«نورعلی شوشتری» یا «شهید گمنام»
📷 yon.ir/LEp1r
#شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهرههایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفتهام.
#کتاب #نورعلی مجموعهای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هالهای از چهره این شهید با اخلاص را نمایان میکند.
فرماندهای که جایگاه والایی در طول سالهای مختلف داشته ولی شاید آثاری که با محوریت معرفی او منتشر شده به انداره انگشتان یک دست هم نشود و این کتاب در نوع خود یگانه است. در جایگاه رفیع این شهید و فرمانده سالهای #دفاع_مقدس همین بس که بعد از #عملیات_مرصاد وقتی گزارش اتفاقات را به #امام_خمینی دادند، فرمودند: «به شوشتری بگویید در این دنیا نمیتوانم کاری کنم اگر آبرویی داشته در آن دنیا قطعا شفاعتش خواهم کرد.»
این کتاب را از دست ندهید...
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/LEp1r
#شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهرههایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفتهام.
#کتاب #نورعلی مجموعهای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هالهای از چهره این شهید با اخلاص را نمایان میکند.
فرماندهای که جایگاه والایی در طول سالهای مختلف داشته ولی شاید آثاری که با محوریت معرفی او منتشر شده به انداره انگشتان یک دست هم نشود و این کتاب در نوع خود یگانه است. در جایگاه رفیع این شهید و فرمانده سالهای #دفاع_مقدس همین بس که بعد از #عملیات_مرصاد وقتی گزارش اتفاقات را به #امام_خمینی دادند، فرمودند: «به شوشتری بگویید در این دنیا نمیتوانم کاری کنم اگر آبرویی داشته در آن دنیا قطعا شفاعتش خواهم کرد.»
این کتاب را از دست ندهید...
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Instagram
حسام آبنوس
. #شهید_نورعلی_شوشتری از آن چهره هایی است که اگر بگویم هنوز هم گمنام است و باید در میان #شهدای_گمنام او را جستجو کرد بیراه نگفته ام. #کتاب #نورعلی مجموعه ای از خاطرات اطرافیان این شهید است که به همت #نشر_شهید_کاظمی منتشر شده و هاله ای از چهره این شهید بااخلاص…
تلاش برای جاگیری در سلسلهمراتب قدرت!
📷 yon.ir/NiCFQ
یک #گاز کتاب
🔴 در اکثر نقاط مصیبتزده این جهان، آنانی که در تلاش برای افزایش ثروتند، آن را با «قهر» به دست میآورند و همچون یک بنگاهدار نظامی عمل میکنند. آنها میدانند که انباشت سلاح به آنها اجازه میدهد انباشت سرمایه داشته باشند. در راس این نظام، گروه نومحافظهکاران در دولت آمریکا در کار استفاده از قدرتمندترین ماشین جنگی برای تحمیل «قرن جدید آمریکایی» هستند. در این میان، صفی از قدرتهای محلی و میانمایه، تسلیحات و در راس آن سلاحهای اتمی را وسیلهای میدانند که باعث میشود صدایشان شنیده شود؛ بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان از این جملهاند. دیگر دولتها نیز تهدید میکنند که همین مسیر را طی خواهند کرد تا در سلسلهمراتب قدرت جایی بیابند.
از کتاب #انقلاب_در_قرن_بیستویکم
اثر کریس هارمن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/NiCFQ
یک #گاز کتاب
🔴 در اکثر نقاط مصیبتزده این جهان، آنانی که در تلاش برای افزایش ثروتند، آن را با «قهر» به دست میآورند و همچون یک بنگاهدار نظامی عمل میکنند. آنها میدانند که انباشت سلاح به آنها اجازه میدهد انباشت سرمایه داشته باشند. در راس این نظام، گروه نومحافظهکاران در دولت آمریکا در کار استفاده از قدرتمندترین ماشین جنگی برای تحمیل «قرن جدید آمریکایی» هستند. در این میان، صفی از قدرتهای محلی و میانمایه، تسلیحات و در راس آن سلاحهای اتمی را وسیلهای میدانند که باعث میشود صدایشان شنیده شود؛ بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان از این جملهاند. دیگر دولتها نیز تهدید میکنند که همین مسیر را طی خواهند کرد تا در سلسلهمراتب قدرت جایی بیابند.
از کتاب #انقلاب_در_قرن_بیستویکم
اثر کریس هارمن
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ماه اسفند ماه عرفان است
ماه بیداری درختان است
داغ نوروز بر جگر دارد
این بهاری که در زمستان است
#مرتضی_امیری_اسفندقه
از کتاب #سیاه_مست_سایه_تاک
yon.ir/95bQT
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ماه بیداری درختان است
داغ نوروز بر جگر دارد
این بهاری که در زمستان است
#مرتضی_امیری_اسفندقه
از کتاب #سیاه_مست_سایه_تاک
yon.ir/95bQT
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#تاریخ_شفاهی سیدعبدالله حسینی از پیشگامان شعر طلاب به همت حسین قرایی منتشر شد
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
سخن فلسفه، حتی اگر در مورد سیاست باشد، نباید به زبان سیاست برگردانده شود.
#رضا_داوری_اردکانی
از کتاب #عقل_و_زمانه
📷 http://l1l.ir/4dny
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#رضا_داوری_اردکانی
از کتاب #عقل_و_زمانه
📷 http://l1l.ir/4dny
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
کتاب «ملال پاریس» و گزیدهای از «گلهای بدی» سروده #شارل_بودلر با ترجمه «محمدعلی اسلامی نُدوشن» را تمام کردم. در مورد این کتاب، چند خطی نوشتم و در #ویرگول منتشر کردم. بریدهای که در اینجا هم منتشر کرده بودم، را به آن ضمیمه کردم.
http://vrgl.ir/Rohxl
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
http://vrgl.ir/Rohxl
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
ویرگول
شعبدهباز بینوا، ادیب کهنسال، شاعر پیر
چندی پیش آخر شب (منظور زمانی است که کتابفروشیهای راسته خیابان انقلاب تعطیل میکنند) وارد یکی از کتابفروشیها خیابان انقلاب شدم و همینطور که سرگشته لابهلای قفسه کتابها میچرخیدم وارد بخشی شدم که کتابهایی با موضوع «درباره شعر» جا خوش کرده بودند. همینطور…
#مصطفی_جمشیدی را باید اندک اندک خواند تا فهمید
این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات میپردازند.
مصطفی جمشیدی یکی از نویسندگانی است که روبهرو شدن با آثارش تأمل و تحمل بیشتری میطلبد؛ زیرا او با توجه به بنمایههای ذهنی و فکری که در آثارش بازتاب روشنی دارد، اثری به رسم مألوف روزگار خلق نمیکند واغلب با آثاری سختخوان و بهعبارتی دیگر دیریاب خوانندگانش را رو در رو میکند و همین سبب شده وقتی خوانندهای که با آثار او آشنایی ندارد در اولین مواجهه دچار نوعی حیرت شود و به تعبیری قلم او را سختخوان بنامد، اما در واقع اینطور نیست بلکه او در روزگاری که نثرهای سست و کممایه در سایه گسترش شبکههای اجتماعی در حال افزایش است، نثری جاندار و مستحکم خلق میکند و در تار و پود آن اندیشه و باورهایی را میگنجاند تا خواننده را دعوت به تأمل و تفکر کند.
#رویای_آق_تاریم از آن کتابهای متفاوت است
این کتاب را نشر #به_نشر منتشر کرده است
https://www.instagram.com/p/BgJXqBbnOzz
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات میپردازند.
مصطفی جمشیدی یکی از نویسندگانی است که روبهرو شدن با آثارش تأمل و تحمل بیشتری میطلبد؛ زیرا او با توجه به بنمایههای ذهنی و فکری که در آثارش بازتاب روشنی دارد، اثری به رسم مألوف روزگار خلق نمیکند واغلب با آثاری سختخوان و بهعبارتی دیگر دیریاب خوانندگانش را رو در رو میکند و همین سبب شده وقتی خوانندهای که با آثار او آشنایی ندارد در اولین مواجهه دچار نوعی حیرت شود و به تعبیری قلم او را سختخوان بنامد، اما در واقع اینطور نیست بلکه او در روزگاری که نثرهای سست و کممایه در سایه گسترش شبکههای اجتماعی در حال افزایش است، نثری جاندار و مستحکم خلق میکند و در تار و پود آن اندیشه و باورهایی را میگنجاند تا خواننده را دعوت به تأمل و تفکر کند.
#رویای_آق_تاریم از آن کتابهای متفاوت است
این کتاب را نشر #به_نشر منتشر کرده است
https://www.instagram.com/p/BgJXqBbnOzz
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Instagram
حسام آبنوس
. #مصطفی_جمشیدی را باید اندک اندک خواند تا فهمید این رمان در واقع سرگذشت سرگشتگی و آوارگی است. آوارگی آنهایی که عشق وطن دارند ولی شرایط روزگار به هجرت وادارشان کرده، هرچند تا پایان عمر با خاطرات وطن و روزگاری که در آن داشتهاند، سر میکنند و به مرور آن خاطرات…
رمان #محمدعلی_جعفری با عنوان #خانه_مغایرت از سوی نشر شهرستان ادب منتشر شد
#شغل_شریف و #قصه_دلبری آثار دیگر این نویسنده است
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#شغل_شریف و #قصه_دلبری آثار دیگر این نویسنده است
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
همنشینی با مسجد 🌾🌾
یک #گاز کتاب
📷 yon.ir/48pDn
ماه رمضان برای نماز مغرب، و در محرم برای عزاداری بعدِ مغرب، همه اهل محله به مسجد میآیند. نه صرفا برای شنیدن صحبتهای من یا حتی نماز. مسجد رفتنِ ماه رمضان و حسینیه رفتنِ دهه محرم، مثل یک حرکت آیینی است اینجا. چیزی مثل عید دیدنیهای نوروز یا زیارت قبور آخر هفته. هرچه مسجد قدیمیتر و دیوارهایش کاهگلی و درش زهوار در رفتهتر باشد، دُزِ لذتِ همنشینی و ارتباط با مسجد بیشتر میشود.
از کتاب #سی_و_ده روزنوشتهای تبلیغی یک روحانی
اثر #سیداحمد_بطحایی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
یک #گاز کتاب
📷 yon.ir/48pDn
ماه رمضان برای نماز مغرب، و در محرم برای عزاداری بعدِ مغرب، همه اهل محله به مسجد میآیند. نه صرفا برای شنیدن صحبتهای من یا حتی نماز. مسجد رفتنِ ماه رمضان و حسینیه رفتنِ دهه محرم، مثل یک حرکت آیینی است اینجا. چیزی مثل عید دیدنیهای نوروز یا زیارت قبور آخر هفته. هرچه مسجد قدیمیتر و دیوارهایش کاهگلی و درش زهوار در رفتهتر باشد، دُزِ لذتِ همنشینی و ارتباط با مسجد بیشتر میشود.
از کتاب #سی_و_ده روزنوشتهای تبلیغی یک روحانی
اثر #سیداحمد_بطحایی
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from حرف اضافه
💠این نکات را در جواب دوستانی نوشتهام که خواستهاند یادداشتهاشان را ویرایش کنم یا راهنماییشان کنم برای بهتر شدن نوشتههاشان.
یکجا جمعشان کردهام تا شما هم استفاده کنید.
١- اگر میخواهی خوب بنویسی کتاب زیاد بخوان. آنهم نه هر کتابی. کتابهای خوبی که قلمت را بهتر کنند.
٢- زیاد بنویس. میگویند نویسندههای بزرگ روزی پنجاه تا صد صفحه مینوشتهاند.
٣- صرفا دنبال گزارش نویسی نباش. نوشتههای ما خیلی وقتها گزارش هستند تا روایت. گاهی ما میخواهیم فقط نوشته باشیم تا یک راوی خوب.
۴- نویسنده باید جزیی نگر باشد. برای همین میبایست دقتش زیاد باشد تا تمام جزییاتی مثل رنگ، بو، اندازه و ... را به ذهن بسپارد.
طوری جزئیات را بنویس که مخاطب همهی آن را تصور کند. انگار خودش آنجا بوده.
۵- متن را بنویس. یک روز سراغش نرو. ۲۴ ساعت بعد با صدای بلند بخوانش. ایرادش دستت میآید. بعد ویرایش کن. تا زمانی که جا داری برای ویرایش باز هم این کار را بکن. دوباره خوانی هم یک جور اعجاز است.
۶- از تشبیهات به جا استفاده کن. تشبیهات کلیشهای ممنوع.
مثلاً بگویی «دندانهایش مثل مروارید در شب میدرخشید» یا «از خوشحالی چشمانش برق میزد». اینها را خیلی شنیدهایم. کسل کنندهاند.
تشبیه باید طوری باشد که اصطلاحاً داستان در حرکت باشد و شما تشبیهت را هم کرده باشی. نه یک طوری باشد که قصه را متوقف کنی بنشینی به تشبیه کردن، تشبیهات که تمام شد بعد بروی سراغ ادامه قصه. در همان حین حرکت، تشبیهات را بده به خورد داستان.
٧- زیاد حرف نزن. صرفا راوی باش. قضاوتهای خودت را به خورد مخاطب نده. هر چیزی را دیدی روایت کن. همین.
٨- ما مذهبیها فکر میکنیم همه جا باید برای مردم منبر برویم. توی داستان میخواهی اثر بگذاری منبر نرو. بگذار خود مخاطب نتیجه بگیرد. شما این همه قصه میبافی به مخاطب پیام را برسانی. تهش لازم نیست مستقیم آن را لقمه کنی برایش. این شیوه گاهی اثر عکس دارد.
٩- خیلی تو نخ تبلیغ نباش. سعی کن با خوب نوشتن دیده شوی، نه با تبلیغ. وارد این فضاها شدن آدم را از هدف اصلیش دور میکند. هدفت را برای خودت مشخص کن.
١٠- از کلمات مرسوم در محاوره استفاده کن نه کلمات رسمی. کلمهای را که شفاهی میگویی کتبی هم بنویس. یعنی چه؟ یعنی کلماتی را بنویس که در حرف زدن معمول است نه کلمات ادبی و به اصطلاح کتابی. مثال: «زل زدن» به جای خیره شدن. «اخت شدن» به جای صمیمی شدن. «نا نداشتم» به جای توانی نداشتم. «حال نداری» به جای درد جسمی. «خوشی» به جای هیجان و شادی.
١١- هیچ وقت مستقیم حالاتی مثل غم، شادی، نگرانی و ... را در متن نیاور. با نوشتن، این حالات را نشان بده. در ضمن ما وقتی داریم خاطرهای را روایت میکنیم بهتر است حالت منبر به خودش نگیرد. مثلاً نگویید «دختر نعمته. قدر بدونین و ...». باید این را جوری توی متن بنویسی که منِ مخاطب به این جمله برسم. نه با گفتن مستقیم شما. هنر داستان به همین قشنگ و جذاب بیان کردنش است، نه یک راست مخاطب را نشاندن سرسفره حاضری.
مثال: «در صحرای کربلا شمر بر سینه امام حسین نشست و سرش را برید.» شما احساسی شدید الان؟ اشک تان درآمد؟ نه.
اما فرض کنید یک مداح این جا بود و میدان رفتن حضرت علی اکبر را و نه حتا شهادت امام حسین را برای شما روایت میکرد. غیر مستقیم با ذکر جزییات و حواشی طوری میگفت که همه شما منقلب میشدید.
دوباره تاکید می کنم بیان مستقیم دارای کمترین شیوه اثرگذاری است. بگذارید مخاطب خودش نتیجه را از متن شما استنباط کند.
١٢- یک نکته را خیلی بهش توجه کن. و آن نوشتن جملات کوتاه هست. جملات کوتاه معجزه میکنند. «و، اما، ولی، و...» را از بین جملات حذف کن. جمله بدون اینها آسیبی نمیبیند. همچنین حذف جملات اضافه که بودنشان به متن کمکی نمیکند.
متن بلند: «با زهرا که از کتابخانه اومدیم بیرون اصلا حال و حوصله نداشتم مثل بقیه روزا باهاش حرف بزنم هر چی اون میگفت من فقط گوش میکردم که حتی حوصله شنیدنش هم نداشتم که بین راه زهرا باید از من جدا میشد و سمت خونه خودشون میرفت و من قسمتی از راه تنها میشدم»
با جملات کوتاه: «با زهرا از کتابخانه آمدیم بیرون. حوصله نداشتم مثل هر روز باهاش حرف بزنم. هر چه میگفت فقط گوش میکردم. بین راه زهرا از من جدا میشد. یک تکهاش را تنها میشدم.»
۱٣- شکسته نویسی ممنوع. اگر میخواهی صمیمی بنویسی این صمیمیت باید در قالب کلمات منتقل شود، نه با محاوره نویسی. مثلا خانهمان را بنویسی خونهمون، میگوید را میگه و ...
۱۴- برای خودت یک دفتر یا کانال یا هرچیزی که دم دستت هست درست کن. جملات خوب، کلمات خوب، تشبیهات خوب، اسامی خوب، ایدههای خوب را تویش بنویس. بعد برای نوشتن از آنها استفاده کن. یا حتا ایدهای را که از خواندن یک متن به ذهنت میرسد آن جا بنویس.
زینب خزایی
#نویسندگی_خلاق
@HarfeHEzafeH
یکجا جمعشان کردهام تا شما هم استفاده کنید.
١- اگر میخواهی خوب بنویسی کتاب زیاد بخوان. آنهم نه هر کتابی. کتابهای خوبی که قلمت را بهتر کنند.
٢- زیاد بنویس. میگویند نویسندههای بزرگ روزی پنجاه تا صد صفحه مینوشتهاند.
٣- صرفا دنبال گزارش نویسی نباش. نوشتههای ما خیلی وقتها گزارش هستند تا روایت. گاهی ما میخواهیم فقط نوشته باشیم تا یک راوی خوب.
۴- نویسنده باید جزیی نگر باشد. برای همین میبایست دقتش زیاد باشد تا تمام جزییاتی مثل رنگ، بو، اندازه و ... را به ذهن بسپارد.
طوری جزئیات را بنویس که مخاطب همهی آن را تصور کند. انگار خودش آنجا بوده.
۵- متن را بنویس. یک روز سراغش نرو. ۲۴ ساعت بعد با صدای بلند بخوانش. ایرادش دستت میآید. بعد ویرایش کن. تا زمانی که جا داری برای ویرایش باز هم این کار را بکن. دوباره خوانی هم یک جور اعجاز است.
۶- از تشبیهات به جا استفاده کن. تشبیهات کلیشهای ممنوع.
مثلاً بگویی «دندانهایش مثل مروارید در شب میدرخشید» یا «از خوشحالی چشمانش برق میزد». اینها را خیلی شنیدهایم. کسل کنندهاند.
تشبیه باید طوری باشد که اصطلاحاً داستان در حرکت باشد و شما تشبیهت را هم کرده باشی. نه یک طوری باشد که قصه را متوقف کنی بنشینی به تشبیه کردن، تشبیهات که تمام شد بعد بروی سراغ ادامه قصه. در همان حین حرکت، تشبیهات را بده به خورد داستان.
٧- زیاد حرف نزن. صرفا راوی باش. قضاوتهای خودت را به خورد مخاطب نده. هر چیزی را دیدی روایت کن. همین.
٨- ما مذهبیها فکر میکنیم همه جا باید برای مردم منبر برویم. توی داستان میخواهی اثر بگذاری منبر نرو. بگذار خود مخاطب نتیجه بگیرد. شما این همه قصه میبافی به مخاطب پیام را برسانی. تهش لازم نیست مستقیم آن را لقمه کنی برایش. این شیوه گاهی اثر عکس دارد.
٩- خیلی تو نخ تبلیغ نباش. سعی کن با خوب نوشتن دیده شوی، نه با تبلیغ. وارد این فضاها شدن آدم را از هدف اصلیش دور میکند. هدفت را برای خودت مشخص کن.
١٠- از کلمات مرسوم در محاوره استفاده کن نه کلمات رسمی. کلمهای را که شفاهی میگویی کتبی هم بنویس. یعنی چه؟ یعنی کلماتی را بنویس که در حرف زدن معمول است نه کلمات ادبی و به اصطلاح کتابی. مثال: «زل زدن» به جای خیره شدن. «اخت شدن» به جای صمیمی شدن. «نا نداشتم» به جای توانی نداشتم. «حال نداری» به جای درد جسمی. «خوشی» به جای هیجان و شادی.
١١- هیچ وقت مستقیم حالاتی مثل غم، شادی، نگرانی و ... را در متن نیاور. با نوشتن، این حالات را نشان بده. در ضمن ما وقتی داریم خاطرهای را روایت میکنیم بهتر است حالت منبر به خودش نگیرد. مثلاً نگویید «دختر نعمته. قدر بدونین و ...». باید این را جوری توی متن بنویسی که منِ مخاطب به این جمله برسم. نه با گفتن مستقیم شما. هنر داستان به همین قشنگ و جذاب بیان کردنش است، نه یک راست مخاطب را نشاندن سرسفره حاضری.
مثال: «در صحرای کربلا شمر بر سینه امام حسین نشست و سرش را برید.» شما احساسی شدید الان؟ اشک تان درآمد؟ نه.
اما فرض کنید یک مداح این جا بود و میدان رفتن حضرت علی اکبر را و نه حتا شهادت امام حسین را برای شما روایت میکرد. غیر مستقیم با ذکر جزییات و حواشی طوری میگفت که همه شما منقلب میشدید.
دوباره تاکید می کنم بیان مستقیم دارای کمترین شیوه اثرگذاری است. بگذارید مخاطب خودش نتیجه را از متن شما استنباط کند.
١٢- یک نکته را خیلی بهش توجه کن. و آن نوشتن جملات کوتاه هست. جملات کوتاه معجزه میکنند. «و، اما، ولی، و...» را از بین جملات حذف کن. جمله بدون اینها آسیبی نمیبیند. همچنین حذف جملات اضافه که بودنشان به متن کمکی نمیکند.
متن بلند: «با زهرا که از کتابخانه اومدیم بیرون اصلا حال و حوصله نداشتم مثل بقیه روزا باهاش حرف بزنم هر چی اون میگفت من فقط گوش میکردم که حتی حوصله شنیدنش هم نداشتم که بین راه زهرا باید از من جدا میشد و سمت خونه خودشون میرفت و من قسمتی از راه تنها میشدم»
با جملات کوتاه: «با زهرا از کتابخانه آمدیم بیرون. حوصله نداشتم مثل هر روز باهاش حرف بزنم. هر چه میگفت فقط گوش میکردم. بین راه زهرا از من جدا میشد. یک تکهاش را تنها میشدم.»
۱٣- شکسته نویسی ممنوع. اگر میخواهی صمیمی بنویسی این صمیمیت باید در قالب کلمات منتقل شود، نه با محاوره نویسی. مثلا خانهمان را بنویسی خونهمون، میگوید را میگه و ...
۱۴- برای خودت یک دفتر یا کانال یا هرچیزی که دم دستت هست درست کن. جملات خوب، کلمات خوب، تشبیهات خوب، اسامی خوب، ایدههای خوب را تویش بنویس. بعد برای نوشتن از آنها استفاده کن. یا حتا ایدهای را که از خواندن یک متن به ذهنت میرسد آن جا بنویس.
زینب خزایی
#نویسندگی_خلاق
@HarfeHEzafeH
Forwarded from برف و آفتاب
«جای خالی سلوچ» دولتآبادی را دست گرفتهام...گرفتهایم...البته همسرم ۲۰۰ صفحهای از من جلوتر است...تا الان مطالعه یک کتاب مشترک مشکلساز نبوده چون همیشه کتاب دومی دستش دارد؛ اما امشب که خواستم ادامه زندگانی غصهدار مِرگان را ورق بزنم، کتاب را چسباند به خودش و گفت امشب نوبت من است...ناچار شدم بروم سروقت کتابهای پنجمیلیمتری نشر افق. از میانشان «سامسای عاشق» را انتخاب کردم. خواندمش...لذتبخش بود...ته داستان امید موج میزد؛ امیدی از جنس شرقی، برخلاف داستانهای سیاه و افسرده غربیِ مالامال از پوچگرایی. نویسندهاش هم که هاروکی موراکامی ست.
این کتابهای پنجمیلیمتری علاوهبر تحملپذیر کردن ترافیک خیابان و شلوغی مترو، برای چنین وقتهایی هم خوب است.
این کتابهای پنجمیلیمتری علاوهبر تحملپذیر کردن ترافیک خیابان و شلوغی مترو، برای چنین وقتهایی هم خوب است.
Forwarded from تراوشات
اگر فرزند من وشما "درسخوان" شود احتمالا در اولین فرصت از درس خواندن باز می ایستد
درحالیکه اگر "کتابخوان" شود تا آخر عمر کتاب را به عنوان دوست و رفیق بسیار با ارزش با خود خواهد داشت
#مطالعه
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
درحالیکه اگر "کتابخوان" شود تا آخر عمر کتاب را به عنوان دوست و رفیق بسیار با ارزش با خود خواهد داشت
#مطالعه
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
مردم در روزهای #جشن همه چیز را فراموش میکنند، #محنت زندگی و کار را؛ و همانند کودکان میشوند.
#شارل_بودلر
📷 yon.ir/qkdEv
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#شارل_بودلر
📷 yon.ir/qkdEv
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
Forwarded from نزدیک
📌پنجمین شماره از ماهنامه فرهنگی- هنری «نزدیک» ویژه نوروز در 272 صفحه روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت.
🔻ماهنامه نزدیک در شماره ۵ و ۶ ویژه اسفندماه ماه خود به بررسی مهمترین تولیدات فرهنگی هنری سال گذشته ایران و جهان در #سینما, #ادبیات, #مستند و #تلویزیون پرداخته است.
🔹در همین زمینه در پرونده بخش #سینمای_جهان این شماره به بررسی فیلم های اسکار با نگاهی ویژه به فیلم #دانکرک، #لیدی_برد و #سه_بیلبورد_خارج_از_ابینگ_میزوری اختصاص دارد. همچنین در بخش سینمای ایران پرونده ای برای دو فیلم مهم سال; “#ماجرای_نیمروز” و “#رگ_خواب” به همراه گفتگو با نویسندگان این دو فیلم تدارک دیده شده است.
🔸بخش #ادبیات این شماره نیز در بخش #کتاب_جهان پرونده مفصلی دارد برای ۱۰ کتاب مهم سال جهان در سالی که گذشت. در بخش ادبیات ایران نیز پرونده ای به پدیده های ادبی سال در بخش شعر و داستان و …. اختصاص یافته است. همچنین گفتگوهایی با #روزبه_معین نویسنده پرفروشترین کتاب سال و #محمد_رضا_شرفی_خبوشان برگزیده جایره جلال انجام گرفته است.
🔹در بخش #تلویزیون اسفندماه نیز مطالبی برای مهمترین برنامه های تلویزیونی به همراه گفتگویی مفصل و خواندنی با #جلیل_سامان کارگردان سریال نفس و همچنین #محمد_حسین_میثاقی مجری برنامه پرمخاطب فوتبال ۱۲۰ گرداوری شده است. در بخش #تلویزیون_جهان نیز پرونده ای مفصل برای پنج سریال مهم جهان #توئین_پیکس, #شکارچی_ذهن, #دروغ های_بزرگ_کوچک, ۱۳ دلیل برای اینکه…. و #چیزهای_عجیب در سالی که گذشت تدارک دیده شده است.
🔸به همین ترتیب بخش حقیقت این شماره نیز مروری دارد بر جنجالی ترین و پرمخاطب ترین مستندهای سال ایران جهان.
🔹علاوه بر اینها اما شماره اسفندماه ماهنامه نزدیک پرونده ای هم برای #جشنواره_فیلم_فجر تدارک دیده است و در آن #حسن_خجسته در گفتگویی مفصل و برای اولین بار جزئیاتی از داوری فیلم ها را بیان کرده است.
🔺ماهنامه فرهنگی «نزدیک» با مدیرمسئولی محسن دریالعل و سردبیری امیر ابیلی روی پیشخوان کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفته است.
goo.gl/dsv7vZ
✅ @nazdikmag
🌐 nazdikmag.com
🔻ماهنامه نزدیک در شماره ۵ و ۶ ویژه اسفندماه ماه خود به بررسی مهمترین تولیدات فرهنگی هنری سال گذشته ایران و جهان در #سینما, #ادبیات, #مستند و #تلویزیون پرداخته است.
🔹در همین زمینه در پرونده بخش #سینمای_جهان این شماره به بررسی فیلم های اسکار با نگاهی ویژه به فیلم #دانکرک، #لیدی_برد و #سه_بیلبورد_خارج_از_ابینگ_میزوری اختصاص دارد. همچنین در بخش سینمای ایران پرونده ای برای دو فیلم مهم سال; “#ماجرای_نیمروز” و “#رگ_خواب” به همراه گفتگو با نویسندگان این دو فیلم تدارک دیده شده است.
🔸بخش #ادبیات این شماره نیز در بخش #کتاب_جهان پرونده مفصلی دارد برای ۱۰ کتاب مهم سال جهان در سالی که گذشت. در بخش ادبیات ایران نیز پرونده ای به پدیده های ادبی سال در بخش شعر و داستان و …. اختصاص یافته است. همچنین گفتگوهایی با #روزبه_معین نویسنده پرفروشترین کتاب سال و #محمد_رضا_شرفی_خبوشان برگزیده جایره جلال انجام گرفته است.
🔹در بخش #تلویزیون اسفندماه نیز مطالبی برای مهمترین برنامه های تلویزیونی به همراه گفتگویی مفصل و خواندنی با #جلیل_سامان کارگردان سریال نفس و همچنین #محمد_حسین_میثاقی مجری برنامه پرمخاطب فوتبال ۱۲۰ گرداوری شده است. در بخش #تلویزیون_جهان نیز پرونده ای مفصل برای پنج سریال مهم جهان #توئین_پیکس, #شکارچی_ذهن, #دروغ های_بزرگ_کوچک, ۱۳ دلیل برای اینکه…. و #چیزهای_عجیب در سالی که گذشت تدارک دیده شده است.
🔸به همین ترتیب بخش حقیقت این شماره نیز مروری دارد بر جنجالی ترین و پرمخاطب ترین مستندهای سال ایران جهان.
🔹علاوه بر اینها اما شماره اسفندماه ماهنامه نزدیک پرونده ای هم برای #جشنواره_فیلم_فجر تدارک دیده است و در آن #حسن_خجسته در گفتگویی مفصل و برای اولین بار جزئیاتی از داوری فیلم ها را بیان کرده است.
🔺ماهنامه فرهنگی «نزدیک» با مدیرمسئولی محسن دریالعل و سردبیری امیر ابیلی روی پیشخوان کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفته است.
goo.gl/dsv7vZ
✅ @nazdikmag
🌐 nazdikmag.com
مگر #گورخر نبود؟ چرا یهو شد #گوراسب؟
هیچ توضیحی در کتاب نیست
شما متوجه شدید به ما هم بگید 😊
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
هیچ توضیحی در کتاب نیست
شما متوجه شدید به ما هم بگید 😊
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
تراوشات
مگر #گورخر نبود؟ چرا یهو شد #گوراسب؟ هیچ توضیحی در کتاب نیست شما متوجه شدید به ما هم بگید 😊 http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
جناب آقای #حمیدرضا_شاهآبادی نویسنده خوب همروزگارمان، در توضیح #گوراسب و تفاوتش با #گورخر نوشتند: «آنچه که ما گورخر مینامیم در واقع حیوانی از تیره اسبهای وحشی است و نامش در اصل گور اسب است و گورخر حیوانی است به رنگ تقریبا زرد نخودی که بدنش راه راه نیست.»
@onlybo0k
@onlybo0k
تاثیر ازدواج بر شعر #سیمین_بهبهانی
از کتاب تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
از کتاب تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
محو کامل زیبایی!
📷 yon.ir/QAVpH
#شارل_بودلر همواره در نقدنویسیهایش بر این نکته تاکید میورزد که اگر هنرآفرینی را به تبعیت از مجموعه قواعدی تقلیل دهیم که نظریهپردازان و منتقدان خشکاندیش در قالب نظام و شیوه تعریف شدهای عرضه میدارند و بر آن برچسب میگذارند، در حقیقت به محو کامل زیبایی رای دادهایم. او که نقاشی را «عمل جان بخشیدن به خاطرات و یادها» توصیف میکند و آن را از این باب مثال «جادویی» میداند، منتقدان را از موشکافی در فرمولهایی که جادوگر برای تحقق جادویش به کار گرفته برحذر میدارد و در عوض نقادان را به سخن گفتن از رویاها و احساسها و اندیشههایی فرا میخواند که اثر هنری در ذهن بیدار میکند.
از کتاب #جنون_هشیاری اثر #داریوش_شایگان
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/QAVpH
#شارل_بودلر همواره در نقدنویسیهایش بر این نکته تاکید میورزد که اگر هنرآفرینی را به تبعیت از مجموعه قواعدی تقلیل دهیم که نظریهپردازان و منتقدان خشکاندیش در قالب نظام و شیوه تعریف شدهای عرضه میدارند و بر آن برچسب میگذارند، در حقیقت به محو کامل زیبایی رای دادهایم. او که نقاشی را «عمل جان بخشیدن به خاطرات و یادها» توصیف میکند و آن را از این باب مثال «جادویی» میداند، منتقدان را از موشکافی در فرمولهایی که جادوگر برای تحقق جادویش به کار گرفته برحذر میدارد و در عوض نقادان را به سخن گفتن از رویاها و احساسها و اندیشههایی فرا میخواند که اثر هنری در ذهن بیدار میکند.
از کتاب #جنون_هشیاری اثر #داریوش_شایگان
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
☔ باران است؛ هی! باران ☔
📷 yon.ir/OSnDx
سروده #مهدی_اخوان_ثالث
از کتاب #زمستان
سياهي از درون كاهدود پشت درياها
برآمد با نگاهي حيله گر، با اشكي آويزان
به دنبالش سياهيهاي ديگر آمدند از راه
بگستردند برصحراي عطشان، قيرگون دامان
سياهي گفت: اينك من، بهين فرزند درياها
شما را اي گروه تشنگان! سيراب خواهم كرد!
چه لذت بخش ومطبوع است مهتاب پس از باران
پس از باران جهان را غرقه درمهتاب خواهم كرد
بپوشد هر درختي ميوه اش را در پناه من
ز خورشيدي كه دايم مي مكد خون و طراوت را
نبينم واي... اين شاخك چه بي جان است و پژمرده
سياهي با چنين افسون مسلط گشت بر صحرا
زبردستي كه دايم مي مكد خون و طراوت را
نهان در پشت اين ابر دروغين بود و مي خنديد
مه از قعر محاقش پوزخندي زد بر اين تزوير
نگه مي كرد غار تيره با خميازه ي جاويد
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند: " ديگر اين
همان ابراست كاندر پي هزاران روشني دارد"
ولي پير دروگر گفت با لبخندي افسرده:
"فضا را تيره مي دارد، ولي هرگز نمي بارد"
خروش رعد غوغا كرد با فرياد غول آسا
غريو از تشنگان برخاست:
"باران است؛ هي! باران
پس از هرگز خدا را شكر . . . چندان بد نشد آخر"
ز شادي گرم شد خون در عروق سرد بيماران
به زير ناودانها تشنگان، با چهره هاي مات
فشرده بين كفها كاسه هاي بي قراري را
"تحمل كن پدر". . ."بايد تحمل كرد مي دانم"
تحمل مي كنم اين حسرت و چشم انتظاري را
ولي باران نيامد! "پس چرا باران نمي آيد؟"
"نمي دانم ولي اين ابر باراني ست، مي دانم
ببار اي ابر باراني! ببار اي ابر باراني...
شكايت مي كنند از من لبان خشك عطشانم"
شما را، اي گروه تشنگان! سيراب خواهم كرد
صداي رعد آمدباز، با فرياد غول آسا
ولي باران نيامد، پس چرا باران نمي آيد؟
سر آمد روزها با تشنگي بر مردم صحرا
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند: "آيا اين
همان ابراست كاندر پي هزاران روشني دارد؟"
و آن پير دورگر گفت با لبخند زهر آگين
"فضا را تيره مي دارد، ولي هرگز نمي بارد"
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
📷 yon.ir/OSnDx
سروده #مهدی_اخوان_ثالث
از کتاب #زمستان
سياهي از درون كاهدود پشت درياها
برآمد با نگاهي حيله گر، با اشكي آويزان
به دنبالش سياهيهاي ديگر آمدند از راه
بگستردند برصحراي عطشان، قيرگون دامان
سياهي گفت: اينك من، بهين فرزند درياها
شما را اي گروه تشنگان! سيراب خواهم كرد!
چه لذت بخش ومطبوع است مهتاب پس از باران
پس از باران جهان را غرقه درمهتاب خواهم كرد
بپوشد هر درختي ميوه اش را در پناه من
ز خورشيدي كه دايم مي مكد خون و طراوت را
نبينم واي... اين شاخك چه بي جان است و پژمرده
سياهي با چنين افسون مسلط گشت بر صحرا
زبردستي كه دايم مي مكد خون و طراوت را
نهان در پشت اين ابر دروغين بود و مي خنديد
مه از قعر محاقش پوزخندي زد بر اين تزوير
نگه مي كرد غار تيره با خميازه ي جاويد
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند: " ديگر اين
همان ابراست كاندر پي هزاران روشني دارد"
ولي پير دروگر گفت با لبخندي افسرده:
"فضا را تيره مي دارد، ولي هرگز نمي بارد"
خروش رعد غوغا كرد با فرياد غول آسا
غريو از تشنگان برخاست:
"باران است؛ هي! باران
پس از هرگز خدا را شكر . . . چندان بد نشد آخر"
ز شادي گرم شد خون در عروق سرد بيماران
به زير ناودانها تشنگان، با چهره هاي مات
فشرده بين كفها كاسه هاي بي قراري را
"تحمل كن پدر". . ."بايد تحمل كرد مي دانم"
تحمل مي كنم اين حسرت و چشم انتظاري را
ولي باران نيامد! "پس چرا باران نمي آيد؟"
"نمي دانم ولي اين ابر باراني ست، مي دانم
ببار اي ابر باراني! ببار اي ابر باراني...
شكايت مي كنند از من لبان خشك عطشانم"
شما را، اي گروه تشنگان! سيراب خواهم كرد
صداي رعد آمدباز، با فرياد غول آسا
ولي باران نيامد، پس چرا باران نمي آيد؟
سر آمد روزها با تشنگي بر مردم صحرا
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند: "آيا اين
همان ابراست كاندر پي هزاران روشني دارد؟"
و آن پير دورگر گفت با لبخند زهر آگين
"فضا را تيره مي دارد، ولي هرگز نمي بارد"
http://t.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA