تراوشات
414 subscribers
651 photos
17 videos
13 files
505 links
Download Telegram
یک #گاز از #رهش تازه‌ترین رمان #رضا_امیرخانی

📷 l1l.ir/495j

🔹 به شهر نگاه می‌کنم. هم‌چنان که منتظر ایلیا نشسته‌ام. نمی‌دانم چرا صدای بمی در گوش‌م زمزمه‌ می‌کند که «آخ اگه بارون بزنه ...». به شهر نگاه می‌کنم. پرهیبی خاکستری از اشکالی نامنظم. سیخ‌هایی که جا و بی‌جا به سوی آسمان نشانه رفته‌اند. با خودم فکر می‌کنم اگر همین الان زلزله بیاید... شهر چه خواهد شد... کجا روی کجا خواهد ریخت. تاب‌ها چه‌گونه خواهند افتاد و استخرها چه‌گونه موج خواهند خورد. شیشه‌های آکواریوم‌ها چه‌گونه می‌شکنند و آیا ماهی‌ها باز هم یو خواهند گفت...

شهر اگر فرو بریزد، علا چه خواهد شد. ما چه تصویر مهیبی خواهیم دید از این زاویه... راستی ما می‌مانیم یا نه. من و ایلیا و چوپان...

«آخ اگه بارون بزنه...»

این به‌تر است از زلزله... سیل یا باران... هرچه باشد به‌تر است از زلزله... منتظرم. دیر کرده‌اند...

ص۵۵ از رمان #ر_ه_ش

این رمان توسط نشر افق منتشر شده/ قیمت ۱۸ هزار تومان
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from دستان
سلام بر شما
دوستانی هستند که ۱۸ کودک یتیم را سرپرستی می‌کنند. هرسال عید دست این کودک‌ها را می‌گیرند و می‌برندشان بازار و با انتخاب خودشان برایشان کفش و لباس می‌خرند.
چند سال است این کار را انجام می‌دهند.
خیّر داستان و بانی ماجرا، امسال به‌دلیلی توان حمایت ندارد.
می‌خواهند امید این بچه‌ها ناامید نشود.
اگر می‌خواهید و می‌توانید در این امر خیر شریک شوید، به من پیغام دهید.
از هزار تومان به بالا.
@HShahmorad

پ.ن: اگر مبلغ زیادتری از آنچه نیاز داشتیم، جور شد، برای همان ایتام هزینه خواهیم کرد.
گزارشی که از جشن امضای رمان #ر_ه_ش اثر #رضا_امیرخانی نوشتم
http://fna.ir/a3vymo


http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
فاجعه در زندگی بشر!


📷 http://l1l.ir/4dj0
سیاست در زمان ما بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده و به صورت قدرت تام و تمام قدرت درآمده است، چنانکه دیگر جایی برای تفکر و هنر و معرفت قائل نیست. غلبه سیاست و تکنیک را نمی‌توان انکار کرد، اما تحسین این غلبه و تن در دادن به آن و بدتر از همه برگرداندن و تحویل همه چیز به سیاست و ایدئولوژی، شاید به فاجعه در وجود و زندگی بشر بینجامد.

از کتاب #عقل_و_زمانه
گفتگوهای دکتر #رضا_داوری_اردکانی

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
عادت کتاب‌خوانی دکتر #رضا_داوری_اردکانی

📷 http://l1l.ir/4dny
در سال‌های اول مدرسه (از کلاس اول تا سوم) درس خواندن برای من بسیار سخت بود، اما پس از کلاس سوم این سختی به مرور کاهش یافت و به راحتی مبدل شد، و متاسفانه با این تحول درس خواندن را سهل گرفتم و در این راه قدری لاابالی‌گری کردم. شاید هم این سهل‌انگاری از یک جهت منشا خیر بوده و اثر مثبتی در زندگی من گذاشته باشد، زیرا از همان دوره‌ دبستان شروع کردم به خواندن کتاب‌های غیردرسی و کتاب خواندن عادتم شد. در آن زمان در شهرهای کوچک کتابفروشی و کتابخانه نبود و اگر کسی رغبت و علاقه به کتاب خواندن داشت به آسانی به کتاب دسترسی پیدا نمی‌کرد.

از کتاب #عقل_و_زمانه
نشر سخن
ص۸

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
به بهانه سالروز در گذشت شاعر «فصل سرد»
📷 http://l1l.ir/4d-v

«ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به
ویرانه‌های تخیل
به داس‌های واژگون شده‌ی بیکار
و دانه‌های زندانی»

شب پیش اتفاقی (تاکید می‌کنم به صورت کاملا اتفاقی) گزیده اشعار #فروغ_فرخزاد را از داخل کتابخانه بیرون آوردم و اندکی از شعر او را خواندم.
شاعر عجیبی که نه تنها شناخت درستی از او ندارم بلکه سلوک و زندگی او برای شعر معاصر همواره به صورت راز باقی مانده است.
امروز (۲۴ بهمن) سالروز درگذشت این شاعر زن است که به عنوان یکی از شاعران پیشرو در شعر معاصر مطرح است.
یادش گرامی!

«دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می‌روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده‌ی شب می‌کشم

چراغ‌های رابطه تاریکند

چراغ‌های رابطه تاریکند


کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی‌ست»

پ.ن: عکس مربوط به آلبوم عکس‌های صحنه مرگ چهره‌های سیاسی - فرهنگی اثر «آزاده اخلاقی»
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from سالبه جزئیه و خرده روایاتش
آزادی‌خواهان تا چه اندازه آزادند؟

اگر ملاکی می‌خواهید که حرف و داعیه آزادی را از حقیقت آن بازشناسید، نظر کنید و ببینید که آزادی‌خواهان خود تا چه اندازه آزادند! آیا آنها گوش آزاد هم دارند یا صرفا زبانشان آزاد است و آزادی را عین آزادی زبان خود می‌دانند؟

از کتاب #عقل_و_زمانه
دکتر #رضا_داوری_اردکانی

@onlyno0k
یک اتفاق مثبت فرهنگی در مترو
با #مترو سفر کنید و رایگان #کتاب بخوانید
http://fna.ir/a3xuxw
دیروز برای نوشتن این گزارش 👆یک کتاب خوب رایگان خواندم
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Channel photo updated
یک #گاز کتاب
📷 yon.ir/sctnf

فخرالدین روی خاک مخلوط با گچ و سیمان نشسته بود و ذکر می‌گفت. «لااله‌الاالله» می‌گفت. خصوصیت ذکر «لااله‌الاالله» این است که وقتی می‌گویی لب‌هایت تکان نمی‌خورد و بنابراین کسی متوجه نمی‌شود، یک جور اخلاص و فاصله گرفتن از ریا دارد که هیچ ذکر دیگری ندارد.

#آلوت
اثر #امیر_خداوردی

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
درجستجوی اسم اعظم
📷 yon.ir/NsCsV


از #احمد_شاکری چیزی نخوانده بودم ولی نقدهایش را خوانده و شنیده بودم. تا اینکه آخرین اثرش با عنوان #بی_اسمی را #نشر_اسم منتشر کرد و مشتاق بودم بخوانم.
برای هفته #دفاع_مقدس سراغ کتاب رفتم تا بتوانم به همین بهانه با او مصاحبه کنم ولی پیچیدگی کار مانع شد بتوانم تمامش کنم. تا اینکه در فرصتی مجدد کتاب را دست گرفتم. ورودی رمان به شدت شکوهمند است و من را بسیار جذب کرد ولی این شکوه دوام نمی‌آورد و در همان صفحات آغازین جا می‌ماند و در ادامه اثر خبری از آن شکوه نیست. شکوهی که با تصویری از اعزام رزمندگان به جبهه آغاز می‌شود ولی در ادامه شاکری وارد یک بازی عجیب فرمی می‌شود که برای خواننده این موضوع کار را تبدیل به اثری سخت‌خوان می‌کند و باید بسیار تمرکز کرد تا حرف نویسنده را پیدا کرد.
رمان را تمام کردم و یک مرتبه دیگر شروع کردم ولی باز هم همان حالت قبلی تکرار شد.

من احساس کردم نویسنده در پی قدرت نمایی تکنیکی است که خب توجیه این موضوع برایم روشن نبود.

شاکری در این اثر در پی نشان دادن این است که رسیدن به «اسم اعظم» از مسیر بی‌اسمی و گمنامی می‌گذرد و مالک آن بودن نه تنها گره‌گشا نیست بلکه گاهی می‌تواند انسان را از رسیدن به مقصد دور کند. اتفاقی که برای شخصیت «مرد» می‌افتد. او صاحب انگشتری است که اسم اعظم بر آن نقش بسته ولی مرد نه تنها هیچگاه از آن استفاده نمی‌کند بلکه آن را گم می‌کند؛ اما نوجوان‌هایی که بی‌هیچ ادعایی پا در مسیر جبهه‌ها گذاشتند به آن دست می‌یابند و به آن می‌رسند. شاید از این حیث باشد که شخصیت اصلی در ابتدا بند پوتین‌هایش شُل است و برای رفتن مردد است زیرا خود را صاحب چیزی می‌داند که گمان می‌برد شایسته آن بوده. اما در ادامه می‌بینیم مالکیت بر چیزی به معنای شایسته بودن نیست.

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
به مناسبت ۹۰ سالگی #ه_ا_سایه
📷 yon.ir/fIBK5

روایتی از #ابراهیم_گلستان درباره شاعری #سایه: از سال‌های ۳۰ به بعد بخواهی نگاه کنی، فقط یک شاعر تو این ممکلت بوده که دید روز داشته و آن نیما بود، کس دیگری نبود. در آن سال‌ها، نصرت رحمانی و مهدی اخوان‌ثالث آدم‌های اصلی شعر هستند و آن بچه‌های توده‌ای که در درجه اهمیت پایین قرار دارند مثل سیاوش کسرایی و آدمی که به کلی و اصلا به نیما ارتباطی ندارد و خودش توانایی شعر دارد مثل #هوشنگ_ابتهاج.

از کتاب #نوشتن_با_دوربین

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
گناهان دیرپا، توبه‌های زودگسل 📖📚
📷 yon.ir/QAVpH

حُمق و خطا و لئامت و گناه
چیره‌اند بر روان‌های ما، و در تکاپوی‌اند در تن‌های ما،
و ما ندامت‌های دلنشین خود را پروار می‌کنیم،
همان‌گونه که گدایان شپش‌های خود را.

دیرپایند گناهان ما، و زودگسلند توبه‌ها ما.
خود را به اعتراف دلخوش می‌داریم،
و از نو، سرخوش، راه لجن‌آلوده را در پیش می‌گیریم،
بدین خیال که همه لکه‌های خود را با اشک‌های پلید می‌توانیم
شُست.


#شارل_بودلر
کتاب #گل‌های_بدی

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from هفت راه
📣📣 «بِکِش بِکِش» به سبک امیرخانی / یادداشت #حسام_آبنوس برای رمان "ره‌ش"

#هفت_راه #نشریه_تلگرامی #شماره_پنج #ره_ش #رضا_امیرخانی

🔰
@HAFTRAH
Forwarded from هفت راه
📌«بِکِش بِکِش» به سبک امیرخانی

🔺یادداشت #حسام_آبنوس برای رمان "ره‌ش" در پنجمین نشریه تلگرامی #هفت_راه

🔹«لیا»، «علا»، «ایلیا» و ... شخصیت‌هایی هستند خواننده در «رهش» با آنها رو‌به‌رو است ولی هرقدر کار جلو می‌رود، تک‌بُعدی بودن آنها و تبدیل نشدن‌شان به شخصیت و تیپ ماندن‌شان بیشتر آشکار می‌شود و همین سبب می‌شود خواننده نسبت به آنها هیچ حس همذات‌پنداری پیدا نکند و با دغدغه‌های آنها همراه نشود.

🔹شخصیت «لیا» که راوی رمان است به شدت شخصیتی غیرمنطقی و باورناپذیر دارد. او زنی است که به خاطر بیماری فرزندش به آب و آتش می‌زند اما این سوال را ایجاد می‌کند که اگر فرزندش بیمار نبود بازهم علیه شهر و شهرنشینی چنین رفتاری می‌کرد؟

🔹رفتارهای «علا» هم خارج از قاعده است و خواننده حس می‌کند این افراد روی زمین و در تهران زندگی نکرده‌اند که چنین رفتارهایی از آنها سر می‌زند. «ایلیا» فرزند این دو نیز بسیار بزرگتر از سن‌و‌سالش می‌فهمد و به کودکی در آستانه ۵ سالگی شباهت ندارد.

🔹پیرنگ رمان «رهش» هم یک پیرنگ تک‌خطی است که خطوط دیگرش به آن نمی‌چسبد و همین سبب می‌شود که نویسنده مجبور به کشیدن بی‌قاعده داستانش شود. کشیدنی که موجب از ریخت افتادن آن می‌شود و خواننده این موضوع را به خوبی درک می‌کند. این مسئله در فصل‌های ۴ و ۶ بروز و ظهور جدی‌تری دارد و حتی حذف آنها لطمه‌ای به کلیت اثر وارد نمی‌کند.

🔹رمان تازه امیرخانی در خوش‌بینانه‌ترین حالت شبیه یک بیانیه اجتماعی است که در آن حرف‌های شعاری، متلک‌های مختلف و موضع‌گیری‌های احساسی خودنمایی می‌کند. به نظر می‌رسد امیرخانی از طبقه نوکیسه‌های شهرنشین («فرازنده» نماد تیپیکال این قشر است) ناراحت است و این سبب شده دست به نوشتن ببرد و «رهش» بنویسد. او می‌خواسته از مشکلات یک شهر بگوید اما به ورطه بیانیه‌نویسی غلتیده و شعار داده است.

🔰
@HAFTRAH
تازه‌ترین رمان #محمدرضا_بایرامی منتشر شد
#باد_و_کاه روایتی دور از پایتخت

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
داستانی دینی به قلم #سیدمهدی_شجاعی برای نوجوانان
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
حتی عشق فرو می‌ریزد 🌾🌾
📷 yon.ir/PXIfH

چه ابلهانه است، تکیه کردن بر دل‌ها،
و همه‌چیز، حتی عشق و زیبایی، فرو می‌ریزد،
تا روزی که فراموشی آن‌ها را در انبان خود افکند،
و به ابدیت بازشان گرداند.

#شارل_بودلر
#گل‌های_بدی

نرجمه از دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن

http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA