تراوشات
413 subscribers
651 photos
17 videos
13 files
504 links
Download Telegram
یک گاز کتاب!📚
«رعایا چنان مصیبت‌زده‌اند که از دین و روز واپسین گفتن برای آنها، در زمانه‌ای که دنیا برایشان جهنم است، انصاف نباشد.»
امروز در ضمیمه «قفسه» رزونامه #جام_جم (ویژه کتاب و داستان) درباره بعضی از کارگردان‌هایی نوشتم که داستان یا رمان نوشته‌اند.

http://l1l.ir/5kbf
#فروغ_فرخزاد را در یک برداشت آزاد روایت کردم
(امروز سالروز مرگ زودهنگام اوست)

اینجا بخوانید 👇
http://fna.ir/brgcbw
تاریخ برای عبرت گرفتن است یا تکرار؟

اکثریت مردم، به خصوص جوانان که چرخ فعالیت اجتماع را به حرکت در می‌آورند یعنی آنان که سال عمرشان بین بیست و پنج تا سی و پنج بود، آنچه از نظام اسلامی پیش چشم داشتند، حکومتی بود که «مغیرة بن شعبه»، «سعید بن عاص»، «ولید»، «عمرو بن سعید» و دیگر اشراف‌زاده‌های قریش اداره می‌کردند، مردمانی فاسق، ستم‌کار، مال‌اندوز، تجمل‌دوست و از همه بدتر نژادپرست. این نسل تا خود و محیط خود را شناخته بود، حاکمان بی‌رحمی بر خود می‌دید که هر مخالفی را می‌کشتند و یا به زندان می‌افکندند.

کتاب #فتح_خون
شارلاتان نباشیم!

شارلاتانیزم یعنی این‌که در آمار فروش یک اثر (شما بخوانید کتاب) موثرهای فروش (شما بخوانید #تقریظ) را نادیده بگیرید و تمام فروش 55 هزار نسخه‌ای یک کتاب را به اسم خودت بزنی...

#کتابیات
تراوشات
شارلاتان نباشیم! شارلاتانیزم یعنی این‌که در آمار فروش یک اثر (شما بخوانید کتاب) موثرهای فروش (شما بخوانید #تقریظ) را نادیده بگیرید و تمام فروش 55 هزار نسخه‌ای یک کتاب را به اسم خودت بزنی... #کتابیات
🔸یک توضیح از یک دوست!

دوستی از دوستان فعال در حوزه نشر پس از انتشار مطلب فوق در توضیح این عدد برایم نکاتی نوشت، از او خواهش کردم که آنها را به صورت مدون برایم بنویسد تا اینجا هم منتشر کنم، هرچند او خواست تا بدون اسم این مطلب منتشر شود تا حساسیتی ایجاد نکند، در ادامه متن را می‌خوانید:

«سلام و ارادت

🔺در سال ۹۷ فروش کتاب در تیراژ بالا کار بسیار دشواری است، از مشکلات کمبود کاغذ برای تولید گرفته تا کاهش قدرت خرید عواملی است که باعث شده کتاب سخت فروش برود.

🔺تقریظ کتاب «سرباز کوچک امام» پارسال اسفند ماه منتشر شد که متاسفانه به علت بی‌تجربگی ناشر و عدم استفاده از موقعیت پیش آمده خیلی زود تب و تاب فروش این کتاب فروکش کرد.

🔺تا اینکه از اواسط پاییز بچه‌های مجمع ناشران انقلاب اسلامی مسابقه‌ای با محوریت «سرباز کوچک امام» راه‌اندازی کردند و به صورت جهادی پای کار تبلیغ این کتاب ایستادند تا دوباره به چرخه پرفروش‌ها برگردد.

🔺ناگفته نماند درست است که تقریظ عامل موثری است ولی اگر تلاش و زحمات این عزیزان نبود قطعا در این مدت با توجه به روند فروش گذشته‌اش شاید یک دهم فروش ۵۵۰۰۰ جلدی را هم تجربه نمی‌کرد.»


پ.ن: باید یادآوری کنم که نکته‌ای که بالاتر در پست قبلی نوشتم مربطو به نحوه تنظیم خبر بود و فعالیت و تلاش افراد را زیرسوال نبرده بودم.
پشت پرده زندگی روشنفکران چه خبر است؟

ریویوی من درباره رمان «جذابیت عشق» را بخوانید: 👇

yon.ir/15lMP
«پس از بیست سال» منتشر شد؛
روایتی از روزگار امیرالمومنین (ع) تا پس از عاشورا!
به قلم سلمان کدیور
ما را از تماشا محروم نکنید!

🔺ماجرای ما و آقازاده‌ها، حکایت پسرک پاپتی پشت شیشه رستوران است، ما این سمت در خیابان خوردن آنها را تماشا می‌کنیم و کاری از دستمان برنمی‌آید اما صاحب رستوران همین را تاب نمی‌آورد و ما را به خاطر #تماشا کتک می‌زند و از شیشه دور می‌کند. ما مزاحم خوردنتان نیستیم، با آرامش بخورید.

🔺این روزها هر نیمچه و جوجه آقازاده‌ای مشغول چپاول و غارت مردم است، یکی فرهنگی دست به غارت می‌زند و دیگری اقتصادی و سیاسی. مهم نفس غارت است که شدیدا با آخرین سرعت شاهد آن هستیم.

🔺 یکی وام‌های میلیارد می‌گیرد و دیگری چندین هزار متر مربع از زمین‌های یک منطقه را به نام خود می‌زند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

🔺این بین مردم مزاحم هستند، آرامش ایشان را برهم می‌زنند و نمی‌گذارند راحت و در کمال آسایش به خوردن‌شان برسند. نگران نباشید ما نه قدرتش را داریم و نه می‌توانیم ولی‌نعمتان خود را اذیت کنیم. ما را از تماشا محروم نکنید!

#غیرکتابی
#جامعه
✍🏻جنبه‌تان را بالا ببرید!

🔺انتخاب کردن، یک شوخی بزرگ است. شما [ما] فرصتی برای انتخاب کردن ندارید. این حرف به هیچ وجه سیاسی نیست و ناظر بر قدرت انتخاب یک محصول فرهنگی است.

🔺شاید تصور کنیم یک کتاب یا فیلم یا قطعه موسیقی را پسندیده‌ایم و به عبارتی انتخاب کرده‌ایم و مشغول استفاده از آن هستیم، اما از لایه‌هایی که به بالا آمدن آن اثر کمک کرده‌اند و آن را در برابر دیدگان ما قرار داده اطلاع نداریم. مگر نه این است که یک محصول (در نگاه کلان‌ حتی یک نامزد انتخاباتی) از صافی‌های بسیار رد شده و به این نقطه رسیده است، پس اینکه تصور کنیم مشغول انتخاب کردن هستیم، شوخی خنده‌داری بیس نیست که از شدت مضحک بودن ترجیح می‌دهیم به آن نخندیم و بی‌تفاوت از کنارش عبور کنیم و خودمان را دلداری بدهیم که داریم انتخاب می‌کنیم. در کنار این بهتر است جنبه شوخی خود را هم بالا ببریم تا از کوره در نرویم.

🔺اما واقعیت این است که مکانیزمی در پشت هر پدیده‌ای وجود دارد که آن را بالا می‌آورد وگرنه در دیگ درهم‌جوش اجتماع چطور ممکن است یک فیلم، یک کارگردان، یک کتاب، یک قطعه موسیقی، یک خواننده، یک سریال، یک نوع لباس و حتی یک نامزد انتخاباتی مطرح شود و در کانون #انتخاب افراد قرار گیرد؟

🔺وگرنه چرا کتاب ایکس به جای کتاب ایگرگ مطرح نمی‌شود، در حالی که وقتی هر دو را بررسی می‌کنیم، در کمال ناباوری متوجه می‌شویم، مورد دوم نسبت به مورد اول شایسته‌تر هم بوده، ولی خب چرا مطرح نشده و هیچ‌کس از آن حرف نمی‌زند و دست به انتخابش نمی‌زند، این موضوع برای کسی مسئله نیست، چون جواب راحتی از پیش آماده کرده‌ایم، آن هم اینکه سلیقه مخاطب تعیین‌کننده است و این اثر نتوانسته در یک رقابت منتخب شود! بگذریم که گاهی قدرت تشخیص را هم از دست می‌دهیم و نمی‌توانیم در بین گزینه‌های موجود هم انتخاب بهتری داشته باشیم، برای همین سرسختانه و تا حدودی لجوجانه پای انتخاب غلط خود می‌ایستیم و تا آخرین نفس از آن دفاع می‌کنیم!

🔺برای همین بد نیست گاهی مشکوک باشیم، مشکوک به این که مکانیزم‌ها (شما بخوانید دست‌های پشت پرده) مشغول شکل دادن به سلیقه و انتخاب ما هستند و ما نه تنها نگران نیستیم بلکه خوشحالیم از اینکه در مکانیزم انتخاب کردن شریک بوده‌ایم و...، ضمنا نگاه مشکوک داشتن بد نیست، حتی خوبی هم دارد، چرا که اینطوری احتمال قالب شدن کلاغ به جای قناری به ما کاهش پیدا می‌کند.

🔺علاوه بر این ما در شرایطی که زیر باران سیل‌آسای گزینه‌های متعدد قرار داریم فرصتی برای انتخاب کردن نداریم پس بهتر است هرچه سریعتر برای جا نماندن از این سیل بنیان‌کَن یکی از گزینه‌های موجود را انتخاب کنیم و به عبارتی «بین بد و بدتر» یکی را برگزینیم. فرصتی نیست گزینه‌ها را محک بزنیم، فرصتی نیست بسنجیم و انتخاب آگاهانه داشته باشیم پس بهتر است سریع انتخاب کنیم و در این حرکت مدنی شریک باشیم، خواه می‌خواهد انتخاب یک رمان باشد یا ....

#غیرکتابی
#فرهنگ
#کار_خوب را باید گفت تا تکثیر شود
حرف مفت برای زدن است
تو نباید گوش مفت باشی

#آنیات
«نفس بلند» بکشید...
https://t.me/hesam_abnos/413


🔺در «نفس بلند» عزتی پاک داستانی سرراست و خواندنی از بچه‌های یک محل را روایت می‌کند که می‌خواهند برای جشن نیمه شعبان کارهایی بکنند اما یک نفر ناشناس وارد کارهای آنها می‌شود و ظاهرا برنامه‌های آنها را به هم می‌زند.

🔺بچه‌های محل هم تصمیم می‌گیرند او را شناسایی کنند و درس خوبی به آن ناشناس بدهند تا دیگر بدون هماهنگی با آنها دست به چنین کاری نزند اما بیماری «مصطفی» شخصیت اصلی کتاب مانع از آن می‌شود که بتواند در فعالیت‌های بچه‌های محل در جشن نیمه شعبان مشارکت کند. اتفاقات کتاب حول این موضوع می‌گردد و نویسنده فضایی صمیمی را در داستان رقم زده که خواننده با آنها همزاد پنداری کند.

کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.

🚨علی‌اصغر عزتی‌پاک بابت این کتاب در جشنواره کتاب سال سبک زنگی شایسته تقدیر معرفی شده است.
تراوشات
۲۲ذی‌الحجه سالروز شهادت #میثم_تمار است رمان #باغ_طوطی زنگینامه داستانی این شیعه ایرانی است که محرم‌راز امیرالمومنین شد به نوجوان‌ها هدیه دهید https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
زندگینامه داستانی میثم تمار در کتاب باغ طوطی اثر مسلم ناصری روایت شده است.

مصاحبه من با نویسنده این کتاب را هم اینجا بخوانید. کتابی که نویسنده می‌گوید درباره شخصیت اصلی سه صفحه هم سند و منبع موجود نبوده است.

ریویوی این کتاب را هم از اینجا بخوانید.

🚨این کتاب هم در کتاب سال سبک زندگی برگزیده شده است.
ادبیات کدام انقلاب؟

🔺چندی پیش (دهه فجر) در برنامه «تهران 20» شبکه پنج سیما شرکت کردم تا به عنوان یک فعال رسانه‌ای در حوزه کتاب درباره ادبیات انقلاب و دستاوردهای آن حرف بزنم.

🔺پرسش‌هایی مطرح شد و نکاتی طرح کردم که جا داشت بیش از این در آن موضوع حرف زده شود ولی سعی کردم جانب انصاف را رعایت کرده باشم.

🔺هرچند به نظرم می‌رسد که راه ایجاد ادبیات انقلاب فراتر از برخی مباحث از این دست است.

http://yon.ir/LQRuZ
✍🏻جهنم فراموشی

🔺امروز رمان «کافه داش‌آقا» اثر نویسنده دوست‌داشتنی، سعید تشکری را آغاز کردم. در همان صفحات اول جمله‌ای بود که ذهنم را درگیر کرد:
«جهنم جایی نیست که در آن درد می‌کشیم، جایی است که کسی از درد کشیدن ما خبر ندارد.»

🔺درد تنهایی و فراموشی، آنقدر بزرگ هست که می‌بینیم انسان امروز برای فرار از این درد و رنج دست به هرکاری می‌زند که یکی از آنها توسل به دامان شبکه‌های اجتماعی است. این انسان برای اینکه فراموش نشود، دست به هرکاری می‌زند تا این عذاب را نچشد.

🔺همین که در بی‌خبری به سر ببریم و کسی یادی از ما نکند می‌تواند درد جهنم باشد. اینکه دیگران ما را فراموش کنند مایه عذاب ما شود و خداوندگار عالم هم می‌دانسته مخلوقش از چه‌چیزی رنج می‌برد و او را با همان عقوبت می‌کند. مگر در سوره بقره خداوند نفرمود «از آتشی که هیزمش #مردم و سنگ‌هایند، بپرهیزید» (بقره/ 24) و آتشی که مردم آتش‌زنه (ماده سوختنی) آن باشند چه می‌تواند باشد؟

🔺در دعای کمیل هم خداوند را اول کسی می‌خوانیم که ما را یاد می‌کند (ای كه آغازگر آفرينش و #ياد و پرورش و نيكی ... بر من بوده‌ای) و در جای دیگر از همین دعا هم از اینکه ما در آتش باشیم و خداوند ما را #نگاه نکند به درگاهش شکایت می‌کنیم.

🔺به گمانم همین‌که فراموش شویم، درد عذاب الیم را خواهیم چشید! #سعید_تشکری هم درست نوشته، در واقع جهنم آنجایی است که کسی از ما خبر ندارد و فراموش می‌شویم.

#غیرکتابی

yon.ir/tQ3Km
و چه کم‌اند عبرت گیرندگان...

🔸امروز سالروز مرگ #استالین است! مبارزی سرسخت و باهوش که به رهبری انقلاب کارگری رسید!

🔸شهرت اصلی او به خاطر روزهای «وحشت بزرگ» بود که بسیاری را برای بقای حکومت خود به بهانه‌های واهی مثل مخالفت با او و یا ظنین بودن به مخالفت، قربانی کرد!

🔺این کتاب در عین حالی که روایتی غیرمنصفانه (در جهت تخریب چهره یک مبارز) از استالین ارائه می‌کند اما حاوی نکات جالبی است.
یک لحظه توقف کنید!

🔺مطلبی که نشانی اینترنتی آن را گذاشته‌ام بخوانید. «مطالعه موردی یک شغل» کاری است که نشان می‌دهد مرام و سلوک ما چطور بوده است.

🔺این مطلب یک یادآوری و تذکر است، در روزگار کنونی چقدر ما به بازخوانی چنین چیزهایی نیاز داریم یادآوری‌هایی از جنس این فتوت‌نامه که خیلی شاید از آن عصر دور نشده باشیم. این قبیل یادآوری‌ها باید در همه شئون باشد و مانند مطلب پایین از باب تذکر و یادآوری باشد نه پرخاش کردن و پنجه به روی هم کشیدن!

🔺در حالی که اگر گاهی یادآوری هم می‌کنیم بیشتر برای تصفیه حساب باندی، قبیله‌ای، سیاسی و جناحی است.

هم #کتابیات و هم #غیرکتابی