکارچی قصه ما دوست داشت در طبیعت باشد و بماند ...
4️⃣ عادل، هرچند که کمتر نام شهر یا رودخانه‌ای را در مسیر می‌دانست، اما آرام آرام دریافتم که چگونه این مرد که زیاد هم نمی‌داند از خیلی آدم‌های پرمدعایی که خیلی هم ظاهراً می‌دانند، در حفاظت از سرزمینش و ضریب نفوذ اجتماعی در بین مردمش، موفق‌تر است؟
5️⃣ در شب پیش از گردهمایی اعتراضی مردم به عملیات اکتشافی معدن سلیس، شاهد بودم که چگونه با تک تک افرادی که تحت فشار قرار گرفته بودند تا به دلیل ملاحظات امنیتی و فشار مسوولین شهر در مراسم شرکت نکنند، صحبت کرده و با اعتمادبه نفس و آرامش آنها را به ادامه راه تشویق می‌کرد ...
6️⃣ تا اینکه صبح جمعه - ۲۴ دیماه ۱۴۰۰ - وقتی به منطقه رسیده و بیش از چهارصدنفر از مردم را دیدم که دعوت عادل را لبیک گفته و خود را به دامنه‌های کلمرز رسانده بودند، دریافتم که او مرد عمل است، به آنچه می‌گوید، باور دارد و با صداقت در طول یک دهه اخیر رفتار کرده؛ سه ویژگی مهم که اگر هر رهبری داشته باشد، مردم هرگز پشتش را خالی نمی‌کنند.
7️⃣ یک جایی صدرا محقق از عادل در طول این سفر پرسید: چرا آنقدر نگران کل و بز و قوچ و میش‌های کلمرز هستی؟ عادل گفت: از پدربزرگ و پدرم شنیده‌ام که در زمان قحطی، همین حیوانات بودند که جان مردم ما را نجات دادند و حالا نوبت ماست که آنها را از انقراض نجات دهیم. او مصداق بارز یک آدم توسعه‌یافته و بهانه سرکردن زمستان من است.
#عادل_سالاری
#کلمرز_فروشی_نیست
#صدرا_محقق
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#کهنوج
#مردی_که_زیاد_نمی_دانست
#محمد_درویش
https://youtu.be/20w39X9RQqo
YouTube
در ستایش مردی که زیاد نمی‌دانست!
1️⃣ سال‌ها بود که از دور می‌شناختمش ... استاد هوشنگ ضیایی و مرحوم هادی فهیمی در موردش برایم گفته بودند ... با خودش چندباری تلفنی گفتگو کرده بودم و شنیده بودم کار بزرگی به کمک گروهی از مردم شریف کهنوج برای پاسداری از کوهستان کلمرز آغاز کرده و توانسته شمار…