به مناسبت ۹۰ سالگی #ه_ا_سایه
📷 yon.ir/fIBK5
روایتی از #ابراهیم_گلستان درباره شاعری #سایه: از سالهای ۳۰ به بعد بخواهی نگاه کنی، فقط یک شاعر تو این ممکلت بوده که دید روز داشته و آن نیما بود، کس دیگری نبود. در آن سالها، نصرت رحمانی و مهدی اخوانثالث آدمهای اصلی شعر هستند و آن بچههای تودهای که در درجه اهمیت پایین قرار دارند مثل سیاوش کسرایی و آدمی که به کلی و اصلا به نیما ارتباطی ندارد و خودش توانایی شعر دارد مثل #هوشنگ_ابتهاج.
از کتاب #نوشتن_با_دوربین
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/fIBK5
روایتی از #ابراهیم_گلستان درباره شاعری #سایه: از سالهای ۳۰ به بعد بخواهی نگاه کنی، فقط یک شاعر تو این ممکلت بوده که دید روز داشته و آن نیما بود، کس دیگری نبود. در آن سالها، نصرت رحمانی و مهدی اخوانثالث آدمهای اصلی شعر هستند و آن بچههای تودهای که در درجه اهمیت پایین قرار دارند مثل سیاوش کسرایی و آدمی که به کلی و اصلا به نیما ارتباطی ندارد و خودش توانایی شعر دارد مثل #هوشنگ_ابتهاج.
از کتاب #نوشتن_با_دوربین
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
گناهان دیرپا، توبههای زودگسل 📖📚
📷 yon.ir/QAVpH
حُمق و خطا و لئامت و گناه
چیرهاند بر روانهای ما، و در تکاپویاند در تنهای ما،
و ما ندامتهای دلنشین خود را پروار میکنیم،
همانگونه که گدایان شپشهای خود را.
دیرپایند گناهان ما، و زودگسلند توبهها ما.
خود را به اعتراف دلخوش میداریم،
و از نو، سرخوش، راه لجنآلوده را در پیش میگیریم،
بدین خیال که همه لکههای خود را با اشکهای پلید میتوانیم
شُست.
#شارل_بودلر
کتاب #گلهای_بدی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/QAVpH
حُمق و خطا و لئامت و گناه
چیرهاند بر روانهای ما، و در تکاپویاند در تنهای ما،
و ما ندامتهای دلنشین خود را پروار میکنیم،
همانگونه که گدایان شپشهای خود را.
دیرپایند گناهان ما، و زودگسلند توبهها ما.
خود را به اعتراف دلخوش میداریم،
و از نو، سرخوش، راه لجنآلوده را در پیش میگیریم،
بدین خیال که همه لکههای خود را با اشکهای پلید میتوانیم
شُست.
#شارل_بودلر
کتاب #گلهای_بدی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from هفت راه
📣📣 «بِکِش بِکِش» به سبک امیرخانی / یادداشت #حسام_آبنوس برای رمان "رهش"
#هفت_راه #نشریه_تلگرامی #شماره_پنج #ره_ش #رضا_امیرخانی
🔰
@HAFTRAH
#هفت_راه #نشریه_تلگرامی #شماره_پنج #ره_ش #رضا_امیرخانی
🔰
@HAFTRAH
Forwarded from هفت راه
📌«بِکِش بِکِش» به سبک امیرخانی
🔺یادداشت #حسام_آبنوس برای رمان "رهش" در پنجمین نشریه تلگرامی #هفت_راه
🔹«لیا»، «علا»، «ایلیا» و ... شخصیتهایی هستند خواننده در «رهش» با آنها روبهرو است ولی هرقدر کار جلو میرود، تکبُعدی بودن آنها و تبدیل نشدنشان به شخصیت و تیپ ماندنشان بیشتر آشکار میشود و همین سبب میشود خواننده نسبت به آنها هیچ حس همذاتپنداری پیدا نکند و با دغدغههای آنها همراه نشود.
🔹شخصیت «لیا» که راوی رمان است به شدت شخصیتی غیرمنطقی و باورناپذیر دارد. او زنی است که به خاطر بیماری فرزندش به آب و آتش میزند اما این سوال را ایجاد میکند که اگر فرزندش بیمار نبود بازهم علیه شهر و شهرنشینی چنین رفتاری میکرد؟
🔹رفتارهای «علا» هم خارج از قاعده است و خواننده حس میکند این افراد روی زمین و در تهران زندگی نکردهاند که چنین رفتارهایی از آنها سر میزند. «ایلیا» فرزند این دو نیز بسیار بزرگتر از سنوسالش میفهمد و به کودکی در آستانه ۵ سالگی شباهت ندارد.
🔹پیرنگ رمان «رهش» هم یک پیرنگ تکخطی است که خطوط دیگرش به آن نمیچسبد و همین سبب میشود که نویسنده مجبور به کشیدن بیقاعده داستانش شود. کشیدنی که موجب از ریخت افتادن آن میشود و خواننده این موضوع را به خوبی درک میکند. این مسئله در فصلهای ۴ و ۶ بروز و ظهور جدیتری دارد و حتی حذف آنها لطمهای به کلیت اثر وارد نمیکند.
🔹رمان تازه امیرخانی در خوشبینانهترین حالت شبیه یک بیانیه اجتماعی است که در آن حرفهای شعاری، متلکهای مختلف و موضعگیریهای احساسی خودنمایی میکند. به نظر میرسد امیرخانی از طبقه نوکیسههای شهرنشین («فرازنده» نماد تیپیکال این قشر است) ناراحت است و این سبب شده دست به نوشتن ببرد و «رهش» بنویسد. او میخواسته از مشکلات یک شهر بگوید اما به ورطه بیانیهنویسی غلتیده و شعار داده است.
🔰
@HAFTRAH
🔺یادداشت #حسام_آبنوس برای رمان "رهش" در پنجمین نشریه تلگرامی #هفت_راه
🔹«لیا»، «علا»، «ایلیا» و ... شخصیتهایی هستند خواننده در «رهش» با آنها روبهرو است ولی هرقدر کار جلو میرود، تکبُعدی بودن آنها و تبدیل نشدنشان به شخصیت و تیپ ماندنشان بیشتر آشکار میشود و همین سبب میشود خواننده نسبت به آنها هیچ حس همذاتپنداری پیدا نکند و با دغدغههای آنها همراه نشود.
🔹شخصیت «لیا» که راوی رمان است به شدت شخصیتی غیرمنطقی و باورناپذیر دارد. او زنی است که به خاطر بیماری فرزندش به آب و آتش میزند اما این سوال را ایجاد میکند که اگر فرزندش بیمار نبود بازهم علیه شهر و شهرنشینی چنین رفتاری میکرد؟
🔹رفتارهای «علا» هم خارج از قاعده است و خواننده حس میکند این افراد روی زمین و در تهران زندگی نکردهاند که چنین رفتارهایی از آنها سر میزند. «ایلیا» فرزند این دو نیز بسیار بزرگتر از سنوسالش میفهمد و به کودکی در آستانه ۵ سالگی شباهت ندارد.
🔹پیرنگ رمان «رهش» هم یک پیرنگ تکخطی است که خطوط دیگرش به آن نمیچسبد و همین سبب میشود که نویسنده مجبور به کشیدن بیقاعده داستانش شود. کشیدنی که موجب از ریخت افتادن آن میشود و خواننده این موضوع را به خوبی درک میکند. این مسئله در فصلهای ۴ و ۶ بروز و ظهور جدیتری دارد و حتی حذف آنها لطمهای به کلیت اثر وارد نمیکند.
🔹رمان تازه امیرخانی در خوشبینانهترین حالت شبیه یک بیانیه اجتماعی است که در آن حرفهای شعاری، متلکهای مختلف و موضعگیریهای احساسی خودنمایی میکند. به نظر میرسد امیرخانی از طبقه نوکیسههای شهرنشین («فرازنده» نماد تیپیکال این قشر است) ناراحت است و این سبب شده دست به نوشتن ببرد و «رهش» بنویسد. او میخواسته از مشکلات یک شهر بگوید اما به ورطه بیانیهنویسی غلتیده و شعار داده است.
🔰
@HAFTRAH
تازهترین رمان #محمدرضا_بایرامی منتشر شد
#باد_و_کاه روایتی دور از پایتخت
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#باد_و_کاه روایتی دور از پایتخت
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
حتی عشق فرو میریزد 🌾🌾
📷 yon.ir/PXIfH
چه ابلهانه است، تکیه کردن بر دلها،
و همهچیز، حتی عشق و زیبایی، فرو میریزد،
تا روزی که فراموشی آنها را در انبان خود افکند،
و به ابدیت بازشان گرداند.
#شارل_بودلر
#گلهای_بدی
نرجمه از دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/PXIfH
چه ابلهانه است، تکیه کردن بر دلها،
و همهچیز، حتی عشق و زیبایی، فرو میریزد،
تا روزی که فراموشی آنها را در انبان خود افکند،
و به ابدیت بازشان گرداند.
#شارل_بودلر
#گلهای_بدی
نرجمه از دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
«نورعلی شوشتری» یا «شهید گمنام»
📷 yon.ir/LEp1r
#شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهرههایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفتهام.
#کتاب #نورعلی مجموعهای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هالهای از چهره این شهید با اخلاص را نمایان میکند.
فرماندهای که جایگاه والایی در طول سالهای مختلف داشته ولی شاید آثاری که با محوریت معرفی او منتشر شده به انداره انگشتان یک دست هم نشود و این کتاب در نوع خود یگانه است. در جایگاه رفیع این شهید و فرمانده سالهای #دفاع_مقدس همین بس که بعد از #عملیات_مرصاد وقتی گزارش اتفاقات را به #امام_خمینی دادند، فرمودند: «به شوشتری بگویید در این دنیا نمیتوانم کاری کنم اگر آبرویی داشته در آن دنیا قطعا شفاعتش خواهم کرد.»
این کتاب را از دست ندهید...
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/LEp1r
#شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهرههایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفتهام.
#کتاب #نورعلی مجموعهای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هالهای از چهره این شهید با اخلاص را نمایان میکند.
فرماندهای که جایگاه والایی در طول سالهای مختلف داشته ولی شاید آثاری که با محوریت معرفی او منتشر شده به انداره انگشتان یک دست هم نشود و این کتاب در نوع خود یگانه است. در جایگاه رفیع این شهید و فرمانده سالهای #دفاع_مقدس همین بس که بعد از #عملیات_مرصاد وقتی گزارش اتفاقات را به #امام_خمینی دادند، فرمودند: «به شوشتری بگویید در این دنیا نمیتوانم کاری کنم اگر آبرویی داشته در آن دنیا قطعا شفاعتش خواهم کرد.»
این کتاب را از دست ندهید...
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Instagram
حسام آبنوس
. #شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهره هایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفته ام. #کتاب #نورعلی مجموعه ای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هاله ای از چهره این شهید بااخلاص…
تلاش برای جاگیری در سلسلهمراتب قدرت!
📷 yon.ir/NiCFQ
یک #گاز کتاب
🔴 در اکثر نقاط مصیبتزده این جهان، آنانی که در تلاش برای افزایش ثروتند، آن را با «قهر» به دست میآورند و همچون یک بنگاهدار نظامی عمل میکنند. آنها میدانند که انباشت سلاح به آنها اجازه میدهد انباشت سرمایه داشته باشند. در راس این نظام، گروه نومحافظهکاران در دولت آمریکا در کار استفاده از قدرتمندترین ماشین جنگی برای تحمیل «قرن جدید آمریکایی» هستند. در این میان، صفی از قدرتهای محلی و میانمایه، تسلیحات و در راس آن سلاحهای اتمی را وسیلهای میدانند که باعث میشود صدایشان شنیده شود؛ بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان از این جملهاند. دیگر دولتها نیز تهدید میکنند که همین مسیر را طی خواهند کرد تا در سلسلهمراتب قدرت جایی بیابند.
از کتاب #انقلاب_در_قرن_بیستویکم
اثر کریس هارمن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/NiCFQ
یک #گاز کتاب
🔴 در اکثر نقاط مصیبتزده این جهان، آنانی که در تلاش برای افزایش ثروتند، آن را با «قهر» به دست میآورند و همچون یک بنگاهدار نظامی عمل میکنند. آنها میدانند که انباشت سلاح به آنها اجازه میدهد انباشت سرمایه داشته باشند. در راس این نظام، گروه نومحافظهکاران در دولت آمریکا در کار استفاده از قدرتمندترین ماشین جنگی برای تحمیل «قرن جدید آمریکایی» هستند. در این میان، صفی از قدرتهای محلی و میانمایه، تسلیحات و در راس آن سلاحهای اتمی را وسیلهای میدانند که باعث میشود صدایشان شنیده شود؛ بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان از این جملهاند. دیگر دولتها نیز تهدید میکنند که همین مسیر را طی خواهند کرد تا در سلسلهمراتب قدرت جایی بیابند.
از کتاب #انقلاب_در_قرن_بیستویکم
اثر کریس هارمن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ماه اسفند ماه عرفان است
ماه بیداری درختان است
داغ نوروز بر جگر دارد
این بهاری که در زمستان است
#مرتضی_امیری_اسفندقه
از کتاب #سیاه_مست_سایه_تاک
yon.ir/95bQT
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ماه بیداری درختان است
داغ نوروز بر جگر دارد
این بهاری که در زمستان است
#مرتضی_امیری_اسفندقه
از کتاب #سیاه_مست_سایه_تاک
yon.ir/95bQT
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#تاریخ_شفاهی سیدعبدالله حسینی از پیشگامان شعر طلاب به همت حسین قرایی منتشر شد
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
سخن فلسفه، حتی اگر در مورد سیاست باشد، نباید به زبان سیاست برگردانده شود.
#رضا_داوری_اردکانی
از کتاب #عقل_و_زمانه
📷 http://l1l.ir/4dny
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#رضا_داوری_اردکانی
از کتاب #عقل_و_زمانه
📷 http://l1l.ir/4dny
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
کتاب «ملال پاریس» و گزیدهای از «گلهای بدی» سروده #شارل_بودلر با ترجمه «محمدعلی اسلامی نُدوشن» را تمام کردم. در مورد این کتاب، چند خطی نوشتم و در #ویرگول منتشر کردم. بریدهای که در اینجا هم منتشر کرده بودم، را به آن ضمیمه کردم.
http://vrgl.ir/Rohxl
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
http://vrgl.ir/Rohxl
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ویرگول
شعبدهباز بینوا، ادیب کهنسال، شاعر پیر
چندی پیش آخر شب (منظور زمانی است که کتابفروشیهای راسته خیابان انقلاب تعطیل میکنند) وارد یکی از کتابفروشیها خیابان انقلاب شدم و همینطور که سرگشته لابهلای قفسه کتابها میچرخیدم وارد بخشی شدم که کتابهایی با موضوع «درباره شعر» جا خوش کرده بودند. همینطور…
#مصطفی_جمشیدی را باید اندک اندک خواند تا فهمید
این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات میپردازند.
مصطفی جمشیدی یکی از نویسندگانی است که روبهرو شدن با آثارش تأمل و تحمل بیشتری میطلبد؛ زیرا او با توجه به بنمایههای ذهنی و فکری که در آثارش بازتاب روشنی دارد، اثری به رسم مألوف روزگار خلق نمیکند واغلب با آثاری سختخوان و بهعبارتی دیگر دیریاب خوانندگانش را رو در رو میکند و همین سبب شده وقتی خوانندهای که با آثار او آشنایی ندارد در اولین مواجهه دچار نوعی حیرت شود و به تعبیری قلم او را سختخوان بنامد، اما در واقع اینطور نیست بلکه او در روزگاری که نثرهای سست و کممایه در سایه گسترش شبکههای اجتماعی در حال افزایش است، نثری جاندار و مستحکم خلق میکند و در تار و پود آن اندیشه و باورهایی را میگنجاند تا خواننده را دعوت به تأمل و تفکر کند.
#رویای_آق_تاریم از آن کتابهای متفاوت است
این کتاب را نشر #به_نشر منتشر کرده است
https://www.instagram.com/p/BgJXqBbnOzz
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات میپردازند.
مصطفی جمشیدی یکی از نویسندگانی است که روبهرو شدن با آثارش تأمل و تحمل بیشتری میطلبد؛ زیرا او با توجه به بنمایههای ذهنی و فکری که در آثارش بازتاب روشنی دارد، اثری به رسم مألوف روزگار خلق نمیکند واغلب با آثاری سختخوان و بهعبارتی دیگر دیریاب خوانندگانش را رو در رو میکند و همین سبب شده وقتی خوانندهای که با آثار او آشنایی ندارد در اولین مواجهه دچار نوعی حیرت شود و به تعبیری قلم او را سختخوان بنامد، اما در واقع اینطور نیست بلکه او در روزگاری که نثرهای سست و کممایه در سایه گسترش شبکههای اجتماعی در حال افزایش است، نثری جاندار و مستحکم خلق میکند و در تار و پود آن اندیشه و باورهایی را میگنجاند تا خواننده را دعوت به تأمل و تفکر کند.
#رویای_آق_تاریم از آن کتابهای متفاوت است
این کتاب را نشر #به_نشر منتشر کرده است
https://www.instagram.com/p/BgJXqBbnOzz
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Instagram
حسام آبنوس
. #مصطفی_جمشیدی را باید اندک اندک خواند تا فهمید این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات…
رمان #محمدعلی_جعفری با عنوان #خانه_مغایرت از سوی نشر شهرستان ادب منتشر شد
#شغل_شریف و #قصه_دلبری آثار دیگر این نویسنده است
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#شغل_شریف و #قصه_دلبری آثار دیگر این نویسنده است
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
همنشینی با مسجد 🌾🌾
یک #گاز کتاب
📷 yon.ir/48pDn
ماه رمضان برای نماز مغرب، و در محرم برای عزاداری بعدِ مغرب، همه اهل محله به مسجد میآیند. نه صرفا برای شنیدن صحبتهای من یا حتی نماز. مسجد رفتنِ ماه رمضان و حسینیه رفتنِ دهه محرم، مثل یک حرکت آیینی است اینجا. چیزی مثل عید دیدنیهای نوروز یا زیارت قبور آخر هفته. هرچه مسجد قدیمیتر و دیوارهایش کاهگلی و درش زهوار در رفتهتر باشد، دُزِ لذتِ همنشینی و ارتباط با مسجد بیشتر میشود.
از کتاب #سی_و_ده روزنوشتهای تبلیغی یک روحانی
اثر #سیداحمد_بطحایی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
یک #گاز کتاب
📷 yon.ir/48pDn
ماه رمضان برای نماز مغرب، و در محرم برای عزاداری بعدِ مغرب، همه اهل محله به مسجد میآیند. نه صرفا برای شنیدن صحبتهای من یا حتی نماز. مسجد رفتنِ ماه رمضان و حسینیه رفتنِ دهه محرم، مثل یک حرکت آیینی است اینجا. چیزی مثل عید دیدنیهای نوروز یا زیارت قبور آخر هفته. هرچه مسجد قدیمیتر و دیوارهایش کاهگلی و درش زهوار در رفتهتر باشد، دُزِ لذتِ همنشینی و ارتباط با مسجد بیشتر میشود.
از کتاب #سی_و_ده روزنوشتهای تبلیغی یک روحانی
اثر #سیداحمد_بطحایی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from حرف اضافه
💠این نکات را در جواب دوستانی نوشتهام که خواستهاند یادداشتهاشان را ویرایش کنم یا راهنماییشان کنم برای بهتر شدن نوشتههاشان.
یکجا جمعشان کردهام تا شما هم استفاده کنید.
١- اگر میخواهی خوب بنویسی کتاب زیاد بخوان. آنهم نه هر کتابی. کتابهای خوبی که قلمت را بهتر کنند.
٢- زیاد بنویس. میگویند نویسندههای بزرگ روزی پنجاه تا صد صفحه مینوشتهاند.
٣- صرفا دنبال گزارش نویسی نباش. نوشتههای ما خیلی وقتها گزارش هستند تا روایت. گاهی ما میخواهیم فقط نوشته باشیم تا یک راوی خوب.
۴- نویسنده باید جزیی نگر باشد. برای همین میبایست دقتش زیاد باشد تا تمام جزییاتی مثل رنگ، بو، اندازه و ... را به ذهن بسپارد.
طوری جزئیات را بنویس که مخاطب همهی آن را تصور کند. انگار خودش آنجا بوده.
۵- متن را بنویس. یک روز سراغش نرو. ۲۴ ساعت بعد با صدای بلند بخوانش. ایرادش دستت میآید. بعد ویرایش کن. تا زمانی که جا داری برای ویرایش باز هم این کار را بکن. دوباره خوانی هم یک جور اعجاز است.
۶- از تشبیهات به جا استفاده کن. تشبیهات کلیشهای ممنوع.
مثلاً بگویی «دندانهایش مثل مروارید در شب میدرخشید» یا «از خوشحالی چشمانش برق میزد». اینها را خیلی شنیدهایم. کسل کنندهاند.
تشبیه باید طوری باشد که اصطلاحاً داستان در حرکت باشد و شما تشبیهت را هم کرده باشی. نه یک طوری باشد که قصه را متوقف کنی بنشینی به تشبیه کردن، تشبیهات که تمام شد بعد بروی سراغ ادامه قصه. در همان حین حرکت، تشبیهات را بده به خورد داستان.
٧- زیاد حرف نزن. صرفا راوی باش. قضاوتهای خودت را به خورد مخاطب نده. هر چیزی را دیدی روایت کن. همین.
٨- ما مذهبیها فکر میکنیم همه جا باید برای مردم منبر برویم. توی داستان میخواهی اثر بگذاری منبر نرو. بگذار خود مخاطب نتیجه بگیرد. شما این همه قصه میبافی به مخاطب پیام را برسانی. تهش لازم نیست مستقیم آن را لقمه کنی برایش. این شیوه گاهی اثر عکس دارد.
٩- خیلی تو نخ تبلیغ نباش. سعی کن با خوب نوشتن دیده شوی، نه با تبلیغ. وارد این فضاها شدن آدم را از هدف اصلیش دور میکند. هدفت را برای خودت مشخص کن.
١٠- از کلمات مرسوم در محاوره استفاده کن نه کلمات رسمی. کلمهای را که شفاهی میگویی کتبی هم بنویس. یعنی چه؟ یعنی کلماتی را بنویس که در حرف زدن معمول است نه کلمات ادبی و به اصطلاح کتابی. مثال: «زل زدن» به جای خیره شدن. «اخت شدن» به جای صمیمی شدن. «نا نداشتم» به جای توانی نداشتم. «حال نداری» به جای درد جسمی. «خوشی» به جای هیجان و شادی.
١١- هیچ وقت مستقیم حالاتی مثل غم، شادی، نگرانی و ... را در متن نیاور. با نوشتن، این حالات را نشان بده. در ضمن ما وقتی داریم خاطرهای را روایت میکنیم بهتر است حالت منبر به خودش نگیرد. مثلاً نگویید «دختر نعمته. قدر بدونین و ...». باید این را جوری توی متن بنویسی که منِ مخاطب به این جمله برسم. نه با گفتن مستقیم شما. هنر داستان به همین قشنگ و جذاب بیان کردنش است، نه یک راست مخاطب را نشاندن سرسفره حاضری.
مثال: «در صحرای کربلا شمر بر سینه امام حسین نشست و سرش را برید.» شما احساسی شدید الان؟ اشک تان درآمد؟ نه.
اما فرض کنید یک مداح این جا بود و میدان رفتن حضرت علی اکبر را و نه حتا شهادت امام حسین را برای شما روایت میکرد. غیر مستقیم با ذکر جزییات و حواشی طوری میگفت که همه شما منقلب میشدید.
دوباره تاکید می کنم بیان مستقیم دارای کمترین شیوه اثرگذاری است. بگذارید مخاطب خودش نتیجه را از متن شما استنباط کند.
١٢- یک نکته را خیلی بهش توجه کن. و آن نوشتن جملات کوتاه هست. جملات کوتاه معجزه میکنند. «و، اما، ولی، و...» را از بین جملات حذف کن. جمله بدون اینها آسیبی نمیبیند. همچنین حذف جملات اضافه که بودنشان به متن کمکی نمیکند.
متن بلند: «با زهرا که از کتابخانه اومدیم بیرون اصلا حال و حوصله نداشتم مثل بقیه روزا باهاش حرف بزنم هر چی اون میگفت من فقط گوش میکردم که حتی حوصله شنیدنش هم نداشتم که بین راه زهرا باید از من جدا میشد و سمت خونه خودشون میرفت و من قسمتی از راه تنها میشدم»
با جملات کوتاه: «با زهرا از کتابخانه آمدیم بیرون. حوصله نداشتم مثل هر روز باهاش حرف بزنم. هر چه میگفت فقط گوش میکردم. بین راه زهرا از من جدا میشد. یک تکهاش را تنها میشدم.»
۱٣- شکسته نویسی ممنوع. اگر میخواهی صمیمی بنویسی این صمیمیت باید در قالب کلمات منتقل شود، نه با محاوره نویسی. مثلا خانهمان را بنویسی خونهمون، میگوید را میگه و ...
۱۴- برای خودت یک دفتر یا کانال یا هرچیزی که دم دستت هست درست کن. جملات خوب، کلمات خوب، تشبیهات خوب، اسامی خوب، ایدههای خوب را تویش بنویس. بعد برای نوشتن از آنها استفاده کن. یا حتا ایدهای را که از خواندن یک متن به ذهنت میرسد آن جا بنویس.
زینب خزایی
#نویسندگی_خلاق
@HarfeHEzafeH
یکجا جمعشان کردهام تا شما هم استفاده کنید.
١- اگر میخواهی خوب بنویسی کتاب زیاد بخوان. آنهم نه هر کتابی. کتابهای خوبی که قلمت را بهتر کنند.
٢- زیاد بنویس. میگویند نویسندههای بزرگ روزی پنجاه تا صد صفحه مینوشتهاند.
٣- صرفا دنبال گزارش نویسی نباش. نوشتههای ما خیلی وقتها گزارش هستند تا روایت. گاهی ما میخواهیم فقط نوشته باشیم تا یک راوی خوب.
۴- نویسنده باید جزیی نگر باشد. برای همین میبایست دقتش زیاد باشد تا تمام جزییاتی مثل رنگ، بو، اندازه و ... را به ذهن بسپارد.
طوری جزئیات را بنویس که مخاطب همهی آن را تصور کند. انگار خودش آنجا بوده.
۵- متن را بنویس. یک روز سراغش نرو. ۲۴ ساعت بعد با صدای بلند بخوانش. ایرادش دستت میآید. بعد ویرایش کن. تا زمانی که جا داری برای ویرایش باز هم این کار را بکن. دوباره خوانی هم یک جور اعجاز است.
۶- از تشبیهات به جا استفاده کن. تشبیهات کلیشهای ممنوع.
مثلاً بگویی «دندانهایش مثل مروارید در شب میدرخشید» یا «از خوشحالی چشمانش برق میزد». اینها را خیلی شنیدهایم. کسل کنندهاند.
تشبیه باید طوری باشد که اصطلاحاً داستان در حرکت باشد و شما تشبیهت را هم کرده باشی. نه یک طوری باشد که قصه را متوقف کنی بنشینی به تشبیه کردن، تشبیهات که تمام شد بعد بروی سراغ ادامه قصه. در همان حین حرکت، تشبیهات را بده به خورد داستان.
٧- زیاد حرف نزن. صرفا راوی باش. قضاوتهای خودت را به خورد مخاطب نده. هر چیزی را دیدی روایت کن. همین.
٨- ما مذهبیها فکر میکنیم همه جا باید برای مردم منبر برویم. توی داستان میخواهی اثر بگذاری منبر نرو. بگذار خود مخاطب نتیجه بگیرد. شما این همه قصه میبافی به مخاطب پیام را برسانی. تهش لازم نیست مستقیم آن را لقمه کنی برایش. این شیوه گاهی اثر عکس دارد.
٩- خیلی تو نخ تبلیغ نباش. سعی کن با خوب نوشتن دیده شوی، نه با تبلیغ. وارد این فضاها شدن آدم را از هدف اصلیش دور میکند. هدفت را برای خودت مشخص کن.
١٠- از کلمات مرسوم در محاوره استفاده کن نه کلمات رسمی. کلمهای را که شفاهی میگویی کتبی هم بنویس. یعنی چه؟ یعنی کلماتی را بنویس که در حرف زدن معمول است نه کلمات ادبی و به اصطلاح کتابی. مثال: «زل زدن» به جای خیره شدن. «اخت شدن» به جای صمیمی شدن. «نا نداشتم» به جای توانی نداشتم. «حال نداری» به جای درد جسمی. «خوشی» به جای هیجان و شادی.
١١- هیچ وقت مستقیم حالاتی مثل غم، شادی، نگرانی و ... را در متن نیاور. با نوشتن، این حالات را نشان بده. در ضمن ما وقتی داریم خاطرهای را روایت میکنیم بهتر است حالت منبر به خودش نگیرد. مثلاً نگویید «دختر نعمته. قدر بدونین و ...». باید این را جوری توی متن بنویسی که منِ مخاطب به این جمله برسم. نه با گفتن مستقیم شما. هنر داستان به همین قشنگ و جذاب بیان کردنش است، نه یک راست مخاطب را نشاندن سرسفره حاضری.
مثال: «در صحرای کربلا شمر بر سینه امام حسین نشست و سرش را برید.» شما احساسی شدید الان؟ اشک تان درآمد؟ نه.
اما فرض کنید یک مداح این جا بود و میدان رفتن حضرت علی اکبر را و نه حتا شهادت امام حسین را برای شما روایت میکرد. غیر مستقیم با ذکر جزییات و حواشی طوری میگفت که همه شما منقلب میشدید.
دوباره تاکید می کنم بیان مستقیم دارای کمترین شیوه اثرگذاری است. بگذارید مخاطب خودش نتیجه را از متن شما استنباط کند.
١٢- یک نکته را خیلی بهش توجه کن. و آن نوشتن جملات کوتاه هست. جملات کوتاه معجزه میکنند. «و، اما، ولی، و...» را از بین جملات حذف کن. جمله بدون اینها آسیبی نمیبیند. همچنین حذف جملات اضافه که بودنشان به متن کمکی نمیکند.
متن بلند: «با زهرا که از کتابخانه اومدیم بیرون اصلا حال و حوصله نداشتم مثل بقیه روزا باهاش حرف بزنم هر چی اون میگفت من فقط گوش میکردم که حتی حوصله شنیدنش هم نداشتم که بین راه زهرا باید از من جدا میشد و سمت خونه خودشون میرفت و من قسمتی از راه تنها میشدم»
با جملات کوتاه: «با زهرا از کتابخانه آمدیم بیرون. حوصله نداشتم مثل هر روز باهاش حرف بزنم. هر چه میگفت فقط گوش میکردم. بین راه زهرا از من جدا میشد. یک تکهاش را تنها میشدم.»
۱٣- شکسته نویسی ممنوع. اگر میخواهی صمیمی بنویسی این صمیمیت باید در قالب کلمات منتقل شود، نه با محاوره نویسی. مثلا خانهمان را بنویسی خونهمون، میگوید را میگه و ...
۱۴- برای خودت یک دفتر یا کانال یا هرچیزی که دم دستت هست درست کن. جملات خوب، کلمات خوب، تشبیهات خوب، اسامی خوب، ایدههای خوب را تویش بنویس. بعد برای نوشتن از آنها استفاده کن. یا حتا ایدهای را که از خواندن یک متن به ذهنت میرسد آن جا بنویس.
زینب خزایی
#نویسندگی_خلاق
@HarfeHEzafeH
Forwarded from برف و آفتاب
«جای خالی سلوچ» دولتآبادی را دست گرفتهام...گرفتهایم...البته همسرم ۲۰۰ صفحهای از من جلوتر است...تا الان مطالعه یک کتاب مشترک مشکلساز نبوده چون همیشه کتاب دومی دستش دارد؛ اما امشب که خواستم ادامه زندگانی غصهدار مِرگان را ورق بزنم، کتاب را چسباند به خودش و گفت امشب نوبت من است...ناچار شدم بروم سروقت کتابهای پنجمیلیمتری نشر افق. از میانشان «سامسای عاشق» را انتخاب کردم. خواندمش...لذتبخش بود...ته داستان امید موج میزد؛ امیدی از جنس شرقی، برخلاف داستانهای سیاه و افسرده غربیِ مالامال از پوچگرایی. نویسندهاش هم که هاروکی موراکامی ست.
این کتابهای پنجمیلیمتری علاوهبر تحملپذیر کردن ترافیک خیابان و شلوغی مترو، برای چنین وقتهایی هم خوب است.
این کتابهای پنجمیلیمتری علاوهبر تحملپذیر کردن ترافیک خیابان و شلوغی مترو، برای چنین وقتهایی هم خوب است.
Forwarded from تراوشات
اگر فرزند من وشما "درسخوان" شود احتمالا در اولین فرصت از درس خواندن باز می ایستد
درحالیکه اگر "کتابخوان" شود تا آخر عمر کتاب را به عنوان دوست و رفیق بسیار با ارزش با خود خواهد داشت
#مطالعه
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
درحالیکه اگر "کتابخوان" شود تا آخر عمر کتاب را به عنوان دوست و رفیق بسیار با ارزش با خود خواهد داشت
#مطالعه
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA